اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

برائت از ولایت طاغوت و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طاغوت مبالغه در طغیان است که مصداق  اتم جنی آن ابلیس و مصداق اتم انسانی آن فرعون و فرعونیان در هر عصر و زمانی است. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت ایمان، نور محبت الهی در دلها است که با اطاعت از خدا و معصومان (ع) و اتباع و پیروی از ایشان و برائت از دشمنان خدا و معصومان(ع) همراه می شود؛ زیرا حقیقت ایمان جز محبت و کراهت نیست؛ بنابراین اگر کسی محبت الهی در دل داشته و کراهت از دشمنان خدا از اهل کفر و فسق و عصیان نداشته باشد، به حقیقت ایمان و رشد نرسیده است.

از نظر قرآن، برائت از طاغوت و ولایت او، آثاری دارد که نویسنده ضمن بیان ابعاد ولایت طاغوتی که در تقابل با ولایت الهی است، به آثار آن اشاره دارد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

طاغوت های شیطانی

از نظر قرآن، طاغوت کسی است که علیه خدا و راه الهی طغیان کرده و در طغیان گری به نهایت تمامیت بلوغ رسیده است تا جایی که هیچ راه بازگشتی برای خود نگذاشته است. مهم ترین مصداق و اتم و اکمل آن، ابلیس جنی است که بر اساس تکبر و غرور و عجب به جایی رسیده که به فرمان الهی تن نداده و ملعون و رانده از درگاه الهی شده است. خدا وقتی از سبیل طاغوت سخن می کند، به اولیای شیطان اشاره دارد که خود بیانگر آن است که طاغوت، شیطان است و راه طاغوت همان راه شیطان است.

به سخن دیگر، طاغوت از نظر قرآن در مصداق اتم و اکمل، همان ابلیس جنی شیطانی است، و مراد از اولیای شیطان که راه طاغوت را می روند، همان کافران هستند که به جای ولایت الهی تابع ولایت شیطان طاغوتی شده اند.(نساء، آیه 76؛ مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 118)

از نظر قرآن، اولیای طاغوت و شیطان ابلیسی کسانی هستند که در دام ابلیس گرفتار شده و خود به عنوان ابزار ابلیس طاغوتی از سوی شیطان به کار گرفته می شود تا مردم دیگر را گمراه سازند.(نساء، آیه 60)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، ولایت به معنای سرپرستی است و اولیای هر کسی، کسانی هستند که ولایت سرپرستی به محبت پذیرفته اند؛ زیرا ولایت به هر نوع سرپرستی گفته نمی شود، بلکه سرپرستی را می گویند با محبت همراه باشد. ولایت الهی، سرپرستی محبت آمیز در میان آنان و ولایت طاغوت سرپرستی محبت آمیز میان آنان است. پس اولیاء کسی تنها دوست دار نیست، بلکه حتی سرپرست نیست، بلکه سرپرستی است که دوستانه و محبانه سرپرستی می کند و ارتباط ولایی میان آنان دوستانه است. از نظر قرآن همان طوری که رابطه میان خدا و مومنان و نیز مومنان با هم یک دیگر، سرپرستی محبانه است، هم چنین ولایت میان ابلیس جنی شیطانی با کافران از اهل طاغوت نیز رابطه سرپرستی محبانه است؛ یعنی آنان واقعا یک دیگر را دوست دارند، بلکه اولیای شیطان و طاغوت به جای محبت خدا، محبت شیطان جنی را در دل دارند و محبانه به او عشق می ورزند و ولایت او را می پذیرند.

از نظر قرآن، همان طوری که ولایت الهی دارای مظاهری است که در ولایت مظاهر خدا از اولیای الهی خود را نشان می دهد، ولایت طاغوت در مظاهر شیطانی افرادی چون فرعونیان ظهور می یابد. این گونه است که هماره ولایت طاغوت و طاغوتیان در برابر ولایت الله و اولیای الهی قرار می گیرد.(نساء، آیه 60)

از نظر آموزه های قرآنی همان طوری که مومنان اولیای الهی هستند، در برابر کافران اولیای طاغوت هستند و در راه او به او خدمت می کنند و در این امر از هیچ کوشش و تلاشی برای تقویت راه طاغوت ابلیس شیطانی کم نگذارند و کوتاهی نمی کنند.(بقره، آیه 257؛ نساء، آیات 60 و 76)

اطاعت طاغوت و آثار آن از نظر قرآن

از نظر قرآن، همان طوری که مومنان تابع ولایت الهی و مظاهر او هستند و از آنان اطاعت و اتباع می کنند، کافران با همه اقسام و انواع آن، تابع ولایت طاغوتی شیطان جنی و مظاهر او هستند و به جای اطاعت از خدا، از طاغوت و شیاطین اطاعت می کنند.(بقره، آیه 257)

از نظر آموزه های قرآنی، علت جنگ کافران با مومنان، پیروی و اطاعت آنان از طاغوت  و راه اوست(نساء، آیه 76)؛ زیرا آنان محبت طاغوت و سرپرستی او را پذیرفته و از محبت خدا و سرپرستی خدا اعراض می کنند.

البته از نظر قرآن، هر کسی که به هر شکلی با کافران و ولایت آنان ارتباط و رکون و گرایش داشته، و برائت تمام  وکمال از آنان نداشته باشد، جزو پیروان طاغوت خواهد بود. بر این اساس فرقی نمی کند که شخص مسلمان یا اهل کتاب باشد و خواه کافر رسمی و علنی؛ زیرا از نظر قرآن، ولایت الهی با ولایت طاغوتی قابل جمع نیست؛ پس کسی که به هر شکلی گرایشی به ولایت طاغوت دارد، از خلوص ایمان بهره ای نبرده و محبت خالصانه ای به خدا و راه رشد ندارد که اطاعت از خدا و کراهت از کفر و طاغوت و عصیان در آن شرط اساسی است.(حجرات، آیه 7)

بر همین اساس است که از نظر قرآن، گرایش اهل کتاب به طاغوت و ولایت طاغوتی عامل ضلالت و گمراهی آنان و خروج از صراط مستقیم عبودیت و اسلام خواهد بود.(مائده، آیات 59 و 60)

یکی از دلایل نکوهش و سرزنش خدا نسبت به اهل کتاب به سبب همین گرایش آنان به طاغوت بلکه به یک معنا ایمان به آنان است؛ زیرا ایمان و کراهت از یک چیز در دل همزمان جمع نمی شود، پس اگر کسی محبت خدا را دارد، در همان حال نمی تواند محبت ضد آن را داشته باشد؛ چنان که وقتی شخصی ایمان به خدا دارد، نمی تواند ایمان به ضد خدا داشته باشد. کسی که به طاغوت و جبت ایمان دارد، در حقیقت ایمان به خدا ندارد.(نساء، آیه 51)

از نظر قرآن، علت این که گروهی از مسلمانان و اهل کتاب به طاغوت گرایش بلکه حتی ایمان می آورند، بهره مندی ناقص و غیر جامع آنان از علوم وحیانی کتب آسمانی است؛ زیرا کسی که بر کتب آسمانی علم تمام و کامل نداشته و از آن بهره تمام نبرده باشد با علم ناقص خویش گرفتار ایمان به طاغوت می شود و از راه خدا دور می گردد.(همان)

از نظر قرآن، کسانی که گرفتار ایمان به طاغوت می شوند و از طاغوت اجتناب نمی کنند و تنها به بندگی خدا و ولایت او ایمان نمی آورند، فرجام شوم و بد است.(نحل، آیه 36) این افراد با تکذیب آیات خدا و ورود به گروه تکذیب کنندگان خدا و پیامبران به سرنوشت طاغوت و طاغوتیان گرفتار می آیند و عاقبت خوبی نخواهند داشت.(همان)

خدا به اهل کتاب و مسلمانانی که گرایش به طاغوت می آورند هشدار می دهد که این گونه گرایش ها و ایمان های ناقص به خدا و پیامبران موجب می شود تا مغضوب الهی شده و گرفتار لعنت شوند و خدا حتی در همین دنیا آنان را مجازات کند و به خوک و بوزینه و مانند آنان تبدیل کند.(مائده، آیه 60)

در حقیقت از نظر قرآن، مسخ شدگان از مسیحیان و یهودیان به سبب عبودیت و اطاعت از طاغوت و ایمان به آن گرفتار بلیه بزرگ مسخ در همین دنیا شدند؛ زیرا حقیقت آنان پس از ابتلاء ارتداد در قالب عبودیت و اطاعت از طاغوت، چیزی جز خوک و بوزینه نبود.(مائده، آیه 60)

از نظر قرآن هر کسی که به طاغوت ایمان آورد حتی اگر در نام مسلمان و اهل کتب آسمانی و وحیانی باشد، از ولایت الهی خارج شده و از نصرت و یاری خدا نیز محروم می شود و خدا دستگیر آنان نشود.(نساء، آیات 51 و 52)

از نظر آموزه های قرآنی، عبادت طاغوت و اطاعت از او از سوی هر کسی از جمله مدعیان اسلام و ایمان، زمینه سازی قرار گیری آنان در بدترین جایگاه و منزلت در پیشگاه خدا قرار می دهد.(مائده، آیه 60)

تقویت طاغوت و جنگ در راه طاغوت

از نظر قرآن، طاغوت کسی است که در برابر خدا قرار گرفته است؛ بنابراین، ولایت طاغوت به معنای خروج از ولایت الهی است.(بقره، آیه 257)

وقتی ولایت الهی در برابر ولایت طاغوت قرار می گیرد، بنابراین، راه خدا در برابر راه طاغوت است. این گونه است که فلسفه و سبک زندگی الهی با فلسفه و سبک زندگی طاغوتی فرق دارد. این تضاد بارها در قرآن به اشکال گوناگون بیان شده است. پس هماره راه ایمان با راه کفر و راه خدا با راه طاغوت و شیطان در تضاد خواهد بود.(نساء، آیه 76)

از نظر قرآن، کافران در راه طاغوت قرار می گیرد و در راه آن جنگ می کنند؛ زیرا از ولایت الهی خارج شده و از راه خدا بیرون رفته و به ولایت و راه طاغوت در آمده اند.(همان) بنابراین این کافران هستند که در راه طاغوت به جنگ و مقاتله و کشتار می پردازند و مومنان را می کشند تا ولایت طاغوت را حاکمیت بخشند و راه او را برای هم کیشان خویش هموار سازند.(همان)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن کافران که تحت ولایت سرپرستی و محبت شیطان طاغوتی هستند، هماره در اندیشه تقویت و تحکیم طاغوت و راه او هستند و از هیچ کاری در این امر دریغ نمی ورزند.(همان) از همین روست که نقشه های بسیاری می کشند و توطئه و مکر بسیار می ورزند؛ البته از نظر قرآن با همه این برنامه و توطئه های شیطانی راه به جایی نمی برند؛ زیرا اصولا خانه کفر و طاغوت بی بنیاد و سست بنیاد و به تعبیر قرآنی ضعیف است. از این روست که مکر شیطانی در برابر مکر الهی هیچ است  که خدا خیر ماکرین است. بر این اساس، کافران و اولیای شیطان و طاغوت با همه مکر و کید خودشان راه به جایی نمی برند و نمی تواند مومنان و ایمان و ولایت الهی را مغلوب سازند و چیره بر جهان شوند.(همان)

از نظر قرآن هر کسی که به طاغوت گرایش داشته باشد و تحت ولایت او از نظر سیاسی و اقتصادی و نظامی یا حتی داوری و قضایی برود، از ولایت الهی خارج شده است؛ زیرا پذیرش قضاوت و داوری آنان به معنای پذیرش ولایت سرپرستی و سیاسی آنان است.(نساء، ایه 60) پس کسانی که از مسلمانان و اهل کتاب که گرایش به طاغوت و کافران و اولیای طاغوت دارند، در حقیقت از راه خدا به راه شیطان پیوسته اند.(همان)

کسانی که ولایت طاغوت می پیوندند از ولایت الهی خارج شده اند و نصرت و یاری و ولایت الهی را نخواهند داشت. مسلمانان می بایست این افراد را تحریم کنند و از آنان اعراض کنند؛ زیرا ولایت الهی با ولایت طاغوتی در تضاد است و جمع نمی شود.(نساء، آیات 60 و 63)

منافقان و پذیرش ولایت طاغوتی

از نظر قرآن، منافقان مدعی ایمان در ظاهر هستند ولی گرایش باطنی و قلبی به کفر دارند. براین اساس حتی اگر تظاهر به ایمان و اسلام می کنند، ولی برخی از رفتارها  احوالات آنان ایشان را رسوا می کند. از نظر قرآن، منافقان هر چند که به ظاهر تابعیت امت اسلامی و کشورهای اسلامی را دارند، ولی در باطن تابعیت کشورهای کفر را در دل داشته و بدان گرایش داشته و برای آن تلاش می کنند و در خدمت جاسوسی آنان هستند تا ولایت طاغوت غلبه کرده و مومنان شکست بخورند و ولایت الهی مومنان از میان برود.

از آن جایی که ولایت طاغوت ابعاد و اشکالی دارد، خدا از هر گونه رکون و گرایش به ولایت طاغوت نهی کرده و پیامبر(ص) مامور است تا مردمان را از هر گونه رکون و ولایت طاغوتی بازدارد و انذار دهد.(نساء، آیات 60 و 63)

پس همان گونه که پیامبر(ص) از مراجعه به طاغوت نهی شده، هم چنین خدا ایشان را موظف و مامور کرد تا مسلمانان را از مراجعه به طاغوت باز دارد.(همان) از همین روست که پیامبر(ص) منافقان را به سبب همین مراجعه به طاغوت در امر داوری و قضاوت سرزنش کرده است.(همان)

البته چنان که گفته شد منافقان تمایل قلبی به امر ولایت طاغوت و حکومت و داوری آنان دارند، ولی گاه حتی دست از تظاهر بر می داشتند و به سوی آنان می شتافتند که این خود عامل رسوایی آنان می شود.

گاه منافقان این عمل تولی به طاغوت را به بهانه ایجاد رفاقت و الفت و توفیق و وفاق میان پیامبر(ص) و امت اسلام با دیگران انجام می دهند؛ در حقیقت برای توجیه رفتار خلاف عقل و نقل خود را واسطه صلح و آشتی معرفی می کنند تا بتوانند تمایل قلبی خویش را بپوشانند.(همان؛ مجمع البیان، ج 3 و 4، ص 103)

به هر حال، از نظر قرآن، هر کسی به ولایت طاغوت و راهش گرایش داشته و به آنان مراجعه کند، از دایره مومنان و ایمان خارج شده اند؛ زیرا ولایت طاغوت و راه طاغوت در تضاد با ولایت الله و راه الهی است. پس این نوع اعمال از سوی هر کسی به معنای خروج از ایمان است.(نساء، آیات 60 تا 67)

از نظر قرآن، ارجاع به داوری طاغوت از خواسته های شیطان(همان)، ناسازگار با ایمان و قرآن(همان)، داوری به ناصالح(همان)، خروج از ایمان به کفر(همان)، عامل گمراهی و ضلالت(همان)، نشانه سبک سازی رحمت پیامبر(همان) است و اگر توبه و استغفار نکنند، کافر و طاغوتی از دنیا می روند.(همان)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآنی هر کسی به ولایت طاغوت گرایش و برای قضاوت و داوری و حل اختلاف به عنوان حکمیت به آنان مراجعه کند، به خویش ظلم کرده، خود و جامعه اسلامی را دچار مصیبت و مشکلات کرده و به خدا و پیامبرش اهانت کرده است.(همان)

اصولا از نظر قرآن، پذیرش ولایت طاغوت چیزی جز خروج از نور ایمان به ظلمات کفر و گمراهی و ضلالت نیست.(بقره، آیه 257)

ضرورت کفر و برائت از طاغوت و آثار آن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان به خدا جز با محبت به خدا و اطاعت از او و اولیای او و کراهت و بغض نسبت به کفر و فسوق و عصیان تحقق نمی یابد؛ بنابراین لازم است تا ولایت الهی را برائت همراه شود و با کفر به طاغوت عجین شود.

از نظر قرآن در همه شرایع اسلامی کفر به طاغوت و موضع گیری علیه آن جزو ولایت الهی است.(نساء، آیه 60) از نظر قرآن، لزوم اعلان کفر به طاغوت با زبان و همراه با تصدیق قلبی نسبت به این کفر(بقره، آیه 256) باید همراه شود و انسان به حکم اراده و اختیار می بایست این ایمان به خدا و کفر به طاغوت را به نمایش گذارد.(همان؛ نساء، آیه 60)

از آن جایی که ولایت نسبت به طاغوت به هر شکلی عامل سقوط و انحراف جامعه است(بقره، آیه 257)، برای رهایی از سقوط در دنیا و آخرت و رهایی و رسیدن به صعود و سعادت در دنیا و آخرت لازم است تا نسبت به طاغوت کفر ورزید و این گونه ایمان خویش را تثبیت کرد.

از نظر قرآن، کفر به طاغوت و ایمان به خدا موجب استواری انسان در راه مستقیم عبودیت و اطاعت و ولایت الله و راهی محکم و مطمئن برای بشر است.(بقره، آیه 256)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ایمان به خدا و کفر به طاغوت، موجب نیل انسان به ولایت الهی خاص می شود و خدا توجه و اهتمام خاصی به آنان می کند.(بقره، آیات 256 و 257)

هم چنین از نظر قرآن، کفرورزی به طاغوت و ایمان به خدا به معنای تمسک و چنگ زندن به رسیمان محکم الهی است.(همان) هم چنین تولی و تبری موجب می شود تا انسان به رشد و هدایت خاص دست یابد.(همان)

پس اگر انسان با ولایت طاغوت از نور به ظلمات می رود، و جامعه انسانی به انحراف سوق داده می شود، کفر نسبت به ولایت طاغوت و تولی به ولایت الله موجب می شود که انسان نه تنها در نور باقی بماند، بلکه نور ایمان در حال افزایش و تثبیت است و این گونه جامعه از انحراف و فروپاشی در سایه ولایت الهی به ثبات می رسد.(همان)

هم چنین از نظر قرآن، کفر به طاغوت موجب می شود که از دوزخ و جاودانگی در ظلمات دنیا و آخرت به نور در آید و در زمین منور به اشراق نور الهی در قیامت سعادت مند و خوشبخت جاودانه قرار گیرد.(همان)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا