اجتماعیاخلاقی - تربیتیتاریخیمعارف قرآنیمقالاتمناسبت ها

روش آسان سازی زندگی از نظر امام حسن(ع)

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

شیعه باید فلسفه و سبک زندگی خود را از امامان معصوم(ع) بیاموزد و بدان پای بند باشد. اگر به آموزه های وحیانی پیشوایان معصوم(ع) عمل شود، زندگی بسیار شیرین و آسان می شود و خوشبختی دنیا و آخرت تضمین می گردد. نویسنده در این مطلب با مراجعه به یکی از آموزه های امام حسن مجتبی(ع) بر آن شده است تا روش آسان تری را در سبک زندگی مطرح سازد که تضمین کننده خوشبختی انسان است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

روش های ساده برای زندگی سالم

هر کسی دوست دارد زندگی سالم و سعادتمندی را داشته باشد؛ زیرا سلامت در زندگی خوشبختی در دنیا و آخرت را تضمین می کند. این سلامت همان چیزی است خداوند در وصف برخی از پیامبرانش می فرماید: و سلام عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث حيا؛ سلام بر او روزی که متولد شد و روزی که می میرد و روزی که زنده بر انگیخته می شود.(مریم، آیه 15)

کسی که به چنین سلامتی در سه مرحله از مراحل اساسی و بنیادین زندگی اش دست یابد خوشبختی دنیا و آخرت را برای خود رقم زده است؛ زیرا این ها سه مرحله انتقال از نشئه و عالمی به عالمی دیگر است. کسی که سلامتی دنیا را داشته باشد با خیال راحت به آخرت می رود و سالم از مراحل می گذرد و فرشتگان خداوند به استقبال وی خواهند آمد و با سلام او را وارد بهشت می کنند.(رعد، آیه 24؛ نحل، آیه 32)

اما سالم ماندن در زندگی بسیاری سخت و دشوار است؛ زیرا عوامل بسیاری در سلامت انسان نقش دارند که شامل اموری چون وراثت، محیط اجتماعی، فرهنگ زمانه و مانند آن هاست. این که انسان تولدی سالم داشته باشد نیازمند آن است که والدین سالم باشند و اگر به هر دلیلی مشکلی داشته باشند این مشکل و بیماری به فرزندان نیز سرایت می کند. به عنوان نمونه امام صادق(ع) می فرماید: کَسْبُ الحَرامِ یُبینُ فی الذّرّیة؛ درآمد حرام در فرزندان اثر (نامطلوب) می گذارد و سلامت و هدایت آنها را دچار مشکل می کند».( وسائل الشیعه، ج12، ص53)

خداوند نیز در آیه 27 سوره نوح درباره والدین و جامعه فاسد می فرماید: ولايلدوا الا فاجرا كفارا؛ نمی زانید مگر فاجر و بسیار کافر. به این معنا که چون خودشان از نظر فکری و اعتقادی کفر می ورزند و از نظر رفتاری نابهنجاری و فجور دارند فرزندانی جز با این دو خصوصیت نمی زایند.

بنابراین، سالم ماندن نیازمند مقتضیات و رفع موانعی است که باید به آن ها توجه داشت. البته برخی در اختیار آدمی است و برخی دیگر بیرون از اختیار آدمی است؛ با این همه از آن جایی که فطرت آدمی بر حالت اعتدال و استوا است و خداوند کف سلامت را به ویژه در حوزه سلامت اعتقادی و رفتاری برای همه تضمین کرده است می توان امید داشت که اختیار برای آدمی برای انتخاب درست فراهم است؛ زیرا فطرت آدمی در هر حال، زنده و بیدار است و در قالب های گوناگون چون وجدان به آدمی نهیب می زند و به عنوان نفس لوامه و سرزنشگر عمل می کند.(قیامت، آیه 2)

از نظر قرآن همه انسان ها از این حق اختیار و آزادی در انتخاب برخوردارند و همین فطرت الهی به آنان چنین اختیاری را داده است که می توانند با اراده خود میان حق و باطل و خیر و شر انتخاب داشته باشند.(شمس، آیات 7 تا 10؛ انسان، آیه 3) همین انتخاب های آدمی است که شاکله و شخصیت و هویت و ماهیت واقعی او را می سازد.(اسراء، آیه 84)

البته از نظر قرآن هر چند که در کلیت دو راه اساسی (بلد، آیه 10) برای آدمی است که میان کفر و ایمان و کفران و شکران(انسان، آیه 3)، هدایت و ضلالت ، حق و باطل و مانند آن هاست؛ اما همین راه هدایت دارای راه های سالم گوناگون جزیی است که هر کسی از آن جا آغاز کرده و در نهایت به صراط مستقیم و بزرگراه راست و مستقیم می رسد. خداوند از این راه ها به عنوان «سبل السلام» یاد کرده است.(مائده، آیه 16؛ ابراهیم، آیه 12)

با این همه خداوند تصریح دارد که انسان باید هماره کاری کند تا در صراط مستقیم هدایت قرار گیرد و از آن بیرون نرود؛ زیرا این بزرگراهی است که مستقیم آدمی را به مقصد می رساند و مشکلاتی که در راه های خرد و کوچک است در این بزرگراه وجود ندارد.

در زندگی انسان می توان از روش هایی است استفاده کند که همانند قرار گرفتن در بزرگراه مستقیم هدایت انسان را بی کوچک ترین مشکل به مقصد می رساند. همه امامان(ع) بر آن هستند تا این روش های اساسی و مهم را به مردمان بیاموزند و آنان را در مسیر بزرگراه ها قرار دهند.

سه گانه های ارزشی و اساسی آسان ساز زندگی

امام حسن مجتبی به عنوان یکی از این پیشوایان درباره برخی از روش های مهم و اساسی که انسان می تواند به عنوان مصداقی از مصادیق حرکت در بزرگراه هدایت و سلامت از آن بهره گیرد می فرماید: «حُسْنُ السُؤالِ نِصْفُ الْعِلْمِ وَمُداراةُ الناسِ نِصْفُ العَقْلِ وَالْقَصْدُ فِى المَعيشَةِ نِصْفُ المَؤُونَةِ؛ «پرسش صحيح و نيكو، نيمى از دانش است. سازش و مدارا نمودن با مردم نيمى از تدبير و انديشه انسانى است. ميانه روى و مراعات اقتصاد در زندگى، نيمى از مخارج انسان را مى كاهد.»( شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج4، ص333 چهار جلدى)

  1. روش دانایی: شکی نیست که انسان در هر کاری نیازمند علم و دانش است و اگر علم و دانشی نباشد انسان انگیزه ای برای حرکت و نیز حرکت درست و صحیح در زندگی نخواهد داشت. این علم و دانش است که هم به انسان انگیزه زندگی و حرکت می دهد و هم کمک می کند تا در مسیر درست و صحیح گام بردارد و به آسانی به مقصد و مقصود خویش برسد. این که خداوند مقام خلافت حضرت آدم(ع) بلکه بشر را منوط به علم دانسته خود بهترین گواه برای ارزش بسیار علم ودانش در زندگی بشر است.(بقره، آیات 30 و 31) پس هیچ شکی در ارزشی و کمالی بودن دانایی و علم نیست و انسان باید دانش بیاموزد و از دانایی برخوردار باشد تا بتواند هدف و مقصد زندگی را بشناسد و انگیزه ای را رسیدن به آن داشته و برای رسیدن به آن نیز از روش ها و ابزارهای مناسب و مفید بهره گیرد. آموزش و دانش به آدمی کمک می کند تا حقایق و کمالات را بشناسد و برای کسب آن تلاش کند و از بهترین روش ها و ابزارها برای دست یابی آن استفاده کند.از نظر امام حسن مجتبی(ع) هم باید سوال نیک باشد و هم طرح آن به شکل نیکی انجام گیرد. این که ایشان فرماید پرسش نیک نیمی از دانش است، از آن روست که اگر پرسش به خوبی طرح نشود پاسخی که دریافت می شود نمی تواند مفید و سازنده باشد. انسان باید سوال و پرسشی را مطرح کند که از ویژگی حسن و نیک برخوردار باشد و آثار و برکات پاسخ در زندگی اش نمودار شود. این که برخی در برابر امیرمومنان امام علی(ع) به جای آن که پرسش های نیک مطرح کنند، از آن حضرت (ع) می خواهند تا شماره موهای سرش را بیان کند، از مصادیق سوال سیئه و پرسش بد و نادرست و ناروا است؛ زیرا این دانش نسبت به موهای سر هیچ تاثیری در زندگی ندارد. انسان در برابر کسی که به راه های آسمان از راه های زمین آگاه و داناتر است نمی بایست چنین سوالات و پرسش های بی فایده و بی ارزشی را مطرح کند. بسیاری از مردم وقتی عالم و دانشمندی را می بینند به جای طرح پرسش های اساسی و مفید و سازنده که سرنوشت شخص یا اشخاص را تغییر می دهد، به طرح پرسش های سخیف و بی مایه می پردازند که موجب دلخوری عالم و بسیاری از شنوندگان می شود. بنابراین نصف دانایی در آن است که سوال استخوان دار و مفید و سازنده طرح شود. کسی که سوال های بی ارزش و بی معنایی را طرح می کند خود نشان می دهد که هیچ دانایی ندارد و فردی نادان است. طرح سوال نیک و حسن از سوی افراد خود بهترین گواه برای شناخت و شناسایی افراد از نظر دانایی است؛ زیرا کسی که سوالی حسن و پرسشی نیک طرح می کند نشان می دهد که چیزی را دریافت کرده و می خواهد آن را تمام کند. پس بخشی از پاسخ و دانایی را باید در همان پرسش دقیق و صحیح دانست. بی خود نیست که می گویند: «تا مرد سخن نگفته باشد عیب هنرش نهفته باشد»؛ زیرا با طرح پرسش های که از سوی اشخاص می شود می توان میزان درک و دانایی و عقل و خردمندی شخص را نیز به دست آورد و ارزیابی کرد. انسان اگر بخواهد زندگی سالم و خوبی را برای خود و دیگران رقم زند در حوزه دانش و علم باید به اموری بپردازد که مفید و سازنده برای خود و دیگران و کسب سلامت و سعادت دنیوی و اخروی باشد. به جای آن که از امام علی(ع) از سعادت ابدی بپرسند که همان راه های آسمان است، بلکه حتی به جای آن که از سعادت دنیوی و راه های کسب آن که همان راه های زمین است بپرسند با طرح سوال های بی معنا خود و دیگران را از حقیقت دور ساختند و معلم و آموزگار هستی را به سخریه گرفتند و عرض خود بردند و دنیا و آخرت خود را سوختند. اما بسیاری از مردم در انتخاب اموری چون معلوم، علم، عالم، معلم و مانند آن ها به خطا می روند. پس دنبال معلومی می روند که ارزش آن چنانی ندارد و علم و دانشی را می جویند که بسیار بی اهمیت است و در نزد عالم و معلم می روند که دانش درستی ندارد یا دانش وی کمکی برای بهبود زندگی انسان و سلامت او در دنیا و آخرت نخواهد داشت. هم چنین روش آموزش و تعلیم و تعلم را نمی دانند. عمر کوتاه آدمی اجازه نمی دهد تا انسان خود را معطل و سرگرم هر دانشی نماید، بلکه باید دانش های خوب و مفید و سازنده و اساسی و اصولی را بشناسد و به کسب آن بپردازد. در روش یادگیری و دانش آموزی نیز باشد بهترین روش ها را بیاموزد و نیکوترین ها را به کار گیرد. بنابراین انسان در دانش آموزی باید بهترین ها و نیک ترین پرسش ها را بشناسد و پاسخ آن را بخواهد. این که چه سوالی ارزش طرح دارد و چگونه می توان آن را مطرح کرد که پاسخ درست و مناسبی دریافت شود و به دانشی دست یابد که مفید و سازنده برای اوست و به سلامت و سعادت زندگی اش کمک کی کند، خود هنری است که بیاید بیاموزد و بداند. هم چنین خداوند در آیاتی از قرآن فلسفه و هدف از بعثت پیامبران به ویژه پیامبر اکرم(ص) را تعلیم و تزکیه دانسته است.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)
  2. روش خردمندی: در آموزه های وحیانی اسلام میان علم و عقل جمع می شود؛ زیرا علم و عقل به تنهایی کفایت نمی کند، بلکه باید علم و عقل با هم و در کنار هم باشند. خداوند در آیات قرآنی بیان می کند که بسیاری از مردم از علم حتی در درجه یقین آن بهره مند هستند، ولی از عقل بهره ای ندارند و از همین روست که گرفتار سفاهت می شوند. البته این بدان معنا نیست که خداوند به آنان عقلی نداده است؛ چرا که اصولا تکلیف به اموری مشروط است که شامل عقل و بلوغ و اختیار و علم است و خداوند هرگز از کسی تکلیفی چون عبادت را نمی خواهد مگر آن که این امور در او فراهم باشد؛ پس اگر می گوید اینان با آن که علم داشتند، ولی به سفاهت و بی خردی، آموزه های دینی و شریعت را نپذیرفتند و به اختیار خویش کنار نهادند(نمل، آیه 14) به این معناست که اینان از خرد و عقل خویش بهره ای نمی برند و آن را به کار نمی اندازند و تعقل نمی ورزند.خداوند هم چنین بیان می کند کسانی که خردورزی ندارند و عقل خود را به کار نمی گیرند و دچار سفاهت هستند، از دین اسلام و آیین حق و شریعت آن اعراض می کنند.(بقره، ایه 130) با نگاهی به رفتار و کردارهای سفیهان و بی خردان می توان دریافت که اینان تا چه اندازه از حقیقت و علم و دانایی دور هستند و زندگی خود و دیگران را تباه می سازند و از سلامت و سعادت برخوردار نیستند.از نظر قرآن انسان خردورزی بر خلاف جاهل سفیه و بی خرد، با مردم رفتاری نیک دارد. از این روست که درباره بندگان صالح که اهل خرد و دانایی هستند می فرماید در برابر رفتار جاهلان سفیه و بی خرد با کرامت رفتار می کنند و با سلام و صلح از کنار آنان و رفتارهای زشت ایشان عبور می کنند.(فرقان، آیات 63 و 72)پس بازتاب بی خردی را می توان در رفتارهای اجتماعی آنان دید، همان طوری که بازتاب خردمندی و خردورزی افراد را می توان در رفتار اجتماعی آنان ردگیری و شناسایی کرد. بنابراین اگر کسی بخواهد خردورزی داشته باشد باید رفتار اجتماعی خویش را ملاک و معیار قرار دهد. پس اگر دید که با مردم رفتاری نیک و پسندیده دارد می تواند به خود امیدوار باشد که دست کم نصف خردورزی را دارد. پس نصف دیگر را در امور دیگر بجوید. هم چنین خداوند در آیات قرآن سفیهان را بسیار سرزنش می کند؛ زیرا با بی خردی خویش کارهایی می کنند که در شان انسان نیست. از جمله آن که فرزندان خویش را می کشند(انعام، آیه 140) و یا اموال خویش را تباه می کنند(نساء، آیه 5) و یا در برابر حق و ایمان سر خم نمی کنند و به مقابله با آن بر می خیزند.(بقره، آیه 13)  از نظر آموزه های قرآنی خردمندی و تعقل و خردورزی باید در همه امور زندگی یک اصل اساسی باشد؛ زیرا انسان بدون خردوزی نمی تواند زندگی سالم و خوشخبتی داشته باشد؛ از همین روست که خداوند کسانی که بی خرد هستند و خردورزی ندارند و عقل خویش را همان طور بی فایده گذاشته اند، به عنوان انسان های بی شعور معرفی می کند که دریچه قلب خود را بسته و مهر کرده اند و به جای کارهای صالح و اصلاح امور به کارهای فاسد و افساد امور می پردازند.(بقره، آیات 7 تا 12)
  3. روش هزینه ای: زندگی انسان بر پایه اقتصاد در دنیا سامان یافته است؛ زیرا انسان نیازهای ابتدایی دارد که در قالب اقتصاد سامان یافته است. اگر اقتصاد انسان به راه نباشد در ابتدایی ترین امور زندگی خواهد ماند؛ زیرا انسان به غذا و امنیت نیاز دارد و تامین آن ها به معنای بقای خود و نسل است. از این روست که انسان هماره دنبال غذایی است که نمیرد و جایی که او را از خطر دیگران حفظ کند و موجب مرگ وی نشود. اقتصاد به انسان کمک می کند تا غذا و جایی به دست آورد و امنیت غذایی و جانی و روانی و جسمی خودش را تامین کند. درآمد انسان باید به گونه ای باشد که نیازهای اصلی و اساسی را تامین کند. هزینه های انسان عالم و عاقل به گونه ای سامان می یابد که این نیازها را در مرحله اول برآورده سازد. به این معنا که آدم عاقل کاری می کند که در وهله نخست این نیازهای اساسی تامین شود سپس به دنبال بر آورد دیگر نیازها می رود.امام حسن مجتبی(ص) در توصیه ای خویش به این نکته توجه می دهد که انسان می تواند کاری کند تا هزینه با درآمد هماهنگی داشته باشد و موجبات اذیت و آزار مدیریت خانواده نشود. از نظر ایشان میانه روی در هزینه بهترین روش برای مدیریت اقتصاد خانواده و بلکه جامعه است. این که در اصطلاح اسلامی واژه اقتصاد برای اعمال اقتصادی به کار می رود، به سبب آن است که قصد و میانه روی در این امور اساس اقتصاد است. به این معنا که آن چه یک اقتصاد را سامان می دهد و مقوم و عنصر اساسی و اصلی آن را شکل می بخشد همان میانه روی است. کسی که بتواند به گونه ای رفتار کند که هزینه و درآمد در چارچوب میانه باشد و شاخص آن گرایش به افراط و تفریط نداشته باشد آن اقتصاد سالم خواهد بود. پس انسان باید به گونه ای رفتار کند که هماره شاخص ترازو در میانه باشد و به گونه ای نشود که هزینه کردها هماره سنگین تر از درآمدها باشد. البته اگر کفه درآمد بیش تر باشد و هزینه کم تر بهتر است ولی این امر نباید موجب بخل یا خساست شود. بهترین روش آن است که میانه روی در امور را در نظر گرفت تا میان درآمد و هزینه نوعی تعادل برقرار باشد. این تعادل موجب می شود که انسان کم تر دغدغه اقتصادی داشته باشد و همه عمر خویش را برای آن صرف کند. اگر میانه روی و اقتصاد در کار باشد هر چیزی در جایی خود قرار خواهد گرفت و انسان می تواند بیست و چهار ساعت شبانه روز خویش را بر اساس هشت ساعت کار و هشت ساعت استراحت و هشت ساعت عبادت سامان دهد. بسیاری از مردم درآمدی دارند که می توانند این نیازها را برآورده سازند ولی به سبب آن که هزینه کرد آنان درست نیست با مشکل مواجه می شوند. بنابراین ، انسان عاقل و عالم باید کاری کند که درآمدش به درستی در جاهایی هزینه و مصرف شود که اساسی و مهم است. در ایات قرآنی اقتصاد در کنار عبادت هایی چون نماز و زکات مطرح شده است.(بقره، آیات 2 و 3) خداوند در آیه 4 سوره نساء می فرماید اقتصاد مایه قوام جامعه است. به این معنا که جامعه به ستونی نیاز دارد که خیمه و چادر اصلی را بر پا نگه دارد. وقتی اقتصاد در جامعه با مشکل مواجه شود آن جامعه گویا ستون اصلی و میانی اش را از دست داده است و چادر اجتماع و جامعه چنان که باید بر پا نخواهد شد.

با نگاهی به روش هایی که امام حسن مجتبی برای رسیدن به سعادت و سلامت در زندگی بیان کرده دانسته می شود که این سه روش هر یک نیمه ای از مقصود را برآورده می سازد و نیم دیگر را می توان با استفاده از دیگر روش ها که در آیات و روایات دیگر بیان شده کسب کرد. به هر حال، این روش هایی که بیان شده موجب آسان سازی زندگی می شود و انسان را از بسیاری از دغدغه های زندگی سالم حفظ می کند و به آسایش و آرامش دنیا و آخرت می رساند. باشد از این سه روش برای رسیدن به زندگی سالم و سعادتمند بهره گیریم و شیعه واقعی باشیم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا