اجتماعیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

منافقان و استفاده ابزاري از دين

جريان نفاق، خطرناكترين جريان رايج در جامعه اسلامي است. منافقان درنظر قرآن كريم از كفار بدتر شمرده شده اند و مؤمنان ترغيب شده اند كه جريان نفاق را شناخته و در برابر آن موضع بگيرند.

جريان نفاق، خطرناكترين جريان رايج در جامعه اسلامي است. منافقان درنظر قرآن كريم از كفار بدتر شمرده شده اند و مؤمنان ترغيب شده اند كه جريان نفاق را شناخته و در برابر آن موضع بگيرند.
نويسنده مقاله كوشيده است بطور اجمالي به تبيين روش ها و منش هاي منافقان بپردازد:مطلب را با هم ازنظر مي گذرانيم.

مفهوم و زمينه هاي پيدايي نفاق
نفاق و دورويي پديده اي است كه در هنگام حكومت و حاكميت اسلام پديد مي آيد. اين اصطلاحي است كه در دوره قدرت اسلام در مدينه پديد آمده است. منافق در اصطلاحات قرآني كسي است كه به ظاهر مسلمان است و در باطن، ايماني ندارد و تنها تظاهر به اسلام و دين داري مي كند و تنها براي دست يابي به موقعيت هاي اجتماعي و بهره گيري ا زمنافع دنيوي دين داري و يا فرار ازمجازات و يا كشته شدن به اسلام روي مي آورد و شهادتين را ادا مي كند. بنابراين نفاق پديده اي سياسي و اجتماعي باحضور قوي مصلحت گرايي و منفعت گرايي دنيوي است.

قرآن به مسئله نفاق از جهات و ابعاد مختلفي پرداخته است و براي معرفي آنان و آشناسازي مؤمنان با روش ها و شيوه ها و اهداف جريان نفاق به تحليل و تبيين بينش و نگرش و رفتارهاي آن توجه داده است. از اين رو بازخواني اين تحليل براي شناخت پديده پيچيده اجتماعي نفاق امري ضروري و بايسته است. به ويژه آن كه نفاق به جهت تضاد ظاهر و باطن به سادگي قابل شناسايي و ردگيري نيست و منافقان به جهت دورويي به گونه اي رفتار مي كنند كه ظاهر ايشان حتي از ظاهر مؤمنان به صلاح نزديك تر است. از اين روست كه تنها با تحليل رفتارها و گرايش هاي ايشان امكان شناسايي منافقان از مؤمنان فراهم مي آيد. از آن جايي كه هركس شهادتين را به زبان آورد مسلمان است و با او به عنوان مسلمان برخورد مي شود و از فوايد و آثار دنيوي آن بهره مند مي شود و حقوق شهروندي درباره او رعايت مي گردد به گونه اي كه نمي توان وي را از دست يابي به مسئوليت هاي اجتماعي و سياسي و نظامي بازداشت و يا متهم به امري كرد، دشواري فزاينده اي براي تعامل با اين دسته از افراد در جامعه پديد مي آيد. هركسي را نمي توان متهم به نفاق كرد و يا به اتهامي از دايره اسلام بيرون راند. اين گونه است كه چگونگي تعامل با منافقان دشوار است. اين دشواري به جهت عدم امكان شناسايي آنان است؛ زيرا منافقان هرگز به طور آشكار و علني كفر خويش را آشكار نمي كنند و همواره بر ايمان بلكه شدت ايمان خويش تأكيد مي ورزند. بنابراين كساني كه به طور آشكار و علني با دين اسلام مخالفت مي ورزند هرچند كه در جامعه اسلامي زندگي مي كنند منافق نيستند بلكه كافر و مشرك مي باشند.
راه هاي شناخت منافقان
تنها راه شناسايي و درگيري منافقان دقت و تأمل در رفتارها و گرايش هاي آنان است كه با اصول اسلامي و ايماني در تضاد است. براي شناخت منافقان در هر جامعه اي بازخواني روش تحليل و شناسايي آنان كه در قرآن به كار رفته است مي تواند بسيار مفيد و سازنده باشد. از اين روست كه در اين جا به تحليل قرآن به عنوان يك روش توجه مي شود تا براساس آن در جامعه امروز نيز بتوان منافقان را از شهروندان مؤمن بازشناخت.
قرآن در آيات نخست سوره بقره به تحليل رفتارها و منش ها و كنش ها و حتي عقايد ايشان مي پردازد تا مؤمنان نسبت به منافقان و جريان نفاق با آگاهي و اطلاع بيشتري برخورد كنند و از آسيب هاي جدي و خطرناك آن ها خود و جامعه ايماني را حفظ كنند؛ زيرا جريان نفاق به جهت دوگانگي و دورويي بدتر از كافران و مشركان هستند و ضربه هايي كه ايشان به جامعه و ايمان مردم وارد مي سازند سخت تر و جانكاه تر است. از اين رو خداوند نفاق را كفر خطرناكي ارزيابي مي كند كه از درون جامعه بر آن خنجر وارد مي سازد و به همين دليل شدت تهديد خداوند نسبت به آنان بيشتر از تهديد كافران است.خداوند مي فرمايد كه منافقان به جهت كفر نفاق خويش در پايين ترين درجات دوزخ خواهند بود و درك الاسفل مكاني است كه خداوند براي منافقان فراهم آورده است.
خداوند در سوره بقره مردم را به سه دسته تقسيم مي كند. نخست به افراد مومن و يا متقي اي اشاره مي كند كه به جهت سلامت فطرت خويش از اين آمادگي برخوردارند كه ايمان واقعي را كسب كنند و از هدايت كتاب الهي بهره بگيرند. دسته دوم كافراني هستند كه به جهت فساد فطرت و از دست دادن سلامت فطري خويش از تقواي هنجاري دور شده اند و هرگونه تهديد و تشويقي آنان را به راه نمي آورد. بنابراين كساني هستند كه چه آنان را هشدار باش بدهند و يا ندهند همان راه خويش را مي پيمايند و از آن باز نمي گردند؛ زيرا شخصيت ايشان به گونه اي شكل گرفته و كامل شده است كه ديگر سخن حق را نمي توانند بشنوند و يا بفهمند و يا تحت تأثير هشدارها و انذار تغيير مسير دهند. ابزارهاي شناختي ايشان تحليل رفته است. گوش هايشان سنگين شده و زنگارهاي گناه آن را پر كرده و مهر بر آن نهاده است به گونه اي كه راه شناختي از راه گوش بر آن بسته شده است. بر چشم هايشان نيز پرده اي قرار گرفته است كه همان زاويه ديد و نگرش ايشان را تشكيل مي دهد و همه چيز را از آن پرده مي نگرند. اين گونه است كه پرده دنيا همه چيز را به شكلي نشان مي دهد كه از باطن آن خبري نيست و ناتوان از دقت و تامل از راه چشم در مسايل پيراموني هستند. اين گونه است كه عقل و قلب ايشان نيز ناتوان از تحليل درست مسايل است و ميان انذار و عدم انذار فرقي نمي گذارد.
در اين تحليل، بخش ديگري از جامعه و شهروندان اسلام وجود دارد كه از آنان به عنوان منافقان ياد مي كند و درباره ايشان در حوزه اعتقادي مي فرمايد: و من الناس من يقول آمنا بالله و باليوم الاخر و ما هم بمومنين يخادعون الله و الذين آمنوا و مايخدعون الا انفسهم و ما يشعرون؛ برخي از مردمان كساني هستند كه مي گويند به خدا و روز آخرت ايمان داريم در حالي كه مومن نيستند آنان مي خواهند با اين كار خدا و مومنان را بفريبند و خدعه و نيرنگ بزنند ولي آنان تنها خودشان را مي فريبند و به اين مطلب آگاه نيستند.(بقره آيه 8 و 9)
استفاده ابزاري از دين
در آيه نخست سوره منافقون در تحليل علت اين كه به اسلام روي آورده و شهادتين را به زبان مي آورند مي گويد: اذا جاءك المنافقون قالوا نشهد انك لرسول الله و الله يعلم انك لرسوله و الله يشهد ان المنافقين لكاذبون اتخذوا ايمانهم جنه؛ هنگامي كه منافقان نزدت مي آيند مي گويند كه ما شهادت مي دهيم كه تو رسول خدايي و خدا مي داند كه تو رسول اويي ولي خداوند درباره منافقان شهادت و گواهي مي دهد كه آنان دروغگويند و ايمان را تنها براي ابزار برگزيده اند.
بنابراين منافقان از ايمان و دين به عنوان ابزار استفاده مي كنند. تعبير به اين كه آنان شهادت به رسالت و توحيد را تنها براي جنه و سپر اختيار كرده اند نشان مي دهد كه ايشان در جامعه احساس خطر مي كردند و براي اين كه خود را در دژ امني قرار دهند و از آسيب هاي احتمالي از سوي دين و دينداران در امان بمانند به شهادتين روي آورده و ايمان اختيار كرده اند. در حقيقت دين ابزاري است كه در پناه آن مي كوشند تا خود را از مومنان و جامعه ايماني حفظ كنند. به همين دليل گفته شد كه نفاق زماني در جامعه شكل مي گيرد كه اسلام و ايمان در قدرت باشند و كافران براي رهايي از فشارهاي قدرت اسلام به دين روي مي آورند تا در پناه آن خود را از هرگونه گزندي حفظ كنند. اين گزند تنها از قدرت جامعه ايماني محتمل است. هرچند كه ممكن است كه اين گزند و آسيب توهمي و نادرست باشد ولي تنها ترس از اسلام و جامعه ايماني است كه برخي از شهروندان را وادار مي سازد كه خود را در ظاهر مطابق با جامعه و سازگار و همراه با آن نشان دهند در حالي برخلاف آن ايمان داشته و حركت مي كنند.
در آيه 16 سوره مجادله نيز به همين مسئله اشاره كرده و تحليل مي كند كه علت روآوري منافقان در جامعه ايماني به ايمان و اسلام تنها ترس است و براي حفظ خويش سپر و زره اسلام را برتن كرده اند تا با آن از آسيب هاي اجتماعي در امان بمانند.
جريان نفاق، جرياني است كه دين را ابزار خويش قرار مي دهد و با نگاه دين ابزاري به آن رو مي آورد. اين جريان از جريان هاي مخفي و زير زميني است. به سخن ديگر از خصوصيات و ويژگي هاي جريان نفاق حركت هاي زيرزميني و مخفي آنان است. به هدف ضربه زدن و جلوگيري از افزايش قدرت اسلام به اسلام رو مي آورند تا از داخل بر پيكر آن ضربه وارد سازند. از اين روست كه هدف از ورود به ايمان و اسلام تنها پناه بردن به سپري است كه در پناه آن بتوانند از درون تهديدات خود را عملي سازند و به اهداف خويش دست يابند. از اين روست كه هم در آيه16 سوره مجادله و هم در آيه 2سوره منافقان سخن از گرفتن جنه و سپر اسلام براي سد و بستن راه خدا به ميان آمده است: اتخذوا ايمانهم جنه فصدوا عن سبيل الله.
منافقان و محافل سري
در آيات سوره مجادله به حركت هاي زيرزميني آنان و برگزاري محافل سري توطئه اشاره مي كند. در آين آيات به خوبي و روشني تبيين مي شود كه اهل نفاق، انسان هايي محفلي هستند و از توده مردم دور بوده و همواره فعاليت ها و نقشه ها و برنامه هاي خويش را در محافل و از راه آن پيش مي برند. اين گونه است كه آنان را اهل نجوا معرفي مي كند. نجواگرايان كساني هستند كه براي توطئه در محافل خاصي گرد مي آيند. قرآن در گزارشي كه از محتواي نجواي آنان در محافل سري و زيرزميني مي دهد مشخص مي كند كه اين محافل براي تعالي و تكامل جامعه و يا براي افزايش هنجارهاي اجتماعي نيست بلكه همواره در اين محافل سري توطئه مي شود كه چگونه حدود الهي دور زده شود و قوانين نقض و زير پا گذاشته شود و يا چگونه با رهبري جامعه مي توانند مبارزه كنند.
خداوند مي فرمايد: با آن كه به ايشان هشدار داده شده است كه از ايجاد محافل سري پرهيز كنند و اقدام به راه اندازي تشكيلات محفلي نكنند ولي آنان اين كار را انجام مي دهند و از هر آن چه نهي و بازداشته مي شوند به همان سمت و سو مي روند. محتواي سخنان ايشان در اين محافل نيز سه مسئله است: گناه و ناهنجاري و قانون شكني و تجاوز به حريم قانون و سرپيچي از فرمان هاي رهبري جامعه: الم تر الي الذين نهوا عن النجوي ثم يعودن لما نهوا عنه و يتناجون بالاثم والعدوان و معصيت الرسول.
قرآن مشكل عمده شناسايي منافقان و اهل محفل را در اين مي داند كه از نظر ظاهري افرادي ظاهر الصلاح هستند و اگر اين روش هاي محفلي آنان نبود امكان نداشت كه ايشان شناخته شوند؛ زيرا افرادي هستند كه هنگام رو به رو شدن با رهبري جامعه چنان به پيامبر احترام مي گذارند و بر او سلام و تحيت مي فرستند كه حتي خداوند آن گونه به پيامبرش سلام نمي رساند. (مجادله آيه8) روش چاپلوسي آنان اين گونه است كه همه را فريب مي دهد. بنابراين روشي كه موجب مي شود تا منافقان شناخته شوند برگزاري محافل سري و انجمن هاي مخفي و زير زميني توطئه است. (همان)
در اين محافل دوستان شيطان و اولياي وي گرد مي آيند و در محفل حزب الشيطان به توطئه مي پردازند. از اهدافي كه در اين محافل دنبال مي شود فراهم آوردن بسترها و زمينه هايي براي حزن و اندوه مؤمنان و دلسرد كردن آنان و ضربه زدن به جامعه ايماني و مؤمنان است. (مجادله آيه10)آنان با مال و ثروتي كه دارند به توطئه اقدام مي كنند. (مجادله آيه 17) و بر اين باورند كه از نظر بينشي و نگرشي در سطح عالي تري از مردم قرار دارند و چيزهايي كه آنان مي فهمند و مي دانند از آموزه هاي وحياني برتر است. انديشه ها و تفكرات خويش را برخاسته از عقل و حكمت مي شمارند و آموزه هاي وحياني را چيزي جز سفاهت برنمي شمارند. (مجادله آيه 18 و بقره آيه 12 و 13)
از نظر اجتماعي برنامه هاي خويش را برنامه هاي اصلاحي برمي شمارند كه براي جامعه مفيد و سازنده است؛ زيرا اين برنامه داراي خاستگاه عقلاني است و از هرگونه سفاهت و بي خردي به دور مي باشد. (بقره آيه 11)
در محافل و انجمن سري و شيطاني خويش دمي از توطئه دست نمي شويند و رفتارهاي مؤمنان كه بر پايه آموزه هاي وحياني است را رفتارهاي قابل تمسخر برمي شمارند. (بقره آيه 14) مؤمنان و جامعه ايماني و رهبري را به تمسخر مي گيرند و درباره روش ها و برنامه هاي وي به نقد استهزايي مي پردازند و رهبري را به ساده لوحي متهم مي كنند كه همواره هر چيزي را كه از ايشان مي شنود مي پذيرد و بدون اعتراض گوش مي دهد. از اين رو رهبري را به ساده لوحي متهم مي كنند و مي گويند كه وي فردي اذن است. اذن كسي است كه همه سخنان را به دقت گوش مي دهد و حتي به سخنان ياوه و چرند و دروغ آنان توجه مي كند و به نوعي انساني زودباوري است كه گوش به ديگري مي سپارد و هرچه ديگري گفت عمل مي كند.
توطئه هاي آنان بر اين اساس و هدف است كه رهبري جامعه را در اختيار بگيرند و با نام دين بر مردم حكومت كنند. خود را به جهات برتري در اموال و ثروت و شمار پيروان و طرفداران و فرزند مردماني ارجمند مي يابند كه مي بايست زمام امور كشوري و جامعه را به دست گيرند و مؤمنان را كه از نظر ايشان مردماني سفيه و نابخرد هستند از مراكز قدرت بيرون برانند بلكه پله پله و گام به گام چنان پيش روند كه حتي مؤمنان را از مرزهاي جغرافيايي كشور اسلام بيرون برانند و آنان را آواره و سرگردان نمايند. (منافقون آيه 8)
اين ها بخشي از تفكرات و روش ها و شيوه هايي است كه منافقان در جامعه ايماني در پيش مي گيرند و قرآن با تحليل گفتارها و رفتارها و انديشه هاي ايشان كوشيده است تا شناختي درستي از ايشان به دست دهد و مردمان و مؤمنان را از آسيب ها و خطرات ايشان دور سازد. باشد با به كارگيري اين آموزه هاي وحياني جامعه ايماني خود را از شر نفاق و منافقان حفظ كنيم و توطئه هاي محفلي ايشان را با ناكامي مواجه سازيم.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا