اجتماعیاخلاقی - تربیتیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

شوخي در اسلام

samamosمزاح و مداعبه در زبان عربي و شوخي درزبان فارسي نوعي رفتار اجتماعي است كه موجب سرور و شادي انسان مي شود. از آن جايي كه شادي و سرور براي انسان مطلوب است و آثار و بركات بسياري دربردارد، توجه به اسباب سرور و شادي از جمله شوخي نيز مطلوب است، هرچند كه در اسلام، آنچه پسنديده است حفظ تعادل و اعتدال بويژه در رفتار است تا به دور از هرگونه افراط و تفريط، شرايط بگونه اي در آيد كه ضمن بهره مندي مثبت ازهرگونه ظلم و ستم جلوگيري شود؛ زيرا افراط در شادي به شكل فرح و خوشحالي مستانه افزون بر آسيب روحي و رواني به شخص، به ديگران نيز آسيب وارد مي سازد.

نويسنده دراين مطلب با مراجعه به آموز ه هاي وحياني اسلام بر آن است تا الگوهاي رفتاري اسلامي را در مساله شادي و شوخي تبيين كند.

سرور و شادي سعادتمندان

سعادت و خوشبختي، همه مطلوب انسان است ورسيدن به آن را فوز عظيم و رستگاري و فلاح بزرگ بر مي شمارد. از اين رو هر كسي بر آن است تا خوشبختي را به عنوان نه تنها يك فضيلت بلكه يك هدف غايي و متعالي به دست آورد. مولفه هاي سعادت را در آسايش و آرامش پايدار و ماندگار مي بيند و با آنكه مي داند در دنيا چنين امكان و ظرفيتي نيست تا به خوشبختي پايدار و ماندگار برسد، اما همان پايداري و ماندگاري نسبي اش را نيز غنيمت مي داند. تمام تلاش هاي انسان ها در زندگي، به هدف رسيدن به آن سامان مي يابد.

در اين ميان مومنان به سبب فلسفه ويژه و هستي شناختي خاص خود، هرچند كه سعادت درسايه عدالت را در دنيا مطلوب مي دانند (حديد، آيه 25 و آيات ديگر)، اما سعادت هميشگي و ماندگار را در آخرت مي جويند و بر آن هستند تا به هر وسيله و ابزاري آن را به دست آورد.

از اين رو در شرايطي كه امكان رسيدن به سعادت اخروي جز با ايثار و گذشت از سعادت دنيوي، شدني نيست، سعادت ابدي را بر سعادت ناپايدار دنيوي ترجيح مي دهند. پس براي كسب سعادت اخروي كه در آن خوفي از آينده و حزني برگذشته نيست و همه چيز درآن فراهم است و در آسايش و آرامش مطلق به سر خواهند برد، جان و مال را در طبق اخلاص مي گذارند و آن را به پيشگاه سعادت اخروي و ابدي تقديم مي دارند. (بقره، آيات 62، 112، 262، 274 و 277؛ آل عمران، آيه 170 و آيات ديگر)

انسان سعادتمند به سبب آسايش و آرامشي كه دراختيار دارد، درون خود شاد و مسرور است. لذا از مهمترين ويژگي هاي اهل بهشت- اين سعادتمندان ابدي- سرور و شادي است، بگونه اي كه سرور شادي باطني و قلبي آنان در چهره هاي بشاش و شاد ايشان به خوبي نمايان مي شود. (توبه، آيه 111، آل عمران، آيات 169 تا 171؛ انسان، آيات 10و 11) اينان در روز قيامت پيش از ورود به بهشت هنگامي كه كارنامه قبولي را در دست راست مي گيرند، چنان خوشحال و مسرور هستند كه گويي مي خواهند بال در آورند و پرواز كنند.حالت خوش ايشان چنان است كه وقتي به سوي خويشان بازمي گردند نور چهره هاي بشاش آنان بهشت را روشن مي كند و منافقون درتاريكي به خواهش و گدايي انوارشان مي آيند. (انشقاق، آيات 7تا 9؛ حديد، آيه 13).

بنابراين، اهل سعادت، اهل سرور و شادي هستند؛ چون هيچ غم و غصه اي ندارند و همه چيز از وسايل سعادت يعني آسايش و آرامش فراهم است و در امنيت كامل و پايدار و ماندگار روزگار خوش خويش را مي گذرانند.

شادي به دور از افراط

براساس آموزه هاي اسلامي، شادي خوب و پسنديده است؛ اما شادي همواره بايد مانند هر عمل و رفتار اجتماعي به دور از افراط و تفريط باشد؛ چرا كه افراط در رفتارهاي اجتماعي تأثيرات زيانبار و منفي بر شخص و جامعه به جا مي گذارد. از اين رو خداوند در آيه 75 سوره غافر (مومن) سرور به حق و به دور از افراط را امري مقبول و پسنديده معرفي مي كند. خداوند در اين آيه با مقيد كردن «فرح» به «بغيرالحق» بر آن است تا شكل افراطي شادي و سرور را نقد كرده و آن را مطلوب نشمارد؛ چرا كه «فرح» و شادماني گاهي به حق است و مورد ستايش، و گاهي باطل است و مورد سرزنش. (مجمع البيان، ج 7-8، ص 828)

به سخن ديگر، واژه فرح نوع رفتاري است كه شخص هنگام سرور بروز مي دهد كه مي تواند به حق و يا ناحق يعني همراه اعتدال و به دور از افراط و باطل يا همراه با باطل و افراطي باشد. خداوند رفتارهاي افراطي را به عنوان باطل معرفي كرده و آن را ناپسند و مذموم دانسته است.

شادي و اندوه در انسان ها تحت تأثير عوامل بيروني و دروني رخ مي دهد. در اين ميان آسايش و رفاه يا فقدان آن نقش تعيين كننده اي در ايجاد شادي و اندوه در انسان ايفا مي كند. بسياري از مردم تحت تأثير وضعيت آسايشي خود، به آرامش مي رسند يا آرامش خود را از دست مي دهند. خداوند در آيات 9 و 10 سوره هود و نيز آيه 48 سوره شوري به تغيير پذيري احوال روحي و رواني انسان از جهت نوميدي و شادماني، با كمترين سختي و رفاه توجه مي دهد و ضمن بيان اين حالت انساني به نقد آن مي پردازد.

از اين آيات به دست مي آيد كه انسان ها خواسته و ناخواسته تحت تأثير وضعيت آسايشي و رفاهي خود قرار مي گيرند و شادي و اندوه متأثر از آن وضعيت، در آدمي ايجاد مي شود. هر چند كه انسان ها نبايد ارتباط اين چنين قوي و استوار ميان آسايش و آرامش برقرار كنند؛ چرا كه آسايش و رفاه در دنيا مسئله اي است كه نمي توان آن را با آرامش پيوند زد.

به سخن ديگر، از نظر قرآن آرامش تنها در سايه سار آسايش و رفاه پديد نمي آيد كه انسان ها پيوند استواري ميان آرامش و آسايش زده اند و هرگاه وضعيت آسايشي ايشان تغيير كرد وضعيت آرامشي آنان تغيير كند؛ چرا كه مي توان آرامش را در نداري و فقدان آسايش و رفاه نيز به دست آورد؛ چنانكه آسايش هميشه به معناي تحقق آرامش نيست؛ چه بسا انسان هاي مرفهي كه از آرامشي برخوردار نيستند يا انسان هاي فقيري كه در آرامش كامل زندگي مي كنند. پس نمي بايست در تحليل مسئله آرامش به متغير آسايش توجه بسيار كرد و آن را از عوامل كليدي آرامش برشمرد كه مسئله اي نادرست است. جالب اين است كه اين افراد باچنين تحليل نادرست و ارتباط استوار ميان آسايش و آرامش، سفارش هايي مطرح مي كنند و به جامعه و انسان ها مي قبولانند كه براي رسيدن به آرامش مي بايست به رفاه رسيد كه در حقيقت نشاني غلط دادن است.

خداوند در بيان علت پرهيز از هرگونه شادي و سرور افراطي يعني فرح باطل به آثار خروج از اعتدال و گرايش به افراط اشاره مي كند و مي فرمايد كه اينگونه رفتارهاي نامناسب موجب غفلت از خدا (غافر، آيات 73 تا 75)، گمراهي (همان)، شرك (همان) و هلاكت در دنيا و آخرت (قصص، آيه 28) مي شود. از اين رو ضمن ناپسند شمردن افراط درشادي و فرح باطل (لقمان، آيه 18؛ اسراء، آيات 37 و 38) از اينگونه رفتارهاي سرخوشانه و مستانه نهي مي كند (انفال، آيات 47 و 48؛ لقمان، آيات 17و 18) و براي افراط بدكاران درشادي و خوشحالي، كيفر دوزخ را وعده مي دهد. (غافر، آيات 72 تا 76؛ انشقاق، آيات 10تا 13)

شادي و شوخي در اسلام

انسان ها هنگام شادي شوخي مي كنند و همچنين براي اينكه سرور و شادي را در ديگران و جمع ايجاد كنند يا بيفزايند از شوخي بهره مي گيرند.

در فرهنگ معين براي شوخي معاني چندي بيان شده كه از جمله مي توان به معناي 1. گستاخي، بي شرمي2.- خوشي، عشرت. 3- مزاح، هزل درمقابل جدي اشاره كرد. در فرهنگ عاميانه، شوخي خركي كنايه از شوخي دور از ادب و نزاكت است. وقتي مي گوييم كه با كسي شوخي داشتيم به معناي اين است كه الف- با او صميمي هستيم، ب-يا اين كه سر به سر او گذاشتيم.

البته در ادبيات كهن فارسي، شوخ به معناي چرك نيز آمده است. شوخ به رخ كشيدن، يعني دلاك چرك را از تن درگرمابه بيرون كشد و به رخ طرف بكشد كه هم نشانه آن است كه كاربلد است و هم اين كه طرف مدتي است كه تن به آب گرمابه نسپرده و از حمام و شست و شو و گرمابه گريزان است. در فرهنگ دهخدا آمده است: شوخ:چرك (فرهنگ جهانگيري). شوخ:چرك جامه كه به تازي آن را وسخ گويند… گاه شوخ در معني مطلق چرك و پليدي به كار مي رود.

مداعبه و مزاح كردن درزبان عربي، به معناي شوخي كردن است. هزل نوع افراطي شوخي و مزاح است كه در بسياري از موارد همراه با بي ادبي است؛ چنانكه مداعبه نيز بيشتر، رفتاري است تا كلامي؛ همچنين مزاح بيشتر با كلام انجام مي گيرد تا با رفتار.

شوخي در اسلام جايز دانسته شده و حتي بابي در كتب روايي ما به آن اختصاص يافته است (شيخ حر عاملي، ج 12، وسائل الشيعه ، ص 112، باب استحباب مزاح و ضحك)؛ زيرا شوخي يا ريشه درسرور باطني فرد قراردارد كه مي خواهد به جمع منتقل كند يا اينكه براي تغيير ذائقه جمع صورت مي گيرد تا از حالت جدي خارج شده يا از اندوه و غمي رهايي يابند. بنابر اين، شوخي را نمي توان از مصاديق لهو و لعب باطل برشمرد، مگر اينكه از حالت اعتدال خارج شود و از هدف حكميانه اي چون ايجاد شادي و سرور درجمع به ابتذال و غيبت و تمسخر كشيده شود. در اين صورت است كه به عنوان لهو، مذموم و ناپسند خواهد بود.

اميرمومنان علي (ع) شوخي كردن را عامل ايجاد سرور دربرادر ايماني مي داند كه دچار اندوهي است كه مي توان با شوخي او را از آن حالت خارج كرد. آن حضرت (ص) در اين باره به سيره عملي پيامبر(ص) اشاره مي كند و مي فرمايد: كان رسول الله (ص) ليسر الرجل من اصحابه اذا راه مغموما بالمداعبه و كان يقول: ان الله يبغض المعبس في وجه اخوانه؛ هرگاه رسول اكرم يكي از اصحاب خود را غمگين مي ديدند، با شوخي، او را خوشحال مي كردند و مي فرمودند: خداوند، كسي را كه با برادران (ديني)اش با ترشرويي و چهره عبوس روبرو شود، دشمن مي دارد. (رسائل شهيد ثاني، ص 326)

از آنجايي كه سرور، امري مطلوب و پسنديده و از صفات بهشتيان است و بيانگر آرامش روحي و رواني مي باشد، از نظر اسلام عواملي كه در ايجاد آن نقش داشته باشد نيز مطلوب دانسته شده است. از اين رو در روايات، شوخي در جمع به دور از هرگونه افراط و دشنام و ناسزا و تمسخر به عنوان امري محبوب الهي دانسته شده و شوخي كننده به عنوان محبوب خداوند معرفي گشته است. امام باقر(ع) مي فرمايد: إِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ يُحِبُّ المُداعِبَ فِى الجَماعَةِ بِلا رَفَثٍ؛ خداوند عزوجل دوست دارد كسي را كه در ميان جمع شوخي كند به شرط آنكه ناسزا نگويد. (كافي، ج 2، ص 663، ح 4)

از آنجايي كه هر چيزي كه محبوب خداوند است، محبوب حبيب خداوند يعني حضرت محمد مصطفي(ص) است، آن حضرت(ص) اهل شوخي و مزاح بود. رسول اكرم(ص) مي فرمايد: اني أمزح و لا أقول الا حقا؛ من شوخي مي كنم، اما جز حق نمي گويم. (شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 330)

در سيره رسول اكرم(ص) است كه ايشان با ديگران شوخي مي كرد از جمله آمده است كه: پيرزني نزد پيامبر آمد. حضرت به او فرمودند: پير به بهشت نمي رود. پيرزن گريست. حضرت فرمودند: تو در آن روز پير نخواهي بود. خداي متعال مي فرمايد: «ما آنان را آفرينش نويني بخشيديم و همه را دوشيزه قرار داديم». (تنبيه الخواطر، ج 1، ص 112)

امام كاظم(ع) نيز در بيان سيره عملي پيامبر(ص) نمونه اي از شوخي آن حضرت(ص) را گزارش مي كند و مي فرمايد: باديه نشيني بود كه نزد رسول خدا مي آمد و براي آن حضرت هديه مي آورد و همان جا مي گفت: پول هديه ما را بده و رسول خدا مي خنديدند. آن حضرت هرگاه اندوهگين مي شدند، مي فرمودند: آن باديه نشين چه شد؟ كاش نزد ما مي آمد. (كافي، ج 2، ص 663، ح 1)

چنانكه گفته شد سرور از صفات بهشتي ها و مومنان است. اهل ايمان نيز سرور خويش را در اشكال گوناگون به نمايش مي گذارند كه از جمله آنها شوخي است. امام صادق(ع) در بيان صفات مؤمن مي فرمايند: هيچ مؤمني نيست مگر اينكه در او «دعابه» باشد. راوي سؤال كرد دعابه چيست؟ حضرت فرمودند: «مزاح» (كليني، اصول كافي، ج 2، ص 664)

از صفات مؤمن بلكه از مهم ترين و اصلي ترين صفات اهل ايمان، خوشرفتاري و حسن خلق است كه جلوه هاي بسياري دارد كه از آن جمله شوخي با دوستان است. يونس شيباني از امام صادق(ع) نقل كرده است كه آن حضرت(ع) از او پرسيد: چگونه است شوخي و مزاح كردن شما با ديگران؟

گفتم: اندك است.

حضرت(ع) با لحني عتاب آميز فرمود: چرا با ديگران مزاح و شوخي نداريد؟! شوخي و مزاح، بخشي از خوشرفتاري و حسن خلق است.

آن حضرت(ع) در ادامه به سيره عملي پيامبر(ص) اشاره كرده و فرمودند: پيامبر(ص) هم با افراد شوخي مي كرد و مي خواست كه آنها را شادمان كند. (وسايل الشيعه، ج12، ص 114، حديث 15794 و سنن النبي، علامه طباطبايي، ص60)

با نگاهي به نمونه هايي كه از مزاح ها و رفتارهاي لطيفه آميز حضرت رسول(ص) روايت شده، مي توان به روشني دريافت كه آن حضرت(ص) درعين حالي كه خوش اخلاق و گشاده رو و بذله گو بودند، هرگز از مرز حق فراتر نمي رفتند و شوخي هاي حضرت باطل و لغو و ناروا نبود.

چنانكه فرمودند: من مزاح مي كنم ولي جز حق نمي گويم (علامه مجلسي، بحارالانوار، ج16، ص 117)

آداب، شرايط و آثار شوخي

اعتدال در اسلام بسيار سفارش شده است؛ چرا كه نظام هستي و جامعه بر اعتدال نهاده شده و هرگونه افراط و تفريط به معناي خروج از اعتدال و ظلم معرفي شده است. لذا نبايد انسان هميشه در كارهاي حتي خوب و سرورانگيزي چون شوخي افراط كند. شوخي اندازه اي دارد كه اگر از حد بگذرد دل را مي ميراند و خستگي و دلمردگي را به دنبال مي آورد.

احكام اسلامي نيز شوخي بردار نيست؛ به اين معنا كه مي بايست همه آنها را مراعات كرد و از حد اعتدال خارج نشد. اگر شوخي از حد بگذرد همانند هر امر لهو و لعب و لغوي مي شود كه پسنديده عقل نيست و شريعت نيز آن را برنمي تابد و مجوزي براي آن صادر نمي كند. همان طوري كه استراحت و كار و عبادت به ميزان متعادل خوب است؛ افراط در هركاري حتي عبادت خاص مانند نماز مي تواند دلسردكننده روح و روان آدمي باشد؛ از اين رو در آيات قرآني بر ذكر به دوام تأكيدشده كه بازدارنده غفلت است نه برنماز دايمي كه خود شكلي از اشكال عبادت و ذكر است.

از اين رو حضرت علي(ع) به فرزندش مي فرمايد: فرد با ايمان كسي است كه شبانه روز خود را در سه وقت قرارداده باشد، بخشي از آن را به معنويات بپردازد و با پروردگارش مناجات كند، قسمتي را براي معاش و امورات دنيا بگذارد و قسمتي را اختصاص به لذت هاي حلال و مشروع بدهد. (نجفي خميني، تفسير آسان، ج8، ص70، چاپ انتشارات اسلامي؛ ميزان الحكمه، ج10، ص637-380)

جالب اينكه در حديث ديگري اين جمله اضافه شده كه اين سرگرمي و تفريح سالم كمكي است براي ساير برنامه ها. اما مهم اين است كه اين تفريح و سرگرمي بايد سالم باشد وگرنه مشكلاتي را ايجاد خواهد كرد. چه بسيار تفريحات ناسالمي كه روح و اعصاب انسان را چنان مي كوبد كه قدرت كار و فعاليت را تا مدتي از او مي گيرد.

امام علي(ع) در بيان زياده روي و افراط در شوخي كردن به تأثيرات اجتماعي آن اشاره مي كند و مي فرمايد: كثره المزاح تذهب البهاء و توجب الشحناء؛ شوخي زياد ارج و احترام را مي برد و موجب دشمني مي شود. (غررالحكم، ج4، ص597، ح7126)

اميرمؤمنان علي(ع) همچنين در سخني ديگر از تأثيرات زياده روي و افراط در شوخي به ايجاد جهالت و ناداني توجه مي دهد و مي فرمايد: من كثر مزاحه استجهل؛ هر كس زياد شوخي كند، نادان شمرده مي شود. (غررالحكم، ج5، ص183، ح7883)

در شوخي كردن بايد مواظب باشيد كه ديگران تفسير نادرستي از آن نداشته باشند و موجبات دردسر را فراهم نياورد. امام علي(ع) به شوخي كنندگان هشدار مي دهد كه مراقب اين مسئله باشند؛ چرا كه به سادگي ممكن است از شوخي به جدي افتد و محيط از حالت عادي خارج شود. آن حضرت(ع) مي فرمايد: رب هزل عاد جدا؛ چه بسا شوخي اي كه جدي مي شود. (تحف العقول، ص85)

امام صادق(ع) با توجه به شخصيت مخاطب و موقعيت اجتماعي و مكاني سفارش مي كند كه بعضي اوقات بايد از مزاح پرهيز كرد؛ در حقيقت هر سخن جايي و هر نكته مقامي دارد. آن حضرت مي فرمايد: اذا احببت رجلا فلا تمازحه ولا تماره؛ هر گاه كسي را دوست داشتي، با او نه شوخي كن نه مجادله. (كافي، ج2، ص66، ح9)

اينكه امام موسي كاظم(ع) برخلاف رواياتي كه مي گويد شوخي كردن از صفات مؤمن است، از شوخي پرهيز مي دهد به سبب اين است كه مبادا شخص، گرفتار عادت زياده روي در شوخي شود و به باطل گرايش يابد. از اين رو مي فرمايد: اياك و المزاح فانه يذهب بنور ايمانك؛ از شوخي (بي مورد) بپرهيز، زيرا كه شوخي، نور ايمان تو را مي برد. (بحارالانوار، ج78، ص321)

در حقيقت شوخي هاي بي مورد و نسنجيدن موقعيت مكاني و مقامي و يا زياده روي در اين امر يا گرايش به شوخي هاي باطل و نارواست كه باعث مي شود شوخي كردن امري مذموم شمرده مي شود. بر همين اساس امام حسن عسكري نيز مي فرمايد: لاتمار فيذهب بهاوك و لاتمازح فيجترا عليك؛ جدال مكن كه ارزشت مي رود و شوخي مكن كه بر تو دلير شوند. (تحف العقول، ص486)

برخي از رفتارها حتي به شكل سخن موجب مي شود تا آدمي از مسير درست زندگي خارج شود. از آن جايي كه راستي و صداقت كليد هر خير و دروغ كليد هر شري است؛ پيامبر(ص) از دروغ حتي به شوخي پرهيز مي دهد و مي فرمايد: انا زعيم ببيت في ربض الجنه و بيت في وسط الجنه و بيت في اعلي الجنه ، لمن ترك المراء و ان كان محقا و لمن ترك الكذب و ان كان هازلا و لمن حسن خلقه؛ من براي كسي كه بگو مگو را رها كند، هر چند حق با او باشد و براي كسي كه دروغ گفتن را اگر چه به شوخي باشد، ترك گويد و براي كسي كه اخلاقش را نيكو گرداند، خانه اي در حومه بهشت و خانه اي در مركز بهشت و خانه اي در بالاي بهشت ضمانت مي كنم. (خصال، ص441، ح170)

در شوخي كردن بايد از اموري چون تمسخر ديگران، بيان سخنان ياوه و غيبت و جدال و افترا پرهيز كرد. تمسخر ديگران همانند دروغ به هر دليلي جايز نيست حتي اگر به قصد شوخي و ادخال سرور در دل برادران ايماني باشد.

جوك و لطيفه گويي يا لطيفه سازي درباره اقوام و قبايل مسلمان جايز نيست و از گناهان است و نمي توان به صرف شوخي و مزاح كردن، چنين جوكهائي را رد و بدل كرد. و به صرف ادخال سرور يا شادكردن ديگران، مجوزي براي گناه درست كرد.

اگر همه شرايط و آداب شوخي كردن مراعات شود مي توان اميد داشت كه شوخي به عنوان يك امر مثبت و سازنده اجتماعي داراي كاركردهاي هنجاري در جامعه باشد و زمينه را براي ايجاد يا بروز آرامش روحي و رواني فراهم سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا