تحریف معنوی گفتمان انقلاب اسلامی
گفتمان انقلاب اسلامی، دارای مبانی، اصول و روشهایی است که شناخت آنها در حفظ و دفاع از آن بسیار مهم و اساسی است؛ از این رو رهبر معظم انقلاب همواره بر شناخت دقیق این گفتمان با مراجعه به سخنان و رفتار بنیانگذار آن امام خمینی(قده) تاکید دارند تا این گونه گفتمان انقلاب اسلامی از هر گونه تحریف و انحرافی در امان ماند؛ زیرا همان طوری که گفتمان اسلامی در طول تاریخ دستخوش تحریفهای لفظی و بویژه معنوی بوده و در این میان یهودیان و منافقان استادان تحریف بودند به گونهای که سقیفه بنی ساعده و دولت مسلمانان را به جای نظام ولایی سیاسی دولت اسلامی جا زدند؛ امروز نیز دشمنان داخلی و خارجی با بهرهگیری از همه ابزارها بویژه رسانهای بر آن هستند تا با تحریف معنوی گفتمان انقلاب اسلامی، آن را در مسیری قرار دهند که در نهایت نابودی گفتمان خواهد بود. نویسنده در نوشتار حاضر ضمن تشریح چیستی تحریف و سابقه آن در تاریخ، به تلاش جریان مخرب نفاق در تحریف اهداف و اصول گفتمان انقلاب اسلامی اشاره کرده است.
تحریف معنوی، جریان مخرب داخلی
تحریف از ریشه «حرف» به معنای برگرداندن سخن یا هر چیزی از حالت اصلی آن است. حرف در اصل به معنای کناره و جانب است و اطراف و پیرامون چیزی را حرف میگویند. خدا میفرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَهًٌْ انْقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَهًَْ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ؛ و از ميان مردم كسى است كه خدا را فقط بر حرفی مى پرستد و عبادت خدا امری کناره و جانبی است. از همین رو چنین فردی خدا را در يك حالی بدون عملی پرستش میکند. پس اگر خيرى به او برسد بدان اطمينان يابد و چون بلايى بدو رسد روى برتابد. در دنيا و آخرت زيان ديده است، اين است همان زيان آشكار. (حج، آیه ۱۱)
بنابراین، کسی که اقدام به تحریف سخن یا چیزی میکند، آن را از جهت اصلی خارج و به کنار میراند. تحریف در سخن به این است که موضوع له لفظ را تغییر میدهد و معنا و مفهومی را که حقیقی نیست، بلکه مثلا معنای مجازی است را جایگزین معنای حقیقی آن میسازد.
در کتاب العین آمده است: «تحریف در قرآن، یعنی تغییر معنای اصلی کلمه به معنای نزدیک و شبیه آن؛ چنانکه یهود، معانی واقعی تورات را به معانی شبیه تغییر میدادند. از همینرو خدا آنان را در آیه 13 سوره مائده چنان توصیف کرد: «یُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ؛ کلام را از موضوع له آن تحریف میکنند.(خلیل فراهیدی؛ العین؛ ج 3، ص 211)
راغب که لغت را با نگاه قرآنی و تفسیری معنا کرده، تحریف در کلام را چنین معنا کرده است: «تحریف الکلام أن تَجعَلَهُ عَلی حَرف مِنَ الأحتِمال یمکنُ حَملُهُ عَلی الوَجهَینِ؛ تحریف کلام، آن است که کلام را به سوی احتمالی ببری که کلام، قابلیت حمل بر دو وجه را داشته باشد.(راغب اصفهانی؛ مفردات؛ ص 112، ذیل «حرف».)روشن است راغب در مقام تبیین معنای لغوی کلمه تحریف نیست.
طبرسی در مجمع البیان نیز «تحریف در کلام را تغییر معنای واقعی کلمه دانسته است».(فضل بن حسن طبرسی؛ مجمع البیان؛ ج 1، ص 284) همچنین ابن عاشور درباره تحریف که از «حرّف الشیء» است، مینویسد: هرگاه میل به سمتی پیدا شود که مقتضی خروج از جاده و راه اصلی است. بنابراین تحریف مصطلح درباره قرآن به معنای «به بیراهه بردن و دگرگون کردن وحی برخلاف اصل، به تبدیل – که کم است – یا به کتمان برخی از آن و فراموشاندن برخی یا با تأویل بعید و معنای غیرواقعی است.(ابن عاشور؛ التحریر و التنویر؛ ج 1، ص 550.) بیشتر تحریفها از این نوع است؛ یعنی همین تحریف معنوی است نه لفظی.
پس تحریف دارای انواعی است که دو نوع اصلی آن عبارت هستند: 1. تحریف لفظی؛ 2. تحریف معنوی. تحریف لفظی، آن است که کلمهای جایگزین مشابه آن کنند تا معنا و مفهومی دیگر منتقل شود؛ مانند: تحریف لفظ «بحث» به لفظ «بحت».
اما تحریف معنوی آن است که لفظ بر حالت خود میماند، ولی معنای مجازی را مثلا جای معنای حقیقی قرارداده و آن را جایگزین میسازند؛ چنانکه معنای ولایت به معنای سرپرستی بر اساس محبت را با تحریف تنها در جای محبت به کار برند تا مفهوم سرپرستی از ولایت فهمیده نشود.
پیامبران در طول تاریخ به اسلام دعوت میکردند، هر چند که برخی از آنان دارای شریعتی هستند که دیگر پیامبران غیر اولوا العزم مامور بودند که بر اساس آن تبلیغ کنند.(آل عمران، آیات 19 و 85؛ شوری، آیه 13) در این میان همواره افرادی از بیرون شریعت و گاه از درون برای اهداف خاصی دست به تحریف، بدعت و مانند آن میزدند که در این میان یهودیان استاد تحریف و بدعت بودند تا به مقاصد مادی و دنیوی خویش برسند؛ چنانکه راهبان و عالمان یهودی و مسیحی با تحریف تورات و انجیل در اندیشه زراندوزی و افزایش سلطه خویش بودند.(توبه، آیه 34)
از نظر آموزههای قرآن، جریان تحریف یک جریان درونی و داخلی است که ضربات آن به پیکره جریان اصلی بسیار سهمگینتر و خطرناکتر از هر جریانی است. جریان نفاق که دشمنترین دشمنان اسلام در طول تاریخ بشریت بوده است، جریانی است که همواره از درون برخاسته و ضربات مهلکی را بر پیکره آموزههای پیامبران وارد ساخته است. نمونهای از این جریان را میتوان در افکار و اندیشههای سامری یافت که با تحریف و جایگزین کردن گوساله زرین به جای خدا بر آن شد تا نه تنها مبانی، اصول و روش مدیریت حضرت موسی(ع) و جانشین به حق ایشان حضرت هارون(ع) را با خطر مواجه سازد، بلکه نظام سیاسی ولایی را خلع سلاح کند و حکومتی غیرآسمانی را جایگزین سازد. جریان بسیار مخربی که در تحقق اهداف خویش تا آنجا پیش رفت که جانشین رهبری را در معرض خطر قتل از سوی پیروان سامری قرار داد. (اعراف، آیه 150، طه، آیات 87 تا 97)
جریان نفاق پس از پیامبر(ص) نیز اجازه نداد تا نظام سیاسی اسلام در ولایت علوی(ع) ادامه یابد و با تحریف معنوی بویژه در مفاهیمی چون ولایت و اولواالامر و مصادیق آیات توانست به جای جریان دولت اسلامی، دولت مسلمانان را جایگزین سازد. (مائده، آیات 3 و 55 و 67؛ نساء، آیه 59) بنابراین، باید جریان نفاق را دشمنترین دشمن برای اسلام و نظام سیاسی ولایی دانست (نساء، آیات 135 تا 145) که با انواع ترفندها بویژه تحریف معنوی، مسیر گفتمانی اسلام و آموزههای وحیانی آن را تغییر دادند و اهداف شوم خویش را جامه عمل پوشاندند.
اهداف تحریف گفتمان انقلاب اسلامی
گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان یک جریان اصیل برآمده از آموزههای قرآن و معارف اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در ساختار نظام سیاسی ولایی غدیر شکل گرفته است. این گفتمان دارای مولفههای اصلی است که شناخت مبانی، اصول و روشهای آن میتواند برای جلوگیری از هر گونه انحراف و تحریف مفید باشد.
مهمترین مبانی که قرآن برای گفتمان اسلامی بیان میکند اموری چون توحید، نبوت، معاد، مالکیت و ربوبیت الهی و مانند آنها است که بارها در سورههای قرآنی تکرار شده است. هدف از این مبانی آن است که انسانی با ویژگیهای خلیفه اللهی ایجاد شود. بر همین اساس اسلام با همه شرایع آن در طول تاریخ برای تحقق عبودیتی است که خروجی آن تقوای الهی (ذاریات، آیه 56؛ بقره، آیه 129) است تا این گونه انسانی متاله و خدایی شده (بقره، آیه 138) و در مقام خلافت الهی مظهر ربوبیت و پروردگاری را به دست آورد (آل عمران، آیه 79) و امت و اجتماعی را بسازد که در آن آرامش و امنیت و آسایش و رفاه فراهم باشد و هر کسی از سهم و قسط خویش از هر چه خدا داده بهره مند شود و مردمان برای تحقق عدالت نه تنها قیام کنند، بلکه همه هویتی آنان را تشکیل دهد و قوامین بالقسط در چارچوب رضایت الهی باشند. بنابراین، اهدافی چون عدالت (حدید، آیه 25؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8)، تعلیم و تزکیه(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2)، نظام سیاسی ولایی(نساء، آیه 59؛ مائده، آیات 3 و 55 و 167)، اقتصاد اسلامی(نساء، آیه 5)، بنیانهای فرهنگی و هویتی چون کعبه(مائده، آیه 97) و مانند آنها در این روش شریعت محور تحقق مییابد.
در همین چارچوب جهادهای اصغر مالی و جانی در کنار جهاد کبیر علمی و فرهنگی با هدف تحقق جهاد اکبر تزکیهای انجام میشود تا انسانی با ویژگیهای خدایی با معیارهای تقوا و عدالت و احسان تربیت شود.
به طور طبیعی در برابر چنین جریانی، شیاطین انسانی و جنی قرار دارند که هماره در برابر گفتمان اسلامی پیامبران قرار داشته و دارند.
دشمنان گفتمان اسلام در طول تاریخ شامل شیاطین انسانی و جنی هستند که در قالب وحی باطل و شیطانی، تلاش میکنند تا مردمان را گمراه کرده و از صراط مستقیم اسلام و خدایی شدن انسان برای تصدی خلافت و مظهریت در ربوبیت و پروردگاری دور سازند.
از نظر قرآن، این افراد شیطان صفت از انس و جن، تنها به تبلیغات بسنده نمیکنند، بلکه با هنجارشکنی بلکه قانون شکنی تلاش میکنند تا انسان ها در مسیری قرار گیرند که خلاف گفتمان اسلام و شرایع آن است. خدا میفرماید: و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از مجرمان و گناهكاران قرار داديم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست. (فرقان، آیه ۳۱)
خدا به پیامبر(ص) امر میکند تا از قدرت و مکنت خویش برای حمایت از قانون بهره گیرد نه کافران که به طوری طبیعی اهل جرم هستند؛ چنانکه میفرماید: و تو اميدوار نبودى كه بر تو كتاب القا شود بلكه اين رحمتى از پروردگار تو بود، پس تو هرگز پشتيبان كافران مباش. (قصص، آیه ۸۶)
بر همین اساس خدا از امت اسلام میخواهد به دور از هر گونه اما و اگری به حمایت از توده مردم قیام کنند و کاری به جنسیت، مذهب و دین، رنگ و نژاد آنان نداشته باشند.(حدید، آیه 25؛ نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) بر همین اساس، حمایت نظامی و سیاسی و مالی و جانی از مظلومان در برابر ظالمان و از مستضعفان در برابر مستکبران سیاسی جهان در دستور کار قرار گرفته و خدا چنین حکم و وظیفهای را برای همه مسلمانان قرار میدهد و میفرماید: و چرا شما در راه خدا و در راه نجات مردان و زنان و كودكان مستضعف نمىجنگيد، همانان كه مىگويند پروردگارا ما را از اين شهرى كه مردمش ستمپيشهاند بيرون ببر و از جانب خود براى ما سرپرستى قرار ده و از نزد خويش ياورى براى ما تعيين فرما؛ كسانى كه ايمان آوردهاند در راه خدا كارزار مىكنند و كسانى كه كافر شدهاند در راه طاغوت مىجنگند، پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان ضعيف است. (نساء، آیات 75 و ۷۶)
حال اگر گفتمان اسلام و انقلاب اسلامی بر اساس این مبانی، اصول و اهداف شکل گرفته است، دشمنان داخلی در راستای تحریف معنوی این گفتمان همه تلاش خویش را مبذول میدارند که این مبانی، اصول و اهداف مخدوش شود و با تشابه سازی و مشابهسازی و اشکال گوناگون، اموری خلاف آن را به عنوان گفتمان انقلاب اسلامی جلوه داده و به جهانیان معرفی کنند.
بر همین اساس دشمنان گفتمان انقلاب اسلامی به ویژه جریان نفاق که ادامه همان جریان دولت مسلمانان و سقیفه بنیساعده است، در تضاد و تقابل با دولت اسلامی غدیری و نظام ولایی سیاسی بر آن است تا مفاهیم گفتمانی انقلاب اسلامی را تحریف کنند تا جایی که به جای خدای قهار و رب العالمین، کدخدا را صاحب و مالک جهان قرار میدهند و به جای رب العالمین دنبال ارباب متفرقون از اروپا و آمریکا میروند.(یوسف، آیه 33؛ آل عمران، آیات 64 و 80)
پیروان این جریان نفاق با تغییر گفتمان انقلاب اسلامی و حذف اندیشهها و سخنان امام خمینی(ره) بر آن هستند تا به گونهای نشان دهند که انقلاب اسلامی دارای اهدافی دیگر و مبانی و اصول دیگری است که در ساختار همان دولت مسلمانان و سقیفه است.
این جریان، در ظاهر مطیع رهبری و نظام سیاسی اسلامی است، ولی در عمل خلاف آن را انجام میدهد. خدا درباره این روش جریان نفاق تحریفگر میفرماید: برخی از آنان که یهودیاند کلمات را از جاهای خود برمیگردانند و با پیچانیدن زبان خود و به قصد طعنه زدن در دین اسلام با درآمیختن عبری به عربی میگویند: شنیدیم و نافرمانی کردیم و بشنو که کاش ناشنوا گردی و نیز از روی استهزا میگویند: راعنا که در عربی یعنی به ما التفات کن، ولی در عبری یعنی خبیث ما، و اگر آنان میگفتند: شنیدیم و فرمان بردیم و بشنو و به ما بنگر، قطعا برای آنان بهتر و درستتر بود، ولی خدا آنان را به علت کفرشان لعنت کرد، در نتیجه جز گروهی اندک ایمان نمیآورند. (نساء، آیه ۴۶)
بنابراین، جریان نفاق در برابر گفتمان انقلاب اسلامی به ظاهر سر تسلیم دارد، ولی با فتنههای رسانه ای، امنیتی، اقتصادی ، فرهنگی بر آن است تا جریان اصیل را از دور خارج کرده و تاثیرات گفتمانی آن را کاهش میدهد یا نابود سازد.
این جریان تحریفگر درونی، دشمن دانا و خیانتکارانی آگاه و عالم هستند و از روی عقل جزیی نه عقل الهی میاندیشند و با عقل ابزاری اهداف شوم خویش را تحقق میبخشند. آنان چنان که خدا میفرماید با روش و رویهای خاص بر آن هستند تا نه تنها با استدلالهای واهی خویش سد راه شوند بلکه دیگران را به سمت و سوی خویش بکشانند و گفتمان اصیل را از اصالت بیندازند. خدا میفرماید:آیا طمع دارید که اینان از جریان یهودی و مخالف، به شما ایمان بیاورند با آنکه گروهی از آنان سخنان خدا را میشنیدند، سپس آن را بعد از تعقل و فهمیدنش تحریف میکردند و خودشان هم میدانستند و چون با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند میگویند: ما ایمان آوردهایم؛ و وقتی با همدیگر خلوت میکنند، میگویند: چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است برای آنان حکایت میکنید تا آنان به استناد آن پیش پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند. آیا فکر نمیکنید. (بقره، آیات 75 و ۷۶)
خدا به پیامبر(ص) و مومنان هشدار میدهد که جریان تحریف نفاق، در اندیشه آن است تا به اشکال گوناگون به گفتمان اصیل ضربه بزند و با تحریف و جاسوسی و مانند آن مسیر اصیل اسلامی را تغییر دهد. خدا میفرماید: ای فرستاده (خدا)! آنها که در مسیر کفر شتاب میکنند و با زبان میگویند: «ایمان آوردیم» و قلب آنها ایمان نیاورده، تو را اندوهگین نسازند! و (همچنین) گروهی از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش میدهند، تا دستاویزی برای تکذیب تو بیابند؛ آنها جاسوسان گروه دیگری هستند که خودشان نزد تو نیامدهاند؛ آنها سخنان را از مفهوم اصلیاش تحریف میکنند و (به یکدیگر) میگویند: «اگر این (که ما میخواهیم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داوری کرد،) بپذیرید، وگرنه (از او) دوری کنید!» (ولی) کسی را که خدا (بر اثر گناهان پیدرپی او) بخواهد مجازات کند، قادر به دفاع از او نیستی؛ آنها کسانی هستند که خدا نخواسته دلهایشان را پاک کند؛ در دنیا رسوایی و در آخرت مجازات بزرگی نصیبشان خواهد شد. آنها بسیار به سخنان تو گوش میدهند تا آن را تکذیب کنند؛ مال حرام فراوان میخورند؛ پس اگر نزد تو آمدند، در میان آنان داوری کن، یا (اگر صلاح دانستی) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر کنی، به تو هیچ زیانی نمیرسانند؛ و اگر میان آنها داوری کنی، با عدالت داوری کن، که خدا عادلان را دوست دارد! (مائده، آیات ۴۱ و ۴۲)
در این آیات به خوبی بیان شده است که جریان نفاق همراه با جریان یهودی تحریفگر در اندیشه چه اهدافی هستند. به سخن دیگر، همه تلاش آنان شکست گفتمان اصیل از طرق و روشهای گوناگون است.
پس تحریفگرایان، گاه با مخفی کردن برخی از سخنان و احکام بر آن هستند تا مقاصد شوم خویش را جامه عمل بپوشانند. اینان دانسته اقدام به این کار میکنند در حالی که مثلا رهبر جامعه بارها همان سخنان را به شکلی دیگر یادآور میشود، ولی آنان تن به آن نمیدهند.
امروز گفتمان انقلاب اسلامی گرفتار چنین جریان شوم و خطرناک درونی است که مبانی، اصول و روشهای گفتمانی امام خمینی(ره) را تحریف میکنند تا جایی که شعار مرگ بر آمریکا و استکبارستیزی و اشغالگرستیزی را جزو آرمانها و اهداف گفتمان انقلاب اسلامی نمیدانند و هر روز حتی در مراکز و نهادهایی که به عنوان پاسداشت از گفتمان انقلاب اسلامی و سخنان و مبانی و اهداف بنیانگذار آن شکل گرفته و همایشهایی که برای دفاع از آن برگزار میشود، جریان تحریفگر نفاق چنان قوی عمل میکند که گویی حقیقت همان چیزی است که آنان با تحریف خویش القا کرده و میکنند.
از همین رو رهبر معظم انقلاب بر لزوم بازخوانی سخنان و اندیشههای امام تاکید کرده و خواهان جلوگیری از تحریف به ویژه معنوی گفتمان انقلاب اسلامی است.
ایشان در مراسم سالگرد رحلت امام در حرم ایشان به تاریخ 14 خرداد 1394 به تفصیل درباره تلاش دشمنان برای تحریف اندیشههای امام که همان چارچوب گفتمان اسلامی است سخن گفتند که برای رعایت اختصار در این نوشتار خوانندگان عزیز را به مطالعه آن سخنان مهم رهبری دعوت میکنیم.