مناسبت ها

ولايت از منظر امام باقر(ع)

120به مناسبت سوم صفر سالروز ولادت پنجمين ستاره آسمان هدايت

يكي از كساني كه درمقام و منصب الهي اولوالامر نشست، امام محمدبن علي بن الحسين(ع) مشهور به امام باقر(ع) است. منصب الهي ولايت، منصب ارزشمندي است و خداوند از جمله مواردي كه بدان از انسان ها پيمان گرفته اطاعت از اولوالامر است.

بي گمان شناختن اين مقام و پيروي از آن از زبان قرآن و صاحبان اصلي امر مي تواند دروازه اي به سوي حقانيتي باشد كه ما را به سوي كمال مي برد. مطلب حاضر نگاهي به مقام و منصب ولايت از زبان يكي از آنان است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

ولايت امر، ولايت الهي

از مهمترين آموزه هاي الهي، ولايت است. هرچند كه ولايت شاخه هاي بسياري دارد ولي ولايت امر به سبب آن كه ارتباط مستقيمي با زندگي آدمي دارد، از مهمترين و اصلي ترين شاخه هاي آن به شمار مي آيد. از آن جايي كه در آيات قرآني، اولوالامر درمقام ولايتي همانند ولايت الهي و رسول خداوند(ص) قرارگرفته اند و اطاعت از ايشان بي چون و چرايي، لازم و ضروري شده است، اين پرسش مطرح مي شود كه اين افراد چه كساني هستند كه درمقام عصمت نشسته اند؛ زيرا اطاعت بي چون و چرا در امور زندگي از ايشان، نمي تواند چيزي جز عصمت آنان باشد. از اين رو برخي گفته اند اگر «وال من وال و عاد من عاد» را بپذيريم به معناي عصمت آن شخص خواهدبود و به سبب همين انكار عصمت اصل ولايت معصومان(ع) را منكر مي شود تا به تبعات آن ملتزم نباشد.

به سخن ديگر، اطلاق آيه 53 سوره نساء كه مي فرمايد: «اطيعواالله و اطيعوالرسول و اولي الامر منكم» جز با عصمت صاحبان امر سازگار نيست؛ زيرا پيروي از آنان در صورت ارتكاب گناه، لازم نيست؛ در صورتي كه آيه، اطاعت اولوالامر را به طور مطلق و بدون قيد و شرط، همانند اطاعت پيامبر(ص) لازم شمرده است؛ پس بايد اولوالامر كساني باشند كه مقام عصمت، آنان را از هرگونه خطا و اشتباه حفظ كند، چنان كه بعضي از مفسران اهل تسنن بدان اعتراف كرده اند. (التفسيرالكبير، ج4، ص113)

برهمين اساس و بر مبناي احاديث معتبر كه در منابع شيعه (تفسير نورالثقلين، ج1،ص497) و اهل سنت (البحرالمحيط، ج3، ص 278؛ ينابيع الموده ، ص116؛ احقاق الحق، ج3، ص425)، نقل شده، مفسران شيعه اتفاق نظر دارند كه منظور از اولي الامر، در اين آيه نمي تواند جز امامان معصوم(عليهم السلام) باشند كه از عصمت برخوردار هستند. (تفسير نورالثقلين، ج1، ص497)

از نظر قرآن، اولوالامر در چنان جايگاهي نشسته اند كه از توانايي بسيار شگرفي در استنباط حقايق برخوردار هستند و داراي قدرت استنباطي بالا براي تحليل اخبار امنيتي و نظامي و مانند آن نيز مي باشند. خداوند در آيه 38 سوره نساء به اين توان و قدرت شگرف استنباطي ايشان اشاره مي كند و تبيين مي نمايد كه اين قدرت استنباطي مي تواند موضوعاتي را كه بسياري از مردم را درحيرت و تحير فرو مي برد، حل كند. به اين معنا كه آنان از اين ويژگي برخوردارند تا موضوعات را به درستي تحليل نمايند و مردم را در هنگامه بحران فتنه ها و حيرت ها به سوي راه درست رهنمون گردانند و به عافيت و سلامت به مقصد رسانند.

برپايه آيه 38 سوره نساء، استنباط هايي كه صاحبان امر در هر موردي به ويژه راهكارهايي كه براي برون رفت از فتنه ها و مشكلات ارائه مي دهند، حجت بوده و برمردم است كه از آن اطاعت كنند. بر اين اساس در موارد حيرت و فتنه ها و مشكلات نمي توان بي هدايت و رهبري اولوالامر اقدام كرد و خودسرانه عمل نمود.

آيه 35 سوره نساء بيان مي كند كه نتيجه و پيامد اين اطاعت، چيزي جز سلامت و سعادت انسان در دنيا و آخرت نخواهد بود و هر كسي كه فرجام نيكي را مي جويد و مي كوشد تا به آرامش و آسايش در دنيا و آخرت دست يابد مي بايست همان گونه كه از خدا ورسول الله(ص) اطاعت مي كند از اولوالامر و امامان معصوم(ع) نيز اطاعت كند. (نگاه كنيد به مجمع البيان، شيخ طبرسي، ذيل آيه)

مردم حتي در مواردي كه اطلاعات خاص امنيتي و نظامي و سياسي در اختيار دارند كه به مسايل امت مرتبط مي شود بايد اين اطلاعات را تنها در اختيار اولوالامر بگذارند و براي رفع تحير و سرگرداني در هنگام فتنه ها و مشكلات ناشناخته به آنان مراجعه نمايند؛ زيرا مديريت جامعه و امت در همه زمينه ها به عهده اولوالامر است كه داراي عصمت مي باشند و آنان نيز وظيفه دارند تا به حكم الهي تمامي اخبار امنيتي را كنترل و ارزيابي كرده و با تحليل و تشخيص امور و حقايق و استنباط راهكارهايي براي برون رفت از مشكلات اجتماعي و سياسي ونظامي، جامعه را مديريت كنند.از ديگر وظايف و مسئوليت هاي آنان مبارزه با هر گونه شايعه سازي و شايعه پراكني است كه امنيت جامعه و دولت و ملت را با خطر مواجه مي سازد. (نساء آيه 38)

در يك كلام، مهم ترين وظيفه اولو الامر در ميان امت اسلام، هدايت و رهبري نظام و حكومتي است كه دين و دنياي آدمي را در اختيار دارد. بر اين اساس آنان، رهبران الهي براي مديريت دنيوي و معنوي مردم هستند و هيچ چيزي بيرون از دايره مسئوليت و وظايف آنان نمي باشد. از اين رو در آيه 95 سوره نساء اطاعت مطلق از آنان، از مومنان و امت اسلام خواسته شده است؛ زيرا آنان در مقام عصمت كبرائي هستند كه ايشان را از هرگونه خطا و اشتباه و سهو بازمي دارد و از غفلت دور داشته و توانايي درك و استنباط درست و كامل امور را به آنان بخشيده است.

ولايت، بنياد دين

امام باقر(ع) براساس اين آموزه هاي قرآني است كه در مقام تبيين جايگاه ولايت مي فرمايد: بني الاسلام علي خمس: علي الصلاه و الزكاه و الصوم و الحج و الولايه و لم يناد بشي كما نودي بالولايه؛ اسلام بر پنج پايه بنياد گرديده است: نماز و زكات و روزه و حج و ولايت. آن گونه كه به ولايت خوانده شده به هيچ چيزي فراخوانده نشده است. (كافي، كليني، ج 2، ص 81 و نيز وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 1 ، ص 01)

برداشت امام باقر(ع) از آموزه هاي قرآني در حوزه ولايت معصوم(ع) اين است كه اگر ولايت و مديريت الهي بر جامعه از طريق اعمال ولايت معصومان (ع) نباشد، چيزي از ديگر احكام، اجرايي نمي شود و از محتواي اصلي آن خارج مي شود؛ چون ولايت است كه به همه اصول و فروع اسلام معنا و مفهوم مي بخشد. اگر هر يك از احكام عبادي و اقتصادي و نظامي و سياسي اسلام بي ولايت اجرايي شود، هرگز عدالت تحقق نخواهد يافت و هنگامي كه عدالت تحقق نيابد، ايمان و عمل صالح به طور كامل و تمام تحقق نخواهد يافت وانسان و جامعه بيرون از دايره عدالت و ايمان و عمل صالح واقعي خواهد بود و چيزي جز خسران و زيان، نصيب آن جامعه نخواهد شد.

اين ولايت است كه به همه چيز اعتدال مي بخشد و انسان و جامعه را به سوي كمال در علم و عمل سوق مي دهد و زمينه هاي متاله شدن فرد و جامعه را فراهم مي آورد. از اين رو مؤمنان پيش از ديگر آموزه هاي ديني به سوي ولايت دعوت شده اند؛ زيرا با ولايت و اطاعت از ولي الله است كه مي توان مسير درست را يافت و به كمك ايشان در آن مسير حركت كرد.

ولايت و اطاعت از اولوالامر، فلسفه همه آموزه هاي اسلامي است. لذا شهادت به ولايت رسول الله(ص) و ديگر اولي الامر(ع) پيش از هر عمل صالح و نيكي لازم است؛ زيرا بي ولايت هيچ عملي، صالح و تأثيرگذار نخواهد بود هرچند كه به ظاهر صالح و نيك باشد. در روايت است كه بي ولايت هيچ عملي مقبول نخواهد بود؛ زيرا هيچ عملي بدون ولايت، تمام نيست. از اين رو گفته اند: «من تمام الحج لقاء الامام؛ از جمله شرايط تمام يافتن حج ديدار و لقاي امام و بيعت با اوست. هم چنان كه «من تمام الصلاه و الزكاه و الصوم لقاء الامام» مي باشد و كسي نمي تواند مدعي تماميت عملي عبادي و يا اجتماعي و يا ديني باشد مگر اين كه اطاعت و ولايت امام را پذيرفته باشد.

اصولاً در اذان و اقامه انسان جز به ولايت دعوت نمي شود و اين كه در فقره اي از اذان و اقامه گفته مي شود «حي علي خيرالعمل» اين دعوت تنها به ولايت است. بر اين اساس امام صادق(ع) در تفسير اين فقره مي فرمايد: خير العمل الولايه؛ بهترين عمل همان ولايت است. (فلاح السائل، ص137 و نيز توحيد صدوق، ص241)

ولايت امام معصومان(ع) ولايتي است كه همگان از آدم(ع) تا آخرين بشر به آن دعوت شده اند؛ زيرا اسلام دين يگانه اي است كه همگان بدان خوانده شده اند. از اين رو امام باقر(ع) در بيان اين معنا مي فرمايد: ولايتنا ولايه الله التي لم يبعث نبيا قط الابها؛ ولايت ما ولايت خداوند است و اين همان ولايتي است كه هيچ پيامبري را جز براساس آن مبعوث نكرده است. (بصائر الدرجات، ص57 و نيز كافي، ج1، ص734) بنابراين هيچ كسي نمي تواند مدعي ايمان به اسلام باشد درحالي كه ولايت امام معصوم(ع) را نپذيرفته باشد حتي اگر آن شخص آدم ابوالبشر(ع) باشد.

امام باقر(ع) در تفسير و تبيين كامل تر اين معنا در عبارتي ديگر مي فرمايد: بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحدالله و محمد(ص) حجاب الله؛ به وسيله ما خدا پرستش مي شود و به وسيله ما خدا شناخته شد و به وسيله ما اعتقاد به توحيد و يگانگي خدا تحقق يافت و محمد(ص) حجاب خداست. (بصاير الدرجات، ص46و بحارالانوار، ج32، ص201)

بنابراين نه تنها معصوم(ع) مسير شناخت الهي است بلكه تنها مسير عبادت الهي است و اگر كسي مدعي اطاعت از خدا باشد ولي از اولوالامر(ع) اطاعت نكند، همانند ابليس عمل كرده، زيرا عبادت و سجده اطاعت از آدم(ع) به معناي اطاعت از خداست و از آن جايي كه باطن اطاعت و سجده بر آدم(ع) اطاعت از ولي الله(ع) است اطاعت خدا تنها از اين طريق، شدني است.

به سخن ديگر، هر كسي بخواهد خدا را بشناسد و عبادت و اطاعت كند چاره اي جز اين ندارد كه معصومان(ع) را اطاعت كند. از اين رو پيامبر(ص) مي فرمايد: من عصا هم فقد عصي الله. هم العروه الوثقي و هم الوسيله الي الله؛ هر كه آنان را نافرماني نمايد خدا را نافرماني نموده است و آنان دستاويز مورد اطمينان و وسيله تقرب به سوي خداوند هستند. (تفسير نورالثقلين، ج1، ص626 و نيز اثبات الهداه، ج1، ص484)

در همين معنا اميرمؤمنان علي(ع) مي فرمايد: من اطاع امامه فقد اطاع ربه؛ هر كسي از امام خود اطاعت كند پروردگارش را اطاعت كرده است. (غررالحكم، آمدي، ص576) زيرا آنان مردماني هستند كه خداوند اطاعت ايشان را واجب دانسته و همه برتري هاي مادي و معنوي را به ايشان ارزاني داشته است. (وسايل الشيعه، چ 6 ص 373)

امام باقر (ع) اصولا دين را چيزي جز محبت نمي شمارد و مي فرمايد: هل الايمان الاالحب؛ آيا ايمان جز محبت است؟ آن گاه درحديثي ديگر مي فرمايد: حبنا ايمان وبغضنا كفر؛ محبت ما ايمان و دشمني با ما كفر است (محاسن، ج 1،ص 501و نيز وسايل الشيعه، ج 81، ص 665) بنابر اين كسي كه ايمان را مي جويد بايد آن را در محبت بجويد و اين محبت مي بايست به اهل بيت (ع) باشد كه خداوند محبت و دوستي اشان را واجب دانسته است. از اين رو دشمني با ايشان جز كفر نخواهد بود و هر كسي محبت ايشان را نداشته باشد كافر است و از دين اسلام بيرون مي باشد. اين كه امام تمام اسلام را به ولايت مي داند از آن روست كه بي ولايت ايشان هرگز ايماني تحقق نخواهد يافت و اسلامي در شخصي ظاهر نمي شود، هر چند كه مدعي ايمان و اسلام باشد. لذا فرزندش امام صادق (ع) مي فرمايد: ان فوق كل عباده عباده و حبنا اهل البيت افضل العباده؛ مافوق هر عبادتي عبادتي است و محبت ما خاندان بهترين و برترين عبادت است. (محاسن، ج 1، ص 051 و بحارالانوار، ج 72،ص 19) بنابر اين محبت اهل بيت (ع) تنها عبادت كاملي است كه برتر از آن عبادتي نيست.

اين كه محبت اهل بيت (ع) برترين و بهترين عبادت دانسته شده است از آن روست كه بنياد اسلام و دين و عبادت بر محبت به اهل ولايت (ع) مي باشد وكسي كه به اهل بيت (ع) محبت ندارد بايد در ايمان خود شك كند؛ چنان كه اگر كسي مدعي محبت به اهل بيت (ع) و دشمنان ايشان باشد بايد در خود و ايمانش شك نمايد؛ زيرا ما جعل الله لرجل من قلبين في جوفه، خدا در درون آدمي دو قلب قرار نداده است؛ زيرا دوستي اهل بيت (ع) با دوستي دشمنان ايشان جمع نمي شود. (بحار الانوار، ج 42، ص 813)

به هر حال از ديدگاه اهل بيت (ع) ولايت، اصل اساس اسلام و ايمان است و امنيت و آرامش قيامت جز با ايمان به ايشان و محبت و اطاعت از آنان تحقق نمي يابد چنان كه پيامبر (ص) به صراحت اعلام مي دارد كه امنيت در رستاخيز با محبت به اهل بيت (ع) شدني است. (همان، ج 72، ص 97)

امام باقر (ع) به نقل از پيامبر (ص) فرمود: محبت من وخاندانم در هفت مورد كه بسيار وحشتناك است سود مي دهد: هنگام مرگ، در قبر، هنگام زنده شدن، كنارنامه عمل، زمان حساب، نزد ميزان و نزد صراط. (جامع الاخبار، ص 312)

بنابر اين ولايت اهل بيت (ع) و محبت و اطاعت ايشان معناي درست و كامل ايمان و اسلام است و در رستاخيز چنين ايمان و اسلامي مي تواند آدمي را از خشم خدا حفظ كند و به بهشت وارد سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا