اجتماعیاخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیسیاسیمعارف قرآنی

الفت، بزرگ ترین سرمایه اجتماعی

بسم الله الرحمن الرحیم

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تالیف میان قلوب، بزرگ ترین سرمایه انسانی – اجتماعی است که هیچ بهایی ندارد؛ زیرا اگر انسان بخواهد میان افراد اجتماع جز از راه تالیف قلوب کاری کند، اگر همه سرمایه های زمین و دنیا را هزینه کند، به آن دست نمی یابد؛ زیرا انسجام اجتماعی و ایجاد گرایش های مثبت میان مردم با پول به دست نمی آید؛ چرا که این امور با پول، بلکه با همه ثروت های زمینی دست یافتنی نیست.

نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی قرآن بر آن است تا عوامل ایجادی تالیف قلوب و آثار آن را در انسجام اجتماعی و همدلی و همراهی امت را تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

نقش احسان و انفاق در انسجام اجتماعی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همان اندازه که ایمان به خدا و اعمال صالح عبادی خاص چون نماز نقش اساسی در سعادت دنیوی و اخروی انسان دارد، زکات و انفاقات مالی به عنوان یک عمل صالح در این امر تاثیرگذار است، هر چند که در مرتبه دوم از اصالت و تاثیرگذاری است، ولی نوعی معیت و همراهی با ایمان و اعمال عبادی دارد.(بقره، آیات 2 تا 5)

خدا در قرآن، بر انفاق و احسان مالی در قالب واجب و مستحب بسیار تاکید دارد تا جایی که آن را یکی از مهم ترین عوامل در سعادت دنیوی و اخروی و رهایی از دوزخ بر می شمارد و از زبان دوزخیان می گوید: ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین و لم نک نعطم المسکین؛ چه چیزی شما در دوزخ کشاند؟ می گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و ما از اطعام دهندگان به مسکین نبود.(مدثر، آیات 41 تا 44)

از آموزه های وحیانی قرآن به دست می آید که انفاقات مالی به ویژه احسان مالی نقش موثری در انسجام اجتماعی بلکه حتی در جلب دشمنان و مخالفان و دفع شرور آنان دارد؛ از همین روست که جزو مستحقان صدقات به ویژه زکات واجب پرداخت مال به آنان در راستای تالیف قلوب است.(توبه، آیه 60)

بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، نمی توان  تاثیرات احسان و انفاق و صدقات در ایجاد انسجام اجتماعی و تالیف قلوب را نادیده گرفت.

اما از نظر قرآن، این همه مطلب نیست؛ زیرا هر چند که احسان و انفاق مالی می تواند در ایجاد انسجام اجتماعی و تالیف قلوب موثر باشد؛ ولی این احسان و انفاق مالی تنها سطحی از انسجام و تالیف قلوب را موجب می شود؛ چرا که آن چه نقش اساسی دارد، امری دیگر است که می بایست آن را به عنوان منشاء و خاستگاه انسجام اجتماعی و تالیف میان قلوب امت را مطرح کرد. پرسش این است که این خاستگاه کجاست؟

خدا خاستگاه تالیف قلوب و انسجام امت

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، خدا خاستگاه و منشاء هر خیری است؛ زیرا خدا خاستگاه هر کمالی است. خدا نه تنها کل الکمال و تمام آن است، بلکه او خاستگاه هر کمالی است که در دیگران ظهور می کند؛ زیرا همه هستی مظاهر اسماء حسنی و کمالی الهی است؛ این بدان معناست که شرور و نقص و عیب هر چند من «عندالله» است، اما «من الله» نیست؛ زیرا این امور به سبب عدم ظرفیت مخلوقات است؛ زیرا خدا به هر موجودی کمال بایسته و شایسته اش را به تمام معنا اعطا کرده و نسبت به او کم نگذاشته است.(طه، آیه 50)

یکی از کمالات «الفت میان دو چیز» است به طوری بدون تنش و تضاد و درگیری در مسیر کمالی قرار گرفته و برای کمال یک دیگر یاری و کمک کنند. الفت رابطه ای مثبت میان دو چیز برای تحقق تناسب و ظهور کمالات در فرآیند نصرت و یاری رسانی است.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، الفت میان قلوب، به عنوان یک امر کمالی با خاستگاه الهی است. درحقیقت این خدا است که میان قلوب تالیف ایجاد می کند: و الف بین قلوبهم؛ و خدا میان قلوب ایشان الفت ایجاد کرد.(انفال، آیه 63)

آثار تالیف قلوب از نظر قرآن

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، اگر میان قلوب انسان ها الفتی ایجاد شود، به طور فطری قلوب سالم یک دیگر را برای رسیدن به کمالات یاری و نصرت می رساند و درقالب نوعی ولایت متقابل به یک دیگر در رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی و رهایی از شقاوت دنیوی و اخروی کمک می کنند.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، این تالیف اگر میان قلوب انسان ها باشد، بهترین شرایط کمالی را ایجاد می کند. البته از نظر قرآن، تالیف میان «قلوب» باید اتفاق بیافتد تا تاثیرات مثبت خود را داشته باشد؛ زیرا «قلب» که مرتبه ای از مراتب نفس انسانی است دارای کارکردهای پنج گانه تفقه و تعقل و تدبر و تذکر و تبصر است. در حقیقت این قلب است که به عنوان مرکز اندیشه و انگیزه، موجب شناسایی حق و خیر و گرایش به آن را موجب می شود؛ زیرا قلب سالم باقی بر فطرت الهی، قوه شناختی و گرایشی انسان است که او را به سوی اهداف خلقت رهنمون می کند واز خروج و دور شدن نسبت به آن اهداف باز می دارد. بنابراین، وقتی میان قلوب انسانی تالیف ایجاد شود، شرایط میان این قلوب چنان بهبود می یابد که با کم ترین هزینه و بیش ترین بهره به یک دیگر کمک می کنند تا اهداف متعالی کمالی در آنان به نهایت بلوغ و کمال برسد و آن را در خویش تحقق بخشد. این گونه است که از خسران و زیانی رها می شوند که هر انسانی درمدت کوتاه عمر خویش در دنیا با آن مواجه است؛ زیرا وقتی تالیف قلوب میان انسان ها ایجاد شود، قلب هر انسانی بر اساس فطرت نسبت به خیر و حق شناختی صحیح می یابد و بدان گرایش پیدا می کند. از آن جایی که قلوب انسان از نظر ادارکی و گرایشی در یک سطح نیستند، به طور فطری تفاوت هایی در سطح شناختی و گرایشی افراد ظهور می کند. پس با توجه به این تفاوت ها تالیف قلوب موجب می شود تا قلب ها به یک دیگر کمک کنند تا شناختی بالغ و جامع و کامل به دست آورند و گرایش به سوی حق و کمال در آنان تقویت شود.

به سخن دیگر، تالیف قلوب موجب می شود تا هر یک از افراد در این مجموعه در قالب مشاوره و مشورت یا ارائه طریقت و راهنمایی بلکه حتی دستگیری و ایصال به حق و حقیقت، یار و یاور دیگری باشد. پس نوعی نصرت و یاری در قالب ولایت متقابل تحقق می یابد و هر کسی نسبت به دیگری احساس مسئولیت می کند. پس نه تنها دراندیشه نجات و رهایی خویش و رسیدن به کمالات و سعادت ابدی خویش بر می آید و آن را در قالب ایمان وعمل صالح به نمایش می گذارد، بلکه به اعتبار مسئولیت متقابل ولایی، به توصیه نسبت به حق و توصیه به صبر در مشکلات تا رسیدن به نتیجه می پردازد و این گونه خویش و دیگران را از خسران ابدی نجات می دهد و به کمال سعادت می رسد و می رساند.(عصر، آیات 1 تا 3)

از نظرقرآن، قلوبی که با هم الفت یافته اند، در همه امور پشتیبان هم هستند و چیزی نمی تواند میان آنان رخنه کند و آنان را در جهات مختلف حرکت دهد و تضاد و تناقضی را میان آنان ایجاد کند؛ بلکه آنان منسجم در همه امور در برابر دشمنان قرار گرفته و موانع را از سر راه بر می دارند؛ زیرا رابطه میان آنان بس استوار است تا جایی که به سبب همین الفت قلوب در میدان های جنگ بیست نفر ایشان در برابر دویست نفر می ایستند و صد نفر  ایشان در برابر هزار نفر مقاومت می کنند.(انفال، آیات 63 تا 65)

البته از نظر قرآن، همان طوری که ایمان و تقوای افراد یک امت در یک سطح نیست، هم چنین سلامت قلوب افراد یک امت در یک سطح نیست؛ بلکه برخی با قلب سلیم و برخی دیگر دارای قلب سالم هستند. این تفاوت ها در میان قلوب موجب می شود تا به همان میزان «الفت میان قلوب» متفاوت باشد. بر این اساس، اگر بخواهیم یک امتی را رده بندی کنیم می بایست گفت که میان همان امت نسبت های مختلف و گوناگونی از نظر سطح «الفت» وجود خواهد داشت. برخی از افراد که دارای قلب سلیم هستند، از سطحی عالی تر در ساحت الفت برخوردار هستند، بنابراین، بهترین وضعیت را در راستای نصرت و ولایت با هم خواهند داشت. این سطح عالی الفت در قالب مقاومت در برابر دشمن و مشکلات ظهور و بروز می کند؛ زیرا صبر این افراد بیش تر از دیگران است. از همین روست که بیست در برابر دویست و صد در برابر هزار قرار می گیرند.

اما اگر افراد دارای قلب سالم باشند، از نظر ایمان و تقوا در درجه ضعیف تری قرار دارند. این گونه است که الفت میان آنان نیز ضعیف تر و سست تر و استقامت و صبر در میان آنان نیز به همان مراتب کاهش می یابد و ضعف و سستی در اموری چون مقاومت و صبر در برابر دشمن خودش را نشان می دهد. از همین روست که خدا در ادامه همین آیات پیش گفته می فرماید به سبب ضعف در همان مساله قلب و تقوا و ایمان و نیز الفت قلوب ، اینان در برابر دشمن صد دربرابر دویست هستند وهزار در برابر دو هزار.(انفال، آیه 66)

پس از نظر قرآن، تالیف قلوب میان افراد امت یکسان نیست، بلکه هر چه سلامت قلب وایمان و تقوای افراد اجتماع بیش تر باشد، تالیف میان آن قلوب بیش تر است تا جایی که هیچ گونه تفرقه میان آنان نخواهد بود و کسی نمی تواند در میان آنان نفوذ و رخنه کند و صبرو استقامت ایشان را کاهش دهد؛ از همین رو اگر پیامبران را یک جا جمع کنید هرگز میان آنان اختلافی نخواهد بود و سخن و رفتاری متضاد و دوگانه نخواهند داشت؛ زیرا دارندگان قلب سلیم و ایمان وتقوای عالی این گونه هستند؛ در برابر کسانی که سلامت قلب ایشان کم تر باشد وایمان و تقوای آنان نیز کم تر باشد، به همان میزان نیز انسجام اجتماعی ووحدت و مقاومت آنان نیز کاهش می یابد.

ارزش معنوی الفت قلوب مومنان

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، برخی از چیزها بهایی مادی ندارد و نمی توان برایش بها و قیمتی گذاشت؛ زیرا این چیزها دارای ارزش و بهای معنوی است. از جمله چیزهایی که بهای مادی و دنیوی برای آن نمی توان مطرح کرد، الفت میان قلوب است؛ از همین روست که خدا می فرماید: لو انفقت ما فی الارض جمیعا ماالفت بین قلوبهم و لکن الله الف بینهم انه عزیز حکیم؛ اگر همه آن چه در زمین است انفاق می کردی تا بین قلوب آنان الفت ایجاد کنی، الفتی ایجاد نمی شد، ولی خدا بین قلوب آنان الفت ایجاد کرد؛ زیرا خدا عزیز حکیم است.(انفال، آیه 63)

اصولا محبت و دوستی را نمی توان با پول ایجاد کرد، بلکه نوعی ارتباط روحی و روانی میان افراد است. از نظر قرآن، افرادی که از نظر روحیات به هم نزدیک هستند به دیگر گرایش دارند؛ از همین روست که خبیث با خبیث و طیب با طیب گرایش دارد. بر همین اساس، کافر به کافر و مومن به مومن گرایش دارد. البته هر چه درجه ایمانی قوی تر باشد و شخص دارای تقوای عالی تر، نسبت میان این دسته افراد قوی تر خواهد و الفت و محبت میان آنان شدیدتر خواهد بود.

با توجه به آموزه های وحیانی قرآن، که الفت را از خاستگاه و منشای الهی می داند، می بایست گفت که هیچ عاملی دیگر بیرونی نمی تواند میان دو قلب یا قلوب الفت ایجاد کند. از همین روست که به پیامبر(ص) می فرماید این الفت باخاستگاه الهی است.(همان)

البته باید توجه داشت که هر چند که پیامبر(ص) نمی تواند با ثروت همه زمین میان قلوب افراد الفت ایجاد کند؛ اما دراین آیه این حقیقت نفی نشده است ایشان به عنوان مظهر اسماء الله و خلیفه الله نتواند تالیف قلوب کند. پس از نظر قرآن، پیامبر(ص) به عنوان مظهر اسماءالله و خلیفه الله در مقام مظهریت ربوبیت می تواند همان طوری که تعلیم و تزکیه و تطهیر کند(توبه، آیه 103؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) هم چنین می تواند چنان تاثیرگذار باشد که میان قلوب تالیف والفت ایجاد کند.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، امور معنوی هم چون تالیف قلوب هر چند که مال به دست نمی آید، هر چند که مال می تواند بستری باشد تا تالیف قلوبی ایجاد شود، اما حقیقت تالیف قلوب با پول تحقق نمی یابد؛ زیرا امر معنوی را نمی توان با امر مادی ایجاد کرد.

به سخن دیگر، امور مادی تنها بستری برای تحقق شرایط تالیف قلوب ایجاد می کند، نه این که خود عامل تحقق آن باشد و به عنوان علت در نظر گرفته شود. بر این اساس می بایست گفت که اگر در قرآن از تاثیرات مال و انفاق مالی برای تالیف قلوب سخن گفته (توبه، آیه 60) به معنای ایجاد تالیف قلوب با مال نیست، بلکه به معنای تاثیر مثبت مال در این امر یا به معنای بستر سازی است.

توضیح این که خدا در قرآن درباره تزکیه نفس می فرماید انسان ها می بایست برای تزکیه نفس خویش تلاش کنند و مجاهدت داشته باشند؛ اما در همان حال می فرماید که تزکیه نفس تنها به دست خدا است و هیچ کس نمی تواند خویش را تزکیه کند: لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی ما یشاء؛ اگر فضل الهی و رحمتش بر شما نبود هیچ یک از شما هرگز تزکیه نمی شد؛ ولی خدا هر که را خواهد تزکیه می کند.(نور، آیه 21)

به نظر می رسد که همین مطلب درباره تالیف قلوب محقق باشد که با انفاق مالی تالیف قلوب صورت نمی گیرد، بلکه تالیف قلوب کار خدا و مظاهر اتمّ از معصومان (ع) است. پس آن چیزی که درآیه 60 سوره توبه بیان می شود، آن که مال می تواند بستری برای تالیف قلوب باشد؛ چنان که تزکیه مال وصدقات مالی بستری برای تزکیه روحی و روانی است؛ چرا که مال انفاقی را زکات دانسته اند؛ زیرا هم موجب افزایش و نمو و رشد مال می شود، و هم این که موجب تاثیر برای تزکیه نفس است.

به هر حال، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، تالیف قلوب کار خدا و مظاهر اتم اوست و این با مال به دست نمی آید و ایجاد نمی شود، زیرا مال و ثروت علت تالیف قلوب نیست.

هم چنین ازنظر آموزه های وحیانی قرآن، تالیف قلوبی که خدا میان قلوب مومنان ایجاد می کند، موجب می شود تا مومنان چنان از انسجام برخوردار باشند که چون کوهی دربرابر دشمن استقامت ورزند و به یک دیگر در کمال یابی یاری و کمک کنند.

از نظر قرآن، الفت میان قلوب مومنان و انسجام کامل میان ایشان بزرگ ترین سرمایه اجتماعی امت اسلام است که خدا به امت اسلام هدیه کرده و آنان را توانمند ساخته تا در برابر دشمنان «ید واحده» باشند.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا