از نـدا تا نجوا در دعا و تضرع
یکی از مسائل مهم در دعا، چگونگی انجام این عمل عبادی است. هر چند که قاعده کلی این است که هیچ ترتیب و آدابی مجو، ولی عقل و وحی بر این نکته تاکید دارند که چگونگی انجام عمل عبادی یعنی ظاهرعمل نیز نقش اساسی در باطن دارد. از این رو نمیتوان به حکم اینکه باطن، محبوب و نیکو است از صورت و ظاهر نیک و زیبا دست کشید؛ بلکه هر چه باطن زیباتر و نیکوتر باشد، باید آثار آن را در ظاهر دید یا به نمایش گذاشت. پس هماناندازه که باطن مهم است ظاهر هم مهم است.
در نوشتار حاضر نویسنده ضمن بیان اهمیت دعا و نیایش، به نحوه انجام آن به صورت منادات ومناجات پرداخته و تفاوت آن دو را تشریح کرده است.
***
دعا، حضور در پیشگاه خدا
در فرهنگ عربی و قرآنی، واژه دعا به معنای فارسی نیایش به کار میرود. البته دعا در لغت به معناى درخواست انجام دادن چيزى اس.(معجم الفروق اللغويّه، ص 534) و به معانى مختلفى همچون استغاثه و عبادت آمده است.(لسان العرب، ج 4، ص 359، «دعا»)
یکی از شرایط تحقق مفهوم دعا، این شرط است که درخواست شونده و كسى كه از او درخواستی مىشود بايد بالاتر از درخواست كننده باشد.(معجم الفروق اللغويّه، ص 231) پس درخواست از هم سطح یا پایینتر دعا نیست، بلکه واژگان دیگری چون فرمان و تقاضا و مانند آن برای بیان این مقصود به کار میرود.
واژه دعا به همین مفهوم درخواست از خداوند، در قرآن به کار رفته است. به عنوان نمونه در آیه 62 سوره نمل خداوند میفرماید: أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ؛ [آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آن که وقتی درماندهای او را بخواند اجابت میکند و آسیب و گرفتاریش را دفع مینماید، در این آیه دعا به همان معنای مالوف نیایش و درخواست از خداوند به کار رفته است.
البته یکی از خصوصیات دعا در قرآن این است که در دعا تنها به درخواست بسنده نمیشود، بلکه ابعاد گوناگونی دارد. برخی از این ابعاد عبارتند از: 1. توحيد و ثناى الهى؛ 2. طلب عفو و رحمت؛ 3. خواستن بهره دنيايى یا اخروی. اینکه اینگونه رفتار آدمی در برابر خداوند را دعا گفتهاند، شاید دلایل متعددی دشاته باشد. برخی بر این باورند که علت نامگذارى این شیوه از نیایش و درخواست به دعا بدين جهت است كه انسان در اين موارد كلام خويش را با «يا اللّه»، «يا ربّ»، «يا رحمن» آغاز مى كند،(لسان العرب، ج 4، ص 359) و پس از آنکه نیازها و گرفتارهایش را مطرح ساخته درخواست اجابت از خداوند را میکند.
پس دعا به عنوان یک عبادت اسلامی، حضور در پیشگاه خداوند و حمد و ثنای پروردگار و طلب مغفرت و رحمت و بیان نیازها و گرفتارها و درخواست برآوردن آنها از سوی خداوند است. بر اساس آموزههای اسلامی انسان باید برای همه چیز از کوچک و بزرگ، معنوی و مادی، دنیوی و اخروی از خدا درخواست کند؛ زیرا چنین عمل عبادی خود گواه و نشانی مهم در پذیرش مالکیت مطلق، غنا، قدرت، ربوبیت، علم و حکمت الهی است و اینکه انسان فقر مطلق است و در همه چیز نیازمند خداوند است. انسانی که این مقولات را بپذیرد، هرگز در برابر خداوند تکبر و استکبار نمیورزد و همواره در حالت خضوع و خشوع و استغاثه و استعانت از اوست و در همه چیز و در همه حال رو به خدا دارد و حتی نمک طعام خویش را از او میخواهد و احساس استغنا نمیکند.(اعراف، آیه 206؛ غافر، آیه 60؛ فاطر، آیه 15)
خداوند در آیه 60 سوره فاطر به مومنان فرمان میدهد تا دست به دعا بردارند و همه چیزشان را از او بخواهند: پروردگارتان گفت: مرا بخوانيد تا شما را پاسخ گويم. آنهايی که ازپرستش من سرکشی میکنند، زود است که در عين خواری به جهنم در آيند.
از این آیه به دست میآید که عدم درخواست از خداوند عین استکبار در مقام عبادت است که به سبب همین، ابلیس از پیشگاه قدس الهی رانده شده و به دوزخ در آمده است.(بقره، آیه 34 )
کسی که با عبادتی چون دعا در پیشگاه خدا حاضر میشود و خواهان عنایت خداوند غنی و حمید است، باید شرایطی را مراعات کند که از مهمترین آنها احساس قلبی و روحی خضوع، خشوع، تذلل و مانند آن است.
بصیرتِ خشیت زا
در آیات قرآن و روایات معتبر اسلامی، به آداب حضور در پیشگاه خداوند چه در مسئله نماز که خود یک نوع دعا و خواستن است؛ و چه در مسئله دعا به معنای عام آن توجه داده شده است که در اینجا قصد پرداختن به آنها را نداریم.
اما عامل مهمی که موجب میشود تا انسان آداب حضور را به درستی انجام دهد، باور به حضور در محضر عظمت الهی است. شناخت و معرفت نسبت به خداوند موجب میشود تا انسان به درستی جایگاه خدا و خود را بشناسد و اخلاق و آداب حضور را به جا آورد. از این رو در آیات قرآن به نوعی از شناخت اشاره میشود که عمیق است و از آن به بصیرت یاد میشود. در این حالت چون پردههای غیب کنار میرود و انسان حقیقت را میتواند ببیند، جلال و عظمت الهی، خود را نشان میدهد و انسان دیگر تنها محو جمال نورانی الهی نیست. خداوند در آیاتی چند از جمله 99 و 100 سوره مومنون و 12 سوره سجده بیان میکند که برای محتضر مشرك هنگام مرگ بصیرتی حاصل میشود؛ چرا که پردههای غفلت دنیا و جمالات کنار میرود و در آن هنگام حقایقی را میبیند که از جمله آن نجاتبخشى از خشم الهی و آتش دوزخ به کمک عمل صالح است. در حالت بصیرت این چنینی است که تازه مشرک میخواهد با دعا زمینه بازگشت به دنيا را برای خود فراهم آورد و برای انجام کارهای نیک و صالح بازگردد که دیگر غیر ممکن است.
در حقیقت بصیرت است که انسان را نسبت به حقایق هستی از جمله جلال الهی آگاه میکند و آنگاه است که دعای واقعی رخ مینماید. همین بصیرت اگر در دنیا و پیش از مرگ تحقق یابد، انسان به گونهای دیگر رفتار میکند. بصیرت که معرفتی طلایی و غایی است رفتار آدمی را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و در آن صورت است که اهل خشوع وخضوع و خشیت میشود و با نگاهی به حال اضطرار و گرفتاری عظیم خود، دست به استغاثه و استعانت بر میدارد و خواهان عنایت ویژه الهی میشود. البته برخی از عالمان در همین دنیا به چنین مقامی میرسند؛ زیرا به بصیرتی دست مییابند که آنان را اهل خشیت میسازد و رفتارشان را بشدت تحت تاثیر خود قرار میدهد.(فاطر، آیه 28)
منادات و مناجات در دعا
آدمی برای اینکه بتواند هم به کمالات برسد و هم از سختیها و مشکلات و اضطرارها رهایی یابد، دست به دعا بر میدارد. میزان شناخت و حالات انسانی میزان قرب و بعد انسان از خداوند را نشان میدهد. هر چه معرفت و بصیرت انسان بیشتر باشد و خشوع و خضوع افزایش یابد، شیوه بیان و صوت و لحن دعا در ظاهر تحت تاثیر آن باطن تغییر میکند.
انسان خداوند را شنونده دعای خویش میداند؛ چرا که او را تنها خواندهای میداند که میتواند همه چیزش را در همه حال تامین کند و پاسخی مناسب و شایسته به خواستههایش بدهد.(بقره، آیه 127؛ آل عمران، آیات 35 و 38؛ ابراهیم، آیه 39)
از آیات و روایات به دست میآید که با توجه به شرایط و قرب و بعد از مقام معنوی به خدا، میبایست نه تنها در صوت و لحن دعا دگرگونی ایجاد شود بلکه در برخی از شرایط و موقعیتها جایز نیست که یکسان از یک صوت و لحن استفاده شود. همان گونه که در نمازهای صبح و ظهر بلند و آهسته خواندن مطرح شده، در دعا و تضرع نیز مسئله جهر و اخفات و همچنین ندا و نجوا و مانند آن مطرح شده است.
انسانها در حالات مختلف معنوی و روحی قرار میگیرند. قرب و بعد انسان به خدا در ایجاد این حالات بسیار تاثیر دارد. آغاز دعا به حکم آنکه انسان خود را دور از خدا میببیند با جملاتی شروع میشود که از آن به منادات یاد میشود، ولی هر چه انسان در هنگام دعا به خضوع و خشوع و تذلل و تضرع نزدیکتر میشود، احساس قرب معنوی بیشتر به خدا در او ایجاد میشود. اینگونه است که کم کم در حالت خضوع کامل و دلشکستگی، خود را به خدا نزدیکتر احساس کرده و صدایش کوتاه و به شکل نجوا در میآید.
در آیات قرآن از مومنان خواسته شده است که همواره اعتدال را در صوت و لحن و صدای خویش در هنگام دعا مراعات کنند. از آیه 205 سوره اعراف و نیز آیه 110 سوره اسراء به دست میآید که اعتدالِ صدا در دعا فرمان الهی است که میبایست رعایت شود. آیه اخیر صراحت دارد که خداوند از دعا، با صداى بسيار بلند يا بسيار آهسته نهی کرده است.
واژه منادات از واژه عربی «نداء» به معنای بلندكردن و آشكاركردن صوت است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 796، «ندا») پس منادات با خدا به معنای دعا با صداى آشكار ونه بلند به درگاه الهى، براى رفع مشكلات، امری پسندیده است که پیامبران از جمله حضرت ایوب(ع) انجام میداد.(انبیاء، آیه 83؛ ص آیه 41) البته منادات به معنای فریاد زدن و جیغ زدن نیست که اکنون در برخی مساجد از طریق بلندگوها انجام میشود.
آیه 3 سوره مریم میفرماید حضرت زکریا(ع) منادات داشت ولی آهسته بود نه به شکل داد و فریاد و یا جیغ. او در گوشهای خلوت میکرد و در مخفیگاهش صدا به منادات بر میداشت. حضرت یونس(ع) نیز هنگامی که در شکم نهنگ گرفتار بود در آن نهانگاه خویش دست به منادات برداشت و صدای خود را آشکار کرد.
انسان هر گاه به خدا نزدیک میشود و احساس قرب بیشتری دارد،از حالت منادات به مناجات میآید. اینکه در آیات پیش گفته سخن از منادات است، از آن روست که حضرت زکریا احساس میکرد که مورد عنایت نیست و به همین سبب دور افتاده و خداوند به او فرزند و وارثی نبخشیده و یکه و تنهاست. لذا با توجه به احساس دوری، منادات داشت. حضرت ایوب(ع) نیز به سبب گرفتاریهایی که داشت چنین احساس دوری از خدا را در خود داشت. همچنین حضرت یونس(ع) که بر اثر خشم الهی گرفتار نهنگ شده بود و اگر توبه و استغفارش نبود میبایست تا قیامت در شکم نهنگ اسیر میبود، چنین احساس دوری از خدا را داشت و همین سبب شد که منادات داشته باشد. اما کسی که قریب است در آن هنگام به جای منادات مناجات و نجوا میکند.(مجادله، آیه 12 و روایات تفسیری ذیل آن)
آیتالله جوادی آملی درباره فرق مناجات و منادات میفرماید: ما يك منادات داريم و يك مناجات، منادات يعني ندا کردن انسان وقتي احساس بُعد و دوري ميكند ندا ميدهد. كسي كه دور است وقتي صدا ميزنيم ميگوييم يا فلان! آقاي فلان! اما وقتي نزديك باشد نجوا داريم. ديگرندايي نداريم.
نماز چون وسیله قربت الي الله است، انسان وقتي به نماز احرام بست، نزديك شد و ديگر ندايي ندارد، فقط نجوا دارد، زمزمه دارد. در حال مناجات، دعا يقيناًمستجاب است؛ زيرا انسان بدون واسطه با خداي خود سخن ميگويد.نماز، مناجات باخداست نماز، گفتوگوي با خداست: «المصلّي يُناجي ربّه؛ نمازگزار با خداي خود مناجات ميكند.(بحار الانوار، ج 68، ص 216) وقتی انسان به خدا نزدیک بود و یا احساس نزدیکی کرد صدایش به نجوا درمیآید و از منادات بیرون میرود؛ چرا که احساس نزدیکی میکند و خود را قریب مییابد. خداوند میفرماید: رسول من! اگر بندگان سؤال كردند ما چگونه با خدا راز و نياز كنيم،تو در جواب آنها نگو، من به خود آنها ميگويم من به شما قریب و نزديكم.(بقره، آیه 186)
بنابراین، نباید در هنگام احساس قرب و تضرع و خشوع و تذلل، داد و فریاد کشید و خدا را با صدای بلند و آشکار خواند بلکه هر چه احساس خشوع و تذلل بیشتر و انسان دلشکستهتر شد میبایست صدا از منادات به نجوا و مناجات در آید؛ چرا که خداوند در دلهای شکسته است، پس نیازی نیست که جیغ و فریاد بکشیم یا با صدای بلند بخوانیم چرا که خدا قریب است بلکه در دل نشسته است و صدای دل ما را میشنود.