اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیفلسفیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

سبک زندگی اسلامی در کارنامه امام باقر(ع) 2

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

اگر قرار است در جامعه اسلامی، فرهنگ و تمدن اسلامی جایگزین فرهنگ های غیر اسلامی شود، باید سبک زندگی اسلامی شناخته و معرفی و به کار گرفته شود. بدین منظور برای آشنایی با جزئیات فرهنگی فراتر از کلیات فرهنگی که همه می دانند، امری ضروری است. این جزئیات فرهنگی باید در قالب مهندسی فرهنگی جامعه از همه ابزارهای رسانه های و اشکال جامعه پذیری در جامعه نهادینه شود. ضرورت این امر نویسنده را بر آن داشت تا به سبک های زندگی معصومان(ع) بپردازد. آن چه در این جا آمده است گوشه ای از سبک زندگی اسلامی امام باقر(ع) است که در سنت و سیره آن حضرت(ع) گزارش شده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

امامان معصوم(ع) وجه الله

انسان نیازمند سرمشق های نیک است. سرمشق های نیک الهی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) هستند. مردم دین خویش را از آنان می گیرند و این قرآن و عترت طاهره(ع) است که به عنوان دو ثقل و وزنه عظیم الهی مردم را به سوی خدا دعوت و راهنمایی و هدایت می کند. هر کسی به این دو آویخت گمراه نمی شود و چون یکی از آن ها در دست مردم باشد طرف دیگر در دست خداست، به طور طبیعی خداوند این مردم را بالا می برد و به خود نزدیک می سازد. چنین تقربی همراه با متاله و ربانی شدن و کسب مراتبی از خلافت الهی به میزان تقرب و متاله شدن است.

همه هستی وجه و چهره خداوند را به نمایش می گذارد؛ چرا که هر یکی از آن ها بیانگر صفتی از صفات خداوندی است و صفات الهی در کلمات وجودی خودنمایی می کند؛ البته شکی نیست که هرکسی به ظرفیت و فراخور خود بازتاب و آینه ای از جمال الهی را به نمایش می گذارد. از همین رو، تنها کسانی وجه اتم و اکمل الهی و چهره و صورت خداوندی را نشان می دهند که تمام صفات الهی را دارا شده اند. این افراد بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، پیامبر(ص) و عترت طاهره(ع) است.

آن چه بیان شد در حوزه کلمات وجودی و تکوینی است؛ اما در حوزه کلمات تدوینی ، میان کتب آسمانی تورات و انجیل و زبور و صحف ابراهیم و مانند آن ها، این قرآن است که وجه اتم و اکمل خداوندی را به نمایش می گذارد؛ زیرا آورنده آن همان وجود اتم و اکمل محمدی(ص) است که آینه تمام نمای جلال و جمال الهی است.

خداوند در آیه 115 سوره بقره می فرماید : وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ؛ و مشرق و مغرب از آنِ خداست پس به هر سو رو كنيد، آنجا چهره و وجه خداست. آرى، خدا گشايشگر داناست.

پس همه هستی وجه الله است و به هر سو انسان رو کند وجه الله را در برابر خود خواهد دید؛ زیرا خداوند است که به عنوان صمد همه هستی را پر کرده و جایی اجوف و خالی به جا نگذاشته است تا غیر وجه الله حضوری داشت باشد. از این رو گفته شده که غیر از خدا، چیزی در هستی نیست که به نام دیگری شناخته و دیده شود.

علت این که خداوند در آیات 26 و 27 سوره رحمن می فرماید: كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ؛ هر که بر زمين‏ است فانى‏شونده است و وجه باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند.

به این معنا که وجه و صفت الهی که هر چیزی داراست باقی است و آن چه غیر باشد همین هم اینک فانی است. پس در همین دنیا و هم اینک جز وجه الله چیزی نیست تا فانی شود و نیست شود، بلکه همین الان اگر باشد فانی و نیست است.

به سخن دیگر، جز در هستی چیزی جز وجه الله نیست حتی ابلیس نیز یکی از وجوه وجه الله است.

البته باید توجه داشت با این که همه هستی وجه الله است، با این همه خداوند برخی نمادها را برتر از دیگری می داند؛ زیرا به شکلی مظهر کامل تری برای ظهور اسماء و صفات الهی است. از این روست که قرآن وجه الله خاص می شود و همینه می یابد(مائده، آیه 48)، یا اسلام در میان همه راه ها و سبل تنها صراط مستقیم به سوی خداوند معرفی می شود(آل عمران، آیات 19 و 85) یا کعبه چنین مظهریتی می یابد که انسان باید به سمت و سوی آن بیایستد و عبادت نماید(بقره، آیات 125 و 144 و 149 و 150؛ آل عمران، آیه 96؛ و یا برای متاله و خدایی شدن، باید محمدی(ص) شد و او را سرمشق قرار داد(احزاب، آیه 21) و مسیر حرکتی و رجعت(علق، آیه 8) و منتهای سیر(نجم، آیه 42) خود را ایشان قرار داد که وجه اکمل و اتم خداوند است.

پس اگر بخواهیم برای خداوند صورت و وجه و مظهری کامل و اتم در نظر گیریم، شاید این اموری که از آن یاد شده به عنوان وجوه الهی باشد، اما در میان همه آن ها این انسان کامل است که وجه اتم و اکمل است که فراتر از آن نیست، از این روست که پیامبر(ص) در نزدیک ترین و مقرب ترین فاصله منزلت و مکانت معنوی قرار می گیرد که نزدیک تر آن معنا و مفهومی ندارد؛ چنان خداوند در آیات 8 و 9 سوره نجم می فرماید: ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ؛ سپس نزديك آمد و نزديكتر شد، تا فاصله اش به اندازه انتهای دو كمان يا نزديكتر شد.

در روایات بسیاری وجه الله به قرآن، پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) تفسیر شده است؛ زیرا آنان مصداق اتم و اکمل و مظهر تمام و کمال آن خواهند بود؛ چرا که همه صفات و اسمای الهی را داشته و در مقام عالین هستند که برتر از آنان در علو مظهریت کسی نیست؛ از این روست که خداوند به ابلیس می گوید علت این که سجده بر آدم (ع) نکنی باید دو چیز باشد: تکبر ورزدی و خود را در مقام استکبار دانسته و برتر از دیگران می دانی، یا آن که خود را جزو چهارده معصوم(ع) دانسته که آنان در مقام عالین قرار دارند و نباید بر آدم(ع) سجده کنند، بلکه آدم و همه هستی باید به آنان سجده برند: قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ؛ فرمود: «اى ابليس، چه چيز تو را مانع شد كه براى چيزى كه به دستان قدرت خويش خلق كردم سجده آورى؟ آيا تكبّر نمودى يا از جمله‏ صاحبان علو و برتران هستی؟» (ص، آیه 75)

ابلیس می دانست که نمی تواند خود را از عالین بداند؛ زیرا آنان کسانی هستند که خداوند ایشان را خالص کرده و برای خودش برگزیده است؛ چنان که می گوید: قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ؛ ابلیس گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مى‏آرايم و همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص شده تو از ميان آنان را.»(حجر، آیات 39 و 40؛ نیز نگاه کنید: ص ، آیات 82 و 83)

به هر حال، اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بندگان صالح و مخلص به فتح لام خداوند هستند که وجه الله اتم و اکمل الهی هستند. امام باقر(ع) به همین مطلب در تفسیر آیات قرآنی اشاره دارد. أبى حَمزة ثمالى گوید: قُلْتُ لأبى جَعْفَر عليه السلام: قالَ اللّه تَعالى:«كُلُ شَى ءٍ هالِكٌ الاّ وَجهَهُ» قالَ: فَيَهلِكُ كُلُّ شَى ءٍ وَ يَبْقَى الوَجْهُ اَنّ عَزَّوَجَلَّ اَعْظَمُ مِنْ اَنْ يُوصَفَ بِالوَجهِ وَلِكن مَعُناهُ كُلُّ شَى ءٍ هالِكٌ اِلاّ دينُهُ وَ الوَجْهُ الذّى يُؤتى مِنهُ؛ از امـام بـاقر عليه السلام دربـاره آيـه « كل شى هـالك الاّ وجـهه »بـه ابوحمزه پرسیدم و آن حضرت (ع) فرمود: هر چيز نابود مى شود و وجه باقى مى ماند. خداوند بزرگ تر از آن است كه وجه (چهره) داشته باشد و معناى آيه اين است كه همه چيز نابود مى شود الاّ دين خدا و سمت و سويى كه مردم از آن به سمت خدا رو مى آورند. (معانى الاخبار، صدوق، ص 12)

چگونه شیعه باشیم ؟ نشـانه‏هاى شـيعه چیست؟

اکنون که دانسته شد امامان معصوم(ع) همان مظهر اتم و اکمل الهی هستند که باید انسان ها رو به آنان آورند و به سمت ایشان بروند و خودشان را همانند آنان نمایند(احزاب، آیه 21) تا به اطاعت و محبت و مودت ایشان(آل عمران، آیات 22 و 23؛ شوری، آیه 23) متاله و خدایی شده(بقره، آیه 138) و به عنوان خلیفه الهی و ربانی شده( بقره، آیه 30؛ آل عمران، آیه 79) در آیند باید این مسیر را بپمایند، این پرسش مطرح می شود که ما چگونه می توانیم شیعه آنان شویم ؟ نشانه های شیعه بودن چیست؟

خداوند در آیه 15 سوره قصص بیان می کند که فردی که با دیگری در شهر مصر با قبطی درگیر بود، از شیعیان حضرت موسی(ع) بوده است. البته این شیعه گری اختصاص به پیروان درجه دو ندارد، بلکه خود پیامبران نیز نسبت به پیامبر پیشین خودشان نوعی شیعه گری داشته اند. خداوند در آیه 83 سوره صافات می فرماید: وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ؛ و به راستی که ابراهیم از شیعیان نوح است.

پس شیعه گری می توان مراتبی داشته باشد. از روایات متعدد و متنوع به دست می آید که مراتب شیعه گری از محبت شروع می شود تا جایی که شیعه واقعی می رسد که طابق النعل بالنعل از سرمشق خویش پیرو می کند و می کوشد تا دقیقا جا پای جای او بگذارد.

جایی که لازم است، ترک می نمایید. اگر می گفتید شما از موالیان و محبان او و محبان اولیای او و دشمن دشمنان اویید، هیچ یک از آنها را انکار نمی کردم. اما این مقام(شیعه) مرتبه شریفی است که شما آن را ادعا کردید که اگر قول خود را در عمل تصدیق نکنید، هلاک می شوید مگر اینکه رحمت پروردگارتان شما را دریابد.

آنها گفتند: ای پسر رسول خدا(ص) ما از گفتار خود توبه و از درگاه خدا طلب آمرزش می کنیم و همانم را می گوییم که به ما آموختید، ما دوستدار شما و دوستدار اولیای شما ودشمن دشمنان شما هستیم.( بحار الانوار،ج65،صص158-159)

هم چنین در روایات آمده است که شخصی خدمت امام حسن(ع) رسید و عرض کرد: من از شیعیان شما هستم. آن حضرت(ع) فرمودند: ای بنده خدا اگر در امر و نهی ما مطیع هستی راست می گوئی و اگر این گونه نیستی با ادعای مقام شریفی که شایسته ی آن نیستی برگناهان خود نیفزا و نگو من از شیعیان شما هستم. بلکه بگو من از دوستداران و محبان شما و دشمن دشمنان شما هستم.( میزان الحکمة، ماده شیعه)

امام کاظم(ع) در این باره فرمودند: همانا شیعیان ما کسانی هستند، که از ما پیروی می کنند و از آثار ما تبعیت می نمایند و به رفتار ما اقتدا می کنند.( بحار الانوار،ج65، ص154)

در روایتی امام محمدباقرعلیه السلام در وصف شیعیان به جابر می فرماید: ای جابر! آیا در شیعه بودن شخص، همین مقدار کافی است که بگوید: دوستدار اهل بیت علیهم السلام هستم؟ به خدا سوگند، شیعه ما نیست، مگر کسی که پرهیزکار باشد و از خدا اطاعت نماید . ای جابر! قبلا شیعیان ما به این صفات شناخته می شدند: تواضع، امانت داری، ذکر خدا، روزه، نماز، احسان به پدر و مادر، رسیدگی و کمک به همسایگان و بینوایان و بدهکاران و یتیمان، راست گویی و تلاوت قرآن . درباره مردم، جز خوبی نمی گفتند و امین مردم بودند.

جابر عرض کرد: یابن رسول الله صلی الله علیه وآله! در این زمان کسی را سراغ ندارم که دارای این صفات باشد . حضرت فرمود: ای جابر! عقاید مختلف تو را سرگردان نکنند و به اشتباه نیفکنند . آیا برای رستگاری و سعادت انسان، همین قدر کافی است که بگوید: دوستدار علی علیه السلام هستم، اما به دستورات خدا عمل نکند؟ اگر کسی بگوید: من دوستدار پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله هستم . اما از دستورات و رفتار آن حضرت پیروی نکند، دوستی رسول خدا سبب رستگاری او نمی شود، با این که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله از علی علیه السلام افضل بود . ای شیعیان! از خدا بترسید و به دستوراتش عمل کنید. خدا با هیچ کس قرابت و خویشی ندارد . گرامی ترین مردم نزد خدا کسی است که پرهیزکارتر و با عمل تر باشد . ای جابر! به خدا سوگند، وسیله ای برای تقرب به خدا نیست، جز اطاعت و فرمان برداری .برات آزادی از دوزخ در دست ما نیست، هرکس مطیع خدا باشد، دوست ما است، و هر کس از دستورات خدا سرپیچی کند، دشمن ما است . ولایت و دوستی ما جز با عمل صالح و پرهیزکاری حاصل نمی شود .( الکافی، ج2، ص74)

امام صادق علیه السلام در جای دیگر می فرمایند: حواریون و یاران حضرت عیسی علیه السلام شیعیانش بودند ولی یاران عیسی از شیعیان ما بهتر نبودند; زیرا وعده زیادی دادند، اما به وعده خود عمل نکردند، و در راه خدا جهاد ننمودند. ولی شیعیان ما از هنگام وفات رسول خداصلی الله علیه وآله تا به حال، از یاری کردن دریغ نداشته و برای ما فداکاری نمودند، به آتش سوختند، تحت شکنجه و عذاب قرار گرفتند، از وطن آواره گشتند، ولی از یاری و نصرت ما دست برنداشتند.( سفینة البحار، ج 1، ص 73)

هم چنین در روایت است :اِنَّ بَعْضَ اَصَحْابِهِ سَأَلَهُ فَقالَ: جُعِلتُ فَدِاكَ اِنَّ الشّيعَهَ عِنْدَ ناكثيروُنَ، فَقالَ: هَلْ يَعْطِفُ الغَنِىُّ عَلى الفَقيرَ، وَ يَتَجاوَزُ المُحْسِنُ عَنْ المُسى ء وَ يَتَواسُونَ؟ قُلْتُ: لا، قالَ عليه السلام : لَيْسَ هؤُلاءِ الشّيعَةَ، الشَّيعَةُ مَنْ يَفْعَلُ هذا؛ يكى از ياران امام باقر عليه السلام به آن حضرت گفت: شيعيان در منطقه ما زيادند. حضرت فرمود: آيـا توانـگر آنان بر فقير مهر مى ورزد؟ و نيكوكار از بدكار مى گذرد؟ و مواسات و بذل و بخشش مالى دارند؟ گفت: خير. حضرت فرمود: اينان شيعه نيستند. شيعه كسى است كه چنين باشد. (قضاء حقوق المؤمنين، الشيخ ابو على الصورى، ص 21، ح 22)

از این روایات و مانند آن ها به دست می آید که شیعه واقعی باید در زندگی از همان فلسفه و سبک زندگی استفاده کند که پیامبر(ص) واهل بیت(ع) داشتند. بنابراین شناخت فلسفه زندگی و سبک زندگی آنان باید در درجه اول اهمیت باشد.

شیعه ترسان از آخرت: از ویژگی های شیعه آن است که باید نسبت به آخرت خویش ترسان باشد. خوف و رجا در کنار هم تاثیر بسیار خوبی به جا می گذارد، پس همان طوری که نباید تنها امید به غفاریت خداوند داشته باشیم هم چنین نباید از خداوند نومید شده و از جلال خداوند به جایی برسیم که یاس و نومیدی در جان ما رسوخ کند.

امام باقر(ع) به شیعیان هشدار می دهد که برای آن که در قیامت وضعیت اسفبار نداشته باشید ، باید دنیا خویش را چنان داشته باشید که آخرت شما بدان ساخته شود. امام باقر(ع) می فرماید: كُلُ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَوْمَ القِيامَةِ اِلاّ ثَلاثَ عُيُونٍ: عَيْنٌ سَهَـرَتْ فِى سَبـيلِ اللّهِ. وَ عَيْنٌ فاضَت مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ. وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ؛ امام روز قيامت همه چشم ها گريان است مگر سه چشم: چشمى كه در راه خدا بيدار مانده است، چشمى كه از خوف خدا گريسته است، چشمى كه از محارم الهى فرو بسته شده است.(معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34)

خصـلتهاى الـهى شیعه: آن حضرت(ع) در جایی دیگر می فرماید: تِسْعُ خِصالٍ خَصَّ اللّهُ بِها رُسُلَهُ فَاْمتَحِنُوا أنفُسَكُمْ فَإنْ كانت فَيكُمْ فَاحْمَدُوا اللّهَ تَعالى عَلَيْها فاْسَاَلُوُهُ فِيْها، وَ هُمُ: اليَقينُ وَ القَناعَةُ وَ الصَّبْرُ وَ الشُّكْرُ وَ الحِلْمُ وَ حُسْنُ الخُلْقِ وَ السَّخاءُ وَ الشَّجاعَةُ وَ التَّنَزُّهُ؛ نُه خصلت است كه خداوند آن ها را از ويژگيهاى پيامبرانش قرار داده است. پس خود را بيازماييد بنگريد اگر آنها را داريد، خدا را حمد و ستايش كنيد و اگر نداريد از او بخواهيد. آن ها عبارتند از: يقين، قناعت، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، شجاعت، پاكيزگى و پارسايى. (معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34)

تزکیه نفس و خودسازی

شیعه واقعی کسی است که هماره در اندیشه یادگیری و خودسازی است؛ زیرا هدف بعثت پیامبران(ع) همین امور است که خداوند در آیاتی از جمله 129 و 15 سوره بقره و 164 سوره آل عمران و 2 سوره جمعه به آن توجه داده است. پس یکی از مهم ترین کاری که شیعه باید انجام دهد آموزش و یادگیری خصلت های خوب و بد و خودسازی است تا خصلت های خوب را در خود ایجاد یا تقویت کند و خصلت های بد و زشت را از خود دور سازد.

این کار باید آن اندازه تکرار شود تا جایی که خصلت های خوب ملکه و مقوم ذات او شود به طوری که خواسته و ناخواسته و خواه و ناخواه همه وجودش را آن خصلت های خوب دربرگیرد و کارها و اعمالش بر اساس آن باشد؛ زیرا وقتی چیزی شاکله و شخصیت کسی شد دیگر یا قابل تغییر نیست یا به سختی تغییر می کند و هم چنین بر اساس ایه 84 سوره اسراء کارهای او نیز بر اساس آن شاکله و شخصت خواهد بود.

در آموزه های وحیانی اسلام همان طوری که به خصلت های خوب و بد اشاره شده به آثار خوب یا زیانبار این خصلت ها نیز اشاره شده است. به عنوان نمونه امام باقر عليه السلام به آثار زیانبار برخی از خصلت ها اشاره کرده و راه درمان برخی از آن ها را بیان کرده و می فرماید: مَنْ كَذَبَ ذَهَبَ جَمالُهُ، وَ مَنْ ساءَ خُلقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ وَ كَثُرَتْ هُمُومُهُ وَتَظاهَرَ عَلَيْهِ الْـنِّعمَةَ فَلْيُكْثِر مِنَ الشُّكْرِ، وَ مَنْ كَثُرَتْ هُمُومُهُ فَليُكثِرْ مِنْ الاِسْتِغفارِ، وَ مَنْ اَلَحَّ عـَلَيْهِ الفَقرُ، فَليَقُلْ « لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِىّ العَظيمِ»؛ هر كس دروغ بگويد آراستگى او برود، هر كس اخـلاقش بد شود خـود را عذاب مى دهد و اندوهش فراوان مى شود. هر كس نعمت ها پيايى بر او فرود آيد، بايد زياد شكر كند. هر كس اندوهش زياد شود، بسيار استغفار كند. و هر كس فقر بر او فشار آورد، بگويد: «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّهِ العَلِى العَظيمِ». (معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 34)

کارهای اجتماعی شیعه

همان طوری که شیعه واقعی باید خلق و خوی خود را به خلق و خوی معصوم(ع) تبدیل کند، باید برای تثبیت این خلق و خو کارهای عملی انجام دهد تا با این اعمال صالح آن خلق و خو در وی نقش بندد و به ملکه و مقوم ذات و شخصیت او تبدیل شود.

شیعه باید هماره برای رضایت خداوند گام بردارد و در جست وجو رضایت و خشنودی او باشد. هر گامی که بر می دارد باید او را از شیطان دور کند و بر عکس آن که گام هایش همان گام های شیطانی باشد(بقره، آیات 168 و 208 ؛ انعام، آیه 142؛ نور، آیه 21) باید گام های الهی و در راستای جلب رضایت خداوند بردارد.

شناسایی موجبات رضایت خداوند باید در دستور کار مومن و شیعه باشد. از جمله گام هایی که موجب رضایت و خشنودی خداوند را فراهم می آورد، گام های اساسی است که امام باقر(ع) در این روایت فرموده است: ما مِنْ خُطْوَةٍ اَحَبُّ [إلَى] اللّهِ مِنْ خُطْوَتَينِ: خُطْوَةٌ تَشُدُّ صَفّاً فى سَبيلِ اللّهِ. وَ خُطْوَةٌ إلِى ذى رَحِمٍ قاطِعٍ وَ ما مِنْ جُرعَةٍ اَحَبُّ [الِىَّ] مِنْ جُرعَتَيْنِ: جُرْعَةُ غَيْظٍ رَدَّها مُؤمِنٌ بِحِلْمٍ وَ جُرعَةُ مُصيبَةٍ رَدَّها مُؤمِنٌ بِصَبْرٍ وَ ما مِنْ قَطْرَةٍ اَحَبُّ الِىَ اللّهِ مِنْ قَطْرَتَينِ: قَطْرَةُ دَمٍ فِى سَبيلِ اللّهِ وَقَطْرَةُ دَمْعٍ فِى سَوادِاللَّيلِ لايُريدُ بِها إلاَّاللّهَ عَزَّوَجَلَّ؛ دو گام است كه از آن محبوب تر نزد خدا نيست: 1. گامى به سوى جبهه ها براى تحكيم صف مجاهدان راه خدا؛ 2. گامى به سوى خويشاوندى كه پيوند خويش گسسته است؛ دو جرعه است كه از آن محبوب تر نزد خدا نيست: 1. جرعه اى از خشم كه مؤمن آن را با حلم فرو برد؛ 2. جرعه اى از مصيبت كه با صبر آن را باز گرداند. و دو قطره است كه از آن نزد خدا بهتر نيست: 1. قطره اى خون در راه خدا، 2. قطره اى اشـك در سياهى شب كه جز براى خـدا نيافشاند. (معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ص 27)

امام باقر عليه السلام با اشاره به ثمـره نيـكوكارى شیعیان را به این کار نیک دعوت کرده و می فرماید: اَوحَى اللّهَ تَعالى الِى مُوسى عليه السلام : اِنّ مِنْ عِبادى مَنْ يَتَقَرَّبُ بِالحَسَنَةِ فَاُحكِمُهُ فِى الجَنَّةِ، فَقالَ مُوسى: يا رَبِّ ما تِلْكَ الحَسَنَةُ؟ قالَ: يَمْشى فِى حاجَةِ اَخيهِ المُؤمِن قُضِيَت اَوْ لَمْ تُقْضَ! ؛ خداوند به موسى عليه السلام وحى كرد كه: بعضى از بندگان من آن قدر كار نيك انجام مى دهد كه او را در بهشت حاكم و برقرار مى سازم. موسى گفت: خدايا آن كار نيك چيست؟ فرمود: براى تأمين نياز برادرش تلاش مى كند، موفق به قضاى حوائج او بشود يا نشود. (مصادقة الاخوان، صدوق ، ص 66 )

از نظر امام (ع) برتـرين اعـمال همان کارهایی است که انسان نسبت به دیگران در راستای رضایت خداوندی انجام می دهد. تعاون و همکاری در کارهای خیر و کمک به آنان در راستای فقرزدایی و اندوه زدایی و همدردی و همدلی کردن با مردم، از جمله کارهایی است که امام (ع) آن را در حوزه عمل اجتماعی تاکید می کند. پس شیعه واقعی باید این گونه باشد که امام در این روایت در قالب برترین اعمال عبادی بیان می کند و می فرماید: ثَلاثةٌ مِنْ أفْضَلِ الاَعْمالِ: شِبْعـَةُ جُوْعـَةِ المُسْلِمِ وَ تَنْفيسُ كُرْبَتِهِ وَ تَكْسُو عَوْرَتَهُ؛ سه چيز از برترين اعمال است: سير كردن گرسـنگى مسلمـان، زدودن غم مسلمان، پوشاندن زشتى و عيب او.(مصادقة الأخوان، ص 44)

بنابراین نیازی است که انسان حتما در راستای عمل صالح و کار نیک و خیر هزینه مالی کند، بلکه گاه هزینه های زمانی و همدردی و همدلی کردن با دیگری شاید ارزشمندتر از مالی باشد که صرف می کند. از این روست که امام باقر عليه السلام در جایی دیگر فرموده است: لَوَ اَنَّ رَجُلاً اَحَبَّ رَجُلاً فِى اللّه لاَثابَهُ اللّهُ عَلى حُبِّهِ وَ اِنْ كانَ المَحْبُوبُ فِى عِلْمِ اللّهِ مِن اَهْلِ النّارِ وَلَوَاَنَّ رَجُلاً اَبَغَضَ رَجُلاً للّهِ لاَثابَهُ عَلى بُغْضِهِ اِيّاهُ، وَ اِنْ كانَ المُبْغَضُ فِى عِلْمِ اللّهِ مِنْ اَهْلِ الجَنَّةِ؛ اگر كسى مردى را در راه خدا دوست بدارد، خداوند به او پاداش محبتش را مى دهد، گرچه آن شخص محبوب در علم الهى اهل آتش باشد و اگر كسى شخصى را در راه خدا دشمن بدارد، خداوند پاداش بغض و خشم او را مى پردازد، گرچه شخص مورد خشم و نفرت در علم الهى از اهل بهشت باشد.( مصادقة الأخوان، ص 50)

بر اساس همین الگوی رفتاری است که حتی لبخند زدن به روی دیگران به عنوان یک عمل حـسـنه تلقی می شود و امام باقر عليه السلام می فرماید: تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِى وَجْهِ اَخيهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُهُ القَذا عَنهُ حَسَنَةٌ وَ ما عُبِدَاللّهُ بِشَىءٍ اَحَبُّ اِلَيْهِ مِنْ اِدْخالِ السُّرُورِ عَلى المُؤمِنِ؛ لبخند انسان به چهره برادرش حسنه و كار نيك است و دور كردن خار و خاشاك و رنج و گرفتارى از برادر دينى حسنه است و خداوند به چيزى بهتر از شاد كردن مؤمن عبادت نشده است. (مصادقة الأخوان، ص 52)

هم چنین بر اساس همین معیار و ملاک است که رفت و آمد و نشست و برخاست با اهل دل و ایمان و دوستان اهل بیت(ع) و شیعیان آنان خود یک ارزش و کار نیک دانسته و تشویق می شود. فُضَيلِ بنِ يَسار مى گويد: قالَ لى اَبُوجَعْفَر عليه السلام: اَتَتَجالَسُونَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ. قالَ: واهاً لِتِلْكَ المَجالِسِ؛ امام باقر عليه السلام به من فرمود: آيا با هم جلسه و نشست داريد؟ گفتم: آرى. فرمود: خوشا به آن مجلس ها. (مصادقة الأخوان، ص 34)

از نظر امام(ع) خـرسـند سـازى مـؤمن به طریقی که رضایت خداوند در آن باشد، عملی نیک و پسندیده است و باید شیعیان از آن پیروی کنند و بدان عمل نمایند. ابوحمزه ثمالی مى گويد: سَمِعتُ اباجَعْفَر عليه السلام يَقُول: قالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله : مَنْ سَرَّ مُؤمِناً فَقَدْ سَرَّنى وَ مَنْ سَرَّنى فَقَد سَرَّ اللّهَ؛ از امام باقر عليه السلام شنيدم كه فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرموده است: هر كس مؤمنى را شاد كند مرا شاد كرده است و هـر كس مــرا شـاد سـازد ، در حقيقت خدا را مسرور ساخته است.(مصادقة الأخوان، ص 62)

آن چه بیان شد تنها گوشه ای از سبک زندگی اسلامی است که از آن حضرت(ع) در این جا بیان شده است. بیان ویژگی هایی دیگر شیعه و سبک زندگی اسلامی را به زمانی دیگر می گذاریم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا