اجتماعیاخلاقی - تربیتیمعارف قرآنی

نقش حسادت عالمان و نخبگان در بحران هاي اجتماعي

120انديشمندان حوزه هاي علوم اجتماعي به ويژه جامعه شناسي و دانش سياسي، در تحليل بحران هاي اجتماعي، علل و عوامل بسياري را شناسايي و معرفي كرده و راهكارهايي را نيز براي مقابله با آن ها بيان نموده اند. با اين همه كم تر، به حوزه روان شناسي به عنوان يكي از علل و عوامل بنيادين توجه داشته اند. البته در ساليان اخير برخي از علوم ميان رشته اي به اين مسايل توجه كرده و در روان شناسي اجتماعي، در تحليل رفتارها به ويژه ناهنجار هاي اجتماعي نقش روان شناسي مورد توجه قرار گرفته است.

اين در حالي است كه قرآن پيش از اين در تحليل علل و عوامل بحران هاي اجتماعي به نقش بنيادين و اصلي روان شناسي توجه داده و راهكارهايي نيز براي مقابله با اين علل و عوامل روان شناختي بحران اجتماعي و سياسي ارايه داده است.

نويسنده بر پايه اين فرضيه يا نظريه به سراغ آيات و آموزه هاي وحياني قرآن رفته و خواسته است تا نقش يكي از اين علل و عوامل روان شناختي يعني حسادت عالمان را در بحران عميق و بزرگ اجتماعي تبيين كند با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

خاستگاه هاي بحران هاي اجتماعي

جامعه انساني، همانند انسان، دوران و حالات مختلفي را از سر مي گذراند. گاه در اوج شادي و رضايتمندي است و گاه ديگر در اندوهي جانكاه غرق است، گاه فعال و با نشاط در مسير سازندگي و بالندگي قراردارد و گاه ديگر در حالتي از رخوت و ركود به سر مي برد.

همان گونه كه حالات و رفتارهاي آدمي متاثر از علل و عوامل مختلف دروني و بيروني تغيير مي كند و آثار آن در زندگي شخصي خود را نشان مي دهد، جامعه نيز متاثر از علل و عوالم گوناگون قرار مي گيرد و سمت و سوي آن تغيير مي كند.

بحران هاي اجتماعي همانند تب تند و داغ عمل مي كند كه شخص را از حالت تعادل خارج مي كند و سرمايه هاي وجودي را به سمت و سويي خاص مي كشاند. از اين رو وقتي جامعه با بحراني مواجه مي شود بسياري از سرمايه هاي اجتماعي براي مهار و مديريت آن هزينه مي شود و بخش هاي مختلف جامعه به شكلي با ركود و كاستي مواجه مي گردد؛ زيرا مديريت جامعه و رهبري آن به اين نتيجه مي رسد كه اگر همه توش و توان جامعه را براي مهار و مديريت بحران هزينه نكند، جامعه از درون فرو مي پاشد و ديگر از كليت آن خبري نخواهد بود.

شناسايي علل بحران ها، گاه همزمان براي درمان انجام مي گيرد و از آنجايي كه بحران ها همانند تب ها، مي بايست به سرعت مديريت و مهار شود، بيش تر به ابعاد اجرايي مهار آن توجه مي شود تا در سرفرصت به بررسي علل ايجادي و تحليل آن پرداخته شود. در بحران هاي اجتماعي نيز اين گونه عمل مي شود. اين بدان معناست كه پس از مديريت و مهار مقطعي هر بحران اجتماعي نبايد بي كار نشست و به آرامش آن دل بست؛ زيرا در مديريت بحران همانند مديريت تب، تنها كاري كه انجام شده است عبور از بحران با مسكن هاي قوي است كه در بحران هاي اجتماعي با سرازير شدن توش و توان هاي بخش هاي ديگر به سمت بحران بوده است؛ و از آن جايي كه پس از عادي شدن مقطعي بحران، بخش هاي ديگر دوباره به كارهاي خويش مشغول مي شوند، ممكن است از اصل علل ايجادي بحران و تب اجتماعي غافل شوند و موجبات وخامت و بازگشت سخت تر بحران را فراهم آورند.

براين اساس تحليل بحران براي شناسايي علل و عوامل ايجادي آن يك ضرورت است تا علت تب و بحران دانسته و راه هاي درمان آن شناسايي و به كار گرفته شود.

بررسي هاي علمي نشان مي دهد كه بحران هاي اجتماعي،علل و عوامل متعدد و گوناگوني دارند، زيرا جامعه و نيز بحران هاي اجتماعي آن، بازتابي از انسان است؛ و از آن جايي كه انسان داراي ابعاد مختلفي است، هر يك از علل و عوامل روان شناختي و غيرروان شناختي مي تواند در ايجاد و يا بقاي بحران نقش و دخالت داشته باشد.

قرآن با توجه به اين كه راهنماي شناخت هستي از جمله انسان و رفتارهاي آن براي دست يابي به زندگي و جهاني بهتر و برتر است، در برگيرنده اطلاعات و دانش هاي بسياري در حوزه هاي مختلف انساني از جمله جامعه شناسي است.

خداوند در قرآن همواره به اين مسئله توجه مي دهد كه نبايد نقش اعتقادات، باورها، بينش ها و نگرش ها را در حوزه هاي مختلف انساني ناديده گرفت. به اين معنا كه شناخت و بينش آدمي و نيز نگرش هاي كلان و خرد وي تاثير مستقيمي در زندگي بشر دارد. بينش و نگرش هاي انساني است كه در اشكال رفتارهاي هنجاري و ناهنجار خود را نشان مي دهد.

براين اساس لازم است به مسئله روان شناسي در حوزه عمل اجتماعي از جمله بحران هاي آن توجه داشت و نمي توان از كنار بحران هاي اجتماعي بدون توجه به باورها و اعتقادات و بينش ها و نگرش ها به سادگي گذشت.

نقش عالمان در جامعه

علاوه بر بينش ها كه نقش بنيادين در رفتار و نگرش هاي آدمي دارد نقش عالمان در هر جامعه اي نيز اين گونه است؛ زيرا عالمان هر جامعه همانند عقل انساني عمل مي كنند و مديريت و جهت گيري هاي جامعه را سامان مي دهند بر اين اساس اسلام و قرآن به نقش بسيار اساسي عالمان توجه داشته و در بسياري از مسايل آنان را مخاطب خود قرار مي دهد.

همان گونه كه فساد و تباهي عقل انساني مي تواند باعث فساد و تباهي بسياري از حركات و رفتارهاي شخص شود، هم چنين تباهي و فساد دانشمندان و عالمان هر جامعه كه نخبگان و رهبران آن به شمار مي آيند مي تواند جامعه را به تباهي بكشاند.

عالمان هر جامعه در جامعه نخبگان، مديريت آن را به عهده مي گيرند و آن را به هر سمت و سويي كه مي خواهند مي كشانند؛ زيرا انسان ها به طور طبيعي موجودات تقليد گر هستند و عقل و فطرت سالم ايشان، آنان را به سوي كساني سوق مي دهد كه از نظر آنها به عنوان ديگري مهم يا ديگران مهم تلقي مي شوند و شخص يا جامعه مي كوشد تا خود را همانند او سازد. اين همانندي از راه تقليد در همه امور حتي امور جزيي مانند خوردن و پوشيدن و گفتن خود را نشان مي دهد.

از آن جايي كه نخبگان و عالمان هر جامعه به طور طبيعي ديگران مهم جامعه به شمار مي آيند، افراد جامعه آنان را سرمشق علم و عمل خويش قرار مي دهند و با مراجعه به گفتار و سيره عملي آنها، مي كوشند تا همانند آنان شوند.

از ديگر علل و عوامل مراجعه به نخبگان و عالمان، حكم عقل و فطرت به مراجعه جاهل به عالم و كارشناس است. اصولا هر كسي درباره اموري كه از آن آگاهي ندارد به كساني مراجعه مي كند كه در آن زمينه ها كارشناس باشند. از آن جايي كه عالمان از نظر جامعه، كارشناسان و آگاهان امور بسياري هستند، مراجعه به ايشان در امور مختلف امري طبيعي است. از اين رو به طور طبيعي عالمان از نقش و جايگاه ويژه اي در جامعه برخوردار مي شوند و به عنوان مرجعيت علمي و عملي توده مردم درمي آيند.

از قرآن اين معنا به دست مي آيد كه مرجعيت علمي و عملي عالمان و نخبگان هر جامعه موجب مي شود تا مسئوليت آنان افزايش يابد و آنان افزون بر مسئوليت در برابر خلق، مسئول در برابر خداوند هستند و بايد خود را براي پرسش وپاسخ هاي جدي آماده كنند؛ زيرا مرجعيت آنان، به معناي آن است كه اين اشخاص ديگر تنها براي خودشان نيستند.

جالب آن كه خداوند حتي به كساني كه به هر شكلي به اين عالمان و نخبگان وابسته هستند، هشدار مي دهد كه مسئوليت ايشان به سبب نسبتي كه با نخبگان و عالمان دارند، فزون تر از ديگر افراد جامعه است. از اين رو خداوند به زنان پيامبر(ص) به سبب نسبت خاصشان به پيامبر(ص) هشدار مي دهد و مي فرمايد همان گونه كه پاداش كارها و اعمالشان فزون تر است، هم چنين عذاب كارهاي بدشان نيز مضاعف است. (احزاب آيه 30)

در روايات معتبر اين معنا از آيه استنباط شده است كه هركسي كه خود را صحابي و يا شيعه و منتسب به معصومان(ع) مي داند، داراي مسئوليت بيشتري است. براين اساس عالمان شيعي به جهات مختلف داراي مسئوليت دوچنداني هستند؛ زيرا هم به عنوان عالم و هم به سبب انتساب به سربازي امام معصوم(عج) مرجعيت عمومي يافته اند و مسئوليت آنان سنگين تر از ديگر عالمان است.

نقش حسادت عالمان و نخبگان در بحران هاي اجتماعي

اكنون اين معنا به درستي روشن مي شود كه حسادت عالمان چگونه مي تواند بحران هاي اجتماعي بزرگي را پديد آورد و جامعه را دچار فروپاشي ونابودي كند؛ زيرا به خوبي معلوم است كه نخبگان و عالمان كساني هستند كه مردم آنان را مرجع علمي و عملي خود مي دانند و رفتارهايشان را سرمشق و الگوي رفتاري خود قرار داده و افكار و انديشه هاي خويش را با انديشه ها و افكار آنان سامان مي دهند.

بنابراين هرگونه رفتاري برخاسته از حسادت در هرمرتبه و درجه اي مي تواند، عامل اساسي بحران هاي اجتماعي باشد.خداوند در آيه 213 سوره بقره مي فرمايد كه حسادت عالمان نه تنها موجب دودستگي فكري و تفرقه اعتقادي ميان امت مي شود، بلكه موجب مي شود تا جامعه دچار بحران هاي سخت و شديدي شود.

تأكيد خداوند بر واژه بغي به معناي حسادت (مجمع البيان، ج 1 و 2، ص 544 و تفسير صافي، ج 1، ص 245) و تجاوز و تعدي، بيانگر اين معناست كه ارتباط تنگاتنگي ميان حسادت و بحران هاي اجتماعي وجود دارد؛ زيرا بغي، شورش و تجاوزهاي اجتماعي است كه امنيت جامعه را به خطر مي افكند.

خداوند در آياتي ديگر چون 19 آل عمران، 14 سوره شوري و 17سوره جاثيه، اختلافات اجتماعي را به سبب بغي و حسادتي مي داند كه ميان عالمان و نخبگان جامعه ايجاد مي شود و زمينه را براي بحران ديگر فراهم مي آورد. به اين معنا كه نخبگان وعالمان براي دست يابي به امتيازاتي چون قدرت و شهرت و ثروت، برخلاف دانش خويش رفتار مي كنند و زمينه را براي بحران هاي عمومي مهيا مي كنند و توده هاي مردم را به سوي ناهنجاري ها و درگيري ها و خشونت ها سوق مي دهند.

عالمان و نخبگان حسود، براي دست يابي به قدرت و ثروت و شهرت، حقايق را كتمان يا تحريف و يا تغيير مي دهند و مردم را در حالتي قرار مي دهند كه نتوانند در مسير حق و فطرت گام بردارند.

ضرباتي كه عالمان حسود با تجاوزگري و بغي خويش به جامعه وارد مي سازند، به اندازه اي سنگين و سخت است كه خداوند ضمن بيان اين كه منشأ بسياري از اختلافات و تفرقه هاي اجتماعي، وجود عالمان حسود و باغي است، توضيح مي دهد كه آنان جامعه انساني را به تباهي مي كشانند. از اين رو عالمان حسود را به سبب نقش مخرب و زيانبارشان سرزنش و تهديد مي كند. (آل عمران آيه 19)

تأكيد بر سرعت حسابرسي نسبت به عالمان حسود به اين معنا نيز خواهد بود كه آنان در همين دنيا بازتاب رفتارهاي خويش را مي بينند، زيرا حسادت عالمان هر چند كه به شكل نهاني مي باشد، ولي بازتاب هاي آن به سرعت خود را نشان مي دهد و جامعه هم به آنان عكس العمل تند و شديدي را بروز مي دهد؛ زيرا اعتماد عمومي نسبت به نخبگان و عالمان حسود از ميان مي رود و با از دست رفتن مرجعيت علمي و عملي، امتيازات اجتماعي چون قدرت و ثروت و شهرت را نيز از دست مي دهند. اين گونه است كه برخلاف گروه ها و اقشار ديگر، نتايج اعمال و رفتار نخبگان و عالمان هر جامعه به سرعت به خود ايشان بازگردانده مي شود.

خداوند در آيه 14 سوره شوري علماي حسود و اختلاف افكن را كه شورش هاي اجتماعي و بحران هاي عمومي را موجب مي شوند، مستحق عذاب هاي الهي برمي شمارد.

البته در همين آيه اين معنا نيز تبيين شده است كه خداوند به عنوان يك قانون و سنت الهي به عالمان حسود و نخبگان اختلاف افكن جامعه مهلت مي دهد هر چند مستحق عذاب هاي سخت و شديد هستند؛ زيرا اين فرصت و مهلت بخشي به سبب اين است كه آنان توبه و بازگشت كرده و به سوي حق و حقيقت گرايش يابند؛ زيرا بازگشت ايشان مي تواند بسياري از بحران هاي خطرناك و عميق ديگر را از ميان بردارد و صلح و صفا را به جامعه بازگرداند.

حسادت عالمان و نخبگان، عامل مهمي در فروپاشي اعتماد عمومي است؛ زيرا حسادت موجب مي شود تا افراد به يك ديگر تهمت بزنند و با اتهام هاي اثبات نشده و نادرست، امنيت اخلاقي جامعه را تهديد كرده و از ميان بردارند. هر اتهام و تهمتي، بخشي از سرمايه هاي اجتماعي و وفاق و همدلي امت را از ميان مي برد. از اين رو حسادت نخبگان برخلاف حسادت توده ها، آثار مخرب تري به جا مي گذارد. (نگاه كنيد آيه 15 سوره فتح)

حسادت، عامل مهم توطئه ها (آل عمران آيات 72 و 73) اعراض از ايمان واقعي (نساء آيه 54 و 55)، انكار حق و حقيقت (بقره آيه 109) اختلافات اجتماعي (بقره آيه 213 و آيات ديگر) افزايش دروغ و تهمت (نساء آيه 51 و 54) قتل و برادركشي (مائده آيه 27 و 30 و يوسف آيات 5 و 8 و 9)، كفر و بي ديني (بقره آيه 90 و آل عمران آيه 19)، مبارزه با دين و نمادهاي ديني (بقره آيه 109) و مانند آن مي شود كه هر يك از آن ها به تنهايي عامل بسياري از مشكلات اخلاقي و اجتماعي و روحي و جسمي بشر و جامعه است.

با نگاهي به بحران هاي كنوني در جامعه جهاني و اختلافات در جهان اسلام و حتي برخي از مشكلات و بحران هاي اجتماعي در ايران، مي توان به سادگي دريافت كه تا چه اندازه حسادت عالمان مي تواند جامعه را از مسير شكوفايي و بالندگي بيرون برده و با مشكلات و معضلاتي مواجه سازد كه عبور از هر يك از آنان هزينه هاي بسياري بر جامعه و مردم تحميل مي كند و فرصت هاي بسياري را از پيش روي امت برمي دارد.

بسياري از اختلافاتي كه براساس حسادت نخبگان و عالمان جامعه ايجاد مي شود، گاه چون زخمي عميق بر تن جامعه باقي مي ماند و سال ها از ميان نمي رود، به طوري كه گاه ممكن است به اشتباهي ديگر، سرباز كند و دوباره جامعه را تهديد به نابودي نمايد. نمونه اين اختلافات را قرآن درباره اوس و خزرج در جامعه مدني بيان مي كند كه به سبب حسادت نخبگان دو قبيله، پديد آمده بود و هر از گاهي سرباز مي كرد و تبعات و پيامدهاي زيانباري از خود به جا مي گذاشت. حتي به نظر مي رسد كه اختلافاتي كه پس از پيامبر(ص) پديد آمد و امت به سويي ديگر رفت و از نظام ولايي فاصله گرفت، ريشه در همان اختلافات تاريخي پيشين داشت كه با اختلافات جزيي عصر نبوي شكل و شمايل ديگري گرفت. يا آن كه دشمن منافق از همان اختلافات پيشين براي دست يابي به اهداف خويش بهره برد و توانست در نهايت نظام ولايي را به شكل نظام سلطنتي تغيير ماهيت دهد.

به نظر مي رسد كه براي دست يابي به جامعه و امت برتر قرآني نبايد هيچ گاه از نقش حسادت عالمان و نخبگان غافل ماند و اگر عالمان خود متوجه اشتباه و گناه خويش نمي شوند، امت مسئول است تا به شكلي آنان را متنبه و هوشيار سازد و اجازه ندهد كه حسادت نخبگاني، جامعه را به سوي بحران هاي ژرف اجتماعي بكشاند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا