اعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

پيمان امنيتي عراق و سلطه پذيري

14آيات قرآني خاستگاه سلطه پذيري را در بينش و نگرش شخص و يا جامعه مي داند و بر اين تحليل پا مي فشرد كه نوع نگاهي آدمي به موقعيت خود و خدا و شيوه برآورد خواسته ها و نيازهاي طبيعي و يا فزون خواهي موجب مي شود كه اسير سلطه شود؛

زيرا سلطه به معناي رابطه نابرابر دو شخص و يا گروه يا دولت است كه سلطه گر با اعمال قدرت مي كوشد تا اعمال اراده ديگري را محدود سازد و را در محدوده مرزهاي مشخصي قرار دهد.
شخص و يا جامعه اي كه گرفتار هرنوع سلطه قانوني و يا غير قانوني مي شود در جست و جو هدف و انگيزه مشخصي اين اقدام سلطه گر را مي پذيرد.

قرآن براي سلطه پذيري دو علت را شناسايي و معرفي مي كند؛ عامل نخست به وضعيت و موقعيت سلطه گر باز مي گردد ؛ زيرا سلطه گر به عللي چون تكبر و غرور و يا زياده خواهي و يا برتري طبيعي و يا اكتسابي از نظر بينشي و يا نگرشي در مقامي قرار مي گيرد كه سلطه خويش را حق و يا درست مي يابد و مي كوشد تا با اعمال قدرت و محدوده سازي سلطه شونده به منافع شخصي و يا جمعي دست يابد.
عامل دوم مرتبط به سلطه پذير است. در سلطه پذير نيز زاويه ديد و بينش و نگرش خاص موجب مي شود كه خود را يا كم تر از سلطه گر بداند و يا اين كه براي دست يابي به منافع برتر و فزون خواهي به سلطه تن دهد.
به طور طبيعي مردان از زنان برتري دارند همين برتري موجب مي شود تا زنان سلطه مردان را قانوني دانسته و به آن تن دهند.
البته قرآن بيان مي دارد كه سلطه طبيعي مردان بر زنان هر چند كه اعمال قدرت و سلطه را قانوني مي كند ولي اين سلطه نمي بايست در مسير باطل قرار گيرد و زنان مي بايست از اين سلطه سود برند. زنان براي تامين امنيت و آرامش و آسايش خويش سلطه مردان را مي پذيرند. از اين روست كه خداوند در آيه 34 سوره نساء دست يابي زنان به آسايش را يكي از علل و عوامل سلطه پذيري آنان بر مي شمارد و مي فرمايد كه زنان مي بايست با توجه به تامين آسايش و آرامش و تغذيه و ديگر لوازم ضروري زندگي سلطه مردان را بپذيرند. البته اين امري طبيعي است كه خداوند تنها آن را به امضاي شريعت رسانيده است؛ زيرا فطرت آدمي حكم مي كند كه در برابر دست يابي به پاسخ نيازهايي مي بايست سلطه ديگري را پذيرفت.
برهمين اساس است كه انسان تن به سلطه دولت و قدرت مشروع مي دهد؛ زيرا مي داند كه اطاعت و پذيرش سلطه قانوني زور و قدرت دولت كه از آن به اقتدار ياد مي كنند موجب مي شود تا جامعه از فوايد مهم تر و منافع بزرگ تر و پرسودتري چون امنيت و آرامش و آسايش ملي سود برد.
سلطه پذيري باطل
تا اين جا دانسته شد كه سلطه پذيري مي تواند مثبت و سازنده و يا منفي و زيانبار باشد؛ زيرا آدمي براي دست يابي به منافع برتر و يا تامين بخشي از ضروريات زندگي چون امنيت و آرامش و آسايش تن به سلطه قانون و يا ديگري مي دهد كه پاسخ گوي بخشي از نيازهاي اوست.
اما گاه سلطه پذيري همانند سلطه گري غير قانوني و باطل مي شود و آن سلطه گري و يا سلطه پذيري است كه از حد و اندازه خود تجاوز كرده و به شكل جباريت و عصيان و تمرد ظهور و بروز كند. در اين حالت است كه هم سلطه گري و هم سلطه پذيري امري مردود و گناهي نابخشودني است و شخص مي بايست در دنيا و آخرت پاسخ گوي اين گونه رفتار و اعمال و انديشه هايش باشد.
چنان كه گفته شد سلطه پذيري ريشه در نوع نگاهي آدمي به هستي و موقعيت خود و خدا و ديگري دارد؛ به اين معنا كه شخص گاهي خود را كم تر از آن چه هست مي يابد و يا بيش از اندازه براي خود نيازهاي غير ضروري تعريف كرده است و فزون خواه مي باشد و يا اين كه نقش خداوند را در هستي و برآورد نيازهاي خويش ناديده مي گيرد و يا اين كه به ديگري بيش از اندازه بها مي دهد و برتري او را فوق هر گونه برتري و قدرتي مي يابد.
اين گونه است كه هر يك از اين مسايل و تحليل هاي شخص و رفتار و نگرش وي موجب مي شود تا نه تنها تن به سلطه مشروع دهد بلكه به سلطه جباران و ستمگران نيز پاسخ دهد.
در جهان امروز بسياري از رفتارها و نگرش هاي مردمان موجب شده است تا سلطه گران بر جوامع چيره شوند. خداوند فساد و تباهي دروني جوامع را عامل مهمي براي تسلط دشمنان و جباران و ستمگران بر مي شمارد و بيان مي دارد كه اين گونه رفتار موجب مي شود تا به حكم سنت و قانون الهي دشمنان بر جان و مال و عرض مردمان و جامعه حاكم شوند.
دوري از خداوند و قوانين و آموزه هاي وحياني عاملي مهم در سلطه پذيري مردمان دارد و اين را آيات چندي بيان كرده اند.
برخي از مردمان و يا جوامع در راستاي دست يابي به اموري غير مشروع گرفتار سلطه گران مي شوند. سلطه گران براي به بند كشيدن جوامع گروهي را اغفال مي كنند و به آنان منافعي بيش از اندازه مي رسانند و اين گونه مي شود كه آنان به عنوان ابزارهاي سلطه گران در جوامع نقش بازي مي كنند.
منافقان در هر جامعه كساني هستند كه به حد و حدود خويش راضي و خشنود نيستند و در انديشه فزون خواهي و ثروت نامشروع تن به هر كاري مي دهند. آنان خود به عنوان اوليا ودوستان دشمنان و سلطه گران وارد ميدان مي شوند و با رشوه و پول هاي غارت شده از ملت خويش با همكاري دشمنان دولت و ملت خويش سلطه جباران را بر جامعه هموار مي سازند.
راه هاي مبارزه با سلطه گران
قرآن براي رهايي از سلطه گري سلطه گران جبار و ستمگر به سه اصل اساسي اشاره مي كند كه دراين جا بدان ها پرداخته مي شود.
از آن جايي كه عامل مهم سلطه پذيري انسان ها نوع بينش و نگرش آنان به خود و هستي و خدا و موقعيت ديگري است خداوند از مردمان مي خواهد كه به سوي خدا بازگردند و با شناخت درست حقايق به گونه اي ديگر به زندگي بنگرند.
از حقوق خويش دست بر نداشته و يا زياده روي نكنند و در پي فزون خواهي نروند. با بازگشت به خدا و آموزه ها و قوانين الهي مي توانند بينش و نگرش خويش را بازسازي كنند.اگر بينش و نگرش مردمان به درستي بازسازي شود هيچ گونه خروج از دايره قانون و سلطه مشروع معنا و مفهومي نمي يابد و اين گونه است كه شخص و جامعه مي تواند اميد به رهايي از سلطه دشمنان يابد.
اصل دوم براي رهايي از سلطه ، جهاد و مبارزه با سلطه گران است. مردمان اگر به سلطه دشمنان تن دهند جباران و ستمگران هر روز بر خواسته ها و فشارهاي خود مي افزايند و برنامه اي براي پذيرش طولاني وبلند مدت حضور سلطه گر خويش مي نويسند و به اجرا مي گذارند.
جهاد به معناي مبارزه قانوني با هر گونه سلطه نفس و يا شيطاني است كه اگر در آن باره كوتاهي شود جامعه محكوم به شكست و نابودي و تباهي و خواري و ذلت است.
خداوند مبارزه با عوامل سلطه و سلطه گري و سلطه گران را در آيات بسياري مورد تاكيد قرار داده است و از مردمان مي خواهد كه به مبارزه با آن بپردازند و تن به ذلت و خواري سلطه مستكبران و ظالمان ندهند كه خود گناهي نابخشودني است.
اگر شخص و يا جامعه نتواند با سلطه گران ستمگر مبارزه و جهاد كند مي بايست تن به هجرت و دوري از وطن كند تا هرگز تحت سلطه ستمگران نماند.
اكنون بر ملت عراق و افغانستان و فلسطين است كه با سطله گران ستمگر با بازگشت به خدا و جهاد با آنان به حق بازگردند و راه سعادت و خوشبختي را بر خود هموار سازند.
هر گونه سلطه پذيري تحت عنوان پيمان امنيتي و يا حمايتي افزون بر اين كه خود در حكم گناه نابخشودني است كه در نفي سبيل بدان اشاره شده، هم چنين به معناي پذيرش دايمي سلطه وباور به اين مي باشد كه فراتر از خداوند كساني ديگر جهان را مديريت مي كنند.
پذيرش سلطه دشمنان و ستمگران به هر شكلي جايز نيست ، زيرا در حكم ولايت آنان مي باشد و هر گونه پذيرش كافران و سلطه گران متجاوز از نظر قرآن جايز نيست و بلكه گناه و حتي از نظر قانوني جرم است.
اكنون تنها راه براي مسلمانان چيزي جز جهاد و مبارزه با آنان نيست. از اين رو هر ملت و قومي كه در جست و جوي عزت و كرامت و شرافت و استقلال است مي بايست دست به سلاح برد و بر ضد دشمنان جهاد كند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا