اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنیمقالات

چرایی و چگونگی ذکر الله

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شاید یکی از واژگان پر کاربرد در فرهنگ اسلامی، ذکر الله باشد. بارها در مشکلات زندگی به شما گوشزد شده است تا ذکر الله داشته باشید یا این که اگر می خواهید به مقامات معرفتی و عرفانی برسید، انواع اذکار را ورود زبان و قلب خود سازید و یا اگر در حلقات دارویش و صوفیان در آسیا و آفریقا شرکت کرده باشید، ذکر الله تکرار بی شمار این حلقات می باشد.

به سخن دیگر، ذکر الله شاه کلید هر درد و درمان هر رنج و مشکلی و کلید هر گنج و معرفتی است. هر کس به این شاه کلید دست یابد، گویی مفاتیح آسمان و زمین و گنج های بی پایان آن را به دست آورده و به آب حیات جاودانگی رسیده باشد.

اما هرگز به این فکر کرده اید که چرا شما با این همه توجه و اهتمام به ذکر الله اگر به چیزی رسیده باشید، یک از بی نهایت آن چه می باشد که بدان وعده داده شده اید؟ چرا این اذکار تاثیری که برای آن بیان شده را ندارند؟ آیا مشکل از شمار اذکاری است که بدان عمل می کنیم، یا مشکل در کیفیت و چگونگی آن است یا آن که مشکل در تصور نادرستی است که از تاثیرات ذکر الله به ما داده شده است و توقع و انتظاری فراتر از آن چه در ذکر الله است، در ذهن و افکار ما انداخته اند؟ به هر حال مشکل از کجاست؟

نویسنده در این مطلب بر آن است تا به مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، به این پرسش در حد امکان و حوصله یک مقاله پاسخ دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

معنا شناسی و مفهوم شناسی ذکر

باید توجه داشت که هر واژه ای در هر زبانی دارای یک معنای حقیقی با یک یا چند معنای مجازی است. معنای حقیقی واژه همان معنایی است که برای نخستین بار به قصد آن واژه ساخته و به کار رفته است. از آن جایی که انسان نخستین بار واژه را برای چیزهای ملموس و ظاهری و عینی به کار می برد و یا به قصد نام گذاری بر روی چیزی ، واژه ای را اسم و نام آن قرار می دهد تا با کمک و یاری آن ، اشیاء و چیزها را از هم باز شناسد و توانایی تفهیم و افهام و تفهم را فراهم آورد، بسیاری از این واژگان دارای معنایی بسیار ساده و عینی و ملموس و ظاهری است.

انسان به جای آن که همواره چیزی را بردارد و آن را نشان دهد و یا از غایبی خبر دهد و یا مانند این مقاصد، واژگان را آفرید. این قدرتی است که خداوند در ذات آدمی سرشته و قرار داده است؛ چرا که تعلیم همه اسمای الهی، به معنای تعلیم و آموزش همه هستی است که هر یک اسمی از اسمای الهی می باشند.(بقره ، آیه 31) هر واژه ای از واژگان، نام موجودی از موجودات نیز می باشد که همه تجلی و مظاهری از اسمای حقیقی خداوند می باشند، از این روست که موجودات در تحلیل و تبیین قرآنی آیه و نشانه ای از خداوند می باشند و خداوند بارها از هستی به عنوان آیات الهی یاد کرده است.

البته با توجه به قدرت و ظرفیت بی پایان انسان، واژگان فراتر از موضوع له و وضع ابتدایی خود، کاربردهای دیگری نیز پیدا کرد که بیش تر از آن که معنای حقیقی باشد، معنای مجازی آن است. به این معنا که شخص از ظاهر به باطن و از محسوس به معقول عبور می کند. این عبور از معبر مجاز، گاه بیش ترین کاربردهای یک واژه است؛ به گونه ای که گاه معنای حقیقی و موضوع له اصولا از خاطره ها محو شده یا در هنگام کاربرد متبادر به ذهن نیست. مثلا واژه عشق که در اصل برای معرفی گیاهی به نام پیچک وضع شده است، از این تحولات و چرخه سود برده است. واژه بحث به معنای جست و جو مرغان برای پیدا کردن دانه از درون خاک یا واژه عقل به معنای ابزار بستن پای شتر و عقال کردن آن، از چرخه انتقال معنا به مفهوم سود برده است.

بنابراین، هر واژه ای که به کار می رود، احتمال آن می رود که موضوع له حقیقی آن اراده شده باشد، یا آن که یکی از معانی مجازی آن مراد و مقصود گوینده باشد. مراد استعمالی بحثی است که در کتب اصولی بسیار از آن سخن به میان می آید؛ زیرا آن چه شنونده با آن ارتباط درگیر است همان مراد استعمالی لفظ است که به قراینی چون قرائن حالی یا مقالی یا تبادر و مانند آن شنونده توانایی درک و فهم آن را می یابد.

شاید بسیاری از مشکلات بشر در حوزه تفهیم و افهام و تفهم، فهم مراد استعمالی واژگان باشد. بنابراین، تمام تلاش بر آن است تا قدرت و توانایی فهم واژگان و گزاره های فراهم آید و جلوی بسیاری از مشکلات و بدگمانی ها و سوء برداشت ها و مانند آن گرفته شود.

شاید برای همه معنای واژه ای چون ذکر که در فارسی از آن به یاد تعبیر می شود، ساده و قابل فهم باشد و ترکیبی چون ذکر الله به معنای یاد خدا نیز همین گونه ساده و آسان گرفته شود؛ ولی فراتر از این معنای ساده و قابل فهم، آن چه مراد اصلی و استعمالی گوینده است، مفهوم آن است. مفهوم هر واژه ای فراتر از دایره معنایی آن است. از این روست که در بسیاری از کتب تحقیقی در باره موضوعی، از معناشنایی و مفهوم شناسی آن سخن به میان می آید؛ چرا که شناخت معنا کمک می کند تا شخص به دایره فهم مفهوم واژه یا گزاره نزدیک شود.

از آن جایی که بسیاری از کاربردهای واژگان، کاربردهای اصطلاحی و خاص است، مراجعه به فرهنگ اصطلاحات و واژگانی آن ضروری و بایسته دانسته شده است. این گونه است که کتبی چون فرهنگ اصطلاحات واژگان قرآنی یا فلسفی یا اصولی یا فقهی پدید آمده است. کم تر کسی است که واژه ای را تنها در معنای حقیقی و موضوع له آن به کار برد. چند نفر از شما عقل یا بحث یا عشق را در همان معنای نخستین و موضوع له آن به کار می برید؟ بی گمان تنها متخصصان در مقام معناشناسی به این معنا توجه دارند، و بقیه در هنگام کاربردهای آن، معنای مجازی را به کار می گیرند که از دایره محسوسات بیرون به دایره معقولات رفته است و گاه حتی معنای مجازی اصالت یافته و معنای حقیقی از یادها و خاطره رفته و محو شده است.

از آن جایی که معانی مجازی هر واژه ای گاه بیش از یک مفهوم می باشد و در هر علم و دانشی، اصطلاح خاصی از آن مراد می باشد، ناچاریم تا مفهوم شناسی را به عنوان یک اصل نخستین و بنیادین بپذیریم. از این روست که در کتب و پایان نامه ها بخشی به معنای کلیات برای تبیین مفاهیم کلیدی مطرح می شود.

تبیین این مفاهیم کلیدی برای این است که قدرت تفهیم و تفاهم میان گوینده و شنونده یا نویسنده و خواننده افزایش یابد و هر دو ازیک واژه یا تعبیر و گزاره و عبارت یک معنای یکسان را بفهمند و از مجموعه آن ها قضایایی مجهولی یا معمولی را منتقل کنند و به یک تفاهم و فهم مشترک برسند. این زبان مشترک تنها به معنای این نیست که هر دو فارسی یا عرب زبان باشند، بلکه به معنای آن است که هر دو از واژگان و گزاره ها یک معنای مشترک را اراده و قصد کرده و بفهمند.

اما معنای ذكر چنان که در کتب لغت آمده است، به معناى ياد آوردن چيزى است. گاه نیز ذکر به معنای هر آن چیزی است که بر زبان جارى شود.( لسان العرب، ابن منظور، ج 5، ص 48، «ذكر»)

البته برخی برای ذکر معنای دیگر گفته اند. این معنا به نظر می رسد که موضوع له لفظ نباشد و نوعی مجاز از آن فهمیده می شود. با این حال این دسته از لغت شناسان زبان عربی گفت هاند که معنای «ذكر» همان «تذكّر» در برابر «غفلت» و فراموشى است. بنابراین ذکر اعمّ از تذكّر به قلب و زبان خواهد بود.( التّحقيق، المصطفوی ،ج 3، ص 297، «ذكر»)

چنان که گفته شد این معنا نمی تواند معنای حقیقی و موضوع له واژه ذکر باشد ، بلکه نوعی مجاز و کاربرد خاص است که مبتنی بر کاربردهای واژه در آیات و روایات است.

به هر حال، ذكر از واژگانی است که در معانى متعدّدى به شکل مجاز و حقیقت مجازی استعمال شده است. از جمله کاربردهای ذکر می توان به احضار چيزى در ذهن اشاره کرد.

دانشمندان به نام و فرهنگ شناس مشهور در فرهنگ و علوم قرآن، راغب اصفهانی به کاربردهای این واژه در قرآن توجه خاص داشته است. وی در کتاب قیم و ارزشمند خویش به کاربردهای ذکر در قرآن توجه داده است. به نظر می رسد که در قرآن برای ذکر معانی و مفاهیمی بیان شده که می توان آن را از مصادیق ذکر دانست نه از معانی آن. به هر حال، اصفهانی می نویسد که این واژه در قرآن برای معنای چندی از جمله كتب پیامبران پيشين، قرآن، نماز و حتی وجود و نفس پیامبر حضرت محمّد(صلى الله عليه وآله) به کار رفته و اطلاق شده است؛ یعنی خداوند واژه ذکر را به قصد آن حضرت (ص) به کار برده است و از ذکر وجود آن حضرت را اراده و قصد نموده است که همان مفهوم مراد از واژه است.( مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 328، «ذكر»)

به هر حال، معنای حقیقی ذکر امری است که به سادگی می توان آن را به دست آورد. اما در مقام مفهوم شناسی، لازم است که به قرائن بیرونی و درونی و مانند آن توجه شود تا مراد حقیقی گوینده و نویسنده به دست آید. آن چه مقصود این نوشتار است، تبیین مفهوم واقعی و مراد جدی خداوند از ذکر الله و یاد خدا است که بارها در آیات قرآنی تاکید و برای آن آثار بسیاری بیان شده است.

چرایی یا آثار و کارکردهای ذکر الله

برای این که مفهوم ومراد جدی از ذکر الله دانسته شود، بهتر آن است که نخست به آثار و کارکردهای آن توجه یابیم تا با توجه به این آثار و کارکردها دریابیم که آیا می تواند ذکر الله به معنای موضوع له ، این کارکردها و آثار بزرگ را به همراه داشته باشد؟ یعنی آیا می توان از یاد زبانی خدا و تکرار اسم و یا حتی عدم غفلت از آن ، این کارکردها و آثار را برای آن رقم زد؟ آیا تکرار یک نام و اسم بر زبان و حتی قلب می تواند این آثار را داشته باشد؟ یا این که مقصود و مراد اصلی از ذکر الله چیز دیگری است و تکرار زبانی نام و اسمی نمی تواند این کارکردها و آثار بزرگ را به همراه داشته باشد؟ داستان ذکر الله همانند داستان اسم اعظم خداوندی و یا داستان بسم الله است که در روایات معتبر آن را همانند" کن فیکون" خداوندی دانسته است. شما چند را می توانید نشان دهید که با اسم عظم یا بسمله توانسته باشند، کن فیکون کرده و در عالم تکوین تصرف نمایند و کرامات و معجزه ها بروز دهند؟ مگر نه این است که با بسمله می توان در کائنات تصرف کرد و با اسم اعظم همانند پیامبران و بلکه برخی از اهل بصیرت چون عفریت من الجن، آصف برخیا، بلعم باعورا یا سامری چه مثبت یا منفی از این اسم بهره برد، پس چرا ما نمی توانیم؟ پاسخ این پرسش ها را می بایست در تفاوت معناشناسی و مفهوم شناسی آن جست و جو کرد.

اما آثاری که قرآن برای ذکر الله بیان می کند بسیاراست. از جمله این آثار می توان به آرامش روح و روان(رعد، ایه 28 و نیز طه ، آیات 123 و 124)، آرامش و آسایش جسم و تن و پوست و گوشت(زمر، ایه 23)، رهایی از وسوسه های شیطانی و هواهای نفسانی و قرار گرفتن در پناهگاه استغفار و آمرزش هنگام مواجه با گناه (آل عمران، ایه 135 و نیز نگاه کنید: تفسير التحريروالتنوير، ج 3، جزء 4، ص 92)، دست یابی به مقام بصیرت و گذار از وسوسه ها و فتنه های شیطانی(اعراف، آیه 201)، پیروزی در جنگ حق علیه باطل و عدالت بر ظلم و استکبار(انفال،آیه 45 و نیز مجمع البيان، ج 3 – 4، ص 842)، تامین خیر ، سود و منافع مطلوب و مناسب (جمعه ، آیه 9) ، ترک گفتار و سخنان بیهوده و بی عمل (شعراء، آیات 224 تا 226) ، حیات معنوی و روشنی دل ها(حدید، آیات 16 و 17)، رهایی از ظلمات و تاریکی مادی و معنوی و ورود به دنیای نور الهی (احزاب، آیات 41 و 43 و نیز الميزان، ج 16، ص 329)، رستگاری در دنیا و آخرت (اعلی، آیات 14 و 15)، رعایت حلال و حرام و عمل به معروف و ترک منکر و فحشاء( عنکبوت، آیه 45 و نیز تفسير عيّاشى، ج 2، ص 327، ح 32) ، قرار گرفتن در عنایت و توجه خاص و ویژه الهی (بقره ، ایه 152)، رهایی از غفلت و آثار زیانبار آن(اعراف، آیه 205)، عظمت یابی شخص و مکان ذکر(نور، ایه 36) ، نورانیت یابی شخص و مکان های ذکرش(نور، آیات 35 و 36)، دست یابی به هدایت عام و خاص(همان و نیز رعد، ایات 27 و 28)، عامل مرز بندی و جدایی مومن از مشرک و بیزاری میان آنان(اسراء، ایه 46 و زمر، آیه 45)، آمرزش و مغفرت الهی(اعراف، آیه 205)، بهره مندی از صلوات و حفاظت فرشتگان الهی و قرارگرفتن در حوزه صلوات الهی(احزاب، ایات 41 و 43 و اعلی ، آیات 14 و 15)، خروج از حزب شیطان و ورود به حزب الله و بهره مندی از آثار آن(مجادله، ایه 19)، حلیت یابی گوشت حیوانات و جانوران برای ذاکر و رهایی از آثار و تبعات گوشت خواری و روح موجود در جانوران(مائده، ایه 4 و نیز حج ، آیات 28 و 36 و نیز انعام ، آیات 118 و 119 و 121 و 138 و ایات دیگر قرآن) و در نهایت متاله و خدایی شدن که موجب می شود تا خود اسوه و سرمشق از سوی خداوند برای دیگران مطرح و معرفی شود.(احزاب، ایه 21)

چگونگی ذکر الله

اکنون که چرایی ذکر الله را دانستیم و با برخی از آثار و کارکردهای آن به عنوان فلسفه و هدف از ذکر الله آشنا شدیم، این پرسش مطرح می شود که این آثار آیا تنها با ذکرالله زبانی و یا در نهایت قلبی بوجود می آید؟ یا این که ذکر الله خود آداب و تربیتی دارد که می بایست آن را جست و افزون بر این آداب به حقیقت آن دست یافت تا ذکر الله تاثیر واقعی خود را بگذارد؟

در روایاتی که به موضوع اسم اعظم پرداخته شده و یا از تاثیر اسمای الهی سخن به میان آمده است، آن چه ملاک و معیار تاثیرگذاری است، تخلق به اسمای الهی و متاله و خدایی شدن است. به این معنا که از مقام انباء و اگاهی و دانش به مقام تخلق و تاله برسد و خود مظهر اسمای الهی شود و اگر این مظهریت را در هر اسم کمالی به تمامیت برساند، اسوه کامل خواهد بود ، در مقام خلافت و مظهریت ربوبیتی خداوند، بسم الله او تاثیر کلمه وجودی کن الهی را خواهد داشت.

صدوق رحمةالله عليه در كتاب توحيد از امام صادق(ع) از پدرانش (ع) از امام علي(ع) نقل كرده كه حضرت(ص) از رسول خدا روايت كرده است که پیامبر(ص) فرمود: "ان لله تبارك و تعالي تسعة و تسعين اسماً. من احصاها دخل الجنة؛ برای خداوند نود و نه اسم است که هر کسی آن را احصا نماید داخل بهشت می شود.

البته این نود و نه اسم همان اسمای کلی است که در زیر آن بسیاری از اسمای جزیی نیز وجود دارد که می تواند بیش از هزار اسم بنا بر برخی از روایات باشد.

به هر حال، انسانی که اهل ذکر است، انسانی است که نام خدا را در خود تکرار می کند تا مظهر هر یک از آن اسمای الهی باشد. این که خداوند پیامبر(ص) را ذکر الله معرفی می کند، از آن روست که آن حضرت(ص) مظهر اتم و اکمل اسمای الهی می باشد و هر کسی با نگاه به این اسوه اسمای الهی می تواند سرنوشت خویش را بشناسد و راه خویش را بیابد.

قرآن نیز ذکر الله دانسته شده است، چرا که در قرآن همه اسمای الهی با آثار و کارکردهایش بیان شده است. هر کسی در هر اسم الهی که در آیه وجود دارد می تواند کارکرد آن را در مجموعه هستی و زندگی خویش ببیند و بیازماید. تدبردر آیات قرآنی که ذکر الله است، به معنای شناخت حقیقت هستی و اسمای الهی و پیروی از راهی است که پیامبر(ص) پیموده است و خدایی و متاله شده است.

این که در برخی از آیات نماز ذکر الله دانسته شده نیز بر این همین مبناست؛ زیرا نماز شما را با اسمای الهی و آثار و کارکردهای آن آشنا کرده و راه را می نمایاند که چگونه می توان مظهر ربوبیت الهی و خلیفه خداوندی شده و از غضب و ضلالت راهی یافت.

این که خداوند در آیه 45 سوره عنکبوت نماز را بازدارنده از فحشاء و منکر می شمارد و می فرماید: ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر؛ به درستی که نماز باز دارنده ضد فحشاء و کارهای نارواست؛ از آن روست نماز ذکر الله است و هر کسی در نماز قرار گیرد و یاد و نام خدا را در ذهن و قلب آورد، می داند که خداوند مثلا محاسب در دنیا و آخرت و معید در آخرت است و هر چیزی را به حساب می کشد و در آخرت به طور کامل بر اساس آن پاداش می دهد. اگر کسی می خواهد در مقام عمل اجتماعی فحشایی را مرتکب شود و از عدالت و قانون بیرون رود، خود را محاسب می داند که برای آن به حساب و کتاب کشیده می شود و اگر زشتی و ناپسندی را که عقل و عقلا و شریعت ناپسند و زشت می شمارد ، انجام دهد تبعات و آثار آن گریبانگیر او خواهد بود. این گونه است که ذکر اللهی چون نماز و یا قرآن یا محمد(ص) او را در مسیر درست کمالی و متاله و خدایی شدن قرار می دهد و از گناه و زشتی و ابلیس و اعمال آن دور می سازد. کسی که متخلق به اخلاق الهی و اسمای خداوندی شد و متاله گردید ، دیگر خود در مقام مظهریت ربوبیت است و می تواند با بسم الله خویش همان کاری کند که خداوند با کلمه ایجادی کن می کند.

خداوند در آیه 8 سوره مزمل ، مهم ترین آداب ذکر را انقطاع کامل از غیر خداوند و توجه تمام به خود می داند. این بدان معناست که ذکر به معنای تمام توجه یابی شخص به خدا و بریدن از غیر اوست. بنابراین، اگر کسی از همه برید و تنها همه اسمای خداوندی را دید، دیگر ترک گناه و فحشاء و منکر برای او طبیعی خواهد بود؛ چرا خداوند را رب منتقم می یابد و هر گونه ظلم و تعدی را تعدی به خدا می داند و فحشاء و تعدی را بر نمی تابد و از زشتی گناه می گریزد؛ چرا که خداوند را می بییند که هر عمل خیر و بدی را به سرعت پاداش می دهد و از مثقال ذره از خیر و شر نمی گذرد. چنین ذکر همانند سیم های هویدا و نهانی است که به شمشیر زنان مسابقات بسته شده است به گونه ای که هر گونه خطر و ضربه ای را به سرعت نمایش داده و امتیاز می دهد و پاداش و مجازات آن را معلوم می دارد. چنین کسی بر این باور است که خداوند در همه جزئیات زندگی حضوری مستقیم و دایم دارد و مانند رقیب و عتید و شاهد و داور مراقبت می کند تا پاداش خیر و شر را بدهد و دمی مهلت نمی دهد، هر چند که برخی مهلت می بییند ولی انسانی که در فرازمان و مکان حرکت می کند، اقتربت الساعه برای او یقینی و قطعی است و اصولا زمان و مکان را از پیش رو برداشته است و خود را در صحنه قیامت می یابد.

از این روست که خوف و رجا(اعراف، آیه 205) و تضرع و تبتل (همان و نیز مزمل ، آیه 8) کار اوست؛ چرا که آن چه دیگران نمی بینند به سبب کشف الغطایی که به سبب ذکر الله برای او بوجود آمده است، می بیند و لترون الجنه و الجیحم یعنی دیدن بهشت و دوزخ برای او همانند دیدن ماه و ستاره و خورشید است. آن چه برای دیگران غیب است برای او شهود و آن چه برای دیگران آخرت است برای او اکنون است.

به هر حال، آن چه انسان را دگرگون می کند و توانایی هایی خدایی به او می بخشد، ذکر الهی است که یادآور قدرت های الهی و اهداف و مقاصد غایی بشر است. ذکر الهی یعنی دگرگون سازی سبک زندگی خود بر پایه اهداف آفرینش و گام برداشتن در مسیر چنین شدنی که متاله و خدایی شدن نهایت و غایت آن است. این گونه است که با ذکر الهی آن آثار برای آن بار می شود و گرنه ذکر زبانی و حتی قلبی به مفهوم متداول همان تاثیر حداقلی را خواهد داشت که بسیاری را خسته و یا زده یا منکر تاثیرات و آثار می کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا