اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

طهارت، برآیند تعلیم و تزکیه الهی

بسم الله الرحمن الرحیم

آموزش و پرورش در قرآن زمانی کامل و تمام است که غایتی چون طهارت باطنی را ایجاد کند و انسان به چنان پاکی نفس و قلب برسد که آینه تمام نمای انوار صفات الهی و مظهر تجلیات اسماء الله باشد. بنابراین، اگر تعلیم و تزکیه نتواند تحقق بخش این غایت باشد، می بایست در روش ها و ابزارهای آن تجدید نظر شود؛ زیرا تعلیم و تزکیه و تربیت نادرست و ناقص و معیوب می تواند انسان و اجتماع را به تباهی بکشاند و هم چون «تیغی در دستان زنگی مست» به هر دو طرف خسارت جبران ناپذیری وارد سازد.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا حقیقت تعلیم و تزکیه و تربیت الهی را بیان کرده و ابزارها و روش های مناسب برای تحقق آن را تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقیقت طهارت و آثار آن

طهارت به معنای پاک شدن و پاک کردن، زمانی معنا می یابد که چیزی گرفتار فساد، پلیدی، زخم، عفونت و مانند آنها باشد؛ زیرا وقتی چیزی از اصل با چنین اموری مواجه نباشد، واژه «طیب» برای آن به کار می رود. بنابراین، طهارت می تواند به عنوان یک غایت و هدف مد نظر قرار گیرد؛ از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، از روش ها و ابزارهایی سخن گفته شده که تحقق بخش طهارت ظاهری و باطنی است.

البته باید توجه داشت که از نظر قرآن، هدف طهارت ظاهری، همان طهارت باطنی است که با نفس و روح انسان ارتباط دارد. بنابر این حتی اگر وضو و غسل به عنوان یک واجب تعبدی مطرح باشد که نیاز به قصد تقرب و نیت دارد، اما به یک معنا خودش واجب توصلی است که هدف غایی نیست، بلکه برای رسیدن و پیوستن به چیزی دیگر است که در این جا همان طهارت باطنی است.

بر این اساس چنان که در ادامه می یابد، هدف و غایت تعلیم و تزکیه و تربیت، طهارت باطنی است؛ زیرا دست یابی به طهارت باطنی است که انسان را به مراتب عالی و متعالی می رساند و در جایگاه خلافت الهی می نشاند.

باید توجه داشت که انسان هر کاری را که انجام می دهد می بایست به قصد دست یابی به طهارت باطنی باشد که او را «متاله» و خدایی می کند(بقره، آیات 30 و 31 و 138) و در جایگاه مظهریت خدا و خلافت الهی قرار می دهد؛ زیرا انسان در زندگی دنیوی می بایست هماره «ذکرالله» را داشته باشد که تعیین کننده سمت و سوی «صیرورت»(غافر، آیه 3)، «کدح»(انشقاق، آیه 6) و «انقلاب»(زخرف، آیه 14) انسان در زندگی دنیوی است؛ چرا که خدا در آیه «انا لله و انا الله راجعون»(بقره، آیه 156) از سمت و سوی زندگی دنیویی انسان را به شکل دایره «از اویی» و به «سوی اویی» تبیین کرده است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا برخی از انسان ها را «تطهیر» کرده تا در مقام خلیفه الله و انسان کامل متاله مسئولیت و ماموریت هایی چون نبوت، رسالت و امامت را به عهده گیرند. این تطهیر الهی نسبت به آنان طهارت باطنی را تحقق می بخشد: إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا؛ خدا فقط مى‏ خواهد پلیدی و آلودگى را از شما خاندان پيامبر بزدايد و شما را طاهر و پاك و پاكيزه گرداند.(احزاب، آیه ۳۳)

از آثار و برکات تطهیر الهی و دست یابی به طهارت تمام باطنی آن است که شخص به «مکنون» دسترسی می یابد که بیرون از دسترس دیگران است؛ از همین روست که معصومان(ع) به تطهیر الهی به طهارتی دست یافته اند که آنان را به مکنون کتاب الله دسترسی می دهد.(واقعه، آیات 77 تا 80)

از نظر قرآن، کسانی که دنبال تطهیر و طهارت باطنی می روند و به این امر الهی گرایش و محبت دارند، از محبت الهی برخوردار شده ومحبوب خدا گردیده و از برکات و آثار این محبت الهی بهره مند می شوند.(بقره، آیه 222؛ توبه، آیه 108)

تعلیم و تزکیه به غایت طهارت باطنی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر عملی که انسان انجام می دهد می بایست به غایت «تعبد و تقرب» باشد: وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَ ذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ؛ و فرمان نيافته بودند، جز اينكه خدا را بپرستند و در حالى كه به توحيد گراييده‏ اند، دين خود را براى او خالص گردانند، و نماز برپا دارند، و زكات بدهند؛ و دين ثابت و پايدار همين است.(بینه، آیه ۵)

در حقیقت اگر کسی می خواهد به دین قیم و حنیف الهی اسلام و عبادت حقیقی دست یابد، می بایست همه چیز را برای خدا خالص گرداند و کاری را بدون تقرب و رضای الهی انجام ندهد؛ خواه آن شخص مصلحت و حکمت آن را بداند یا نداند، خواه توصلی باشد خواه تعبدی؛ زیرا آن چه اصالت دارد، انجام هر فکر و کار و عملی برای خدا است؛ زیرا این گونه است که شخص متاله و خدایی شده و از انوار صفات الهی بهره مند شده و مظهر تجلیات اسماء الله می شود و در مقام خلافت و مظهریت ربوبیت قرار می گیرد که هدف غایی خلقت انسان به عنوان عبدالله است.(ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیات 21 و 30 و 31 و 138؛ آل عمران، آیه 79)

به سخن دیگر، خدا هیچ کاری را بی حکمت و غایت و هدف انجام نمی دهد؛ هر چند که این غایتی برای فاعل نیست و خدا نیازی ندارد تا با این افعال به چیزی برسد که ندارد، ولی باید توجه داشت که خدای غنی حمید(لقمان، آیه 12)، افعال را بر اساس عبث، لغو و لهو و لعب انجام نمی دهد(مومنون، آیه 102؛ دخان، آیه 38)، بلکه برای هر فعلی از افعال الهی غایتی است. از همین روست که خدا در قرآن بیان می کند که هدف و غایتی که برای خلق انسان و جن قرار داده شده همانا عبادت و بندگی خدا است(ذاریات، آیه 56)، اما این بدان معنا نیست که عبادت غایت خالق باشد تا خالق از عبادت و عبودیت انسان و جن بهره مند شود؛ زیرا خدای غنی حمید هیچ بهره ای از عبادت بندگان خویش نمی برد؛ از همین روست که می فرماید: خدای غنی حمید هیچ نیازی به عبادت کسی ندارد و اگر همگی کافر شوید هیچ تاثیری ندارد: إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَمَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِی حَمِیدٌ.(ابراهیم، آیه 8)

از نظر قرآن، خدا به رحمت خویش انسان و همه مخلوقات را آفریده(هود، آیه 119) و برای انسان جایگاه خلافت الهی خویش را قرار داده (بقره، آیات 30 و 31) و از انسان خواسته تا برای دست یابی به این غایت خویش، عبادت و بندگی ارادی و اختیاری خدا را در چارچوب هدایت فطری و تشریعی وحیانی(طه، آیه 50؛ بقره، آیات 21 و 30 و31 و 38) در پیش گیرند تا به «علم» حقیقی درباره قدرت و اهداف خلقت خویش دست یابند (طلاق، آیه 5) و با شناخت و معرفت علمی در مسیر تزکیه و رشد و نمو کمالی گام بردارند، تا به آن حالت طهارت دست یابند که بستر ظهور اسماء الله و انوار اوست و بتوانند با مکنونات هستی از جمله قرآن تماس مستقیم داشته باشند؛ زیرا این گونه است که انسان از ظلمات فقدان یا نقصان انوار صفات الهی رهایی یافته و به انوار الهی دست می یابند و انوار الهی در زمانی که شرح صدر یافته دردلشان می تابد و آنان متالّه به صفات و انوار الله می شوند.(ابراهیم، آیه 1؛ واقعه، آیات 77 تا 80؛ زمر، آیه 22)

اصولا از نظر قرآن، عبادتی که تامین کننده چنین غایاتی باشد، جز با معرفت نسبت به خدا حاصل نمی شود(طلاق، آیه 2) و از همین روست که امام باقر (ع) به ابوحمزه ثمالی فرمود: «إنما یعبد الله من یعرف الله» ؛ یعنی همانا خدا را کسی عبادت می کند که او را می شناسد.( الکافی، ج1، ص 180) و نیز در حدیث قدسی آمده است: «کنت کنزاً مخفیا فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف؛ من گنجی مخفی بودم، دوست داشتم شناخته شوم، مخلوقات را خلق کردم تا شناخته شوم.»( بحار الانوار، ج84، ص 198)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هر چیزی که در اختیار انسان از نعمت های ظاهری و باطنی قرار گرفته در راستای همان عبودیتی است انسان را به چنان جایگاهی می رساند. بنابراین، اگر تعلیم و تزکیه و تربیتی به عنوان غایت تعریف می شود می بایست موجب طهارت باطنی انسان شود که آن طهارت باطنی موجب می شود تا شخص در چنین جایگاهی از خلافت الهی به عنوان متاله و مظهر اسماء الله و انوار صفات الله قرارگیرد؛ از همین روست که خدا به صراحت می فرماید: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ؛ از اموال آنان صدقه‏ اى بگير تا به وسيله آن طهارت و پاك و تزکیه شان سازى و برايشان صلوات و دعا كن؛ زيرا صلوات و دعاى تو براى آنان آرامشى است و خدا شنواى داناست.(توبه، آیه ۱۰۳)

پس از نظر قرآن، تعلیمات الهی از جمله تعلمیات الهی که از طریق پیامبران ، کتب آسمانی، حکمت های الهی و نیز نور قرآن و معصومان(ع) در اختیار انسان قرار می گیرد، برای تحقق تزکیه ای است که خود بستری برای طهارت باطنی است. (بقره، آیه 129)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، کسی که مومن باشد و متصل به قرآن و اهل بیت(ع) از صلوات الهی و فرشتگان بهره مند می شوند: هُوَ الَّذِی یصَلِّی عَلَیکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ؛ اوست که خود و فرشتگانش بر شما صلوات درود می فرستند، تا شما را از تاریکی به روشنی برند؛ زیرا خد اوند با مؤمنان مهربان است.(احزاب، آیه 43)

در زیارت جامعه کبیره به این نکته توجه داده شده که تا چه اندازه هر گونه ارتباط با ثقلین به ویژه اهل بیت(ع) می تواند کارساز باشد؛ زیرا بسیاری از مردم از جمله منافقان ممکن است که به ظاهر قرآن تمسک بجویند، ولی به سبب عدم پذیرش ولایت الهی پیامبر(ص) و معصومان(ع) و عدم اطاعت و اتباع از آنان، هیچ بهره ای از قرآن بر نگیرند و اطاعت ایشان از خدا چیزی به آنان نبخشد؛ زیرا خدا می فرماید: وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا؛ و چون به ايشان گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل كرده و به سوى پيامبر او بياييد، منافقان را مى ‏بينى كه از تو سخت روى برمى‏ تابند.(نساء، آیه ۶۱) پس این افراد ممکن است که به قرآن بیاویزند و بدان تمسک جویند، ولی چون بیماردل و منافق هستند، از پیامبر(ص) رو بر می تابند و حتی علیه او «صدود» دارند و راه را به سختی بر او می بندند. از همین روست که بسیاری از مسلمانان به قرآن ایمان دارند، ولی به پیامبرش و عترت طاهره صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین هیچ گرایشی نداشته و با اهل بیت(ع) عناد و دشمنی می ورزند که خود این بغض و کینه گواهی روشن بر عدم ایمان کامل و تمام آنان است که بدان دعوت شده اند.(مائده، آیه 3 ؛ روایات تفسیری)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، صلوات بر پیامبر(ص) که با صلوات با اهل بیت(ع) به تمام کمال خویش می رسد، عاملی مهم در تزکیه نفس انسان است؛ چنان صدقات و انفاقاتی که به دست آنان داده می شود، این گونه است.(توبه، آیه 103)

خدا در قرآن به صراحت می فرماید: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ؛ خدا و فرشتگانش بر پيامبر درود مى‏ فرستند اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد بر او درود فرستيد و به فرمانش بخوبى گردن نهيد.(احزاب، آیه ۵۶)

خطاب به نبی به جای رسول برای آن است که مهم ترین «نباء عظیم» پیامبر(ص) همان ولایت امیرمومنان و امامان دیگر از عترت طاهره علیهم السلام است. امام باقر ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: نبأ عظيم، اميرالمؤمنين ـ عليه السّلام ـ است، و آن حضرت مي فرمود: براي خدا آيه و خبري بزرگتر از من نيست؛ و نیز اميرالمومنين ـ عليه السّلام ـ هم مي فرمود: من آن خبر بزرگم كه در من اختلاف كرديد، در ولايت من جنگيديد، و از ولايت من باز آمديد، پس از آن كه قبول كرديد، و به ستم هلاك شديد، بعد از آن كه با شمشير من از كفر رها شده بوديد؛ و روز غدير را خود دانستيد و روز قيامت مي بينيد آنچه امروز كرديد.( كليني، محمد، كافي، ج 1، ص 207، روايت 3؛ و بروجردي، ابراهيم،‌ جامع، تهران، انتشارات صدر، چاپ سوم، ج 4، ص 380؛ و جرجاني، حسين، گازر، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1377 ش، ج10، ص 266؛ و حسين بحراني،‌ هاشم، البرهان في تفسير القرآن، تهران، بنياد بعثت، چاپ اول، 1415 ق، ج 5، ص 419) رسول گرامي (ص) نیز در حجة الوداع فرمود: من دو چيز گرانبها در نزد شما به امانت مي گذارم مادامي كه به هر دو عمل كنيد گمراه نمي شويد: يكي قرآن و ديگري عترت و اهل بيتم.(بحارالانوار، ج 2، ص 285، روايت 2، باب 34)

پس از نظر قرآن، مهم  ترین صله رحم انسان بایست با کسی باشد پدران انسانیت ما هستند؛ چنان که پیامبر(ص) می فرماید: أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة ؛ من و علی -ع- دو پدر این امت هستیم ( بحارالأنوار ۱۶ ۹۵ باب ۶) پس اگر بخواهیم وصل به کسی باشیم و بخواهیم خودمان را به کسی برسانیم می بایست به آنان وصل شده و «صلی» یابیم و برسیم. این امر جز با اتباع و تبعیت وجودی و ظاهری و باطنی و اطاعت امر و نهی آنان شدنی نیست؛ بنابراین، وقتی ما صلوات می فرستیم با این دعا و صلوات بر آن هستیم تا خودمان را به آنان برسانیم و تحت ولایت آنان قرار گیریم و از آثار چهارگانه آن بهره مند شویم که شامل مواردی است که در زیارت جامعه کبیره به ما آموخته اند: «جَعَلَ صَلواتَنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ مِنْ وِلایَتِکُمْ طِیبا لِخُلُقِنَا وَ طَهَارَةً لِاَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا؛ خدا صلوات و درودهای ما را بر شما، و ولایت شما را که به ما اختصاص داده است، موجب پاکیزگی اخلاق ما، پاکی جان، تزکیه و بخششی برای گناهانمان قرار داده است»(مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره؛ من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 547)

این موارد شامل : 1. طیب خُلق و خَلق ما؛ 2. طهارت نفوس ما؛ 3. تزکیه و رشد و نمو باطنی ما؛ 4. کفاره گناهان ما می شود.بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۱۷)

کفاره به معنای همان تعبیر قرآنی است که خدا می فرماید: «وَالَّذینَ آمنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ آمنُوا بِما نُزِّلَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الحقُّ مِن رَبِّهِم کَفَّرَ عَنهُم سَیِّئاتِهِم وَ أصلَحَ بالَهُم؛ و آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند و به آن چه بر محمد (صلی الله علیه وآله) نازل شده، و حق و از جانب پروردگارشان است، ایمان آورده اند؛ خدا زشتی و بدی هایشان را تکفیرکرده و آن را زدوده و پوشانده و حال شان را بهبود بخشید».(محمد، آیه 2)

باید توجه داشت که واژه کفر به معنای پوشاندن است. کشاورزی که دانه را زیر خاک می پوشاند کافر گویند؛ چنان که کافر اعتقادی کسی است که حق را زیر باطل می پوشاند و مخفی می سازد.

خدا در قرآن به مساله تکفیر به معنای پوشاندن زشتی ها و گناهان به دنبال توبه واستغفار و مانند آنها بسیار پرداخته و در باره تکفیر بدی ها و سیئات از سوی خدا آیات چندی وارده شده که همه آنها نشان می دهد که اگر انسان پس از خطا و گناه، به اصلاح بپردازد و درست عمل کند و تقوا پیشه گیرد و توبه و استغفار نماید، خدا آن بدی ها و زشتی ها را می پوشاند تا دیده نشود(آل عمران، آیه 195؛ مائده، آیه 65؛ عنکبوت، آیه 7؛ زمر، آیه 35)؛ زیرا از نظر قرآن، کارهای نیک وحسنات از میان برنده بدی ها و زشتی ها است: إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ.(هود، آیه 114)

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، صلوات بر پیامبر(ص) واهل بیت عصمت و طهارت(ع) باعث می شود که ذنوب و گناهان تکفیر شوند، چنان که بر طبق آن‌چه در روایات بیان شده، دوستی اهل بیت که درود فرستادن به امامان بارزترین نشانه این دوستی است، گناهان را می‌پوشاند و حسنات را دو برابر می‌کند.( بحارالانوار، ج۹۹، ص۱۱۷) سرّ این‌که صلوات‌ها و پذیرش ولایت امامان، آثار این چنینی را به دنبال دارد این است که حقیقت محمدیه و جانشینان حضرت، مظاهر تامه شئونات و کمالات الاهی‌اند و دوستی و درود فرستادن بر آن‌ها، کمک گرفتن از آن‌هاست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا