اجتماعیاصولی فقهیروان شناسیسیاسیفلسفیمعارف قرآنی

نقش شایعه در جنگ شناختی از نظر قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

شایعه و اذاعه نوعی خبررسانی و اطلاع رسانی گسترده و فراگیر است که با اهداف خاصی پخش می شود. البته محتوای شایعه و اذاعه می تواند راست یا دروغ باشد؛ هر چند که در اصطلاح سیاسی – اجتماعی وقتی از شایعه سخن به میان می آید مراد اخباری است که درستی و نادرستی آن معلوم نیست؛ اما در فرهنگ قرآنی، شایعه و اذاعه می تواند حتی نسبت به امر درست و واقعی باشد، ولی از آن جایی که هر درست و واقعی نمی تواند حقیقی و راست باشد، از نظر ارزشی مورد نقد اسلام و قرآن است. از همین روست که آموزه های قرآنی، با شایعه و اذاعه مخالفت می ورزد؛ زیرا واقعی و درست بودن خبر به معنای حقیقی و راست و ارزشی بودن آن نیست؛ زیرا بسیاری از اخبار واقعی و درست، ضد ارزشی و ضد راستی و ضد حقیقت است. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، از «تشییع فاحشه» منع و نهی شده است؛ زیرا پدیده نابهنجار اجتماعی را نمی بایست با شایعه و اشاعه و اذاعه تقویت کرد؛ زیرا چنین شیوه ای موجب می شود تا از ارزشهای اخلاقی قداست زدایی شده و ضد ارزشی ها را نیز عادی سازی شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین ابزارهای دشمن در جنگ شناختی و جنگ نرم، اهتمام به شایعه و اذاعه اخبار ضد امنیتی و ضد ارزشی برای تخریب نظام ولایی سیاسی از درون و مشروعیت زدایی از آن است تا این گونه انگیزه مردم نسبت به دفاع از نظام سیاسی سست شود و شرایط علیه نظام سیاسی از درون امت تغییر یابد. بنابراین، تحلیل و تبیین شایعه و اذاعه برای یافتن نقاط قوت و ضعف نظام سیاسی مبتنی بر آموزه های وحیانی می تواند در جنگ شناختی کمک سازنده و مفیدی باشد.

راست و درست و حقیقت و واقعیت

در فرهنگ قرآنی میان واقعیت و حقیقت فرق است؛ زیرا حقیقت هر چیزی است که از خدای تعالی به عنوان «حق مطلق» نشات می گیرد و جزو ثابتات هستی است. از همین روست که خدا خدا را «انه الحق» معرفی کرده (فصلت، آیه 53) که خاستگاه و منشای هر حقی نیز است: الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ.(هود، آیه 17؛ یونس، آیه 94؛ بقره، آیه 147؛ سجده، آیه 3)

اما واقعیت به معنای هر چیزی که وقوع یافته، می تواند حق و حقیقت باشد، یا باطل و ناحق؛ زیرا در برابر حق هماره باطل قرار می گیرد به طوری که وقتی حق آمد باطل زاهق شده و می رود.(حج، آیه 62 ؛ اسراء، آیه 81) براین اساس، وقوع چیزی به معنای حقانیت آن نیست؛ بلکه بسیاری از امور واقعی است که باطل است؛ از جمله آنها می توان به واقعیت ها و پدیده های اجتماعی چون زنا و گناه اشاره کرد که واقعیت است، اما حقیقت نیست، بلکه باطل و ناحق است. هم چنین در امور مادی و تکوینی نیز می توان واقعیت هایی چون فساد در محیط زیست را یافت که واقعیت های ناحق و باطلی است.(روم، آیه 41) در ساحت اعتقادی نیز کفر و شرک و نفاق، واقعیت هایی است که ناحق و باطل است. از همین روست که خدا می فرماید: ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ؛ آرى اين بدان سبب است كه خدا خود حق است و آنچه به جاى او مى‏ خوانند، آن باطل است؛ و اين خداست كه والا و بزرگ است.(حج، آیه ۶۲)

در فرهنگ زبان فارسی از حق به عنوان «راست» تعبیر می شود ؛ چنان که به واقعیت به عنوان «درست» تعبیر می شود. بنابراین همه راست ها، حقایق است؛ اما همه درست ها حقایق نیست، بلکه ممکن است که خیلی از درست ها باطل و ناحق باشد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان می بایست واقعیت بین و حقیقت گرا باشد؛ به این معنا که نمی تواند در تحلیل و تبیین امور واقعیت ها را نادیده بگیرد، بلکه می بایست آنان را در تحلیل و تبیین ببیند، ولی برای واقعیت ها اصالت قایل نباشد، بلکه واقعیت هایی را اصیل بداند که حقیقت نیز باشد؛ اما واقعیت هایی که باطل است، می بایست به عنوان ضد حقیقت و باطل کنار بگذارد. این همان چیزی است که از آن به واقع بینی و حق گرایی از آن تعبیر می شود.

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان می بایست حقیقت را بشناسد و بدان گرایش داشته و باطل را بشناسد و از آن گریزش داشته باشد. تا انسان حقیقت و مصادیق آن را نشناسد نمی تواند نسبت به آن گرایش داشته باشد؛ چنان بدون شناخت باطل و مصادیق آن گریزش از آن مصادیق باطل معنا و مفهومی ندارد. البته از نظر قرآن، فطرت الهی هر نفس انسانی این گونه است که توانایی و قوت شناخت حق و باطل و مصادیق آنها را داشته و هم چنین قدرت دارد تا نسبت به حق گرایش و نسبت به باطل گریزش داشته باشد؛ زیرا خدا در فطرت هر انسانی چنین قوت و قدرتی را قرار داده است.(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 تا 10)

هم چنین از نظر آموزه های وحیانی انسان ها می بایست حافظ حق به عنوان ارزش های الهی – انسانی باشند، و نسبت به باطل به عنوان ضد ارزش پرهیز و اجتناب کنند.

حرمت تشییع فاحشه از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، فاحشه واقعیت و پدیده ای باطل ولی واقعی است. بنابراین می بایست با آن مبارزه کرد و اجازه نداد تا شکل گیرد یا گسترش یابد. براین اساس، آموزه  های وحیانی قرآن در مقام دفع و پیشگیری و نیز رفع و درمان احکام و قوانین و برنامه هایی برای فاحشه در نظر گرفته است.

از جمله احکام و قوانین الهی شریعت در ساحت پدیده اجتماعی و ضد ارزشی فاحشه آن است که از شایعه و تشییع و پخش آن به شکل خیری جلوگیری شود. به این معنا که اولا احکام را به گونه ای ساماندهی کرده که همه بتوانند از طریق روش مناسب ارزشی نیازهای خویش به ویژه در ساحت جنسی را بر آورده کرده و با زناشویی از زنا در امان بمانند؛ اما اگر به هر دلیلی فاحشه ای صورت گرفت، روش قرآنی در مقابله با آن مدیریت و مهار فاحشه در محدوده بسته است تا امکان گسترش آن به عنوان یک بیماری به دیگر بخش ها و افراد جامعه و امت داده نشود. از همین روست که با اشاعه خبری آن به شدت مخالفت می ورزد و اجازه نمی دهد تا امری که فاحش است در شکل خبری پخش شود؛ زیرا این تشییع آن موجب می شود تا امر ضد ارزشی و زشت و فاحشه عادی شده و از ارزش های الهی – اخلاقی قداست زدایی شود. از همین روست که به شدت با تهدید نسبت به این عمل تشییع بر آن است تا کسی دنبال اشاعه خبری آن نرود: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ؛ كسانى كه دوست دارند كه فاحشه و زشتكارى در ميان آنان كه ايمان آورده‏ اند شيوع پيدا كند، براى آنان در دنيا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود و خداست كه مى‏ داند و شما نمی دانید.(نور، آیه ۱۹)

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تشییع فاحشه خود گناهی بزرگ تر است؛ زیرا اگر فاحشه در یک دایره بسته و محدود انجام می شود، تشییع آن به معنای پخش و گسترش فاحشه در گستره بیش تر و فراگیرتر است.

خطوط قرمز و محدودیت های اطلاع رسانی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، لازم است تا هر حقیقت و راستی که آخرت مردم بدان وابسته گفته شود؛ زیرا کتمان چنین راست و حقی جایز و روا نیست؛ و کسانی که دنبال کتمان چنین حقی هستند، در حقیقت دنبال آن منافع دنیوی و مادی هستند؛ و گرنه هیچ انگیزه ای دیگر نمی تواند موجب شود تا انسان حقیقتی را کتمان کند که مربوط آخرت انسان ها است.(بقره، آیه 174)

اما از نظر قرآن، این گونه نیست که انسان هر حقی را در هر شرایطی خبررسانی و اطلاح رسانی کند؛ بلکه برخی از اخبار حق و راست است که به جهات امنیتی خواه فردی یا اجتماعی لازم است تا نهان و مخفی بماند و کتمان شود. از همین روست که تقیه برای حفظ جان از خطر فعلی جایز دانسته شده است و شخص می تواند برای اهداف خاصی شخصی یا ااجتماعی مربوط به جان خویش یا دیگری به کتمان حق بپردازد و آن را آشکار نسازد. خدا از کتمان ایمان که حق و راست است سخن به میان آورده و آن را تایید کرده است.(غافر، آیه 28؛ نحل، آیه 106)

اصولا حفظ اسرار امنیتی و نظامی از مصادیق همین حق و واقع است که کتمان آن لازم و ضروری و اطلاع رسانی و خبررسانی از آنها نه تنها جایز نیست، بلکه مجازات و کیفر را به دنبال دارد؛ چنان که جاسوسی چیزی جز بیان حقایق و واقعیت ها به دشمنان و اطلاع رسانی و خبررسانی در این زمینه نیست.(مائده، آیه 41؛ توبه، آیه 47)

در فرهنگ فارسی بر گرفته از فرهنگ قرآنی آمده است: جز راست نباید گفت/ هر راست نشاید گفت. به این معنا که انسان در سخن گفتن و خبر رسانی می بایست جز راست و حقیقت نگوید، اما نمی بایست هر راستی را بیان کند؛ زیرا برخی از این راست ها و بیان آنها می تواند به فرد و امت آسیب جانی برساند و یا خطرات جبران ناپذیری به دنبال داشته باشد.

 حرمت اذاعه و انتشار اخبار درست خطرساز

از نظر آموزه های وحیانی همان طوری که انتشار حقایق و وقایع امنیتی – نظامی یا انتشار حقایق و وقایع خطرساز جانی نسبت به شخص یا اشخاص حرام ، بلکه جرم و گناهی نابخشودنی است، هم چنین اذاعه و انتشار اخبار درست و اطلاع رسانی به دشمن جرم و جنایت است؛ زیرا در هر امت و نظام سیاسی افرادی هستند که برخلاف حق و حقیقت عمل و رفتار می کنند. به عنوان نمونه کسانی هستند که از بیت المال اختلاس می کنند یا رشوه و ارتشاء می گیرند. از نظر قرآن، لازم است تا با این گونه واقعیت ها و پدیده های اجتماعی به عنوان گناه و جرم مقابله شود: وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ؛ و اموالتان را ميان خودتان به ناروا مخوريد و به عنوان رشوه قسمتى از آن را به حاکمان و قضات مدهيد تا بخشى از اموال مردم را به گناه بخوريد، در حالى كه خودتان هم خوب می دانید آن مال حق شما نیست.(بقره، آیه ۱۸۸)

هم چنین از نظر قرآن، گاه در نظام سیاسی ولایی یا بدنه ها و کارگزاران نقاط ضعف و تکاهل و سستی وجود دارد یا در دشمن نقاط قوتی است که بیان و اشاعه و اذاعه آن می تواند روحیه مومنان و امت را تخریب و تضعیف کند؛ از نظر آموزه های وحیانی قرآن، اذاعه و انتشار چنین واقعیت های که درست است، لازم نیست؛ بلکه لازم است حتی اگر اخبار دقیقی در این باره وجود داشته باشد، آن ها را در اختیار مسئولان و رهبران قرار دهند تا هر چه آنان صلاح و مصحلت می دانند، بر اساس آن عمل شود. خدا می فرماید: وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ؛ و چون خبرى حاكى از ايمنى يا وحشت به آنان برسد انتشارش دهند، و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند، قطعا از ميان آنان كسانى‏ اند كه مى‏ توانند درست و نادرست آن را دريابند؛ و اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، مسلما جز شمار اندكى از شيطان پيروى می کرديد.(نساء، آیه ۸۳)

پس از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر اخبار درست و واقعی را نمی بایست پخش و انتشار داد که به نفع دشمن و ضد مصالح اسلام و نظام اسلامی و امت است. جالب این است که دشمنان در جنگ شناختی بیش تر ازهمه از همین اخبار واقعی ولی ناحق بهره می برند و با انتشار گسترده آن در میان امت، مردم را نسبت به توان نظام سیاسی و فلسفه وجودی آنان در شک و تردید فرو می برند و این گونه از نظام سیاسی مشروعیت زدایی می کنند تا مردم پشت نظام سیاسی ولایی را خالی کرده و در هنگام تهدید فعلی و احتماعی هیچ گونه حمایتی نسبت به نظام انجام نشود بلکه حتی با دشمنان علیه نظام سیاسی وارد کارزار یا آشوب و فتنه شوند.

باید توجه داشت که در «جنگ شناختی»، ذهن و قلب انسان به میدان نبرد تبدیل می‌شود تا اراده مردم در اختیار دشمن قرار گیرد. هدف در جنگ شناختی این است که نه تنها آنچه مردم فکر می‌کنند، بلکه نحوه تفکر و عمل آنها نیز تغییر کند. اگر این جنگ با موفقیت انجام شود، باورها و رفتارهای فردی و گروهی را شکل داده و تحت تأثیر قرار می‌دهد تا به نفع اهداف تاکتیکی یا استراتژیک و راهبردی مهاجم باشد. جنگ شناختی در شکل حداکثری خود، این توان را دارد که کل جامعه را بشکند و از هم بپاشد، به‌طوری که دیگر اراده جمعی برای مقاومت در برابر نیات دشمن را وجود نداشته باشد. این گونه در این میدان نیروی مهاجم می‌تواند بدون توسل به زور یا اجبار آشکار، جامعه را تحت سلطه خود درآورد. چندین عملیات متوالی را می توان با هدف بلندمدت برهم زدن انسجام جوامع یا اتحادها، از طریق ایجاد شک و تردید در مورد اساس حکومت، براندازی فرآیندهای مردم‌سالارانه، برانگیختن اغتشاشات مدنی یا تحریک جنبش‌های جدایی‌طلبانه، راه‌اندازی کرد.

در جنگ شناختی دشمن نیازی ندارد تا اخبار دروغ را به خورد مردم بدهد، بلکه از همین واقعیت هایی اخباری را بر می گزیند و منتشر می کند که بیانگر نقاط ضعف نظام و کارگزاران آن است.باید توجه داشت که در جنگ شناختی پاره حقیقت‌گویی گاهی بسیار بیشتر از یک دروغ بزرگ می‌تواند، حقیقت را نابود کند؛ چرا که دروغ به دلیل عدم وجود مدرک و سند در بسیاری موارد به راحتی افشا خواهد شد، اما پاره حقیقت گویی راست و دروغ خبر را باهم مخلوط می کند و خبری باورپذیر‌تر از دروغ صرف را به مخاطب عرضه می‌کند. از همین روست که ناتوی فرهنگی غرب و کارگزاران داخلی آن از جریان نفاق و نفوذ، با بهره گیری از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در صدد انتشار اخباری هستند که به ظاهر تمام حقیقت است، در حالی که گزینشی و مربوط به واقعیتی است که ناحق و باطل است یا تصویری وارونه را القا می کند. به عنوان نمونه بسیاری اوقات عکس‌ها و فیلم‌هایی تقطیع شده در فضای مجازی دست به دست می‌شود و مبنای قضاوت افکار عمومی قرار می‌گیرد که به صورت گزینشی گرفته شده‌اند و تمام حقیقت را بیان نمی کنند. برای مثال در برهه‌ای فیلم‌ها و تصاویر زیادی از برخورد ماموران نیروی انتظامی و گشت ارشاد در فضای مجازی منتشر می شود که در عمده آن‌ها به نظر می‌رسد ماموران بدون هیچ دلیلی اقدام به رفتار خشونت آمیز می‌کنند. در حالی که عمده این فیلم‌ها با برنامه‌ریزی قبلی گرفته می‌شود تا با تقطیع توهین و رفتار خلاف قانون مجرمان آن‌ها را بی‌گناه جلوه و در جایگاه مظلوم نشان دهند. توده مردم تنها به سبب «تواتر خبری» و کثرت تکرار و نمایش این مطالب در رسانه ها و روزنامه های زنجیره ای و شبکه های اجتماعی وابسته به جریان نفاق و نفوذ و دشمن، آنها را باور می کنند و به عنوان واقعیتی انکارناپذیر به آن استناد می کنند، در حالی که کارشناسان نخبه پس از بررسی جوانب درگیری مشخص می‌ کنند این افراد با تهمت و توهین و حتی گاهی ضرب و شتم به ماموران در حال انجام وظیفه متعرض شده‌اند و بستری برای فیلم برداری و تقطیع فراهم می آورند تا جای شهید و جلاد و مهر و اهریمن را عوض کنند.

بزرگنمایی نقاط ضعف و سیاه نمایی از مهم ترین شیوه هایی است که در جنگ شناختی نقش کلیدی و اساسی دارد؛ زیرا قلب و ذهن اکثریت مردم را که توده های پیرو و مطیع و بدون تحلیل علمی هستند، در اختیار چنین تهاجم فرهنگی و خبری است. از همین روست که خدا در قرآن به توده های مردم فرمان می دهد تا خود به داوری و توصیه نپردازند، بلکه آن را در اختیار رهبران ولایی خویش قرار دهند تا ضمن تحلیل و تبیین درست، در صورت نیاز به حذف نقاط ضعف یا کارگزاران ضعیف یا مختلس و رشوه بگیر و مانند آنها بپردازند. در حقیقت سوت زنی می بایست به گونه ای باشد که موجب مشروعیت زدایی یا تقویت بنیان غلط ناکارآمدی نشود؛ زیرا دشمن بیش تر از همه تلاش دارد تا ناکارآمدی را در اذهان توده مردم وامت القا کنند و مردم را با خود همراه سازد.

خدا در قرآن به امت اسلام هشدار می دهد که منابع خبری خویش را مورد بررسی دقیق قرار دهند و افزون بر «ماقال» و گفته ها و دیده ها، به «من قال» و منبع خبری و گوینده و مخبران نیز توجه داشته باشند؛ زیرا اگر منبع خبری فاسقان و دشمن هستند، اولا باید به خود خبر با دیده شک و تردید بنگرند و تحقیق و تبیین کنند(حجرات، آیه 6) و ثانیا آن را به مسئولان ارایه دهند و منتظر واکنش و دستور عمل آنان باشند.(نساء، آیه 83)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا