اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

نور صفات الهی در انسان و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نور مساوق با وجود است؛ زیرا حقیقت وجود چیزی جز نور الله نیست که هر موجودی به میزان ظرفیت خویش از آن بهره می برد. پس اگر همه هستی چیزی جز نور الله نیست، انسان به تنها جامع نور الله است. این نور الله در انسان به ودیعت نهاده شده است؛ پس هر کسی اگر صفتی از صفات الهی را در خود تثبیت کند، نور آن صفت در شاکله شخصیتی آن شخص بروز و در اعمال و رفتارش ظهور می کند.

از نظر قرآن، هر کسی به اندازه ملکات و مقوماتی که کسب می کند، از انوار صفات الهی برخوردار خواهد شد؛ پس اگر کریم شد، نور صفت کریم در او ظهور می کند و شخص خلیفه همان صفت و اسم الهی می شود، و اگر خیرالماکرین شد، نور همان صفت در او ظهور می کند و شخص خلیفه اسم خیرالماکرین می شود؛ اما اگر بتواند همه صفات و اسماء الله را در خود به شکل ملکه و مقوم ذات در  آورد، آن گاه است که چنین شخصی خلیفه الله می شود؛ چنان که چهارده معصوم(ع) این گونه هستند.

بر اساس این نگره قرآنی، مرتاضان و راهبان نیز با ملکه و مقوم سازی صفات و اسمایی چون صبر و حلم و مانند آنها در آن صفات و اسمای الهی خلیفه می شوند و آثار آن در تصرفاتی که در جهان ماده انجام می دهند، خود را نشان می دهد.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا براساس آموزه های وحیانی قرآن، علل وجودی نور در افراد انسانی و میزان و سطح متفاوت آن و نیز آثار این نورانیت را در عمل و تصرفات شخص تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

آدم تجلی انوار صفات و اسمای الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هستی چیزی جز تجلیات انوار صفات و اسمای الهی نیست: الله نور السموات و الارض.(نور، آیه 35) پس آن چیزی که ما آن را وجود یا موجود می نامیمم، چیزی جز انوار صفات و اسمای الهی نیست؛ زیرا هر صفت و اسمی از خدا، نوری خاص دارد که مظاهر آن در هستی خود را نشان می دهد. البته بسیاری از موجودات ترکیبی از انوار چند صفت یا اسم الهی است، چنان که در عرفان اسلامی از آن به «تنکاح اسماء الله» یاد می شود.

از نظر قرآن، تنها حضرت آدم(ع) است که تجلی تمامی انوار صفات و اسماء الله به شکل فعلی و مظهر آن ها است. از همین روست که حضرت آدم(ع) به عنوان «خلیفه الله» معرفی می شود.(بقره، آیات 30 و 31)

البته فرزندان آدم(ع) به عنوان بنی آدم مورد تکریم الهی قرارگرفته و از این ظرفیت و استعداد برخوردارند تا در مقام «خلیفه الله» قرار گیرند؛ زیرا همه صفات و اسماء الله به شکل جامع و تمام در نفس انسانی قرار داده شده است؛ زیرا نفس انسانی، همان روح الله دمیده شده در کالبد است.(حجر، آیه 29؛ ص، آیه 1)

از نظر قرآن، فرق میان آدم(ع) با فرزندانش در این فعلیت و عدم فعلیت صفات و اسماء الله در شکل کمالی آن است؛ به این معنا که حضرت آدم(ع) از همان آغاز از درجه ای از فعلیت برخوردار شد که بتواند به عنوان «خلیفه الله» قرار گیرد؛ یعنی آدم به فضل الهی به طور مستقیم تحت تعلیم الهی قرار گرفته و اسماء الله در او ظهور یافته تا بتواند به عنوان نخستین خلیفه الله قرار گیرد.(بقره، آیات 30 و 31) اما فرزندان آدم(ع) می بایست با بهره مندی از نرم افزار هدایت فطری – تکوینی و هدایت تشریعی وحیانی، آن صفات را در خویش ظهور و بروز دهد تا نور صفات الهی بتابد و شخص به عنوان مظهر اتم و اکمل صفات الهی، در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد.(طه، آیات 50؛ شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 38)

مظهریت انسان به میزان ملکات اکتسابی

از نظرآموزه های وحیانی قرآن، هر شخص انسانی به عنوان بنی آدم(ع) به سبب تکریم الهی(اسراء، آیه 70) از این ظرفیت و استعداد برخوردار است تا «خلیفه الله» شده و همه انوار صفات الهی در او ظهور کند و تجلی نماید.

اما بسیاری از مردم به دلیل آن که در صراط مستقیم هدایت تکوینی و تشریعی گام بر نمی دارد و در چارچوب مناسک آن سلوک و رفتار مناسب در پیش نمی گیرند، نور صفات الهی موجود در نفس الهی خویش را «دسیسه» می کنند. دسیسه کردن به معنای دفن و زنده به گور کردن است. به عنوان نمونه اخگران و زغال سوزان را زیر خاکستر قرار دادن، یا زیر خاک کردن کودکان به ویژه دختران در جاهلیت(نحل، آیه 59) یا پایین کشیدن فتیله چراغ تا جایی نزدیک به خاموش شدن باشد، همه این موارد به عنوان دسیسه مطرح است.

از نظر قرآن، همان طوری که انسان با عبادت و عبودیت خدا در چارچوب هدایت تکوینی و تشریعی به تقوای الهی می رسد و صفات را در  خویش به شکل ملکه و مقوم ذات در آورده و از نورانیت آن بهره می شود(بقره، آیه 21؛ شمس، آیات 7 تا 9)، هم چنین با فجور یعنی مخالفت با عبودیت و عبادت الهی، آن نور الهی را دفن و دسیسه می کند.(شمس، آیات 7 تا 10)

البته از نظر قرآن، کاری که انسان با فجور می کند، تغییر است نه تبدیل؛ زیرا هر چند که صفات الهی و انوار آن با فجور دفن و دسیسه می شود، ولی هرگز نابود نشده یا چیزی جایگزین چیزی نمی شود، بلکه آن صفات الهی هم چون زغال آتشین در زیر خاکستر فجور هم چنان باقی است.(مطففین، آیه 14) پس حتی اگر طبع(توبه، آیه 87) و ختم(بقره، آیه 7) نسبت به قلب به عنوان مرکز صفات الهی انجام می شود، چیزی فراتر از تغییر نیست و هرگز به حد و اندازه تبدیل نمی رسد تا چیزی جایگزین آن صفات الهی شود؛ زیرا خدا به صراحت می فرماید: فطرت الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله؛ فطرت الهی که مردم بر آن فطرت هستند تبدیلی برای خلق الهی نیست(روم، آیه 30)، بلکه آن چیزی که با فجور تحقق می یابد همان تغییر است.(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53؛ نساء، آیه 119)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اندک افرادی هستند که در مسیر تقرب به خدا و ظهور و بروز اسماء الله در خویش به جایی می رسند که از آنان به «مقربون» یاد می شود؛ زیرا این مقربان، افرادی ربانی هستند که صفات الهی را در خویش ظهور و بروز داده و هر صفت و اسمی از صفات و اسمای الهی را به شکل ملکه و مقوم ذات خویش در آورده و آثار نورانیت آن را در خود نشان داده اند. این افراد در دنیا و آخرت به سبب همان ویژگی مظهریت در اسماء الله، تجلی انوار الهی هستند و می توانند در جهان و جان و جامعه تصرفات تکوینی داشته باشند. پس اینان «روح و ریحان و جنت نعیم» هستند.(88 و 89)

این افراد که از آنان به مقربان یاد می شود، کسانی هستند که در جایگاه خلافت الهی قرار می گیرند؛ زیرا همه صفات و اسمای الهی را در خویش ظهور بخشیده و تجلی انوار همه اسماء الله شده اند. پس  می توان در این افراد نور همه صفات الهی را در تمامیت کمالی آن یافت و آنان چون خورشیدی هستند که همه هستی را روشن می کنند و در مقام اختران آسمان ملک و ملکوت و حقیقت نه تنها روشن هستند بلکه روشنایی بخش دیگران هستند. پس همان طوری که نور و وجود مساوق هستند، انوار وجودی آنان نیز وجود بخش است. از همین روست که ایشان را به عنوان «روح و ریحان» یعنی جان و جان بخش معرفی می کند.(همان)

از نظر قرآن، مصداق اتم و اکمل این افراد را می توان در همان چهارده معصوم(ع) یافت که به عنوان عبادالله به تمامیت کمالات اسماء الله رسیده اند و مظهر ربوبیت الهی شده و در جایگاه خلیفه الله نور می تاباند و مقدرات و سرنوشت خلق را در درست دارند و بهشت و بهشت آفرین و جان و جان آفرین هستند.(همان؛ قدر، آیات 1 تا 7؛ انسان، آیات 7 تا 9)

البته بسیاری از مردم چنان که گفته شده در مراتب پایین تر یعنی مرتبه ابرار یا همان اصحاب الیمین یا بدتر در مرتبه اصحاب الشمال هستند. گروه اول بر اساس آیات سوره واقعه همه صفات الهی را در خویش ملکه و مقوم نکرده اند، ولی تلاش مثبتی داشته و توانسته اند تالی تلو معصومان (ع) یا پایین تر آنان قرارگیرند. آنان به همان میزان که صفات الهی را در خویش ملکه و مقوم کرده اند، از نور آن صفات برخوردار و بهره مند هستند و از وجود ایشان انوار همان صفات می تابد. بنابراین ، در بسیاری از آنان می توان نور ایمان، اسلام، قرآن و ولایت را یافت؛ چرا که اسم ولی، مومن، صبور، حلیم، کریم، محسن، غفور، عادل، صادق، امین، وفیّ ، رحمان و رحیم و مانند آنها در این افراد ظهور کرده و ملکه و مقوم شده است. از این روست که این افراد نوری از این صفات را بروز و ظهور می دهند و آثار آن نور در تکوین خودنمایی می کند تا جایی که می توانند بر اساس این انوار صفات مکتسبه تصرفاتی در تکوین داشته باشند.

به سخن دیگر، اصحاب یمین یا همان ابرار کسانی هستند که بیشترین اسماء و صفاتی الهی از هزار اسم را در خویش ظهور و بروز داده و آن را ملکه و مقوم ذات خویش کرده اند. پس به همان میزان از نور صفات الهی برخوردار هستند و با آن نور می توانند در تکوین و جهان خارج از خویش تصرفات تکوینی داشته باشند. البته از نظر قرآن، ممکن است که افراد نتوانسته باشند آن صفات را در خویش به تمامیت برسانند و از تمامیت نور آن بهره مند شوند؛ ولی خدا در قیامت به فضل خویش آن صفات را به تمامیت می رساند تا بتوانند از انوار آن صفات به تمامیت بهره مند شوند.(تحریم، آیه 8)

اما اصحاب شمال کسانی هستند که نه تنها اسماء الله حسنای الهی را در خویش بروز و ظهور نداده بلکه دفن کرده اند، بلکه گاه اسمای را در خویش تثبیت کرده اند که جنبه سلبی و منفی آن بیش تر است. به عنوان نمونه برخی صفت «مکر» و اسم «ماکر» را در خویش تقویت کرده و آن را ملکه ساخته اند. اینان هر چند که به نهایتی نمی رسند که خدا است؛ زیرا خدا «خیرالماکرین» است؛ ولی اینان با فعلیت بخشی به آن صفت و ملکه سازی، نور این صفت را در خویش بروز می دهند تا جایی که می توان آثار آن را در رفتار و کردار آن یافت.

به نظر می رسد که فرعون و ابلیس از جمله کسانی هستند که بیش ترین دنبال ملکه و مقوم سازی اسماء الله و صفاتی بودند که جنبه سلبی و منفی آن قوی تر است. اینان صفات مثبت را دفن و دسیسه کرده و اهل مثلا ایمان و اسلام و کرامت و عدالت نیست؛ بنابراین وقتی این صفات الهی در آنان بروز نکند، ضد آن به شکل ظلمت در ایشان ظهور می کند. البته این طور نیست که اصلا این افراد نوری نداشته باشند؛ زیرا به هر حال جنبه های مثبتی نیزدارند که به سبب برخی از صفات الهی است که در ایشان ملکه شده است.

با نگاهی به افراد جامعه می توان گفت که بیش تر مردم در حالت خاکستری هستند نه آن سیاه سیاه یا سفید سفید باشند. به عنوان نمونه می توان به مرتاضان و راهبان اشاره کرد که آنان با مخالفت با هواهای نفسانی از شهوت خوردن و شهوت جنسی و شهوت کلامی و مانند آنها صبر و استقامت و مانند آنها را در خویش ملکه کرده اند. بنابراین، این اشخاص از نور صفت صبر برخوردار هستند. به سخن دیگر، حتی اگر  این افراد راه بدعت را در پیش گرفته و روش و مناسکی را وضع و ساخته اند، ولی این راه به دلیل آن که در بخشی از آن مخالفت هواهای نفسانی است، آثاری دارد که از جمله آن ها ظهور برخی از صفات و اسماء الهی در نفس آنان است. بنابراین، آنان نیز از نوری بهره مند می شوند و می توانند با آن نور به عنوان خلیفه آن اسم یا صفت الهی، در جهان تصرفاتی داشته باشند. پس تصرفات مرتاضان یا راهبان در جان و جامعه و جهان به سبب قرار گرفتن نفس آنان به عنوان خلیفه اسم  یا اسمای الهی است؛ زیرا اگر کسی دارای اسم و صفتی الهی نباشد، نمی تواند هیچ تصرفی داشته باشد؛ زیرا همه هستی و وجودات و موجودات تجلیات انوار صفات و اسمای الهی است. پس اگر تصرفی است یا آگاهی و علمی ، همه در پرتو بهره مندی از صفات الهی و انوار آن است.

از نظر قرآن، هر کسی حتی اگر بر اساس همان دین بدعت آمیز خویش علیه هواهای نفسانی عمل کند و فسق و فجور را کنار بگذارد و علیه نظم الهی رفتاری را در پیش نگیرد و به شکلی بر اساس فطرت و هدایت فطری عمل کند و مثلا صداقت و عدالت و امانت داشته باشد، به طور طبیعی انسانی صادق و عادل و امین، از انوار این صفات الهی بهره مند شده و به عنوان خلیفه این اسماء الهی می تواند تصرفاتی داشته باشد. اما بسیاری از مردم حتی در این امر نیز صادق نیستند و بر اساس نظم الهی هستی عمل و رفتار نمی کنند بلکه دنبال فسق و فجور می روند و تقوای فطری را در خویش از میان می برند. پس ظاهر سازی آنان به عنوان رهبانیت و یا ریاضت تاثیری نخواهد داشت؛ زیرا تاثیر نفس انسانی زمانی است که نفس دارای ملکات و مقومات از صفات و اسماء الهی باشد و بتواند نور آن را در خویش ظهور و بروز دهد تا به عنوان خلیفه الله در هستی از جمله جان و جامعه و جهان تصرفات داشته باشد.(حدید، آیه 27)

به هر حال، وقتی انسان به افراد نگاه می کند، نوری از افراد می بیند که برخاسته از همان صفات و اسمای الهی است که ملکه یا مقوم ذات او شده باشد.

به سخن دیگر، هر انسانی دارای نوری از صفتی است که آن را ملکه کرده است. این درحالی است که شخص در چیز یا چیزهای دیگر گرفتار ظلمت است. به عنوان نمونه شما می توانید افرادی را بیابید که به سبب صبر یا کرامت یا انفاق یا احسان و مانند آنها از نوری داشته باشد؛ اما از جهاتی دیگر گرفتار ظلمت باشد. البته از نظر قرآن، مهم ترین عامل صیانت و حفظ و بروز و ظهور نور همان صفت مومن و صالح بودن است؛ زیرا نور ایمان و اعمال صالح عبادی بس قوی است که نظیری برای دیگر چیزها نیست. از همین روست که از مردم می خواهد تا دنبال ایمان و عمل صالح باشند که تقوای الهی را موجب شده و انسان به نورانیت ایمان و عمل صالح می رساند که تجلی آن در دنیا و آخرت به خوبی نمایان است. البته مراد از ایمان و عمل صالح همان چیزی است که در هدایت فطری تکوینی و هدایت تشریعی وحیانی بیان شده و به انسان این امکان را می دهد تا همه صفات الهی را مقوم و ملکه ذاتی خویش ساخته و به عنوان متاله تجلی انوار صفات و اسماء الهی باشد.

به هر حال، از نظر آموزه های قرآنی، هر کسی نسبت به صفت و اسمی که در خود ملکه و مقوم ذات می کند، از نوری برخوردار خواهد بود که آثار آن در عمل شخص بروز و ظهور می کند؛ زیرا «کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله شخصیتی خویش عمل می کند.»(اسراء، آیه 84) این بدان معناست که تصرفات تکوینی انسان بر اساس شاکله شخصیتی است که همان ملکات و مقومات اسماء و صفات الهی است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا