اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیعرفانمعارف قرآنی

شانس نامی دیگر برای خدا

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، شانس و بخت امری بدون علت و غایت و حکمت نیست؛ زیرا چیزی به نام تصادف و بی هدفی و بی سبب معنا و مفهوم ندارد؛ بلکه هر چه در عالم هستی رخ می دهد، بر اساس یک برنامه ریزی دقیق الهی قبل از خلقت است که تحقق می یابد. بنابراین، وقتی ما از شانس خوش خویش یا دیگری سخن می گویم، مراد چیزی جز عنایت و فضل الهی نیست.

نویسنده در این مطلب  با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن، حقیقت شانس و بخت را تبیین کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذارنیم.

محاسبات الهی و محاسبات انسانی

واژه فرانسوی شانس نزدیک به معنای بخت است. البته در کاربرد فارسی به معنای اتفاقات خوش یُمن به اصطلاح تصادفی است که هیچ برنامه ای از پیش تعیین شده ای برای نبوده و به نظر می رسد که علت شناخته شده ای نداشته باشد.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هیچ چیز در دنیا بی علت نیست و تصادف به معنای بی علتی و بی غایتی و بی حکمتی معنا ندارد(مومنون، آیه 115؛ انبیاء، آیه 16؛ دخان، آیات 38 و 39)؛ زیرا هر چه در هستی رخ می دهد و اتفاق می افتد، همگی نه تنها بر اساس علت و غایت و حکمت است، بلکه حتی از قبل از خلقت برنامه ریزی، مقدر و معین شده است؛ زیرا هر چیزی در هستی بر اساس مشیت حکمیانه الهی در عالم امر الهی مقدر و در ساحت خلق تحقق می یابد.(حدید، آیه 23 و 24)

البته ازنظر آموزه های وحیانی قرآن، بسیاری از چیزهایی که در دنیا برای انسان اتفاق می افتد و رخ می دهد، از زاویه دید انسان، بی برنامه و حساب است؛ زیرا انسان با آن که برنامه ریزی مشخصی برای اموری دارد، آن برنامه ریزی و تدبیر آدمی کم تر اتفاق می افتد تا آن چیزهایی که هیچ برنامه ریزی مقدّر و مدبّری برای آن نیست؛ زیرا از نظر قرآن، امور «من حیث لایحتسب» و «من حیث لا یرجو» بیش از اموری «من حیث یحتسب» و «من حیث یرجو» است؛ یعنی چیزهایی که گمان و امیدی به تحقق آن نیست، بیش تر اتفاق می افتد تا چیزهایی که بر آن حساب بازکرده و بدان امید داریم. بنابراین، وقتی کسی می گوید: شانس آوردم؛ یا شانسی بود؛ از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این «شانس» یا همان «بخت» نام دیگری برای خدا است؛ زیرا این خدا است که بر اساس پیش بینی نشده ها به انسان چیزی را می دهد. پس اگر گفته می شود: این الله بختکی بود، حقیقتی نهان را آشکار می کند؛ زیرا این خدا است که بخت را به سوی شخصی روانه می کند و او را موفق به عملی یا رسیدن به چیزی می کند که بر اساس محاسبات عادی غیر قابل دست یابی است.

اشکال در محاسبات انسانی آن است که در بیش تر موارد به علل مادی و محسوس عالم شهادت بسنده می کند و براساس آن به نتایج می نگرد؛ این در حالی است که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نقش علل فرامادی عالم غیب خیلی قوی تر و اساسی تر از نقش اسباب مادی محسوس است؛ زیرا علل و عوامل مادی در حقیقت علل و عوامل در اوج تمامیت آن علل و عوامل ناقص است و علت تامه به شمار نمی رود؛ زیرا اسباب مادی هر چند بر اساس سنت و مشیت الهی، ماذون به تاثیرگذاری در شرایط عادی است، اما این گونه نیست که خود به عنوان علت تامه عمل کند؛ بلکه همان طوری که مشیت برای تحقق چیزی در دنیا لازم است، هم چنین لازم است تا اراده و قضای الهی نیز در کنار آن قرار گیرد. در حقیقت مشیت همانند یک قانون کلی و عمومی زمانی عمل می کند که با اراده و قضای الهی جمع شود؛ زیرا هر قانونی به عنوان سنت و مشیت الهی، در طول نیازمند چیزهای دیگر از جمله اراده و قضای الهی است؛ یعنی وقتی خدا چیزی را مشیت کرد می بایست نسبت به آن اراده داشته و حکم قضایی را برای تحقق آن بدهد. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، افزون بر مشیت بر اراده و قضای الهی تاکید می شود تا چیزی در خارج تحقق خارجی یابد و به عنوان خلق مخلوق خدا شود.(یس، آیه 82)

به سخن دیگر، چیزهایی که در ساحت امر الهی تقدیر شده تا زمانی که تحت اراده و قضای الهی در نیاید، تحقق خلقی و خارجی نمی یابد.(همان)

بر همین اساس است که آتشی  که براساس سنت و مشیت الهی می سوزاند، وقتی تحت اراده و قضای الهی نباشد، بلکه اراده و قضای الهی به چیزی دیگر تعلق گیرد، آن آتش نه تنها سوزان و سوزنده نیست، بلکه خنک و گلستان و سلامت می شود.(انبیاء، آیات 69 و 70)

بنابراین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان ها می بایست در محاسبات خویش افزون بر علل و اسباب و عوامل مادی محسوس، به اموری غیبی نیز ایمان آورند که نقش و تاثیر آنها در عالم شهادت و دنیا بیش تر از عوامل ظاهری است. این عوامل و اسباب چیزی است که در محاسبات علمی انسان ها دیده نشده است؛ در حالی که در محاسبات الهی دیده شده است. از همین روست که وقتی انسان محاسبه می کند و گمانه می زند که با وجود چنین شرایطی می بایست «تقدیر» چنین شود، معلوم می شود که تدبیری دیگر در کار است و تقدیری دیگر رقم می خورد؛ زیرا این خدا است که تقدیر و تدبیر حقیقی امور را در دست دارد و اگر انسانی تقدیری را براساس محاسبات و اسباب ظاهری قطعی بداند، این قطعیت دچار اضطراب شدید است؛ زیرا آن که تدبیر و تقدیر به دست اوست، کسی دیگری به نام خدا است. از همین روست که وقتی کسی بر اساس محاسبات مادی به تقدیری می رسد و گمانه می زند که می بایست آن تحقق یابد، ولی بر خلاف محاسبات و تقدیر قطعی انسانی، خلاف آن تحقق می یابد، به این نتیجه می رسد که «شانس» اتفاق افتاده است؛ در حالی که هیچ شانسی درکار نیست؛ بلکه همگی مدبرات و مقدرات الهی بوده است که در محاسبات انسانی نیامده ، اما در محاسبات الهی آمده است.(طلاق، آیات 2 و 3)

جنگ اراده ها و محاسبات از نظر قرآن

یکی از اصطلاحات مهم امروزی در ساحت جنگ های ترکیبی، جنگ اراده است. در جنگ اراده هدف آن است تا اراده طرف دیگری سست یا حذف شود تا جایی که دشمن به خود اجازه ندهد تهدیدی احتمالی یا فعلی از خود بروز دهد؛ بلکه اراده عمل خویش را تابع اراده دیگری کند؛ پس تن به همه خواسته هایی طرف غالب و پیروز بدهد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، جنگ میان کافران و مومنان را می بایست به یک معنا جنگ اراده ها دانست؛ زیرا کافران تنها به جنگ اراده مومنان نیامده اند تا اراده آنان را از میان برند و آنان را تابع اراده خویش در آورند، بلکه در باطن به جنگ اراده الهی آمده اند؛ زیرا مومنان بر این باورند که مشیت و اراده ایشان جز تابع مشیت و اراده الهی نیست (تکویر، آیه 29؛ انسان، آیه 30)؛ چرا که مومنان در اوج تقوای کامل و تمام، همه چیز خویش را به خدا تفویض می کنند و امور خویش را به دست خدای علیم حکیم عزیز می سپارند(غافر، آیه 44) تا جایی که قول و فعل ایشان همان قول وفعل الهی باشد که مورد رضایت الهی است.(نجم، آیات 3 و 4؛ انفال، آیه 17)

هم چنین کافران بر این باورند که شکست مومنان در هر شکلی از جمله جنگ اراده ها، به معنای شکست خدا است؛ زیرا آنان بر این باورند که اگر مومنان شکست بخورند در حقیقت خدا شکست خورده است؛ زیرا مومنان بر این باورند که خدا ولی و ناصر آنان است و آنان جز ولایت مطلق الهی به هیچ چیزی توکل و تکیه و اعتماد ندارند؛ پس اگر مومنان شکست بخورند، این خدا است که شکست خورده است؛ زیرا اگر خدایی باشد و ولایت و نصرتی از سوی او به مومنان می رسد، پس چرا مومنان شکست خورده اند و خدا به داد و فریاد آنان نرسیده است؟! پس شکست مومنان خود دلالت بر شکست خدا دارد و این که اصلا خدایی نیست و اگر بود و ولایت و نصرتی داشت به یاری مومنان و بندگانش می شتافت.

پس وقتی در مساله جنگ اراده ها میان مومنان و کافران دقت و تامل شود، این حقیقت باطنی و ملکوتی آشکار می شود که این جنگ اراده ها نه میان مومنان و کافران بلکه میان خدا و کافران است. از نظر قرآن، در جنگ اراده ها اگر به این معنا باشد، این خداست که پیروز میدان است و این اراده الهی است که بر هستی از جمله بر اراده کافران غلبه می کند و آن را به تسخیر خویش در می آورد.

شاید بتوان گفت امدادهای غیبی الهی به مومنان در موارد بسیاری که بر اساس محاسبات دقیق علمی دشمنان و کافران، شکست قطعی برای مومنان است، خود گواهی روشن است که اراده الهی در جنگ اراده ها غالب بوده و این اراده الهی است که اراده کافران را نابود و به شکست کشانده است و کافران از جایی که به گمان و محاسبه نمی آورند، شکست را تجربه کردند و مومنان از جایی که گمان دشمن نمی رفت به پیروزی رسیدند.(شعراء، آیات 61 تا 63؛ توبه، آیه 25 و 26)

از نظر آموزه های قرآنی، اگر خدا به چیزی اراده کند، هیچ اراده ای در برابر او مقاومت نخواهد کرد. از همین رو، اگر خدا اراده کرده باشد تا چیزی قضا شود و تحقق یابد، هیچ اراده دیگر نمی تواند جلوی قضای الهی را بگیرد. بنابراین، اگر خدا اراده کرده تا خیری به مومنان برسد، اراده دشمن کارا نخواهد بود و نمی تواند جلوی خیر الهی را بگیرد؛ چنان که اگر خدا اراده کرده تا شرّی به کسی برسد، هیچ کس نمی تواند آن را بازدارد و شرّ را به خیر تبدیل کند.(زمر، آیه 38)

خدا بیان می کنند که دشمنان حضرت ابراهیم(ع) اراده کرده بودند تا با کید و مکر خویش آن حضرت را با آتش نابود کنند؛ اما اراده آنان در برابر اراده الهی کارآمدی نداشت؛ بلکه این اراده الهی بود که در جنگ اراده ها غالب و چیره شد و آن حضرت سالم از درون آتش بیرون آمد و این گونه اراده آنان تحت اراده الهی به خسران و زیان آنان تبدیل شد.(انبیاء، آیات 69 و 70)

این حالت تنها مختص دنیا نیست، بلکه از نظر قرآن حتی برخی در دوزخ اراده می کنند تا از آن خارج شوند، ولی اراده الهی غالب بر اراده آنان است و آنان نمی توانند اراده خویش را تحقق بخشند.(حج، آیه 22؛ سجده، آیه 20)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، گاه افرادی چون منافقان اراده می کنند تا با مومنان در میدان جهاد حاضر شوند؛ ولی این اراده ایشان تحت اراده الهی قرار می گیرد و خدا اصلا کاری می کند که آنان نتوانند اراده خویش را تحقق خارجی بخشند؛ زیرا خدا برانگیختن آنان را دوست نداشت، از این رو، بر اراده آنان تاثیرگذاشت تا نتوانند آن را تحقق بخشند و به اراده حقیقی وواقعی برسانند(توبه، آیه 46)؛ زیرا اگر این منافقان با مومنان می آمدند در میدان جهاد جز شرّ و فساد کاری را انجام نمی دادند و به عنوان جاسوس دشمن عمل می کردند و فتنه جویی در پیش می گرفتند.(توبه، آیات 47 و 48)

از نظر قرآن، بارها در جنگ اراده ها این اراده الهی بود که بر اراده کافران غلبه کرد و آنان در دام همان چیزی افتادند که از آن می گریختند و کید و مکر ایشان به خودشان بازگشت و موجبات نابودی آنان شد.(اسراء، آیه 103؛ صافات، آیه 98)

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، چیزی به نام شانس و اتفاق و بخت معنا ندارد، بلکه همه چیز براساس مقدرات و مدبرات الهی انجام می شود که در ام الکتاب ثبت و ضبط شده است(حدید، آیات 23 و24) و تنها خدا است که می تواند آن را تبدیل کند و چیزی دیگر را جایگزین آن نماید؛ زیرا خدا است که محو و اثبات در دست اوست.(رعد، آیه 39) پس اگر چیزی در عالم اتفاق می افتد که بر اساس ظاهر اسباب و علل نمی بایست تحقق یابد، به دلیل آن است که خدا در محاسبات خویش اراده کرده تا آن تحقق یابد. بنابراین، اگر در محاسبات خویش افزون بر علل وعوامل مادی ظاهری خدا را نیز مد نظرقرارداده و اراده او را فوق اراده بلکه اصل اراده بدانیم که بی آن که حتی اراده دیگران معنا و مفهوم خویش را از دست می دهد، در آن زمان دیگر سخنی از شانس و بخت و اتفاق نیست، بلکه هماره می گوییم که هر چیزی برای اساس مشیت واراده الهی اتفاق افتاده و می افتد. به این معنا که نسبت به حال می گوییم ماشاء الله یعنی این مشیت الهی است؛ و نسبت به آینده می گوییم: ان شاء الله، یعنی اگر خدا مشیت کند آن تحقق خواهد یافت.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن می بایست دور شانس و بخت و اتفاق را خط زد و باور داشت که اگر شانس می گوییم جز اراده خدا و مشیت او چیزی نیست. پس شانس به یک معنا، همان نام دیگری برای خداست.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا