اجتماعیتاریخیسیاسیفرهنگیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

ويژگي هاي اصلاحات حسيني

samamosاصلاحاتي كه امام حسين(ع) در پي آن بود، داراي ويژگي هايي است كه توجه به آن مي تواند بسياري از مسايل امروز ما را پاسخ دهد و همچنين بسياري از پرسش ها و شبهات پيرامون قيام آن حضرت(ع) را برطرف كند. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا به مراجعه به آموزه هاي وحياني اسلام و سخنان آن حضرت(ع) ابعاد و ويژگي هاي اصلاحات حسيني را تبيين كند.

رابطه و نسبت ميان اصلاحات و انقلاب

در اصطلاحات علوم سياسي ميان اصلاحات و انقلاب تفاوت هايي را بيان مي كنند. براساس مصطلحات سياسي، انقلاب به تغييرات و دگرگوني هاي اجتماعي و سياسي گفته مي شود كه ساخت و ساختار جامعه را در هم مي پيچيد و تغييرات بنياديني ايجاد مي كند. انقلاب، نظام سياسي و سيستم جامعه را هدف قرار مي دهد و جابه جايي كاملي را موجب مي شود؛ اما اصلاحات، تغييرات نرم و آهسته در درون نظام سياسي است به گونه اي كه در يك فرآيندي مقاصد اصلاح گران تحقق يابد، بي آنكه ساخت و ساختار نظام سياسي و اجتماعي دستخوش تغييرات سريع و تند شود.

به سخن ديگر، انقلاب، تغييرات ساخت شكنانه و سريع همراه با خشونت است، درحالي كه اصلاحات هر چند در نهايت ممكن است در ساخت سياسي و اجتماعي تغييراتي را ايجاد كند، ولي همواره نرم و آهسته و به دور از هرگونه خشونت است.

ويژگي اصلاحات حسيني

امام حسين(ع) چنانكه خود به صراحت بيان مي كند، يك انقلابي اصلاح گر است. از اين رو از ايشان به عنوان ثارالله و مصلح از سوي شيعيان و خارجي از سوي دشمنان ياد مي شود. ثارالله همان انقلابي است كه قيام و انقلاب او در مسير الله و اهداف الهي است و بيانگر اين معناست كه ايشان قيام خود را در چارچوب اهداف و فلسفه الهي تعريف كرده است و از همين رو ايشان را وارث انبياء و پيامبران(ع) مي دانند؛ چرا كه همان اهداف پيامبران به ويژه عدالت خواهي آنان را پيگير بوده است. (حديد، آيه 25)

با بررسي اتهاماتي كه دشمنان به ايشان مي زنند، معلوم است كه آن حضرت به عنوان يك انقلابي وارد صحنه سياسي شده است؛ چرا كه عنوان خارجي و خوارج در فرهنگ سياسي واجتماعي آن زمان به كساني گفته مي شد كه عليه نظام سياسي و خلافت وقت قيام كرده و نه تنها از بيعت سرباز زده بلكه به دليل عدم پذيرش مشروعيت الهي و قانوني، دست به سلاح برده و خواهان تغيير نظام سياسي و جابه جايي قدرت از طريق اعمال خشونت و جنگ مي شود.

هنگامي كه اسيران واقعه عاشورا را در شهرها مي گرداندند، آنان را به عنوان گروهي خارجي معرفي مي كردند كه عليه نظام سياسي و خلافت مشروع وقت قيام كرده و دست به سلاح برده و جنگي را عليه دولت و خلافت اسلامي راه انداخته اند. از همين رو مردم به طور طبيعي همراه دولتمردان شده و به تعرض و تعريض اسراء مشغول مي شوند؛ چرا كه خروج عليه نظام سياسي، مشروعيت نداشته و هر كسي اقدام به اين كار مي كرد به عنوان اهل بغي شناخته مي شد و مجازات آن مرگ و اسارت و مانند آن بوده است. گزارش هاي بسياري در تاريخ اسلامي مي توان يافت كه سركوب اهل بغي يعني خوارج، مشروعيت ديني و قانوني داشته است و در زمان هاي پيشين يعني در دولت خلفاي نخست و حتي دولت اميرمومنان علي(ع) خوارج سركوب، و شمار زيادي از آنان در جنگ كشته شدند. بي گمان جنگ نهروان كه عليه مارقين به تعبير پيامبر(ص) بوده، جنگ عليه خوارج نهرواني بوده كه از بيعت حضرت امير مومنان(ع) بيرون آمده و سلاح در دست گرفته و عليه نظام سياسي و حاكم قيام كرده بودند.

در آيه 9 سوره حجرات به مساله بغي اشاره شده است. در اين آيه بيان شده كه «و اگر دو گروه از مومنان با يكديگر مقاتله و جنگ كردند پس بين آنها صلح و آشتي كنيد و اگر گروهي بر ديگري بغي و تجاوز و ستم كند، با ستمگر به جنگ و قتال برخيزيد تا به امر پروردگار گردن نهد. پس در صورت برگشت به حق و تسليم در برابر امر خدا بين آن دو (گروه) به عدل و داد اصلاح كنيد و آشتي دهيد و قسط و عدل را رعايت نماييد كه خداوند اهل قسط و عدل را دوست دارد.»

اين دو گروه مي توانند دو گروه سياسي مخالف هم باشند كه براي تصاحب قدرت و تسلط بر نظام سياسي جامعه عليه هم شمشير كشيده اند و يا اينكه دو گروه شامل دولت و مخالفان سياسي آن باشند.

نقل شده كه عمار ياسر از سنگيني بار سنگ موقع ساختن مسجدالنبي در مدينه و از افرادي كه رفتار خوبي با او نداشتند شكايت كرد و گفت: اين همكاران با اين بار سنگين مرا خواهند كشت. پيامبر(ص) در جواب فرمود: تقتل عماراالفئه الباغيه؛ عمار را گروه ستمگران (گروه باغي) مي كشند و چنين نيز شد و عمار توسط بغات (گروه قاسطين) به شهادت رسيد. (سيدمحمد اصغري بررسي تطبيقي جرم سياسي ص 43)

در اسلام، بغي به دو صورت مطرح شده، يكي همان موردي كه در سوره حجرات آمده است و دوم كساني كه عليه حاكم اسلامي خروج كرده و به مخالفت با آن مي پردازند كه امروزه اين نوع جرم در مباحث حقوقي مطرح شده است.

علامه حلي فقيه بزرگ شيعي مي گويد كه براي اثبات وصف بغي به سه شرط نياز است: اول: اهل بغي، فراوان و كثير باشند، بگونه اي كه جز با تجهيز سپاه و جنگ نتوان آنان را متوقف ساخت و جمعشان را پراكنده كرد. اما اگر گروهي اندك مانند يك نفر و دو نفر و ده نفر بودند كه كيد آنان ضعيف بود اينان اهل بغي نيستند؛ دوم اينكه از دسترس امام خارج باشند و در شهر يا صحرايي منفرد از امام باشند. اما اگر با امام باشند و در دسترس وي، اهل بغي نيستند؛ سوم به شبهه اي گرفتار شده باشند كه به خاطر آن بر امام خروج كنند. اما اگر بدون شبهه به مخالفت برخيزند حكم محارب را دارند. (تذكره الفقهاء، علامه حلي، ج 9، ص 407)

برخورد با اهل بغي در فقه همان رفتار اميرالمومنين با خوارج است. ابتدا بايد ارشاد و موعظه و رفع شبهه كرد، اگر باز نگردند با بغاه به جنگ پرداخته مي شود. اين رفتاري است كه هر حكومتي با قيام مسلحانه عليه خود انجام مي دهد.

بنابراين خروج عليه نظام سياسي، به عنوان بغي يا همان خارجي، موجب مي شود تا دولت و نظام سياسي بتواند به سركوب باغيان اقدام كرده و ايشان را نابود سازد و در اين كار و رفتار خود مشروعيت دارد.

امام حسين(ع) خود را خروج كننده معرفي مي كند؛ چرا كه آن حضرت در وقت خروج از مدينه در وصيتي كه به برادرش محمد حنفيه كرده، در بيان علل خروج خود عليه نظام سياسي وقت، به هدف اصلاح گري اشاره فرموده و خروج خويش را با انگيزه «طلب اصلاح در امت پيامبر»، ذكر مي كند و مي فرمايد: اني لم اخرج اشرا و لابطرا و لامفسدا و لاظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي و اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسيره جدي و ابي؛ من نه براي گردش و تفريح و ايجاد آشفتگي و خودنمايي از مدينه بيرون مي روم و نه براي اينكه فساد و تباهي در زمين راه بيندازم و ستم و ظلمي روا دارم، بلكه فقط براي اصلاح در امت جدم خروج مي كنم و مي خواهم امر به معروف و نهي از منكر كنم و بر سيره و روش جدم و پدرم رفتار كنم. (بحارالانوار، ج44، ص 329، باب 37، روايت2)

پس آن حضرت يك خارجي عليه نظام سياسي است، اما امري، ايشان را از اهل بغي جدا مي كند و خروج ايشان را از دايره فساد بيرون مي سازد. به اين معنا كه هر خروجي عليه نظام سياسي را نمي توان خروج به معناي بغي يعني فساد و زخم و ورم در جان جامعه و امت دانست(مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهاني، ذيل واژه بغي)، بلكه خروجي، بغي تلقي مي شود كه همراه با فساد در نظام اجتماعي و سياسي جامعه باشد.

مهم ترين ويژگي اصلاحات حسيني

پس اگر بخواهيم مهم ترين ويژگي اصلاحات حسيني را بدانيم بايد بگوييم كه:

1. اصلاحات حسيني، يك اصلاحات انقلابي است. به اين معنا كه ساخت شكنانه است و مي خواهد تغييرات بنيادين در جامعه و نظام سياسي و اجتماعي پديد آورد. از اين رو ايشان از اصلاحات در امت پيامبر(ص) سخن به ميان مي آورد.

2. خروج عليه نظام سياسي: ايشان به صراحت از خروج سخن به ميان مي آورد؛ چرا كه اصولا حاضر به بيعت با خليفه نيست و او را براي اين پست و منصب شايسته نمي داند. از اين رو، هر چند مدتي به سكوت مي نشيند تا جامعه با درك و شناخت از خليفه يزيد، عليه او قيام كند و او را همانند عثمان كنار زند، ولي چنين اتفاقي نمي افتد و به دلايل متعدد از جمله وظيفه شرعي امر به معروف و نهي از منكر و فشارهاي سخت گيرانه حكومت غاصب يزيدي، ناچار به خروج عليه نظام سياسي مي شود.

3. خروج به دور از بغي: اين خروج امام حسين(ع) به دور از هرگونه بغي و فساد است لذا حضرت از مدينه خارج مي شود تا قيام او به مردم مدينه كه همراه وي نيست آسيبي و فسادي نرساند. همچنين حج خويش را ناتمام مي گذارد؛ چرا كه مي بيند دولت فساد، نه تنها پايبند هيچ معروفي نيست بلكه به هنجارشكني دست مي زند و منكري چون قتل بي گناه در حرم مقدس مكه را مرتكب مي شود؛ از اين رو از مكه خارج مي شود تا حريم حرمت مكه و قداست آن شكسته نشود و خوني در ماه حرام و در حريم قدس الهي در مكه و كعبه ريخته نشود.

4. خروج به دور از هرگونه مقاصد شخصي و دنيوي: خروج عليه نظام سياسي مي تواند به جهت منافع شخصي يا هوا و هوس باشد و يا شخصي بخواهد خود را در جامعه مطرح كند و شهوت شهرت و معروفيت دارد؛ چنان كه بسياري اين گونه در مسايل سياسي وارد شده و بخاطر شهوت قدرت و شهرت، عليه نظام سياسي رفتارهاي خشونت آميز را درپيش مي گيرند؛ اما خروج امام حسين(ع) و قيام ايشان عليه نظام سياسي، به قصد خوشگذراني و تفريح نيست؛ يعني ايشان در انگيزه هاي قيام عليه نظام سياسي و خروج عليه آن، هيچ نيت و مقصد دنيوي در دل ندارد و نمي خواهد با اين كار خود تفريحي كرده باشد و مردم را به جنگي سرگرم كند يا آشفتگي در جامعه ايجاد كند و يا بخواهد خودنمايي كند و خودش را مطرح سازد و شهرت و قدرتي را به دست آورد.

5. خروج به دور از فساد و ظلم: قيام عليه نظام سياسي مي تواند همراه با فساد در زمين و ايجاد اختلال جدي در نظم اجتماعي و به آتش كشيدن حرث و نسل و تباهي محيط زيست و خانه و كاشانه مردم باشد و ظلم و بيدادي را در ميان مردم و جامعه سبب شود؛ اما آن حضرت(ع) به گونه اي عمل مي كند كه هيچ فساد و تباهي به زمين و زمان و مردم و جامعه نرسد، انقلاب اصلاحگرانه او به دور از اين امور مردم را به آگاهي و روشنگري برساند و موجبات قيام توده هاي مردم عليه نظام بيداد و ستمگر شود، چنان كه رويه و هدف پيامبران است. (حديد، آيه25)

6. اصلاحات در جامعه: ايشان بر اين باورند كه مشكل جامعه آن روز، مشكل فساد و تباهي است كه در خود جامعه ريشه دوانده است و بدون اصلاحات نمي توان اهداف پيامبران و مقاصد رسول الله(ص) را تامين و تضمين كرد. حضرت مي بيند كه نشانه هاي دين ازجامعه برداشته شده و معيارهاي اسلامي در جامعه جريان ندارد، بلكه معيارهاي جاهلي است كه حاكميت يافته است و ارزش ها ضدارزش و ضدارزش ها ارزش تلقي مي شود. معروف جاي منكر نشسته و منكر به عنوان معروف عمل و تشويق مي شود. آن حضرت با تعبيري چون «لطلب الاصلاح» نكته اي را يادآور مي شود: امام (ع) نفرمود: «انما خرجت للاصلاح» بلكه فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح» يعني من در جست وجو و در پي اصلاح هستم. نظير اين تعبير در سخنراني امام(ع) براي نخبگان و علما هم هست كه فرموده بودند: «ولكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك». اين خطبه زماني ايراد شد كه هنوز صحبت از خروج و مبارزه با يزيد مطرح نبود. امام (ع) در آخر اين خطبه، دعا مي كند و خطاب به خداي متعال مي گويد: «پروردگارا! تو مي داني كه هدف ما از اين فعاليت هاي سياسي جز اين نيست كه معالم دين تو و معيارهاي اسلامي را به مردم نشان دهيم» يعني نشان دهيم دين چيست و نشانه هاي آن كدام است و چگونه و با چه معياري مي توان افراد ديندار و افراد بي دين را شناخت؟ و نيز هدف ما اين است كه اصلاح را در بلاد تو ظاهر كنيم- كلمه «نظهر» دو معني مي تواند داشته باشد: اول اينكه روشن كنيم اصلاح چيست؟ و ديگر آنكه اصلاحات را تحقق بخشيم و بر فساد، ظاهر و غالب گرديم. همچنين حضرت (ع) در سفر حج در خطبه اي كه در مني خواندند از اوضاع كشور اظهار ناخشنودي نمودند و جامعه را نياز به اصلاحات دانستند: «اللهم انك تعلم انه لم يكن ما كان منا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فضول الحطام و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك و يا من المظلومون من عبادك و يعمل بفرائضك و سنتك و احكامك؛ خداوندا تو خود مي داني عملكرد ما نه براي آن است كه به رياست و سلطنت دست يابيم يا از روي دشمني و كينه توزي سخن بگوييم، لكن پيكارها براي اين است كه پرچم آيين تو را برافراشته و بلاد بندگان تو را آباد سازيم و به ستمديدگان از بندگان تو امنيت بخشيم و احكام و سنن و فرائض تو را پياده كنيم». (محمدتقي مصباح يزدي، آذرخشي ديگر از آسمان كربلا، موسسه امام خميني، ص132)

امام حسين(ع) در خطبه معروف منطقه مني با اشاره به جايگاه و اهميت «امر به معروف و نهي از منكر» در اصلاح سازي جامعه مي فرمايد: «خداوند در اين آيه (اشاره به آيه 17 از سوره توبه: «المومنون والمومنات بعضهم اولياء بعض يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر» امر به معروف و نهي از منكر را اولين فريضه قرار داد؛ زيرا اگر به انجام اين فريضه اقدام گردد تمام فرائض چه آسان و چه دشوار عملي شود، علاوه

براين امر به معروف و نهي ازمنكر، دعوت كردن به اسلام است، هرگامي در طرد ستمگري ها و مخالفت با ستمگران دعوت كردن به تقسيم عادلانه بيت المال و غنايم و گرفتن ماليات از چيزهايي كه در اسلام مشخص گرديده و مصرف آن در جايگاه اصلي خويش است». ( محمد دشتي، فرهنگ سخنان امام حسين، نشر مشهور، ص 269)

7- تاكيد بر وابستگي عاطفي با پيامبر(ص) و ادامه قيام: امام حسين (ع) با تاكيد بر «في امه جدي» براين است كه رابطه عاطفي و احساسي ميان قيام خود و قيام پيامبر(ص) ايجاد كند و مسئوليت اخلاقي خود را نسبت به اصلاحات و انقلاب پيامبر(ص) عليه نظام فكري و عملي جامعه جاهلي و دستاوردهاي آن تشريح كند و افزون برمقام امامتي كه او وارث آن است، به عنوان فرزند رهبراين انقلاب اسلامي، به دفاع از دستاوردهاي پيامبر(ص) و حفاظت و صيانت آن بپردازد. ايشان با تاكيد بر حركت براساس سنت و سيره پيامبر(ص) برآن است تا بيان دارد كه خروج ايشان همانند خروج پيامبر(ص) عليه نظام جاهلي است و تلاش ايشان نيز همانند تلاش ها و مجاهدت هاي پيامبر(ص) است و مي خواهد تا آب رفته دوباره به جو بازگردد و در مسير درستي كه پيامبر(ص) تعيين كرده ادامه يابد. بنابراين، خروج ايشان هرگز خروجي همراه با شيفتگي به قدرت، خودنمايي، فساد و ظلم نيست، بلكه در راستاي اصلاحاتي است كه پيامبر(ص) آغاز كرده و ايشان به عنوان وارث طبيعي همان سنت و سيره و انقلاب و اصلاحات مي كوشد تا آن را درهمان چارچوب و براساس همان معيارهاي تعيين شده از سوي پيامبر(ص) ادامه دهد.

8- خروج عليه انحرافات پس از پيامبر(ص) و علي(ع): از نظر امام نظام اجتماعي كه به عنوان امت اسلام و امت پيامبر(ص) مشهور است، در دوره اي دچار انحراف شديد شده است. از اين رو، نمي خواهد همه تاريخ اسلام را تاييد كند، بلكه با انتخاب دقيق مي خواهد مسير درست را نشان دهد. او با انكار سنت و سيره خلفايي چون ابوبكر و عمر و عثمان و نيز معاويه غاصب، بر آن است تا سنتي را احيا كند كه پيامبر(ص) و اميرمومنان علي(ع) آن را ايجاد و ثبت كرده اند. از نظر ايشان اصلاحات انقلابي او نمي تواند جز با انكار ديگران و اثبات سيره عملي محمدي(ص) و علوي (ع) صورت گيرد.

سيره همان نظام رفتار و عملي است كه پيامبر(ص) و اميرمومنان علي (ع) در پيش گرفتند و در عمل به قرآن و آموزه هاي اسلامي در جامعه نهادينه كردند. پس هرگونه اصلاحاتي مي بايست تنها در اين چارچوب و براساس معيارهاي مشخص باشد.

9-اصلاحات در چارچوب معيارهاي مشخص شده: از سخنان امام حسين(ع) چنين برداشت مي شود كه اصلاحات نمي تواند بدون برنامه و معيارهاي از پيش تعيين شده باشد. به اين معنا كه ايشان از همان آغاز، هم هدف را مشخص كرده و هم راه و روش دست يابي به هدف را بيان مي كند تا هرگونه توهم توطئه و يا ايجاد كژي در نهضت، غير ممكن شود. ايشان با تاكيد بر سيره عملي پيامبر(ص) و علي (ع) برآن است تا معيارهاي مشخص حركت اصلاحي و انقلابي خود را بيان كند و اجازه ندهد كه در ميانه نهضت يا پس از آن كساني سوار برموج آن شده و جريان انحرافي را در نهضت رقم زنند.

01- اصلاحات فراگير و جامع در امت: از ديگر ويژگي هاي اصلاحات حسيني (ع) اين است كه ايشان اصلاحات را در امت پيامبر(ص) مي داند. امت به مجموعه اي از افراد انساني گفته مي شود كه با هدف خاص و عقيده مشخص و رويه و برنامه و سياست هاي معيني گرد هم جمع شده و يك نظام سياسي، اجتماعي، فكري و فرهنگي، اقتصادي و نظامي و در يك كلمه به تعبير امروز يك (دولت- ملت) را شكل مي دهند. بنابراين، اصلاحات ايشان كه در امت پيامبر(ص) مي گيرد نمي تواند تنها به بخشي اختصاص يابد، بلكه اصلاحات فراگير است كه همه ابعاد جامعه و ملت و دولت را در برمي گيرد. پس تلاش ايشان شامل اصلاح در نظام سياسي امت نيز خواهد بود؛ چنانكه امام حسين(ع) در بخشي از دعاي عرفه مي گويد: خدايا! تو را شكر مي كنم كه مرا در دولت زمامداران كفر به دنيا نياوردي؛ چون اگر قبل از اسلام به دنيا مي آمدم از نعمت اسلام و معارف عميق آن محروم مي شدم، اما تو بر من منت نهادي و پس از سپري شدن دولت كفر و استقرار دولت اسلام مرا به دنيا آوردي. در اين فقره امام حسين(ع) خداوند را مي ستايد كه او را در زمان جاهليت به دنيا نياورده است؛ بلكه در زماني به دنيا آورده كه دولت اسلام و امامان اسلام بودند. بنابراين، ايشان اصل نظام سياسي كه پيامبر(ص) ساخته را درست مي داند و خواهان اصلاحاتي است تا اين نظام سياسي در دست حاكم عادلي باشد كه بر معيارهاي اسلامي تربيت شده و عمل مي كند.

11. احياي سنت و مبارزه با بدعت: از ديگر ويژگي هاي اصلاحات حسيني(ع) احياي سنت هاي نيك اسلامي است كه پيامر(ص) به آن فرمان داده و در جامعه و امت اسلام پديد آورده بود؛ اما به سبب عملكرد برخي از بدعت گذاران، آن سنت ها مرده و به جاي آن بدعت هايي به نام اسلام در جامعه رواج و گسترش يافته بود. امام حسين(ع) چنانكه گذشت در نامه اي كه خطاب به مردم بصره مي نويسد، مي فرمايد: و انا ادعوكم الي كتاب الله و سنه نبيه(ص) فان السنه قد اميتت و ان البدعه قد احييت و ان تسمعوا قولي و تطيعوا امري اهدكم سبيل الرشاد؛ من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر فرا مي خوانم. سنت، مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنويد و فرمانم را پيروي كنيد، شما را به راه رشد هدايت مي كنم. (تاريخ طبري، ج4، ص266) ايشان همچنين در مسير راه، وقتي به فرزدق برمي خورد، اوضاع را چنين ترسيم مي كند: اي فرزدق اين جماعت، اطاعت خدا راه گذاشته اند، پيرو شيطان شده اند، در زمين به فساد مي پردازند، حدود الهي را تعطيل كرده، به ميگساري پرداخته و اموال فقيران و تهيدستان را از آن خويش ساخته اند. من سزاوارترم كه براي ياري دين خدا برخيزم، براي عزت بخشيدن به دين او و جهاد در راه او، تا آنكه «كلمه الله» برتر باشد (سبط بن الجوزي، تذكره الخواص، موسوعه اهل البيت، ص217)

اينها تنها بخشي از ويژگي هاي اصلاحات حسيني(ع) است و اگر بخواهيم ديگر ويژگي هاي آن را بيان كنيم، فرصت و حوصله اي بيش از اين مي طلبد كه بيرون از مقال است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا