اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنیمقالات

جوامع خیر در کلام نبی و وصی

 samamosبسم الله الرحمن الرحیم

خیر آن چیزی است که انسان از آن بهره مند می شود و در تعالی و تکامل او نقش دارد. بنابراین، آن چیز می تواند نعمت یا به ظاهر حتی شر باشد؛ چرا که خیر باطنی هم چون داروی تلخ است که با همه تلخی اش درمان گر است. برخی از کارها و امور است که خیر کثیر است و خیرات بسیاری را با خود همراه دارد. نویسنده در این مطلب به برخی از اینها اشاره کرده است.

خیر حقیقی

خير، چيزى است كه مورد رغبت همگان باشد؛ مانند عقل، عدل، فضل، چيز نافع، و ضدّش شرّ است. خير بر دو گونه است: 1. «مطلق»، و آن چيزى است كه در هر حال و نزد هر كسى مورد رغبت باشد؛ 2. و خير و شرّ «مقيّد»، و آن اينكه براى يكى خير، و براى ديگرى شرّ باشد؛ مانند مال.

بر اساس آموزه های قرآنی، انسان ها به دلیل محدودیت های ادراکی و فقدان احاطه علمی به امور و اشیا نمی توانند تحلیلی درستی و راستی از خیر و شر در همه امور داشته باشند؛ از این روست که گاه از چیزی کراهت و ناخوش داشته که برای آنان خیر است؛ در حالی که به چیزهایی تمایل و گرایش می یابند که می بایست آن را ناخوش دارند و آن را شر بدانند. خداوند می فرماید: كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ؛ بر شما کارزار واجب شده است، در حالی که برای شما ناگوار است. و بسا چیزی را خوش نمی دارید و آن برای شما خوب است، و بسا چیزی را دوست می دارید و آن برای شما بد است، و خدا می داند و شما نمی دانید.(بقره، آیه 216)

پروردگار جهان با اين لحن قاطع مى گويد كه افراد بشر نبايد تشخيص خودشان را در مسائل مربوط به سرنوشتشان حاكم سازند؛ چرا كه علم آنها از هر نظر محدود و ناچيز است و معلوماتشان در برابر مجهولات همچون قطرهاى در برابر درياست، همانگونه كه در قوانين تكوينى از اسرار آفرينش همه اشياء با خبر نيستند و گاه چيزى را بى خاصيت مى شمرند، در حالى كه پيشرفت علوم فوايد مهم آن را آشكار مى سازد، همچنين در قوانين تشريعى بسيارى از مصالح و مفاسد را نمى دانند؛ لذا ممكن است چيزى را ناخوشايند دارند در حالى كه سعادت آنها در آن است يا از چيزى خشنود باشند، در حالى كه بدبختى آنها در آن است .

آنها با توجه به علم محدود خود در برابر علم بى پايان خداوند نبايد در برابر احكام الهى روى در هم كشند بايد به طور قطع بدانند كه خداوند رحمان و رحيم اگر جهاد و زكات و روزه و حج را تشريع كرده همه به سود آنهاست. توجه به اين حقيقت روح انضباط و تسليم در برابر قوانين الهى را در انسان پرورش مى دهد و درك و ديد او را از محيط هاى محدود فراتر مى برد و به نامحدود يعنى علم بى پايان خدا پيوند مى دهد.

پس خیر حقیقی همانی است که در آموزه های وحیانی اسلام بیان شده است. اگر انسان بر اساس آن رفتار کند می تواند به همه اهداف آفرینش دست یابد.

  1. حکمت، خیر کثیر : برخی از امور است که از آن به خیر کثیر یا جوامع خیر تعبیر می شود؛ یعنی خیری است که در بر دارنده خیرهای بسیاری برای انسان است. خداوند در آیه 265 سوره بقره می فرماید: يُؤتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ؛ خدا به هر كس كه بخواهد حكمت مى‏بخشد، و به هر كس حكمت داده شود، به يقين، خيرى فراوان داده شده است و جز خردمندان، كسى پند نمى‏گيرد.پس حكمت عبارت است از قضاياى حقه‏اى كه مطابق با واقع باشد، يعنى به نحوى مشتمل بر سعادت بشر باشد، مثلا معارف حق الهي در باره مبدأ و معاد باشد، و يا اگر مشتمل بر معارفى از حقايق عالم طبيعى است معارفى باشد كه باز با سعادت انسان سروكار داشته باشد، مانند حقائق فطرى كه اساس تشريعات دينى را تشكيل مى‏دهد.(المیزان، ذیل آیه) بنابراین، داشتن حکمت که شامل احكام شريعت و معارف عقلى و عملى و مانند آن هاست، خیر کثیر برای بشر است؛ زیرا نقش بسیار مهمی در زندگی و خوشبختی مردم دارد. علامه طباطبایی در ذیل آیه در کتاب شریف المیزان می نویسد: حكمت به معناى نوعى احكام و اتقان و يا نوعى از امر محكم و متقن است، آن چنان كه هيچ رخنه و يا سستى در آن نباشد؛ و اين كلمه بيشتر در معلومات عقلى و حق و صادق استعمال مى‏شود، و معنايش در اين موارد اين است كه بطلان و كذب به هيچ وجه در آن معنا راه ندارد؛ و اين جمله دلالت دارد بر اين كه بيانى كه خدا در آن بيان حال انفاق و وضع همه علل و اسباب آن را و آثار صالح آن در زندگى حقيقى بشر را شرح داده، خود يكى از مصاديق حكمت است.
  2. خشیت از خدا، جامع خیر: برخی از امور نه تنها خیر کثیر هستند، بلکه جمع کننده بسیاری از خیرهاست؛ در حقیقت با یک عمل می توان خیر بسیاری را به دست آورد. این امور همانند جوامع الکلم است که همانند یک قانون کلی در بردارنده ده های قانون فرعی و جزیی است. جوامع الخیر نیز این گونه هستند؛ یعنی امری هستند که با در خود خیرهای بسیاری را همراه دارند. از جمله جوامع الخیر می توان به خشیت الهی اشاره کرد. خشیت غیر از خوف است؛ خشیت ترسی است که ریشه در شناخت و معرفت عظمت و جلال الهی دارد. از این روست که خداوند می فرماید: إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء؛ بندگان خدا تنها دانايانند كه از او مى‏ترسند وخشیت می ورزند.(فاطر، ایه 28)راغب اصفهانی در مفردات مى گويد: خشيت به معنى ترسى آميخته با تعظيم است ، و غالبا در مواردى به كار مي رود كه از علم و آگاهى به چيزى سرچشمه مى گيرد و لذا در قرآن مجيد اين مقام مخصوص عالمان شمرده شده است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ذیل واژه خشیت)بنابراین، عالمان واقعى آنهایی هستند كه در برابر وظائف خود احساس مسئوليت شديد دارند. اینان اهل علم هستند نه اهل سخن گفتن؛ چرا كه علم بى عمل دليل بر عدم خشيت در انسان است. امام زين العابدين على بن الحسين (عع ) می فرماید: و ما العلم بالله و العمل الا الفان مؤتلفان فمن عرف الله خافه ، و حثه الخوف على العمل بطاعة الله ، و ان ارباب العلم و اتباعهم (هم ) الذين عرفوا الله فعملوا له ، و رغبوا اليه ، و قد قال الله : انما يخشى الله من عباده العلماء؛ علم و عمل دو دوست صميمى اند، كسى كه خدا را بشناسد از او مى ترسد، و همين ترس او را وادار به عمل و اطاعت فرمان خدا مى كند، صاحبان علم و پيروان آنها كسانى هستند كه خدا را به خوبى شناخته اند و براى او عمل مى كنند، و به او عشق مى ورزند، چنانكه خداوند فرموده : انما يخشى الله من عباده العلماء.( الكافي ج 8 ص 16)امام صادق (ع ) نیز در تفسير همين آيه 28 سوره فاطر می فرماید: فی قول الله عز و جل : ” انما یخشی الله من عباده العلماء ” قال : يعنى بالعلماء من صدق قوله فعله و من لم يصدق قوله فعله فليس بعالم؛ منظور از علما كسانى هستند كه اعمال آنها هماهنگ با سخنان آنها باشد كسى كه گفتار و كردارش هماهنگ نباشد عالم نيست.( اصول کافی ، ج 1 ، ص 44) بنابراین، یکی از مهم ترین خیرها که جامع بسیاری از خیرهای دیگر برای بشر است، همان مقام خشیت نسبت به خداوند است. انسانی که به مقام خشیت برسد، بسیاری از خیرهای دیگر را برای خود رقم می زند. درباره ارتباط عمل با علم امام می فرماید: مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ وَرَّثَهُ اللَهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ؛ هر كس‌ عمل‌ كند به‌ دانسته‌هاي‌ خود، خداوند علم‌ به‌ آنچه‌ را كه‌ نمي داند به‌ او عنايت‌ خواهد فرمود.( بحار الانوار، ج‌ 68، ص‌ 363؛ الفصـول‌ المختارة‌، ج‌ 1، ص‌ 68؛ إحيآء العلوم‌، ج‌ 1، ص‌ 63) پس علم بی عمل فایده ای ندارد؛ اما علمای الهی چون اهل خشیت هستند، نشان می دهد که تحت تاثیر علم خود هستند نه مانند کسانی که یقین دارند ولی انکار می کنند.(نمل، ایه 14) پس خشیت و ترس از خدا به معناى ترس از مسئوليتهائى است كه انسان در برابر او دارد، ترس از اينكه در اداى رسالت و وظيفه خويش كوتاهى كند، و از اين گذشته اصولا درك عظمت آن هم عظمتى كه نامحدود و بى پايان است براى موجود محدودى همچون انسان خوف آفرين است. خشیت همان ترسی است که همراه با احساس مسئولیت است؛ زیرا انسان عالم و دانا واقف و آگاه به مسئولیت های خویش است و از این که نتواند مسئولیت خویش را به درستی در برابر خداوند عظیم و ذوالجلال انجام دهد هراسان و ترسان است. از همین رو گفته می شود که خشيت، زاده و مولود سير در آيات آفاقى و انفسى و آگاهى از علم و قدرت پروردگار، و هدف آفرينش است. پیامبر گرامی(ص) می‌فرمایند: «جِمَاعُ الْخَيْرِ خَشْيَةُ اللَّهِ؛ جمع همه خیر و خوبی‌ها خشیت از خداست.( مجموعه ورام، ج 2، ص 122)
  3. عقل دین، خیر کثیر: انسان همان طوری که نیازمند علم است نیازمند عقل دینی است. عقل دینی غیر از عقل ابزاری است. عقل دین همان است که امام صادق(ع) جنود و لشکریان آن را بیان کرده و امام موسی کاظم (ع) نیز فرموده است: اَلْعَقْلُ ما عُبِدَ بهَ الرَّحْمن و اكْتُسِبَ به الجنان؛ عقل آن چیزی است که بدان خدای رحمان پرستش و بهشت بدان کسب می شود.(اصول کافی، ج 1، ص 11، کتاب عقل و جهل) پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: إِنَّمَا يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَقْلَ لَهُ؛ به درستی که انسان با عقل می‌تواند همه خوبی‌ها را درک کند و کسی هم که عقل ندارد در حقیقت دین ندارد.( بحارالأنوار، ج 74، ص 158، باب 7)
  4. کمک رسانی به دیگران: از دیگر اموری که خیرهای بسیاری را با خود همراه دارد، یکی خیررسانی به دیگران است. از نظر اسلام، انسان در بعد اجتماعی است که به کمال می رسد. از این روست که در آیات قرآنی در کنار عبادات محض چون نماز و روزه بر زکات و انفاق و تعاون و مانند آن بسیار تاکید شده است. اصولا این بعد اجتماعی زندگی هر مسلمان و مومنی است که او را از خسران و زیان ابدی نجات می دهد(سوره عصر) و او را از اسفل سافلین به روضه رضوان الهی و جنات صفات و ذات می رساند.(سوره تین) امیرمومنان علی(ع) در بیانی چیز را به عنوان جوامع الخیر معرفی می کند و می فرماید: ثَلَاثٌ هُنَّ جِمَاعُ الْخَيْرِ، إِسْدَاءُ النِّعَمِ همه خوبی‌ها در این سه چیز جمع شده است: رساندن خیر و خوبی به دیگران.(تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 383، حدیث: 8700)
  5. رعایت عهد و پیمان: آن حضرت (ع) دومین جامع الخیر را رعایت نسبت به عهد و پیمان ها می داند. خداوند در آیاتی بسیار از جمله آیه 2 سوره مائده بر وفاداری نسبت به عقد و عهد تاکید می کند. اصولا انسان با این اصول اخلاقی و مراعات آن است که می تواند انسانیت خود را نشان دهد. در آیات قرآنی از مراتب تقوا سخن به میان آمده که مرتبه عقلی و ابتدایی آن وفا به عهد و عقد است. کسی که به پیمان ها و عقود و عهود خویش پای بند نباشد، از انسانیت خارج است و بی تقوایی او موجب می شود تا به مرتبه تقوای بالاتر و برتر نرسد و از هدایت الهی در قالب دین و وحی بهره مند نشود.(بقره، آیات 2 و 3) به هر حال، امیرمومنان در این باره می فرماید: «وَ رِعَايَةُ الذِّمَمِ» از دیگر جماع خیر، رعایت عهد و پیمانی که انسان بسته است. .(تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 383، حدیث: 8700)
  6. صله رحم : سومین جامع خیری که امیرمنان علی(ع) در این عبارت بیان کرده است، «وَ صِلَةُ الرَّحِمِ» است. البته صله رحم به معنای اتصال و ارتباط با خویشان از مهم ترین آموزه های اجتماعی اسلام است. از این روست که در روایات برای آنان آثاری بسیار از جمله برکت در زندگی و مال و افزایش عمر و مانند آن بیان شده است.پیامبر گرامی (ص) درباره جایگاه خویش و اهل بیت(ع) در حوزه صله رحم می فرماید: انا و علي ابوا هذه الامة؛ من و علی (ع) پدران این امت هستیم.( عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 86 ، علل الشرائع، ج‏1، ص: 128) نکته ای که باید توجه داشت این است که صله رحم واقعی و اساس آن، محبت و مودت حبّ اهل‌بیت(ع) است؛از این روست که در روایات آمده است: «نحن صلة الارحام» ما صله ارحام هستم که تاکید شده است. از راه های صله رحم کردن با اهل بیت(ع) فرستادن صلوات برای آنان است.
  7. نظر: از دیگر جوامع الخیر می توان به نظر کردن دقیق اشاره کرد؛ زیرا با نظر است که انسان می توان حقایق را بشناسد و از باطل و فتنه و شر در امان ماند. خداوند در آیات قرآنی فرمان می دهد که اگر نمی توانید به مقام رویت برسید که حضرت ابراهیم(ع) و دیگران رسیده اند(انعام، آیه 75) دست کم کاری کنید که به مقام نظر برسید.(اعراف، آیه 185 و آیات دیگر) امیرمومنان علی(ع) در سخنی در بیان موارد دیگر جوامع الخیر می فرماید: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فِي ثَلَاثِ خِصَالٍ النَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلَامِ؛ نگاه و سکوت و کلام را بیان می‌فرمایند و بعد هرکدام را هم توضیح می‌دهند.( وسائل الشیعه، ج 12، ص: 197، باب 120) البته نظری مفید و سازنده است که عبرت انگیز باشد. از این روست که آن حضرت (ع) در ادامه می فرماید: «فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فِيهِ اعْتِبَارٌ فَهُوَ سَهْوٌ؛ هر نگاهی که در آن، عبرت نباشد، بیهوده است.
  8. سکوت : دیگر جوامع الخیر سکوت است. این که انسان زبان بربندد و سخن نگوید؛ زیرا بسیاری از گناهان به زبان ارتباط دارد. از همین روست که اگر کسی سکوت کند از بسیاری از گناهان کبیره چون غیبت و تهمت و افترا و دروغ و مانند آن ها در امان خواهد ماند. البته امیرمومنان علی(ع) توضیح می دهد و می فرماید: وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فِيهِ فِكْرَةٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ؛ یکی از خیرها این است که انسان سکوت کند امّا سکوتی که در آن، فکر باشد. پس آن سکوتی خوب است که همراه با تفکر نه خیال بافی باشد. انسان مومن در سکوت خویش به تفکر و به کشف حقایق می پردازد. از این روست که در آیات قرآنی بر تفکر به ویژه در هستی و آفاق و انفس به ویژه در طول شب تاکید می کند. از همین روست که پیامبر(ص) می فرماید: تَفَکُّر السَّاعَةِ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِين سِنَة؛ یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت بی تفکر است. در فضایل ابوذر نیز گفته شده است که : کانَ أَکْثَرُ عِبادَةِ أَبي‌ذَر أَلتَّفَکُرَ و الْأِعتِبارَ؛ ابود بیش ترین عبادتش تفکر و عبرت آموزی بود.
  9. کلام: کلام از دیگر جوامع الخیر است؛ زیرا بسیاری از عبادات نیز مرتبط با کلام است و خداوند بارها خود را به این ستوده است که به انسان قدرت بیان داده است. بنابراین، انسان با کلام و بیان و سخن گفتن می تواند به بسیاری از کارها بپردازد و خیر بسیاری را برای خود فراهم آورد. البته کلامی خوب است که در آن لغو نباشد. از این روست که امام علی(ع) می فرماید: وَ كُلُّ كَلَامٍ لَيْسَ فِيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ؛ آن کلامی که در او یاد خدا نباشد، لغو و بیهوده است. اگر کسی این سه گانه را به درستی مورد بهره برداری قرار دارد در زندگی خود به کمالاتی می رسد که دیگران از رسیدن به آن ناتوان خواهند ماند. از همین روست که آن حضرت(ع) در پایان سخن خویش می فرماید: فَطُوبَى لِمَنْ كَانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلَامُهُ ذِكْراً؛ پس خوشا به حال کسی که نظرش عبرت شد، سکوتش توأم با فکر الهی شد و کلامش ذکر و یاد خدا و دور از غفلت شد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا