اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیفلسفیمعارف قرآنی

قرآن و جایگاه ارزشی زندگی دنیوی

یکی از پرسش هایی که ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است، جایگاه زندگی دنیوی آدمی است؟ برخی از کسانی که در برابر این پرسش قرار می گیرند بر این باورند که زندگی دنیا در بینش و نگرش قرآنی لهو و لعب است.

تفسیری که ایشان از لهو و لعب به دست می دهند می تواند مفهوم زندگی دنیا را چنان فروکشاند که آدمی آرزوی مرگ و رهایی از آن را داشته باشد. اگر همه زندگی دنیا چنان که آیه 17 سوره حدید بر آن دلالت می کند لهو و لعب باشد دیگر چه انگیزه ای است که بر زندگی دنیوی پافشاری شود؟ آیه با آوردن لام جنیست می کوشد بیان کند که همه آن چه را زندگی دنیوی می خوانیم لهو و لعب است و هیچ ارزش و اعتباری برای آن نیست. بنابراین باقی ماندن در این جهانی که سر تا پای آن را لهو و لعب فرا گرفته است چه ارزش و سودی دارد؟

آیا تفسیری که ارایه می شود بیانگر بینش و نگره قرآنی به مساله دنیا و زندگی دنیوی است؟ قرآن چه پاسخی به این مساله می دهد؟ اگر دنیا در بینش قرآنی این گونه است چه انگیزه های در ایجاد و آفرینش آن و حضور آدمی در آن می باشد؟ این نوشتار پاسخی است به این پرسش هایی که ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته است و به ظاهر تناقضی میان آیه و اهداف آفرینش و حتی میان آن و آیات دیگر وجود دارد.
جایگاه برتر زندگی دنیوی در نگره قرآن
بی گمان خداوند امری را بی حکمت و هدف انجام نمی دهد و آفرینشی را بی هدف خاص و ارزشی صورت تحقق نمی بخشد. خداوند حکیم و فرزانه هر عملی را بر اساس حکمت انجام و آفریده ای را بر اساس اهداف خاص ایجاد و خلق می کند. دنیا به عنوان یکی از آفریده های الهی نیز از چنین جایگاه و ارزشی برخوردار می باشد. 
زندگی دنیوی انسان نیز به عنوان بخشی از هستی و آفریده های الهی در چنین جایگاه بلند و والایی قرار می گیرد و نمی توان سخنی در بیهودگی آن به میان آورد و از ارزش و اعتبار آن کاست.
با این همه چرا خداوند در آیات بسیاری زندگی دنیوی را به لعب و لهو تعبیر کرده است و گاه از آن این گونه مذمت و سرزنش می کند که : "الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم" و یا : "ما الحیاه الدنیا الا متاع الغرور " و یا "و ما هذه الحياه الدنيا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدار الآخره لهی الحيوان لوكانوا .یعلمون " و یا «و ما هذه الحياه الدنيا إلاّ لهو و لعب و إنّ الدار الآخره لهی الحيوان لو كانوا يعلمون؛ اين زندگی دنيا جز سرگرمی و بازيچه نيست و زندگی حقيقی همانا [در] سرای آخرت است. ای كاش می دانستند». 
اگر زندگی دنیا در تحلیل قرآنی از نظر ارزشی و اعتبار جز سرگرمی و بازیچه نیست چه هدفی و انگیزه ای موجب شده است که آن را بیافریند و یا آدمی را در آن مستقر کرده و برای او وظایف و مسئولیت هایی تعیین و مشخص سازد؟
به نظر می رسد که در این آیات با توجه به آوردن لام جنسیت کوشیده شده تا این معنا و مفهوم القا شود که همه زندگی دنیوی بی هیچ استثنایی زندگی برخاسته از لهو و لعب است و هیچ تفاوتی میان انسانی با انسانی دیگر و زندگی ای با زندگی دیگر نیست؟ چه شخص پیامبری باشد و از کسانی که تنها به خدا می اندیشد و عمل می کند و چه کسی که تنها به زندگی دنیوی چسبیده و به تنها برای آن تلاش می کند تفاوتی نباشد؟

چه چیزی نکوهش شده ؟
با توجه به آموزه های وحیانی و کلیت روح اسلام و قرآن نمی توان چنین تحلیل و تفسیری را پذیرفت. به نظر می رسد که در این جا نوعی اشتباه و خلط مبحثی صورت گرفته است. آن چه در این آیات مذموم و نکوهش شده است امر خارجی و تکوینی است و یا نحوه برخورد با یک امر تکوینی و بهره گیری از آن مورد نظر است؟
در علم منطق و فلسفه اثبات شده است که حکم به امر خارجی نمی توان تعلق بگیرد و از این شانیت برخوردار نمی باشد که بدان حکم شود و معیار ارزشی و داوری قرار گیرد. به این معنا کارد و شمشیر به عنوان یک وجود خارجی نه خوب است و نه بد و هیچ داوری و ارزش گذاری نمی تواند را روی آن صورت گیرد و یا نمی توان جعل و تشریعی را متعلق آن کرد. این مساله همانند امر جبری و بیرون از اختیار است که حکم نمی تواند بدان تعلق گیرد. بنابراین نمی توان گفت که امری خارجی چون زندگی دنیوی از نظر ارزشی خوب و یا بد است. آن چه بد و خوب است و حکم ارزشی بر آن بار می شود و ارزش گذاری روی آن انجام می شود نحوه برخورد و تعامل با آن است. به این معنا که نحوه برخورد و تعامل بشر نسبت به این موضوع خارجی بد و خوب می پذیرد. 
از این روست که زندگی دنیوی به هدف محوریت یافتن آن می تواند بد و ضد ارزشی باشد و اما اگر به هدف محوریت تقرب به خدا و یا انجام مسئولیت ها و ماموریت ها باشد امری ارزشی تلقی می شود.
برخی از انسان ها زندگی دنیوی را محور نگرش و بینش خویش قرارداده و تنها آن را می جویند و این همان چیزی است که در قرآن از آن به خواسته های دنیوی یاد می کند و می فرماید که آنان تنها از آن خلاق و بهره می برند و از آخرت نصیب و بهره ای نمی برند.
آنان همواره با محور قرار دادن دنیا و عمل در راستای بهره گیری از آن حرکت می کنند و هر عملی را برای دنیا انجام می دهند. این مساله ای است که موجب بیهودگی زندگی دنیوی شخص می شود؛ زیرا دنیا به عنوان بخشی از هستی است که در حکم مقدمه برای هستی های برتر می باشد. دنیا بخشی از هستی است که آمیخته به حق و باطل است و در آن شر و خیر به هم در آمیخته شده است. از این رو نمی تواند بخش کاملی از هستی باشد. محوریت قرار گرفتن زندگی دنیا در حکم اصالت یافتن مقدمه و هدف قرار گرفتن آن می باشد. این گونه است که شخص هدف و اصل را فرامی گذارد و مقدمه را به جای هدف و اصل می گیرد.
البته این بدان معنا نیست که آدمی از زندگی دنیوی بهره نبرد. در اندیشه قرآنی زندگی دنیوی دارای دو حکم ارزشی  و ضد ارزشی است. بخشی از زندگی دنیوی که از آن به حسنه یاد می شود زندگی است که محوریت آن کمال یابی انسان است و بخشی دیگر سیئه نامیده می شود که در آن زندگی دنیوی خود از مقام مقدمی به هدف تبدیل می شود و اصل فراموش می گردد.
در تحلیل قرآنی کسانی که خواهان بهره گیری از دنیا برای آخرت و کمال یابی خویش هستند انسان هایی هستند که از زندگی بازیچه گونه و سرگرم کننده رهایی یافتند و به آن هدف و معنا بخشیده اند. به این معنا که زندگی دنیوی هر گاه دارای هدف شود از بازیچه و سرگرمی بودن بیرون می رود و همانند زندگی اخروی سرشار از حسنات و حیاه واقعی می گردد.
زندگی دنیوی اگر با هدف و محوریت کمال یابی باشد زندگی معنوی نامیده می شود هر چند که شخص در مقام استعمار زمین باشد و کارهایی در این راستا انجام دهد. یکی از ماموریت های بشر استعمار و آبادنی زمین و تمدنی سازی است و اگر این ماموریت بشر است اگر شخص با هدف آبادانی زمین اقدام کند عمل او از سرگرمی و بازیچه بودن بیرون می رود؛ زیرا لهو و لعب به عملی اطلاق می شود که بر پایه و اساس هدف و انگیزه درستی نباشد. اما اگر هر عملی هنجاری و معروفی بر اساس انگیزه وهدف مشخصی باشد از عنوان لهو و لعب بیرون می رود.

دنیا مقدمه آخرت
مطلبی دیگری که در این جا سزاوار است بدان اشاره شود حکم لهو و لعب درباره زندگی دنیوی نسبت به زندگی اخروی است. به این معنا که خداوند در این آیات در مقام مقایسه زندگی دنیوی با زندگی اخروی بر آمده است. از آن جایی که زندگی دنیوی در بردارنده دو دسته اعمال و رفتار شر و خیر و حق و باطل است نمی تواند در برابر زندگی اخروی که سرشار از حق و خیر است زندگی کامل شناخته شود. بنابراین حکم و داوری ارزشی در این آیات به شکل نسبی و مقایسه ای انجام می گیرد.
به هر حال آن چه مهم است آن که در تحلیل و نگرش قرآنی زندگی دنیوی همانند مقدمه است و این مقدمه از آن دسته مقدماتی است که بی آن ذی المقدمه تحقق خارجی و درستی پیدا نمی کند. در حقیقت اگر نماز بخواهد تحقق یابد نیازمند طهارت است و طهارت مقدمه برای نماز است. زندگی دنیوی نیز چنین است و هر کس در دنیا با ایمان و عمل خویش شخصیت کمالی خویش را می سازد . از این رو در روایات از آن به مزرعه الاخره یاد شده است. هر کسی آن چه را در زندگی دنیوی می سازد در آخرت درو می کند و آن جا مکانی برای عمل نیست بلکه تنها محور بهره گیری است.
بر هر کس است که از زندگی دنیوی به درستی و کمال بهره برد. این بهره برداری از زندگی دنیوی به این است که در عمل خویش وجه الله را در نظر داشته باشد و هر کار معروف و هنجاری را انجام می دهد هدف آن دست یابی به کمال انسانی و تقرب به خداوند باشد. این گونه است که زندگی از شکل بازیچه و سرگرمی بی هدف بیرون می رود به شکل عمل هدفمدار در می آید و آثار ارزشی بر آن بار می شود.
قرآن از مردمان می خواهد به مجموعه ای از اعمال و رفتار اهتمام ورزند که زندگی بشر را تشکیل می دهد که از آن جمله تشکیل خانواده و تولید و آبادانی زمین و بهره گیری از آن و احسان و انفاق است. این ها اعمال پسندیده و نیکویی است که که خداوند از انسان خواسته است. اما گاه همین اعمال رنگ سرگرمی و بازیچه به خود می گیرد و آن زمانی است که شخص ازدواج را نه برای کسب آرامش و یا تولید نسل بلکه برای سرگرمی انجام می دهد. این همانند شکاری است که شخص تنها برای سرگرمی انجام می دهد وهدف وی تغذیه و بهره گیری از گوشت شکار نیست. این گونه است که امری سرگرمی و لعب شمرده می شود و شکار ازحلیت خارج می شود.

نقش نگرش ها در زندگی
در تحلیل قرآنی آن چه مهم است نگرش آدمی است. نگرش نیز مولفه های دارد که عبارت از شناخت و عاطفه و رفتار است. اگر نگرش آدمی نسبت به هر چیزی درست و کامل باشد و به شکلی وجه الله و اهداف خاص الهی در آن در نظر گرفته شود در آن هنگام هر امری معنا و مفهوم جدیدی می یابد. اما اگر این گونه نباشد چیزی جز لهو و لعب نخواهد بود. این گونه است که خداوند زندگی کسانی را که نگرش مثبتی به هستی چنان که قرآن تبیین و تشریح کرده ندارند به عنوان زندگی تفاخر آمیز و مانند آن مورد نقد قرار می دهد و این گونه نگرش به زندگی را لهو و لعب بر می شمارد.
به هر حال آن چه زندگی دنیوی را معنا و مفهوم واقعی می بخشد و زندگی طیب و معنوی می سازد نگرش شخص به زندگی است. نگرش آدمی است که به زندگی دنیوی معنای ارزشی می بخشد و آن را از حالت لهو و لعب و سرگرمی و بازیچه بودن بیرون می برد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا