اعتقادی - کلامیعرفانمعارف قرآنی

کارنامه ما در دست امام زمان(عج)

آيات بسياري در قرآن بيان مي کند که افزون بر خداوند تبارک و تعالي و فرشتگان نويسنده اعمال، اشخاص ديگري نيز هستند که اعمال ما را نظارت مي کنند و کارنامه اعمال ما به دست آنان داده مي شود؛ بلکه آنان در مقامي نشسته اند که به منزله عين الله و چشم الهي هستند و همه آن چه را که مي بايست خداوند بدان بنگرد و نظارت کند مي بيند و به عنوان شهيد و گواه در قيامت به نفع و يا ضد ما شهادت و گواهي مي دهند.

از جمله اين افراد چنان که خداوند مي فرمايد پيامبر گرامي اسلام است. هر يک از پيامبران در زمان حضور خويش گواه و شاهد امت خوش بوده اند، از اين روست که حضرت عيسي (ع) مي فرمايد : مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّکُمْ وَکُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي کُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ؛ جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى‏] به آنان نگفتم [گفته‏ام‏] که: خدا، پروردگار من و پروردگار خود را عبادت کنيد، و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى، تو خود بر آنان نگهبان بودى، و تو بر هر چيز گواهى.( مائده آيه 117)

بنابراين هر پيامبري در زمان خويش شاهد و گواه امت خويش است و هر عمل و کاري را مي بينند و بر آن گواهي مي دهند و اين در حالي است که خداوند در وراي همه آنان شاهد و گواه است.

البته در طول گواهي پيش از آن که به خدا برسيم، گواهي پيامبر (ص) در حق ديگر پيامبران (ع) و امت هاي آنان است. به اين معنا که گواه گواهي پيامبران پيامبر اکرم (ص) است از اين روست که خداوند مي فرمايد: وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاء وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ؛ و زمين به نور پروردگارش روشن گردد، و کارنامه [اعمال در ميان‏] نهاده شود، و پيامبران و شاهدان را بياورند، و ميانشان به حق داورى گردد، و مورد ستم قرار نگيرند.( زمر آيه 69)

دیدگاه علامه درباره گواهان

علامه طباطبايي در باره اين که چرا گواهان را مي آورند مي فرمايد: اما آوردن انبيا- به طورى که از سياق برمى‏آيد- براى اين است که از ايشان بپرسند : آيا رسالت خدا را انجام داديد يا نه؟ و آيه شريفه" فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ" ، هم مؤيد اين معنا است.

و اما آوردن شهدا که عبارتند از گواهان اعمال، آن نيز براى اين است که آنچه از اعمال قوم خود ديده‏اند و تحمل کرده‏اند، اداء کنند که در جاى ديگر در اين باره فرموده است: " فَکَيْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهِيداً" ؛و [به ياد آور] روزى را که در هر امتى گواهى از خودشان برايشان برانگيزيم، و تو را [هم‏] بر آنان گواه آوريم، ( نحل آيه 85)

علامه طباطبايي در اين باره مي افزايد: و در جمله" وَ يَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً" از سياق به دست مى‏آيد که مراد از اين" يوم" روز قيامت و مراد از اين" شهداء" که خدا هر يک را از يک امتى مبعوث مى‏کند، گواهان اعمال است که حقايق اعمال امت خود را ضبط کرده‏اند، و در آن روز از ايشان استشهاد مى‏شود، و ايشان شهادت مى‏دهند، و ما در تفسير آيه" لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَکُونَ الرَّسُولُ عَلَيْکُمْ شَهِيداً" «2» در جلد اول اين کتاب در معناى اين شهادت مقدارى بحث کرديم.

از لفظ آيه شريفه هيچ بر نمى‏آيد که مراد از شهيد هر امت، پيغمبر آن امت است، و نيز بر نمى‏آيد که مراد از امت، امت آن پيغمبر است، بلکه احتمال هم مى‏رود که مراد از شهيد، غير از پيغمبر و شخصى نظير امام باشد، هم چنان که آيه سوره بقره و همچنين آيه" وَ جِي‏ءَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَداءِ" دليل بر اين احتمال است؛ بنا بر اين، مراد از" مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ"، امت و اهل زمان هر شهيد و گواه برانگيخته شده خواهد بود.

امام زمان(عج) گواه امت

از اين مطلب به دست مي آيد که امام هر عصر و زماني نيز مي تواند گواه باشد؛ افزون بر اين مراد از هولاء در آيه 85 سوره نحل بر خلاف برخي ترجمه امت اسلام نيست؛ بلکه مي توان شاهد بر شاهدان باشد. به اين معنا که پيامبر(ص) نه تنها گواه امت خويش است بلکه گواه بر گواهي گواهان نيز خواهد بود. بنابراين مرجع ضمير مي تواند ناس (مردم ) باشد و نيز مي تواند شهداء باشد. اين معنا اخير درست تر است ؛ زيرا هر امري چنان که آيات چندي بيان داشته از پيامبر (ص) به سوي رب و پروردگار پيامبر(ص) باز مي گردد؛ چنان که مي فرمايد: الي ربک الرجعي ( ) و يا مي فرمايد: الي ربک المنتهي ()

اين مساله که علامه طباطبايي در باره گواهي ديگراني غير پيامبران بيان داشته است به صراحت در آيه 105 سوره توبه آمده است؛ زيرا خداوند مي فرمايد: وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ و بگو: «[هر کارى مى‏خواهيد] بکنيد، که به زودى خدا و پيامبر او و مؤمنان در کردار شما خواهند نگريست، و به زودى به سوى داناى نهان و آشکار بازگردانيده مى‏شويد پس شما را به آنچه انجام مى‏داديد آگاه خواهد کرد.»

پس اين ديدن از براي تحمل شهادت و گواهي در روز قيامت است. بر اين اساس نه تنها امامان (ع) يعني همان مومنون که اهل ولايت هستند: إِنَّمَا وَلِيُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ؛ ولىّ شما، تنها خدا و پيامبر اوست و کسانى که ايمان آورده‏اند: همان کسانى که نماز برپا مى‏دارند و در حال رکوع زکات مى‏دهند.( مائده آيه 55) کساني هستند که بر مومنان ولايت دارند، بلکه کساني هستند که اهل گواهي هستند و در قيامت نسبت به اعمال ما گواهي مي دهند.

اين ديدن و تحمل شهادت که در آيه 105 سوره توبه براي امامان و اهل ولايت بيان شده است، از آن جايي است که آنان اهل عصمت هستند و خداوند آنان را تطهير کرده است و از همه گونه رجس فراموشي و گناه و پليدي به دور هستند.

شب قدر و نزول فرشتگان بر امام زمان(عج)

همان گونه که اهل بيت (ع) مرکز نزول فرشتگان و روح اعظم هستند تا در شب قدر ، وضعيت و حال هر کس و هر چيزي را مشخص و معين دارند و در طول سال قضا و تحقق يابد ،‌ همين فرشتگان نيز مامور هستند که گزارش و کارنامه اعمال را به امام زمان (ع) هر دوره و زماني برسانند. اين در حالي است که خود آنان نيز همه چيز را مي بينند و براي آنان چيزي از حالات خلق ( نه انسان ) پوشيده نيست. از اين روست که حضرت (ع) از کشف الغطاء در همين دنيا گزارش مي کند؛ زيرا اگر از چنين توانايي برخوردار نباشند نمي توان شهادت و گواهي دهند و گواه مي بايست در گواهي خويش همه جانبه باشد و چيزي از او پوشيده نباشد و حتي به اسرار و درون قلب ها و نيات مردمان آگاه باشد تا بتواند گواهي به درستي دهد.

از اين روست که حضرت باقر(ع) مي فرمايد : نحن جنب الله و…نحن صفوته و خيرته …نحن حجةالله و نحن باب الله و نحن لسان الله و نحن وجه الله و نحن عين الله في خلقه ( بحارالانوار ج 26 ص 248)

بنابراين آنان عين الله هستند که هم چيز را مي نگرند و مي بينند و گواهي مي دهند. چنان که جنب الله هستند که انسان در روز قيامت حسرت مي خورد که چرا در حالي که امامان (ع) بودند آنان را نشناختند و از آنان بهره نبرده و درحق ايشان کوتاهي کردند: أَن تَقُولَ نَفْسٌ يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ وَإِن کُنتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ ؛ تا آنکه [مبادا] کسى بگويد: «دريغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزيدم بى‏ترديد من از ريشخندکنندگان بودم.»( زمر آيه 56)

علامه طباطبايي در اين باره مي نويسد: در مجمع البيان گفته: کلمه" تفريط" به معناى اهمال کارى در عملى است که بايد فورا به آن اقدام نمود، تا جايى که وقتش فوت شود. و نيز در معناى کلمه" يا حسرتا" گفته: " تحسر" به معناى غم خوردن از چيزى است که وقتش فوت شده باشد، به خاطر انحسار (متضرر شدن) آدمى به صورتى که ديگر تدارکش ممکن نباشد. و راغب در معناى کلمه" جنب" گفته در اصل به معناى عضو (پهلو) بوده، سپس به طور استعاره در سمت آن عضو استعمال کرده‏اند، چون عادتشان در ساير اعضاء نيز بر اين بوده که نام آن را در سمت آن به نحو استعاره استعمال مى‏کردند. مانند راست و چپ و بنا بر اين" جنب اللَّه" که به معناى جانب و ناحيه خدا است عبارت است از چيزهايى که بر عبد واجب است با خداى خود معامله نموده از سوى خود به سوى خدا روانه کند و مصداق آن اين است که تنها او را عبادت کند و از نافرمانى او اجتناب ورزد. و" تفريط" در جنب خدا به معناى کوتاهى در آن است.

با توجه به روايت امام باقر (ع) مي توان گفت که جنب الله هر يک از امامان(ع) مي باشند که انسان در کنار ايشان کوتاهي کرده و حق ايشان را ادا ننموده است؛ بلکه حتي آنان را تسمخر و استهزا نموده است. يعني مي گويد: وا حسرتا! از آن کوتاهى که من در جانب خدا کردم، و من به درستى از استهزاء کنندگان بودم.

در روايت آمده است که پيامبر (ص) فرمود : مردم ! « انه جنب الله الذي نزل في کتابه يا حسرتي علي فرطت في جنب الله ;( بحارالانوار , ج 28 , ص 99 و 100 و ج 37 ص 115 , عوالم , ج 15 , ص 304 , اقبال الاعمال ص 458) براستي علي جنب الله (از مقربان درگاه الهي است ) که خداوند در کتابش در باره او فرمود : « افسوس بر کوتاهي که در (مورد) جنب الله کردم » .

امام باقر(ع ) فرمود : « نحن جنب الله ; ما اهل بيت جنب الله هستيم »( فيض کاشاني , تفسير صافي , موسسه الاعلمي , ج 4 , ص 326) و امام است و بعد از او ديگر اوصيا در مکان رفيع قرار دارند , تا برسد به آخرين آنها . » 19 از امير مومنان نقل شده است که فرمود : « من جنب الله هستم » . جنب الله کنايه از قرب و نزديکي در پيشگاه الهي است واين گونه آيات رمزي است براي بيان موفقيت حجت الهي تا از دست تحريف گران در امان باشد .( فيض کاشاني , تفسير صافي , موسسه الاعلمي , ج 4 , ص 326)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا