خلق عظیم و قرآنی پیامبر(ص)
خداوند در توصیف پیامبر(ص) او را به اخلاق بزرگ ستوده و فرموده است: وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ؛ و راستى كه تو را خويى والاست! ( القلم ، 4)
در تفسیر مجمع البیان درباره این ویژگی پیامبر(ص)چنین آمده است: خُلُق: از ريشه «خلقت» به مفهوم سبك و سيره و وصف و ويژگى آمده است، كه از انسان جدا نمىشود؛ به همين دليل آراسته به اخلاق بزرگوارانه آن كسى است كه در راه حق و عدالت و تدبير شايسته و بايسته امور و شئون، بر اساس خردورزى و آگاهى، شكيبايى و پايدارى مىورزد و كارها را با نرمش و مدارا و مهر و ظرافت سامان مىدهد.
به باور گروهى از مفسران پيشين، از جمله «ابنعباس» منظور اين است كه: به يقين تو اى پيامبر! بر دين و آيين پرشكوه و والايى هستى. در روايت هم آمده است كه تو بر اسلام راستين هستى:هو الاسلام.
اما به باور پارهاى منظور اين است كه: و راستى كه تو اى پيامبر، بر اخلاق اسلامى و سبك و سيره برجستهاى هستى.
حقيقت اخلاق از ديدگاه انديشمندان، آن است كه انسان، درون و باطن خود را به سبك و شيوهاى ويژه آراسته ساخته و بر اساس آن زندگى مىكند؛ و درست بدان دليل كه اين خلق و خو و سبك و شيوه زندگى، جزء عادتها و برنامههاى هماره او مى گردد، با واژه اخلاق و يا «خلق» كه از ماده «خلقت» است وصف مىشود، اما در برابر اين خودسازى و تربيت نفس و تخلق به اخلاق و ارزشهاى اخلاقى، آن وصفها و ويژگىهايى است كه نه اكتسابى و تربيتى، بلكه از سرشت و طبيعت انسان بوده و امورى غريزى است.
«جبايى» مىگويد: خلق عظيم يا اخلاق والا و برجسته، عبارت از شكيبايى در راه حق و تحقق بخشيدن به عدالت، بخشش گسترده و بهرهدهى به ديگران از نعمتها، تدبير و سامان بخشيدن به امور و شئون بر اساس خردمندى و خردورزى درست، نرمش و مدارا و داشتن قدرت تحمل در برابر رويدادهاى ناخوشايند و خواستن اين روحيه از بارگاه خدا، گذشت از لغزشها و اشتباهات ديگران و سياست عفو و بخشش، كوشش در يارى رساندن به خوبان و شايسته كرداران و در كنار اين آراستگى به ارزشها و والايىهاى اخلاقى و انسانى، كوشش خستگى ناپذير براى تزكيه جان از ضد ارزشهايى نظير: حسد، آز، خودخواهى، بدانديشى، و ديگر ضدارزشها و صفات نكوهيده.
«عايشه» مىگويد: اخلاق والا و سيره برجسته و مترقى پيامبر درست بسان وصف و ويژگىهايى است كه در آيههاى دهگانه سوره مؤمنون براى توحيدگرايان رستگار و ايمان آوردگان راستين آمده است.
آن گاه مىافزايد: آن حضرت انسان والايى بود كه خداى فرزانه در كتاب آسمانىاش او را به عنوان آراسته به اخلاق والا و برجسته مىستايد؛ آيا چيزى از اين برتر و بالاتر ممكن است؟
به باور پارهاى خدا بدان دليل پيامبر را اين گونه وصف مىكند و بزرگ مىدارد كه با مردم بر اساس خلق و خوى خداپسندانه و بشردوستانه و بسيار پرجاذبه معاشرت مىكرد، اما در همان حال، قلب نورافشانش از مظاهر مادى و بشرى جدا بود. او به ظاهر با مردم و همراه آنان مىزيست، اما درون نورانى و باطن آراسته و زيبايش با خدا بود و فرودگاه انوار او.
زندگى در پرتو اخلاق
از ديدگاه برخى، خداى فرزانه بدان دليل پيامبر را آراسته به اخلاق والا وصف فرمود كه در زندگى به راستى به اين برنامه و رهنمود خدا عمل مىكرد كه: خذ العفو و امر بالعرف و اعرض عن الجاهلىن؛ هان اى پيامبر! سياست گذشت و بخشش پيشه ساز، و به كارهاى شايسته فرمان ده، و از نادانان رخ برتاب.
و بدينسان خدا پيامبرش را به زندگى در پرتو اخلاق راستين و انسانى فرامىخواند و آن انسان نمونه و والا نيز به راستى در پرتو اخلاق و معنويت و رعايت حقوق انسانها زندگى مىكرد.
و از ديدگاه برخى ديگر، بدان دليل خدا اخلاق برجسته پيامبر را والا وصف مىكند كه آن حضرت كانون ارزشهاى انسانى و آداب اخلاقى و سبك و شيوه مترقى و خداپسندانه و پرجاذبه بود؛ و اين نشانگر درستى سخن پيامبر گرامى است كه مىفرمود:
انّما بعثت لأتمم مكارم الاخلاق؛ من براى كامل و شكوفا ساختن اخلاق و ارزشهاى اخلاقى برانگيخته شدهام.
و نيز مىفرمود: ادبنى ربّى فاحسن تأديبى؛ پروردگارم مرا ادب و تربيت فرمود؛ و راستى كه نيكو ادب آموخت و شكوفايم ساخت.
و مىفرمود: انّ المؤمن ليدرك بحسن خلقه درجة قائم الليل و صائم النهار؛ راستى كه انسان با ايمان مىتواند در پرتو اخلاق و رفتار نيكو و پرجاذبه و با معنويت خويش به مقام والاى شب زندهداران و روزهگيران پراخلاص نايل آيد.
و نيز از آن حضرت آوردهاند كه مىفرمود: ما من شىء اثقل فى الميزان من خلق حسن؛ در ميزان خدا در روز رستاخيز چيزى سنگينتر و ارجمندتر از اخلاق نيكو نيست.
از حضرت رضا آوردهاند كه پيامبر مىفرمود: عليكم بحسن الخلق فان حسن الخلق فى الجنة لا محالة، و اياكم و سوء الخلق فان سوء الخلق فى النار لا محالة؛ شما را به اخلاق نيكو و رفتار مترقى و شايسته سفارش مىكنم، چرا كه دارنده اين اخلاق، سرانجام در بهشت خواهد بود؛ و هشدارتان باد از اخلاق و رفتار نكوهيده، چرا كه دارنده آن سرانجام به آتش دوزخ خواهد افتاد.
و نيز آوردهاند كه فرمود: احبكم الى اللّه احسنكم اخلاقاً، الموطئون اكنافاً، الّذين يألفون و يؤلفون؛ و ابغضكم الىاللّه المشاؤن بالنميمة، المفرقون بين الاخوان، الملتمسون للبراء العثرات؛ محبوبترين شما بندگان در نظر من، خوش خلقترين و شايستهكردارترين شماست: آن كسانى كه با مردم بجوشند و به آنان مهر ورزند. و دشمنترين شما نزد من آن كسانى هستند كه ميان مردم به سخن چينى و افشاندن بذر بدبينى و بدانديشى و خشونت تلاش مىكنند، و ميان برادران و خواهران نوعى و دينى جدايى مىاندازند؛ و نيز آن كسانى كه با جاسوس بازى و سركشيدن به امور و شئون نهانى و شخصى مردم، مىكوشند تا لغزش و گناه براى آنان سر هم كنند و برايشان پرونده بسازند و پاكان و خوبان را گناهكار نشان دهند.(مجمع البیان، شیخ طبرسی، ذیل آیه)
علامه سید محمد حسین طباطبایی در تفسیر ارزشمند المیزان در ذیل آیه می نویسد: كلمه" خلق" به معناى ملكه نفسانى است، كه افعال بدنى مطابق اقتضاى آن ملكه به آسانى از آدمى سر مىزند، حال چه اينكه آن ملكه از فضائل باشد، مانند عفت و شجاعت و امثال آن، و چه از رذائل مانند حرص و جبن و امثال آن، ولى اگر مطلق ذكر شود، فضيلت و خلق نيكو از آن فهميده مىشود.
راغب مىگويد: كلمه" خلق" چه با فتحه" خاء" خوانده شود، و چه با ضمه آن، در اصل به يك معنا بوده، مانند كلمه" شرب" و" صرم" كه چه با فتحه اول خوانده شوند و چه با ضمه يك معنا را مىدهند، و ليكن در اثر استعمال بيشتر فعلا چنين شده كه اگر به فتحه خاء استعمال شود معناى صورت ظاهر و قيافه و هيئت را كه با بصر ديده مىشود مىرساند، و اگر به ضمه خاء استعمال شود معناى قوا و سجاياى اخلاقى را كه با بصيرت احساس مىشود افاده مىكند، پس اينكه قرآن كريم فرموده:" إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ"، معنايش اين است كه تو- اى پيامبر- سجاياى اخلاقى عظيمى دارى . (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل خلق)
و اين آيه شريفه هر چند فى نفسها و به خودى خود حسن خلق رسول خدا (ص) را مىستايد، و آن را بزرگ مىشمارد، ليكن با در نظر گرفتن خصوص سياق، به خصوص اخلاق پسنديده اجتماعيش نظر دارد، اخلاقى كه مربوط به معاشرت است، از قبيل استوارى بر حق، صبر در مقابل آزار مردم و خطاكاريهاى اراذل و عفو و اغماض از آنان، سخاوت، مدارا، تواضع و امثال اينها، و ما قبلا در آخر جلد ششم اين كتاب احاديثى را كه محاسن اخلاقى آن جناب را مىشمارد نقل كرديم. و از آنچه گذشت روشن گرديد اينكه بعضى از مفسرين گفتهاند: مراد از كلمه" خلق" دين- اسلام- است. (مجمع البیان، ج 10، ص 333) تفسير درستى نيست، مگر اينكه منظور خود را طورى توجيه كنند كه به بيان ما برگشت كند.
حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در ذیل آیه در تفسیر نور نوشته است: در ميان صفات و ويژگىهاى پيامبر، قرآن بر اخلاق آن حضرت تكيه كرده و آن را «خلق عظيم» خوانده است. به همين مناسبت، سخنان برخى از پيشوايان دينى در اين زمينه را از كتاب ميزان الحكمه، باب خلق نقل و ترجمه مىكنيم.
حضرت علىعليه السلام فرمود: «رُبّ عزيز اذلّه خلقه و ذليل اعزّه خلقه» چه بسيارند عزيزانى كه به خاطر بداخلاقى ذليل مىشوند و ذليلانى كه به خاطر حُسن خلق عزيز مىشوند.
امام حسنعليه السلام فرمود : «حُسن الخلق رأس كلّ بِرّ» خوش اخلاقى سرآمد هر كار نيك است.
پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله فرمود: «انّما تفسير حسن الخلق ان اصاب الدنيا يرضى و انّ لم يصبه لم يسخط» حسن خلق به اين است كه اگر كامياب شدى راضى باشى و اگر نشدى عصبانى نشوى .
حضرت على عليه السلام فرمود: «ان العبد المسلم يبلغ بحسن خلقه درجة الصائم القائم» انسان در اثر حسن خلق به درجه نمازگزاران روزه دار مىرسد.
امام صادق عليه السلام فرمود: مكارم اخلاق ده چيز است: يقين، قناعت، صبر، شكر، حلم، حسن خلق، سخاوت، غيرت، شجاعت، جوانمردى.
حضرت على عليه السلام فرمود: «من مكارم الاخلاق، ان تصل من قطعك و تعطى من حرمك و تعفوا من ظلمك» از مكارم اخلاق آن است كه هر كس با تو قطع رابطه كرد، تو با او رابطه برقرار كنى و اگر تو را محروم كرد، تو به او عطا كنى و اگر به تو ظلم نمود، او را عفو نمايى
امام صادق عليه السلام فرمود: «الخلق الحسن يميت الخطيئة كما تميت الشمس الخبيث» اخلاق نيكو سبب نابودى گناهان است همانگونه كه خورشيد خباثت ها را مىميراند.
همچنين فرمود: «حسن الخلق يثبت المودّة» اخلاق نيكو علاقهها را محكم و استوار مىكند.
پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود: «خصلتان لا يجتمعان فى المؤمن، البخل و سوء الخلق» در افراد باايمان بخل و بداخلاقى جمع نمىشود.
به پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله گفته شد: فلان زن، اهل عبادت ولى بداخلاق است و همسايهاش را با زبان مىرنجاند. حضرت فرمود: «لا خير فيها هى من اهل النار» او اهل دوزخ است.
در روايات آمده است، هنگامى كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله سعدبن معاذ را دفن كرد. به خاطر بداخلاقى او در منزل فشار قبرى بر او وارد شد.
خُلق عظيم پیامبر(ص)
كلمه خُلق به صفاتى گفته مىشود كه با سرشت و خوى انسان عجين شده باشد و به رفتارهاى موسمى و موقّت گفته نمىشود. تفسيرهاى مختلفى درباره «خلق عظيم» شدهاست، از جمله:
الف) عايشه گويد: اخلاق پيامبر، متضمّن 10 آيه اول سوره مؤمنون است و بالاتر از اين مدح، مدحى نيست.
ب) مراد، تخلّق به اخلاق اسلام و طبع بزرگ است.
ج) مراد، صبر بر حق و تدبير امور بر اقتضاى عقل است.
د) برخى از كتب لغت، خلق را به معناى دين و آئين گرفتهاند، چنان كه در حديثى از امام باقرعليه السلام مىخوانيم كه آن حضرت فرمود: مراد از خلق عظيم آئين اسلام است.<359>
ه) مراد، برخورد بزرگوارانه با مخالفان است. چنان كه خداوند او را به اين شيوه، مامور ساخته بود: <<خذ العفو و امر بالعروف و اعرض عن الجاهلين.
و) مراد، مكارم اخلاق است. چنانكه از آن حضرت روايت شده كه فرمود: «انّما بُعثت لاتمّم مكارم الاخلاق» و فرمود: «ادّبنى ربّى فاحسن تاديبى؛ پروردگارم مرا تربيت نمود و چه خوب تربيت نمود.
ز) عايشه درباره اخلاق پيامبر گفت: «كان خلقه القرآن؛ اخلاق پيامبر، تجسم قرآن بود.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسيرالميزان (ج6، ص 183)، حدود 27 صفحه در زمينه اخلاق و سنن و آداب زندگى پيامبرصلى الله عليه وآله رواياتى را نقل كرده است، كه به برخى از آنها فهرست وار اشاره مىكنيم:
1- پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله كفش خود را مىدوخت.
2- لباس خود را وصله مىزد.
3- گوسفند را خودش مىدوشيد.
4- با بردگان، هم غذا مىشد.
5 – بر زمين مىنشست.
6- بر الاغ سوار مىشد.
7- حيا مانعش نمىشد كه نيازهاى خود را از بازار تهيه كند.
8 – به توانگران و فقرا دست مىداد و دست خود را نمىكشيد تا طرف دست خود را بكشد.
9- به هركس مىرسيد، چه بزرگ و چه كوچك، سلام مىكرد.
10- اگر چيزى تعارفش مىكردند، آنرا تحقير نمىكرد، اگرچه يك خرماى پوسيده بود.
11- كم خرج، كريم الطبع و خوش معاشرت بود.
12- بدون اينكه قهقهه كند، هميشه تبسّمى بر لب داشت.
13- بدون اينكه چهره درهم كشيده باشد، هميشه اندوهگين به نظر مىرسيد.
14- بدون اينكه از خود ذلتى نشان دهد، همواره متواضع بود.
15- بدون اينكه اسراف ورزد، سَخىّ بود.
16- بسيار دل نازك و مهربان بود.
17- هرگز دست طمع بسوى چيزى دراز نكرد.
18- هنگام بيرون رفتن از خانه، خود را در آينه مىديد، موى خود را شانه مىزد و چه بسا اين كار را در برابر آب انجام مىداد.
19- هيچ گاه در مقابل ديگران پاى خود را دراز نمىكرد.
20- همواره بين دو كار، دشوارتر آن را انتخاب مىكرد.
21- هيچ وقت به خاطر ظلمى كه به او مىشد در صدد انتقام بر نمىآمد مگر آنكه محارم خدا هتك شود كه به خاطر هتك حرمت خشم مىكرد.
22- هيچ وقت در حال تكيه كردن غذا ميل نكرد.
23- هيچ وقت شخصى از او چيزى درخواست نكرد كه جواب (نه) بشنود و حاجت حاجتمندان را رد نكرد.
24- نمازش در عين تماميّت، سبك و خطبهاش كوتاه بود.
25- مردم، آن حضرت را به بوى خوشى كه از او به مشام مىرسيد، مىشناختند.
26- وقتى در خانه مهمان داشت،اول كسى بود كه شروع به غذا مىكرد و آخرين كسى بود كه از غذا دست مىكشيد تا مهمانان راحت غذا بخورند.
27- بر سر سفره، هميشه از غذاى جلوى خود ميل مىكرد.
28- آب را با سه نفس مىآشاميد.
29- جز با دست راست چيزى نمىداد و نمىگرفت و غذا نمىخورد.
30- وقتى دعا مىكرد، سه بار دعا مىكرد و وقتى سخن مىگفت در كلام خود تكرار نداشت.
31- اگر اذن دخول به خانه مردم مىگرفت، سه بار تكرار مىكرد.
32- كلامش روشن بود به طورى كه هر شنوندهاى آنرا مىفهميد.
33- نگاه خود را بين افرادى كه در محضرش بودند تقسيم مىكرد.
34- هر گاه با مردم سخن مىگفت، در حرف زدن تبسم مىكرد.
مفسران تفسیر نمونه نیز نمونه های اخلاق آن حضرت (ص) را بیان کرده و نوشته اند:
پيروزى پيامبر اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هر چند با تاييد و امداد الهى بود، ولى عوامل زيادى از نظر ظاهر داشت كه يكى از مهمترين آنها جاذبه اخلاقى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بود. آن چنان صفات عالى انسانى و مكارم اخلاق در او جمع بود كه دشمنان سرسخت را تحت تاثير قرار مى داد، و به تسليم وادار مى كرد، و دوستان را سخت مجذوب مى ساخت .
بلكه اگر اين را معجزه اخلاقى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بناميم اغراق نگفته ايم ، چنانكه نمونه اى از اين معجزه اخلاقى در فتح مكه نمايان گشت : هنگامى كه مشركان خونخوار و جنايت پيشه كه ساليان دراز هر چه در توان داشتند بر ضد اسلام و شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به كار گرفتند، در چنگال مسلمين گرفتار شدند، پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بر خلاف تمام محاسبات دوستان و دشمنان فرمان عفو عمومى آنها را صادر كرد، و تمام جنايات آنها را به دست فراموشى سپرد، و همين سبب شد كه به مصداق يدخلون فى دين الله افواجا فوج فوج مسلمان شوند.
درباره حسن خلق پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و عفو و گذشت و عطوفت و مهربانى و ايثار و فداكارى و تقواى آن حضرت (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داستانهاى زيادى در كتب تفسير و تواريخ آمده است كه همه آنها ما را از بحث تفسيرى خارج مى كند، ولى همينقدر بايد بگوئيم : كه در حديثى از حسين بن على (عليه السلام ) آمده است كه مى گويد: از پدرم امير مؤ منان على (عليه السلام ) درباره ويژگيهاى زندگى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و اخلاق او سؤ ال كردم ، و پدرم مشروحا به من پاسخ فرمود، در بخشى از اين حديث آمده است :
رفتار پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) با همنشينانش چنين بود كه دائما خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملايم بود، هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عيبجو و مديحه گر نبود، هيچكس از او ماءيوس نمى شد، و هر كس به در خانه او مى آمد نوميد بازنمى گشت : سه چيز را از خود رها كرده بود: مجادله در سخن پرگوئى ، و دخالت در كارى كه به او مربوط نبود، و سه چيز را در مورد مردم رها كرده بود: كسى را مذمت نمى كرد، و سرزنش نمى فرمود، و از لغزشها و عيوب پنهانى مردم جستجو نمى كرد.
هرگز سخن نمى گفت مگر در مورد امورى كه ثواب الهى را اميد داشت ، در موقع سخن گفتن به قدرى نافذ الكلمه بود كه همه سكوت اختيار مى كردند و تكان نمى خوردند، و به هنگامى كه ساكت مى شد آنها به سخن درمى آمدند، اما نزد او هرگز نزاع و مجادله نمى كردند… هرگاه فرد غريب و ناآگاهى با خشونت سخن مى گفت و درخواستى مى كرد تحمل مى نمود، و به يارانش مى فرمود: هرگاه كسى را ديديد كه حاجتى دارد به او عطا كنيد، و هرگز كلام كسى را قطع نمى كرد تا سخنش پايان گيرد.
آرى اگر اين اخلاق كريمه و اين ملكات فاضله نبود آن ملت عقب مانده جاهلى و آن جمع خشن انعطاف ناپذير در آغوش اسلام قرار نمى گرفتند، و به مصداق لانفضوا من حولك همه پراكنده مى شدند.
و چه خوب است كه اين اخلاق اسلامى امروز زنده شود و در هر مسلمانى پرتوى از خلق و خوى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) باشد.
روايات اسلامى نيز در اين زمينه چه درباره شخص پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و چه درباره وظيفه همه مسلمين فراوان است كه در اينجا به چند روايت اشاره مى كنيم :
1 – در حديثى آمده است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: (انما بعثت لاتمم مكارم الاخلاق : من براى اين مبعوث شده ام كه فضائل اخلاقى را تكميل كنم .
به اين ترتيب يكى از اهداف اصلى بعثت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) همين تكميل اخلاق فضيله است .
2 – در حديث ديگرى از آن حضرت آمده است : انما المؤ من ليدرك بحسن خلقه درجة قائم الليل و صائم النهار؛ مؤ من با حسن خلق خود به درجه كسى مى رسد كه شبها به عبادت مى ايستد، و روزها روزهدار است .
3 – و باز از همان حضرت آمده است كه فرمود: ما من شى ء اثقل فى الميزان من خلق حسن : چيزى در ميزان عمل در روز قيامت سنگين تر از خلق خوب نيست .
4 – و نيز از آن حضرت نقل شده كه فرمود: احبكم الى الله احسنكم اخلاقا الموطؤ ن اكنافا، الذين يالفون و يؤ لفون ، و ابغضكم الى الله المشاؤ ن بالنميمة ، المفرقون بين الاخوان ، الملتمسون للبرءاء العثرات :
از همه شما محبوبتر نزد خدا كسى است كه اخلاقش از همه بهتر باشد، همان كسانى كه متواضعند، با ديگران مى جوشند، و مردم نيز با آنها مى جوشند، و از همه شما مغبوضتر نزد خدا افراد سخن چينى هستند كه در ميان برادران جدائى مى افكند، و براى افراد بى گناه در جستجوى لغزشند.
5 – در حديث ديگرى از پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) مى خوانيم : اكثر ما يدخل الناس الجنة تقوى الله و حسن الخلق : بيشترين چيزى كه مردم را وارد بهشت مى كند تقوى و حسن خلق است .
6 – در حديثى از امام باقر (عليه السلام ) آمده است : ان اكمل المؤ منين ايمانا احسنهم خلقا: از ميان مؤ منان كسى ايمانش از همه بهتر است كه اخلاقش كاملتر باشد.
7 – در حديثى از امام على بن موسى الرضا (عليهماالسلام ) آمده است كه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: عليكم بحسن الخلق ، فان حسن الخلق فى الجنة لامحالة ، و اياكم و سوء الخلق فان سوء الخلق فى النار لامحالة : بر شما لازم است به سراغ حسن خلق برويد، زيرا حسن خلق سرانجام در بهشت است ، و از سوء خلق بپرهيزيد كه سوء خلق سرانجام در آتش است.
از مجموع اخبار فوق به خوبى استفاده مى شود كه حسن خلق كليد بهشت ، وسيله جلب رضاى خدا، نشانه قدرت ايمان ، و همطراز عبادتهاى شبانه و روزانه است ، و حديث در اين زمينه بسيار فراوان است .