اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیمعارف قرآنی

جنون غضب و پشیمانی بی سود

بسم الله الرحمن الرحیم

غضب در کنار شهوت و وهم سه مشکل حالت نفس انسانی است که اگر به نفس مستوی و عقل فطری قلب سالم مهار و مدیریت نشود، انسان را به هلاکت و شقاوت می افکند؛ زیرا آدمی را به کارهایی می کشاند که پس از فرونشستن خشم و غضب، از کرده خویش پیشمان می شود، اما پیشمانی چه سود که آن چه به غضب کرده غیر قابل اصلاح است و فرصت از دست رفته است.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، بر انسان است تا همان طوری که قوه واهمه و شهوت را با عقل فطری مهار می کند، غضب را نیز مهار نماید تا ضمن استفاده از غضب برای دفاع از جان و دفع ظلم و ستم و اقامه عدالت، اجازه ندهد تا به نفس را به ستمگری سوق دهد و خود در مقام ظالم و قاسط در آید.

به سخن دیگر، هر یک از صفات انسانی ریشه در صفات الهی دارد؛ زیرا یا صفات جلال الهی است یا از صفات جمال واکرام الهی. البته برخی از صفات انسانی به یک معنا تنزلات صفات انوار الهی است که در سایه ظلمت فرو رفته است؛ بنابراین، لازم است تا از آنها به سطحی در آید که سایه ظلمت از آن رخت بربندد و مظهریت انوار صفات الهی را بنمایاند. از همین روست که بخشی از صفات که از آن به صفات رذیلت یاد شده، می بایست به صفات فضیلت تبدیل شود؛ و این جز به بهره گیری از عقل فطری و هدایت الهی آن یا نقل وحیانی معتبر و هدایت تشریعی آن نیست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان همان گونه که برای شهوت به عنوان قوه جاذبه نیاز دارد، به غضب به عنوان قوه دافعه نیاز دارد؛ البته به شرط آن که آن را تحت مهار عقل فطری و نقل وحیانی تشریعی در آورد و اجازه طغیان ندهد.

خدا درقرآن، ازغضب خویش سخن به میان آورده و فرموده است: من یحلل علیه غضبی قد هوی؛ هر که را غضب من بر او وارد شود، در هاویه سقوط می کند.(طه، آیه 81)

غضب الهی واکنشی به کنش های نادرست خلاف عقل فطری و نقل وحیانی ما است؛ و گرنه غضب الهی هرگز به بنده ای نمی رسد. هم چنین خدا از بندگان می خواهد هنگامه غضب، نفس خویش را مهار و مدیریت کرده و نسبت به دیگران با «مغفرت» و آمرزش تعامل داشته باشند؛ زیرا غضب زمانی خواهد بود که کنشی نادرست از گناه یا خطا را می بیند؛ اما وقتی مومن در مقام واکنش «مغفرت» می ورزد، یعنی از گناه  وخطای شخص عفو و گذشت کرده و او را می بخشد.(شوری، آیه 37)

از نظر قرآن، غضب نسبت به گناهکاران می بایست به گونه ای باشد که خشمگین را از چارچوب های عقلی و نقلی خارج نسازد؛ در حالی که ممکن است حتی برخی از پیامبران(ع) تحت فشار سهمگین غضب رفتاری داشته باشند که برخلاف ماموریت و چارچوب های عقلی و نقلی است. بر اساس گزارش های قرآنی، غضب یونس(ع) و خروج از شهر ماموریت از جمله غضب هایی است که مدیریت و مهار نشده بود و خدا آن حضرت(ع) را به سبب آن کیفر و مجازاتی سخت داد.(انبیاء، آیه 87) بنابراین، لازم است تا خشم و غضب هماره مهار و مدیریت شود تا رفتار و واکنش های شخص موجب خروج از جاده هدایت عقلی و نقلی نشود.

در هنگامه غضب خون آدمی به جوش می آید و رفتاری جنون آمیز درپیش می گیرد که بسیار آسیب زا است؛ چنان که امام صادق(ع) می فرماید: ان الرجل اذا غضب یقتل النفس و یقذف المحصن؛ شخص وقتی خشمگین می شود، قتل نفس می کند، و افراد پاکدامن را متهم به زنا می کند.(سیفنه البحار، شیخ عباس قمی، ماده غضب) از این رو، امیرمومنان امام علی(ع) نسبت به غضب هشدار داده و می فرماید: و ایاک و الغضب فاوله جنون و آخره ندم؛ ازغضب بپرهیز که آغازش دیوانگی و آخرش پشیمانی است.(شرح غرر الحکم، حدیث 2635)

عوامل و بسترهای غضب

براساس آموزه های اسلامی اموری موجب می شود تا شخص در هنگام غضب درست عمل نکند. چنان که گفته شد، غضب واکنشی در برابر کنش های دیگری است که آن را گناه یا خطا می یابد. پس اگر بخواهیم عوامل اصلی غضب را بر شماریم می بایست به بیرون از ساحت نفس شخص مراجعه کنیم؛ زیرا هرچند که نفس محل ظهور غضب است، ولی عامل آن بیرون از نفس است؛ چرا که غضب واکنش نسبت به کنش های دیگری است.

به سخن دیگر، انسان به طور فطری غضبناک نیست، بلکه زمانی که با کنشی نادرست – ولو از نظر شخص – مواجه می شود، واکنشی غضبناک بروز می دهد.

البته از نظر آموزه های وحیانی اسلام ، برخی از صفات در آدمی بستری می شوند تا شخص بیش تر غضبناک شود یا نتواند مدیریت و مهار غضب خویش را بر اساس عقلانیت فطری داشته باشد.

از آن جایی که مهار غضب و مدیریت آن به عقلانیت فطری در نفس مستوی و معتدل وقلب سالم است، می بایست گفت که نخستین بستری که غضب را در انسان تشدید می کند، دفن و دسیسه نفس و خروج آن از حالت استوا و اعتدال به فجور و گناه، و گرفتار شدن قلب به بیماری است؛ زیرا اگر نفس مستوی و معتدل و قلب سالم باشد، به طور فطری تحت هدایت تکوینی الهی،عقل فطری اجازه خروج از حد اعتدال را به غضب نمی دهد که در نفس ظهور کرده است. پس می توان گفت که مهم ترین بستر در غضب های مهار نشده همان فقدان عقلانیت فطری به سبب فقدان نفس مستوی و قلب سالم است. از همین روست که امیرمومنان امام علی(ع) با اشاره به «طبع» می فرماید: من طبائع الجهال، التسرع الی الغضب فی کل حال؛ از طبیعت جهال غیر عاقل ، شتاب و سرعت در غضب در هر حالی است.(غرر الحکم، شماره 9351)

باید توجه داشت که از نظر قرآن، وقتی نفسی به فجور دفن و دسیسه شود و تغییر ماهیت یابد، گرفتارچیزی است که به آن «طبع» می گویند. طبع یا طبیعت، نوعی تغییر منفی در نفس و خروج از حالت فطری و هدایت های تکوینی آن است. از این روست که خدا می فرماید وقتی نفس گرفتار طبیعت شود، توانایی تعقل و تففه و تفکر را از دست می دهد. چنین نفس گرفتار طبیعت، نمی تواند حقیقت را بشناسد و بدان گرایش یابد. از این روست که توانایی ایمان آوری ندارد(نساء، آیه 155)، چنان که توانایی ندارد تا به حقایق عالم شود(توبه، آیه93؛ روم، آیه 59)، و با آن که حقایق در برابر اوست، چنان از آن ها غافل است که آنها را نمی بیند(نحل، آیه 108) و شخص به جای آن که دنبال تفقه و عقل و عقلانیت برود(توبه، آیه87؛ منافقون، آیه 3)، دنبال هواهای نفسانی از جمله شهوت و غضب می رود.(محمد، آیه 16) چنین افرادی نسبت هم چنین گوش شنوایی ندارند و اگرتعقل و تفقه نمی ورزند، حرف حق را نیز گوش نمی دهند(اعراف، آیه 100) و تابع وحی معتبر الهی نیستند، بلکه آن را تکذیب و دروغ می دانند(یونس، آیه 74) و به شرایع الهی کفر می ورزند(اعراف، آیه 101) و با تکبر و جباریت با آن مواجه می شوند.(غافر، آیه 35)

باید توجه داشت که مراد از «جهال» در حدیث همان جهل در برابر عقل است که در فقدان علم نیز بروز و ظهور می کند. پس از نظر آموزه های وحیانی اسلام، وقتی طبیعت نفس تغییر یافته و به جای عقلانیت، جهالت و بی خردی قرار گرفته، شخص دیگر فاقد عقلانیت فطری است که او را به سوی حق و حقیقت و اعتدال و تعادل رهنمون سازد. این گونه است که چنین افراد بی خرد و بی عقلی با کوچک ترین کنش های نادرست دیگران به شتاب و سرعت کنش غضبناک نشان می دهند و نمی توانند خود را مهار و مدیریت کنند؛ زیرا نفس مستوی و قلب سالمی ندارند تا عقلی ورزد و تفقه و تعلمی داشته باشد و غضب را مهار و مدیریت کند.

از نظر آموزه های اسلامی ، هم گونه که جهالت و بی خردی عامل واکنش های تند عصبی هم چون غضب است، هم چنین فقدان فضایل نیز این گونه است؛ زیرا کسی که گرفتار رذایل اخلاقی هم چون حقد و کینه ورزی است، نمی تواند غضب و خشم خویش را نسبت به کنش های دیگر مهار و مدیریت کند. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: الحقد مثار الغضب؛ حقد وکینه توزی سبب و برانگیزانده غضب است.(سفینه البحار، ماده غضب)

از نظر آموزه های اسلامی، غضب آدمی را به چیزهایی سوق می دهد که بسیار برای شخص و جامعه خطرناک است. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: شده الغضب تغیر المنطق و تقطع ماده الحجه و تفرق الفهم؛ غضب شدید منطق وگفتارآدمی را تغییر می دهد، اساس و ماده حجت و برهان را قطع و تکه تکه می کند، و قدرت فهم ودرک را متفرق می کند.(سفینه البحار، ج 2، ص 32)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا