اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

خشیت از خدا و آثار آن

بسم الله الرحمن الرحیم

خشیت، خوف و ترسی عاقلانه و عاملانه است؛ در حالی که خوف می تواند غیر معقول و غیر علمی باشد. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان می بایست نسبت به خدا دارای خشیت باشد؛ زیرا چنین خشیتی که از عظمت و جلال الهی سرچشمه می گیرد، رفتار انسان را در عیان و نهان چنان تحت تاثیر قرار می دهد که کم ترین بهای آن بهشت در آخرت است.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، بر آن است تا آثار خشیت در ابعاد گوناگون را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

آثار خشیت از خدا از نظر قرآن

گاه انسان نسبت به چیزی غیر از خدا خشیت دارد؛ زیرا می داند که آن غیر خدا می تواند به او آسیب برساند؛ مثلا خشیت مسلمان از دشمنی که آماده هجوم و یورش است و می بایست خود را برای مقابله با دشمن با فراهم آوری نفرات و تجهیزات آماده کند و اجازه ندهد تا دشمن گستاخ شود و به جغرافیای سرزمینی اسلام تعرض کند.(انفال، آیه 60)

البته از نظر قرآن، اگر امر دایر میان خشیت از خدا یا خلق خدا باشد، انسان عاقل می بایست از خدا خشیت داشته باشد؛ زیرا او می داند که خشیت از خلق در جایی که باید از خدا خشیت داشته باشد، بی معنا و هیچ است؛ از همین رو خدا به صراحت به پیامبر(ص) درباره ازدواج با همسر فرزندخوانده پس از طلاق همسرش  از وی خشیت داشته باشی.(احزاب، آیه 37)س و الله احق ان تخشاه؛ اگر از حرف و حدیث می فرماید: تَخشَی النَّاس وَ اللهُ أحقّ أن تَخشاه؛ اگر از حرف و حدیث مردم خشیت داری، باید بدانی که خدا أحق است که از وی خشیت داشته باشی.(احزاب، آیه 37)

البته این «أحق» که افضل تفضیل است، به معنای تعیین است نه تفضیل؛ به این معنا که انسان فقط می بایست از خدا خشیت داشت؛ نه این که خشیت از دیگری حق، و خشیت از خدا أحق باشد؛ زیرا وقتی امر دایر بر این است که از خدا خشیت داشت، دیگر معنایی ندارد که انسان از غیر خدا در همان امر خشیت داشته باشد؛ چرا که خشیت الهی موجب می شود تا انسان از دیگری هیچ گونه خوف و ترسی نداشته باشد، خواه عاقلانه و عاملانه باشد، یا متوهمانه و متخیلانه. بر همین پایه، وقتی حضرت موسی(ع) به همراه قوم خویش به دریا رسید، خشیت محاصره و نابودی امری عاقلانه و عاملانه بود؛ ولی وقتی «معیت» و همراهی خدا وجود داشته باشد، دیگر این خشیت از دیگری چون فرعون و لشکریانش می بایست کنار گذاشته شود و اصلا توجهی به آن نشود؛ زیرا از نظر قرآن، این خدا است که زمام امور هستی را به دست دارد و سلامت امت و امام را در برابر دشمن تضمین کرده است؛ چنان که خدا به صراحت می فرماید: لاتخاف درکا و لا تخشی؛ پس نه خوفی از دست یابی دشمن داشته باش و نه خشیتی!(طه، آیه 77)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مومنان در جهان امروز نیز اگر باور به «معیت» خدا داشته(شعراء، آیه 62) و ولایت و نصرت او را معتقد باشند، آنان نیز نمی بایست هیچ گونه خوف و خشیتی نسبت به سلطه دشمن و پیروزی او داشته باشند؛ زیرا نصرت ولایی خدا از جایی که حساب نمی کنند به آنان می رسد؛ زیرا مومن هر چند به حکم عقل و علم می داند که دشمن دارای توانایی است، اما می داند که اسباب و ابزار زمانی تاثیر دارد که خدا بخواهد و مشیت و اراده او به دلایلی به آن تعلق گرفته باشد.

البته از نظر قرآن، حتی در مسائل روزمره زندگی شخصی نیز امر این گونه است؛ زیرا اگر خدا مشیّت نکند، چیزی تحقق نمی یابد و اسباب تاثیری نخواهد داشت تا جایی که بر آن مردم هم چون حضرت ابراهیم(ع) آتش گلستان می شود و تاثیر فطری خود را نخواهد داشت. بر همین اساس، خدا در قرآن می فرماید اگر در مسائل زندگی شخصی احساس فقر و تنگدستی داشته باشد، می بایست بر اساس توکل بر خدا، صبر ورزد که این صبر موجبات خیری برای او خواهد بود و درهای رحمت را به سوی او می گشاید.(نساء، آیه 25)

به هر حال، مومن می بایست تنها از خدا خشیت داشته باشد و در سبک زندگی تنها از خدا و دستورهایش پیروی کند. این خشیت می بایست در نهان و عیان باشد؛ بلکه خشیت نهان ارزشمندتر است؛ زیرا نشان می دهد که شخص در هیچ حال جز از خدا خشیت ندارد و پیروی از خدا و فرمانش را تنها ملاک و معیار زندگی خویش قرار می دهد و رضایت او را می جوید و قلب او تنها به سوی خدا بریده است.(یس، آیه 11؛ ق، آیه 33؛ بینه، آیه 8) آنان کسانی هستند که از خشیت پروردگارشان مشفق و دلنگران و هراسان هستند.(مومنون، آیه 57؛ انبیاء، آیه 28)

از نظر قرآن، برخی از مردم چون درکی از عظمت الهی ندارند، وقتی امر دایر میان خشیت خدا و خلق شود، در این صورت، یا به همان اندازه که از خدا می ترسند، از خلق می ترسند یا حتی سخت تر و شدیدتر از خدا از خلق خدا می ترسند: اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیه الله أو أشدّ خشیه.(نساء، آیه 77) این در حالی است که مومن می بایست در امر دایر میان خلق و خدا، تنها و فقط از خدا بترسد و خشیت داشته باشد و هیچ ترسی نسبت به خلق خدا نداشته باشد؛ زیرا وقتی خدا است، دیگر غیر خدا هیچ کاری نمی تواند بکند؛ چرا که حول و قوت تنها در دست خدا و اسباب به اراده و مشیت او کارگر خواهد بود.

خدا در قرآن در قالب حکمت های عملی زندگی به مردمان هشدار می دهد هر چند که به ظاهر خشیت از املاق یک خشیت عالمانه عاقلانه است، اما نمی توان بر اساس این خشیت، دست به سقط جنین و فرزندکشی زد؛ زیرا زمام امور هستی از جمله تقسیم ارزاق به دست خدا است و خدا روزی هر کسی را می دهد.(اسراء، آیه 31؛ زخرف، آیه 32)

البته ریشه این نوع خشیت نسبت به رزق و روزی، به خُلق و خوی انسان باز می گردد که موجودی «هلوع» و «قتور» است و نسبت به جمع مال حریص و حفظ آن چنان است که بخل می ورزد و آن را به کسی نمی دهد. از همین روست که اگر انسان همه خزائن الهی را در دست داشته و مالک آن باشد، بخل می ورزد: قل لو انتم تملکون خزائن رحمته ربّی اذا لامسکتم خشیه الانفاق و کان الانسان قتورا؛ بگو اگر شما مالک خزائن رحمت الهی پروردگارش بودید؛ در این هنگام نیز از خشیت انفاق، امساک می کنید؛ چرا که انسان مخلوقی بخیل است.(اسراء، آیه 100)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از انسان ها چنان سنگدل هستند که هیچ تحت تاثیر عظمت الهی قرار نمی گیرند و تحت تاثیر وحی قرآنی قرار نمی گیرند، این در حالی است که کوه های در برابر وحی نزدیک است متلاشی شود(حشر، آیه 21) و نیز سنگ های جامد و بی جان در برابر عظمت الهی خشیت داشته و آب از آنان جاری است.(بقره، آیه 74)

بر اساس آموزه های قرآنی، ولایت الهی در مظاهر اسمای الهی یعنی پیامبران و امامان علیهم السلام جاری و ساری است. بنابراین، خشیت از آنان به معنای خشیت از خدا است؛ از همین روست که حضرت هارون(ع) سخن از خشیت از موسی(ع) می کند؛ زیرا حبّ و بغض موسی(ع) الهی است(طه، آیه 94)؛ چرا که افعال و اعمال آنان متاثر از اراده و مشیت الهی است تا جایی که قول و فعل آنان قول الله و فعل الله است.(انفال، آیه 17؛ نجم، آیات 3 و 4) از همین روست که خدا تأسّف موسی(ع) به خویش نسبت می دهد.(زخرف، آیه 55)

خشیت حضرت خضر(ع) نسبت به غلام نیز از همین باب است(کهف، آیه 80)؛ زیرا آنان به علم الهی از حقیقتی آشکار هستند که دیگران نسبت به آن آگاه نیستند. در حقیقت علم الهی اولیای الهی موجب می شود تا خشیت آنان خشیت واقعی و حقیقی باشد حتی اگر در باره مسائل شخصی مردم باشد. از نظر قرآن خشیت علما نسبت به خدا ریشه در علم الهی آنان دارد و آنان وقتی در برابر عظمت الهی قرار می گیرند نسبت به خدا خشیت عاقلانه و عاملانه دارند.(فاطر، آیه 28)

پیامبر اکرم(ص) بر اساس همین علم الهی است که خود را به رنج می اندازد؛ زیرا جلال و عظمت الهی که نماد آن دوزخ است را می داند و می شناسد و مشفق و دلنگران نسبت به مردمانی است که به سوی نماد جلال و عظمت الهی می روند و خود را به دوزخ می افکنند؛ اما باید دانست که از نظر قرآن تنها اهل خشیت هستند که از قرآن بهره می برند و خشیت خدا دارند و از جلال و عظمت او اجتناب می کنند و خود را از دوزخ دور نگه می دارند.(طه، آیات 2 و 3؛ نازعات، آیه 26؛ عبس، آیه 9؛ اعلی، آیه 10)

از نظر قرآن، پیامبران می بایست مردمان را به سوی خشیت الهی دعوت کنند. این دعوت به ویژه در باره افرادی که خود را عظیم می دانند و مدعی ربوبیت هستند و قدرت و ثروت خویش را عامل چنین جایگاهی می دانند، یعنی تفکر و عمل فرعونی دارند، لازم و ضروری است؛ زیرا تزکیه این افراد سخت تر و دشوارتر است.(نازعات، آیات 17 تا 20)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، در حالی که مومنان تنها از خدا خشیت دارند؛ ولی دیگران از مسلمانان سست ایمان و منافقان بر اساس ظواهر امر که عقلی و علمی است دچار خشیت هستند و بر این باور هستند تحت تاثیر امور هماره گرفتار مصیبت می شوند و مصیبت دور آنان می گردد و از آن رهایی ندارند.(مائده، آیه 52)

اتباع از خدا و اسلام بر اساس خشیت

شاید بتوان گفت مهم ترین تاثیر خشیت عاملانه و عاقلانه از خدا، تبعیت و اتباع این افراد از خدا است؛ زیرا وقتی شخص متوجه و متذکر می شود که خدا تنها کسی است که می بایست از او خشیت داشت و از عظمت و جلال ترس عقلی و علمی خود را نشان داد، شخص برای رهایی از خشم و غضب الهی، بر خود فرض و واجب می کند تا از اوامر و نواهی الهی پیروی و تبعیت کند؛ این تبعیت به سبب تقوای الهی در شخص ایجاد می شود؛ بنابراین از احکام و قوانین الهی که از سوی پیامبران در شرایع اسلامی بیان شده، پیروی می کند و بر خلاف آن عملی را انجام نمی دهند.(مائده، آیه 3)

البته از نظر قرآن، اولیای الهی از جمله امامان معصوم(ع) کسانی هستند که احکام الهی را بیان می کند و می بایست از آنان تبعیت و اتباع کرد.(همان) این اتباع و تبعیت خود جلوه ای از تبعیت و اتباع خدا است.  پس اگر میان قوانین الهی و قوانین مردمی تضاد و تزاحمی پیش آمده انسان می بایست تابع خدا باشد و از خدا خشیت داشته باشد، نه از غیر خدا. پس دلیلی ندارد که انسان حکم الله را کنار بگذارد و به سبب خشیت از مردم، تابع مردم شود.(مائده، آیه 44؛ بقره، آیه 150؛ احزاب، آیه 37)

برخی از مردم گمان می کنند که برای رهایی از مشکلات اقتصادی می بایست تابع قدرت های بزرگ بود و به حفظ ارتباط حتی با دشمنان بپردازند، در حالی که از نظر قرآن، همه امور در دست خدا است و مومنان نمی بایست از ترس مشکلات اقتصادی و کساد در ساحت اقتصاد با دشمنان ارتباط داشته باشند و از آنان تبعیت و پیروی کنند؛ بلکه با خشیت از خدا و پیروی از احکام الهی می توانند در همه ساحات موفق و پیروز شوند و از نصرت و ولایت الهی بهره مند گردند.(توبه، آیات 13 و 14 و 24 و 25)

از نظر قرآن خشیت الهی موجب می شود تا انسان خداترس و پرهیزگار شود؛ چرا که خدا می فرماید: یا ایها الناس اتقوا ربکم و اخشوا یوما لا یجزی والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شئیا؛ ای مردم از پروردگارتان تقوای پیشه گیرید و از روزی خشیت داشته باشید که در آن روز والدی از ولدش و نه فرزند از پدرش هیچ مجازاتی را نمی پذیرد.(لقمان، آیه 33)

کسی که از خدا خشیت داشته باشد، در سبک زندگی در عیان و نهان از احکام الهی استفاده می کند و هماره یاد و ذکر خدا را در همه زندگی خویش مد نظر قرار می دهند.(یس، آیه 11؛ نساء، آیات 25 و 26)

به هر حال، نمی توان از خشیت از خدا سخن گفت و سخنی از اطاعت و اتباع از خدا و احکام او به میان نیاید؛ زیرا تجلی خشیت باطنی و نهان از خدا در ظواهر زندگی از جمله سبک زندگی خودنمایی می کند و کسی که خشیت خدا دارئد به احکام الهی پای بند بوده و بر اساس آن زندگی می کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا