اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

نزول جمعي در ليله القدر

120درباره شب قدر بسيار نوشته و گفته شده است. اما به سبب آن كه از پيچيدگي هاي بسياري برخوردار است هرگز كسي به بطون آن راه نيافته است. با اين همه عدم دست يابي به بطون مقام و ارزشي آن، نمي تواند ما را از تلاش نسبت به درك عظمت آن باز دارد گرچه خداوند بارها مي فرمايد كه درك آن بيرون از توان عادي بشري است ولي باز مي توان از راه آيات و رواياتي كه اين شب را از هزار ماه با ارزش تر دانسته است، ياري گرفت تا روشنايي بر شب شگرف آن افكند و گوشه هايي از عظمت و جلال آن را بازشناسي كرد.

نويسنده در اين مطلب بر آن است تا راهي به سوي حقايق آن بگشايد. هر چند كه وي نيز بر اين مطلب اقرار دارد كه آن چه آمده تنها بخشي اندك از بي نهايت شبي است كه خداوند خود آن را بيرون از دايره احاطي علم و درك بشر معرفي كرده است. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

ارزش شب قدر

شايد مهم ترين رخداد تاريخي كه قرآن آن را گزارش مي كند، نزول جمعي حضرت ختمي مرتبت از مقام قدس به همراه قرآن در شب قدر باشد. رخدادي كه در آن سير دايره هستي به مقصد مياني مي رسد و راه بازگشت صعودي را آغاز مي كند. از اين رو آن را برتر از هزار ماه دانسته و بر تجليل و گراميداشت آن به عنوان ايام الله با احياي شب آن و انجام اعمال ديگر تاكيد كرده است.

در بزرگي و منزلت و تاثير اين شب، بسيار در روايات گفته شده است و بسياري از فرهيختگان و نام آوران علم و ايمان در طول تاريخ اسلامي نسبت به ارزش و اهميت آن سخن هاي فراوان گفته اند؛ اما ارزش و جايگاه آن چنان كه بايد و شايد هنوز بر همگان شناخته نشده است.

تكرار بي پايان شب هاي قدر

تكرار بي پايان شب قدر در سال هاي پس از نزول جمعي حضرت محمد مصطفي(ع) به همراه قرآن به معناي آن است كه نزول فرشتگان و روح به قلب و شخصي كه خليفه كامل و تمام الهي است، چيزي جز نزول همه هستي به توسط نائباني چون فرشتگان و روح به پيشگاه وجودي و نوري و روحي حضرت ختمي مرتبت(ص) نمي باشد. به اين معنا كه در جهان مادي، شخصي كه نفس و جان رسول الله(ص) است هنوز حضور دارد كه در نقش خليفه الهي مسئوليت هاي رسول الله(ص) را انجام مي دهد.

اين بدان معنا خواهد بود كه همه هستي در بهره گيري از ربوبيت الهي به مجراي فيضي وابسته هستند كه هم اكنون به نيابت روحي و نفسي و نوري رسول خدا(ص) در زمين مستقر است. بدين ترتيب شب قدر نه تنها يك رخداد تاريخي در بخشي از زمان و لحظه تاريخي بلكه تكرار مكرر رخداد بي مانندي است كه تا زمان حضور نورمحمدي در قالب اشخاصي چون اهل بيت عصمت و طهارت(ع)، ادامه خواهد داشت.

از مطالبي كه برخي از آن ها در سوره قدر تبيين و تحليل شده، مي توان دريافت كه پيش از نزول جمعي حضرت ختمي مرتبت(ص) به همراه قرآن، زمين خليفه اي چنين مطلق و كامل به خود نديده بود تا همه فرشتگان و روح به نزول اجلال نزول نمايند.

همه آن فرشتگاني كه به حضرت آدم(ع) در مقام قدس سجده كرده بودند، به اعتبار نور محمدي بود كه به شكل روح در جان حضرت آدم(ع) دميده شده بود. اكنون كه حضرت محمد(ص) در شب قدر به زمين اجلال نزول كرده است مي بايست همه فرشتگان براي بهره گيري از مقام فيض و اعلان اطاعت از خليفه كامل الهي، به وي رجوع كنند.

براين اساس مي توان گفت كه حضرت محمد(ص) در شب قدر از مقام قدس الهي به زمين و يا مراتبي از آن چون مقام مثالي و قلبي اجلال نزول كرده و در اين شب است كه خلافت واقعي در دايره نزول كامل آن آغاز مي شود. اگر شب را مقام جمع الجمع وجود بدانيم بايد گفت كه روز تولد آن حضرت(ص) نيز از چنان جايگاهي برخوردار است و روز قدر وجود نيز مي باشد. با اين همه شب قدر به سبب نزول جمعي آن حضرت(ص)، از ارزش ويژه اي برخوردار مي باشد؛ زيرا بهره گيري از آن در اين مقام، همگاني و عمومي است.

نزول جمعي قرآن همراه نزول جمعي محمدي

از آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه هر پيامبري كتاب وجودي خويش را به همراه دارد. اين كتاب وجودي هرگز از وي جدا نبوده و نخواهد بود. بنابراين معنا ندارد كه چيزي پس از وي در مقام وجود مادي به وي عطا شود. به اين معنا كه همه چيز در همان مقام قدس و ذات به او عطا شده است.

شايد صريح ترين آياتي كه به اين مسئله پرداخته، آيات مرتبط با حضرت عيسي بن مريم (ع) باشد؛ زيرا در اين آيات به خوبي اين معنا مورد تأكيد قرار مي گيرد كه حضرت عيسي بن مريم(ع) از همان زماني كه پا به عرصه وجود مادي مي گذارد از كتاب انجيلي خبر مي دهد كه در اختيار اوست و به وي وحي شده است نه آن كه بعدها به وي وحي خواهد شد. اين بدان معناست كه نزول وجودي آن حضرت(ع) از مقام قدس به مقام ماده و جسم همراه با كتاب انجيلي است كه بخشي از وجود آن حضرت(ع) مي باشد.

به سخن ديگر، كتاب انجيل، بخشي از وجود حضرت عيسي بن مريم(ع) است كه خداوند به وي عطا كرده است، نه آن كه امري جدا از ذات و وجود نوراني آن حضرت (ع) باشد. براين اساس، آن حضرت در مراحل بعدي تنها آن چه را خداوند پيش از اين به وي عطا كرده است، به فرمان الهي اعلان مي كند.

از بسياري از آيات قرآني اين معنا به دست مي آيد كه چنين حالتي براي پيامبر اكرم(ص) نيز صادق بوده است؛ زيرا خداوند در برخي از آيات از نزول جمعي قرآن به وي سخن مي گويد و در برخي نيز وي را از تعجيل در وحي باز مي دارد و به او فرمان مي دهد تا در انتظار فرمان الهي براي لحظه ابلاغ باشد. از اين رو آن حضرت(ع) همه آيات قرآني را مي دانست و از تغيير قبله و زمان آن آگاه بود ولي در انتظار اين معنا بود كه فرماني از مقام قدس الهي برسد تا آن را عملي سازد و ابلاغ نمايد.

بنابراين، قرآن به عنوان بخشي از وجود نوراني حضرت ختمي مرتبت(ص) مطرح مي باشد كه با وي همواره از هر مرتبه اي از مراتب هستي نزول يافته است و هرگز از وي جدا نبوده است. اين كه در ميان مفسران اختلاف است كه ضمير در انزلناه به چه كسي و يا چه چيزي بر مي گردد به خوبي اين معنا را تبيين مي كند كه اين ضمير مي تواند به قرآن و يا حضرت ختمي مرتبت(ص) بازگردد؛ زيرا آن چه كه در شب قدر به يكباره نزول يافته است، وجود نوراني حضرت محمد مصطفي(ص) بوده است كه به همراه خود، قرآن را داشته است. بنابراين مي توان گفت آنچه در شب قدر نزول يافته قرآن بوده است كه بخشي از ذات نبوي مي باشد.

آيات سوره بقره، سوره دخان و سوره قدر كه بر نزول قرآن در شب قدر و ماه رمضان دلالت دارد مي خواهد همين معنا را تاكيد كند؛ زيرا نزول نوري و جمعي حضرت ختمي مرتبت(ص) درشب قدر ماه رمضان به معناي نزول قرآن به همراه وي نيز خواهدبود.

اسباب نزول فرشتگان و روح

چنان كه بيان شد پيامبر(ص) كه در مقام قاب قوسين او ادني (نجم آيه 9) آرميده و مجراي فيض الهي است، به سبب اين كه خليفه كامل و تام خداوندي و مظهر اتم و اكمل اوست، مي بايست همان گونه كه سبب خلقي آفريده است و خداوند به سبب و از مجراي وي همه هستي را آفريده، همچنين هدف خلقت نيز بوده است (لولاك لما خلقت الافلاك) و آن حضرت (ص) مي بايست در مقام ربوبيت طولي، ظهوركامل و تمام مي يافت.

آن صادر نخستين و مخلوق بي واسطه حق تعالي (اول ما خلق الله نوري) درمقام ربوبيت ناچار است تا در مقام انسان مادي نزول يابد و همه عناصر هستي را از پست ترين تا عالي ترين، ربوبيت و پروردگاري كند تا هركسي دوباره از مجراي وي به سوي خداوند در دايره كمالي بازگردد. اين گونه است كه مرجع همه هستي است (الي ربك الرجعي) چنان كه منتهاي كمالي همه هستي مي باشد (الي ربك المنتهي)

پس از نزول جمعي آن حضرت به مقام انسانيت درشب قدر، همه هستي بايد به نزد وي مي شتافتند تا از او دستور و بهره گيرند.

قرآن از اين مقام حضرت محمد(ص) كه در شب قدر نزول مي يابد به روح ياد مي كند. در حقيقت روح، نام ديگر محمد(ص) است. اين كه خداوند در آياتي چند از قرآن گزارش مي كند كه از روح خودم در آدم(ع) دميدم و به اعتبار اين روح دميده شده من، همه هستي بايد بر او سجده كنند، چون خليقه من و مجراي فيض و ربوبيت من مي باشد، در حقيقت اشاره دارد كه خداوند حضرت محمد(ص) را به شكل روح در آدم (ع) دميد و به او اعتبار خاص خلافت الهي بخشيد، بنابراين مقصود از سجده، حضرت آدم(ع) نبوده است بلكه روح محمدي (ص) است كه در وي دميده شده است.

پس از نزول مادي و جسمي حضرت(ع) به زمين، اين پايين ترين مقام ومنزلت هستي براي خلافت ربوبي خداوند، همه فرشتگان نيز به زمين نزول يافتند تا فرمانبر وي باشند. جبرئيل تنها نماينده اي است در خدمت رسول الله(ص) تا وي را در اين مأموريت همراهي كند نه آن كه به وي چيزي بياموزد؛ زيرا جبرئيل همانند ديگر فرشتگان و موجودات هستي از وجود نوري آن حضرت(ص) آفريده شده اند و چيزي از وي برتر ندارند كه بياموزند.

پس از نزول وجودي حضرت ختمي مرتبت به زمين درشب قدر، دايره به نيمه آن مي رسد وسير صعودي هستي براي بازگشت به كمال تحت ربوبيت و ولايت و خلافت مطلقه حضرت محمد(ص) آغاز مي شود. ولي از آن جايي كه جهان مادي، گرفتار زمان و ماده و اسير آن است چنان كه پيش از اين بخشي از وجود خويش را در قالب پيامبران فرستاد، اين بار نيز در قالب فرزندان و ذريه، اماماني را تعيين مي كند تا فرآيند كمالي را براي ديگران به عهده گيرند. اين گونه است كه علي (ع) به عنوان جان و ذات و نفس پيامبر (ص) در ميان انسانها مي ماند. (آيه مباهله)

در زماني كه نفس پيامبر (ص) در زمين مستقر است، فرشتگان با روح يعني حضرت ختمي مرتبت (ص) هر ساله در شب هاي قدر نازل مي شوند و به او در ماموريت خويش كمك مي كنند و هر امر حكيمانه اي را جدا ومشخص و معين مي سازند تا هر كسي و هر چيزي به كمال لايق و شايسته خويش از مجراي علوي برسد. (دخان آيه 4)

آن گاه پس از عروج و رجوع علوي، ديگر امامان معصوم (ع) اين ماموريت را به عهده مي گيرند؛ زيرا هر يك از آنان از انوار حضرت ختمي مرتبت (ص) هستند. پس در هر سالي كه امام معصوم و خليفه كاملي در زمين مستقر است، همه فرشتگان و مجريان هستي به همراهي روح حضرت ختمي مرتبت (ص) نزول مي كنند و به امام عصر و زمان (ع) در مساله ربوبيت، كمك مي رسانند.

بي گمان همراهي فرشتگان، هم براي تعظيم و تجليل روح ختمي مرتبت (ص) و هم براي تكريم نور وي در زمين و هم براي بهره گيري از مجراي فيض است، زيرا بسياري از فرشتگان و موجودات هستي، كم تر از آن هستند كه بخواهند و بتوانند مستقيم از روح بهره گيرند و ازفيض مستقيم استفاده كنند.

امامان معصوم ، در مقام جنب الله

هر ساله در شب قدر افزون بر مسايل ريز و درشت هستي كه تفصيل و تفريق مي يابد، امر خاصي نيز فرود مي آيد كه از مقام روح ختمي مرتبت است. به اين معنا كه از عندالله يعني مقام روح محمد مصطفي (ص) امري خاص براي هستي مقرر مي شود و به جهان هستي از طريق خليفه ظاهري و نور امام معصوم (ع) ابلاغ مي شود (دخان آيه 4)

از آن جايي كه مقام محمدي (ص) مقام عندالله است، امامان معصوم (ع) به عنوان جنب الله مطرح مي شوند و مومنان مي بايست مواظبت كنند تا هيچ گونه تفريط نسبت به جنب الله نداشته باشند و حق امام (ع) را چنان كه بايسته و شايسته است ادا كنند. اين مطلب زماني ارزش و اهميت بيشتر پيدا مي كند كه بدانيم همه هستي به خليفه ظاهري گزارش مي شود و آن حضرت (ع) به روح ختمي مرتبت منتقل و سپس به خداوند گزارش مي شود. بنابر اين بايد دقت كنيم تا چه چيزي از ما به انوار عصمت و طهارت و روح نبوي و خداوند تبارك و تعالي گزارش مي شود.

هر گونه كوتاهي نسبت به آن بزرگواران به معناي خسران وزيان بزرگي است كه مي تواند آدمي را تا پرتگاه دوزخ بكشاند و يا درچاه ويل آن اندازد.

بي گمان چنان كه آيه 5 و 6 سوره دخان تبيين مي كند، شب قدر رحمت خاصي از سوي خداوند به همه هستي از جمله انسان هاست. در اين شب عظيم است كه صادر نخستين براي ربوبيت هستي از جمله بشر، نزول دفعي كرد و قرآن را به همراه خويش آورد تا انسان و جن بهره گيرند و در شب هاي مكررش هر ساله اجلال نزول مي كند تا دستگير همه هستي از راه امامان معصوم (ع) باشد كه جان و نفس وذات وي مي باشند. بنابر اين هر گونه كوتاهي در حق اين شب و امام (ع) و روح اعظم (ص)، به معناي تمرد و عصيان و استكبار ابليسي است كه جز فراق دوزخ ايشان، ثمره اي نخواهد داشت.

لازم است انسان در شب هاي قدر در اين انديشه باشد كه چه اسبابي موجب شده تا اين شب آن چنان عزيز و گرامي باشد و چرا روح ختمي مرتبت (ص) به همراه فرشتگان نازل مي شوند و قرآن را دوباره به سوي نور اولياي خويش مي آورند؟ چگونه بايد بود تا از اين شب و قرآن باز نازل شده همراه روح ختمي مرتبت (ص) به گونه اي ديگر بهره برد؟ چگونه مي توانيم از كسي كه در مقام عندالله است و يا در مقام جنب الله نشسته است، تكريم كرد و از وي بهره برد؟

به نظر مي رسد كه احياي شب هاي قدر مي بايست تنها به انگيزه متاله شدن و گام نهادن در مسيري باشد كه آنان دستور داده اند و در اين راه انجام اعمال مخصوص نيز مي تواند گره اي از مشكلات ما بگشايد و حقيقت را چنان كه هست براي ما باز نمايد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا