اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنی

عوامل رهایی از ظلمات معنوی

بسم الله الرحمن ا لرحیم

ظلمت به معنای فقدان نور از مجعولات الهی است؛ یعنی همان طوری که نور جعل الهی است، ظلمت نیز جعل الهی است. نور و ظلمت به دو قسم حسی و معنوی تقسیم می شود. ظلمت معنوی، دارای مصادیق بسیاری است که شامل کفر، فسق، جهل، شرک، و حتی مشکلات و گرفتاری ها و پریشانی ها است که عاقبت آنها تاریک و پلید است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظلمت عدم مطلق نیست، بلکه یک امر وجودی است که به سبب جلوگیری از نور است؛ بر همین اساس ظلمت وجودی تبعی دارد. ظلمت معنوی بسیار بدتر و خطرناک تر از ظلمت حسی است؛ زیرا ظلمت حسی هر چند که به انسان ضرر و زیان می رساند و شرایط زیستی را سخت و دشوار می کند، ولی ظلمت معنوی است که در درون انسان را چنان تحت فشار قرار می دهد که هیچ راه گریزی نیست؛ زیرا نمی توان از ظلمات معنوی راه گریزی یافت؛ زیرا هر چه است در درون آدمی است و انسان نمی تواند از خویش بگریزد.

با این همه، بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، می توان با انجام کارها و اعمالی خویش را ظلمات معنوی رهانید به به نورانیت معنوی رسانید. نویسنده در این مطلب براساس آموزه های قرآنی راهکارهای رهایی از ظلمات را تبیین کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

تاثیر ظلمات معنوی در زندگی انسان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نور و ظلمت از جعل الهی است و خدا به صراحت می فرماید: و جعل الظلمات و النور؛ و خدا ظلمات و نور را جعل کرده است.(انعام، آیه 1؛ اسراء، آیه 12) پس همان طوری که خدا خلافت را برای انسان جعل کرده (بقره، آیه 30)، جاعل ظلمت و نور نیز است.

از نظر قرآن، وقتی انسان گرفتار ظلمت معنوی است، ظلمات حسی شاید کم تر خودش را نشان می دهد؛ چنان که ظلمت معنوی موجب می شد تا حتی نور حسی درک نشود و شخص گویی در شرایطی است که اصلا نور حسی را نمی بیند. در نظر بگیرید کسی که گرفتار مشکلات و گرفتاری های گوناگون روحی و روانی است، اصلا نور حسی را نمی بیند و همه دنیا برایش تیره و تار و تاریک است.

برخی افراد افزون بر ظلمت حسی گرفتار ظلمات معنوی می شوند؛ چنان که حضرت یونس(ع) به سبب ترک اولی در تنگنای روانی قرار گرفت و این تنگنا با ظلمت حسی تشدید شد؛ زیرا در شکم نهنگی قرار گرفت که او را به درون ظلمات دریا فرو می برد و این گونه ظلمات فوق ظلمات از حسی و معنوی برای او ایجاد شد تا جایی که هیچ راه نجاتی جز توسل به خدا نیافت.(انبیاء، آیات 87 و 88)

بر اساس روایات تفسیری از امام رضا(ع)  ظلمات حسی که حضرت یونس(ع) بدان دچار شده بود، شامل ظلمت شب، ظلمت دریا و ظلمت شکم نهنگ بوده است.(عیون اخبار الرضا ، ج 1، ص 201، حدیث 1؛ مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 96 )) این ظلمات حسی هر چند سنگین است، اما سنگین تر، مجازات الهی به سبب ترک اولی بود که بدون اذن قبلی از منطقه ماموریت خویش خارج شده بود.(انبیاء، آیات 87 و 88)

عوامل ابتلاء انسان به ظلمات معنوی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، انسان وقتی گرفتار ظلمات معنوی چون به ویژه فشارهای روانی و غم و غصه و حزن و اندوه و افسردگی و مانند آنها می شود که تحت عوامل زیر قرار گرفته باشند:

  1. کفر: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نفس انسانی به سبب آن که تنزل روح الهی است(ص، آیه 72)، به طور فطری دارای انواع انوار صفات الهی است؛ زیرا اگر همه هستی مظهر تجلیات انوار صفات الهی است(نور، آیه 35)، نفس انسانی به تنهایی مظهر جامع تجلیتات انوار صفات الهی است تا بتواند در جایگاه خلافت الهی قرار گیرد.(بقره، آیات 30 و 31) نور صفات الهی موجب می شود تا نفس انسانی بر اساس فطرت الهی و هدایت تکوینی، به سمت حق و مصادیق آن از جمله ایمان و شکر و عدالت و امانت و مانند آنها کشیده شود و گرایش یابد و نسبت به باطل و مصادیق آن از جمله کفر و شرک و کفران و خیانت گریزش داشته باشد. بنابراین نفس انسانی به طور فطری نورانی به نور صفات الهی است و از نور معنویات سرشار است؛ اما وقتی نفس انسانی به سبب فجور و بی تقوایی دفن و دسیسه می شود انوار صفات الهی در زیر فجور گرفتار می شود و مطبوع و مختوم می گردد(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 7) فجور و دریدگی از حدود الهی که عقل فطری و نقل وحیانی آن را کشف می کند، در نهایت به کفر کشیده می شود و همین کفر نسبت به هدایت های تکوینی و تشریعی است که انسان را گرفتار ظلمات و فقدان نور صفات الهی می شود. از همین روست که خدا کفر را مهم ترین عامل انسان به ظلمات معنوی می داند.(بقره، آیه 257؛ انعام، آیه 122؛ نور، آیات 39 و 40)
  2. نفاق: از نظر قرآن، از عوامل مهم در گرفتاری و ابتلای انسان به ظلمات معنوی می توان به نفاق اشاره کرد؛ زیرا منافقان با زبان با اسلام و مدعی ایمان است، اما در قلب و باطن کافر است و با کافران. همین نفاق موجب می شود تا منافقان گرفتار ظلمات معنوی شوند و نتوانند از آن بیرون آیند.(بقره، آیات 17 تا 20؛ مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 149) از نظر قرآن، منافقان در طول زندگی دنیوی خویش نور صفات الهی را از دست می دهند و در قیامت با فقدان نور و گرفتار ظلمات مادی و معنوی وارد صحنه می شوند. آنان وقتی با نور مومنان که با صفات الهی با خود به آخرت و قیامت آورده اند، مواجه می شوند، از مومنان می خواهند تا از نور معنوی و مادی اخروی خویش به آنان بدهد تا این گونه از ظلمات معنوی و حسی رهایی یابند، که البته چون نفس آنان دفن و دسیسه بلکه تبدیل شده و مختوم و مطبوع شده، از نور صفات الهی هیچ بهره ای نخواهند برد.(حدید، آیه 13؛ بقره، آیات 7 تا 15)
  3. پذیرش ولایت غیر خدا: از دیگر عوامل موثر در ایجاد ظلمات معنوی، پذیرش ولایت غیر خدا است که همان ولایت طاغوت است. از نظر قرآن میان ولایت الهی و ولایت طاغوت نوعی تضاد است که سومی نیست؛ یعنی شخص یا تحت ولایت الله قرار می گیرد یا تحت ولایت طاغوت است؛ پس این گونه نیست که کسی را یافت که خارج از این دو ولایت باشد. این بدان معناست کسی که تحت ولایت طاغوت قرار دارد، از ولایت الهی خارج شده است. از آن جایی که ولایت الهی بهره مندی از انوار صفات الهی است، خروج از ولایت الهی به معنای گرفتاری در ظلمات معنوی است. از همین روست که پذیرش ولایت طاغوت از سوی کافران فرو رفتن آنان در تاریکی کفر است.(بقره، آیه 257) این گونه است که اولیای طاغوت گرفتار کوردلی می شوند و نمی توانند حق و باطل و خیر و شر و نفع و ضرر را تشخیص بدهند و در همین امر غرق می شوند و در ظلمات معنوی فرو می روند.(رعد، آیه 16)
  4. پذیرش ربوبیت غیر خدا: از دیگر عوامل بسیار موثر در ایجاد ظلمات معنوی، پذیرش ربوبیت و پروردگاری غیر خدا است. پس همان طوری که ولایت غیر خدا در تضاد با ولایت الهی، پذیرش ربوبیت و پروردگاری غیر خدا نیز در تضاد با ربوبیت الهی است. بنابراین هر کسی که کفر ورزد و کافر شود، از ربوبیت و پروردگار خارج می شود و چون چنین شود، از نور به ظلمات می رود؛ زیرا پروردگاری خدا است که صفات سرشته در ذات انسان را ظهور می بخشد؛ زیرا تعلیم و تزکیه در باطن افراد تحت پروردگاری الهی انجام می شود و نور صفات در او بروز می کند، اما وقتی شخص از ربوبیت و پروردگاری خدا خارج شود از تعلیم و تزکیه الهی خارج می شود و این گونه از نور صفات محروم می شود و به ظلمات معنوی در می آید.(رعد، آیه 16)
  5. زیبا انگاری اعمال: از قرآن یکی از عوامل گرفتاری انسان در ظلمات معنوی آن است که اعمال خویش را آراسته می یابد و در دام تزیین گری شیطان و اولیای او می افتد. تصورات و تخیلات واهی که موجب می شود تا انسان کافر اعمالش را نیک و زیبا ببیند و بدان افتخار کند و زشتی ها را زیبا بیابد و پستی ها را کمالات بداند و به اعمالش شاد شود. چنین اموری موجب می شود تا در گمراهی و تاریکی ظلمات گرفتار آید و از آن خارج نشود؛ زیرا کسی که معتقد است که کارهایش آراسته و زیبا است، هرگز در آن درنگ نمی کند و از آن توبه نمی نماید و بازگشتی ندارد. پس همان چنان در ظلمات معنوی باقی و گرفتار خواهد بود.(انعام، آیه 122)
  6. غضب الهی: کسی که مورد غضب الهی قرار گیرد، گرفتار ظلمات معنوی می شود و خدا او را در تاریکی های متراکم قرار می دهد تا بیدار و متنبه شود و به سوی خدا بازگردد و خطای خویش را اصلاح کند و ترک اولای خویش را جبران نماید.(انبیاء، آیه 87)

عوامل رهایی از ظلمات معنوی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظلمات معنوی خیلی سخت تر و دشوارتر و بنیان کن تر از ظلمات حسی است که قرارگیری در تاریکی است؛ زیرا وقتی دل و نفس انسان در تاریکی معنوی قرار گیرد، همه هستی نورانی و اشراقی باشد، دل تاریک در وحشت عظیم گرفتار است. شاید شما خود یا دیگران را در شرایطی دیده باشید که به سبب برخی از امور چنان در غم و اندوه سنگین فرو می رود که هیچ چیز بیرونی او را شاد نمی کند و تبسم و لبخند بر دل و لب او جاری نمی سازد. این گونه است که چهره عبوس و درهم و فروریخته که بیانگر دلمردگی و تاریکی آن است، تمام وجود از قلب و جوارح و جوانح او را فرا گرفته است. چنین شخصی در عین دارایی بسیار و امکانات مادی و ظاهری و غرق بودن در تجملات ، هیچ لذتی از زندگی و دنیا و امکانات نمی برد و هیچ چیزی دلش را شاد نمی کند؛ از این رو، به داروهای روانگردان رو می آورد و گاه بدتر به مواد مخدر پناه می برد که عقلانیت او از میان برود و تفکر و اندیشه و تعقلی نداشته باشد و دل خویش را با پرده ای غفلت با این امور بپوشاند. شگفت که این اینان پس از پایان تاثیر این مواد یا رقص و موسیقی، با سردردی شدیدتر و غم و اندوه فزون تر بیدار می شوند و گرایش به خودکشی در آنان تشدید می شود تا خود را از فشار درونی و تاریکی باطنی برهاند و با خودکشی به جای حل مساله به حذف مساله اقدام می کند تا نباشد. در حالی که از نظر قرآن، چنین حذفی نه تنها او را از تاریکی نمی رهاند، بلکه خودکشی او را در تاریکی عظیم تر فرو می برد که تاریکی ظلمات عالم برزخ و دوزخ است. از همین روست که دنیا برای چنین افراد تاریک دل، با هم فراخ و گشادگی، تنگ و ضیق است.

در برابر وقتی کسی دل زنده باشد و از نورانیت آن بهره مند، همه دنیا اگر در تاریکی و ظلمات ظاهری باشد و بیش ترین مشکلات مالی و دنیوی و مادی بر او فرود آید، دنیا با همه فشار خویش هیچ تاثیری در سرور باطنی او ندارد و او هماره دلشاد است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ظلمات معنوی دارای مراتب و درجات بسیاری است. بنابراین تاریک دلی و ظلمات معنوی در افراد یکسان نیست؛ از همین روست که هماره در برابر نور از ظلمات به شکل جمع سخن به میان می آید.(بقر، آیات 17 و 19 و 257؛ مائده، آیه 16)

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، منشاء گرفتار به ظلمات معنوی خود انسان است؛ زیرا خدا برای هر کسی نور معنوی را از طریق صفات در ذات هر شخص انسانی قرار داده است و این شخص است که با گرایش به فجور آن نور را دسیسه و دفن می کند.(شمس، آیات 7 تا 10)

البته باید توجه داشت که همان طوری که هدایت ابتدایی تکوینی وجود دارد و اضلال ابتدایی تکوینی معنا ندارد، بلکه اگر اضلال در آیات مطرح است، از باب اضلال کیفری است که شخص به انتخاب خویش در آن راه قرار گرفته و خدا او را در همان راه رها می کند، اما هماره هدایت تکوینی و تشریعی با منشاء خدا است. بر این اساس، اگر نجات از ظلمات معنوی نصیب کسی شود از سوی خدا است؛ زیرا خدا خاستگاه رهایی انسان از تاریکی ظلمات معنوی است.(بقره، آیه 257؛ مائده، آیه 16؛ انعام، آیه 39؛ ابراهیم، آیه 1)

از نظر قرآن، اگر کسی به عوامل پیش گفته گرفتار ظلمات معنوی شده می بایست در اندیشه درمان برآید و راهی برای رهایی بیابد که گام اول رهایی از همان عوامل تاریک دلی و گرفتار در ظلمات معنوی است.

خدا در قرآن، به صراحت راهکارهای رهایی از ظلمات معنوی و تاریک دلی را چنین بیان کرده است:

  1. خدا: خاستگاه هر نوری خدا است؛ بنابراین، اگر کسی بخواهد از ظلمات خواه حسی خواه معنوی به نور حسی و معنوی برسد می بایست به خاستگاه و منشاء ایجادی آن وصل شود. از همین روست که خدا در قرآن به صراحت خود را به عنوان منشاء و خاستگاه نور و رهایی از ظلمات معرفی کرده است.(بقره، آیه 257؛ احزاب، آیه 43)
  2. ایمان: همان طوری که کفر عامل اصلی گرفتاری انسان به ظلمات معنوی است و تاریکی های معنوی او را در بر می گیرد و امکان ظهور و بروز نور برایش فراهم نمی شود، ایمان عامل رهایی از ظلمات معنوی و ایجاد نور در دل انسان است؛ زیرا از نظر قرآن، خود ایمان نوری است که در دل مومنان ایجاد می شود و آنان را از ظلمات معنوی به نور معنوی می رساند.(بقره، آیه 257؛ احزاب، آیه 43؛ ظلاق، آیه 11)
  3. ولایت الهی: از نظر قرآن، انسانی که تحت ولایت طاغوتی است، گرفتار ظلمات معنوی است؛ اما کسی که تحت ولایت الله قرار می گیرد نه تنها از نور معنوی بهره مند می شود، بلکه از ظلمات به سوی نور بیرون رانده می شود و در نور الهی قرار می گیرد.(بقره، آیه 257؛ احزاب، آیه 43)
  4. رحمت رحیمی: رحمت رحمانی همه هستی را در بر گرفته و بر اساس آن است که مخلوقات آفریده شده اند.(هود، آیه 119) از نظر قرآن، رحمت رحمانی به همه نور هدایت ابتدایی و فطری را بخشیده است(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8)، اما کسی که به هر دلیلی گرفتار ظلمات معنوی می شود، نیازمند توجه خاص خدا است؛ بنابراین ، اگر کسی بخواهد از ظلمات معنوی چون کفر رهایی یابد، می بایست عنایت خاص الهی به او تعلق گیرد و او مومن شود و تحت رحمت رحیمی خاص قرار گیرد و این گونه است که در این حالت از ظلمات معنوی به رحمت رحیمی که به مومنان می شود، از ظلمات معنوی و به نور معنوی وارد می شود.(احزاب، آیه 43؛ حدید، آیه 9)
  5. صلوات: صلوات از سوی خدا دستگیری افراد انسانی و هدایت آنان به سوی نور معنوی است و این صلوات زمانی به شخص می رسد که انسان به عنوان مومن شناخته شود؛ زیرا در این صورت است که رحمت رحیمی او را در بر می گیرد و خدا به صورت متصل سلام و اتصال خویش را بر او دارد و او را از ظلمات معنوی و به نور حقیقت توحید و وحدت می رساند.(احزاب، آیه 43) از این آیه دانسته می شود که حرکت ایمانی انسان و کسب ملکه ایمان نقش اساسی در توجه رحمت رحیمی به او داشته و او را به نور مطلق الهی هدایت و رهنمون می سازد.
  6. عمل صالح: از نظر قرآن، افزون بر ایمان آن چه که می تواند انسان را از ظلمات معنوی رها سازد، اعمال صالح است که کمک شایانی در خروج انسان از ظلمات معنوی به سوی نور معنوی دارد.(طلاق، آیه 11)
  7. قرآن: چنان که گفته شد، هر انسانی به طور فطری دارای نور هدایت فطری عقلی است؛ زیرا صفات الهی در انسان سرشته شده و هر صفتی نوری دارد که هستی بدان وجود یافته و منور شده و مظهریت یافته است.(نور، آیه 35) اما آن چه موجب می شود تا این نور تشدید شود و یا اگر به دلیل فجور دفن و دسیسه و فتیله آن پایین کشیده باشد، دوباره نورانی و تشدید شود، بهره گیری از کتب الهی آسمانی است که نور است. در آخرالزمان این نور حقیقی از قرآن وحیانی بر دل انسان ها می تابد؛ بنابراین هر کسی به قرآن مراجعه و از آن بهره مند شود، نورانی می شود. از همین روست که نور قرآن را عاملی دیگر برای خروج از ظلمات معنوی به نور معنوی گفته اند.(مائده، آیات 15 و 16؛ ابراهیم، آیه 1؛ حدید، آیه 9؛ طلاق، آیه 11)
  8. پیامبران: از نظر قرآن، همان طوری که کتب آسمانی عامل رهایی انسان از ظلمات معنوی و ورود به نور معنوی است؛ پیامبران از جمله حضرت موسی(ابراهیم، آیه 5) و محمد مصطفی (ص) نوری است که انسان را از ظلمات به سوی نور بیرون می آورد.(مائده، آیات 15 و 16) البته با توجه داشت که حضرت محمد مصطفی(ص) خود نوری الهی محض است که به تنهایی رهایی بخش است.
  9. اقرار به ظلم: از دیگر عوامل رهایی از ظلمات معنوی پذیرش اشتباه و خطا و اقرار به ظلم به خویش و دیگران و اصلاح امر است. این گونه است که مورد عنایت الهی قرار گرفته و از ظلمات رهایی می یابد.(انبیاء، آیه 87)
  10. بیداری فطرت: بیداری فطرت از عوامل رهایی از ظلمات معنوی است. البته بسیاری از مردم در هنگام ابتلاء به گرفتاری های سنگین و عذاب ها و مشکلات غیر قابل درمان به طرق عادی و اضطرار شدید است که از هر چیزی قطع امید کرده و به سوی خدا می روند و این گونه خدا به آنان رحم کرده و آنان را از ظلمات رها می سازد؛ زیرا در ابتلائات و گرفتاری خیلی سخت و جانکاه فطرت بیدار می شود و به سوی خدا می رود و خدا نیز دستگیر افراد مضطر می شود و آنان را از ظلمات به سوی نور می برد.(انعام، آیات 63 و 64؛ المیزان، ج 7، ص 133)
  11. تسبیح: از عوامل مهم در رهایی از ظلمات معنوی و حتی حسی تسبیح است. حقیقت تسبیح باور به این است که خدا از هر گونه نقص و عیبی منزه و پاک است و این انسان است که به عوامل گوناگون گرفتار انواع عیوب و نواقص است. چنین آگاهی موجب می شود تا قلب و زبان انسان به تسبیح پروردگار اقدام کند و به سوی او شتاب ورزد. از نظر قرآن، تسبیح و ذکر سبحان الله و سبحانک از مهم ترین عوامل اسراء و عروج انسان به سوی آسمان معنویت و کمالات است.(اسراء، آیه 1) بنابراین، هر کسی که تسبیح گوید خدا او را از ظلمات حسی و معنوی رها می کند و به سوی نور حسی و معنوی بالا می برد و در محیط نور الله قرار می دهد.(انبیاء، آیه 87)
  12. تهلیل: تهلیل به معنای لا اله الا الله گفتن باور به این حقیقت است که جز خدا هیچ کس در هستی معبود نیست و همه کار هستی خدا است. چنین باوری ارتباط انسان را از همه چیز قطع کرده و می برد و تنها به خدا پیوند می دهد. این گونه است که مضطر در تاریکی ها به عنایت الهی رهایی می یابد. البته تسبیح و تهلیل در کنار هم بسیار تاثیر گذار است؛ چنان که گفته شد «ذکر یونسیه» با عبارت قرآنی «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین» از مهم ترین اذکاری است که بصیرت و علم الهی را به انسان می دهد و نورانیت دل او را ایجاد کرده و او را به مراتب عالی عرفانی و مقامات آن می رساند و از هر گونه ظلمات جهل و جهالت و فسق و کفر و عصیان و فجور و مانند آن ها می رهاند و به نور مطلق حقیقی و متاله شدن می رساند.(انبیاء، آیه 87)
  13. تضرع: تضرع به معنای بریدن و التجاء و انابه و گریه به درگاه خدا و پیشگاه الهی مهم ترین راهکار قرآنی برای رهایی از ظلمات و رسیدن به نور است.(انعام، آیه 63؛ انبیاء، آیه 87)
  14. دعا و نیایش: دعا و نیایش به درگاه خدا برای رهایی از ظلمات معنوی عاملی دیگر برای رسیدن به نور معنوی است که در قرآن بدان توجه داده شده است.( نعام، آیه 63؛ انبیاء، آیه 87)

از نظر قرآن کسی که از ظلمات رهایی یافته انسانی شاکر به درگاه خدا بوده و دیگر به کفر و کفران باز نمی گردد و کاری نمی کند تا خدا او را دوباره به سوی ظلمات برگرداند.(انعام، آیه 63)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا