اخلاق نیک اجتماعی در بیان امام باقر(ع)
جمال ربانی
هر کسی دنبال خوشبختی و سعادت است و آن را در دو چیز اساسی میجوید که یکی آسایش تن و دیگری آرامش روان است. البته انسانها ممکن است در تشخیص علل و عوامل ایجادی این دو چیز به اشتباه و خطا بروند و یا آن را در جایی یا چیزی جستوجو کنند که یا اصولا تأمینکننده این اهداف نیست یا اگر باشد از پایایی و مانایی ابدی برخوردار نیست و خوف از آینده، در نهایت آرامش را از ایشان سلب میکند.
یکی از مهمترین اهداف آموزههای وحیانی اسلام، تبیین علل و عوامل خوشبختی و راه دستیابی به سعادت ابدی است که هرگونه اندوه و ترس را از آدمی بزداید. آموزههای پیشوایان اسلام در همه حوزهها به یک شکل در راستای تبیین این مهم بوده است. امام باقر(ع) یکی از پیشوایان معصوم(ع) نیز بر آن است تا همه علل و عوامل تأمین کننده سعادت ابدی را تبیین و توصیه نماید. سیره عملی و سنت قولی و فعلی آن حضرت(ع) گواه صادقی بر این مطلب است. پس کسانی که خواهان سعادت ابدی هستند میتوانند از ایشان برای رسیدن به مقصود متعالی خویش بهره گیرند. بر همین اساس نویسنده به سراغ برخی از آموزههای آن حضرت(ع) رفته تا راه و رسم نیل به سعادت را تبیین کند.
سعادت، مقصود و مطلوب انسان
تمام تلاش انسان این است که راه دست یابی به سعادت را به دست آورده و آن را برای خود و جامعه انسانی تأمین و تضمین کند؛ زیرا انسان خوشبختی خود را در این میداند که به جایگاهی برسد که تن در آسایش و روان در آرامش ابدی باشد و هرگز دچار شقاوتی نشود و بیماری، گرسنگی، مرگ، تشنگی، سرمازدگی، گرمازدگی و مانند آن تن و جسم را نیاز ارد و او را به رنج و مشقت نیفکند و همچنین ترس جانی و مالی و عرضی نداشته باشد و از همه لحاظ در امنیت و آرامش باشد و روح و روانش از هرگونه مشقت و رنجی در امان باشد.
البته مشکل مردم در این است که گاه در شناسایی عوامل تأمینکننده آرامش و آسایش به اشتباه و خطا میروند و مثلا گمان میکنند که با قدرت و ثروت به آرامش و آسایشی دست مییابند که دیگر هیچ رنج و مشقتی را برای آنان به همراه نخواهد داشت و از بدبختی رهایی مییابند. اما پس از مدتی در مییابند که اگر ثروت آسایشی را به دنبال داشته باشد، احتمال زوال و از میان رفتن آن وجود دارد و از همه مهمتر، ثروت، روان آدمی را به آرامش نمیرساند. پس این عامل نمیتواند تأمینکننده خوشبختی باشد؛ بویژه آنکه نمیتواند جلوی تغییرات طبیعی را در جهان بگیرد و او را در سلامتی و دارایی و سروری نگه دارد؛ چرا که هر دم ممکن است بیماری او را به بدبختی بکشاند و دارایی او به غارت رود یا سروریاش از دست برود و بدتر آنکه مرگ جانش را بگیرد و همه چیزش از دست برود.
البته عقل سلیم حکم میکند که سعادت را باید در جایی دیگر جست؛ زیرا این نظام احسن هستی چنان است که خداوندگار و پروردگاری دارد و او از سر حکمت و فرزانگی، فلسفهای برای زندگی انسان در نظر گرفته است که باید تحقق یابد.
وحی نیز به مدد عقل سلیم آمده و او را در تبیین جزئیات و ارائه راههای سعادت کمک میکند و هدایتگر او به سوی خوشبختی میشود. وحی در همه موارد عقل سلیم را تایید میکند و در بسیاری موارد به جزئیاتی اشاره میکند که عقل توان رسیدن به آنها را ندارد مگر این که نشانهای فراروی او قرار داده شود. این گونه است که وحی علل و عوامل خوشبختی دائمی و ابدی را تبیین کرده و راههای رسیدن به آن را نشان میدهد.
البته خداوند برای اینکه امید را در دلهای بشر روشن کند و ترس ناتوانی را در او بمیراند، پیشوایانی را معرفی کرده که راه رسیدن به خوشبختی و علل و عوامل آن را در بیان و عمل نشان میدهند. از جمله ایشان امام باقر(ع) است که به عنوان اسوه حسنه معرفی شدهاند. سنت و سیره آن حضرت(ع) در راستای تبیین عقلی و عینی این مهم بوده است که در اینجا به برخی عوامل دستیابی به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت اشاره میشود.
آرامش در سایه اخلاق اجتماعی
مهمترین عامل بلکه اصلیترین علت آرامش را میتوان در خدا و یاد او جستوجو کرد. خداوند در قرآن میفرماید: الا بذکرالله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید با یاد خدا دلها به آرامش و اطمینان میرسد. اما در قرآن این نکته هم تبیین شده است که ذکر خدا تنها یاد و ذکر زبانی یا قلبی محض نیست؛ زیرا برای هر چیزی نشانه و آثاری است که ذکر الله نیز این گونه است. این ذکر الله، دارای نشانههایی است که از جمله میتوان به عبادات و اعمال صالح و کارهای خیر و نیک اشاره کرد. از این رو در آیات قرآنی ذکر الله که مایه تقوای بشر و رهایی از خسران ابدی دانسته شده، غیر از ایمان، کارهای نیک و اعمال صالح به ویژه اجتماعی آن است. (سوره عصر و آیات دیگر)
در روایات معتبر بسیاری چنان مسائل اخلاق اجتماعی و اعمال خیر اجتماعی به عنوان اصول دینداری معرفی شده که گاه انسان گمان میکند که اسلام چیزی جز اخلاق اجتماعی و خدمت خلق نیست. علت این تاکید در ارتباط تنگاتنگ عبودیت و ربوبیت نهفته است، زیرا عبودیتی که جوهره و کنه آن ربوبیت است، این ربوبیت به معنای پروردگاری ناظر به دیگران است که انسانهای دیگر به طریق اولویت در مقام نخست خواهند بود. پس اگر انسانی بخواهد عبدالله باشد و در مقام خلافت الهی قرار گیرد باید در نقش خلیفه به پرورگاری بپردازد که چیزی جز پرورش دیگران و ایجاد شرایط مناسب رشد و مانعزدایی نیست. پس باید گفت که خلافت الهی انسان و عبودیت او که هدف آفرینش قرار گرفته (بقره، آیه 30؛ ذاریات، آیه 56) جز در خدمت خلق و مخلوقات الهی نخواهد بود. از این رو، اگر انسان آرامشی را میجوید که همان ذکر الله و یادکرد قلبی و عملی اوست، در سایه خدمت خلق است.
اگر خدمت به خلق، آرامشبخش است، پس اخلاق خوش و نیک باید در مقدمه رفتارهای انسانی باشد. در روایات بر خوشخلقی بشر به عنوان عامل رسیدن به آرامش و آسایش دنیوی و اخروی تاکید شده و در روایات بسیاری است که کسی جز خوشخلق، به بهشت نمیرود؛ زیرا خوشخویی تجلی و مظهر اخلاق خدایی است و هرگز بدخلق، صفتی از صفات الهی را نخواهد داشت که مایه تقرب و در نهایت رسیدن به بهشت باشد.
امام باقر(ع) در این باره میفرماید: خلق نیکو و ملایمت طبع به هر کس داده شد، خیر و راحتی به او داده شده است و در دنیا و آخرت حالش نیکو گردیده است و هر کس از این دو صفت محروم شد، همان باعث رسیدن به هر بدبختی و بلیه است؛ مگر کسی را که خداوند محفوظ دارد. (انوارالبهیه، ص 145)
کمال اسلام در اخلاق نیک اجتماعی
اصولا خداوند از بندهای راضی است که در حق خلق خدمت نیکو کند و از هرگونه رفتار زشت و بداخلاقی دوری ورزد. احکامی که خداوند مردمان را بر آن موظف و مکلف کرده همان احکام عقلانی و عقلایی است که به عنوان بایدها و نبایدهای اخلاقی از آن یاد میشود؛ البته برخی از احکام نیز اضافه شده چون عقل معمولی بشر به آن نمیرسد ولی اگر عقل به کمال رسیده باشد آنها را در مییابد و یا تایید و امضا میکند. احکامی که در آیات و روایات برای زندگی بشر در دنیا بیان شده، اکثریت آن، احکام مرتبط با اخلاق اجتماعی است و حتی حج و زکات و روزه به نوعی مرتبط با کمک به دیگران و ایجاد تعاملات فرهنگی و اخلاقی است. از این رو اسلام را میبایست دستورالعمل اخلاق متعالی دانست؛ چنانکه پیامبر(ص) در تبیین فلسفه بعثت خود میفرماید: انما بعثت لاتمم مکارمالاخلاق؛ من جز برای اتمام مکارماخلاقی برانگیخته نشدهام.
امام محمدباقر(ع) هم مانند دیگر پیشوایان نور وعصمت بر آن است تا گوشهای از مکارم اخلاقی را در تمامیت آن بیان کند. هر یک از سخنان ایشان نیز تبیینکننده گوشهای از این اتمام مکارم اخلاقی است که اسلام با آن معنا مییابد. آن حضرت(ع) در جایی درباره کمال اسلام، به مسئله اخلاق نیک اجتماعی اشاره میکند و میفرماید: پدرم فرمود: چهارصفت در هر کس باشد اسلامش کامل و گناهش آمرزیده است و هنگام مرگ خدا از او راضی خواهد بود: 1- چون با مردم پیمانی بندد برای خدا به عهدش وفا کند. 2- زبانش صادق و راستگو باشد. 3- از کاری که نزد خدا یا در نظر مردم زشت است شرم کند 4- اخلاقش با زن و فرزندش خوش باشد. (نصایح، ص 197 و 198)
انسان خوشبخت کسی است که روز و شب در اندیشه بهبود اخلاق نیک خود بوده و با کسب دانش میکوشد تا موارد اخلاق نیک و مکارم آن را بشناسد و بدان عمل کند و یک روز را به غفلت نگذراند که فرصت عمر تکرارشدنی نیست و اگر سرمایه عظیم عمر از دست برود در زیان و خسرانی بزرگ گرفتار خواهد شد. امام باقر(ع) کسب دانش را در راستای رهایی از غفلت میداند و از مردم میخواهد تا با کسب دانش مسیر کمالی را به درستی بشناسند و در آن جهت گام بردارند. آن حضرت(ع) از رسول اکرم(ص) حدیث کرده است که فرمود: صبح کن و روزت را بگذران که یا عالم باشی یا علم آموز و بپرهیز از اینکه عمرت در لذائذ غفلتزا و کامجوییهای زیانبخش سپری گردد. (الحدیث، ج 1، ص 54)
انتقادپذیری و حرکت در مسیر کمال
بیگمان زندگی در جمع و جامعه سخت است؛ زیرا هر کاری که انسان انجام میدهد باید چنان مراقب باشد که به کسی ظلم و آسیبی وارد نشود و از سوی دیگر در جامعه افرادی هستند که از کارهای نیک بیزارند و یا از روی حسادت و امور دیگر کار خیر شما را نمیبینند و یا نمیخواهند ببینند. انسان باید برای اینکه در مسیر کمال قرار گیرد و به خوشبختی دست یابد، آستانه تحمل خودش را بالا برده و اهل صبر و استقامت باشد و نسبت به زیردستان سختگیری نکرده و نسبت به بالادستان و زیردستان نیز به دور از هرگونه تفاخر و تکبر یا سوءاستفاده متکبرانه، تواضع و فروتنی داشته باشد.
امام باقر(ع) به جابر جعفی فرمود: ای جابر آگاه باش، زمانی از دوستان ما به حساب میآیی که اگر تمام اهل یک شهر بگویند که تو مرد بدی هستی (یا انتقادت گویند) سخن آنان غمگین و متاثرت نکند، و اگر همه آنان گفتند تو مرد شایسته و خوبی هستی خوشحال نشوی، بلکه اعمال و رفتارت را به کتاب خدا عرضه کن، اگر دیدی کردار و گفتارت مانند قرآن است و در راه قرآن قدم برمیداری حرامهایش را ترک میکنی و خواستههای آن کتاب مقدس را با علاقه و میل انجام میدهی و از کیفرهایی که در راه آن آمده ترسانی، در روش خود پابرجا و شادمان باش و بدان که گفتههای مردم به تو زیانی نمیرساند (خوشحال باش که پشت سرت حرف میزنند، زیرا گناهان تو را به حساب آنها مینویسند و ثوابهایشان را به حساب تو) ولی اگر کارها و رفتارت مخالف قرآن بود و برخلاف کتاب خدا قدم برمیداری، چه چیز تو را از خودت غافل و بیخبر ساخته است. (الحدیث، ج2، ص 386)
بلا و عذاب در اثر ترک اخلاق نیک اجتماعی
بیگمان کارهای خوب و اخلاق نیک، جامعه را بهشت میکند و به سبب آن که مردم تقوا پیشه میکنند و از کارهای ضداخلاقی و نابهنجار پرهیز میکنند، خداوند درهای آسمان و زمین را میگشاید و مردمان از برکات آنها بهرهمند میشوند. (اعراف، آیه 96)
اما اگر به جای کار نیک و خوش خویی، بدکاری و بداخلاقی کنند، خداوند بلا را بر آن جامعه مسلط کرده و سعادت و خوشبختی از آن جامعه رخت برمیبندد. حضرت امام باقر(ع) در این باره به مردم هشدار میدهد و در سخنی میفرمایند: در کتاب رسول خدا(ص) یافتیم (که نوشته بود): هر گاه پس از من زنا پدیدار شود مرگ ناگهانی فراوان گردد، و هرگاه از پیمانه و ترازو کم شود، خداوند آنان را به قحطی و کمی (خوار و بار و سایر وسائل زندگی) ماخوذ دارد، و هرگاه از دادن زکات دریغ کنند، زمین برکات خود را از زراعت و میوهها و معادن (از آنان) دریغ کند، و هرگاه در احکام، بناحق حکم کنند همکاری در ستم و عدوان کنند (و به ستم همدیگر دچار شوند) و چون پیمانشکنی کنند خداوند دشمنشان را بر آنان مسلط کند و چون قطع رحم کنند خداوند اموال (و ثروتها) را در دست اشرار قرار دهد، و چون امر به معروف و نهی از منکر نکنند و پیروی از نیکان اهل بیت من ننمایند خداوند اشرار آنان را بر ایشان مسلط گرداند، پس نیکان آنها دعا کنند و مستجاب نشود. (اصول کافی، ج 4، ص 81)