اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

آثار انوار الهی در قلب و اعضای انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

تابش و بازتاب در فارسی معادل «ضوء» و «نور» در عربی است. از نظر قرآن، مقام احدیت یا همان «هو» هم چون «ضوء» است که از منبع خورشید می تابد، و مقام واحدیت یا همان «الله» هم چون «نور» است که از منبع ماه بازتاب داده می شود؛ در حقیقت ماه بدون خورشید فاقد نور خواهد بود؛ زیرا این نور بازتاب تابش خورشید است. الله همان نور یا بازتابی از «ضوء» و تابشی است که مقام «هو» صادر شده است. همین نور الله است که هستی از زمین و آسمان را ایجاد کرده است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نوری که در اعضا و جوانح و جوارح انسان قرار می گیرد و به او صفات «الهی» می بخشد، از منبع «هو» و مقام احدیت است.

هر نوری که ازاین منبع صادر می شود و در قالب ربوبیت و پروردگاری الهی در ما به تعلیم و تزکیه الهی ایجاد می شود، آثاری دارد که انسان را الهی می سازد. از نظر آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، باید یکایک اعضا و جوارح و جوانح ما نورانی به نورانیت ربوبیت الله شود تا انسان «متاله» گردد. هر چیزی نوری می خواهد که در این جا به بررسی آن ها می پردازیم.

انوار الهی در انسان

 براساس زیارت آل یس، چیزی که ما بدان ها نیازداریم، انوار الهی است که هر یک از اعضا، جوارح و جوانح ما می بایست به فضل الهی ایجاد شود. این انوار الهی عبارتند از:

  1. نور یقین برای قلب: از نظرآموزه های وحیانی قرآن قلب انسان که مرتبه ای از مراتب نفس است، مرکز شناختی و گرایشی و اندیشه و انگیزه انسان است. دست کم پنج کارکرد اصلی تفقه، تعقل، تدبر، تذکر و تبصر برای قلب در قرآن بیان شده است(اعراف، آیه 179؛ حج، آیه 46، محمد، آیه 24) که به ساحت اندیشه و انگیزه، علم و عمل و جزم و عزم مربوط است. بنابراین، حکمت های علمی و عملی همگی مربوط به قلب است. از نظر قرآن، در ساحت اندیشه مهم ترین سطح از بلوغ اندیشه و شناخت ومعرفت به عنوان یقین شناخته می شود که سطح تمام و کمال علمی و شناختی و معرفتی است، به طوری که هیچ گونه شک و ریب در آن راه نمی یابد. یقین به نوعی همانند رویت و شهود حسی است که در قلب انسان شکل می گیرد؛ علم حضوری انسان نسبت به درد و غم و شادی و سرور از جمله امور یقینی است. معجزات بصیرت بخش الهی چنین یقین علمی را در قلب ایجاد می کند.(نمل، آیه 14) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قلب در ساحت اندیشه نیازمند نور یقین است تا حقایق هستی را چنان که هست ادراک کند و هیچ شک و ریبی درباره آن نداشته باشد. وقتی قلب از سوی خدا به سبب نور یقین روشن شود، حقایق را چنان که هست می بیند. بنابراین، در ساحت اندیشه و علم و شناخت و معرفت با یقین وارد می شود؛ البته از نظر قرآن، قلب دارای کارکردهای گرایشی و عزم ارادی نیز است؛ پس این گونه نیست که «عقد القلب» به شکل یقین، عامل «عقیده القلب» شود و در مقام گرایش و عزم ارادی همان چیزی را انجام دهد که بدان یقین کرده است. به سخن دیگر، هر چند که نور یقین در ساحت اندیشه و جزم و علم و معرفت، حقیقت را بدون شک و ریب برای انسان روشن می کند، اما هیچ گونه تلازمی میان جزم و عزم نیست؛ زیرا ممکن است درمیان جزم اندیشه و عزم اراده، هواهای نفسانی فاصله ایجاد کند و شخص با آن که به امری یقین صد درصد دارد، ولی به سبب هواهای نفسانی از ظلم گرایی و علوگرایی و برتر جویی به مخالفت بپردازد و هیچ وقعی به جزم و نور یقین نکند؛ چنان که فرعون و فرعونیان به سبب «ظلم و علو» با یقین صد در صدی که با معجزات بصیرت بخش موسی(ع) پدید آمده، مخالفت ورزیدند و به تکذیب موسی پرداختند.(نمل، آیه 14)
  2. نور ایمان برای صدر: در آیات قرآنی «شرح» و گشایش به «صدر» نسبت داده شده است.(طه، آیه 25؛ زمر، آیه 22) البته مراد از صدر همین سینه ظاهری نیست که قلب ظاهری صنوبری گوشتی پشت آن قرار می گیرد، بلکه همان طوری که قلب همان مرتبه ای از مراتب نفس است؛ مراد از صدر و سینه همان جایگاهی است که قلب باطنی نفس در آن جایگاه قرار می گیرد. گشایش صدر به معنای گشودگی و فراخی است که ظرفیت بی پایانی را برای شخص و پذیرش حقایق وافزایش آستانه تحمل در صبر و حلم ایجاد می کند. ازهمین روست که پیامبران برای انجام ماموریت های سنگین پیامبری نیازمند شرح صدر هستند تا بتوانند صبر و حلم خویش را در سطح عالی داشته باشند و در برابر اذیت و آزار کم نیاورند. بر همین اساس حضرت موسی(ع) برای ماموریت مقابله با فرعون و فرعونیان خواهان شرح صدر می شود(طه، آیه 25)  و خدا به پیامبر اکرم(ص) برای ماموریت الهی «شرح صدر» عطا می کند.(شرح، آیه 1) البته از نظر قرآن، شرح و گشایش صدر و سینه می تواند نسبت به اسلام یا کفر باشد.(نحل، آیه 106) از همین روست که برخی از کافران چنان نسبت به کفر گرایش دارند که گویی همه وجودشان برای آنان آماده شده است. بنابراین، همه هستی خویش را برای زندگی دنیوی و مخالفت با پیامبران و زندگی اخروی و معاد می گذارند و مغضوب درگاه الهی می شوند.(نحل، آیات 106 و 107) از نظر قرآن، کسی که سینه برای کفر گشوده می کند، در نهایت گرفتار غضب الهی شده و خدا «صدر» او را «ضیق» و تنگ و گرفتار «حرج» و سختی می کند به طوری که گویی به آسمان او را بالا برده و در فشار و سختی کمبود هواها از نفس کشیدن باز مانده است.(انعام، آیه 125) به هر حال، شرح صدر حقیقی برای کسی است که قلب او به نورایمان منور شده است ونسبت به آن محبت دارد و نسبت به کفر و فسوق وعصیان کراهت می ورزد؛ زیرا چنین شخصی از راه رشد باطنی به تمامیت عقلانیتی رسیده که قلب درگرایشی ادراکی و شناختی به آن می رسد.(حجرات، آیه 7) باید توجه داشت از نظر قرآن، ایمان چیزی جز نور الهی نیست که در دل و قلب افراد مومن می تابد و محبت ایمان درآن جایگزین شده و کراهت و بغض کفر و فسوق و عصیان دردلش قرار می گیرد. این گونه است که شخص با دل اذعان به ایمان کرده و با زبان اقرار بدان نموده و با اعمال جوارح و اعضا مهر تایید بر آن زده و به عزم خویش در عمل آن را امضا کرده است.
  3. نور نیات برای فکر: فکر و تفکر برآیند تعقل قلب است؛ به این معنا که قلب با بهره گیری از ابزارهای شناختی چون شنوایی و بینایی، داده های بیرونی را به داشته های فطری الهی خویش عرضه می کند. چنین چیزی را تفکر می نامند. پس اگر نفس انسانی سالم باشد، قلب نیز سالم خواهد بود و با سلامت قلب، کارکردهای آن نیز سالم و صحیح خواهد بود. کارکردهایی قلب سالم و سلیم آن است که داده های اکتسابی را به داشته های فطری الهی عرضه می کند و بر اساس معیارهای داشته ها، به سنجش و داوری و قضاوت می پردازد که از آن به حکم تعبیر می شود. احکامی که عقل در این شرایط صادر می کند، تصدیق نامیده می شود؛ زیرا داده های اکتسابی را به داشته های فطری عرضه داشته و صدق و راستی آن را بر اساس معیارهای الهی تایید کرده است. تکذیب زمانی رخ می دهد که در فرآیند تعقل و تفکر، چنین تصدیقی انجام نشود و داده های اکتسابی بر خلاف معیارها و داشته های فطری باشد. پس فکر صحیح زمانی شکل می گیرد که این تصدیق به شکل حقیقی انجام شود. وقتی فکری شکل گرفت، این فکر گرایشی را موجب می شود تا انسان را به سوی عزم ارادی سوق دهد و انگیزه ای را ایجاد کند. برای آن که فکر در انگیزه درست و صحیح باشد، نیاز است تا نور نیات برآن بتابد؛ زیرا نیت همان قصد باطنی برای انجام کاری است که درباره آن فکر مبتنی بر تعقل شده باشد. به سخن دیگر، اگر تعقل و تفکر بر اساس منطق الهی انجام شود، لازم است تا فکر به معنای خروجی نهایی تعقل و تفکر، با نور نیات وانگیزه الهی باور شود و انگیزه صحیح شکل گیرد. اگر نیت خالصانه الهی و لوجه الله باشد، همه افکار شخص الهی می شود. ازهمین رو، باید گفت که نور نیات موجب می شود تا انگیزه و نیت شخص در اعمال از خلوص برخوردار شود و در قالب «وجه الله» گرایش و انگیزه ها شکل گیرد.(انسان، آیات 8 و 9) به سخن دیگر، انسان متفکر بر اساس داده های اکتسابی و داشته های فطری، فکری را می کند که این فکر اگر بخواهد به عمل در آید می بایست از انگیزه الهی برخوردار شود که همان «نور نیات» است که آن را مخلصانه و لوجه الله می سازد. از نظر قرآن، تفکر بر اساس داشته های الهی در نفوس هر کسی زمانی است که نفس و قلب سالم مانده باشد و قدرت عرضه داده ها برداشته ها فراهم باشد.(روم، آیه 8؛ آل عمران، ایه 191؛ یونس، آیه 24)
  4. نور علم برای عزم: چنان که گفته شد، علم و عمل هرچند که دو بخش جدا از هم هستند و هیچ تلازم مستقیمی ندارند؛ یعنی این طور نیست که وقتی علم ایجاد شد، به طور خودکار عمل ایجاد شود، بلکه نیاز است که پس از تحقق علم حتی در سطح یقین شهودی و حضوری، عزم ارادی وجود داشته باشد، تا آن یقین در میدان ایمان ظهور و بروز کند، هم چنین باید گفت که علم که مرتبه ای مراتب شناخت ادراکی و اندیشه ای است، زمانی می تواند در ساحت عمل و عزم ارادی خود نمایی کند که ساحت انگیزه و عمل قلب که از آن به عزم عملی یاد می شود، با نور علم منور شده باشد. از نظر قرآن، بسیاری از مردم با شک و ظن در کارها وارد می شوند و عزم آنان منتسب به علم و یقین نیست؛ از همین روست که آنان در ظلمات شک و ظن گام برمی دارند و هماره به خطا می روند و اعمال آنان برخلاف سنت ها و صراط مستقیم الهی است؛ زیرا کسی که براساس ظن و شک عمل می کند، در دام هواهای نفسانی از غضب و شهوت می افتد و این گونه به جای عبودیت خدا، گرفتار عبودیت هواهای نفسانی خویش است.(جاثیه، آیه 23؛ نجم، آیات 23 تا 28) از نظر قرآن، مومنان می بایست در جایی که «علم» ندارند، توقف کنند و هیچ اقدام مثبت یا منفی انجام ندهند و به تکذیب یا تصدیق امری نپردازند.(اسراء، آیه 36) پس اگر عزم ارادی و عملی بر کاری باید باشد، می بایست این عزم بر اساس نور علم باشد؛ و گرنه درجایی که نور علم نتابیده انسان می بایست درنگ کند و توقف نماید. از نظر قرآن، نور علم زمانی تحقق می یابد که انسان متقی شود و آن نیز زمانی است که شخص بر اساس هدایت های فطری عقلی و وحیانی نقلی عمل کرده باشد که مطابق هم است(روم، آیه 30) زیرا در این گونه موارد نه تنها خدا خود به تعلیم انسان متقی می پردازد(بقره، آیه 282)، بلکه برایش قدرت بصیرتی را می دهد تا حق و باطل را از هم جدا سازد و گرایش های خویش رابر اساس آن ساماندهی کند.(انفال، آیه 29)
  5. نور عمل برای قوت: انسان همان طوری که در انجام کاری نیازمند جزم اندیشه وعلم نوری و یقین نوری و هم چنین عزم وفکر نوری است، هم چنین نیازمند نور عمل در قوت و توان است؛ زیرا بدون قوت و توان نمی توان کاری کرد و عملی را انجام داد. قوت همان توانی است که انسان را قادر می سازد کاری را انجام دهد یا ترک کند؛ زیرا قوت همان توان و قدرت همان توانایی انتخاب انجام عمل یا ترک آن است. از نظر قرآن، خدا هم قوی وهم قدیر است و هر قوه و توانی از او سرچشمه می گیرد و هر قدرت انتخابی به قدرت او بستگی دارد؛ زیرا اوست که مشیت کرده تا انسان در سطح از قوت و قدرت برخوردار شود. البته برخی قوت انجام کاری دارند، ولی این قوت ممکن است در راستای اعمالی باشد که انسان را به سوی ظلمات کفرو فسق و فجور و عصیان می برد. بنابراین، لازم است تا قوت او مهجز به نور عمل الهی باشد و انسان اعمالی را انجام دهد که به اصطلاح اعمال صالح است. به سخن دیگر، نور ایمان با نور عمل صالح می آمیزد و انسان رانجات می دهد. پس آن چه انسان برای رهایی از خسران ابدی نیازدارد، نور ایمان با نور عمل صالح در مقام قوت و توان است.
  6. نور صدق برای زبان: صدق یکی از اصول اساسی و بنیادین و پایه اخلاقی است که هدایت فطری عقلی الهی در کنار عدالت، امانت و وفا بر آن تاکید دارد. صدق در برابر کذب قرار می گیرد؛ پس اگر کذب کلید هر گناه و بدی است، صداقت کلید هر ارزشی و خیری است که به انسان می رسد. از نظر قرآن، مقام صدیقین و صادقین بس بلند در کنار پیامبران و شهداء است.(نساء، آیه 69) صدق به معنای تطابق قول و فعل است. البته قول در فرهنگ قرآنی به معنای اعتقاد و باورهای قلبی است که بر زبان جاری می شود؛ پس اگر کسی صادق باشد، کسی است که بر اساس باورها و اعتقادات سخن می گوید و حکم می کند. نور صداقت وقتی بر زبان جاری شود، انسان به ارزش های الهی در عمل نیز پای بندی نشان می دهد به آن سو کشیده می شود. منافقان از کسانی هستند که فاقد نور صدق در زبان هستند؛ زیرا اهل کذب هستند و آن چه در دل دارند به زبان نمی گویند و خدا آنان را متهم به دروغگو بودن می کند.(منافقون، آیه 3)
  7. نور بصیرت برای دین: بصیرت به معنایی بینایی دقیق و ژرف و فراتر از نظر و نگریستن بلکه حتی رویت و دیدن است؛ زیرا دیدنی است که همراه با تفکر و تعقل است. دین به معنای مجموعه عقاید و احکام است که فلسفه و سبک زندگی انسان را می سازد. بنابراین، کسی که در دین به نور بصیرت برسد، کسی است که اسلام وشرایع الهی آن را به خوبی درک کرده و از سفاهت و جهالت رسته است؛ زیرا از نظر قرآن، رشید و بصیر کسی است که به دین اسلام و شرایع الهی پیوسته و محبت و نور ایمان در دلش به عنایت الهی قرار گرفته و نسبت به کفر و فسق و عصیان کراهت دارد.(بقره، آیه 130؛ حجرات، آیه 7)
  8. نور ضیاء برای بینایی: بصر به معنای چشم نیست، چنان که سمع به معنای گوش نیست؛ زیرا در عربی چشم همان عین و گوش همان اذن است. سمع به معنای شنوایی و بصر به معنای بینایی توان و قوتی است که برای قلب انسان است. از این روست که شنوایی و بینایی به نفس و قلب نسبت داده می شود که تنزل روح اللهی در انسان است. ضیاء به معنای تابش است که از منبع اصلی یعنی خورشید می تابد و نور به ماه نسبت داده می شود که منبع بازتاب ضیاء و ضوء است.(یونس، آیه 5) بر این اساس وقتی از نور ضیاء برای بصر و بینایی سخن به میان می آید، به این معنا است که بینایی ما از نوری بهره مند شود که مستقیم از ضیاء و منبع اصلی ساطع می شود و بازتاب در بازتاب نباشد؛ چنان که اگر تابش ضوء خورشید بر ماه بتابد و بازتاب نور ماه بر آب بتابد و از آن جا به بصردرآید با واسطه های چندی ممکن است، دقت در بینایی کاهش یابد، هم چنین در بینایی قلب ما می تواند واسطه ها تاثیر منفی به جا گذارد. بنابراین، بهره مندی بصر و بینایی قلب از نور مستقیم تابش الهی ازمقام «هو» می تواند تاثیرات مثبتی در فهم و ادراک و گرایش ما بگذارد؛ زیرا این بصر و سمع است که ارتباط تنگاتنگ با قلب دارد و امکان رسیدن به علم نوری وحقیقی را به ما می دهد.(اسراء، آیه 36) براین اساس، علمی که صاحب بصیرت به دست می آورد، علم شهودی نوری است که از تابش مستقیم بر حقیقت به دست آمده و واسطه ای در میان نبوده است. چنین بصیرت قلبی موجب می شود تا امکان تعقل و تفقه و تدبر و تذکر و تبصر در قلب بسیار قوی و مستحکم و متین باشد که هیچ شک و ریبی در آن را نمی یابد و یقین صد درصد حتی در سطحی فراتر از علم الیقین و عین الیقین(تکاثر، آیات 5 و7) یعنی در سطح حق الیقین باشد.(واقعه، آیه 95)
  9. نور حکمت برای شنوایی: حکمت های از دو طریق مستقیم عقلی و نقلی به دست می آید؛ عقلی همان است که در بخش نور ضیاء بصر گفته شد؛ زیرا آن امر به ساحت نفس و عقل و قلب مربوط است؛ اما قلب انسانی از راه دیگر غیر تعقل و تفکر و تفقه به حقایق علم و آگاهی می یابد که آن همان سمع و شنوایی است. اگر کسی از نور حکمت از طریق شنوایی بهره مند شود، گویی مستقیم از نور ضیاء بصر و بصیرت بهره مند شده است؛ از همین روست که خدا در قرآن، اهل نجات از دوزخ را به دو گروه اصلی «عاقلان و شنوندگان» تقسیم می کند و می گوید با سمع و عقل می توان از دوزخ رست: لو کنا نسمع او نعقل.(ملک، آیه 10) به هر حال، حکمت های الهی همان حقایق های ناب است که در قالب عقیده و افکار یا رفتار نیک به انسان داده می شود؛ مجموعه ای از این حکمت ها در قرآن به ویژه در آیات نخست سوره های لقمان و اسراء بیان شده است.
  10. نور موالات برای مودت اهل بیت(ع): موالات به معنای پذیرش ولایت و سرپرستی محبانه اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به عنوان اولوا الامر و اولیای الهی است که خدا به سبب طهارت و تطهیر باطنی آنان به ایشان داده و عطا نموده است.(نساء، آیه 59؛ مائده، آیات 3 و 55؛ احزاب، آیه 33) مودت به معنای دوستی همراه با اتباع و پیروی و اطاعت است نه صرف محبت بدون اتباع و اطاعت. از نظرقرآن، همان طوری که نور ایمان در قلب انسان به سبب محبتی است که خدا در دل مومنان ایجاد می کند(حجرات، آیه 7) باید از خدا خواست تا خدا نور ولایت پذیری ما را نسبت به اهل بیت(ع) و مودت آنان ایجاد کند و ما را از اجر رسالت(شوری، آیه 23) در قالب مودت نسبت به اهل بیت(ع) که تالی تلو کتاب الله هستند، بهره مند سازد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا