اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

بيعت با پيامبر(ص) و آثار آن

samamosبيعت، تعهدات و التزامات ميان دوطرف در عرصه سياسي و اجتماعي است كه در يك سوي آن امت اسلامي و سوي ديگر آن، امام امت قرار مي گيرد. برهر مومني لازم است كه با پيامبر(ص) بيعت كند كه بيانگر بيعت با خداوند است.

اما از آن جايي كه بيعت با خدا و پيامبر(ص) در شرايط كنوني ما به يك معنا امكان پذير نيست، ولي به معناي ديگر امكان آن فراهم مي باشد، بر ماست تا با پيامبر(ص) و خداوند بيعت كنيم و به شرايط و تعهدات آن ملتزم شويم تا از آثار اين بيعت بهره مند شويم، چنان كه هرگونه مخالفت و يا اذيت و آزار پيامدهائي دارد كه در آيات قرآني بدان اشاره شده است.

نويسنده در اين مطلب براساس آموزه هاي وحياني قرآن، علل و عوامل چنين التزامي را بيان كرده و بر آن است تا آثار مخالفت يا اذيت و آزار پيامبر را بيان كند.

پيامبر(ص) شاهد امت و شاهد شاهدان

براساس آموزه هاي قرآن هرانساني از جمله پيامبر(ص) دست كم يك بار مرگ را تجربه خواهد كرد. (دخان، آيه 56) پيامبر(ص) نيز به عنوان دارنده نفس، مرگ را مي چشد. (انبياء آيه 35؛ قصص، آيه 88) ولي اين بدان معنا نيست كه پيامبر(ص) كه مرگ را تجربه مي كند از حضور و شهود نسبت به عوامل هستي از جمله عالم ماده بي بهره مي گردد، بلكه حتي براساس آموزه هاي وحياني پس از مرگ شهود ايشان نسبت به عالم ماده نه تنها تغيير نمي كند، بلكه به يك معنا افزايش مي يابد؛ زيرا حيات طيبي مي يابد كه از هرگونه محدوديت و نقصي مبرا و پاك مي باشد و موانع شهودي كاملا رنگ مي بازد؛ هرچند كه به يك معنا براي آن حضرت(ص) و نفس ايشان يعني حضرت اميرمومنان علي(ع) و امامان معصوم(ع) عوالم، هيچ تفاوتي ندارد و همه عوالم كه براي بسياري غيب است براي آنان عوالم حضور و شهود است. از اين رو نسبت آنان به عوالم، همواره شهود و عالم شهادت است و عوالم هستي به عنوان حضرات ناميده مي شود كه بيانگر حضور عوالم و شهود آن براي حضرات معصومين است. درحقيقت حضرات به معناي حاضراني هستند كه همه عوالم، مشهود آنان و در حضور ايشان است. براين اساس است كه نفس آن حضرت(ص) براساس آيه 61 سوره آل عمران، در عبارتي از حضور همه حضرات و عوالم هستي در برابر خويش خبر مي دهد و مي فرمايد كه كشف الغطايي براي ما رخ نخواهد داد؛ زيرا همواره عوالم در محضر ايشان است: لو كشف الغطاء لما ازددت يقيناً؛ اگر پرده ها كنار رود هيچ دانش و يقيني بر من افزوده نمي شود. (ملا هادي سبزواري، شرح الاسماء الحسني، ج 1، ص 190، مكتبه بصيرتي). بنابراين، اگر كشف و شهودي است براي ديگران است كه يا با مرگ اختياري يا غيراختياري اتفاق مي افتد. (ق، آيه 22)

از آن جايي كه براي پيامبر(ص) همه عوالم از غيب و شهود، عوالم شهود هستند، پيش از مرگ و پس از مرگ براي آن حضرت معنايي ندارد؛ چنان كه براي آن حضرت پيش از تولد و پس از آن معنايي ندارد و پيامبر(ص) مظهر اتم و اكمل نام الهي شهيد است (نساء آيه 33)، لذا پيامبر(ص) همان گونه كه بر امت خود شاهد و گواه است (بقره، آيه 143) بر پيامبران و امت هاي پيشين بشري (نساء، آيه 41) بلكه همه هستي، شهيد و شاهد است؛ زيرا غيربشر نيز امت هايي همانند امت هاي بشر است (انعام، آيه 38) كه پيامبر(ص) به عنوان خليفه مطلق و تام خداوندي، مي بايست ايشان را از مقام مظهريت در ربوبيت، پروردگاري كند.

براين اساس، هيچ شكي نيست كه پيامبر(ص) به عنوان شاهد امت از حاضران و غيرحاضران زمان خويش، مي بايست ناظر و شاهد امت باشد و بركارها و اعمال ايشان نظارت كند تا در قيامت گواهي دهد. (بقره، آيه 143؛ نساء، آيه 41)

بنابراين، برخلاف پيامبران ديگري كه ناظر و شاهد به زمان خود بودند و پس از مرگ از چنين نظارت و شهودي برخوردار نيستند، چنان كه حضرت عيسي(ع) به خداوند عرضه مي دارد كه من پس از مرگ در ميان ايشان شاهد نبودم تا به خدايي خود بخوانم؛ اما پيامبر(ص) پس از مرگ بلكه حتي پيش از تولد، شاهد امت ها و پيامبران ايشان بوده است. (همان آيات)

اين شهادت مي تواند به دو شكل شهادت مستقيم يا از طريق انفس خود (آل عمران، آيه 61) از طريق امامان معصوم(ع) باشد كه خلفاء و وصاياي ايشان هستند.

لزوم بيعت با پيامبر(ص) به صورت مستقيم

براساس آنچه گفته شد مي توان براين حكم تأكيد كرد كه بيعت با پيامبر(ص) اختصاص به زمان خاصي ندارد، بلكه حكمي براي تمامي زمان هاست. پس بر هر مؤمني است كه با پيامبر(ص) دست بيعت دهد تا در چارچوب فرمان هاي آن حضرت(ص) زندگي و كارهاي خويش را سامان داده و اولويت هاي آن را تعيين نمايد.

هر مؤمني يا به محضر آن حضرت(ص) مي رسد و دست بيعت با او مي دهد، يا آنكه به سبب دوري مكاني در زمان آن حضرت(ص) يا زماني در زمان كنوني، دست بيعت را در عمل در دستان نمايندگان و رسولان آن حضرت مي گذارد. اگر كسي با ولي فقيه زمان خويش بيعت كند، با امام زمان خويش بيعت كرده كه بيعت ايشان همان بيعت با رسول الله و بيعت با رسول الله(ص) نيز بيعت با خداوند است؛ زيرا آن كه بيعت مي كند با شخص بيعت نمي كند بلكه با منصب، بيعت مي كند كه منصب خلافت و نمايندگي است.

آنچه گفته شد براي توده هاي مردم است وگرنه كساني كه از خواص اهل ايمان باشند مي دانند كه بيعت مستقيم نيز براي آنان با امام زمان(عج) و پيامبر(ص) امكان پذير است چرا كه امام زمان(عج) و پيامبر(ص) در نزد ما حاضر و بر كارهاي ما شاهد هستند و همانگونه كه سلام مي دهيم ايشان به سلام ما پاسخ مي دهند و تنها مشكل توده ها نه خواص اهل ايمان اين است كه پاسخ سلام خويش را نمي شنوند، اما اهل خواص، هم مي بينند و هم مي شنوند.

با اين همه بايد توجه داشت كه نشنيدن پاسخ سلام ازسوي ما، رافع سلام گفتن نيست؛ از اين رو در هنگام حضور در مزارات و عتبات مقدسه لازم است كه سلام كنيم و نيز در نمازها بر آن حضرت(ص) سلام دهيم و بگوييم: السلام عليك ايهاالنبي و رحمه الله وبركاته.

در مسئله بيعت هم مي بايست ما دست بيعت را دراز كنيم و با او بيعت ولايت و اطاعت داشته باشيم هرچند كه به ظاهر دست بيعت گر آن حضرت(ص) را نمي بينيم كه به سوي ما دراز شده است.

به هرحال، برماست كه به عنوان مؤمن، هم به صورت مستقيم و هم به صورت غيرمستقيم با پيامبر(ص) بيعت كنيم؛ زيرا مرگ آن حضرت(ص) هرگز مانع از تغيير حكم نمي شود؛ پس همانگونه كه در زمان زنده بودن و زندگي مادي در دنيا بر ما به عنوان مؤمن لازم است كه با ايشان بيعت كنيم و ملتزم به اطاعت از احكام ديني و حكومتي او باشيم، همچنين در زمان مرگ نيز اين وظيفه برماست كه بيعت كنيم. پس مرگ ايشان نمي بايست موجب تغيير رفتار و حال ما باشد. (آل عمران، آيه144)

احكام و آثار بيعت با پيامبر(ص)

بيعت با پيامبر(ص) براي اين است كه از وي اطاعت كنيم. وقتي دست در دست رسول الله(ص) و نمايندگان او مي گذاريم به اين معناست كه فرمانبردار ايشان هستيم و از او در هر امري اطاعت مي كنيم. (مجمع البيان، ج 1-2، ص 624)

اين ميثاق و عهد، الزاماتي براي دو طرف به دنبال دارد كه از جمله، لزوم وفاي به آن است به گونه اي كه نمي توان بيعت را نقض كرد؛ زيرا حكم عقل و عقلاء اين است كه انسان مطابق عهد و عقدي كه بسته عمل كند و به محتوا و مفاد عقد و عهد وفادار باشد (مائده، آيه 1) و در صورت نقض عهد ضرر و زيان آن را به جان بخرد. (فتح، آيه 10)

از نظر قرآن كساني وفادار به عقد بيعت با پيامبر(ص) هستند كه اهل تقوا بوده و از هرگونه نابهنجاري هاي عقلاني و عقلايي و شرعي پرهيز كنند (مائده، آيه 7) و متوجه به علم و قدرت الهي در هر كار و امري باشند و بدانند كه خداوند به هر امر ظاهر و باطني آگاه است. (همان)

پس عامل اصلي در وفاي به هر عهد و عقدي، تقواي مبتني بر فطرت است و در وفاي به عهود خاصي چون بيعت با پيامبر(ص)، ايمان و باور به خداوند و صفات و اسماي او از جمله علم و قدرت و مانند آن مي باشد؛ چرا كه اصول بيعت با پيامبر(ص) در آموزه هاي قرآني به معناي بيعت با خداوند دانسته شده است. (فتح، آيه 10)

كسي كه با خدا و پيامبرش عهد و بيعت مي بندد، از آثار اين بيعت بهره مند مي شود. از جمله اين آثار مي توان به افزايش روحيه مؤمنان اشاره كرد. بيعت موجب مي شود كه مؤمن در حالت روحي و رواني خاصي قرار گيرد كه آرامش و سكونت قلبي از آثار آن است. (فتح، آيه 18) بنابراين، وقتي شخص از درون احساس سكونت و آرامش مي كند اين آرامش به بيرون نيز سرايت مي كند و شخص از امنيت بيروني نيز بهره مند خواهد شد؛ زيرا خداوند اطمينان و امنيت را به چنين جامعه اي مي بخشد كه با خدا و پيامبرانش بيعت كرده و از پيامبران اطاعت مي كنند. (نحل، آيه 112)

افرادي كه اهل بيعت و وفاي به آن هستند، خداوند از ايشان خشنود مي شود و خشنودي خداوند هم آثار بسياري دارد كه از جمله آنها موارد پيش گفته است. (فتح، آيه 18)

خداوند در آياتي از جمله آيه پيشين و آيه 10 سوره فتح و نيز آيه 12 سوره ممتحنه براي بيعت و وفاي به آن، آثار ديگري چون رحمت و پيروزي بيان مي كند؛ افزون بر اين كه اين افراد از نعمت غنايم نيز بهره مند مي شوند و وضعيت اقتصادي ايشان بهبود مي يابد. (فتح، آيات 18 تا 21)

اهل بيعت به سبب آن كه در اين بيعت اطاعت اعتقادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مانند آن را به طور رسمي اعلان مي كند، موظف است كه در همه عرصه هاي زندگي ظاهري يا باطني با اخلاص تمام از پيامبر(ص) اطاعت كند و ولايت و مرجعيت ديني و سياسي و علمي و غير آن را پذيرا باشد و در ظاهر و باطن به مخالفت نپردازد.

درحقيقت شخص با بيعت، خود را موظف مي كند تا از همه دستورهاي پيامبر(ص) به عنوان فرمان هاي الهي اطاعت و پيروي كند؛ زيرا مي داند كه اطاعت از آن حضرت(ص) عين اطاعت از خداوند است (آل عمران، آيات 132 و 133 و 172؛ حشر، آيه 7) و ايشان جز زبان حق تعالي نيست (نجم، آيات 3 و 4)

كسي كه مي خواهد خود را از تاريكي هاي گمراهي نجات بخشد بايد از فرمان هاي پيامبر(ص) پيروي و اطاعت كند (مائده، آيات 51 و 61) و نيل به رحمت الهي (آل عمران، آيه 132)، توكل و اعتماد به خدا (آل عمران، آيات 172 و 173)، خشنودي و رضايت مندي او (همان)، رستگاري و سعادتمندي (نور، آيات 51 و 52؛ نساء، آيات 46 و 59)، فضل بزرگ الهي (آل عمران، آيات172تا 174) و مصونيت از آتش دوزخ (آل عمران، آيات131و 132) را بايد در اين اطاعت و بيعت بداند.

پذيرش اطاعت محض از پيامبر(ص) و فرمان هاي او، عامل مغفرت الهي (آل عمران، آيه 31) و هدايت به سوي راه هاي رستگاري (بقره، آيه143) و ضامن وحدت جامعه ايماني و نورانيت آن است. (نساء آيه 59 و آيات ديگر)

به هرحال، هركسي كه طالب اهداف بلند و متعالي آفرينش چون خدايي و رباني شدن است بايد با بيعت با پيامبر و اطاعت از او اين راه را براي خود تضمين كند؛ زيرا پيامبر(ص) همان طور كه مرجعيت ديني دارد، مرجعيت سياسي و اجتماعي هم دارد و بايد از او در همه زمينه ها اطاعت كرد. (توبه، آيه68؛ نور، آيات 53 و 54 و 56 و 62 و آيات ديگر) اختيارات پيامبر(ص) نسبت به هر مؤمني از خود مؤمن به خودش بيشتر و بدتر است. از اين رو خداوند به صراحت از صاحب اختيار بودن پيامبر(ص) و اولويت ايشان بر اختيارات خود افراد تأكيد مي كند (احزاب، آيه 36) زيرا آن حضرت(ص) و مظهر اتم و اكمل الوهيت و ربوبيت الهي است و در عصمت مطلق و محض به سر مي برد و فرمان ايشان عين فرمان الهي است و هرگز بيرون از دايره اراده و مشيت الهي حركت نمي كند و تابع محض خدا و وحي اوست (يونس، آيه 15 و آيات ديگر)

همان گونه كه خداوند مالك جان و مال و عرض انسان هاست، پيامبر(ص) نيز اين گونه است و كسي كه با پيامبر(ص) بيعت مي كند مي بايست خود را به پيامبر(ص) واگذار كند و اراده او را اصل قرار دهد.

هرگونه مخالفت به معناي اذيت و آزار آن حضرت تلقي مي شود و تنها كساني كه حضرت را مي آزارند كه بيمار دل و سست ايمان باشند (احزاب، آيات 57 تا 60)

اذيت و آزار آن حضرت در شكل مخالفت با فرمان هاي ايشان، حرام و گناهي بزرگ است (توبه، آيه 61، احزاب، آيات 53 و 57)

خداوند همه كساني را كه با مخالفت با فرمان هاي آن حضرت(ص) و يا به هر شكلي ديگر دست به اذيت و آزار آن حضرت مي زنند، مشمول لعن و نفرين خود در دنيا و آخرت دانسته است. (احزاب، آيه 57) چنان كه مشمول عذاب الهي در دنيا و آخرت هستند (همان؛ نيز توبه، آيه 61)

پس از آيات قرآني برمي آيد كه هر مؤمني در هر زمان و مكاني مي بايست با پيامبر(ص) بيعت كرده و بر مفاد و محتواي بيعت در هر شرايط نهان و آشكار وفادار باشد و بدان عمل كند. هرگونه تخلف و نقض بيعت، در حكم اذيت و آزار آن حضرت(ص) و طغيان و سركشي نسبت به خداوند و مستوجب عذاب الهي در دنيا و آخرت و لعن است.

براساس همين باور است كه امروزه بر ماست تا با وصي آن حضرت(ص) يعني حضرت بقيه الله(عج) بيعت كنيم و به نظر مي رسد كه مفاد دعاي عهد نوعي بيعت با آن حضرت باشد كه از سوي مؤمنان هر روزه انجام مي گيرد.

در زمان كنوني كه عصر غيبت است، لازم است كه دست بيعت به ولي فقيه بدهيم كه دست ايشان دست ولي الله (عج) و پيامبر(ص) و خداوند است. هرگونه تخلف از فرمان ايشان به معناي مخالفت با پيامبر(ص) تلقي مي شود؛ زيرا آنان خود فرمان داده اند كه در عصر غيبت با ولي فقيه جامع الشرايط بيعت كرده و به احكام او تسليم باشيم كه در چارچوب اسلام و قوانين آن مي باشد.

به هرحال، بيعت با پيامبر(ص) اختصاص به دوره و زمان و مكاني خاص ندارد و حكمي ابدي است؛ زيرا احكام پيامبر(ص) تا پايان دنيا و قيامت برقرار و باقي است و حلال و حرام محمد(ص) تا قيامت جاري و ساري است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا