اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

کارکردها و نقش قلب انسان

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی به کاربردهای واژگان قلب و دل می نگریم به این حقیقت شگرف می رسیم که در نفس انسانی چیزی است که انسانیت انسان بدان است؛ زیرا هر چند که گاه مراد از کاربرد دل و قلب فقط همین تکه گوشت صنوبری در سینه آدمی است، ولی اکثریت کاربردها فراتر از این را منظور دارند؛ زیرا آنان به مرتبه ای در نفس انسانی اشاره می کنند که می توان گفت که همه ادراکات و احساسات و عواطف بدان وابسته است. البته این مرتبه از نفس انسانی ارتباطی با قلب ظاهری نیز پیدا می کند، ولی همه آن نیست. از این روست که وقتی از محبت و کراهت و مانند آنها سخن به میان می آید دست بر سینه می گذارد و به قلب ظاهری خویش اشاره می کند.

به نظر می رسد که در کاربردهای قرآنی و روایی بیش ترین کاربرد مربوط به همین لطیفه ربانی و سرّ الهی است که به نوعی با قلب صنوبری جسمانی ارتباط و تعلق دارد. بنابراین، مراد از قلب همان چیزی در نفس انسانی است که به ادراکات و احساسات و عواطف مربوط می شود.

بی گمان شناخت نقش و کارکردهای همین لطیفه ربانی بر اساس آموزه های وحیانی قرآن می تواند ما را به حقیقت آن رهنمون باشد و ما را از گمراهی و جهالت برهاند. از همین روست که نویسنده با مراجعه به قرآن بر آن است تا این نقش و کارکردها را به طور جامع تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

قلب انسانی مرکز ادرکات و عواطف

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قلب این سرّ الله و لطیفه ربانی الهی که همه حقیقت انسانی و نقطه پرگار در نفس انسانی است، مرکز و نقطه تابش همه انوار صفات و اسمای الهی است. بنابراین، قلب  انسانی را می بایست مظهر اتم و اکمل اسماء الله دانست که به تعلیم الهی دارایی نفس انسان شد.

اگر قلب انسانی این گونه مظهر همه اسماء الله است و نور همه صفات الهی در آن جا گرفته، می بایست قلب را عرش الله دانست که خدای ذوالجلال و الاکرام در آن ظهور یافته است.

به سخن دیگر، همه هستی اگر مظهر تابش و تجلیگاه نورالله است(نور، آیه 35)، قلب انسانی به عنوان قطب نفس انسانی همه آنها را دارا است. پس اگر برای «الله» به عنوان اسم جامع همه صفات و اسمای الهی، صد گونه تجلی باشد، قلب آدمی نیز تجلیگاه صد اسم نورانی خدا است. این بدان معناست که همه هستی از یک سو در قلب در آمده و همه خدا در دل انسان جا ساخته است. این گونه است که قلب انسان در عظمت به جایی رسیده که «عرش الله» شده است؛ اما نه هر قلبی، بلکه آن قلب مومن که با عبودیت و عبادت، آینه جمال و جلال الهی شده است. از همین رو، گفته اند: قلب المومن عرش الله؛ قلب مومن عرش الهی است.

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، قلب انسانی جایی است که همه مدرکات بدان وابسته است؛ یعنی هر گونه ادراک علمی و شناختی و معرفتی به قلب است. از این رو، یکی از دو کارکرد اصلی قلب را ادارک حقایق هستی دانسته اند.

هم چنین قلب مرکز احساسات و عواطف و انگیزه ها است. بنابراین، ساحت اندیشه و انگیزه، علم و عمل، حکمت نظری و حکمت عملی را می بایست قلب دانست. شکی نیست که انسانیت انسان نیز چیزی جز همین ادراکات و احساسات و عواطف نیست.

با تعقل و تفقه و تدبر و تبصر در آموزه های وحیانی قرآن می توان به این دو کارکرد اصلی قلب دست یافت؛ زیرا خدا در قرآن به انواع نقش ها و کارکردهای قلب در نفس انسانی اشاره کرده که در یک کلمه همان دو کارکرد اصلی در ساحت اندیشه و انگیزه و علم و عمل  و بینش ها و نگرش ها است.

انواع نقش و کارکردهای قلب انسان

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، نقش ها و کارکردهای گوناگون و متنوع  و متعددی را برای قلب می توان شناسایی کرد که مهم ترین و اصلی ترین آنها عبارتند از:

  1. ادراک حقایق نامحسوس: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قلب انسان در مرتبه «فؤاد» حقایق نامحسوس را ادراک می کند؛ از همین روست که خدا در قرآن بیان می کند که پیامبر(ص) در سفر معراج حقایق عوالم دیگر با با «فؤاد» درک کرده و این درک او هرگز «کذب» و دروغ نبوده است.(نجم، آیات 10 و 11)
  2. تعقل و تعلم: از نظر قرآن، تعقل و تعلم که به ساحت اندیشه تعلق دارد، در قلب انجام می شود.(حج، آیه 46) شکی نیست که این قلب است که حقایق هستی را می شناسد و با تفکر عقلی به علم دست می یابد که شناخت کلیات و احکام و قوانین بر هستی است. در حقیقت همان گونه که فهم جزئیات و درک آن به تفقه قلبی است، درک کلیات قوانین حاکم بر هستی نیز به تعقل و تفکر است که در قلب انجام می شود. خدا به صراحت بیان می کند این قلب است که به انسان امکان تعلم و کسب علم را می دهد(عنکبوت، آیه 49) البته این زمانی است که قلب در سلامت خود باقی مانده باشد و گرفتاری بیماری و تغییری چون طبع و ختم نشده باشد.(روم، آیه 59)
  3. ایمان و کفر: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، قلب تنها مرکز ادراکات محسوس و معقول نیست، بلکه مرکز گرایش ها و گریزش ها، عواطف و احساسات نیز است. از این روست که ایمان و کفر که به ساحت انگیزه و عواطف و احساسات است، به قلب وابسته است(بقره، آیات 8 و 10 و 93؛ نساء، آیه 155؛ یونس، آیات 74 و 88؛ مجادله، آیه 22)؛ زیرا از نظر قرآن، ایمان چیزی جز حب و بغض، محبت و کراهت نیست.(حجرات، آیه 7)
  4. عزم و تصمیم: قلب هم چنین مرکز تصمیم گیری و عزم و اراده و عمل و همت و مانند آنها است که به ساحت عمل تعلق دارد.(احزاب، آیات 4 و 5)
  5. تقوای الهی: قلب انسان مرکز تقوای الهی است.(حج، آیه 32) البته قلب در حالت فطری این گونه است، و گرنه در حالت تغییر و دفن و دسیسه ، قلب گرفتار فجور می شود.
  6. عواطف و احساسات : از نظر قرآن، این قلب است که کنش ها و واکنش نسبت به محیط را بروز و ظهور می دهد. پس می توان گفت عواطف و احساسات به قلب تعلق می گیرد، از این روست که خوف و ترس، بلکه امید و نیز سرور و شادی یا حزن و اندوه و غم به قلب تعلق می گیرد.(انفال، آیه 2؛ حج، آیات 34 و 35؛ مومنون، آیه 60؛ قصص، آیه 10؛ احزاب، آیه 26؛ حشر، آیه 2) از نظر قرآن عطوفت یعنی همه عواطف انسانی از رحمت، رافت و خشیت و نرمی و مانند آنها به قلب تعلق دارد.(آل عمران، آیه 103؛ زمر، آیه 23؛ حدید، آیه 27) هم چنین از نظر قرآن، کینه و دشمنی و بغض و کراهت نیز به قلب تعلق می گیرد.(بقره، آیه 118؛ آل عمران، آیات 118 و 119؛ اعراف، آیات 42 و 43؛ حجر، آیه 47)
  7. تعصب و حمیت: از نظر قرآن اموری چون حمیت و غیرت و تعصب و مانند آنها که نیز به قلب تعلق دارد که این نیز به نوعی همان عواطف و احساسات انسان نسبت به امور پیرامونی خودش است.(فتح، آیه 26)
  8. گرایش ها و گریزش های اعتقادی: همان گونه که گرایش به حق و مصادیق آن و گریزش از باطل و مصادیق آن به قلب تعلق می گیرد، هر گونه گرایش یا گریزش اعتقادی نیز به قلب تعلق دارد.(بقره، آیه 93)
  9. هدایت و ضلالت: بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، هدایت و ضلالت نیز به قلب تعلق دارد.(آل عمران، آیه 8؛ تغابن، آیه 11)
  10. تذکر و غفلت و نسیان: از نظر قرآن، حالات خوب و بد نیز به قلب تعلق می گیرد و این قلب است که یا گرفتار غفلت و نسیان می شود یا در تذکر است.(کهف، آیه 28)

با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن می توان گفت وسوسه (انعام، آیات 112 و 113؛ ناس، آیات 4 و 5)، نفرت و اشمئزاز(زمر، آیه 45)، انحراف(تحریم، آیات 3 و 4)، حسن ظن و سوء ظن(فتح، آیات 11 و 12)، انابه و تضرع(ق، آیات 31 تا 34)، اخبات(حج، آیات 34 و 35)، تکبر و تواضع(غافر، آیه 35)، بصیرت و بینایی و کوردلی و عدم بصیرت(یونس، آیات 42 و 43)، اطمینان و عدم اطمینان(قصص، آیات 7 تا 10؛ رعد، آیه 28)، حجاب و پرده بر دل و کشف حجاب و ده ها مصداق دیگر از مسایل در ساحت اندیشه و انگیزه و عواطف و احساسات به قلب باز می گردد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا