اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

ترس هوشیاری بخش از دشمن

بسم الله الرحمن الرحیم

ترس، واکنش فطری به خطر فعلی یا احتمالی، هم چنین خطر عقلی یا وهمی یا تخیلی است. از ترس در ساحت روان شناسی و نیز روان شناسی اجتماعی سخن به میان می آید.

در آموزه های وحیانی قرآن، ترس به عنوان امری ارزشی و پسندیده و نیز امری ضد ارزشی و ناپسند سخن به میان آمده است؛ زیرا ترس توهمی یا تخیلی می تواند انسان را از حرکت در مسیر کمال باز دارد؛ چنان که ترس عقلی، خواه فعلی یا احتمالی از دشمن که موجب عقب نشینی از مواضع حق باشد، می تواند ضد ارزشی باشد؛ زیرا انسان را از حرکت در مسیر کمال باز می دارد و به سقوط می کشاند.

از نظر قرآن، ترس از دشمن می بایست موجب هوشیاری و تشدید مراقبت شود، نه آن که از موقعیت فعّال به انفعال بکشاند. بنابراین، از نظر قرآن، واکنش مومنان در برابر ترس عقلی فعلی یا احتمالی می بایست واکنش فعالانه باشد نه منفعلانه؛ پس واکنش مومنان در برابر ترس توهمی یا ترس تخیلی نمی بایست جز واکنش فعالانه چیزی باشد؛ زیرا وقتی لازم است تا در برابر ترس عقلی واکنش فعالانه باشد؛ در برابر توهمی و تخیلی این واکنش نه تنها قوی، بلکه از شدید بیش تری برخوردار باشد.

خوف از خدا و خوف از غیر خدا

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خوف در یک تقسیم بندی به خوف از خدا و خوف از غیر خدا دسته بندی می شود. خوف از خدا می تواند عالمانه یا غیر عالمانه باشد؛ اگر خوف عالمانه باشد، از آن به «خشیت» یاد می شود(فاطر، آیه 28)؛ زیرا آنان اگر خوف و ترسی از خدا دارند، به سبب شناخت ایشان از جلال الهی است که در غضب الهی نسبت به کافران و گناهکاران ظهور می کند و مظهر اتم اخروی آن، دوزخ است. از همین روست اهل بیت عصمت(ع) در مقام مقربین و مخلصین به فتح لام چون شناخت تمامی نسبت به جلال الهی دارند، عالمانه از این وجه الهی ترسان هستند، در حالی که در همان حال به وجه دیگر الهی که اکرام باشد، گرایش رجایی دارند و امیدوارند که با آن وجه الهی مواجه شده و در بهشت جایگاه گیرند.(انسان، آیات 7 تا 15)

پس از نظر قرآن، خوف عالمانه یا همان خشیت از جلال الهی و مظاهر آن ارزشی و پسندیده بلکه واجب است که البته این خوف و خشیت می بایست همراه با رجا باشد(همان)؛ زیرا حقیقت علم و شناخت انسان به خدا، علم به پروردگاری است که ذوالجلال و الاکرام است.(الرحمن، آیه 78) چهارده معصوم(ع) به عنوان اتم و اکمل مصداق علمای الهی از چنین صفتی برخوردار هستند و واکنش ایشان نسبت به جلال و اکرام الهی در خوف و رجای عالمانه ظهور می کند و ایشان را نیز به سطح مظهریت جلال و جمال بالا برده و در مقام «وجه الله جلالی و اکرامی» قرار می دهد.(الرحمن، آیه 27)

البته از نظر آموزه های وحیانی قرآن، علم ظنی نسبت به خدا هم می تواند انسان را به «خشوع» برساند و موجب بندگی او در قالب نماز شود.(بقره، آیات 45 و 46) اما اگر این علم به مبلغ نهایی و تمامیت برسد و در سطح ظن باقی نماند، مهم است؛ زیرا خوف ظنی بیانگر علمی به شکل مبهم و کلی و سطحی است، اما زمانی تاثیر حقیقی را خواهد گذاشت که به سطح علم قطعی و یقینی برسد؛ زیرا ظن نمی تواند انسان را از غنی سازد و حق را بشناسد؛ از این روست که رفتارها هماره با شک و ریب علمی و تردید عملی همراه است.(نجم، آیه 28)

به هر حال، از نظر قرآن، انسان می بایست از خدا خوف داشته باشد و این خوف می بایست عالمانه و به شکل خشیت باشد که خوف عالمانه بر اساس دانش و علم قطعی یقینی نه ظنی است.

اما انسان ها به طور فطری نسبت به هر عامل تهدیدی خواه علمی، خواه ظنی، خواه عقلی، خواه وهمی یا توهمی، خواه خیالی یا تخیلی، خواه فعلی و خواه احتمالی، واکنش نشان می دهد. این واکنش می تواند فعالانه یا منفعلانه باشد؛ یعنی می تواند انسان را از حرکت بازدارد و به عدم عمل بکشاند که همان واکنش منفعلانه است، یا می تواند انسان را به سوی حرکت سوق دهد و واکنشی همراه با عمل البته با سنجش واقعی تهدید و خطر بکشاند.

بنابراین، از نظر قرآن، هر انسانی به طور فطری، نسبت به عامل ترس واکنش نشان می دهد. این عمل اگر غیر از خدا هم چون حیوانات، چیزهای ناشناخته، تهدید انسانی از سوی دوست و دشمن باشد، یک واکنش فطری است که نمی توان از آن گریخت.

خوف فعالانه و خوف منفعلانه

از نظر قرآن، خوف اگر از جنس خشیت باشد که همان خوف عقلی – علمی است، می تواند آثاری در ظاهر و باطن شخص داشته باشد که از جمله آنها آثاری است که بیانگر حاکمیت عامل ترس در شخص ترسان است؛ زیرا از نظر قرآن، وقتی عامل ترس علمی – عقلی باشد، آثار ظاهری آن این است که چشم در حدقه می گردد و شخص ترسان احساس می کند که مرگ او را هم چون «غاشیه» فراگرفته است.(احزاب، آیه 19) بنابراین، شخص در این شرایط نمی تواند واکنشی فعالانه داشته باشد، بلکه هم چون مرده، منفعل و بی حرکت و بی عمل می شود و به تعبیر در جایش «خشکش» می زند؛ این همان حالتی است که برای کافران و گناهکاران در هنگامه دیدن عذاب رخ می دهد.(همان)

از نظر قرآن، واکنش ابتدایی هر کسی در برابر عامل خشیت یا همان ترس عالمانه و عاقلانه این است که مبهوت می شود و قدرت عمل از شخص گرفته می شود؛ اما مومنان به سبب آن که به مالکیت، قدرت، عزت، علم، ولایت، نصرت و ربوبیت الهی، ایمانی تمام و کامل دارند، هنگامه مواجه شدن با عامل خشیت، خود را نمی بازند، بلکه به خدا پناه می برند، و با این عمل استعاذه و پناهجویی، عملی فعالانه ای را از خویش به نمایش می گذارند؛ زیرا آنان می دانند که اگر عامل خشیت الهی باشد، حال خواه از خاستگاه جلال الهی باشد یا اصولا با هر خاستگاهی دیگر از اسماء الهی باشد، به این حقیقت باور دارند که هر چه از سوی خدا باشد برای بنده اش خیر و رحمت است؛ زیرا این عامل خشیت از دو حالت اصلی بیرون نیست؛ زیرا یا عامل خشیت براساس سنت تنبیه است تا بنده را هوشیار و بیدار کند یا بر اساس سنت ابتلاء و فتنه است تا بنده را به سوی کمالی سوق دهد و ظرفیتی را در شخص ایجاد یا امری را ظهور بخشد. بنابراین، مومنان در گام اول ضمن پیشه گرفتن صبر، به سوی خدا باز می گردند و با توبه و استغفار شرایط را برای خویش بهبود می بخشند؛ زیرا اگر کیفر باشد، با چنین رویه و روحیه ای خدا به سوی او توبه کرده و او را تحت مغفرت و رحمت خویش قرار می دهند؛ و اگر بر اساس سنت فتنه و ابتلاء باشد، با استغفارو توبه ، توفیق رهایی و رفع را برای خویش فراهم می آورند و رحمت الهی را در قالب نعمت ها و تفضلات به دست می آورند؛ زیرا خدا برای استغفار و توبه چنین آثاری را بیان کرده که در همین دنیا و نیز آخرت از سوی خدا بروز می کند و خدا در قالب دفع عامل خشیت یا رفع آن، نعمت ها و تفضلات بی پایان خویش را به نمایش می گذارد.(بقره، آیات 155 تا 157؛ نوح، آیات 12 تا 15)

بنابراین، از نظر قرآن، مومنان هماره نسبت به عامل خشیت و خوف عالمانه، واکنشی فعالانه دارند و گرفتار بی عملی نمی شوند، این در حالی است که کافران، در این هنگامه گرفتار بی عملی هستند و هیچ واکنشی مثبتی را به نمایش نمی گذارند، بلکه گاه چنان منفعل می شوند که مرگ به سراغشان می آید و زمام امور خویش را از دست می دهند و بی تحرک و بی حرکت و عمل می مانند.(احزاب، آیه 19)

خشیت مومن تنها از خدا

از نظر قرآن، انسان مومن می بایست تنها از خدا خشیت داشته باشد، و اگر نسبت به تهدید فعلی و احتمالی دیگران به علمی دست یافت  از آن خشیت و خوف عالمانه داشته باشد، باز با نسبت سنجی و مقایسه خشیت الهی و خشیت غیر الهی، می بایست خشیت الهی داشته باشد و از کسی دیگر غیر از خدا خشیت نداشته باشد؛ زیرا خشیت الهی موجب محو خشیت از دیگران در نفس انسانی می شود و حضور خشیت الهی در دل اجازه نمی دهد تا  شخص واکنشی منفعلانه در برابر عامل خشیت از دیگران را در پیش گیرد، بلکه خشیت الهی موجب می شود تا شخص در عمل واکنشی فعالانه از خویش نشان دهد؛ زیرا مومنان به سبب خشیت الهی به این درجه از استقامت و صبر می رسند که عامل خشیت غیر الهی نمی تواند تهدیدی جدی باشد، بلکه عامل غیر الهی تنها در سطح اذیت می تواند آثاری به جا گذارد، در حالی که خشیت از خدا حقیقی و جدی است؛ زیرا اگر شخص مومن، عملش را مطابق خواسته الهی قرار ندهد، خطرات جدی در دنیا و آخرت برایش خواهد بود؛ چرا که جلال الهی دارای آثاری روشن و سریع است. (احزاب، آیه 39؛ آل عمران، آیات 111 و 112؛ آل عمران، آیه 186)

به سخن دیگر، عامل خشیت اگر انسانی باشد، مومنان نمی بایست جز از خدا از کسی خشیت داشته باشند، و آن عامل انسانی و تهدید عقلی – علمی که حتی اگر فعلی باشد، آنان را به سوی تسلیم یا بی عملی و انفعال سوق ندهد، بلکه می بایست سطح هوشیاری، بیداری و مراقبت ایشان را بالا برد تا جایی که با اقتدار و صبر برای حق و استقامت در برابر عامل انسانی بیایستند و با دعا(بقره، آیات 249 تا 252) و بهره گیری از نفرات و تجهیزات مناسب تهدید فعلی یا احتمالی دشمن را دفع یا رفع کنند و میدان را برای دشمن خالی نگذارند.(انفال، آیه 60) بنابراین، مومنان مثلا می دانند که میزان قدرت و قوت دشمن چه اندازه است و چه میزان زیان و ضرر و خسارت می تواند بر مومنان وارد سازد، اما با این همه ضمن دفاع به ولایت الهی تمسک می جویند و با نصرت از حق که همان صبر در برابر دشمن و استقامت نسبت به او است، از نصرت الهی بهره مند می شوند تا جایی که با امدادهای الهی به پیروزی در جایی می رسند عامل خشیت حقیقی، فعلی، عقلی و علمی است و به نظر شکست قطعی است، اما پیروزی برای مومنان بوده و دفع و رفع دشمن رقم می خورد و نعمت و تفضلات الهی نصیب مومنان می شود.(بقره، آیات 249 تا 252؛ شعراء، آیات 61 و 62)

مراقبت و هوشیاری هنگامه خشیت از دشمن

از نظر قرآن، برخی از مومنان در هنگامه مواجه شدن با دشمن واکنشی را نشان می دهد که منفعلانه است و می تواند خطری جدی برای امت ایجاد کند؛ زیرا این افراد هنگامه مواجه با دشمن حتی اگر تهدید توهمی و تخیلی باشد، خود را می بازند و با روحیه شکست خورده و هراسان از مرگ و یا خسارت یا زیان یا ضرر و مانند آنها، اخباری را منتشر می کنند که اگر شایعه سازی نباشد، دست کم انتشار اخباری ضد امنیتی بدون مراجعه به مرجعیت رهبری ولایی است که می تواند شکست را برای امت از درون به ارمغان آورد. بنابراین، همان گونه که انتشار اخبار درباره وضعیت خوب امنیتی بدون ارجاع به رهبری می تواند سطح هوشیاری و بیداری و مراقبت را کاهش دهد، هم چنین انتشار اخبار هراس آمیز و خوفناک بدون ارجاع به رهبری می تواند روحیه مردم را تضعیف کرده و شکست را موجب گردد؛ بنابراین، لازمه است تا امت از این گونه واکنش نسبت به اطلاعات مثبت و منفی بدون هماهنگی با رهبری اجتناب کنند و امر را به مسئولان و رهبران ذی ربط ارجاع دهند.(نساء، آیه 83)

از نظر قرآن، مومنان هنگامی که در میدان نبرد هستند، می بایست سطح هوشیاری خویش را بالا برند و فعالانه در میدان نبرد حاضر باشند و حتی برای اعمال عبادی سطح هوشیاری و مراقبت از اعمال و کنش ها و واکنش های دشمن را کاهش ندهند، بلکه هم چنان در سطح عالی از مراقبت و بیداری و هوشیاری باشند. پس اگر اذیتی هم افزایش سطح مراقبت و هوشیاری ایجاد می کند یا شرایط محیطی و زیستی سخت و دشوار و آزاردهنده است، می بایست آن را تحمل کنند و ضمن انجام فرائض دیگر از جمله نماز، اجازه ندهند تا دشمن از فرصتی برای ضربه زدن بهره برد.(بقره، آیات 101 و 102)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خشیت و خوف عالمانه می بایست سطح مراقبت را افزایش دهد، ولی نمی بایست موجب شود تا انسان خود و خدا را گم کند و در برابر عامل خشیت و خوف عالمانه واکنش منفعلانه در پیش گیرد و اجازه دهد تا عامل خشیت غیر انسانی زمام امور او را بی اختیار در دست گیرد؛ زیرا کسی که ترسان و هراسان باشد، نمی تواند درست فکر و عمل کند؛ اما وقتی مومن خود را در سایه امن الهی می بیند و خدا را کفیل، ناصر و مولای خویش می بیند، دیگر خشیتی از دشمن ندارد؛ زیرا می داند هر چه به انسان از خوب و بد و زشت و زیبا و داده و گرفته می رسد، همگی بر اساس برنامه تعیین شده و مقدر مقرر الهی است که در ام الکتاب نوشته شده و می بایست تحقق خارجی یابد.(حدید، آیات 22 و 23) بنابراین، شخص در پناه خشیت الهی از خشیت غیر الهی می گذرد و عامل آن را کم اهمیت یا بی اهمیت می شمارد.

اما این همه به معنای انفعال و دست روی دست گذاشتن نیست، بلکه به معنای «مراقبت» است؛ یعنی «گردن» می کشد تا از بلندای مکان و زمان، با اشرافی که از عرش الهی دارد، رفتار دشمن و کنش ها و واکنش هایش را زیر نظر دقیق علمی قرار می دهد. اما این هرگز به این معنا نیست که در محاسبات خویش تنها تجهیزات و نفرات دشمن را محاسبه کند – که گاه از نظر ظاهری خیلی زیادتر و قوی تر و کارآمد تر از نفرات و تجهیزات خودی است – بلکه به این معنا است که افزون بر سنجش این امور ظاهری، در محاسبه خویش خدایی را در نظر آورد که همه امور به او ختم می شود و تا مشیت و اراده او نباشد، شکست و پیروزی برای هیچ کسی رقم نمی خورد. بنابراین، ضمن بهره گیری از اسباب ظاهری، اسباب معنوی از جمله دعا، توکل، توسل و مانند آنها را فراموش نمی کند و خدای قوی و عزیز را در محاسبه خویش قرار می دهد.

از نظر قرآن، مراقبت در هنگام وجود و حضور عامل خشیت و خوف علمی می بایست به عنوان یک وظیفه و تکلیف دانسته و عمل شود؛ چنان که پیامبر(ص) و مومنان در صدر اسلام این گونه عمل کردند. از نظر قرآن، حضرت موسی(ع) نیز هنگامه آگاهی از توطئه دربار فرعونی بر اصل مراقبت خویش افزود و سطح هوشیاری و بیداری را به سطح «ترقب» رساند که سطح عالی هشدار را بیان می کند. او در کنش و واکنش های خویش در برابر عامل فرعونی که عقلی – عملی و خطری فعلی و تهدیدی قوی بود، ضمن «ترقب» و مراقبت شدید، به خدا پناه برده و در قالب دعا خواستار نجات خویش از دشمن شد.(قصص، آیات 18 و 21)

از نظر قرآن، مراقبت می بایست به گونه ای باشد که دشمن را از همه جهات و ابعاد زیر نظر داشته باشد و بستری اذیت و آزار را از میان بردارد و عملی را انجام دهد که دفع و رفع خطر یا خطرات را موجب شود. بنابراین، گاهی لازم است تا برای ایجاد شرایط پیروزی و کسب قوت و قدرت عقب نشینی موقتی همراه با سنجش حرکت نابودساز بعدی انجام شود. این خروج از میدان عمل مبارزه نیست، بلکه ایجاد شرایط بهتر برای موفقیت است.(قصص، آیات 21 و 22؛ انفال، آیه 16)

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حتی اگر عامل ترس علمی و عقلی و فعلی قطعی از دشمنی شناخته شده باشد، می بایست هماره واکنش مومنان فعالانه همراه با مراقبت و هوشیاری کامل برای دست یابی به پیروزی و شکست دشمن باشد و نمی بایست امت و رهبری واکنشی منفعلانه از خود بروز دهند و میدان را برای دشمن خالی کنند. پس تهدیدات ابرقدرت های استکباری با هر درجه و سطح از قدرت و قوت نمی بایست مومنان را از هوشیاری و بیداری و مراقبت و نیز واکنش فعالانه باز دارد، بلکه می بایست با بهره گیری از همه داشته ها از تجهیزات و نفرات، با احستاب خدا به عنوان خاستگاه اصلی نصرت تحت ولایت او رفته و امید به پیروزی قطعی را در دل خویش زنده نگه داشت و هرگز تن به تسلیم یا شکست نداد و خشیت از دیگران را جایگزین خشیت از خدا ساخت؛ زیرا در چنین صورتی برای خویش عذاب، ذلت، غضب الهی را در دنیا و آخرت به جان خریده ایم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا