اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنیمقالات

راهكارهاي اخلاقي درمواجهه با رفتارهاي ناهنجار

samamos-comاگر بخواهيد همواره در آرامش به سر ببريد، واكنش هاي شما بايد به گونه اي باشد كه رفتارهاي ديگران چه دوست و چه دشمن نتواند روحيه شما را مديريت كند و متحول سازد.
البته هر كسي به طور طبيعي نسبت به كنش هاي تند و شديد، واكنش هايي را بروز مي دهد كه برخي همانند واكنش هاي بدني طبيعي است.يعني همان گونه كه بدن انسان كنش ها و واكنش هاي غريزي دارد، نفس انسان نيز نسبت به كنش هاي بيروني واكنش هاي طبيعي دارد.

اگر بخواهيد اين واكنش هاي طبيعي را مديريت كنيد، زهي خيال باطل است. مگر آن كه از نظر روحي به چنان جايگاهي برسيد كه عقل شما مديريت نفس شما را به عهده گيرد و از آن جايي كه بسياري از انسان ها هرگز چنين مرحله و مرتبه اي را درك نمي كنند، سخن گفتن از آن نيز سخت است.

البته با همه تلاش ها حتي كساني كه درمرتبه برترين ها قرارمي گيرند، نسبت به واكنش هاي طبيعي كمي ناتوان هستند واين حكمتي است كه دركنش ها و واكنش هاي طبيعي درحوزه هاي بدني و غير بدني وجود دارد و به عنوان يك نعمت مي بايست با آن برخورد كرد.

قرآن براي دست يابي به آرامش درزندگي، راهكارهايي را ارائه داده كه از جمله آن ها مي توان به ذكر تسبيح، سجده، گذشت همراه با روي خوش اشاره كرد.

خلق عظيم پيامبر(ص)

بي گمان پيامبر گرامي (ص) درمقام تبليغ رسالت خويش بيش ترين فشارها و آزارها را متحمل شده است. همين مساله موجب شد تا در بيان تحمل خويش بفرمايد: ما اذوي نبي كما اوذيت؛ هيچ پيامبري چون من آزار نديد.

خداوند به آن حضرت (ص) چنان سعه صدر و فراخي سينه داده بود كه در اوج تحمل بود، به گونه اي كه همه فشارها را تحمل مي كرد و دوست و دشمن بدان اقرار داشتند. قرآن درگزارشي آورده است كه دشمنان، او را به «اذن» معرفي مي كردند و منافقان با اين عبارت او را به استهزا مي گرفتند. همين عظمت روحي و انشراح صدرش بود كه ايشان را تا مقام «خلق عظيم» بالا برد.

با نگاهي به تعبير قرآن درباره بيش تر مردم مي توان دريافت كه خوي عظيم پيامبر(ص) به چه معناست؛ زيرا تنها دريك جمله برخي از اخلاق پست و زشت انساني را اين گونه بيان مي كند: سوگند به جانت! اين مردم دنيا هميشه مست حيرت و غفلت خويش هستند. (حجر، آيه 72)

همين سكرت و مستي است كه هر رفتار زشتي را موجب مي شود؛ چرا كه غفلت از فلسفه خلقت و آفرينش جز به معناي فروپاشي بنياد اصول اخلاقي نيست و هرگاه اخلاق، بنيادي نداشته باشد، هر رفتاري از انسان متوقع است.

پيامبر (ص) با دو دسته انسان ها مواجه بود. گروهي كه در غفلت از فلسفه آفرينش گرفتار مستي حيرت هستند و به هرچيز دنيا از زشتي ها مي گرايند و پاي بند هيچ اصل اخلاقي نيستند. از جمله مصداقي كه قرآن بيان مي كند، هم جنس گرايي است.

گروه دوم مومناني هستند كه گرفتار دوگانگي رفتارند و هر آن چيزي را كه دوست مي دارند از دين برمي گيرند و هرچه به مزاج و ميلشان نباشد، رها مي كنند و قرآن را سبك و سنگين مي كنند تا هرچه به نفع باشد بگيرند و به زيان را رها سازند.(حجر، آيه 91)

صفح پيامبر(ص)

پيامبر(ص) نسبت به كنش هاي زشت كافران و افكارهاي باطل ايشان ماموريت داشت تا با صفح جميل رفتار نمايد.«صفح» مانند «عفو» به معناي گذشت است، با اين تفاوت كه در «عفو» به روش و كيفيت توجهي نيست و تنها مطلوب همان محتواست، چنان كه شخص از قاتل فرزندش مي گذرد و عفو مي كند و قصاص برداشته مي شود. در اين جا ديگر خوشرويي و لبخند معنايي ندارد. اما در صفح انسان مي گذرد و عفو مي كند در حالي كه خوشرويي دارد.

پيامبر(ص) نسبت به اين دسته مردم اين گونه رفتار مي كرد و ماموريت داشت (حجر، آيه 85) نسبت به استهزا و آزارها چه از سوي مومنان سست ايمان و چه كساني كه كفار هستند، واكنش مبتني بر اخلاق داشته باشد. اين در حالي است كه پيامبر(ص) تحت فشار سنگين دوستان ناآگاه و سست ايمان و دشمنان كينه توز بود و به طور طبيعي اين فشار موجب دلتنگي سخت آن حضرت مي شد (حجر، 97) او با اين كه داراي انشراح صدر بود، ولي اين فشار سنگين از سوي دوست و دشمن او را به دلتنگي و ضيق صدر دچار مي كرد. لذا خداوند راهكار ديگري پيشنهاد مي كند تا از فشار طبيعي و واكنش هاي تند و دلتنگ آور سخت درامان نگه دارد. اين همان چيزي است كه در دو آيه پس از آيه 97 مطرح مي شود.

تسبيح خداوند و سجده، دو راهكار رسيدن به آرامش

خداوند در آيات 98 و 99 سوره حجر مي فرمايد كه انسان براي دست يابي به آرامش و واكنش هاي مناسب، تسبيح و سجده را به عنوان عمل مناسب به كار گيرد. تسبيح. انسان را به ذات بي مانند و پاك الهي متصل مي كند و از هر گونه نقصي مبرا مي سازد. از آن جايي كه خشم و حركات هيجاني و تند عاطفي در حكم نقص به شمار مي آيد كسي كه به اين منبع بي نقص متصل مي شود رنگ خدايي مي گيرد و از نقص پاك مي گردد.

سجده نماد اطاعت مطلق است. كسي كه سجده مي كند و پيشاني بر خاك مي مالد در مقام نهايت تذلل و خاكساري است. در اين حالت خود را در برابر هستي مطلق الهي هيچ مي شمارد و براي خود جايگاه و ارزشي قايل نمي شود. بنابراين هرگونه رفتار ديگران را در حكم هيچ براي هيچ مي شمارد. بر اين اساس، نقصي را در استهزا و فشارهاي بيروني اهانت و مانند آن نمي بيند تا كنترل و مديريت خود را از كف بدهد.

در ادامه خداوند بندگي و اطاعت مطلق در برابر خداوند را به عنوان كليدي ترين راهكار مطرح مي سازد؛ زيرا در اين زمان دريچه اي به سوي حقيقت هستي و ملكوت آن باز مي شود و شخص خود را نمي بيند و تنها ربوبيت الهي را مي بيند كه هيچ چيزي در هستي بيرون از دايره حكومت و اقتدار و مشيت او نيست. بنابراين، در مقام مرگ اختياري قرار گرفته و خود را فاني و باقي به بقاي الله مي يابد. بنابراين، هيچ فشاري را فشار نمي يابد؛ زيرا بيرون از دايره اراده و مشيت او نيست.

اين راهكاري است كه خداوند براي پيامبرش(ص) بيان مي كند تا بتواند در برابر واكنش هاي نابهنجار اخلاقي، رفتاري اخلاقي داشته باشد و بتواند با صفح جميل و گذشت همراه با خوشرويي و تبسم و سرور از آن همه فشار بيرون آيد و به مقام آرامش برسد. اين گونه است كه حتي دشمنان نيز در برابر خلق عظيم و خوشرويي آن حضرت دست به سينه بودند و در برابر آن همه عظمت و كرامت اخلاقي عقب نشيني مي كردند. باشد اين گونه باشيم و در برابر دوستان نادان و سست ايمان و دشمنان كينه توز، تاب تحمل خود را از دست ندهيم و همواره با خوشرويي و گذشت «مروا كراما» را به نمايش گذاريم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا