اصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

دفاع از حق و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید شما هم با کسانی مواجه شده باشید که حق را می شناسند، ولی به دلایل و عواملی چون خویشاوندی، تعصبات جاهلی، هواهای نفسانی، وسوسه های شیطانی دیگران، به جای دفاع از حق و صاحبان حق، از آن ها پشت می کنند و به دفاع از باطل و صاحبان می پردازند. این گونه است که افرادی از سوی این افراد مظلوم واقع می شوند. به عنوان نمونه کسی تنها به دلیل تاثیرات سنگین تبلیغات و فضاسازی رسانه ای کسی را نه تنها می کشد، بلکه با شکنجه و مرگ صبر کسی را زجرکش می کند، اما وقتی خانواده مظلوم خواهان قصاص می شوند، شخص یا گروهی به دفاع از ظالم پرداخته و با شعارهای پوچ و ساختگی «نه به اعدام» به جای که ناصر یا یاور ولی دم باشند، از قاتل ظالم حمایت و دفاع می کنند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، کسانی که چنین کنش و واکنشی دارند، نه تنها فاقد فطرت و عقلانیت فطری و هدایت فطری هستند، بلکه آن ها را دفن و دسیسه کرده اند؛ زیرا گرایش به حق پس از شناخت آن، از فطریات بشر است و هر انسانی به طور فطری حق و مصادیق آن چون عدالت، صداقت، امانت و وفا را می شناسد و نسبت به آنها گرایش دارد، چنان که ظلم، دروغ، خیانت و عهدشکنی را می شناسد و نسبت به آن گریزش دارد.

در حقیقت حق طلبی و حق گرایی و دفاع از آن، جزو فطریات بشری است و اگر کسی بر خلاف آن رفتار کند، از اصول اخلاق فطری خارج شده و از دایره انسانیت به دایره پست حیوانیت و بلکه پست تر از آن درآمده که با چنین شقاوتی حق را زیر پا قرار می دهد و به دفاع از باطل و ظالم می پردازد.

دفاع از حق در همه احوال

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دفاع به معنای دور کردن چیزی و حمایت از کسی یا چیزی در برابر تهدیدهای گوناگون از جمله جانی، مالی، عرضی و صیانت از داشته ها و حفاظت از آن، چیزی جز دفاع از حق و حقیقت نیست. بنابراین، دفاع کلامی که وکیل مدافع انجام می دهد تا اتهامی را از شخصی رد کند، یا دفاع نظامی که ملتی را از تهدید دور می سازد، یا دفاع از جان و مال و آبروی خویش یا دیگران در برابر هر گونه تهدید کلامی و رفتاری، چیزی جز دفاع از حق و حقیقت نیست.

از نظر قرآن، آفریدگار و پروردگار هستی در سرشت انسان، قدرت و توانایی شناخت از حق و مصادیق آن را قرار داده تا بتواند حق و مصادیق آن را از باطل و مصادیق آن باز شناسد و به سوی حق و مصادیق آن گرایش و نسبت به باطل و مصادیق آن گریزش داشته باشد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8)

البته این تا زمانی است که انسان فطرت خویش را تغییر نداده و سلامت و استوا و اعتدال نفس و سلامت قلب هم چنان باقی و برقرار باشد؛ زیرا نفس انسان به عوامل درونی یا بیرونی، می تواند از حالت استوا و اعتدال خارج شود و قلب به عنوان قوه شناختی و گرایشی به سوی حق نتواند تعقل و تفقه و تدبر و تبصر و تذکر داشته باشد و راه رشد و کمال را بپیماید. چنین تغییراتی در یک فرآیندی با گرایش شخص به هواهای نفسانی از جمله شهوت و غضب یا تحت تاثیر وسوسه های شیطانی بیرونی ایجاد می شود تا جایی که شاکله و ساختار اصلی نفس تغییر یافته و در زیر افکار و رفتار باطل از شرک، کفر، فسق، عصیان و فجور دفن و دسیسه می شود و از رشد عقلی و کمالی باز می ماند تا جایی که نفس ناتوان از شناخت و گرایش فطری می شود و این گونه از سطح انسانیت به سطح حیوانیت و پست تر از آن سقوط می کند و همانند حیوان بلکه همانند گیاه، بلکه در شقاوت و قساوت هم چون سنگ و جماد می شود.(شمس، آیات 7 تا 10؛ اعراف، آیه 179)

بازتاب چنین تغییراتی چیزی جز وارونگی در فهم و شناخت و گرایش نیست؛ از این روست که گرایش به باطل و مصادیق آن در چنین افرادی قوی می شود و افکار و رفتار باطل و زشت خویش را هنجاری و ارزشی بلکه عین عقلانیت دانسته و رفتار دیگران که بر اساس حق و حقیقت و فطرت است، خلاف اصول هنجاری و ارزشی و عین سفاهت بر می شمارند.(بقره، آیات 7 تا 15)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان به خدا و آخرت چون تلاش می کنند تا نفس خویش را هم چنان در حالت اعتدال و استوا نگه دارند و با بهره گیری از عقلانیت فطری و کشفیات آن تقوای فطری را در پیش می گیرند و به اصول اخلاق فطری از عدالت، صداقت، امانت و وفا ایمان داشته و پای بند در قول و فعل هستند، چنین افرادی راه رشد را می پیمایند و در نهایت حتی از هدایت های فراتر از فطرت یعنی هدایت تفضلی خدا در قالب شرایع اسلامی بهره می گیرند و تولی و تبری و حب و بغض خویش را بر اساس آن ساماندهی می کنند و به رشد کامل عقلی می رسند تا جایی که شاکله وجودی آنان حق و حقیقت و مصادیق آن می شود و هرگز در هیچ حالی از آن دور نمی شوند و برخلاف عدالت و صداقت و امانت و وفا عمل نمی کنند.(حجرات، آیه 7؛ بقره، آیه 130؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)

از نظر قرآن، مومنان حقیقی، اصولا مجسمه عدالت و عدالت قسطی هستند و این امور مقوم ذات و شاکله هویتی آنان می شود. از این روست که خدا آنان را «قوامین بالقسط» می شمارد که شاهدان الهی با همه هستی خویش هستند؛ زیرا هر گز برای رعایت حال خویش یا خویشان از عدالت سر سوزنی عقب نشینی نمی کنند و بر آن هستند تا در هر حال اصول حق و حقیقت و مصادیق آن از جمله عدالت و عدالت قسطی اقامه شود تا دیگران نیز بدان گرایش یابند و آثار و برکات آن را در زندگی شخصی و فردی و اجتماعی بیابند و بخواهند تا بر اساس این اصول الهی فطری و شرعی سبک زندگی خویش را در دنیا بسازند.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8؛ حدید، آیه 25)

البته از نظر قرآن، دفاع از حق مانند دفاع از توحید و عدالت و صداقت و مانند آنها نیازمند قدرت روحی و قلبی نیرومندی است(کهف، آیه 14) که تنها در مومنان حقیقی تحقق می یابد؛ زیرا آنان به رشد عقلی تمام و کامل رسیده اند و محبت و گرایش به حق و مصادیق آن و تبری و بغض و کراهت نسبت به باطل و مصادیق آن جزو شاکله و خمیره مایه وجودی آنان شده است و در این امر چنان استقامت می ورزند که هیچ امر درونی از هواهای نفسانی چون شهوت و غضب یا امر بیرونی چون وسوسه های شیطانی و تزیین و فریب کاری دشمن خارجی با همه تبلیغات و فضاسازی دروغین نمی تواند آنان را از این دفاع از حق  وگرایش به آن باز دارد و به سوی باطل تمایلی ایجاد کند.

از نظر قرآن، مومنان در دفاع از حق و مصادیق آن بر آن هستند تا از بهترین و نیکوترین روش های بهره گیرند که اصول اخلاق فطری و ارزشی در آن مورد توجه و اعتنای کامل قرار گرفته باشد. بنابراین، آنان از دفاع از حق و مصادیق آن از روش ها و ابزارهای باطل بهره نمی گیرند و بر این باور هستند که در دفاع از حق می بایست از روش و ابزار حق استفاده کرد. این در حالی است که کافران و مشرکان فطرت کشته، برای دست یابی به باطل خویش از هر چیزی بهره می گیرند تا جایی که حق و باطل را به هم می آمیزند و در قالب متشابهات و شبهات و فتنه ها مقاصد پلید و شوم خویش را پیش می برند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، آن چه در گفتار و رفتار مومنان خداجو و فطرت گرا اصالت دارد، اصول اخلاقی در سطح محاسن و مکارم اخلاقی است؛ زیرا به چنان رشدی رسیده اند که می خواهند کرامت الهی خویش را به نمایش بگذارند(اسراء، آیه 70)؛ چرا که آنان در مکتب قرآنی آموزش و پرورش یافته اند که خدای اکرم آن را فروفرستاده تا مکارم اخلاقی را در آن تقویت و تثبیت کند به طوری که شخص از حق خویش بگذرد و عفو کند بلکه حتی حق اختصاصی و مورد نیاز را در اختیار دیگری بگذارد و ایثارگری و خودگذشتگی داشته باشد، در حالی که به شدت به آن امر و چیز نیاز دارد.(علق، آیات 3 تا 5؛ فرقان، آیات 65 و 72؛ انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیه 9)

بر اساس همین روشی الهی و تحقق کرامت الهی در مومنان است که آنان بدی و زشتی رفتار و اعمال دیگران را در مسائل شخصی و فری با احسان و نیکی دفع می کنند(مومنون، آیه 96) و به خود اجازه نمی دهند تا بدی را بدی دفع کرده و مقابله به مثل در امور شخصی داشته باشند. از همین روست که اهل عفو و گذشت و ایثار هستند.(بقره، آیه 237؛ حشر، آیه 9)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این مساله در امور شخصی است، ولی احکام اجتماعی به دلیل یخصوصیت دارد که نمی توان در همه موارد آن این گونه عمل کرد؛ زیرا گاه لازم است تا بر اساس اصل مقابله به مثل عمل کرد و تعدی را به تعدی پاسخ داد که آیات قرآنی در این باره بسیار است.(بقره، آیه 194؛ نحل، آیه 126؛ حج، آیه 60)

مصادیق دفاع از حق از نظر قرآن

دفاع از حق به عنوان یک گرایش فطری عقلانی در آموزه های وحیانی قرآن بیان شده است و اگر قرآن به دفاع از حق تاکید دارد، از باب ارشادی است نه حکم مولوی. به این معنا که آموزه های وحیانی قرآن، حکمی که عقل فطری آن را کشف کرده، مورد امضا و تایید قرار داده است. پس حکم تاسیسی نیست، بلکه حکم تاییدی و امضایی است.

از نظر قرآن، عقل فطری و نقل وحیانی در کشف حقیقت هم سخن هستند و هیچ اختلافی ندارند؛ زیرا سنت های الهی که تبدیل و تحویلی در آن راه ندارد، خواه به عقل فطری یا نقل وحیانی کشف شود، فرقی ندارد و با هم اختلافی در تضاد نیست.(روم، آیه 30)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عقل فطری اموری را حق می داند که دفاع از آن تکلیف عقلی و نقلی بشر در زندگی است. از جمله موارد و مصادیق حق که می بایست از آن دفاع کرد، عبارتند از :

  1. دفاع از توحید: عقل فطری توحید را از مصادیق حق می داند؛ زیرا کفر و شرک را نمی پذیرد و آن را خلاف حقیقت می شمارد. بنابراین، عقل فطری به دفاع از حق در برابر کفر و شرک می پردازد. از همین روست که مومنان دارای عقل رشدی با تمام قدرت روحی و قلبی خویش به دفاع از حق اقدام می کنند و از آن کوتاه نمی آیند.(کهف، آیه 14؛ بقره، آیه 258؛ انبیاء، آیات 51 و 52 و 62 و 64؛ کهف، آیات 14 و 15؛ هود، آیه 61) بنابراین، اگر پیامبران به دفاع از توحید می پردازند از باب دفاع فطری عقلی است، نه آن که به حکم نقل وحیانی به این کار اقدام کرده باشند؛ زیرا به عنوان نمونه، حضرت ابراهیم(ع) در دفاع از توحید به مساله فطرت ارجاع می دهد و آن را امری می داند که عقل فطری آن را می شناسد و بدان گرایش دارد. در حقیقت استدلال فلسفی و عقلی را در دستور کار قرار می دهد؛ زیرا کسی که وحی و نقل را قبول نمی کند، چگونه می توان با او بر اساس نقل احتجاج کرد. پس لازم است تا بر اساس دلایل عقل فطری استدلال کرد و به این نکته توجه داد که محبتی که نسبت به توحید و گرایش در آن در قلب انسان ایجاد می شود مبتنی بر عقل فطری و گرایش های آن است.(بقره، آیه 258؛ انعام، آیات 74 تا 80؛ مریم، آیات 41 تا 43) البته پیامبران دیگر نیز این گونه استدلال به عقل فطری می کردند نه به نقل وحیانی؛ زیرا کافر و مشرک هیچ اعتقادی به نقل و وحی ندارد تا با استدلال به نقل او را به توحید و پذیرش آن دعوت کنند.(هود، آیه 61؛ طه، آیه 50) به سخن دیگر، دفاع پیامبران از توحید به عنوان مصداق اتم و اکمل حق(فصلت، آیه 53) دفاع مبتنی بر عقل فطری است که در ذات همگان وجود دارد و فطرت الهی بدان گرایش دارد.(طه، آیه 50) از همین روست که گفته شده دین و اخلاق در جایی است که عقل در آن جا حضور دارد و کسی که عقل ندارد یا گرفتار جهالت عقلی یا سفاهت عقلی است، هیچ گرایشی به دین و اخلاق فطری چون عدالت و صداقت ندارد.(بقره، آیه 130؛ اصول کافی، ج 1، ص 11) به سخن دیگر، دفاع از موحدان از پیامبران ومومنان حکم عقل فطری و نقل وحیانی است که آن را تایید و امضا کرده است. پس همان طوری که خدا به عنوان حق مطلق از حق دفاع  می کند، بر مومنان است تا به دفاع از موحدان و اهل توحید بپردازند و به نصرت و یاری ایشان بشتابند.(حج، آیات 39 و 40)
  2. دفاع از اصول اخلاق فطری: قلب سالم و سلیم در نفس مستوی و معتدل به هدایت فطری الهی با عقل فطری خویش درک دقیقی از اصول اخلاق فطری از جمله عدالت، صداقت، امانت و وفا داشته و بدان گرایش دارد و از اضداد آنها یعنی ظلم، کذب، خیانت و عهدشکنی گریزش دارد. از همین روست که مومنان به عنوان انسان های رشید این گونه هستند و هرگز بر خلاف اصول اخلاق فطری عمل و رفتار نمی کنند. آنان در مساله عدالت و عدالت قسطی «قوامین بالقسط» بوده(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) و کاری می کنند که توده های مردم نیز به حکم فطرت بدان قیام کنند و به دفاع از آن دست به شمشیر نیز ببرند.(حدید، آیه 25)
  3. دفاع از مومنان: هر کسی که بر هدایت فطری است، به طور فطری گرایش به اهل توحید و مومنان دارد و به دفاع از ایشان می پردازد. این دفاع شامل دفاع از جان و مال و عرض آنان در کنار دفاع از اعتقادات و باورهای آنان است. بنابراین، حتی اگر شرایط به درگیری ختم شود، برای دفاع از مومنانی که اهل توحید است به میدان می روند و درگیر می شوند؛ چنان که حضرت موسی(ع) به عنوان یک مومن بر اساس عقل فطری پیش از نزول وحی، به دفاع از اهل توحید پرداخت و با دشمن مومنان درگیر شد.(قصص، آیات 15 تا 19) البته از نظر قرآن، خدا نیز در دفاع از مومنان اقدام کرده و خود مدافع مومنان در برابر هر خیانت کار کافر و ناسپاس است.(حج، آیه 38)
  4. دفاع از دین: از نظر قرآن، خدا از دین در طول تاریخ دفاع کرده و خواهد کرد. این دفاع از راه های گوناگون مانند دفع دشمنان دین با خود آنان یا به دست مومنان است.(حج، آیه 40) البته از نظرقرآن، همان طوری که خدا از دین اسلام به عنوان حق دفاع می کند، مومنان می بایست این گونه باشند و به نصرت دین اسلام و شرایع آن بروند؛ زیرا دفاع از دین اسلام به معنای دفاع از حق و حقانیت است.
  5. دفاع از پیامبران: پیامبران الهی منادیان توحید از سوی خدا هستند تا مردم را به دین فطری هدایت کنند که در ذات همگان است. در حقیقت پیامبران، بر آن هستند تا با نقل وحیانی عقل فطری را برانگیزانند و آن را به سوی چیزی سوق دهند که در ذاتش نهادینه و سرشته شده است. همان طوری که پیامبران از توحید و دین اسلام و شرایع آن به عنوان هدایت وحیانی دفاع می کنند، بر مومنان است تا از پیامبران به عنوان منادیان دعوت به حق دفاع کنند. این عمل در طول تاریخ از سوی مومنان انجام شد و حتی گاه شخص به تنهایی به میدان دفاع در آمد و در برابر انبوه دشمنان ایستادگی کرد و در این راه به شهادت رسید؛ چنان که حبیب نجار در دفاع از پیامبران انطاکیه این گونه عمل کرده و به شهادت رسید.(یس، آیات 13 تا 18؛ مجمع البیان، ج 7 و 8، ص 655) خدا در آیات بسیاری از مومنان می خواهد تا از پیامبران در برابر دشمنان و مخالفان دفاع کنند و به یاری دین و منادیان آن بیایند.(غافر، آیه 28)
  6. دفاع از امامان معصوم(ع): امامان معصومان(ع) در جایگاه اولیاء و اوصیاء همانند پیامبران هستند و می بایست از آنان نیز دفاع کرد؛ زیرا آنان نیز منادیان به حق و اصول اخلاق فطری الهی هستند. امام صادق(ع) در ذیل آیه 200 سوره آل عمران می فرماید: رباط ادنی ما هستیم. پس هر کسی در دفاع از ما جهاد کند، از پیامبر(ص) دفاع کرده است.(تفسیر عیاشی، ج 1، ص 212، حدیث 179)
  7. دفاع از آبرو: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دفاع از آبرو و عرض خویش یا دیگران، دفاع از حق و اصول اخلاقی است که عقل و فطرت به گرایش دارد. کسی که عرض و آبروی کسی را هتک می کند و در معرض خطر قرار می دهد و با اتهاماتی چون خیانت، ظلم، بی وفایی، دروغ و مانند آنها آبروی شخص را می ریزد، در حقیقت حق و حقیقت را نابود می کند. پس دفاع از آبروی شخص دفاع از حق و حقیقت و اصول اخلاق فطری است. در آموزه های وحیانی قرآن، آمده است که حضرت لوط به دفاع از عرض و آبروی و حریم خانواده پرداخت(هود، آیه 78؛ حجر، آیات 68 و 69) و حضرت یوسف(ع) نیز به دفاع از خویش در برابر اتهام زنا اقدام کرد.(یوسف، آیات 26 و 50 و 51) از نظر قرآن بر مومنان است تا به حکم عقل فطری و نقل وحیانی به دفاع از آبروی خویش و دیگران به ویژه پیامبران و اولیای الهی بپردازند و حرمت حریم حیا و اخلاق را صیانت کنند و اجازه تهمت و بهتان و غیبت و مانند آنها را به کسی ندهند.(نور، آیات 11 تا 17؛ احزاب، آیه 58؛ نساء، آیات 15 و 112) از نظر قرآن، دفاع از خویش در مسائل جانی و مالی و عرضی لازم است و شخص می بایست در برابر تهدیدات فعلی و احتمالی کوتاه نیاید، بلکه هماره آماده باشد؛ و اگر به ساحت حریم خصوصی و اخلاقی او تهدیدی انجام شود به دفاع از خویش و حرمت ها و حریم ها برخیزد و اتهامات ناروا را از خویش دفع کند.(یوسف، آیات 26 و 73)
  8. دفاع از اماکن مقدس و مراکز دینی: همان طوری که از نظر قرآن، دفاع از اشخاص لازم و ضروری است؛ دفاع از عقاید و بلکه دفاع از اماکن مقدس و مراکز دینی از مساجد و معابد و حسینیه ها و مانند آنها لازم و ضروری است؛ زیرا دفاع از این چیزها دفاع از حق و حقانیت بر اساس عقل فطری و نقل وحیانی است. پس همان طوری که خدا از این مراکز و اماکن مقدس دفاع می کنند، بر مومنان است تا این گونه عمل کنند و به دفاع از آنها بپردازند.(حج، آیه 40)
  9. دفاع از زنان: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، زنان از نظر بدنی و اموری در شرایطی هستند که گاه خودشان نمی توانند از خویش دفاع کنند. بنابراین لازم است تا مردان به دفاع از ایشان بپردازند و از حقوق زنان در برابر ظالمان و متجاوزان دفاع کرده و حق ایشان را بازستانند و به حفظ و صیانت از عرض و آبروی ایشان اقدام کنند.(بقره، آیات 226 تا 229) البته این دفاع می بایست از سوی همگان به ویژه همسران و خویشان انجام شود که زنان بدان اعتماد داشته و آنان را قوام خویش می شمارند. دفاع از حقوق مشروع و معروف زنان لازم و ضروری است و می بایست به هر شکلی شده حقوق ایشان استیفا و به تمام کمال بازستانده شود.(بقره، آیه 231)
  10. دفاع از کودکان، پیران و مستضعفان: از نظر آموزه های قرآنی ساختار برخی از انسان ها از نظر بدنی و روانی و اجتماعی در حالت استوا و اعتدال نیست؛ این حالت در زنان به سبب ساختار بدنی ایجاد می شود و در کودکان و پیران به سبب شرایط و فرآیندی زیست وجود داشته یا ایجاد می شود. هم چنین برخی دیگر از مردم به دلیل ضعف فکری و عقلی ناتوان از فهم و درک و یا استیفای حقوق خویش هستند، چنان که برخی دیگر به سبب وجود مستکبران به استضعاف و ضعف کشانده می شوند و ناتوا از استیفای حقوق خود هستند. بنابراین، لازم است تا مومنان به عنوان انسان های رشید بر اساس حکم عقل و نقل، به دفاع از اینان بپردازند و حتی اسلحه برداشته و به جنگ ظالمان و مستکبران بروند و حقوق ایشان را استیفا کنند.(نساء، آیه 75؛ قصص، آیات 4 تا 6)
  11. دفاع از مهمان: مهمان کسی است در سایه میزبان خود را در امنیت می بیند؛ زیرا مهمان تنها برای خوراک مهمان نمی شود، بلکه بیش تر مهمان اخلاق و کرامت میزبان است. بر میزبان است تا از مهمان خویش به هر شکلی شده دفاع کند و جان و مال و عرض او را صیانت و حفظ نماید.(حجر، آیات 68 و 69؛ هود، آیه 78؛ عنکبوت، آیه 33)
  12. دفاع از وطن : انسان خانه و کاشانه و وطنی دارد که عقل فطری دفاع از آن را به عنوان دفاع از حق می شناسد و بدان تاکید دارد. از نظر قرآن، هر کسی به دفاع از وطن و خانه و کاشانه خویش اقدام کند، خدا او را در این امر نصرت و یاری می رساند و در نهایت پیروز می گرداند و متجاوزان و اشغالگران را تنبیه و مجازات می کند.(بقره، آیه 246؛ نساء، آیات 39 و 40)
  13. دفاع از یتیم: یتیم از جمله کسانی است که به علل از دست دادن ولیّ و سرپرست خویش در شرایط سخت قرار دارد. یتیم به سبب خردسالی و عدم توان جسمی و فکری نمی تواند از خویش دفاع کند؛ زیرا افزون بر این کودک است، از نظر ولایت نیز کسی را ندارد. در این شرایط مومنان نسبت به او ولایت داشته و لازم است تا از او در برابر هر چیزی که تهدیدی به مال و جان و ناموس و عرض اوست دفاع کنند؛ چنان که خدا از یتیم دفاع می کند و اجازه نمی دهد تا حق و حقوق او تضییع شود و هر کسی چنین کند در دنیا و آخرت به مجازات و عذابی سخت الهی دچار خواهد شد.(نساء، آیات 4 تا 10)
  14. دفاع نظامی از امت: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دفاع دارای اقسام و انواعی است که یکی از مصادیق آن دفاع نظامی است. از نظر قرآن، دفاع نظامی برای احقاق حق مظلوم(حج، آیات 39 و 40)، بازگشت به وطن و رهایی از اشغالگری(بقره، آیات 246 و 251)، تامین آزادی عقیده برای اهل ایمان و توحید(حج، آیات 39 و 40)، جلوگیری از فساد و تباهی (بقره، آیه 251)، دفاع از مظاهر دینی و ارزش های اخلاقی و هنجاری و اماکن مقدس(حج، آیات 39 و 40) و دفاع از دین و ارزش های دینی و مانند آنها می بایست انجام شود.(توبه، آیه 13)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دفاع از حق و مصادیق آن امری فطری است(بقره، آیات 246 و 251؛ حج، آیه 40)، بنابراین کسی که به جای دفاع از حق به دفاع از باطل و مصادیق آن می پردازد انسانی است که فطرت خویش را تغییر داده و مطبوع و مختوم و دفن و دسیسه کرده است. بنابراین، دفاع از کفر و شرک(فرقان، آیات 17 و 19) و بت ها و معبودان دروغ (شعراء، آیات 92 و 93) و دفاع از نفاق (توبه، آیات 73 و 74)، دفاع از خیانت و خائن(نساء، آیات 105 تا 109) و دفاع از ظالم در برابر مظلوم و مانند آنها بر خلاف فطرت و عقلانیت فطری است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا