فروتنی، ارزشی غیر محسود
فضلیت ها و ارزش های اخلاقی آن دسته از هنجارهای عقلانی و عقلایی است که آدمی آن را می پسندد و می کوشد تا آن را دارا شود.
در آیات قرآنی کسانی که بر فطرت سالم هستند و پلشتی ها و زشتی ها و امور ناپسند گرایش ندارند و از آن هر گونه زشتی و پلشتی پروا و پرهیز دارند به عنوان اهل تقوا دانسته شده و امید به هدایت و بهره گیری از آن و دست یابی به کمالات عالی در میان ایشان بسته شده است و اصولا قرآن چنان که آیات نخست سوره بقره بیان می دارد برای هدایت چنین افرادی آمده است که قرآن از آنان به نام متقین یاد می کند و سپس می فرماید که آنان کسانی هستند که امید به ایمان در ایشان می رود و قرآن برای هدایت این دسته از افراد دارای سلامت روح و روان و پرهیزگاران از پلشتی های اخلاقی فرو فرستاده شده است.
بنابراین پسندیده های اخلاقی از نظر خداوند و قرآن از سوی هر کسی مورد قبول است و در این میان تنها مشرکانی که به خدا شرک می ورزند راه رهایی نمی یابند و در نهایت در دوزخ به صورت جاودانه خواهند ماند اما غیر مشرکان از اهل تقوا از عذاب خلود خداوندی رهایی می یابند.
این آیات قرآنی در حقیقت جایگاه و ارزش فضایل اخلاقی را بر می شمارد و نشان می دهد که فضلیت های اخلاقی از نظر خداوند از چه مقام و ارزشی برخوردار می باشد.
فضایل اخلاقی اموری درونی و فردی است و شخص به داشتن آن شخصیت و شاکله وجودی خویش را می سازد. این فضایل هر گاه در حوزه اجتماعی مطرح شود و در ارتباطات و تعاملات اجتماعی خودنمایی کند به عنوان هنجارهای اجتماعی از سوی خردمندان ستوده می شوند. رذایل اخلاقی و نابهنجاری های اجتماعی نیز چنین وضعیتی دارند. به عنوان نمونه اخلاق زشت تکبر که از رذیلت های آدمی شمرده می شود امری ناپسند است و خودبزرگ بینی از سوی خردمندان زشت و ناپسند دانسته می شود. بازتاب اجتماعی آن که استکبار است نیز امری زشت و ناپسند و از جمله نابهنجاراجتماعی شمرده می شود و در حوزه سیاسی از بدترین رفتارها معرفی می شود.
در برابر تواضع و فروتنی است که امری هنجاری و اخلاقی پسندیده دانسته می شود و خردمندان برای کسانی که از چنین فضلیتی برخوردار می باشند احترام خاصی قایل می شوند.
فضایل حسادت برانگیز و نابرانگیز
با این همه فضایل اخلاقی و اصول هنجاری به دو دسته بخش می شود. برخی از اصول هنجاری و فضایل اخلاقی از آن دسته شمرده می شوند که همگان آرزوی آن را دارند و حتی نسبت به کسانی که دارای این اخلاق هستند حسادت می ورزند و گاه این حسادت به شکل عمل نیز خود را نشان می دهد که جز با پناه بردن به خدا نمی توان از آثار چنین حسادتی گریخت و رهایی یافت.
دسته دوم از فضایل اخلاقی و اصول هنجاری این گونه نیست و کسی نسبت به دارندگان آن حسادت نمی ورزند. از امام حسن عسکری (ع) نقل شده است که فروتنی از جمله این دسته از فضایل و نعمت هایی است که آدمی می بایست خدا را به داشتن آن شاکر و سپاس گزار باشد و آن را فضلیت و نعمتی بر شمارد که خداوند به او عنایت و ارزانی داشته است. آن حضرت (ع) می فرماید: التواضع نعمه لایحسد علیها ؛ فروتنی نعمتی است که بر آن حسادت ورزیده نمی شود. (تحف العقول، ص ۴۸۹)
کسی دوست ندارد که تواضع کند و فروتنی داشته باشد؛ زیرا کسی که دارای مال و ثروتی است فروتنی را برای خود کسر شان می شمارد و اگر دارای قدرت است نمی خواهد در برابر دیگری خود را کوچک شمارد و فروتنی را ضد قدرت می داند که نمی توان هم قدرت داشت و هم تواضع و فروتنی کرد. از این روست که هر گز فروتنی از سوی صاحبان ثروت و قدرت محسود نمی شود و کسی که دارای آن باشد را به شر حسادت گرفتار نمی کند.
از آن جایی که فروتنی زمانی معنا می یابد که شخص دارای امتیاز و منصب و قدرت و ثروتی باشد وگرنه فروتنی معنا و مفهوم نمی یابد؛ پس فروتنی از برای این دو دسته است و از آن جایی که آنان مغایر با قدرت و ثروت خویش می شمارند تن بدان نمی دهند و نسبت به آن حسادت نمی ورزند. از سوی دیگر افرادی هم که از این امتیازات و قدرت و ثروت برخوردار نمی باشند فروتنی برای آنان مفهومی ندارد تا فروتنی نمایند. این گونه است که فروتنی در روایت از دسته فضایل اخلاقی و هنجارهای اجتماعی دانسته شده است که بر آن کسی حسادت نمی ورزد.
کسانی از صاحبان قدرت و ثروت که از این نعمت و فضلیت اخلاقی و هنجاری برخوردارند باید خداوند را به چنین نعمتی دو شکر و سپاس گویند که از نعمتی برخودارند که تمام سود و بهره است و هیچ زیانی از حسادت و چشم زخم به ایشان نمی رسد.
به سخن دیگر فروتنی تنها در حوزه قدرت و ثروت معنا و مفهوم می یابد و اگر کسی با همه امتیازات ثروتی و قدرتی خویش در برابر دیگرانی که از آن امتیاز و ثروت و قدرت برخوردار نباشند تواضع و فروتنی کند کاری عظیم و بزرگ انجام داده است و این خود بیانگر روح بزرگی است که در این تن فروتن وجود دارد که برای قدرت و ثروت پشیزی ارزش معنوی قایل نشده است و آن را معیار سنجش و داوری خویش برای انسانیت نشمرده است.