اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیتاریخیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

نقش اخلاق اسلامی در مهندسی پیشرفت اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

نفوذ فرهنگی اسلام در جهان با تمدن سازی نوین اسلامی شدنی و دست یافتنی است؛ زیرا با تحقق تمدن اسلامی در چارچوب نظامات گوناگون است که می توان امید داشت تا به عنوان جایگزین نظاماتی قرار گیرد که تمدن هایی کنونی از جمله تمدن غربی داعیه دار آن است.

به سخن دیگر، نمی توان از تهاجم فرهنگی اسلام به فرهنگ های دیگر سخن به میان آورد یا به دفع و رفع تهاجم فرهنگی دشمنان و رقیبان جهانی امید بست، مگر زمانی که تمدن اسلامی با نظامات گوناگون در ساحات اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و مانند آنها تحقق یابد و وارد میدان عمل شود؛ زیرا تا زمانی که علم به میدان عمل در قالب نظامات متعدد و متنوع در نیاید و تمدن نوین اسلامی پایه ریزی نشود، نمی توان از نفوذ فرهنگی اسلام سخن به میان آورد.

برای دست یابی به نفوذ فرهنگی در سایه تمدن اسلامی می بایست به «مهندسی پیشرفت اجتماعی» امت اسلام در همه ابعاد و ساحات به ویژه اخلاق از جمله اخلاق حرفه ای توجه ویژه ای داشت؛ زیرا بعثت پیامبران از جمله پیامبر اکرم(ص) اتمام مکارم اخلاقی است.(سنن كبری،بیهقی ج۱۰ ص ۱۹۲ ؛ تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى‏ ج ۱۰ ص ۸۶ ؛ مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى‏ ص ۸ ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی ج ۶۷ ص ۳۷۲ ؛ كنزالعمال ،متقی هندی ج ۱۱ ص ۴۲۰ ح ۳۱۹۶۹)

از نظر آموزه های وحیانی اسلام، اخلاق هر چند که بخشی از مجموعه دین است، ولی به نوعی حکومت اصولی دارد و بر اصول دیگر اسلامی حاکمیت بی چون و چرا خویش را اعمال می کند؛ زیرا بدون اخلاق، دین بی معناست. به سخن دیگر، دین اسلام بیانگر مناسک پرستش و بندگی خدای متعال در ابعاد و ساحات مختلف انسان است. اخلاقی در این ساختار نیز چیزی جز مناسک پرستش و عبودیت خدا در ابعاد گرایشی و ملکات و مقومات و نیات انسانی نیست.

اسلام برای آن که بتواند رقیبان و مخالفان را از دایره خارج کند و نفوذ فرهنگی خویش را در همه بشریت گسترش دهد و اخلاق اسلامی را جایگزین اخلاق غیر اسلامی نماید، می بایست در تمدن سازی نوین خویش مهندسی پیشرفت و توسعه اجتماعی را بر اساس اخلاق اسلامی داشته باشد و نظام سازی اخلاقی نماید به طوری که مثلا اخلاق حرفه ای امت اسلامی جایگزین هر اخلاقی دیگر شود، می توان امید داشت که تمدن اسلامی و مقتضیات و لوازم آن از جمله نفوذ فرهنگی اسلام و اخلاق اسلامی آن در جهان گسترش یابد؛ زیرا شکی نیست که «متغیر منابع انسانی» در تمدن سازی محوریت دارد و می بایست برای تمدن سازی و نفوذ فرهنگی اسلام، بر منابع انسانی تکیه کرد که دارای اخلاق اسلامی هستند؛ زیرا مکتبی که بتواند در نظامات خویش انسانی کارآمدتر و کمال تر و رشیدتر پرورش دهد، می تواند اثربخشی مثبتی در جهان بشریت نیز داشته باشد؛ چرا که هر پیشرفت و توسعه اجتماعی در گرو و رهن پیشرفت روحی و روانی انسان است؛ زیرا این انگیزه ها و مطلوب های انسان است که تکلیف جهت گیری ها و موضع گیری ها و اقدامات او را مشخص می کند و او را در انتخاب غایت و مقصد و مقصود رهنمون می سازد.

در حقیقت نظامات اسلامی می بایست در ساختار تمدنی، سرمشق وسطی را ارایه دهد که شاهد روشن جامع ترین و کارآمدترین مدیریت تمایلات و احساسات و عواطف انسانی و اجتماعات بشری باشد.

به سخن دیگر، نظامی که بتواند ولایت سرپرستی کامل امور اجتماع را در ارزش گذاری ها و پسندها و ناپسندها به دست گیرد و اخلاق مورد نظر خویش را که تعالی انسان در سطح خلافت الهی با بهره گیری از عبودیت مبتنی بر آموزه های وحیانی اسلام با کاشفیت عقل سلیم فطری و نقل وحیانی معتبر است، پرورش دهد و بسازد.

انسان اخلاقی که انسان پرورش می دهد در سطحی فراتر از «عدالت مثلی مقابلی» قرار می گیرد، و بر آن است تا فضایل اخلاقی را در سطح «احسان عفوی»، بلکه «اکرام ایثاری» به نمایش گذارد، و نه تنها اهل عفو و گذشت باشد، بلکه اهل ایثار از مهم ترین محبوبها و مطلوب های خویش برای تحقق «وجه الله و رضایت الهی» باشد.(بقره، آیه 237؛ انسان، آیات 8 و 9؛ حشر، آیات 9 و 10؛ فرقان، آیه 72)

رعایت آداب اخلاقی در همه سطوح زندگی

انسانی که تحت آموزش و پرورش خدای اکرم قرار دارد، در کلاس کرامت در سطح عالی آن می نشیند و تلاش می کند تا تحت آموزش و پرورش ثقلین کتاب الله و عترتی(ع) مکارم اخلاقی را جزو ملکات، بلکه مقومات هویتی و ذاتی خویش گرداند.(علق، آیه3؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) این گونه است که «قوامین بالقسط و شهداء الله» می شود و در فکر و عمل خویش، به عنوان گواهان و شاهدان الهی، عدالت قسطی و دیگران مکارم اخلاقی را از سرتاپا به نمایش می گذارد.(همان)

مسلمانی که تحت آموزش و پرورش پیامبری دارای خلق عظیم(قلم، آیه 4) قرار می گیرد در تعلیم و تزکیه(آل عمران، آیه 164؛ توبه، آیه 103) به انسانی تبدیل می شود که مراعات اخلاق اسلامی و فضایل الهی تنها یک مهارت اجتماعی برای کسب منافع مادی نیست که بر اساس عادت آن را انجام می دهد بلکه ملکات و مقوماتی است که به عنوان «عبادت و بندگی» برای خویش ساخته تا به عنوان مظاهر صفات کمالی الهی در میان مخلوقات به خلافت بپردازد و هم چون خالق خویش اهل رحمت و مودت به دیگران باشد. پس این نظامات و گفتمان های اجتماعی و ساختارهای سیاسی و اجتماعی و حقوقی نیست که او را به کارهای اخلاقی و مراعات آداب آن وادار می سازد، بلکه عشق و محبتی است که برای وجه الله و رضایت مندی الهی در قالب عبادت و بندگی او را به این کار می کشاند. در حقیقت هدف از مراعات آداب و فضایل اخلاقی و ارزش های الهی – انسانی ، دست یابی به کمالات و مظهریت از صفات الهی است که ایمان باطنی و حقیقت رفتار ظاهری او را شکل می دهد؛ بنابراین مراعات اخلاق تنها برای فریب و نمایش رفتاری عامه پسندانه نیست، بلکه رفتاری بر خاسته از ایمان برای رضایت الهی و کسب صفات حمید و محمود و پسندیده الهی است.

بر این اساس، هرگز انگیزه عمل به اخلاق از جمله اخلاق حرفه ای و شغلی، تظاهر و عادتی نیست که انسان برای کسب امیال سطحی و هواهای نفسانی فردی برای رسیدن به دنیای بهتر انجام می دهد؛ چنان که برادران یوسف با تظاهر به مهرورزی دنبال اهداف دنیوی و کسب محبت پدری بودند(یوسف، آیات 8 تا 16)؛ بلکه انگیزه های عمیق فطری به عنوان تجلی مظهریت صفات کمالی و تحقق مقام بندگی خدا است که ایشان را به خدمت به خلق و مراعات اخلاق در سطح اکرام ایثاری می کشاند تا از محبوب اختصاصی خویش را برای رضایت خدا بگذرند و عزیزترین چیز خویش را هم چون جان همانند شهیدان برای امنیت دیگران هزینه کنند.(انسان، آیات 8 و9؛ حشر، آیات 9 و 10)

از نظر مسلمان، رفتارهای اخلاقی و عمل به معروف وپسندیده ها و هنجارها و ارزش های الهی – انسانی در عمل اجتماعی و اخلاق حرفه ای و مانند آن ها، به مثابه عمل عبادی است بی آن که انتظار چشم داشتی از پاداش و تشکر داشته باشند.(همان)

مهندسی اخلاق اسلامی که از سوی نظام اسلامی و تمدن اسلامی انجام می گیرد، سیاست گذاری و برنامه ریزی جهت دست یابی به منابع انسانی است که سبک زندگی ایشان احسان عفوی بلکه احسان اکرامی ایثاری است. در این مهندسی می بایست تلاش شود تا با نفوذ در لایه های نهان روح و روان انسان، و تغییر در نفوس آدمی، جامعه و امتی را ایجاد کرد که ملکات و هیجانات و انگیزه هایش الهی باشد(رعد، آیه 11؛ انفال، آیه 53 ؛ مائده، آیه 96) تا این گونه امتی کامل و نمونه و سرمشق ایجاد شود(بقره، آیه 143) تا بتواند نفوذ فرهنگی خویش را در جوامع بشری با رفتار عینی خویش داشته باشد؛ چرا که در فرمان های اسلامی امام صادق(ع) آمده است: كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ‏ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع؛ مردم را به غير از زبانتان دعوت به دين كنيد، تا سعى و كوشش و درستى و پرهيزگارى و خويشتن دارى را از شما مشاهده كنند.( مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، على بن حسن طبرسى‏، ص ۴۶؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۶۷، ص ۳۰۹.)

البته آموزه های اسلامی بر آن است تا به گونه ای آموزش و پرورش انسان را مدیریت و مهندسی کند که ارزش های بنیادین که از جنس باورها و اعتقادات و ناظر به فلسفه وجودی و هدف بنیادین است، در کنار ارزش های اساسی کلی که مقدمه رعایت ارزشهای دیگر است، قرار گرفته و ارزش های کارکردی و عملیاتی را در مقام عمل در رفتار و گفتار به نمایش گذارد.

در حقیقت ارزش های محوری به گونه ای در انسان مسلمان از طریق آموزش و پرورش یعنی تعلیم و تزکیه ربوبی از سوی خدا و مظاهر اتم و اکملش یعنی معصومان(ع) انجام می شود که انسان مسلمان این ارزشها را جزو ملکات و مقومات هستی خویش قرار می دهد. در حقیقت تصرفات تکوینی و تشریعی که از سوی اولیای الهی انجام می شود، در ساختار ولایت تکوینی و تشریعی نفوس آدمی را تغییر می دهد تا به تغییرات مطلوب رشدی دست یابد که عقلانیت فطری با معنویت اسلامی آمیخته می شود.

به سخن دیگر، در مهندسی اخلاقی در اسلام تلاش بر این است تا اولیای امور یعنی معصومان(ع) از طریق آموزه های قرآنی و تصرفات تکوینی خویش که برخاسته از ولایت الهی تکوینی آنان است، صفات پایدار و راسخ در روان و نفس انسانی را بر اساس صفات کمالی الهی شکل بخشند تا جایی که صفات الهی ملکه و مقوم ذاتی آنان شود. این گونه است که انسان مسلمان در فکر و عمل و فلسفه و سبک زندگی، به عنوان «متاله» و خدایی شده ظهور می کند و «انسان خدا» همان کاری را انجام می دهد که خدای «اکرم» به عنوان رب العالمین انجام می دهد.(علق، آیه 3؛ بقره، آیات 30 و 31؛ آل عمران، آیه 79)

اصول و ارزش های اخلاق اسلامی

بایدها و نبایدها و نیز شایدها و نشایدهای که حاکم بر فکر و عمل و رفتار انسان مسلمان است مبتنی بر فلسفه تعلیم و تزکیه اسلامی است. به سخن دیگر، واجبات، محرمات، مستحبات و مکروهاتی که در قالب ارزش ها و ضد ارزش ها بیان می شود، مبتنی بر فلسفه ای است که خدا برای زندگی انسان به عنوان خلیفه الله در نظر گرفته است. بنابراین، در این اصول اخلاقی بر تعالی باطن انسان تاکید می شود که انسان خدا یعنی متاله شود و با طی کردن مسیر بندگی در سایه صراط مستقیم اسلام و آموزه های آن، به تقوای الهی دست یابد که انسان را به یقین علمی و عملی می رساند و صفات الهی را مقوم ذات او می سازد. بنابراین، حقیقت آموزش و پرورش اخلاقی تلاش در جهت رشد درونی و روحی و روانی بشر است نه صرفا مراعات آداب ظاهری بر پایه مهارت رفتاری که مد نظر نظامات غربی در اصول اخلاقی است.

از نظر آموزه های وحیانی انسان هر چند که در تکوین دارای اراده آزاد و حق انتخاب است(بقره، آیه 256) و می تواند شاکر یا کفور یا مومن یا کافر باشد؛ ولی از نظر تشریعی موظف و مکلف است تا به جای کفر و کفران اهل ایمان و شکر باشد.(انسان، آیه 3؛ نمل، آیه 40)

ارزش های بنیادین در مهندسی اخلاقی اسلام، شامل توحید و عبودیت خدا است؛ زیرا حق تعالی همان طوری که حق مطلق است(فصلت، آیه 53؛ حج، آیه 22) ، منشاء و خاستگاه هر حقی نیز است.(قصص، آیه 53) بنابراین، ارزش هایی چون توکل به خدا، کسب رضاتی الهی ، معادباوری، ایمان به خدا، روحیه شکرگزاری ، ایمان غیب و مانند آن ها جزو ارزش های بنیادین اخلاق اسلامی است. این بدان معناست که اخلاق هرگز نسبی نخواهد بود، بلکه ثابتاتی دارد که خاستگاه آن حق تعالی و ارزش های حقی است که از خدا برخاسته و نشات گرفته است.

بر این اساس، حق و حق محوری که همان خدای تعالی و آموزه ها و ارزش های الهی است، مرجع اصول و قواعد اخلاقی و ارزشی است و همین امور معیار و ملاک ارزشی بودن چیزی یا ضد ارزشی بودن چیزی دیگر خواهد بود. در حقیقت شاخص و معیاری در جهان است که می بایست هر چیزی را بدان عرضه کرد و ارزشی و ضد ارزشی بودن آن را به دست آورد.

به سخن دیگر، اگر عدالت از جمله عدالت قسطی ارزشی است و به عنوان فضلیت اخلاقی مطلوب و محبوب قرار می گیرد و انسان مسلمان «قوامین بالقسط» است، به دلیل آن است که عدالت بر اساس معیار الهی و آموزه های آن حق است. البته کاشف این معیارها که حجت الهی بر انسان است، عقل فطری تکوینی و نقل وحیانی است که مطابق هم هستند.(روم، آیه 30)

تقوای الهی در این معیار ارزشی اخلاقی، معیار سنجش انسان کریم از غیر کریم است؛ زیرا کرامت انسانی به همین ملاک تقوای الهی است، پس هر کسی کریم ترین خواهد بود که اتقی و باتقواترین باشد.(حجرات، آیه 3) تقوای الهی نیز چیزی جز بندگی در چارچوب اسلام و شرایع آن نیست که عقل سلیم و نقل وحیانی آن را کشف می کند.(بقره، آیه 21) بنابراین، عمل به آموزه های وحیانی اسلام همان تقوای الهی است که موجب ارزش گذاری انسان می شود.

در همین چارچوب اصولی چون وفا به عهد، امانتداری ، صداقت و راستی در قول و فعل معنا ارزشی می یابد؛ زیرا همه این ها را عقل سلیم و نقل وحیانی امضا و تایید کرده و به عنوان ارزش های حق مورد تاکید قرار داده است.(مائده، آیه 2؛ نساء، آیات 58 و 69؛ انفال، آیه 27)

هم چنین ارزش های اساسی چون مسئولیت پذیری، تکریم دیگران حتی دشمنان(فرقان، آیه 72)، خدمتگزاری ، قانون مداری، حس معاشرت با دیگران ، انصاف در معامله، کسب سود عادلانه، رقابت سالم ، صیانت از محیط زیست و اصلاح آن به جای افساد، در نظر گرفتن مصالح و اجتناب از مفاسد، تواضع و فروتنی ، امنیت شغلی ، ایثار به جای استئثار و انحصار طلبی، توجه به استعدادها و طاقت و توان دیگران و عدم تکلیف مالایطاق، سعه صدر و افزایش آستانه تحمل از صبور تا حلم و بردباری، و مانند آن ها از جمله ارزش های اساسی و محوری اخلاق اسلامی است که می بایست در سبک زندگی فردی و اجتماعی آن را به کار گرفت تا پیشرفت اجتماعی در سطح عالی و در گستره جهانی جهت نفوذ فرهنگ اسلامی تحقق یابد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا