اعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

آثار گرایش انسان طیب به طیبات

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان مومن، طیب است و به هر چیزی که طیب است، گرایش دارد. این گرایش های مومنان طیب، آثاری دارد که توجه به آنها بیانگر اهمیت و ارزش گرایش انسان به طیبات است. از همین رو، نویسنده با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن در این مطلب به آثار گرایش به طیبات اشاره کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

طیبات نفس سازگار با حق

واژه طیب در برابر خبث به هر چیزی گفته می شود که سازگار با نفس باشد.(المیزان، ج 1، ص 416) البته طیب هم چنین به هر چیزی اطلاق می شود که بر سرشت و فطرت نخست خود باقی مانده باشد، بی آن که با چیزی مخلوط شده باشد که سبب فساد و تیرگی آن است.(همان، ج 12، ص 236)

راغب اصفهانی بر این باور است که در فرهنگ قرآنی انسان طیب آن کسی است که خالی از پلیدی جهل، فسق، اعمال زشت و آراسته به علم، ایمان و اعمال نیک باشد.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 527، ذیل واژه «طیب»)

به نظر می رسد با درنگ و تفقه در آموزه های وحیانی قرآن که درباره واژه طیب و کاربردهای آن است، می توان به این نتیجه رسید که طیب هر چیزی است که در غایت تمامیت کمالی خودش باشد. پس هیچ عیبی و نقصی در آن چیز نیست. پس آن چیز در همه آن اموری که نیاز کمالی اوست، به تمام است؛ زیرا خدا بر هر چیزی آن چه را داده که نیازش برای دست یابی به تمامیت کمال تامین می شود. پس هر چیزی که مظهر تمام کمال حق باشد، آن امر طیب است. پس نفس طیب، آن نفسی است که بر هدایت فطری و داده های الهی خود باشد و هیچ تغییر منفی در آن ایجاد نشده باشد؛ زیرا خدا نفس انسانی را طیب آفریده و هر چیزی کمالی را برایش فراهم آورده تا بتواند خلیفه الله باشد و مسئولیت و ماموریت الهی خویش را انجام دهد.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10) بنابراین، همان طوری که راغب تبیین کرده، نفس طیب و انسان طیب همان نفسی است که بر فطرت الهی سرشته شده باقی مانده و گرایش ها و گریزش هایش بر اساس هدایت فطری عقلی الهی است. پس به طور فطری به حق و کمالات الهی چون علم و ایمان و اعمال صالح و اصول اخلاقی چون عدالت، صداقت، امانت و وفا گرایش دارد و نسبت به جهالت، فسق ، عصیان ، کفر، ظلم، خیانت، کذب و عهد شکنی و هر امر پلید و زشت گریزش دارد؛ زیرا خدا نفس انسانی را بر حالت اعتدال و استوا آفریده و به طور فطری، طیب است.(همان)

هم چنین وقتی از سرزمین طیب سخن به میان می آید، زمینی است که در کمال به تمام است و انواع گیاهان در آن می روید؛ در حالی که زمین خبیث فاقد کمالات بوده و اگر گیاهی در آن بروید، جز اندک و بی سود و منفعت نمی روید.(اعراف، آیه 58)

البته گاه وقتی از طیب در برابر خبیث سخن به میان می آید، مراد، در مقایسه چیزی با چیزی دیگر است؛ مثلا طیب برای انسان، هر چیزی است که سازگار و مناسب با نفس انسانی است. به عنوان نمونه رزق طیب آن رزقی است که مناسب و متناسب با نفس انسانی است، بی آن که مانند رزق خبیث چون شراب و مردار به نفس انسانی و بدن و روانش آسیبی برساند.(اعراف، آیه 32)

طیبات مادی و معنوی از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، طیبات به دو دسته مادی و معنوی تقسیم می شود. طیبات معنوی شامل هر امری کمالی در نفس انسان است. از نظر قرآن، محبت نور ایمان از سوی خدا در دل انسان قرار می گیرد(حجرات، آیه 7) و همین نور ایمان است که به عنوان «الکلم الطیب» صعود می کند و بالا می رود و عمل صالح آن را رفعت می بخشد.(فاطر، آیه 10)

پس از نظر قرآن، کلم طیب که شامل ایمان مبتنی بر اندیشه و اعتقاد صحیح است، همان هدایت الهی است که خدا به انسان داده و در مومنان به سبب بهره مندی از هدایت تشریعی وحیانی به تمام رسیده است. چنین اعتقاد صحیح که در نفس طیب مومن قرار گرفته، عامل نه تنها قبولی اعمال و عقاید شخص در پیشگاه خدا است، بلکه عامل اصلی در قبولی نفس در نزد خدا است؛ به این معنا که خدا چنین نفس طیب را قبول می کند و او را در پیشگاه خود تقرب می بخشد و در اوج تعالی قرار می دهد.(همان)

از نظر قرآن، خدا انسان را تکریم بخشیده و بر بسیاری از مخلوقات برتری و کرامت داده است(اسراء، آیه 70) و بر اساس همین تکریم الهی است که خدا نه تنها نفس انسانی را طیب داشته، بلکه هر چیزی طیب را برایش آماده ساخته که سازگار و مناسب با نفس طیب انسان است. از همین روست که هر چیزی که برای انسان فراهم شده، طیب است و با نفس طیب انسان سازگار است(همان)؛ اما انسان نفس طیب خودش را به اراده و اختیار به خباثت می کشاند؛ زیرا عقاید و افکار و اعمال خبیث را جایگزین عقاید و افکار و اعمال طیب می کند. چنین اشخاصی در دام زشتی ها گرفتار می شوند و از نفس طیب به نفس خبیث تغییر ماهیت و هویت می دهند.(همان)

بنابراین، از نظر قرآن، نفس طیب می بایست از طیباتی که خدا برایش فراهم آورده استفاده کند. این طیبات شامل امر معنوی چون عقاید صحیح و امر مادی چون رزق طیبات است.(بقره، آیات 54 و 57؛ اعراف، آیات 159 و 160؛ طه، آیات 80 و 81)

پس انسان طیب می بایست هماره از طیبات بهره مند گیرد و رزق طیب را استفاده کند که حلال و طیب است.(نحل، آیه 114؛ بقره، آیه 57)

نشانه های طیب بودن از نظر قرآن

چنان که گفته شد، طیب در برابر خبث قرار دارد. هر چند که فطرت عقلی نفس انسان به هدایت تکوینی خدا، توانایی و قوت تشخیص حق و باطل و مصادیق آنها را دارد و به طور فطری نفس به حق و مصادیق آن گرایش و نسبت به باطل و مصادیق آن گریزش دارد، بنابراین، به نفس انسانی به آسانی توان تشخیص طیبات و خبیثات را داشته و گرایش به طیبات و گریزش از خبیثات دارد، اما خدا در هدایت تشریعی وحیانی به یاری هدایت فطری تکوینی آمده تا نور عقل را برانگیزاند و او را برای تشخیص یاری رساند. از این رو، مواردی را به عنوان نشانه ها بیان کرده که شامل موارد زیر است:

  1. ثمربخشی فراوان: از نظر آموزه های قرآنی، اصولا طیب نسبت به خبیث از ثمربخشی بسیار فراوانی برخوردار است. به عنوان نمونه زمین طیب پر گیاه و پر محصول و میوه است، در حالی که زمین خبیث کم گیاه و کم بهره و سود است.(اعراف، آیه 58) هم چنین درخت طیب، درختی پر محصول و پرسود و منفعت است که هماره در حال سودرسانی بر اساس سنت و قوانین ثابت الهی است.(ابراهیم، آیات 24 و 25) هم چنین سخن و گفتار طیب، سخنی حکیمانه است که سود بسیار به دیگران می رساند و آثار و برکات بسیاری برای آن سخن است.(همان) از نظر قرآنه همه این ها مثالهایی است تا انسان با تفکر و تعقل در آنها، حقیقت نفس طیب را بشناسد و اشخاص طیب النفس را از خبیث النفس بازشناسد و به اول گرایش و از دوم گریزش داشته باشد. پس از نظر قرآن، نفس طیب دارای کمالاتی بیش و فضایل اخلاقی بسیار است؛ چنان که نفس طیب خیررسانی بیش تری نسبت به دیگران داشته و در کارهای خیر و خیرات پیشگام بوده و دستگیر نیازمندان و سائلان است. پس همان طوری که ظرفیت بهره مندی بیش تری از نعمت های حقیقی الهی را دارد و انواع رزق الهی را دریافت می کند، هم چنین به عنوان مجاری فیض بیش ترین سود و منفعت را به دیگران می رساند. بنابراین از نظر قرآن، نفس طیب بسیار ثمربخش و سود رسان به دیگران است.
  2. ثابت و باقی: از نظر قرآن، طیب دارای ثبات است، در حالی که خبیث بی پایه و سست بنیاد و بی قرار است.(ابراهیم، آیات 24 و 25) بنابراین، طیب باقی و برقرار بوده و هیچ چیزی آن را نمی تواند تغییر دهد و یا تبدیل کند؛ زیرا حکمت ثبات همان استحکام و باقی بودن است. پس همان طوری که زمین طیب پر محصول و پر گیاه است و تغییر با تبدیلی در آن راه نمی یابد، یا درخت طیب چنین است و هماره دارای میوه دهی و ثمربخشی است؛ یا سخن طیب، هماره چون سخنان حکمت بار ثابت و مفید و سودرسان است، هم چنین نفس طیب نیز چنین است؛ بنابراین، نفس طیب تحت تاثیر عوامل درونی یا بیرونی تغییر ماهیت و هویت نمی دهد و تبدیل به چیزی دیگر نمی شود. این در حالی است که نفس خبیث همانند زمین خبیث، درخت خبیث و کلمه خبیث بی ریشه و فاقد مبانی عقلی و علمی است و به سادگی شخص افکار و اندیشه ها و عقاید و رفتارش تغییر می کند.(همان؛ اعراف، آیه 58)
  3. آسمانی بودن: از نظر قرآن، جنبه آسمانی بودن طیب بسیار قوی است یا اصولا جنبه آسمانی دارد و کم تر با زمین آمیخته شده و یا اصلا آمیخته نمی شود. پس اگر آب باران به خاک زمین آمیخته می شود، ولی هرگز اصالت آسمانی خودش را از د ست نمی دهد؛ و با آمیختگی به زمین، هم چنان پر برکت است و نشانه های آن رویش گیاه از دل خاک است.(یونس، آیه 24؛ کهف، آیه 45) البته طیب چون ذات آن آسمانی است، اگر با خاک زمین و امور زمینی مخلوط شود و اختلاطی باشد، هرگز ماهیت خودش را از دست نمی دهد و هم چنان پاکی و پاکیزگی خود را دارا است. همین آسمانی بودن موجب می شود که حتی اگر در زمین جای گیرد همچون درخت پای در زمین ثابت و استوار دارد، اما شاخه هایش را به سوی آسمان دارد و مد نظرش آسمان است. پس نفس طیب به سبب جنبه آسمانی بودن، هم چنان گرایش به آسمان دارد و دستهایش به سوی آسمان است و میوه های آسمانی می دهد، حتی اگر به اختلاط زمینی در مهبط قرار گرفته باشد. پس اگر در دنیا و زمین زندگی می کند و با حیات دنیوی آمیخته است، ولی حیات اخروی و معنوی او قوی تر است و هرگز آخرت را به دنیا ترجیح نمی دهد، بلکه این آخرت است که او را در دنیا به کار و فعالیت وادار می سازد و تلاش و سعی دنیوی او برای لقاء الله در آخرت است و به دیگران از چیزهایی ایثار می کند که بدان نیاز دارد؛ زیرا خدا و جلب رضایت او برایش از هر چیزی مهم تر و وجه الله می جوید و می خواهد خود مصداق «اکرام» شود و وجه الاکرام الهی را در خویش به نمایش گذارد.(انشقاق، آیه 6؛ حشر، آیه 9؛ انسان، آیات 8 و 9؛ الرحمن، آیات 27 و 78) اما نفس خبیث چون جنبه آسمانی بودن خودش را از دست داده و زمینی شده، بیش تراگر میوه ای داشته باشد و فضلیتی را در خود به نمایش گذارد، بسیار اندک و سود رسانی اش به دیگران خیلی کم است و بیش تر به دنیا متمایل است و کم تر به آخرت. این گونه است که هماره دنیا و زندگی دنیوی و مادیات و زینت های آن را بر زندگی آخرت ترجیح می دهد.(اعلی، آیات 16)
  4. عزت: از نظر قرآن، از نشانه های نفس طیب، عزت است، به طوری که هیچ کس و هیچ چیزی نه می تواند در او نفوذ و رخنه ای ایجاد کند و او را تحت سلطه و ذلت خویش در آورد و نه می تواند بر او غلبه یابد و از بالا بر او سلطه یابد؛ زیرا هم چون صخره خارا بزرگ است که راه نفوذ و غلبه را بر دیگران بسته است. نفس طیب چون هم چون متصل به عزت الهی است، هرگز تحت ذلت نمی رود و عزیز است؛ زیرا خاستگاه عزت خدا است و این عزت در رسول الله(ص) و مومنان باقی و برقرار است؛ زیرا بر نفس طیب خود  باقی است.(فاطر، آیه 10؛ منافقون، آیه 8) پس از نظر قرآن، نفس طیب که هم چنان متصل به خدا است و هیچ تغییری در آن با فجور و بی تقوایی ایجاد نشده و دفن و دسیسه در آن انجام نگرفته و بر تقوای الهی است، از صفت عزت و نور اسم عزیز برخوردار است؛ در حالی که نفس خبیث گرفتار ذلت است و از عزت بهره ای نبرده است و اگر عزتی دارد، دروغین و خیالی است.(همان؛ شمس، آیات 7 تا 10)
  5. صعود: نفس طیب اصولا گرایش به صعود دارد؛ چنان که شاخه های درخت طیب و کلمه طیب چنین است.(ابراهیم، آیات 24 و 25) در حقیقت با آن که نفس انسانی به سبب آن که همان روح الله دمیده در کالبد خاکی زمینی(ص، آیه 72) به تنزل زمینی شده است، هم چنان گرایش به صعود دارد. پس اگر مانعی نباشد، به طور فطری مقتضی موجود است و به صعود گرایش دارد، چنان که نفس طیب به طور فطری گرایش به حق و مصادیق آن دارد و صعود به سوی خدا و تقرب به سوی او و آسمانی شدن بخشی از مصادیق هم حق جویی و حق گرایی است؛ زیرا حق مطلق خدا است و هر چیزی به طور فطری و هدایت باطنی به حق تعالی گرایش دارد.(فصلت، آیه 53؛ فاطر، آیه 10)
  6. رفعت جویی: همان طوری که نفس طیب گرایش به صعود دارد، هم چنین از هر چیزی که موجب می شود تا به او در این صعود و رفعت کمک کند، بهره گیرید. از همین روست که دنبال شناخت عوامل صعود و رفعت می رود و مثلا از ایمان و عمل صالح برای آن بهره می گیرد.(فاطر، آیه 10)
  7. عمل صالح: نفس طیب گرایش به عمل صالح دارد؛ زیرا عمل صالح هر چیزی است که با او تناسب دارد و موجب می شود تا صفات الهی در او ظهور و بروز یافته و متاله و خدایی شود و نور الهی در ذات از طریق این صفات که ملکات و مقومات نفس می شود، تجلی می یابد. در حقیقت نفس طیب در جسجوی کمال یابی و متاله شدن، دنبال عمل صالح است تا بتواند با بهره گیری از آن، صفات الهی را در خویش ظهور بخشیده و آن را ملکات و مقومات خویش سازد و شاکله شخصیتی خویش را به آن صفات الهی منور سازد.(فاطر، آیه 10)
  8. ایمان: از نظر قرآن، نفس طیب، اصولا با ایمان آمیخته و عجین است؛ زیرا ایمان چیزی جز شهادت به داشته های الهی نفس نیست؛ زیرا هر نفس انسانی چیزی جز تنزل روح الله در کالبد جسمانی نیست. پس نفس انسانی در ذات خویش «روح الله» است. پس نفس به طور فطری شهادت بر ربوبیت خدا می دهد و هر کسی اگر به خود توجه و معرفت یابد در خویش ربوبیت الهی را می یابد و بدان شهادت می دهد. این شهادت به ربوبیت الهی در نفس خویش همان حقیقت ایمان است که در مقام «الست» در قالب عهد تکوینی با انسان همراه شده است.(اعراف، آیه 172) از نظر قرآن، کسانی که به نفس خویش معرفت یابند به طور فطری حقیقت خدا در تمام هستی خویش می یابند و به ربوبیت و پروردگاری او شهادت می دهند که همان ایمان است. چنین شخصی به طور فطری به گرایش به عبودیت خدا دارد و بر آن است تا بندگی خویش را بر اساس هدایت فطری عقلی و هدایت شرعی نقلی وحیانی انجام دهد و در صراط مستقیم عبودیت متاله و خدایی شده و در مقام خلافت الهی در آید.(طه، آیه 50؛ ذاریات، آیه 56؛ روم، آیه 30؛ بقره، آیات 21 و 30 و 31) از همین روست که امیرمومنان امام علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می کند که ایشان فرمود: من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کسی خودش را شناخت، پروردگارش را شناخت. بنابراین، ایمان به خدا و ربوبیت او و نیز دیگر مصادیق ایمان، همگی در نفس طیب به طور فطری وجود دارد و محبت به خدا و کراهت از ضد خدا از جمله کفر و فسوق و عصیان در او امری فطری است.(حجرات، آیه 7) بنابراین، همین کلمه طیب در نفس طیب یعنی ایمان است که انسان را به سوی بالا می کشاند و رفعت می بخشد؛ زیرا صاعد چیزی جز نفس مومن طیب نیست که عمل صالح آن را رفعت می بخشد و یاری می رساند.(فاطر، آیه 10)
  9. حسنه گرایی: نفس طیب، گرایش ذاتی به حسنات دارد و از همین روست که حسنات دنیوی و اخروی از جمله سعادت دنیوی و اخروی و بهشت های هشت گانه به ویژه بهشت رضوان الهی را از خدا می خواهد(بقره، آیه 201) و از سیئات و زشتی ها و دوزخ اجتناب دارد و از خدا رفع و دفع آنها را می خواهد.(همان) پس از نظر قرآن، نفس طیب به حسنات گرایش دارد در حالی نفس خبیث گرایش به سیئات و زشتی ها دارد و انواع مکر زشت را به کار می گیرد تا به مقاصد دنیوی و زینت های زودگذار آن برسد و این گونه است که خود را به رنج شدید در دنیا و آخرت می اندازد که جلوه های آن حزن و خوف در زندگی دنیوی و اخروی و دوزخ است.(فاطر، آیه 10) البته از نظر قرآن، مکر و چاره جویی که نفس خبیث برای کسب دنیا و مافیها می زند و هزینه سنگینی که از عمر خویش می گذارد او را دچار خسران مبین می کند؛ زیرا به همان مکری که می ورزد، چیزی جز عذاب و هلاکت برایش نیست.(همان)
  10. شکرگزاری: از نظر قرآن، ایمان و کفر بیش ترین جلوه ای که دارد در شکر و کفران است؛ به این معنا که مومن همان شاکر و کافر همان ناسپاس است. پس انسان هماره در زندگی در میانه دو انتخاب اصلی سعادت بخش و شقاوت بخش یعنی شکر و کفران و ایمان و کفر قرار دارد.(انسان، آیه 3؛ نمل، آیه 40) از نظر قرآن، نفس طیب گرایش به شکرگزاری دارد؛ زیرا نفس طیب، مومن به ربوبیت الهی است. این گرایش به شکرگزاری به معنای بهره گیری از نعمت های الهی در چارچوب و محور و مدار حق است که خدای سبحان برای هر چیزی تعریف کرده است. استفاده عملی از نعمت در جای حق آن کمک می کند تا نفس طیب به سوی رشد در قالب عبودیت و اطاعت دست یابد.(اعراف، آیه 58)
  11. استفاده از طیبات: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نفس طیب به طیبات از هر چیزی گرایش دارد؛ خواه این طیبات از خوراکی ها و نوشیدنی ها باشد، خواه از پوشیدنی ها و خواه از نفوس دیگر انسانی یا فرشتگان و یا چیزهای دیگر باشد. اصولا نفس طیب به هر چیزی که طیب است گرایش و از هر چیزی که خبیث است گریزش دارد. این گونه است که مردان و زنان طیب به هم دیگر گرایش دارند و زنان و مردان خبیث به هم دیگر.(نور، آیه 26) از نظر قرآن، ذات فطرت سرشته هر کسی گرایش فطری به طیبات دارد و از خبیث گریزش؛ مگر آن که نفس تغییر یافته و دفن و دسیسه یا طبع و ختم به فجور شده باشد. از نظر قرآن پس وقتی خدا فرمان می دهد تا انسان از طیبات بهره گیرد، برای آن است که نفس طیب هم چنان طیب بماند و با استفاده از خبیث، گرفتار تغییر نشود و زنگار خباثت بر آن ننشیند و دلمرده و خبیث نشود؛ زیرا این امور در تغییر نفس از طیب به خبیث نقش دارد. از نظر قرآن، هم طوری که حقیقت ایمان در شکر خودش را نشان می دهد، نفس طیب که گرایش به ایمان دارد، به استفاده از طیبات نیز گرایش دارد. در حقیقت گرایش به طیبات به یک معنا چیزی جز شکرگزاری و بقای نفس در مسیر هدایت الهی و عبودیت برای دست یابی به کمالات نیست. در حقیقت احکام الهی که از طریق عقل فطری و نقل وحیانی کشف می شود، همگی بیانگر آن است که انسان از چه چیزهایی استفاده کند که او را در مسیر کمال قرار می دهد. این همان شکر واقعی از نعمت ها از جمله نعمت هدایت فطری عقلی و وحیانی نقلی است.(بقره، آیات 57؛ بقره، آیه 168؛ نحل، آیه 114) ازنظر قرآن، نفس اگر به جای طیبات دنبال خبیثات برود در حقیقت نفس طغیانگری است که به جای اطاعت خدا طغیان پیشه کرده است. چنین نفسی سزاوار خشم و غضب الهی است ؛ زیرا گرفتار هواهای نفسانی شده و در چاه ویل دوزخ سقوط کرده است، به جای آن که صعود و رفعت یابد.(طه، آیه 81؛ فاطر، آیه 10)
  12. بخشش از طیبات: همان طوری که نفس طیب گرایش به طیبات دارد، دوست دارد دیگران نیز از طیبات از هر چیزی از جمله ایمان و عمل صالح و انفاقات و طیبات جنسی و خوراکی و مکانی و مانند آنها بهره مند شوند. این گونه است که نفس طیب اهل بخشش از طیبات است.(بقره، آیه 267)
  13. برکت: از نشانه های طیب بودن چیزی، برکت است. برکت درلغت به برکه آبی گفته می شود که باقی و برقرار بوده و دسترسی به آن آسان و بهره مندی از آن فراوان و بی پایان است. خدا مبارک است و نفس طیب نیز مبارک است و آثار برکت از ناحیه خدای مبارک به او می رسد و به دیگران نیز برکت رسانی دارد.(نور، آیه 61) این برکت و مبارکی در کلام و سلام و عمل صالح و خیرات و حسنات او تجلی و ظهور می کند.(همان)
  14. خیررسانی: نفس طیب خیرات را به سوی خویش جلب و جذب می کند و به دیگران خیرات می رساند و مانع خیر نیست.(اعراف، آیه 58؛ مجمع البیان، آیات 3 و 4، ص 666؛ المیزان، ج 8، ص 161)
  15. عقل گرایی: از نظر قرآن، نفس طیب، بر فطرت الهی و هدایت تکوینی عقلی خویش است؛ و از همین روست که عقل گرا است و این عقل گرایی را در گرایش به طیبات و گریزش از خبیثات نشان می دهد؛ زیرا چنان که گفته شد، عقل فطری نفس طیب بر اساس همان هدایت فطری و تکوینی قدرت تشخیص حق و مصادیق آن و باطل و مصادیق آن را دارد و گریزش ها و گرایش ها و انگیزه هایش نیز بر مدار همین شناخت است؛ پس به امور حق و مصادیق آن از جمله طیبات گرایش دارد و از باطل و مصادیق آن از جمله خبیثات گریزش.(مائده، آیه 100)
  16. گرایش حیات طیب اخروی: نفس طیب، حیات و زندگی طیب را دوست داشته و بدان گرایش دارد، در حالی که نفس تغییر یافته و خبیث نسبه به حیات طیب گریزش دارد. از آن جایی که حیات طیب به شکل تمام کمال در آخرت تحقق می یابد، نفس طیب به چنین حیاتی گرایش داشته و برای آن سعی و تلاش می کند و با اعمال صالح بر آن است تا به آن برسد و از حیات طیب که در آخرت است بهره مند شود.(نحل، آیه 97؛ عنکبوت، آیه 64)
  17. قانونمندی: از نظر قرآن، نفس طیب به سنت ها و قوانین حاکمیتی الهی بر هستی آگاهی و معرفت و بدان گرایش دارد. از این روست که هرگز بر خلاف سنت ها و قوانین الهی در جان و جامعه و جهان عمل نمی کند، بلکه تلاش می کند تا این قوانین و سنت های الهی را بشناسد و بر مدار و محور آن زندگی کند؛ و از آن جایی که نفس طیب به طور فطری عقلی شناخت نسبت به این قوانین داشته و بدان گرایش فطری دارد، و از سوی با بهره گیری از هدایت تشریعی وحیانی به جزئیات و تفاصیل آن قوانین نیز آگاه شده است، هماره قانونمندی و قانونگرایی را اصالت می بخشد(ابراهیم، آیات 24 و 25)؛ زیرا مفهوم اذن همان قوانین و سنت هایی است که بر اساس مشیت حکیمانه بر هستی جاری و ساری است.
  18. اصول عقاید استوار: از نظر قرآن، نفس طیب از عقاید و ایمان استوار و مستحکمی برخوردار است و ثبات در آن دارد؛ زیرا ریشه های هر تنه و شاخ و برگی همان چیزی است که درخت وجود را بر پا نگه می دارد و تغذیه می کند و اجازه می دهد تا در برابر مصیبت ها و ابتلائات و فتنه ها محکم و استوار باقی بماند. ریشه های عقیدتی نفس طیب به هدایت های فطری عقلی و وحیانی نقلی استوار شده است.(ابراهیم، آیات 24 و 25)
  19. تزکیه و رشد و نمو: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نفس طیب هم چون درخت طیب دارای رشد است و از درون با عنایت الهی در حال زکات و رشد و نموی معنوی است و با کسب صفات و ظهور صفات و انوار آنها به اوج تعالی خودش نزدیک می شود(ابراهیم، آیات 24 و 25)؛ زیرا شجره طیبه درختی است که هماره در حال رشد و نم و تزکیه درونی است و هماره باور و پر ثمر و خوش ثمر و مانند آنها است.(نگاه کنید: مجمع البیان، ج 5 و 6، ص 480)
  20. متاثر از اراده و مشیت الهی: از دیگر نشانه های نفس طیب آن است که تحت تاثیر اراده و مشیت حکیمانه الهی قرار دارد و هرگز از مسیر الهی خارج نمی شود(اعراف، آیه 58)؛ زیرا اذن الهی همان مشیت حکیمانه است که قوانین ثابت و جاری در هستی در آن معنا یافته است. این مشیت در قالب اراده به بندگان منتقل می شود. پس نفس طیب همان چیزی که خدا مشیت و اراده کرده می پذیرد و از چارچوب و مدار و محور آن خارج نمی شود.
  21. اجتناب از کفران: چنان که گفته شد، نفس طیب اهل ایمان و شکر است(اعراف، آیه 58)؛ بنابراین کاری نمی کند تا خلاف شکر نعمت باشد. این در حالی است نفس خبیث با استفاده نادرست از نعمت درزندگی دنیوی، طیبات را به نابودی و نیستی می کشاند و با کفران خویش همه دارایی های طیب که در نفس و بیرون در اختیار او گذاشته شده را به باد فنا می دهد.(احقاف، آیه 40) از نظر قرآن لذت جویی گسترده از طیبات دنیوی و اسراف و افراط در آن، شیوه نفوس خبیث است(همان) که مهم ترین عامل در آخرت ذلت بار آنان می شود.(همان)
  22. توفیق در آزمون فتنه: از نظر قرآن، نفس طیب در آزمون فتنه های الهی به توفیق همان نفس فطری و عقلی و نیز بهره گیری از هدایت های فطری و شرعی سربلند از فتنه ها بیرون می آید؛ اما نفس خبیث در فتنه ها شکست می خورد. به سخن دیگر، فتنه ها و ابتلائات الهی در دنیا هر چند که برای تمییز و جدایی نفس طیب و خبیث از یک دیگر است(آل عمران، آیه 179؛ انفال، آیات 36 و 37)، اما سربلندی نفس طیب در این فتنه ها خود نشان می دهد که نفس طیب مورد عنایت الهی بوده و به توفیق الهی از آزمون ها سر بلند بیرون می آید و ذات سره و خالص و پاک خویش را به نمایش می گذارد.
  23. خردمندی و مغزشناسی: نفس طیب خردمند و عاقل است و در رشد عقلی به جایی می رسد که باید او را اولوا الالباب دانست که مغز و باطن و ملکوت هر چیزی را می شناسد و به ظاهر امور بسنده نمی کند. از همین روست که به سادگی حتی در فتنه ها طیبات را از خبیثات باز می شناسد و به طیبات از هر چیزی گرایش دارد و از آن به شکرانه بهره مند می شود.(مائده، آیه 100)
  24. مرگ طیب: از نظر قرآن، نفس طیب زندگی طیبی داشته است، بنابراین مرگ طیب نیز خواهد داشت. به سخن چون شهید زیسته شهید می شود؛ چون خوب زیسته خوب می میرد. این خوب مردن در اشکال گوناگون از جمله حضور فرشتگان مرگ در بهترین حالت و شرایط و استقبال فرشتگان از روح متوفی با سلام و صلوات و تحیت و مرگی چون بویدن گلی خود را نشان می دهد. این گونه با مرگ طیب به زندگی طیب و حیات طیب جاودانه و مساکن طیبه در بهشت رضوان الهی وارد می شود.(نحل، آیات 31 و 32؛ توبه، آیه 72؛ صف، آیه 12)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا