اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

رسالت الهی نفس از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا فرشتگان و برخی از بشر را برای هدایت های خاص خویش انتخاب کرده و به رسالت و پیامبری می فرستد. اما از نظر قرآن، فراتر از این، همه نفوس انسانی به یک معنا «رسول الله» هستند و رسالت های خاصی از سوی خدا دارند.

اما پرسش این نوشتار این است که چه رسالتی برای نفس انسان غیر از رسالت رسولان و پیامبران الهی است؟ چه زمانی نفس به رسالت انتخاب می شود؟ نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن به این پرسش ها پاسخ داده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

رسولان الهی از نظر قرآن

از نظر قرآن، رسولان الهی به دو دسته اصلی رسولانی از جنس فرشتگان و رسولانی از جنس بشر تقسیم می شوند. خدا می فرماید: اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ؛ خدا از میان فرشتگان و از میان مردم رسولانی را بر می گزیند.(حج، آیه 75) و نیز می فرماید: جاعل الملائکه رسلا؛ خدا فرشتگان را رسولان قرار داد.(فاطر، آیه 1)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، فلسفه و هدف رسالت رسولان، پیامبری و پیغام رسانی از سوی خدا به سوی مردم است؛ زیرا خدا افزون بر هدایت تکوینی – فطری عقلی (طه، آیه 50) به سبب شرایط خاص انسان و جن در دنیا، رسولانی را از جنس فرشتگان و بشر انتخاب کرده تا در قالب اسلام و هدایت نقلی وحیانی مردم را راهنمایی کنند و به کمال بایسته و شایسته برسانند.(بقره، آیه 38)

البته خدا از جنس جن، پیامبری انتخاب نکرده بلکه به همین دو جنس فرشته و بشر اکتفا کرده است؛ از همین رو، پیامبران جنیان نیز همین رسولان بشری هستند.(جن، آیات 1 تا 2؛ احقاف، آیات 29 تا 32)

بر اساس آموزه های قرآنی، خدا با بشر به سه روش سخن می گوید که شامل وحی مستقیم، وحی از وراء حجاب از درخت و مانند آنها، و رسولانی از فرشتگان و بشر که به اذن الهی وحی الهی را می رسانند.(شوری، آیه 51)

نفس انسانی رسول الهی

اما از نظر قرآن، افزون بر این دو گروه از فرشتگان و بشر، نفوس خود بشر رسولان الهی هستند؛ زیرا خدا به صراحت می فرماید: اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛ خدا نفس را هنگام مرگشان به طور کامل می گیرد و توفی می نماید و نفسی که نمرده نیز به هنگام خواب می گیرد. پس نفس کسی که مرگ را بر او حکم کرده، نگه می دارد، و نفس دیگر را تا سرآمد اجلش می فرستد. به راستی که در این امر آیات و نشانه هایی برای قومی است که تفکر می کنند.(زمر، آیه 42)

در این آیه به صراحت بیان شده که خدا هماره در دو حالت «توفی الانفس» می کند که شامل زمان مرگ و زمان خواب است. از این آیه هم چنین دانسته می شود که اگر زمان مرگ رسیده باشد، نفس «امساک» می شود، اما اگر زمانش نرسیده باشد تا زمان اجلش «ارسال» می شود.

پس از نظر قرآن، هماره برای انسان «وفات» است و این وفات اختصاص به هنگامه مرگ ندارد، بلکه هماره وفات در هنگامه خواب نیز رخ می دهد. بنابراین، وفات مختص به زمان مرگ نیست؛ از همین روست که خواب را چیزی از جنس مرگ دانسته و گفته اند: النوم اخ الموت؛ خواب برادر مرگ است. این اخوت و برادری به معنای آن است که مَقسَم خواب و مرگ یکی است؛ زیرا مقسم هر دو «توفی» و «وفات» است؛ پس وفات به دو قسم خواب و مرگ تقسیم می شود.

از نظر قرآن، هنگامه مرگ، نفس نگه داشته و امساک می شود؛ اما هنگامه خواب اگر اجلش نرسیده باشد، نفس «ارسال» می شود. شکی نیست که تعبیر به «یرسل» حقیقتی را در خود دارد که توجه به آن بسیار مهم است و باید انسان با تفکر در آن به حقایق از هستی و به ویژه «توفی الانفس» دست یابد.(زمر، آیه 42)

خدا در آیات قرآنی از واژه «یرسل» برای بیان رسالت و پیامبری سخن به میان آورده است(شوری، آیه 51)؛ چنان که از رسالت اموری دیگر نیز سخن آورده که مسئولیتی را به عهده دارند، مانند رسالت توفانی از باد برای غرق کردن(اسراء، آیه 69)، یا رسالت شعله های بی دود یا دود آتش آلود(رحمن، آیه 35)، یا رسالت سنگریزه و شن(اسراء، آیه 68؛ ملک، آیه 17)، یا حسبان و آسیب دقیق آسمانی(کهف، آیه 40)، یاد باد بشارت(روم، آیه 46؛ نمل، آیه 63)، یاد صاعقه و آذرخش(رعد، آیه 13) و مانند آنها.

از نظر قرآن، خدا هم چنین رسولانی را به عنوان «حفظه» و حافظان نفس می فرستد تا نفس را تا زمانی مرگ حفظ کند، اما وقتی زمان مرگ رسید آن گاه رسولانی دیگر می آیند و رسولان حافظ کنار می روند و این رسولان دوم برای آن می آیند که به فرمان الهی «توفی» کنند.(انعام، آیه 61)

پس از نظر قرآن، همان گونه که «توفی الانفس» به خدا به عنوان علت العلل نسبت داده می شود(زمر، آیه 42)، هم چنین به رسولانی از فرشتگان نسبت می دهد که مسئولیت «توفی الانفس» را به عهده می گیرند.(انعام، آیه 61)

به هر حال، از نظر قرآن، هر گاه توفی انفس در زمان اجل و مرگ انجام شود، نفس «امساک» می شود ، اما وقتی توفی در غیر زمان مرگ و اجل باشد، که این امر هماره در هنگامه خواب رخ می دهد، نفس «ارسال» می شود.

چنان که گفته شد، رسالت از سوی خدا هماره برای مقاصد و اهدافی است؛ چنان که رسالت های پیش گفته برای باد و آذرخش و مانند آنها برای بشارت یا انذار یا هلاکت است؛ هم چنان که رسالت فرشتگان گاه برای عذاب و گاه برای بشارت است؛ چنان که فرشتگان رسول به سوی حضرت ابراهیم(ع) برای بشارت فرزند و برای قوم لوط برای نابودی و هلاکت بوده است.(ذاریات، آیات 24 تا 37؛ هود، آیات 69 تا 83)

بنابراین، وقتی نفس انسان در هنگامه خواب از سوی خدا «توفی» می شود، پس از آن که «ارسال» می شود، دارای رسالتی است که از سوی خدا برایش مشخص شده است. اما پرسش این است که چه رسالتی برای نفس از سوی خدا تعیین و مشخص شده است؟ در هنگامه توفی در خواب چه اموری اتفاق و رخ می دهد که نفس به عنوان رسول ارسال می شود؟

رسالت های نفس پس از توفی و ارسال

از نظر قرآن، نفس انسانی همان تجلی روح و تنزل آن در کالبد بدن است. این تنزل روح الله در بدن و تجلی در قالب نفس، با «نفخ» انجام می شود.(ص، آیه 72؛ حجر، آیه 29؛ سجده، آیه 9) در حقیقت روح که از ساحت امر الله است(اسراء، آیه 85) پس از تجلی در قالب نفس، همه دارایی های روح الله را دارا است؛ از این روست که نفس انسانی دارای همه اسمای الهی و انوار صفات اوست و از این ظرفیت و استعداد برخوردار است تا خلیفه الله باشد و بر ما سوی الله تصرفات تکوینی در قالب مظهریت در ربوبیت داشته باشد.(بقره، آیات 30 و 31)

از نظر قرآن، نفس انسان با الهام الهی از همه توان ادراکی و شناختی و نیز گرایشی و انگیزشی برخوردار است و توانایی تشخیص مصادیق حق و باطل و گرایش به حق و مصادیق آن و گریزش از باطل و مصادیق آن دارا است.(شمس، آیات 7 تا 10)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن با آن که نفس از چنین ظرفیتی شگفت برخوردار است و به هدایت فطری عقلی تکوینی این گونه عمل می کند(طه، آیه 50)، اما خدا به اشکال دیگر نیز به او کمک می کند تا در این جایگاه عظیم خلافت الهی قرار گیرد. از این روست که هدایت وحیانی نقلی را به مدد فرستاده و این تفضل و منت را بر انسان داشته تا کمکی دیگر داشته باشد و با حجت های ظاهری و باطنی او را به کمال بایسته و شایسته اش هدایت و رهنمون سازد.(بقره، آیه 38؛ روم، آیه 30)

البته از آیه 42 سوره زمر که محل بحث این نوشتار است، خدا از راه های دیگری نیز نفس را یاری می رساند. به این معنا که هنگامه خواب نفس را توفی کامل کرده و به تمام و کمال می گیرد و او را به نزد خویش می برد و آگاهی خاص شهودی به امور می دهد و سپس او را به رسالت برای خودش و دیگران می فرستد؛ زیرا از نظر قرآن، خدا هماره بر اساس حکمت عمل می کند و هرگز عبث  و لهو نداشته و به لعب و بازی امور را وا نمی گذارد.(مومنون، آیه 115؛ انبیاء، آیات 16 و 17؛ دخان، آیات 38 و 39) بر این اساس می بایست گفت که «توفی الانفس» هنگامه خواب نیز دارای حکمت است.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین حکمت برای توفی انفس هنگامه خواب، عروج نفس به عوالم و نشئات بالا برای نشان دادن حقایق هستی بلکه حتی عملکرد شخص و آثار و بازتاب آنها در عوالم مثال برزخ و بالاتر است. البته بر اساس روایات این عروج برای اکثریت مردم در سطح صعود و عروج به عالم برزخ و دیدن مثال اعمال خود در گذشته و نوعی دیدن آینده است. البته همان گونه که انسان وقتی از عالم ذر و عالم الست به دنیا نزول می کند، همه مشاهدات بلکه اقرار و اعتراف خویش را به دست غفلت می سپارد و بدان توجه نمی کند(اعراف، آیه 72)؛ زیرا غفلت به این معنا است حقیقت چیزی در برابر است، ولی چون برایش اهمیت ندارد، بدان اهتمام و توجه ندارد. این بدان معناست که نفس همه حقایق را می شناسد و می داند، ولی کنش و واکنش هایش بر اساس ارزش گذاری است. پس اگر حقایق مشهود و مشاهدات ملکوتی و برزخی برایش ارزش نداشته باشد، یا اصلا آن را فراموش می کند یا گرفتار غفلت می شود و آن را بی اهمیت قرار می دهد. این گونه است که بسیاری از خواب ها از یاد می رود و یا کسی به محتوا و مفاهیم خواب و تعبیرات آن توجهی نمی کند و به این بهانه که خواب حجت نیست آن را نادیده می گیرد؛ این در حالی است که بر اساس روایات دیدن رویا در خواب نعمتی است که خدا به انسان داده تا حقایق را مشاهده کند و نسبت به آن نوعی سخنیت پیدا کند؛ زیرا حقایق در عالم برزخ به شکل امثال و مثلها نشان داده می شود که فراتر از محسوسات است؛ زیرا عالم مثال و برزخ به نوعی سخنیتی با آخرت نیز دارد. به هر حال، سخنانی که پیامبران از آخرت می گفتند غیر قابل فهم برای اکثریت مردم و توده های آن بوده است، اما با دیدن رویا در خواب مثالهایی از آخرت را مشاهده می کردند و این گونه به فهمی جدید رسیدند.

امام کاظم (ع) می فرماید: بشر در ابتدای خلقت رویا نداشت، و بعد از مرور زمان خداوند به او عطا کرد و آن بعد از وقتی بود که خداوند متعال پیامبری را برای دعوت و هدایت مردم زمانش فرستاد؛ او مردم را به اطاعت و بندگی پروردگار امر می کرد. آن مردم گفتند: «اگر ما خدا را بپرستیم در برابرش چه داریم، در حالی که دارایی تو از ما بیشتر نیست؟

آن پیامبر فرمود: «اگر اطاعت خدا کنید، جزای شما بهشت است و اگر معصیت کرده و حرف مرا نشنیده بگیرید، جای شما دوزخ است.» گفتند: بهشت و دوزخ چیست؟ برایشان توصیف کرد و توضیح داد. پرسیدند کی به آن می رسیم؟ فرمود: «هنگامی که مردید.» گفتند: ما می بینیم که مرده های ما پوسیده و خاک می شوند و برای آن ها چیزی از آنچه وصف کردی نیست؟ و آن پیغمبر را تکذیب کردند.

خداوند رویا را برای آن ها قرار داد. در خواب دیدند که می خورند، می آشامند، حرکت می کنند و می گویند و می شنوند و چون بیدار می شدند، اثری از آنچه دیده بودند، نمی دیدند. نزد پیغمبرشان آمدند، و خواب های خود را بیان کردند. آن پیغمبر فرمودند: «خداوند خواست حجت را بر شما تمام کند. روح شما هم، این چنین است. هنگامی که مردید هر چند بدن های شما در خاک پوسیده می شود، ولی روح های شما در عذاب و یا در ناز و نعمت است.»( کافی، ج 8، ص 90، حدیث 57)

باید توجه داشت که انسان هرگز دوست ندارد از مقام کمالی دست بردارد. به عنوان نمونه کسی که از فقر به ثروت رسیده یا از خوف و ترس به آرامش و اطمینان و سکونت دست یافته باشد، هرگز حاضر نیست تا دوباره به فقر و خوف بازگردد و آن را قهقرا می داند. این بدان معناست که وقتی نفس در هنگامه توفی در خواب به عالم برزخ می رود و آن مقام را می بیند حاضر نیست تا به قهقرا بازگردد. بنابراین، زمانی به نفس به بدن می آید که رسالتی پیدا کند و آن رسالت نفس همان مشاهدات اوست تا پس خود را به کمالی برساند که آن عالم برزخ رویا دیده است یا نقص و عیبی برهاند.

در حقیقت انسان در هنگامه رویا و خواب دیدن، در عالم برزخ به هنگام توفی نفس از سوی خدا، یا نتیجه اعمال خویش را می بیند و نواقص و عیوب آن را می شناسد یا آینده ای را به او نشان می دهد که می تواند در دنیا با اعمالی به آن برسد. این گونه خود را رسولی می داند تا خود را به کمالی برساند و یا عیب و نقصی رها سازد. پس اگر این رسالت الهی برای رهایی از عیب و نقص یا کسب کمالاتی برتر نبود، هرگز به تن باز نمی گشت.

کسانی که به بیهوشی دچار شده و به عالم برزخ رفته اند، وقتی حقایق زندگی خویش را مشاهده می کند، به دو انگیزه رهایی از عیب و نقص یا کسب کمالات باز می گردند و از خدا می خواهند تا فرصتی به آنان برای این امر دهد. این امر از نظر قرآن هماره در هنگامه بازگشت نفس به تن پس از خواب اتفاق می افتد. پس باید ارزش این «رسالت» را دانست؛ یعنی کاری نکنیم که گرفتار غفلت شویم.

البته از نظر قرآن، نفس هر چه در دنیا و زندگی بهتر عمل کند، رویاهایش صادقه و از نظر ارزش های برتری برخوردار خواهد بود و هر چه سبک زندگی ناقص و معیوب باشد، دیده و مشاهدات نیز بدتر خواهد بود و حتی عذاب می کشد و پس از بیداری احساس تنگی نفس و ناراحتی می کند. هم چنین هر چه نفس پاک تر باشد، عروج از سوی خدای ذی المعارج بیش تر خواهد بود و او را به عوالم و نشئات برتر و بالاتر می برد.

رسول گرامى اسلام(ص) مى فرماید: «الرؤیا ثلاثه: بشرى من الله، و تحزین من الشیطان، والذین یحدث به الانسان نفسه فیراه فى منامه؛ خواب و رؤیا سه گونه است: گاهى بشارتى از ناحیه خداوند است، گاه وسیله غم و اندوه از سوى شیطان و گاه مسائلى است که انسان در فکر خود مىپروراند و آن را در خواب مى بیند.»(میزان الحکمه، ج 4، ص 16)

امام صادق(ع)  فرمود: «رؤیا وخواب دیدن بر سه قسم است: بشارت خدا براى مؤمن، ترسانیدن شیطان، خواب‌هاى پریشان.»(كافى، ج 8، ص 76، ح 61)

امام(ع) در روایت دیگرى فرمود: «خواب دروغ که اثرش ظاهر نمى‌شود خوابى است که در اوّل شب دیده مى‌شود، همان زمانى که وقت سلطه واستیلاى شیطان است وآن خواب، خیالاتى است که شیاطین نزد انسان جلوه مى‌دهند وریشه‌اى ندارد؛ امّا خواب راست خوابى است که در یک‌سوم آخر شب، هنگام نزول ملائکه دیده مى‌شود. خوابى که به هنگام سحر مى‌بیند خواب راست است وإن شاء الله تخلّف نمى‌کند، مگر آنکه در حال جنابت بوده یا بى‌وضو خوابیده باشد، یا آنچه از ذکر و یاد خدا که سزاوار است پیش از خواب بگوید، به جا نیاورده باشد که در این صورت، خوابش یا تحقّق نمى‌یابد و یا با تأخیر محقّق مى‌شود.»(همان، حدیث 62)

هم چنین فرمود: خواب‌هاى مؤمن صحيح است؛ زيرا نفسش پاكيزه و يقينش درست است وچون روحش از بدن مفارقت كند با ملائكه ملاقات مى‌كند، پس خواب او به منزله وحى است.(جامع الاخبار، صدوق، ص 172)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا