اصولی فقهیاقتصادیمعارف قرآنیمقالات

كم فروشي، عامل فساد و بي اعتمادي در جامعه

samamos-comكم فروشي يكي از مصاديق بي عدالتي و ظلم است و از نظر اخلاقي، امري ناپسند و از نظر فقهي، گناه و از نظر حقوقي نيز جرم شمرده مي شود.

از آن جايي كه نظام هستي بر پايه عدالت بنياد گذاشته شده و دست يابي به اهداف آفرينش و فلسفه آفرينش انسان، تنها در هنگام قرار گرفتن انسان و جامعه در اين ساختار مستحكم، امكان پذير و شدني است، آموزه هاي قرآني به عنوان كتاب راهنماي بشر براي رسيدن به اين اهداف آفرينش بر آن است كه در اشكال گزاره هاي معرفتي و آموزه هاي دستوري اين شرايط عمومي را فراهم آورد. از اين رو بخشي از مباحث آن اختصاص به عدالت در حوزه هاي اقتصادي دارد.

نويسنده بر اين اساس، به سراغ آموزه هاي وحياني قرآن رفته است تا نگرش و تحليل قرآن را از اين مسئله اقتصادي و نقش و آثار مادي و معنوي و نيز دنيوي و اخروي كم فروشي را تبيين نمايد. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

كم فروشي، مخالفت با سنت الهي

نظام هستي، نظامي نيك و احسن است به گونه اي كه نمي توان بهتر از آن را در شرايط اين چنيني تصور كرد. اين نظام مبتني بر اصولي چند است كه از آن به سنت هاي الهي تعبير مي شود. سنت هاي الهي، همان قوانين تكويني است كه بر هستي و جامعه و تاريخ حكومت مي كند. مثلا آن چه در فيزيك از آن به قانون جاذبه ياد مي شود، در حقيقت يكي از سنت هاي الهي در ماده است. سنت ابتلاء و آزمون از سنت هايي است كه در جامعه و تاريخ جاري مي شود.

سنت عدالت، سنتي است كه نظام هستي بر پايه آن استوار يافته و همه هستي بي كوچك ترين تخطي از اين اصل در جريان است. عدالت، نظامي است كه هر چيزي را در جاي خود به درستي قرار داده و اجازه مي دهد تا در مسير كمالي شايسته و بايسته خود نيز به درستي حركت كند و به كمالات شايسته خويش برسد.

همه موجودات هستي در يك نظام جبري به اين سمت و در اين چارچوب حركت مي كنند. انسان و جنيان از موجوداتي هستند كه به سبب دارا بودن عنصر اراده، از حق اختيار و انتخاب بهره مند شده اند. اين عنصر وجودي موجب مي شود تا امكان تخطي براي آدمي به گونه اي فراهم آيد. از اين رو خداوند از صفات ذاتي آدمي، ظلوم بودن را ذكر كرده است؛ چرا كه اين انسان به طور طبيعي از عدالت خارج شده و به سمت دو سويه افراط و تفريط گرايش مي يابد. البته چون اين عنصر و اين گرايش ها، براي آدمي فوايد بسياري دارد، لذا در آدمي نهفته و سرشته شده است. با اين همه، مديريت و مهار عنصر اراده موجب مي شود تا آدمي بتواند در مسيري قرار گيرد كه خلافت مطلق و كامل را براي او فراهم مي آورد. از نظر قرآن همه انسان ها از خلافت عمومي برخوردارند ولي تحقق خلافت خاصه، نيازمند تحقق شرايطي است كه از طريق عبوديت به دست مي آيد.

عنصر اراده به بشر اين امكان را مي دهد تا راه خويش را برگزيند و مراتبي از خلافت را در خود تحقق دهد و آن را تجلي و مظهريت نمايد. اگر كسي بخواهد به خلافت خاصه دست يابد لازم است در مسير عدالت گام بردارد و حق همه قواي بدن و روان را چنان كه شايسته آن است، ادا نمايد. در اين صورت است كه حق را در خود تجلي مي بخشد و جلوه اي از مظاهر الهي مي شود.

خداوند از بشر خواسته تا با اراده و اختيار خويش، راه عدالت را در پيش گيرد تا به فلسفه آفرينش دست يابد. براين اساس خداوند در آيه 25 سوره حديد بر عدالت به عنوان فلسفه بعثت و ارسال رسل و انزال كتب تأكيد مي كند و از مردم مي خواهد تا در اين چارچوب ساختار دولت و جامعه را قرار دهند.

بخشي از ساختارهاي جامعه ارتباط تنگاتنگي با عدالت اقتصادي دارد. از اين رو قسمتي از آموزه هاي قرآني بر شيوه تحقق اين نوع عدالت توجه دارد؛ چرا كه هر گونه بي عدالتي در اين حوزه، آثار و تبعات خود را به حوزه هاي ديگر نيز گسترش مي دهد.

از آياتي چون 85 سوره اعراف و هود و 181 تا 183 سوره شعراء بر مي آيد كه كم فروشي به عنوان نوعي ظلم و بي عدالتي در عرصه اقتصادي مي تواند موجب فساد در جامعه شود و ديگر بخش هاي آن را متأثر سازد.

علامه طباطبايي در ذيل آيه85 سوره اعراف با اشاره به واژه بخس كه به معناي ناقص كردن چيزي به صورت ظالمانه است (مفردات الفاظ قرآن كريم، راغب اصفهاني، ص110) مي نويسد: مقصود از فساد نكردن هر چند كه مطلق آن است؛ اما منظور خداوند در اين آيه، فسادي است كه موجب سلب امنيت در اموال واعراض و مانند آن شود. (الميزان، ج8، ص187)

وي در ذيل آيه85 سوره هود نيز مي نويسد: بعيد نيست كه از سياق آيه استفاده شود كه جمله لاتعثوا عطف تفسيري براي نهي قبلي يعني لاتبخسوا باشد و در نتيجه در اين آيه بر نهي از كم فروشي و نقصان در كيل و وزن به اين جهت كه ارتكاب اين ها موجب فساد در جامعه مي شود، تأكيد شده است. (الميزان، ج10، ص363)

بنابراين، از نظر قرآن، كم فروشي، به عنوان يك ظلم اقتصادي مي تواند آثار خود را در بخش هاي ديگر جامعه نيز به جا گذارد و موجب سلب امنيت جامعه شده و فساد و تباهي را در آن به دنبال داشته باشد.

در همين آيات بويژه آيات 85 سوره اعراف و هود، بر اين نكته تأكيد شده كه مهم ترين بخش در عدالت اقتصادي، عدالت در توزين است. به اين معنا كه اگر جامعه اي، عدالت مشهود و ملموسي را در توزين اشياء در پيش گيرد، گامي بلند در عدالت اقتصادي برداشته است؛ چرا كه عدالت در توزين و اجتناب از كم فروشي را زمينه ساز اصلاح جامعه برمي شمارد. بنابراين، از نظر قرآن، عدالت در هنگام خريد و فروش و پرهيز از كم فروشي، عين اصلاح فراگير در جامعه است؛ زيرا عمل كم فروشي و دادن جنس كم تر از ميزان واقعي آن به مشتري، تأثيرات مخربي در سلب اعتماد اجتماعي به جا مي گذارد. اين در حالي است كه اعتماد، سرمايه اساسي هر جامعه اي است. اگر جامعه اي بخواهد به رشد و شكوفايي و تمدن سازي برسد، نيازمند اعتماد همه گروه ها و افراد اجتماعي به يك ديگر است. در جامعه اي كه كاسب آن با ترازوي عدالت خويش، مقداري از جنس را كم مي گذارد و از آن مي دزد و به مشتري به عنوان ميزان درست و صحيح تحويل مي دهد، در چنين جامعه اي مهم ترين سرمايه اجتماعي يعني اعتماد از ميان خواهد رفت و سلب اعتماد اجتماعي به معناي فساد و فروپاشي جامعه از درون خواهد بود.

به هر حال، سنت الهي در آفرينش بر عدالت است و هر كسي از اين سنت پيروي نكند و برخلاف آن قرار گيرد، در حقيقت در دام ظلم و ستم افتاده است كه نتيجه آن چيزي جز فساد در جامعه نخواهد بود و تحقق فساد در جامعه به معناي حركت برخلاف فلسفه آفرينش و انسان، محكوم به شكست و نابودي است. از اين رو هر جامعه اي كه گرفتار اموري چون كم فروشي در حوزه اقتصادي مي شود، به سبب سلب اعتماد اجتماعي از آن، در مرحله فروپاشي و نيستي دروني قرار مي گيرد و از صفحه روزگار محو مي شود.

آثار و احكام كم فروشي

براي اين كه درك درستي از احكام سخت گيرانه قرآن درباره كم فروشي داشته باشيم، نيازمند آن هستيم كه درك درستي از آثار كم فروشي داشته باشيم. در حقيقت بيان فلسفه و علت احكام با بيان برخي از آثار آن مي تواند تبيين روشني از علت احكام و يا مجازات هاي دنيوي و اخروي آن ارائه دهد.

قرآن يكي از روش هايي را كه در بيان احكام در پيش گرفته، توجه دادن به علت يا حكمت حكم است. از اين رو در آيات قرآني يا روايي، بخشي از حكم، اختصاص به بيان آثار و يا علت ها و حكمت هاي آن دارد. كتاب قيم و ارزشمند علل الشرايع از شيخ صدوق نيز به همين منظور تدوين شده است تا انگيزه براي عمل به احكام در آدمي تقويت شود و گمان نبرد كه اين احكام تعبدي، بي علت و يا حكمت است. هر چند كه نمي توان به تمامي علل و يا حكمت هاي احكام شريعت اشاره كرد، ولي بخشي از آنها به شكل بيان آثار تبيين شده است.

خداوند در بيان حكم شديد و سخت گيرانه خود درباره كم فروشي كه آن را از محرمات الهي دانسته (انعام، آيات 151 و 152 و نيز هود، آيات 85 و 94 و اسراء، آيه 35 و آيات ديگر قرآن) به برخي از آثار اين رفتار ظلمانه اشاره مي كند تا اين گونه انسان را تشويق به ترك اين رفتار كند.

خداوند با اعلان حرام بودن كم فروشي در همه شرايع (اعراف، آيه 85 و نيز شعراء، آيات 176 تا 189) و تهديد كم فروشان به عذاب قيامت (هود، آيات 84 و 85) و نيز عذاب دنيوي (هود، آيات 84 تا 89) بر آن است تا مردم را از آن باز دارد تا دچار تبعات و آثار فسادانگيز آن نشوند و از هدف اصلي آفرينش اين گونه باز مانند و سرگرم دنيا و بازيچه هاي آن شوند.

خداوند در آيات 176 تا 189 سوره شعراء به انسان هشدار مي دهد يكي از عوامل گرفتاري انسان به عذاب استيصال و نابودي در دنيا، كم فروشي است؛ چنان كه اصحاب« ايكه» و مردم مدين از قوم شعيب(ع) اين گونه بودند و خود را به عذابي سخت گرفتار كردند و به صيحه آسماني هلاك شدند. (الميزان، ج10، ص362)

از نظر قرآن كم فروشي عمل ظالمانه اقتصادي است كه همه تار و پود جامعه را متاثر از فساد و تباهي مي كند و با سلب امنيت و اعتماد اجتماعي، جامعه را تا مرز سقوط و تباهي پيش مي برد و موجبات خشم و غضب الهي را فراهم مي آورد. از اين رو كم فروشي را كه در ظاهر عملي مجرمانه ساده و پيش پا افتاده است، به عنوان گناه كبيره معرفي كرده و وعده عذاب دوزخ در آخرت و استيصال در دنيا را مي دهد. (نساء، آيات 29 تا 31 و آيات پيش گفته)

اصولا گناهان كبيره، آن دسته از گناهاني است كه تاثيرات آن فراتر از حوزه شخصي است و جامعه را از خود متاثر مي سازد و زمينه گسترده اي را براي فساد و تباهي اجتماعي فراهم مي كند. از اين رو بر ارتكاب همه گناهان كبيره عذاب دوزخ وعده داده مي شود و در صورت گسترش و فراگيري آن، جامعه در همين دنيا به عذاب استيصال، گرفتار و نابود مي شود.

خداوند در آياتي از جمله آيات پيش گفته و آيه نخست سوره مطففين، كم فروشي را عامل گرفتاري در آتش دوزخ دانسته و كم فروشان را در دره اي از دوزخ به عذابي هلاك كننده و دردناك ترسيم مي كند (لسان العرب، ج15، ص422 ذيل واژه ويل)

همچنين هلاكت اقوامي چون قوم شعيب به سبب كم فروشي و گرفتاري به عذاب استيصال، براي تاكيد به جايگاه بلند عدالت اقتصادي در فروش به ميزان و پيمانه از ديدگاه قرآن است. اين كه كسي به نام عدالت، ريشه عدالت را بزند و يا به نام حقوق بشر، حقوق بشر را ريشه كن كند يا به عنوان پيمانه و ترازو، ريشه عدالت قسطي يا همان عدالت ملموس را بخشكاند، فريبي بزرگ است كه جز عذاب خوار كننده و هلاك كننده دنيا و عذاب آخرتي دوزخ و آتش آن نمي تواند، كيفر و مجازات چنين عملي باشد. (شعراء، آيات 181 تا 189 و نيز هود، آيات 84 تا 95)

البته خداوند به همين اندازه بسنده نكرده، بلكه افزون بر حرمت و گناه و عذاب هاي دنيوي و اخروي، نگاهي حقوقي نيز به مسئله كم فروشي داشته و هرگونه تصرف در اموال به دست آمده از راه كم فروشي را حرام دانسته است. (نساء، آيات 29 و 30)

امام باقر(ع) در حديثي، بخس و كم فروشي را از مصاديق باطل معرفي كرده و اجازه نمي دهد تا مالي كه از طريق كم فروشي به دست مي آيد مجاز به تصرف باشد. (مجمع البيان، ج 3 و 4، ص 59 و نيز تفسير نور الثقلين، ج1، ص 472، حديث 198)

بر اين اساس، كم فروشي معامله باطل و غيرصحيح است و موجب انتقال مال از شخصي به شخص ديگر نمي شود و هرگونه تصرفات در اين مال، باطل و غيرمشروع خواهد بود.

اما علت اين كه خداوند چنين سخت گيري نسبت به كم فروشي و كم فروشان به عمل مي آورد، به خاطر خروج از عدالت عمومي است كه مبناي آفرينش است. افزون بر اين كه دست يابي انسان به فلسفه و هدف و حكمت آفرينش هستي و خود، تنها در سايه عدالت فراگير و عمومي و كلي خواهد بود. اما كم فروشي موجب مي شود تا اين عدالت فراهم نيايد و از ميان برود و هدف آفرينش نيز به تبع آن مورد غفلت قرار گيرد و ناديده گرفته شود.

خداوند در آيات 85 و 94 سوره هود، كم فروشي را مصداقي از ظلم و كم فروشان را در جرگه ظالمان قرار مي دهد و در همين آيات تبيين مي كند كه چگونه كم فروشي، فساد را در جامعه گسترش مي دهد و امنيت و اعتماد اجتماعي را از جامعه سلب مي كند.

از نظر قرآن، كم فروشي عامل مهمي در محروميت انسان از رحمت خداوندي مي شود. كسي كه بر خلاف اصل حاكم بر هستي يعني عدالت مي رود و با ميزان و ترازو به فريب ميزان و ترازو مي رود و با كم گذاري از جنس، ارزش و اعتبار عدالت و ميزان را زير سؤال مي برد، نمي تواند تحت رحمت خداوندي قرار گيرد، بلكه مستحق نفرين و لعن ابدي خداوند در دنيا و آخرت است. (هود، آيات 84 تا 95)

در همين آيات به خوبي روشن مي شود كه كم فروشي، خير و ارزش ها را از جامعه مي برد و جامعه را با ارزش ها دشمن مي كند. شما در نظر بگيريد كه كسي با حقوق بشر، تمام حقوق بشر را لگدمال كند و با شعار آزادي تمام آزادي هاي بشر را از ميان بردارد. وقتي كسي شعار آزادي و عدالت و حق و ميزان بدهد و بخواهد با ميزان، عليه ميزان و با عدالت به جنگ عدالت برود، موجبات تهي شدن ارزش ها از ارزش مي شود و مردم را نسبت به اين مسايل دشمن مي سازد و يك ارزش را با بازي خودش به ضدارزش تبديل مي كند. از اين رو خشم الهي را سبب مي شود؛ چرا كه خير و ارزش ها را از جامعه زدوده است.

اگر شخصي با نام بيداد، ظلم كند و يا با نام گناه مرتكب گناه شود، كم تر به جامعه آسيب مي رساند تا كسي كه ترازوي عدالت در دست داشته باشد و با ميزان به جنگ ميزان و پيمانه برود. چنين شخصي همه ارزش ها را سست و بي ارزش مي سازد و موجبات سلب امنيت روحي و رواني جامعه مي شود و از جامعه، اعتماد اجتماعي را سلب مي كند. درحالي كه اعتماد اجتماعي مهم ترين سرمايه يك جامعه است و هر كسي به سبب همين اعتماد است كه در جامعه به آرامش و امنيت كامل زندگي مي كند.

موانع كم فروشي

از اين جا معلوم مي شود كه چرا از نظر قرآن، مهم ترين عامل در عدالت از جمله عدالت در خريد و فروش و ايجاد امنيت و اعتماد عمومي، دين و ايمان است. خداوند در آياتي از جمله 1 تا 6 سوره مطففين اعتقاد به خدا را مهم ترين عامل در عدالت اقتصادي و مانع جدي در برابر كم فروشي معرفي مي كند و در آيات 85 و 86 سوره هود به ايمان به عنوان مهم ترين بازدارنده از كم فروشي انسان ها توجه مي دهد.

در حقيقت عناصر دين و دينداري (هود، آيه 87 و نيز مجمع البيان، ج 5 و 6، ص 286) و نماز با اخلاص (مجمع البيان، همان، ص 284) و تقوا (شعراء، آيات 181 تا 184) مهم ترين عوامل بازدارنده از كم فروشي و گرايش به عدالت در همه حوزه ها از جمله اقتصادي است.

اگر جامعه اي بخواهد به سوي كم فروشي نرود و عدالت اقتصادي بلكه عدالت جامع را تجربه كند مي بايست بر اين عناصر بينشي و نگرشي تأكيد و توجه داشته باشد و با افزايش مأموران نظارتي نمي توان به اين مهم دست يافت؛ چرا كه انسان بايد وجداني به نام فطرت الهي بيدار، داشته باشد تا بتواند از درون، خود را نظارت و مديريت و مهار نمايد؛ زيرا اگر چنين پليس داخلي و پاسبان نفس نباشد نمي توان اميد داشت كه از كم فروشي رهايي يافت؛ چرا كه پس از رفتن مأموران بيروني، شخص دوباره به همان بي عدالتي و كم فروشي گرايش مي يابد و آن را مرتكب مي شود. از اين رو خداوند و پيامبران همواره بر مأموران دروني از بينش توحيدي و معاد و حسابرسي قيامت و نماز و تقوا توجه داده اند و آن را مهم ترين ابزارهاي مبارزه با بي عدالتي معرفي كرده اند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

1 دیدگاه

  1. فکر کنم در مسئله ی کم فروشی؛‌این مسئله مربوط به افرادی می شود که اجناسی که قیمت آن واضح و معلوم است، صدق می کند نه به افرادی که اجناس خود را حتی تا 5000 هزار تومان زیر قیمت می هند صدق نماید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا