اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیمعارف قرآنیمقالات

عوامل و آثار معصیت و نافرمانی خدا

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

عصیان یکی از حالت های قلبی در آدمی است. قلب دارای احوالاتی است که از جمله آن ها عصیان است. عصیان غیر از گناه است؛ بلکه عصیان بستر سازی برای انجام گناهان است؛ زیرا عصیان که در فارسی از آن به نافرمانی و سرکشی تعبیر می شود در فرهنگ عربی و قرآنی به معنای عدم انفعال قلب نسبت به فرمانی است که صادر می شود و در حقیقت همین عدم انفعال و نافرمانی در مقام قلب است که در مقام عمل برآیندی به نام گناه را به دنبال خواهد داشت.

نویسنده در این مطلب بر آن است تا با مراجعه به آموزه های قرآنی و روایی، نقش معصیت و عصیان را در زندگی دنیوی و اخروی انسان بیان کند و عوامل و آثار آن را به دست دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم شناسی عصیان

درک و فهم یک حقیقت نیازمند فهم واژگانی آن است به ویژه به ظرافت های ادبی که در ادبیات عربی و کاربردهای قرآنی وجود دارد؛‌زیرا قرآن کلام خدا و وحی الهی است و خداوند حکیم در انتخاب واژگان بسیار دقیق عمل کرده است تا ظرافت هایی را با انتخاب دقیق این واژگان بیان کند. محدودیت های زبانی در فارسی موجب شده است که ما بسیاری از واژگان را مترادف دانسته و یک معنا برای همه بگوییم و این گونه است که از درک لطایف حقایقی که خداوند از طریق انتخاب هر واژه عربی انتقال داده،‌ناتوان و عاجز باشیم.

نقش زبان در انتقال مفاهیم و حقایقی که درقالب الفاظ انتقال داده می شود، نقش بسیار اساسی و کلیدی است، به ویژه آن که این حقایق و مفاهیم از دایره محسوسات بیرون بوده است. در بیان حقایق مادی و محسوس هر چند که واژگان نقش اساسی کم تری در مقام تفاهم و انتقال آن چه در ذهن و قلب می گذرد،‌دارند، ولی در حوزه مفاهیم معنوی و مجردات نمی توان نقش پررنگ کلمات و واژگان را نادیده گرفت. شگفت این که در همین محسوسات برای هرچیزی احوالاتی است که اگر واژگانی خاص داشتیم انتقال مفاهیم و ما فی الضمیر آسان و درک متقابل و تفاهم بهتر صورت می گرفت و بسیاری از اختلاف که ریشه در عدم درک متقابل و عدم تفاهم دارد،‌از میان می رفت. به عنوان نمونه یک حیوانی چون شتر از نظر مادی و جسمی احوالات گوناگونی دارد که در ادبیات و فرهنگ عربی واژگانی خاص برای آن ها انتخاب شده است و این گونه تفاهم روی جزئیات نیز اتفاق می افتد.

احوالات انسانی بی گمان بیش از احوالات دیگر موجودات هستی است. اگر از احوالات مادی بگذریم دایره احوالات معنوی انسان چنان گسترده است که می بایست برای هر یک واژگانی انتخاب کرد تا درک متقابلی میان گوینده و شنونده پدید آید و به یک تفاهم در معنا و مفهوم برسند. همین احوالات قلبی آدمی چنان زیاد است که نمی توان همه را با چند واژه بیان کرد؛ زیرا هر چند که این احوالات قلبی در کلیاتی با هم مشترک هستند، ولی تمایز و اختلاف در جزئیات به اندازه ای است که نمی توان همه را با یک یا چند واژه بیان کرد و احتمال داد که مخاطب با شنیدن آن واژگان حالاتی که گوینده از وضعیت قلب و روح وروان خود خبر می دهد آگاه شود. در فرهنگ قرآنی با بهره گیری از دایره وسیع و گسترده واژگانی زبان عربی این امکان فراهم آمده است تا با انواع اشتقاق صغیر و کبیر و صیغه سازی ها، احوالات گوناگون تحلیل و برای هر یک احکام و قوانین و هم چنین عوامل و آثار خاصی بیان شود.

از جمله احوالات قلب آدمی، عصیان است. عصیان و معصیت که در فارسی به نافرمانی، بی فرمانی کردن، خلاف طاعت،‌ترک گفتن انقیاد،‌ سرکشی نمودن و مانند آن ترجمه و معادل سازی شده است(لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین، ذیل واژه عصیان) در فرهنگ عربی، به معناى «عدم انفعال و تأثير نپذيرفتن» است. در حقیقت عصیان یک حالتی قلبی و باطنی است. عاصی به کسی گفته می شود که قلبش نسبت به اوامر و نواهی مولایش منفعل نشود و در آن تاثیری نگذارد و به دنيال انجام مأمور به و يا ترك منهى‏عنه نرود. بنابر اين عصيان، به معنى منفعل نشدن از اوامر و نواهى مولا خواهد بود و اين عدم انفعال همچنان كه در اوامر و نواهى مولوى محقق مى‏شود در اوامر و نواهى ارشادى نيز روى مى‏دهد. بنابر اين «و عَصى آدمُ ربّه» يعنى آدم از نهى ارشادى پروردگارش منفعل نشد و تأثير نپذيرفت.

در قرآن واژگان چندی برای بیان احوالات گوناگونی که ما آن را گناه می دانیم به کار رفته است. از جمله این واژگان می توان به «حوب»، «ذنب»، «جرم»، «اثم»، «سيّئه»، «عصى»، «عدوان»، «طغى»، «وزر»، «خطأ»، «فاحشه»، «حِنث»، «اقتراف»، «فجور» و مشتقات آن ها و غیر آن ها اشاره کرد. هر یک از این واژگان ناظر به حالتی از حالاتی است که در اصل گناه با هم مشترک هستند. (برای نمونه رجوع کنید به : مجمع البيان، ج 1 – 2 ، ص 524؛ ج 5 ـ 6، ص 368 و دیگر منابع قرآنی از جمله مفردات الفاظ قرآن کریم راغب اصفهانی، کشاف زمخشری)

خداوند در آیه 8 سوره مجادله از گناهان به عناوین اثم، عدوان و معصیت یاد کرده است. علامه طباطبایی در المیزان در بیان تفاوت های آنها می نویسد: در اين آيه شريفه مقابله‏اى كه بين اثم و عدوان و معصيت رسول واقع شده مى‏فهماند كه منظور از" اثم" آن قسم اعمالى است كه اثر سوء دارد، ولى اثر سوئش از مرتكب آن به ديگران تجاوز نمى‏كند، نظير ميگسارى و قمار و بى‏نمازى كه صرفا مربوط به حق اللَّه است؛ و منظور از كلمه" عدوان" آن اعمال زشتى است‏ كه ضررش دامن‏گير ديگران مى‏شود، و گناهان مربوط به حق الناس است كه مردم از آن متضرر و متاذى مى‏شوند؛ و اين دو قسم هر دو از موارد معصيت اللَّه است؛ و سومى كه معصيت الرسول باشد عبارت است از اعمالى كه مخالفت با خدا نيست، اعمالى كه از نظر شرع جائز است، و رسول خدا (ص) از طرف خداى تعالى در باره آنها نه امرى فرموده و نه نهيى كرده، ليكن از طرف خودش و به منظور تامين مصالح امت دستورى صادر فرموده، مانند نجوايى كه مشتمل بر معصيت خدا نيست، ليكن رسول خدا (ص) كه ولى امت است، و از خود امت اختياراتش در امور مربوط به امت بيشتر است، دستور داده كه از آن اجتناب ورزند.

پس تفاوت هایی لطیف و ظرفیتی در واژگان است که در انتخاب هر یک در قرآن از سوی خداوند حکیم اهتمام و توجهی خاص شده است و این گونه نیست که هر واژه ای بی توجه به این ظرایف و لطایف مورد استفاده قرار گرفته باشد. پس در فهم و درک مفاهیم قرآنی و مقاصد خداوند می بایست به این لطایف و ظرایف توجه داشت. پس وقتی از نوع خاص از گناه و عوامل و آثار آن سخن گفته می شود، مراد همه احوالات آن نیست که به شکل کلی همه را یکسان ارزیابی کرده و عوامل و آثار آن مشترک بدانیم.

به هر حال، معصیت یکی از احوالات قلبی در مقام نافرمانی و سرکشی است که در خارج به شکل ترک اطاعت خودنمایی می کند؛ چرا که قابل عاصی در برابر فرمان های فعل و ترک،‌منفعل نشده است و تحت تاثیر آن قرار نگرفته است تا در مقام عمل به شکل اطاعت خودنمایی کند.

عوامل معصیت و عصیان

در آیات قرآنی به علل و عواملی که موجب عصیان قلبی آدمی می شود و نافرمانی و سرکشی پیشه می کند پرداخته شده است. در این جا به برخی از این علل و عوامل اشاره می شود.

1. ضعف اراده: مهم ترین عامل در نافرمانی را می بایست در خود آدمی جست و جو کرد. بر اساس آیات 115 و 121 سوره طه این معنا به دست می آید که ضعف اراده یکی از مهم ترین علل و عوامل در نافرمانی آدمی و دچار شدن وی به گمراهی و غی است.

2. طمع: از دیگر علل و عواملی که آدمی را گرفتار معصیت و عصیان می کند، می بایست به طمع و آز آدمی اشاره کرد. همین طمع و آز است که آدمی را به سوی نافرمانی سوق می دهد و شرایط را برای تمرد قلبی و تجری عملی آماده می کند.(طه، آیات 120 و 121)

3. توجیه وسیله به هدف: این که آدمی هدف عالی و خوبی داشته باشد خوب است،‌ولی این دلیل نمی شود که برای رسیدن به آن از هر چیزی استفاده کند. کمال گرایی آدمی موجب می شود تا آدم به سوی هر آن چه کمالی است گرایش داشته باشد. از جمله این کمالات جاودانگی و زندگی ابدی است. همین مساله موجب شد تا بی توجه به وسایلی که به کار می گیرد بخواهد به هدف برسد. این گونه است که از وسایل نادرست و نامشروع برای رسیدن سود می برد و دچار معصیت می شود.(طه، آیات 120 و 121)

4. کبر و غرور و عناد: از دیگر عواملی که آدمی را به سوی معصیت می کشاند، می توان به کبر و غرور و نیز عناد و لجاجت اشاره کرد. بسیاری از کسانی که دچار معصیت می شوند کسانی هستند که خودبزرگ بینی دارند و از روی همین کبر دچار غرور و عناد و لجاجت می شوند و عصیان می ورزند.(نساء، ایه 64 و آیات دیگر مربوط به عصیان ابلیس)

5. شیطان: از جمله عواملی که موجب می شود تا انسان گرفتار معصیت شود، وسوسه های ابلیسی این دشمن سوگند خورده انسان است که با مجموعه از کارگزاران خود آدمی را به سوی نافرمانی و سرکشی از خداوند و اجتناب از اطاعت می کشاند.(مریم، ایه 44؛ طه، آیات 121 و 122)

6. جهالت و عدم شناخت: این که ابلیس گرفتار عصیان الهی شد و از اطاعت خداوند درباره خلافت آدم (ع) سرباز زد، عدم شناخت ابلیس نسبت به حقیقت آدم(ع) است؛ زیرا گمان کرد که علت انتخاب، همان کالبد جسمانی و خاکی است، در حالی که علت انتخاب، روح الهی و علم اسمایی بود که به انسان داده است(حجر، آیه 29؛ ص، 72؛ بقره، ایات 30 و 31 و ایات دیگر) بسیاری از مردم که گرفتار معصیت می شوند به سبب همین جهالت و عدم شناخت به ویژه نسبت به خداوند است. از این روست که امام محمد باقر علیه السلام می فرماید:ما عَرَفَ اَللهَ مَن عَصاهُ؛ خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.(تحف العقول، ص294) پس یکی از علل و عوامل معصیت را می بایست عدم شناخت و جهالت انسان دانست.

7. رجاء و امیدواری افراطی: در برخی از روایات از امیدواری بیش از اندازه به رحمت خداوند به عنوان عامل معصیت اشاره شده است. بسیاری از مردم به سبب این که اخبار مربوط به بشارت و شفاعت و رحمت الهی را می خوانند همین اخبار موجب می شود تا امید بیش از اندازه به رحمت و مغفرت الهی پیدا کنند و به جای این که خوف و رجا را با هم متعادل داشته باشند، گرایش به رجا پیدا کرده و گرفتار معصیت می شوند. پیامبر اکرم (ص) در این باره هشدار می دهد و می فرماید:لا تَتظُروا اِلی صَغیرِ الذّنبِ ولَکنِ انظُرُوا اِلی ما اجتَرَأتُم؛به کوچکی گناه نگاه نکنید بلکه به چیزی [نافرمانی خدا] که برآن جرات یافته اید بنگرید.(جهاد النفس،ح 405) پس نمی بایست رحمت الهی و مساله شفاعت و مانند آن نوع رجا و امید کاذب را در ما ایجاد کند و ما را به سوی معصیت سوق دهد.

آثار معصیت

در آیات و روایات آثار چندی برای معصیت قلبی آدمی گفته شده است که در این جا به برخی از آن ها اشاره ای گذرا می کنیم.

1. بروز زشتی ها: معصیت قلبی موجب می شود که آدمی در عمل گرایش به زشتی ها و نابهنجاری ها پیدا کند و زشتی ها در زندگی اش نمودار و پدیدار گردد.(طه،‌آیه 121)

2. بی حیایی و بد اخلاقی: انسانی که در قلب خود اطاعت نداشته باشد و اهل معصیت باشد، از فضایل اخلاقی از جمله حیا دور می شود و به دامن بی حیایی می افتد.(هود، آیات 77 و 78)

3. تبری پیامبر(ص) و اهل بیت(ع): عصيان، موجب قطع رابطه با پيامبر(صلى الله عليه وآله) و تبرّى آن حضرت(ص) از عاصی ومعصیت کار می شود و اهل بیت(ع) او را از خود رانده و هرگز به شفاعت ایشان نمی رسد.(شعراء، ایات 214 تا 216)

4. مانع رشد: معصیت مانع جدی در سر راه رشد آدمی و تعالی و تکامل اوست.(حجرات، ایه 7)

5. محرومیت از امدادهای الهی: معصیت و عصیان قلبی هم چنین موجب محروم شدن انسان از امداد خداست.(هود، آیه 63؛ جن ، ایات 23 و 24)

6. فقر: از دیگر آثار معصیت می توان به فقر و نداری انسان اشاره کرد؛ چرا که معصیت موجب می شود که عنایت خداوندی از او سلب شده و گرفتار فقر و بینوایی شود.(بقره، ایه 61)

7. حبط اعمال و تباهی کارهای خیر: اگر انسان در قلب اهل معصیت باشد، کارهای خوب و خیر او نیز به سبب همین معصیت قلبی تباه خواهد شد و هیچ ارزشی نخواهد داشت و آن اعمال خیر و خوبش نیز در زندگی دنیوی و اخروی او تاثیری به جا نخواهد گذاشت؛ چراکه عصیان همان کفر باطنی است که موجب حبط اعمال می شود.(مائده، آیه 5)

8. ذلت و مسکنت: از دیگر آثار معصیت می بایست به ذلت و خواری در دنیا و آخرت اشاره کرد که در آیاتی از جمله آیات 61 سوره بقره و 112 سوره آل عمران به آن اشاره شده است.

9. ضلالت و گمراهی: یکی دیگر از آثار معصیت ، ضلالت و گمراهی است. اهل معصیت رنگ هدایت را به خود نخواهد دید و از مسیر حق دور خواهد افتاد و دچار سرگردانی و گمراهی خواهد شد.(احزاب، ایه 36)

10. سقوط: از دیگر آثار معصیت می توان به سقوط آدمی از درجات و مقامات عالی دانست. کسی که اهل معصیت است از هر مقامی که دارد دور می شود و از هر مرحله دیگر رشد و هدایت باز می ماند.(طه، آیات 121 تا 123)

11. شکست و پراکندگی و تفرقه: از دیگر آثار دنیوی معصیت می بایست به شکست و ایجاد اختلاف و دو دستگی در جامعه اشاره کرد که در آیاتی از جمله 152 و 165 سوره آل عمران به آن اشاره شده است. (مجمع البيان، ج 1 ـ 2، ص 858؛ تفسير مقاتل، ج 1، ص 306)

12. فرار از صحنه جهاد و مجاهدت: از آثار معصیت قلبی آن است که شخص بی انگیزه می شود و در کارزارها از میدان می گریزد و یا وارد میدان جهاد نمی شود.(ال عمران، ایات 152 و 155)

13. قتل و تجاوز طلبی: روحیه معصیت عاملی مهم در ایجاد روحیه تجاوز طلبی در انسان است که قتل بی گناهان را نیز سبب می شود.(بقره، ایه 61؛ آل عمران، ایه 112)

14. کفر: یکی از عوامل ایجادی کفر می بایست به معصیت اشاره کرد. خداوند در آیاتی آلوده شدن به معصیت قلبی، موجب قرار گرفتن انسان در زمره كافران می داند. (بقره، ایه 61؛ آل عمران، ایه 112)

15. پشیمانی در قیامت: البته معصیت کار در نهایت پشیمان خواهد شد و اگر این پشیمانی در دنیا نباشد و او را به سوی توبه سوق ندهد در قیامت پشیمانی برای او سودی نخواهد داشت و تنها می تواند لب و انگشت بگزد و آتش دوزخ را تحمل کند.(نساء، آیه 42)

16. لعن و مسخ شدگی: لعن از سوی پیامبران و خدا و نیز مسخ و تبديل شدن به حيوان، از دیگر آثار معصیت است. البته شاید امروز ما مسخ را به شکل کامل نبینیم ولی کسانی که چشم برزخی دارند این مسخ شدگی را می ببیند.(مائده، ایه 78 و ایات دیگر)

17. عذاب الهی در دنیا : گرفتار شدن به عذاب استیصال در همین دنیا از پیامدهای معصیت است که در آیاتی از جمله 9 و 10 سوره حاقه به آن اشاره شده است.

18. عذاب الهی آخرت: از دیگر آثار معصیت می توان به عذاب الهی اشاره کرد. این عذاب الهی به بسیار خوار کننده و سخت و شدید خواهد بود و شخص در قیامت وقتی گرفتار عذاب الهی به سبب معصیت می شود تا ابد گرفتار آتش دوزخ خوار کننده خواهد بود.(نساء، آیه 14؛‌حاقه، آیات 9 و 10؛‌نوح، آیات 21 و25)

19. یاس و نومیدی : در روایات از یاس و نومیدی نسبت به خدا به عنوان یکی دیگر از آثار معصیت یاد شده است. امام حسین علیه السلام فرمودند:مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ؛آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می دهد و نگرانیها به او رو می آورد.(بحار الانوار، ج 3، ص 397) در روایتی دیگر نزدیک به همین مضامین از آن حضرت نقل شده که ایشان فرموده است:مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ.؛کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آروزیش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.(بحارالانوار، ج78، ص120)

20. شقاوت و بدبختی ابدی: امام على عليه ‏السلام در ین باره می فرماید : لا يَسعَدُ امْرُؤٌ إلاّ بِطاعَةِ اللّه‏ِ سُبحانَهُ وَ لا يَشقَى امْرُؤٌ إلاّ بِمَعصيَةِ اللّه‏ِ؛ هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى‏شود و جز با معصيت خدا بدبخت نمى‏گردد.(غررالحكم، ح 10848)

در برخی از روایات به عواملی به عنوان عامل بازدارنده از معصیت اشاره شده است. بی گمان شناخت از جمله مهم ترین آن هاست؛ اما غیر از آن می توان به ورع و پارسایی به عنوان بازدارنده از معصیت و عصیان اشاره کرد. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله می فرماید:ثَلاثٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فيهِ فَلَيْسَ مِنّى وَ لا مِنَ اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ. قيلَ: يا رَسولَ اللّه‏ِ، وَ ما هُنَّ؟ قالَ: حِلْمٌ يَرُدُّ بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ وَ حُسْنُ خُلْقٍ يَعيشُ بِهِ فِى النّاسِ وَ وَرَعٌ يَحْجُزُهُ عَنْ مَعاصِى اللّه‏ِ عَزَّوَجَلَّ؛سه چيز است كه هر كس نداشته باشد نه از من است و نه از خداى عزّوجلّ. عرض شد: اى رسول خدا! آنها كدامند؟ فرمودند: بردبارى كه به وسيله آن جهالت نادان را دفع كند، اخلاق خوش كه با آن در ميان مردم زندگى كند و پارسايى كه او را از نافرمانى خدا باز دارد.(خصال، ص 145، ح 172)

باشد با پرهیز از هر گونه معصیت در قلب اجازه ندهیم تا گرفتار زشتکاری ها و گناهان شویم و اثار و تعبات تمرد و سرکشی ما را به دوزخ سوق دهد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا