تاریخیروان شناسیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

گريه، موهبتي الهي

SAMAMOSبررسي آثار، فوايد و زمينه هاي گريه
گريه، شناخته ترين واكنش انسان به محيط است. آشناترين مصداق آن، گريه آغازين كودك است كه برخي آن را نشانه هايي بر زندگي و حيات كودك مي شمارند و آهنگ آن را بسيار خوش مي دارند.
اما گريستن در انسان حالتي استثنايي و منحصربه فرد است؛ زيرا كمتر ديده و يا شنيده شده كه جانوري ديگر گريسته باشد؛ هر چند كه نشانه هايي از گريستن در فيل ها و يا جانوران ديگر ديده شده؛ اما با اين همه به سبب اشكال گوناگون گريه در انسان و زمينه هاي آن مي توان گفت كه اين حالت در ميان جانداران يك استثناست.
براساس آموزه هاي قرآني، خداوند منشأ گرياندن و خنداندن انسان است و اين حالت در انسان مي تواند داراي زمينه ها و آثار متفاوت و نشانه اي از امور چندي باشد. نويسنده در اين نوشتار سعي كرده تحليل قرآن را درباره اين حالت انساني ارائه دهد.

چرايي و چگونگي گريستن
گريه در انسان كه همواره با اشك ريختن از ديدگان همراه است، نشانه اي از حالت روحي و رواني بشر مي باشد. گريه بيشتر يك واكنش طبيعي انسان به محيط است و نمي توان آن را به يك كنش انساني تعبير كرد. از اين رو، عوامل و زمينه هاي چندي در ايجاد آن نقش دارد.
روان شناسان به دليل آثار گريه بر روان و بلكه حتي شخصيت انساني، به ابعاد مختلف آن توجه كرده و در جست وجوي چرايي و چگونگي گريه برآمده اند؛ زيرا چرايي و چگونگي گريستن همواره يكي از رازهاي پيچيده زندگي انسان بوده است. به نظر روان شناسان، گريه در زندگي و رشد افراد، عملكردهاي متفاوتي دارد و در همراهي با موقعيت هاي گوناگون اجتماعي و شرايط احساسي متغير و گاه متضاد به چشم مي خورد. كمتر پيش مي آيد كه كسي ازروي افسردگي و اندوه بخندد؛ اما گريستن در هنگام شادي و خوشحالي غيرمعمول نيست؛ از اين رو، ما با تعبيرات گوناگوني مانند اشك شادي، اشك شوق، اشك ماتم و اشك اندوه آشنائيم.
دكتر غلامحسين معتمدي روان شناس ايراني در مقاله روان شناسي گريه، درباره گريه كودكان مي نويسد: گريه نوزاد نوعي بيان و ابزار نيازهاي اوست كه در پاسخ به شرايط تشويق آفرين فيزيكي و احساسي روي مي دهد. نوزادان در سه ماه اول زندگي بيشتر مي گريند. در حقيقت گريه نوزاد موجب تحكيم پيوند او با حامي و نگهدارنده اي مي شود كه منبع تامين تغذيه و نيازهاي فيزيولوژيك و منشاء ارائه حمايت ها و مراقبت هاي لازم براي رشد نوزاد است. لذا گريستن در دوران نوزادي يك استراتژي انطباقي است و بخشي از نبرد انسان براي بقاء محسوب مي شود.
وقوع گريستن در طول رشد انسان از نوزادي تا بلوغ منعكس كننده بسياري از حالت هاي احساسي اوست. فرد به دلايل مختلفي مانند اندوه، مصيبت، خشم، درد، شادي و لذت مي گريد. از لحاظ پزشكي، گريستن نشانه اي از رنج جسماني و استرس محسوب مي شود و به عبارت ديگر علامتي از تشويش فيزيولوژيك و فشار روحي است. گفتيم كه گريه نوزاد در خدمت تامين نيازهاي اوست اما گريستن پس از نوزادي نيز ادامه مي يابد و تا لحظه مرگ، آدمي را همراهي مي كند، پس بايد اهداف ديگري را نيز برآورده سازد و فوايدي هم داشته باشد و الا از لحاظ تكاملي ادامه آن توجيه پذير نبود.
وي درباره سطوح متفاوت گريه مي نويسد: گريستن در سه سطح متفاوت روي مي دهد. در سطح اول شرايط فيزيولوژيك موجب گريه مي شود. مانند گريه نوزاد يا وارد آمدن صدمات فيزيكي به بزرگسالان. اين سطح، از دوران نوزادي آغاز مي شود و در تمام طول عمر باقي مي ماند. همان طور كه كودكي به خاطر زمين خوردن گريه مي كند، فردي بالغ ممكن است به علت درد ناشي از جراحتي جسماني بگريد.
در سطح دوم، خلقيات، احساسات و حالات عاطفي پا به ميدان مي گذارند. البته نوزاد هم گاه از روي خشم مي گريد، ولي با گذشت زمان، طبيعت آنچه موجب گريستن در بالغين مي شود ظرافت و پيچيدگي مي يابد و احساسات ديگر نيز اضافه مي شوند. مثلا نوجواني كه به غرورش برمي خورد و مناعت طبع او زير سؤال مي رود بر اثر ناكامي ناشي از تحقير گريه مي كند.
در سطح سوم احساسات ژرفتر و متعالي تر در كارند. مانند گريستني كه در هنگام نيايش يا درك عميق يك پديده يا حالات عرفاني روي مي دهد. در متون مربوطه از گريه زيباشناختي ياد مي شود كه به تاثير ناشي از درك آثار هنري والا نسبت داده مي شود. البته همه افراد به اين سطح نمي رسند؛ زيرا نيل به اين مرتبه مستلزم كسب آگاهي ژرف تر از خويشتن و جهان و روابط ميان آنهاست.
گريستن، مجموعه اي از نمايه هاي رفتاري مانند اشك ريختن، هق هق كردن و آه كشيدن است كه توسط برخي مولفه هاي فيزيولوژيك و جسماني همراهي مي شود. گريه نيز مانند خنده به گونه انسان تعلق دارد. البته تحريك چشم در حيوانات نيز مانند انسان موجب ترشح اشك مي شود، ولي گريستني كه ناشي از تاثر احساسي باشد منحصر به انسان است و در ساير گونه هاي جانوري ديده نمي شود.
دكتر معتمدي درباره عوامل موثر در گريستن آدمي مي نويسد: عوامل مختلف ديگري مانند فرهنگ، جنس، سن، اجتماعي شدن و سنخ شخصيتي در چرايي و چگونگي ابراز گريستن موثرند. آستانه گريستن در افراد متفاوت است. برخي زود، اشكشان درمي آيد و بعضي دير و اين بستگي به عوامل فيزيكي (خستگي، قاعدگي، حاملگي) و رواني (ناكامي، خشم، اندوه) و شخصيتي دارد. برخي مؤلفه هاي شخصيتي مانند حساسيت، انفعال، وابستگي و اعتماد به نفس پائين با افزايش گريستن همراهند. در كودكي تكرر گريه زياد است و با افزايش عمر كاهش مي يابد اما در دوران سالمندي مهار آن دشوار مي شود.
به نظر وي، گريه امري طبيعي و انطباقي است كه در واكنش به تاثر و ناراحتي يا خاطره آن به وجود مي آيد. از آنجا كه گريه بلافاصله پس از تولد و زايمان روي مي دهد، لذا به خودي خود يك رفتار يادگيري شده نيست، ولي روند اجتماعي شدن، زمينه فرهنگي، روابط و آسيب زايي ها در تغيير و تعديل آن موثرند و چگونگي ابراز آن را شكل مي دهند.
گريه، واكنشي طبيعي در برابر مصائب و گاه زيبايي ها و عظمت هستي است و كنترل و مهار آن توصيه نمي شود. تعداد كمي از افراد به دلايل غلط مي گريند يا واكنش آنها بيش از حد است. در حقيقت، گريستن اكثر مردم به جاست و تأثير مثبت دارد و منجر به احساس بهتري مي شود.
گريستن در هنگام از دست دادن يك عزيز و در طول واكنش ماتم، عاملي ضروري در تسكين و انطباق بازمانده با فقدان محسوب مي شود و عدم گريستن در هنگام عزاداري بعدها سبب بروز انواع بيماري هاي جسمي و اختلالات رواني خواهد شد. به قول شكسپير گريستن، از ژرفاي ماتم مي كاهد. بنابراين، افرادي كه قادر به گريستن هستند از سلامت جسمي و رواني بهتري برخوردار خواهند بود و خودداري از گريستن توصيه نمي شود. كساني كه نمي توانند بگريند بايد در جست وجوي دلايل ناخودآگاهي برآيندكه آنان را از گريستن باز مي دارد و به سركوب احساسات و عواطف مي انجامد و به درمان نياز دارند.
خداوند در آياتي از جمله 55 تا 60 سوره نجم به خودداري مشركان از گريه كردن نسبت به قيامت و اخبار آن اشاره و ايشان را توبيخ و سرزنش مي كند؛ زيرا اجتناب از گريه هنگام شنيدن مشكلات و بلايايي كه در قيامت بر منكران و مشركان وارد مي شود، بيانگر داشتن روحيه استكباري است؛ چرا كه انسان متكبر و مستكبر، چنان گرفتار سنگدلي مي شود كه اخبار وقايع دردناك و تلخ بر او تاثيري نمي گذارد.
خداوند در آيات 82 و 83 سوره مائده همين سنگدلي برخاسته از روحيه تكبر و استكبار را از يهوديان گزارش مي كند و عدم تاثر آنان از آيات الهي را بيانگر روحيه تكبري و استكباري آنان برمي شمارد؛ اين در حالي است كه انسان هاي داراي فطرت سالم به طور طبيعي پس از شنيدن اخبار هولناك و وحشتناك قيامت متاثر شده و دل هايشان به درد مي آيد و اشك از ديدگانشان روان مي شود.
انواع گريه از نظر قرآن
با نگاهي به آيات قرآني و گزارش هاي آن مي توان انواع نه گانه گريه را شناسايي كرد كه شامل گريه درد و غم، ترحم، تاسف، حزن، حسرت، خوف، ندامت، فراق، شوق و شادي، فريب، مكر، نفاق و دروغ مي شود.
يكي از انواع گريه ها، گريه حزن است كه در آياتي از جمله آيه 92 سوره توبه و 84 سوره يوسف به آن اشاره شده است. حزن را به نگراني قطعي تفسير كرده اند. به اين معنا كه انسان يا احتمال خطر و نگراني در آينده مي دهد كه از آن به خوف و ترس ياد مي شود، اما نسبت به خطر و تهديدي كه شخص گرفتار آن است به حزب و اندوه تعبير مي شود. انسان هنگامي كه چيزي را از دست دهد كه محبوب اوست، اندوهگين مي شود؛ زيرا خطر و زياني را متحمل شده است. بر همين اساس گفته مي شود كه حزب نسبت به گذشته و خوف نسبت به آينده است؛ زيرا خطر و زياني كه در گذشته بود، تحقق و قطعيت يافته و آثار آن به شكل اندوه و حزن باقي است، اما خطر و زيان نسبت به آينده هنوز قطعيت و تحقق نيافته است و احتمال آن مي رود كه حتي تحقق نيابد ولي همين احتمال تحقق، شخص را هراسان مي سازد. (نگاه كنيد: الميزان، علامه طباطبايي ذيل آيات فوق)
خداوند در آيه 92 سوره توبه به مومناني اشاره مي كند كه ناتوان از حضور و مجاهدت در كنار پيامبر(ص) در غزوه تبوك بودند و همين مسئله موجب شده تا اندوه و حزني بر دل هايشان جاي گيرد و سرشك از ديدگانشان روان گردد. ترس قطعي از عدم حضور در كنار پيامبر(ص) و بهره مندي از مجاهدت و شهادت، دل هاي اين دسته از مومنان فقير و ناتوان را به درد آورده و اشك را بر گونه هايشان روان ساخته است.
گريه حسرت، از ديگر انواع گريه است. حسرت به معناي دريغ، افسوس، تأسف و غصه خوردن از چيزي است كه از دست رفته (معجم مقاييس اللغه، ج 2، ص 62، «حسر») و پشيماني از آن است. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص 235، «حسر»)
برخي با توجه به مفاد آيه 92 سوره توبه، گريه مومنان تهيدست را به سبب ناتواني از شركت در جهاد و محروميت از فيض آن را به معناي گريه حسرت گرفته اند؛ زيرا اين افراد افسوس و تأسف مي خوردند كه نمي توانند در اين مجاهدت شركت نمايند و در كنار پيامبر(ص) به فيض مجاهدت يا شهادت نايل شوند.
گريه خوف، گريه ترس از احتمال خطري است كه گريبان آدمي را در آينده مي گيرد. انسان مومن، به سبب همين احتمال به تضرع و ابتهال مي پردازد؛ البته گاه عظمت وجودي خداوند است كه مومن را در برمي گيرد و همين علم و آگاهي از عظمت الهي است كه خشيت را در وي پديد مي آورد و ديدگانش را تر مي سازد. بنابراين، مي توان گريه را با خاستگاه هاي چندي چون خوف و خشيت شناسايي كرد.
خداوند در آياتي از جمله 81 و 82 سوره توبه و 57 و 60 سوره نجم به قيامت و آتش سوزان آن اشاره مي كند و اين آگاهي از وضعيت خطرناك آينده را براي همگان، سزاوار گريستن مي شمارد. به اين معنا كه آدمي هرگاه از احتمال افتادن در چنين شقاوت و بدبختي ابدي آگاه شود مي بايست هراسان و ترسان شود و از ترس و خوف بگريد.
گريه فريب، گريه اي است كه بسيار با آن آشناييم، زيرا خود در كودكي اين كار را كرده ايم و يا با كساني كه به فريب مي گريند تا دل ديگران را به دست آورند، آشنا هستيم. خداوند در آيات 16 تا 18 سوره يوسف به گريه دروغين و فريب كارانه برادران يوسف(ع) در نزد پدر اشاره مي كند تا خود را از دام اتهام برهانند.
گريه فراق شايد از معروف ترين و آشناترين آنها باشد. هر انساني از فراق كساني كه محبوب وي هستند به درد مي آيد و مي گريد. جدايي از محبوب و از فرزند و همسر سخت و دشوار است و همين خود عاملي براي گريستن است. خداوند در آيات 16 و 17 و 84 سوره يوسف به گريه فراق حضرت يعقوب(ع) اشاره مي كند.
برخي گريه ها براي اين است كه شخص اعتبار خويش را افزايش دهد يا به دست آورد؛ زيرا متهم به امري شده است كه با گريه مي تواند از آن برهد. خداوند گريه برادران يوسف(ع) را به عنوان گريه اعتباريابي و فريب دهي مي شمارد. چنين گريه هايي فاقد ارزش و اعتبار واقعي بوده و نبايد در اثبات صدق و راستي و يا حقانيت ادعا بدان توجهي كرد. (يوسف، آيات 16 و 17)
زمينه هاي گريه
تفاوت گريه ها به سبب زمينه هاي ايجادي آنها نيز مي باشد؛ زيرا زمينه هاي متفاوتي براي گريستن وجود دارد. به عنوان نمونه شناخت يا ايمان افراد به موضوعي، عاملي مهم در گريستن است. خداوند در آيات 57 و 60 سوره نجم به زمينه ايمان و باورهاي افراد به قيامت و اخبار مربوط به آن اشاره كرده و مي فرمايد كه اين شناخت، ايمان و آگاهي موجب مي شود تا شخص به جاي خنده از وحشت آينده بگريد. اين درحالي است كه منكران و كافران به قيامت، در غفلت از آينده وحشتناك خود هستند و سرگرم دنيا شده و همين سرگرمي، آنان را به خنده هاي بيهوده مي كشاند و از آينده هراسان نمي شوند تا به سبب هراس از آينده بگريند.
خداوند در همين آيات گريه از ترس قيامت هنگام شنيدن آيات قرآن را مورد تشويق قرار مي دهد و ترك آن را سرزنش مي كند؛ زيرا از نظر قرآن، انسان مي بايست نسبت به آينده خود هراسان باشد و زندگي اش را به بطالت و بيهودگي نگذراند. كساني كه نسبت به آينده بي خيال هستند، سرگرم دنيا مي شوند و خود را به بازيچه دنيا شاد و مشغول مي سازند و اين گونه است كه كاري براي آينده خود انجام نمي دهند.
اينكه خداوند در آيه 83 سوره مائده و 58 سوره مريم، تلاوت آيات قرآن را زمينه ساز گريه و روان شدن اشك بر ديدگان مي داند، از آن روست كه شخص با تلاوت اين آيات و آگاهي به وضعيت كنوني و آينده خود و باور به اين حقايق قيامتي، در خوف و رجا به سر مي برد و اشك از ديدگانش جاري مي شود.
در حقيقت توجه آدمي به حقيقت قيامت و احتمال ورود به دوزخ و آتش سوزان آن است كه زمينه ساز گريه هاي طولاني در دنيا مي شود. (توبه، آيات 81 و 82)
خداوند در آيات 106 و 107 و 109 سوره اسراء علم به حقايق را زمينه ساز گريه اهل علم برمي شمارد و در آيه 83 سوره مائده بر آن تأكيد مي كند.
از ديگر زمينه هاي گريه مي توان به تواضع و فروتني آدمي در برابر خداوند اشاره كرد. انسان هاي فروتن كه تكبر و استكباري ندارند، هنگام شنيدن آيات قرآن و آگاهي از حقايق وحياني، بي اختيار به گريه مي افتند و اشك از ديدگانشان روان مي شود.
برخورداري از نعمت هاي ويژه الهي و توجه خاص خداوند، زمينه ساز گريه همراه با سجود افراد مي شود. (مريم، آيه 58) اينكه شخص ببيند كه مورد توجه خاص فردي بزرگ و يا خداوند قرار گرفته است، بسيار متأثر مي شود و اين تأثر را به صورت اشك و سجده به نمايش مي گذارد.
محروميت از امري كه فرد دوست دارد و بدان علاقه مند است چون علاقه به جهاد و شهادت در ميان مؤمنان و رزمندگان خود عاملي براي روان شدن اشك از ديدگان و شكستن دل و قلب مي باشد كه در آيه 92 سوره توبه به آن اشاره شده است.
از دست دادن هر نعمت يا شخص، مي تواند عامل و زمينه ساز اشك و گريستن شود. از جمله مرگ برادر يا از دست دادن آن (يوسف، آيات 16 و 17) و يا از دست دادن نعمتي بزرگ و مهم و ارزشي اين گونه موجب رقت قلب و شكستن آن و گريستن مي شود.
گريه امري پسنديده و مطلوب
از نظر قرآن گريه نه تنها امري پسنديده، بلكه مطلوب است. از اين رو خداوند مشركان و كافران را براي ترك گريه و متأثر شدن از آيات الهي و حقايق قيامتي سرزنش مي كند و مؤمنان را به تضرع و ابتهال و گريستن به ويژه در شبانگاهان و راز و نيايش ها با پروردگار تشويق و ترغيب مي نمايد.
گريه به شوق خداوندي و ترس از عذاب و قيامت، از نشانه هاي ايمان است. خداوند در آيه 58 سوره مريم، گريه در حال سجود را امري جايز و مطلوب برمي شمارد و گريه پيامبران همراه با تواضع و فروتني در برابر خداوند هنگام شنيدن آيات الهي را در اين آيه گزارش كرده و نه تنها آن را منافي با جايگاه پيامبري نمي داند، بلكه از ويژگي هاي خشيت و ايمان قوي پيامبران بر مي شمارد.
خداوند در آياتي از گريه حضرت عيسي(ع) در پيشگاه خداوندي هنگام تلاوت آيات (مريم، آيات 34 و 58)، گريه حضرت موسي(ع) در همان هنگام (همان) و گريه حضرت زكريا (مريم، آيات 2 و 58)، حضرت اسحاق (مريم، آيات 49 و 58)، حضرت اسماعيل (مريم، آيات 54 و 58)، حضرت ادريس (مريم، آيات 56 و 58)، حضرت ابراهيم (مريم، آيات 41 و 58)، حضرت هارون (مريم، آيات 53 و 58)، حضرت يحيي (مريم، آيات 7 و 58)، حضرت يعقوب (مريم، آيات 49 و 85) در هنگام تلاوت آيات الهي براي ايشان خبر مي دهد كه نه تنها بيانگر نه تنها عدم منافات با برگزيدگي و نبوت ايشان از سوي خداوند، بلكه سازگار با مقام خشيت ايشان است.
از نظر خداوند گريه عالمان و اهل دانش و معرفت هنگام تلاوت قرآن بر آنان (اسراء، آيات 106 تا 109) و همچنين كشيشان مسيحي حق طلب هنگام تلاوت قرآن بر آنان (مائده، آيات 82 و 83) به عنوان يك فضيلت مطرح است. بنابراين، گريه با خاستگاه و زمينه هائي از اين دست نه تنها امري پسنديده بلكه مطلوب بوده و بدان تشويق و ترغيب شده است؛ زيرا كساني كه با شنيدن آيات قرآني به گريه مي افتند خود را در مقام انابه و تضرع مي يابند و ادراك و فهم حقايق هستي، ايشان را دگرگون مي كند. (همان آيات)
از نظر قرآن، گريه براي انسان ها جايز بلكه خداوند خود منشا گريه در انسان هاست. (مائده، آيه 83 و نجم، آيات 42 و 43) خداوند در آيه 84 سوره يوسف، گريستن در فقدان عزيزان را جايز مي شمارد؛ چنان كه عمل حضرت يعقوب(ع) خود شاهدي بر اين حكم جواز مي باشد. همچنين گريستن در هنگام تلاوت يا شنيدن آيات قرآني و نيز گريه در هنگام سجده مجاز دانسته شده است.(مريم، آيه 58)
آثار گريه
براي گريه آثار و كاركردهاي چندي است. از جمله اين كاركردها گريه براي جلب اعتماد و توجه دادن ديگران به خويشتن است. كودكان، بيشترين كساني هستند كه از اين حربه سود مي برند. خداوند در داستان حضرت يوسف(ع) گزارش مي كند كه برادران يوسف(ع) از اين حربه براي جلب اعتماد حضرت يعقوب(ع) بهره جستند تا ادعاي دروغين خود را به اثبات برسانند.
از آثار گريه زيادي كه هرماه با حزن شديد باشد، سفيد شدن چشم (يوسف، آيه 84) و كوري آن است (همان و نيز مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 394)
گريه از خوف و خشيت، عامل در پاكي و صفاي باطن انسان ها مي شود؛ از اين رو ابتها ل و تضرع و انابه در اسلام مجاز و حتي در برخي از موارد تشويق شده است. كساني كه از خشيت خداوندي گريان مي شوند، زمينه رشد در ايشان فراهم تر مي گردد و اتصال به مبدا لايزال الهي در آنها تقويت مي شود.
از آن جايي كه متكبران و مستكبران (مائده، آيه82 و 83)، منكران قرآن (نجم، آيات59و 60) و منكران قيامت و اخبار مربوط به آن (نجم، آيات57 تا 60) و دشمنان ايمان و اسلام (مائده، آيات 82 و 83) و خودباختگان سرمست از باده غرور (نجم، آيات57تا 61) از گريه پرهيز مي كنند مي توان گفت كه گريه بيانگر فروتني و تواضع و نيز ايمان و باور به حقايق هستي است. بنابراين مي توان كاركرد آن را در تقويت ايمان و باورها نيز مشاهده كرد.
گريه از منظر روايات
در روايات اسلامي نيز براي گريه و اشك ارزش خاصي بيان شده و روايات بسياري درباره گريستن و ثواب و پاداش آن وارد شده است.
امام صادق(ع) فرمود: «من دمعت عيناه فينا دمعه لدم سفك منا، او حق لنا نقصناه او عرض انتهك لنا او لاحد من شيعتنا بوأه الله تعالي بها في الجنه حقباً؛ كسي كه قطره اشكي درباره ما بريزد، بخاطر خوني كه از ما ريخته شده و يا حقي كه از ما غصب شده است و يا آبرويي كه از ما هتك شده است و… خداوند در قبال اين اشك ساليان دراز او را در بهشت جاي مي دهد. (الامالي شيخ مفيد، مؤسسه انتشارات اسلامي جامعه مدرسين، ص175، روايت5)
امام صادق(ع) مي فرمايد: «نزديك ترين حالت بنده نسبت به پروردگار عزوجل، حالتي است كه او در سجده با گريه است. (اصول كافي، ج2، كتاب الدعاء، باب البكاء.)
امام باقر(ع) مي فرمايد: هيچ قطره اي نيست كه نزد خداي عزوجل محبوب تر باشد از قطره اشك در ظلمت شب كه از خوف خدا باشد و غير از جانب او منظوري نباشد. (همان)
در دعاي ماثور آمده است: واعوذ بك من قلب لايخشع و من عين لاتدمع؛ پناه مي برم به تو از قلبي كه خاشع و چشمي كه اشك بار نباشد. (مفاتيح الجنان، دعاي بعد از زيارت اميرالمؤمنين.)
و در دعاي ابوحمزه ثمالي نيز آمده است: واعني بالبكاء علي نفسي؛ و مرا به گريه به حال خود ياري كن.
امام صادق(ع) مي فرمايد: اگر اشك چشمي نداشتي براي گريستن، حالت تباكي و حزن و اندوه داشته باش. (مرآه العقول، ج21، ص65).

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا