اخلاقی - تربیتیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

امام حسن مجتبي(ع) ،تجلي احسان

samamosاحسان يكي از بزرگ ترين مقامات انساني است. هنگامي كه خداوند از مقامات احسان كنندگان و نيكوكاران ياد مي كند و ويژگي هاي آنان را برمي شمارد، وسعت وجودي، ادراك شهودي و مكارم و محاسن اخلاقي آنان مشخص مي شود. نويسنده در اين مطلب با مراجعه به آموزه هاي وحياني كه پيشوايان دين در بيان اين مقامات بزرگ انساني بيان كرده اند، بر آن است تا نگرش امام حسن مجتبي(ع) را درباره اين مقام ارائه دهد.

نيكوكاران، محبوب خداوند

شايد واژه اي مقدس تر و زيباتر و جذاب تر از محبوب نباشد. كسي كه شايسته اين واژه مي شود مي بايست در چنان جايگاهي باشد كه دوستدار، مهمترين رابطه و علقه عاطفي ميان دو كس را در اين عبارت بيان مي كند. در اين ميان اگر كسي محبوب خداوند باشد در اوج مقامات انساني قرار گرفته است؛ چرا كه خداوند او را محبوب خود دانسته و هيچ مقامي برتر از اين مقام نيست.

خداوند بارها از مردم مي خواهد تا با بهره گيري از دستورالعمل هايي خاص، خود را به خدا نزديك ساخته و رابطه حبي را ميان خود و خدا برقرار كنند. جالب اينكه خداوند همواره خود دوستدار ايجاد اين رابطه دوستي ميان خود با مردم بوده و در اين راه پيشگام است. از اين رو در آيه 54 سوره مائده نخست از دوست داشتن خود نسبت به ديگران خبر مي دهد و سپس از دوستي ديگران با خود، ما را آگاه مي سازد. اين بدان معناست كه خداوند خود پيشگام در ايجاد رابطه دوستي ميان خود و مردمان است و حتي راهكارهايي را براي ايجاد اين دوستي بيان مي كند. از جمله در آيه31 سوره آل عمران مي فرمايد كه اگر خواهان آن هستيد كه محبوب خداوند شويد، از پيامبر(ص) اطاعت كنيد؛ چرا كه اطاعت از پيامبر خدا(ص) به معناي اطاعت از خداست. (آل عمران، آيه32)

از اين آيات همچنين اين معنا به دست مي آيد كه رابطه دوستي ميان دو كس، يك رابطه آگاهانه همراه با اطاعت و پيروي است؛ به اين معنا كه موجودي خردمند، از روي علم و آگاهي مي كوشد تا با ديگران يك رابطه عاطفي دوستي ايجاد كند و براي تحقق اين رابطه از ابزار اطاعت استفاده مي كند. به سخن ديگر، اطاعت، سببي مهم در ايجاد محبت است يا اينكه اصولا محبت، اطاعت را به دنبال دارد. پس كسي كه مدعي محبت است همواره از محبوب خويش اطاعت مي كند. از اين رو رابطه ولايي كه ميان مؤمنان و نيز ميان رهبري و مؤمنان وجود دارد، يك رابطه مبتني بر اطاعت است و كسي كه مدعي محبت است ولي از محبوب خود اطاعت نمي كند، تنها در همان مقام ادعاست و گامي به سوي محبت واقعي بر نداشته است. پس كساني كه خود را اهل محبت نسبت به اهل بيت(ع) دانسته و به حكم آيات قرآني و فرمان پيامبر(ص) ولايت اهل بيت(ع) را پذيرفته و آن را به محبت معنا كرده اند، اگر از ايشان اطاعت نكنند در ادعاي محبت خود صداقت ندارند؛ زيرا نشانه محبت واقعي، اطاعت از محبوب است.

به هر حال، رابطه ميان محب و محبوب، يك رابطه همراه با اطاعت است. اينگونه است كه محبان الهي، مطيعان واقعي هستند و هرگز كوچك ترين خطا و تخلفي از فرمان هاي الهي از ايشان سر نمي زند و با تمام جان و توان خويش بر آن هستند تا رضايت و خشنودي محبوب خويش را به دست آورند. در اين صورت است كه ميان محب و محبوب، رضايت و خشنودي از يكديگر موج مي زند. (مائده، آيه119؛ توبه، آيه100؛ فجر، آيات 27 تا 30)

هر مؤمني دوست دارد بداند كه آيا محبوب خداوند است يا نه؟ براي دانستن اين معنا مي بايست به نشانه هاي آن مراجعه كند كه از آن جمله احسان است؛ چرا كه اهل احسان محبوب خداوند هستند و خداوند ايشان را دوست مي دارد. خداوند بارها در آيات قرآني از اهل احسان به عنوان محبوب خود ياد كرده است. (بقره، آيه 195؛ آل عمران، آيات 134 و 148؛ مائده، آيات 13 و 93)

پس اهل احسان كساني اند كه محبوب خداوند هستند و خداوند ايشان را دوست مي دارد و به اين دوستي افتخار كرده و آن را بارها اعلان مي كند. از ايشان خشنود بوده و براي ايشان همه چيز از جمله عاقبت نيك و فرجام نيكو (لقمان، آيه 22)، سعادت و خوشبختي دنيا و آخرت(آل عمران، آيه148؛ نحل، آيه 30؛ زمر، آيه 10) و رستگاري را فراهم مي آورد. (لقمان، آيات 3 و 5)

راه احسان، راه رهايي از مشكلات (توبه، آيه 91) و راه مطمئن (لقمان، آيه 22) براي جلب محبت و رحمت (اعراف، آيه 56) و رضايت و خشنودي الهي است. لذا در آرامش كامل اخروي قرار خواهند گرفت. (بقره، آيه 112)

امام حسن(ع) و مقام احسان

اهل احسان، در فكر و عمل و انديشه و كردار، از هرگونه پليدي دور هستند. ايمان واقعي و حقيقي را مي توان در فكر و عمل ايشان يافت (صافات، آيات 80 و 81 و 110 و 111 و 121 و 122) آنان اهل نماز هستند و نسبت به محرومان و نيازمندان عنايت خاص دارند و براي آنها حقي از هر درآمد خويش كنار مي گذارند و به محتاج و سائل و محروم مي دهند. (ذاريات، آيات 16 تا 19)

در آيات قرآني براي آنان صفات بسيار نيك و خوبي بيان شده كه از آن جمله مي توان به صفاتي چون تقوا و تهجد شبانه و انفاق و كمك به محرومان، تواضع و فروتني، خيرخواهي و دعا، جهاد و صبر و صلح اشاره كرد.

در آيات قرآني اهل احسان به اهل معروف نيز معرفي شده اند. اينان همه كارهاي نيك و پسنديده را انجام مي دهند و در آن پيشگام هستند. امام حسن مجتبي(ع) نيز با اشاره به اهل احسان، صفاتي را براي آنان بيان مي كند و مي فرمايد كه اهل احسان هرگز در انجام كار خير و نيك كوتاهي و تاخيري نمي اندازند: المعروف مالم يتقدمه مطل و لم يتبعه من؛ احسان آن است كه تأخيري در پيش و منتي در پس نداشته باشد.(بحارالانوار، ج 78، ص 115)

از نظر امام(ع) احسان، نشانه اسلام است و كسي كه اهل احسان نيست مسلمان نيست. اين احسان نسبت به برخي از افراد به شكل واجب است چنانكه احسان به والدين همانند بندگي خداوند از نشانه هاي اسلام شخص است و كسي كه به والدين خويش احسان نمي كند از دايره مسلماني بيرون است. (بقره، آيه 83؛ نساء، آيه 63)

از جمله كساني كه بايد نسبت به آنان احسان روا داشت و احسان به آنان از شروط مسلماني است، احسان به همسايگان است. امام(ع) مي فرمايد: أحسن جوار من جاورك تكن مسلما؛ با همسايه ات به نيكي همسايگي كن تا مسلمان باشي. (بحار الأنوار، ج 78، ص 112)

آن حضرت در جايي ديگر مي فرمايد: يا ابن آدم! عف عن محارم الله تكن عابدا، و ارض بما قسم الله سبحانه لك تكن غنيا، و أحسن جوار من جاورك تكن مسلما، و صاحب الناس بمثل ما تحب ان يصاحبوك به تكن عدلا؛ اي فرزند آدم! نسبت به محرمات الهي عفيف و پاكدامن باش تا عابد و بنده خدا باشي. راضي باش بر آنچه كه خداوند سبحان برايت تقسيم و مقدر نموده تا هميشه غني و بي نياز باشي. نسبت به همسايگان، دوستان و همنشينان خود نيكي و احسان نما تا مسلمان محسوب شوي. با افراد (مختلف) آنچنان برخورد كن كه انتظار داري ديگران همانگونه با تو برخورد نمايند. (نزهه الناظر و تنبيه الخاطر: ص 79، حديث 33)

از نظر امام حسن مجتبي(ع) بهترين نيكي و احسان به ديگري، داشتن حسن خلق و خوشخويي است. انسان اگر هيچ بهره اي از ديگري نمي تواند ببرد دست كم بايد بهره اي از حسن خلق او ببرد: امام حسن(ع) فرمودند: ان أحسن الحسن الخلق الحسن؛ زيباترين زيبايي ها، داشتن اخلاق زيبا و نيكوست. (الخصال، ص 29)

بسياري از مردم در گرو خوشخويي خود هستند. انسان خوشخو و راستگو در دل همه جا دارد و حتي شريك مال و جان مردم است؛ زيرا مردم از مال و جان خويش براي او مايه مي گذارند. پيامبر(ص) كه داراي خلق عظيم الهي بود (قلم، آيه 4) انسان خوش خلقي بود و همواره تبسم و لبخند بر لبان ايشان بود و با خوشخويي خود قلب مردم را در تسخير خود گرفته بود؛ زيرا جذب قلوب به گونه اي كه مردم از جان و مال خويش براي او بزنند، تنها با خوش خويي امكان پذير است. اين گونه است كه مردمان پروانه وار در گرد وجود پيامبر(ص) مي گشتند و با ايشان انس و الفت ديگري داشتند. (انفال، آيه36)

احسان، سخت تر از عدالت

انسان بايد همواره خدا را در نظر داشته باشد و براي تقرب و محبوبيت در نزد خداوند از هيچ گونه احساني كوتاهي نكند و همواره احسان را بر هر كاري مقدم دارد. احسان كردن، از عدالت ورزيدن سخت تر است؛ زيرا عدالت آن است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آنچه سهم اوست بگيرد ولي احسان اين است كه بيش از آنچه وظيفه اوست انجام دهد و كمتر از آنچه حق اوست بگيرد. (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ذيل واژه حسن)

اما دنيا ما را گرفتار غفلت مي كند و اجازه نمي دهد تا از اين فرصت كوتاه عمر براي خودسازي و احسان بهره گيريم و اهل احسان شويم. زماني كه پرده ها كنار مي رود تازه متوجه مي شويم كه چه فرصت تكرار نشدني را از دست داده و حتي اگر خواهش و تمنا كنيم تا ما را براي كارهاي نيك بازگردانند ديگر دير شده است؛ (مؤمنون، آيه 100) چرا كه خداوند هر روز صبح ما را به دنيا باز مي گرداند تا خودمان را اصلاح كنيم ولي دوباره دچار غفلت مي شويم؛ زيرا هر خوابي مرگي است كه دچار آن مي شويم و خداوند به فضل و كرم خويش ما را از مرگ به زندگي باز مي گرداند تا حجت را بر ما تمام كند و مدام نگوييم كه خداوندا ما را بازگردان تا كار نيك انجام دهيم. (زمر، آيه 42)

در روايت است كه در روز عيد فطري امام حسن مجتبي(ع) به جمعي كه مشغول بازي و خنده بودند برخورد كردند، بالاي سر آنان ايستادند و فرمودند: خداوند ماه رمضان را ميدان مسابقه و بهره برداري براي مخلوق خويش قرارداده كه با اطاعت و بندگي از يكديگر سبقت گيرند و خشنودي خداي را به دست آورند، گروهي سبقت جستند و مسابقه را بردند و گروهي ديگر عقب ماندند و متضرر شدند. تعجب از آناني است كه در روز پاداش گرفتن نيكوكاران و زيان ديدن بي هدفان، به خنده و لهو و لعب پرداخته اند. به خدا قسم اگر حجابها بركنار شود، خواهيد ديد نيك رفتار به نيكي خويش مشغول است و بدكردار به رفتار بدش گرفتار؛ يعني قيامت را به چشم خويش مي بيند و نتايج رمضان را مشاهده مي كند. سپس آنها را به حال خويش واگذاشت و رفت. (تحف العقول، ص 236)

احسان امام حسن(ع) به مومنان

يكي از مهمترين جلوه هاي احسان، ايثارگري و عفو و گذشت است. اهل احسان براي رضا و خشنودي خدا، از خود مي گذرند و به ديگران حتي دشمنان حربي اش مي بخشند، چنانكه اهل بيت(ع) افطاري خويش رابه اسير جنگي مي دهند و با ايثار خود از سوي خداوند ستوده مي شوند و خداوند براي عبرت ديگران و الگوبرداري از اين انسان هاي كامل، سوره انسان را فرو مي فرستد تا ديگران ايشان را بشناسند و رفتارشان را الگوي نيك رفتاري خود قرار دهند.

امام حسن(ع) بي گمان همان گونه كه قرآن او را به عنوان پيشواي برتر اهل اسلام ستوده است و پيامبر(ص) او را حسن و نيكو خصال دانسته و به اين صفت احسان مدح نموده، در همه كارهايش اهل احسان بوده است. اين سرور جوانان اهل بهشت، قيام و قعودش از روي احسان به خلق بود، لذا وقتي به جنگ عليه كفر و نفاق تا پاي جان مي رود به گونه اي كه حتي از سوي دوستان و نزديكان به جانش سوءقصد مي شود و ياراني بي وفا او را تنها مي گذارند، ولي او براي رضاي الهي مي جنگد و آن گاه كه مي بيند دوستان و محبان واقعي اش در معرض خطر هستند، خطرهاي بزرگ را به جان مي خرد و صلح مي كند و از خود مايه مي گذارد و احسان و ايثار مي كند.

امام(ع) در تحليلي از وضعيت خود و دوستان و دشمنان تشنه به خونش، سخني دارد كه بيانگر ميزان محبوبيت او در نزد خداست؛ زيرا برخي از مال مي گذرند، برخي از جان مي گذرند و كشته و شهيد مي شوند و عمري را در خوشبختي در بهشت خدا سرمي كنند، اما امام از عرض و آبروي خود گذشت تا عزت را براي دوستان و محبان واقعي اش به ارمغان آورد. او پس از صلح، ساليان سال تعريض و تهمت و دشنام مردمان را تحمل كرد و صبر پيشه نمود. امام(ع) پس از اين كه متهم به خواركننده مومنان معرفي مي شود؛ داستان خود را با داستان خضر(ع) همانند مي كند كه حضرت موسي(ع) نيز با آن مقام بزرگ و اولوالعزم بودن در رسالت، حكمت رفتار خضر(ع) را درك نكرد و از عهده حكمت رفتار الهي او برنيامد. اين گونه است كه موسي(ع) بر خضر(ع) طعنه مي زند و او را به كاري خلاف شرع و مخالف فرمان الهي متهم مي كند و آن فرستاده الهي را سرزنش مي كند؛ در حالي كه حكمتي كه در رفتار خضر(ع) بود بر موسي(ع) پوشيده بود و نمي دانست كه آن حضرت(ع) مامور خداوند است تا اين گونه عمل كند.

امام حسن مجتبي (ع) مي فرمايد: من نه خواركننده مؤمنان، بلكه عزت بخش آنانم. وقتي ديدم شما در برابر دشمن قدرتي نداريد، كار را به او واگذاشتم تا من و شما در ميان آنان باشيم. همچنان كه آن فرزانه(خضر) كشتي را سوراخ كرد تا براي صاحبانش باقي بماند و اين چنين است حكايت من و شما تا در ميان آنها باقي بمانيم. (ميزان الحكمه، حديث 1051)

امام حسن مجتبي(ع) با احسان از خود، خواست تا مومنان واقعي را از نابودي نجات دهد و گروه كوچك مومنان را در ميان كافران و منافقان حفظ كند. اين عمل ايشان هرچند كه براي بسياري از اطرافيان و دوستان سخت آمد و حتي آن حضرت را به القاب زشت سرزنش كردند، ولي حسن احسان ايشان اين بود كه از خود گذشت تا ايمان و اهل ايمان باقي بماند. اين بزرگ ترين ايثارگري و احساني است كه آن حضرت(ع) براي خشنودي محبوب خود خداوند و اطاعت از فرمانش انجام داد.

آن حضرت (ع) خلافت و ولايت بر مسلمان را به ادله بسيار، حق خويش مي داند؛ هم از آن جهت كه منصوب از سوي خداوند و رسول (ص) است و هم از آن جهت كه مسلمانان او رابه خلافت برگزيده بودند؛ ولي معاويه اين حق را با جنگ، از آن خود كرد و اگر بتوان با غصب و جنگ حقي را ستاند و صاحب حق شد ديگر سنگي روي سنگي بند نمي شود و هركسي خانه و زن و مال ديگري را غصب مي كند و به سبب همان قدرت شمشير و نفوذ و مانند آن صاحب حق مي شود.

امام حسن(ع) از يك سو از حق مغصوب خويش مي گويد كه به معناي نفي حقانيت خلاقت معاويه است و از سوي ديگر علت صلح را حفظ خون ياران و مسلمانان مي داند كه خشم معاويه و نفاق او بر زمين مي ريزاند. امام حسن(ع) فرمودند: ان معاويه نازعني حقا هو لي فتركته لصلاح الامه و حقن دمائهم؛ معاويه در حقي كه از آن من بود با من ستيز كرد و من براي صلاح امت و جلوگيري از ريختن خونشان آن را واگذاردم. (بحارالانوار، ج 44، ص 30)

اينها نمونه هايي از مقام احسان در كلام و سنت و سيره امام حسن مجتبي(ع) است كه در اين جا بيان شد. از همين جا مي توان ارزش احسان را دريافت و كاري كرد كه از فرصت كوتاه عمر براي محبوب شدن در نزد خداوند سود برد و رضايت و خشنودي خداوند را به دست آورد. باشد كه اين گونه باشيم و از پيشوايان الهي خويش درس زندگي بگيريم و همانند آنها شويم هرچند كه بس دشوار وحتي ناشدني مي نمايد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا