اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

بهره گیری از حسنات برای آخرت

بسم الله الرحمن الرحیم

شاید بتوان گفت که دنیا تنها جایی است که انسان می تواند در آن با کم ترین هزینه و آسان ترین راه و روش وشیوه به کمالاتی برسد که هیچ یک از عوالم و نشئات دیگر برای آن شدنی نیست. بنابراین، دنیا و زندگی دنیوی را می بایست بسیار مهم و اساسی برای کمال یابی بشریت دانست و از آن به سبب اصطلاح «دنیا» بودن نگذشت، بلکه هر چه در توان آدمی است می بایست به کار گرفت تا بهترین بهره را دنیا و زندگی کوتاه درآن برد؛ زیرا در دنیا است که انسان با ایمان و اعمال صالح و نیک می تواند سعادت ابدی خویش را بسازد یا با کفر و اعمال طالح و زشت، شقاوت ابدی را برایش خویش رقم بزند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فرار از دنیا و بریدن از آن، نه به معنای عدم بهره گیری ازحسنات آن، بلکه به معنای بهره گیری از دنیا برای لقاء الله و آخرت است، نه آن که انسان دنیا را برای دنیا بخواهد؛ زیرا هنر برای هنر، ورزش برای ورزش و مانند آنها جز دنیا برای دنیا نیست که آخرش دست انسان چیزی نخواهد بود و در فقر و نداری فکری و روانی باقی خواهند ماند و به غنایی نمی رسد که با دنیا برای آخرت به دست می آید.

فرار از دنیا برای کسب آخرت

یکی از آموزه های وحیانی قرآن، «ففروا الی الله»(ذاریات، آیه 50) است؛ خدا در این آموزه دستوری فرمان می دهد که همگان به سوی خدا فرار کنید؛ البته بیان نشده که از چه چیزی به سوی خدا فرارکنیم، ولی از آیات دیگر قرآنی به دست می آید که از انسان می بایست از هر چیزی که او را از رسیدن به خدا باز می دارد، به سوی خدا فرار کند. بنابراین، فرق نمی کند که آن چیزها هواهای نفسانی باشد یا زینت های حیات و زندگی دنیوی؛ زیرا بسیاری از مردم وقتی گرفتار این امور می شوند، چنان در بند اینان گرفتار می آیند که نه تنها خدا را فراموش می کنند و از آخرت غافل می شوند، بلکه همه سرمایه وجودی خویش را برای زینت های زندگی دنیوی می گذارند و سرمایه عمر خویش را تباه کرده و گرفتار خسران از سرمایه وجودی خویش می شوند. برخی تا جایی پیش می روند که هواهای نفسانی را معبود خویش قرار داده و در علم و عمل بدان سجده می برند و به اطاعت از هواهای نفسانی می پردازند.(جاثیه، آیه 23)

از نظر آموزه های قرآنی، انسان خردمند و باطن و ملکوت شناس کسی است که از دنیا و تعلقات آن می برد و به مقام «منیبین الیه» می رسد.(روم، آیه 31) شخصی که به انابه رسیده نوبت به نوبت هر تعلقی را از خود جدا کرده و قطع می کند تا جایی دیگر هیچ تعلقی برایش در دنیا نمی ماند و این گونه با انقطاع از تعلقات دنیوی خود را با خود پیوند می زند.

البته این فرار و بریدن از دنیا هرگز به معنای عدم استفاده از دنیا و حسنات و طیبات آن نیست؛ زیرا از نظر قرآن، متعلقات دنیا چون تعلق به دنیا دارد، انسان نمی بایست به آن تعلق یابد، اما می تواند در همان حال که تعلقی به تعلقات دنیا ندارد، از آن ها بهترین بهره را برای آخرت خویش ببرد؛ زیرا انسان با استفاده از این تعلقات دنیوی می تواند همانند کسی که چیزی را به امانت گرفته به درستی از آن بهره گیرد و آخرت خویش را بسازد.

به سخن دیگر، تعلقات دنیوی، جزو متعلقات دنیا است نه متعلقات انسان تا انسان به آن تعلق داشته باشد؛ اما همان طوری که شخص اره و چکش و اتومبیل دیگری برای استفاده خویش به امانت می گیرد و کارهایش را با متعلقات دیگران پیش می برد، انسان خردمند و عاقل نیز این گونه از متعلقات دنیا برای آخرت خویش بهره می گیرد.

از نظر قرآن، انسان متعلقات دنیا را نمی تواند جز متعلقات خویش قرار دهد و آن را به عالم آخرت ببرد، ولی می تواند با بهره گیری از آنها در مقام امانت، بهره خویش را بگیرد و آن را به آخرت ببرد. البته بسیاری از مردم متعلقات دنیا را به عنوان متعلق خویش می گیرند که البته این چیزی جز ظلم و خیانت در امانت نیست؛ هر چند که آنان چنین خیانتی می کنند و در دو روزه دنیا این گونه زندگی می کنند، ولی در هنگام مرگ می فهمند که این متعلقات دنیا ،  نمی توانسته متعلق انسان باشد، و می بایست آن را بگذارد و برود. البته همه مردم متعلقات دنیا را که به گمان خویش متعلق خویش می دانستند، می گذارند و می روند، اما این تعلق بدون متعلق هماره با آنان در عوالم دیگر است، بنابراین، هر چه دست دراز می کنند که آن را بگیرند، نمی توانند آن را بگیرند؛ زیرا تعلق است، ولی متعلق خارج از دسترس بشر در عوالم دیگر است.

از نظر آموزه وحیانی قرآن، تنها مومنان خردمند باطن و ملکوت شناس هستند، که متعلقات دنیا را برای دنیا دانسته و از آن بدون این که تعلقی بدان پیدا کنند به عنوان امانت قرض می گیرند و از آنها برای آخرت خویش بهره می برند. این گونه است که متعلقات دنیا مورد استفاده اینان برای آخرت قرار می گیرد و آنان با استفاده از ابزارها و وسایل دنیوی، آخرت خویش را آباد می کنند. اینان با استفاده از وسایل و ابزارهای دنیوی همانند کشاورزی هستند که همه چیز را از دنیا قرض و به امانت گرفته اند، و زمین خویش را آباد کرده و کشت آخرت را می کارند و در آخرت آن را درو می کنند.

در آموزه های قرآنی از چنین روشی به عنوان بهره گیری از حسنات و طیبات دنیا برای آخرت یاد می شود و مومنان از خدا می خواهند تا همان طوری که از حسنات آخرت بهره می شوند، از حسنات دنیا برای آخرت خویش بهره مند شوند.(بقره، آیات 201 و 202)

پس وقتی از فرار مومنان یا بریدن آنان از دنیا سخن به میان می آید، فرار از مفهوم تعلق است؛ زیرا آنان هیچ تعلقی به دنیا ندارند، اما از متعلقات دنیا برای آخرت خویش بهره می برند و این گونه با استفاده از ابزارهای امانی آخرت خویش آباد می سازند.

ره توشه آخرت با حسنات دنیوی

چنان که گفته شد، دنیا همانند یک ظرفی است که همه نیازهای انسان را برای آخرت در خود دارد؛ بنابراین، وقتی به این حیث به دنیا نگریسته شود، شاید هیچ چیزی مهم تر و اساسی تر و مفید تر برای انسان جز دنیا نباشد؛ اما همین دنیا می تواند بسیار خطرناک برای انسان باشد و شقاوت ابدی را برایش رقم بزند؛ زیرا متعلقات دنیا که زینت دنیا است نه زینت انسان، می تواند انسان را هم چون منجلابی انسان را در خود فرو برد و انسان را از انسانیت ساقط و شقاوت را برایش بسازد. پس دنیا هم چون شمشیری دو لبه است که می تواند هم به دشمن آسیب برساند و هم به شخص. بنابراین، نوعی استفاده از دنیا است که دنیا را خوب و بد می کند؛ و گرنه در حالت عادی دنیا خنثی است و نمی تواند آن را بد یا خوب دانست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان در دنیا می تواند خویش را برای آخرت بسازد؛ زیرا جایی دیگر برای ساختن ابدیت انسان جز دنیا نیست؛ البته عالم برزخ به سبب برخی از ویژگی های دنیوی می تواند نقش اندکی در ساخت و ساز انسان داشته باشد، اما عالم برزخ به سبب دو ویژگی کاهش قدرت انفعالی و نیز افزایش زمان تغییر نمی تواند همانند دنیا باشد؛ زیرا دنیا به سبب انفعال شدید و قدرت تغییر در آن می تواند به سادگی و آسانی انسان را در دو مسیر کمالی یا سقوط بسازد؛ در عالم برزخ هم امکان تغییر کم است و هم زمان تغییر بسیار طولانی تر و کندتر است.

از نظر قرآن، انسان خردمند خود را در همین دنیا می سازد و با بهره گیری از حسنات و طیبات دنیوی ره توشه آخرت خویش را به دست آورد. تاکید بر حسنات و طیبات دنیوی ازآن روست که اصولا با سیئات و زشتی ها یا زشتکاری و بدکاری نمی توان آخرتی نیک برای خود ساخت؛ زیرا ابزار نادرست و وسایل زشت نمی تواند مفید باشد و میوه نیکی بار دهد؛ هم چنین با خبیثات و پلیدی ها نمی توان آخرت را درست کرد، بلکه حتی دنیا نیز از دست می رود؛ زیرا خبیث و پلید و زشت و بد هماره نتیجه ای جز خبیث و پلید نمی دهد.

احکام و قوانین اسلامی که مطابق فطرت سالم انسانی است(روم، آیه 30)، انسان را از استفاده ازخبیثات باز می دارد و از زشتی و سیئات نهی می کند؛ در برابر از مردم می خواهد تا برای بهره گیری از حسنات و طیبات اقدام کنند و بدان آخرت خویش را بسازند.(اعراف، آیه 32)

انسان با بهره گیری از طیبات و حسنات دنیوی و پرهیز و اجتناب از خبیثات و سئیات تقوای الهی را به می آورد. این گونه است که شخص با تقوای الهی ره توشه ای برای خویش فراهم می آورد که همان دست یابی به کمال و ظهور اسما و صفات الهی در نفس اوست؛ زیرا ایمان و عمل صالح و اطاعت از خدا و پیامبر(ص) در چنین نفس و قلبی محبوب شده و بدان زینت می یابد؛ چنین شخصی به عنوان اهل رشد که عقلانیت در آنان به تمام کمال رسیده ، به آخرت در بهترین شرایط می روند.(حجرات، آیه 7)

در حقیقت مومنان با زینت های دنیوی خویش را می آرایند و زینت نمی دهند؛ زیرا می دانند این ها زینت های دنیا یا زینت های زندگی دنیوی است و پایدار نمی ماند، اما ایمان و عمل صالح و تقوای الهی زینت حقیقی انسان و نفس اوست و او را در آخرت نیز همراهی می کند.(همان)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان حتی می بایست نسبت به حلال خدا نیز مراقب و مواظب باشد تا رهزن راه او نشود؛ زیرا گاه حلال و مباح نیز می تواند رهزن باشد. پس اگر گفته شد تا از حلال خدا بهره بریم واز حرام خدا اجتناب کنیم، به این معنا نیست که حلال خدا در هر حال برای ما حلال باشد؛ زیرا اگر حلال خدا موجب تعلق شود می تواند زیانبار باشد؛ از این روست که در آیات قرآنی از فرار از هر چیزی به سوی خدا و انابه و انقطاع به سوی او از هر چیزی سخن به میان آمده است، خواه حلال باشد خواه حرام؛ البته این معنای رهبانیت نیست، بلکه به معنای آن است که اگر دیدیم حلالی موجب تعلق می شود آن را کنار بگذاریم تا گرفتار تعلقات نشویم؛ زیرا هر چیزی زمانی ارزش دارد که انسان را به سوی آخرت برد و به لقاء برساند. پس اگر هر چیزی حتی حلال خدا برای انسان موجب غفلت یا نسیان از آخرت و لقاء الله می شود، می بایست آن را کنار گذاشت؛ زیرا خدا به صورت مطلق «فرار الی الله» و «منیبین الیه» راخواستار شده است(ذاریات، آیه 50؛ روم، آیه 31)، پس فرقی نمی کند حلال خدا باشد یا حرام خدا. ازاین رو در روایت است که حضرت ادریس علیه السلام در دعای خویش از خدا چنین خواست: اللهم سل قلبی عن کل شی لا اتزوده الیک و لا انتفع به یوم القاک من حلال او حرام؛ بار خدایا دلم را از هر چیزی از حلال و حرام جدا کن که از آن در راه بازگشت به سوی توشه بر نگیرم، و در روزی که با تو دیدار کنم از آن بهره مند نشوم.(بحارالانوار، ج 98، ص 99، حدیث 2)

به سخن دیگر، حضرت ادریس(ع) از خدا می خواهد چیزی را برایش قرار دهد که آخرت او درست می شود، و اگر حلالی مانع می شود تا به این توشه اخروی و لقاء الله برسد، از خدا می خواهد تا آن را نیز از او بگیرد.

پس می بایست گفت ملاک آن است که آیا ما می توانیم از چیزی از حسنات و طیبات و حلال خدا برای آخرت و لقاء الله بهره گیریم یا نه؟ بنابراین، اگر مانعی ایجاد کند، از خدا آن حلال را بخواهیم از ما دریغ کند؛ زیرا هدف اصلی دست یابی به آخرت و لقاء الله است نه به هر طریقی.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ره توشه آخرت، تقوای الهی است(بقره، آیه 197) که هم چون لباس برای آدمی عمل می کند و او را نه تنها از بلایا و گرما و سرما حفظ می کند زشتی ها را می پوشاند، بلکه عامل زینت و زیبایی(نحل، آیه 81؛ اعراف، آیه 26) بلکه فراتر عامل کرامت انسانی است؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این تقوای الهی است که ملاک سنجش افراد روز قیامت است؛ پس کریم ترین مردمان در قیامت با تقواترین آنان است.(حجرات، آیه 13)

بنابراین، هر کسی بخواهد ره توشه آخرت یعنی تقوا را کسب کند می بایست از همه ابزارهایی که خدا در زندگی دنیوی برای انسان قرار داده بهره گیرد تا کریم ترین در قیامت باشد. پس اگر ابزاری برای شخصی کارآمد و برای دیگری حتی زیانبار باشد و مانعی در راه کسب تقوای الهی ایجاد کند، می بایست آن را کنار بگذارد؛ زیرا اصالت در حلال و حسنات و طیبات نیست، بلکه اصالت کسب تقوای الهی است. پس اگر برخی از حلال ها و طیبات و حسنات دنیوی برای شخص مانعی برای کسب حلال باشد، می بایست آن را نادیده بگیرد؛ زیرا اصالت با کسب تقوای الهی است.

به سخن دیگر، انسان می بایست ببیند که این امور و ابزارها و وسایل دنیوی برایش خیر و عاقبت به خیری دارد، یا ندارد؟ اگر موجب عاقبت به خیری نیست، می بایست آنها را کنارگذارد. این گونه است که برای برخی ثروت و قدرت خیر است؛ زیرا ابزاری برای کسب تقوای الهی می شود؛ اما برای دیگری شرّ است؛ زیرا مانع کسب تقوا و عاقبت به خیری او است. بسیاری از مردم در فتنه مال و زن گرفتار می آیند و حتی دشمنی همسران و ثروت آنان را به دوزخ می کشاند(تغابن، آیات 14 و 15)؛ پس این امور مانند ثروت و قدرت و همسر هماره موجب خیر و کرامت نیست، چنان که فقر و نداری به معنای اهانت و خواری نیست(فجر، آیات 15 تا 17)؛ بلکه آن چه مهم است، نتیجه است؛ پس اگر هر چیزی عاقبت به خیری و تقوای الهی را موجب شود، خیر و هر چه بر خلاف آن باشد، شرّ است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا