اجتماعیتاریخیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

ویژگی‌های جریان نفوذ از دیدگاه قرآن -بخش دوم

اقدامات تخریبی نفوذی‌ها

در نخستین بخش از مقاله حاضر ضمن ارائه تعریفی از چیستی جریان نفوذ و نفاق در قرآن، به برخی از اقدامات تخریبی و نقش منفی نفوذی‌ها در جامعه و تشکیلات حکومتی اشاره شد. در بخش دوم و پایانی به ویژگی‌های دیگر این جریان در انجام اقدامات تخریبی  بر اساس آیات قرآن می‌پردازیم.
***
7. ساختار شکنی: جریان نفوذ و نفاق، ساختار شکنی می‌کند؛ زیرا اینان ساختارهای نظام اسلامی و نظام اجتماعی یا نظام اقتصادی یا نظام فرهنگی یا نظام‌های دیگر اسلام را به عنوان یک ساختار کامل و عقلی و مقبول نمی‌پذیرند و در اندیشه جایگزین سازی با ساختارهای دیگر هستند. بنابراین، اگر مثلا در ساختار نظام سیاسی، نظام الهی را نمی‌پذیرند، دنبال نظام طاغوتی می‌روند و به جای قوانین اسلام دنبال شرایع انسان می‌روند که با عقل ناقص خودشان وضع می‌کنند. در حوزه اقتصادی نیز ساختار اقتصادی اسلام را قبول ندارند و دنبال مثلا نظام سرمایه‌داری و اقتصاد بازار یا اقتصاد سوسیالیستی یا کمونیستی هستند. در ساختار فرهنگی نیز بنیادهای آن را قبول ندارند چنانکه قائل به ساختارهای اجتماعی نیستند و اصول و قواعد خانواده در اسلام را نمی‌پذیرند و به تقابل با آن می‌پردازند. این تقابل در حوزه خانواده شامل نحوه خواستگاری و روابط دختر و پسر تا حقوق زن و مرد و حتی ارث خود‌نمایی می‌کند و تلاش می‌کنند تا ساختارهای نظام‌های اسلامی در این حوزه را به چالش بکشند. ایجاد شبهات در کارایی ساختارهای نظام‌های گوناگون اسلامی از مهم‌ترین روش‌هایی است که جریان نفوذ و نفاق آن را دنبال می‌کند.(قیامت، آیات ۱ تا ۷؛ آل عمران، آیه ۷؛ توبه ۶۷؛ احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱ )
8.هنجارشکنی: ساختار شکنی جریان نفوذ و نفاق در همه عرصه‌ها خودنمایی می‌کند. البته در عرصه فرهنگی بیش از دیگر امور خود را نشان می‌دهد؛ زیرا فرهنگ بنیاد همه فعالیت‌های اجتماعی انسان و اگر در حیطه فرهنگی ساختار شکنی انجام شود، آثار آن در حوزه‌های دیگر اجتماعی از اقتصاد و خانواده و مانند آنها نیز خودنمایی می‌کند. یکی از فعالیت‌های مخرب جریان نفوذ و نفاق آن است که ارزش‌ها و ضد ارزش‌ها را جابه جا می‌کنند. این گونه است که ضد ارزش‌ها جای ارزش‌ها قرار می‌گیرد و ارزش‌ها تبدیل به ضد ارزش در یک جامعه می‌شود. مثلا زناشویی حتی در قالب عقد موقت به یک ضد ارزش و زنا به یک ارزش در میان اقشار مردم تبدیل می‌شود. خدا در آیات قرآن بارها هشدار می‌دهد که جریان نفوذ و نفاق در عرصه فرهنگی همواره این ساختار شکنی را دارد تا اهداف ضد اسلامی خویش را در اجتماع و امت اسلام به منصه ظهور برسانند.(توبه، آیه ۶۷)
9. بازی با دین: جریان نفوذ و نفاق دین اسلام را به عنوان یک فلسفه و سبک زندگی قبول ندارند و آن را به بازی می‌گیرند. فقدان اعتقاد به اسلام به عنوان راه‌حل، موجب می‌شود تا ساختارهای دیگری را دنبال کنند و اسلام را از ساختارهای زندگی حذف کنند. اسلام برای آنان چیزی جز ابزاری برای بهره‌گیری دنیوی و فریب مردم و دولت اسلامی نیست. بنابراین، باید دانست که جریان نفوذ و نفاق هیچ اعتقادی به دین و راهکارهای آن ندارند و دین را بازیچه خود قرار می‌دهند.(توبه، آیات ۶۴ و ۶۵)
10. اعراض از ولایت مومنان: جریان نفوذ بر آن است تا کسانی بر مردم ولایت یابند که از گروه مومنان نباشند. از همین رو در چینش و انتخاب مدیران و مسئولان کسانی را که ولایت طاغوت دارند، انتخاب می‌کنند تا در خدمت اهداف آنان باشند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹) جالب این است که در مسائلی که اختلافاتی در آن راه دارد، به جای پذیرش حکمیت مومنان و ولایت ایشان دنبال ولایت و حکمیت طاغوت می‌روند.(نساء، آیه ۶۱ و ۶۱) از همین رو مثلا دادگاه بین‌المللی لاهه و سازمان ملل برایشان از اهمیت بیشتری برخوردار است تا سخنان و احکام رهبری. در آیات قرآن بارها بیان شده که جریان نفوذ و نفاق به جای ارتباط با مومنان و دوستی با این افراد با بیگانگان ارتباط فکری و عملی و دوستی دارند.(نساء، آیات ۱۳۹ تا ۱۴۶)
11. مردم گرایی ظاهری: جریان نفوذ مدعی مردم گرایی و رضایت آنان است و معتقدند توده‌های مردم ظاهر بین هستند و عمق مسائل را درک نمی‌کنند؛ در حالی که رضایت الهی که در اطاعت از خدا و رسول‌الله(ص) به دست می‌آید، چیزی جز رضایت حقیقی مردم نیست؛ زیرا این احکام الهی و رضایت الهی، در خدمت همان خلق و مردم است؛ هر چند که ظاهر این احکام ممکن است مانند انفاق و صدقه و قرض و جهاد و حج ضرری باشد، ولی در باطن تامین‌کننده سعادت دنیوی و اخروی مردم است. جریان نفوذ و نفاق با مردم گرایی ظاهری و توده‌ای تلاش می‌کند تا مردم را از جریان اصلی اصلاحات و اسلام دور نگه دارند و این گونه رضایت مردم را بر رضایت خدا ترجیح می‌دهند.(توبه، آیه ۶۲) از نظر قرآن، اینان مردم‌گرایی را گاه به سبب ترس و خوفی که از آنان دارند، اعمال می‌کنند؛ زیرا از خشم مردم بیش از خشم الهی می‌ترسند.(حشر، آیات ۱۱ و ۱۳)
12. اصلاحات دروغین: از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق تحلیل و تبیین نادرستی از حقایق به سبب فقدان قوای ادراکی ارائه می‌دهند. این گونه است که افساد خویش را اصلاحات می‌دانند و مدعی اصلاحاتی هستند که جز فساد و تباهی برای اجتماع سودی ندارد.(بقره، آیات ۷ تا ۱۰)
13. خدعه‌گری و ریاکاری: جریان نفوذ همواره بر اساس خدعه و فریب کار می‌کنند و چیزی که نشان می‌دهند حقیقت باورها و اعتقادات آنها نیست. از همین رو در هر کاری از نماز و روزه و انفاق تنها به جنبه ریاکاری و خودنمایی آن توجه دارند و این گونه به خود و دیگران زیان وارد می‌سازند.(بقره، آیات ۲۰۴ و ۲۶۴؛ نساء، آیه ۱۴۲)
14. سودجویی: جریان نفوذ و نفاق دنبال دنیا هستند و سودجویی به عنوان یک روحیه و رویه در آنان نهادینه شده است.(نور، آیات ۴۷ و۴۸؛ مجادله، آیات ۱۴ تا ۱۸)
15. تخلف از رهبری جامعه: ممکن است جریان نفوذ و نفاق برای حفظ ظاهر و تظاهر با رهبری جامعه مخالفت علنی نداشته باشند، اما تخلف علنی دارند و به گونه‌ای عمل می‌کنند که اهداف رهبری بر آورده نشود. مخالفت با قانون و دور زدن آن به یک رویه در آنها تبدیل شده است.(توبه، آیه ۸۳؛ نور، آیه ۶۳) گفته شده: مقصود از «یتسلّلون منکم لواذا» در آیه نور این است که منافقان در مجلس رسول خدا(صلى‌الله‌علیه‌و‌آله )حاضر مى‌شدند و هنگامى که حضرت مسلمانان را به شرکت در جهاد دعوت مى‌کرد آنها مخفیانه فرار مى‌کردند.(التبیان، ج ۷، ص ۴۶۶ ـ ۴۶۷)
16. مظلوم‌نمایی: از دیگر شگردهای مخرب جریان نفوذ و نفاق، مظلوم‌نمایی است. این جریان با آنکه خیانت‌های بزرگی را مرتکب می‌شود همواره موضع حق به جانبی به خود می‌گیرند.(نور، آیات ۴۷ تا ۵۰)
17. مقابله با رهبری جامعه: جریان نفوذ و نفاق در ظاهر خود را مطیع رهبری قرار می‌دهد؛ ولی در عمل یا از رهبری پیشی می‌گیرد یا آنکه با دوری از رهبری از همدلی و همراهی با ایشان باز می‌ماند؛ زیرا این جریان هیچ اعتقادی به رهبری جامعه حتی رهبری معصوم(ع) ندارد. ازهمین رو، از ملازمت با رهبری‌گریزان است و جلوتر یا عقب‌تر از ایشان عمل می‌کند.(نساء، آیات ۶۰ و ۶۱؛ نور، آیات ۴۷ و ۴۸)
18. اتهام زنی به رهبری: جریان نفوذ و نفاق با شایعات و اتهامات دروغین در صدد تخریب رهبری و گسست سیاسی میان نظام اسلامی و امت است. این گونه است که از هیچ شایعه و اتهامی در این زمینه خودداری نمی‌کند و از اتهامات سیاسی و جنسی گرفته(نور، آیات ۱۱ تا ۱۹) تا اتهامات اقتصادی و فساد مالی و خیانت در امانت و مانند آنها ابایی ندارد. از این رو حتی پیامبر(ص) را به فساد مالی متهم می‌کنند.(آل عمران، آیه ۱۶۱)
19. دروغگویی و بی‌اعتمادسازی: از مهم‌ترین ترفندهای جریان نفوذ و نفاق، استفاده از سوگندهای دروغ برای بی‌اعتماد سازی مردم نسبت به نظام اسلامی است. وعده‌های بسیار و دروغ می‌تواند اعتماد مردم از نظام اسلامی و مسئولان را سلب کند. از همین رو، جریان نفوذ و نفاق با استفاده از این مسئله تلاش می‌کنند تا برای رسیدن به اهداف پلید و شوم خویش یعنی گسست اجتماعی میان مردم و مسئولان، با دروغگویی و وعده‌های دروغین همراه با سوگند و عدم تحقق وعده‌ها و شعارها این هدف را تحقق بخشند. این سوگندهای دروغین و وعده‌های ناروا و دروغین به آنان کمک می‌کند تا خود را انسان‌هایی خوب نشان دهند و در صورت عدم تحقق وعده‌ها، نظام سیاسی را متهم به ناکارآمدی یا فساد یا سنگ اندازی کنند و در پس این شعارها خود را خوب و دیگران را بد نمایش می‌دهند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲؛ توبه، آیات ۴۲ و ۵۶ و ۷۳ و ۷۴ و ۱۰۷؛ مجادله، آیات ۱۶ تا ۱۸) از نظر قرآن، ریاکاری و خودنمایی نیز در همین راستا برای حفظ محبوبیت و ایجاد بی‌اعتمادی در میان مردم از سوی آنان صورت می‌گیرد.(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴)
20. بی‌تدبیری و بی‌عملی: اهل نفوذ و نفاق برای دلسرد کردن مردم و ایجاد یاس و نومیدی، در هر کاری وارد می‌شوند و به سبب فقدان انگیزه اصلی برای انجام کاری به گونه‌ای عمل می‌کنند که جز ریاکاری و سستی و بی‌عملی از آن نمی‌توان برداشت دیگری کرد. از همین رو در کارهای خیر و نیک با ریاکاری وارد می‌شوند(نساء، آیه ۱۴۲؛ توبه، آیه ۵۴) و حتی در مسائل عبادی چون نماز با سستی و کسالت به عبادت می‌پردازند و فاقد مدیریت جهادی و عمل جهادی هستند که نیاز امت را بتوان با آن برآورده ساخت.(همان)
21. اختلاف افکنی: اصولا دو قطبی کردن جامعه از سوی جریان نفوذ و نفاق یک راهبرد اساسی است؛ زیرا این گونه با ایجاد شکاف در امت و حتی امت و دولت اسلامی تلاش می‌کنند تا بتوانند اهداف شوم و پلید خویش را تحقق بخشند. آنان مراکزی را با نشانه‌های ایمان و اتحاد همانند مسجد می‌سازند، ولی در آن دنبال اهداف شوم اختلاف افکنی ومدیریت جامعه در یک مرکز هماهنگ‌کننده هستند.(توبه، آیه ۱۰۷)
22. تظاهر به آمادگی جهادی: از دیگر ترفندهای جریان نفوذ و نفاق آن است که در هر کاری چنان وارد می‌شوند که موجب شکست نهایی برای دولت و امت اسلام باشد؛ به عنوان نمونه تظاهر برای جهاد می‌کنند، ولی در مقام عمل خودشان را کنار می‌کشند و این گونه دست دولت و امت را در حنا می‌گذارند و با بی‌عملگی خویش، برآوردهای امت و دولت را به هیچ تبدیل می‌کنند؛ زیرا برآوردها بر اساس میزان حضور و چگونگی همراهی و همکاری آنان است که در عمل هیچ چیزی به دنبال ندارد و موجبات شکست و سرخوردگی امت و دولت اسلامی را فراهم می‌آورد.(توبه، آیات ۴۵ و ۴۶ و ۸۳؛ نور، آیه ۵۳؛ احزاب، آیات ۱۵ و۱۶)
23. توجیه‌گری: جریان نفوذ و نفاق، استاد در توجیه‌گری است و هر عمل خلاف و رفتار دروغین و مخالف خویش را به گونه‌ای توجیه می‌کند تا مورد پذیرش توده‌های مردم قرار گیرد. آنان خلاف‌گویی‌ها و خلافکاری‌های خویش را با دروغ‌های جدید و تازه و وعده‌های ناروا رنگ و لعاب می‌دهند تا بتوانند به روند خلافکاری و خلاف‌گویی‌های خویش ادامه دهند و دولت و نظام اسلامی را گرفتار ناکارآمدی و ناتوانی کرده و گسست میان امت و امام ایجاد کنند.(نساء، آیات ۶۱ و ۶۲)
24. وابستگی سیاسی به بیگانگان و عدم استقلال: جریان نفوذ و نفاق هر چند در ظاهر خود را وابسته به امت و نظام اسلامی معرفی می‌کنند، ولی در حقیقت وابسته سیاسی به بیگانگان هستند و هیچ استقلالی در این زمینه ندارند. بنابراین، دنبال تحقق اهداف بیگانگان و دشمنان هستند.(نساء، آیات ۱۳۸ و ۱۳۹)
25. تمسخر دیگران به‌ویژه رهبری: جریان نفوذ و نفاق خود را کامل و دیگران را ناقص می‌داند. از همین رو، خود را عاقل و دیگران را سفیه شمرده و افساد خویش را اصلاحات قلمداد می‌کند.(بقره، آیات ۷ تا ۱۲) بر همین اساس، هر گونه رای و نظر مخالفان را به سخریه می‌گیرد و آنان را به عناوین زشت استهزاء می‌کند و القاب ناروا بر دیگران می‌گذارد. در مراکز و محافل مخفی خویش و در جلسات غیر علنی، حتی رهبری را به سخریه می‌گیرند و با سخنان و کلمات زشت از ایشان یاد می‌کنند.(بقره، آیه ۱۴؛ توبه، آیات ۶۴ و ۶۵) برای آنان این گونه رفتار و رویه زشت و برخورد تمسخرآمیز
با اهل ایمان و رهبری چیزی در سطح بازی بچه گانه است.(همان) از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق به دلیل آنکه دچار وارونگی و سرنگونی هستند، از شخصیت و هویتی وارونه و سرنگون بر خلاف انسان‌های طبیعی دیگر برخوردارند(نساء، آیه ۸۸)؛ زیرا«رکس» به معناى وارونه شدن، و «ارکس» به معناى سقوط به سر است. (المصباح، ج ۱ ـ ۲، ص ۲۳۷، «الرکس») سرنگونی شخصیتی موجب می‌شود تا تحلیل و تبیین وارونه‌ای از امور داشته باشند و افساد را اصلاح و سفاهت را عقلانیت بدانند و عاقلان را سفیه و مصلحان را مفسدان معرفی کنند(بقره، آیات ۷ تا ۱۰) و بر همین اساس دیگران را به تمسخر و استهزا بگیرند، در حالی خود لایق و شایسته همان سخریه و استهزایی هستند که در حق مومنان و رهبری روا می‌دارند دارند.
آنچه بیان شده تنها گوشه‌ای از اقدامات تخریبی و ویژگی‌ها و شاخصه‌های جریان نفوذ و نفاق در میان امت و نظام اسلامی ولایی است که آگاهی نسبت به همین و مبارزه و مقابله با آن خود می‌تواند بسیاری از آثار مخرب دیگر را بگیرد و مشروعیت و سلامت نظام اسلامی و امت اسلامی را تضمین کند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا