اعتقادی - کلامیعرفانفلسفیمعارف قرآنی

نگره قرآن به تکامل معکوس

تاکنون بسیار از تکامل سخن گفته و شنیده اید. داروین با بیان تکامل انواع کوشید تا ارتباط منسجم و ارگانیکی میان موجودات مختلف کره زمین جست و جو کند.

سخن از این که پس از پدیداری آب در زمین چگونه موجودات تک یاخته ای پدیدار شده و در پی آن در یک فرایند طولانی موجودات چند سلولی و بی مهره داران و انواع جانوران آبزی و سپس خشکی زی پدیدار شده اند از مسایل پیش پا افتاده علمی است که مویدات و شواهد عینی بسیار دارد و سنگواره های آن ها به دست آمده است.
اما کم تر از تکامل معکوس سخن به میان آمده است. بی گمان تکامل انواع و اقسامی دارد که شاید بتوان از تکامل معکوس که در نوعی وزغ آمریکای لاتین مشاهده شده سخن گفت که زمانی به 27 سانتی متر و در نهایت پس از بلوغ و جفت گیری به ۴ سانتی متر کاهش می یابد. 

در گزارش کیهان در این باره می خوانیم : قورباغه ای عجیب که بر خلاف سایر موجودات در دوران بلوغ رشد معکوس دارد و همین رشد معکوس موجب کاربرد آن در درمان دیابت نوع دوم می شود، کشف شد.
دانشمندان دریافته اند در پوست این قورباغه ترکیبی وجود دارد که می توان از آن برای تولید داروهای موثر در درمان بیماران مبتلا به دیابت نوع دوم استفاده کرد. در کنار این ویژگی استثنایی، این قورباغه دارای ویژگی عجیب دیگری نیز هست.
این قورباغه که در آمریکای جنوبی زندگی می کند دوران نابالغی خود را با رشدی سریع طی می کند و در زمان کوتاهی به 27 سانتیمتر می رسد اما در ادامه و در دوران بلوغ با کاهش قابل توجه قد همراه شده و اندازه آن تنها به 4 سانتیمتر می رسد! این فرآیند عجیب موجب تحریک قورباغه در انتشار انسولین می شود.
نسخه ترکیبی از این ماده موسوم به pseudin-2 را می توان در تولید داروهای جدید و موثر در درمان دیابت نوع دوم به کار برد.
دانشمندان دانشگاه الستر و دانشگاه امارات عربی این نسخه ترکیبی را مورد آزمایش قرار داده و با نتایج امیدوار کننده ای نیز روبرو شده اند. آنها دریافتند که این ترکیب در این قورباغه موجب حفاظت پوست از عفونتها می شود… 
در گزارش دیگری نیز نوعی رفتار خاص در برخی از انسان ها گزارش شده است که یکی از آن ها مرتبط به خانواده ای در روستای ترکیه است که عکس های آنان در اینترنت نیز موجود است. در این گزارش آمده است: 
پژوهشگران ترکیه ای، راز خانواده عجیبی که همگی اعضای آن «چهار دست و پا» راه می روند را کشف کردند.این خانواده ی شش نفری که ساکن استان ختا در ترکیه هستند همانند میمون روی چهار دست و پا راه می روند و زبان ویژه خود را دارند.
دانشمندان پس از سه سال تحقیق سرانجام دریافتند علت این پدیده شگفت انگیز، فعال شدن ژنی به نام VLDLR است این ژن نمی گذارد خانواده شش نفره «اولاش» که با ازدواج خویشاوندی تشکیل شده روی دو پا راه بروند. این پدیده به افتخار کاشف راز آن «سندروم اونورتان» نام گذاری شده است
این مساله در اخبار علمی به کرات مطرح شده و می شود که برخی از موجودات در یک روند تکاملی معکوس قرار می گیرند. 
اما پرسش این نوشتار این است که آیا می توان از تکامل معکوس در قرآن چیزی یافت و آیا مدارک و شواهدی در گزارش ها و یا تحلیل های قرآنی می توان یافت که بر این مساله دلالت داشته باشد؟
تکامل عروجی و هبوطی
تکامل معکوس می تواند در دو شکل اتفاق افتد. به این معنا که در آیات قرآنی و گزارش های آن مواردی یافت می شود که نشانه های از تکامل معکوس در آن به روشنی مشهود است. 
در قرآن به دو شکل سقوط و هبوط آدمی اشاره شده است. گاه در حوزه امور معنوی اتفاق می افتد و آدمی از مقامی که در آن قرار دارد سقوط و هبوط می کند همانند سقوطی که برای برخی از صاحب منصبان اتفاق می افتد و از مقام و منصبی که در اختیار دارند و یا از امتیازاتی که از آن بهره مند بوده اند می افتند. 
این نوع از هبوط و سقوط را قرآن درباره آدم و ابلیس گزارش می کند و موارد بی شمار دیگری را نیز گزارش می کند که شخص یا جامعه ای دچار هبوط اخلاقی و انسانی شده و از مقام انسانیت فرو افتاده اند که از جمله ایشان می توان به سقوط بلعم باعورا و سامری اشاره کرد و حتی برخی از پیامبر نیز دچار نوعی هبوط امتیازی و مقامی شده و بر اساس آن تنبیه و مجازات شده اند که از جمله ایشان حضرت ذالنون یعنی یونس (ع) که پس از توبه توانست به مقام خویش بازگردد. این هر چند که در تفسیر و تحلیل قرآنی ترک اولی دانسته شده است ولی برآیندی از هبوط و سقوط معنوی است.
سقوط گاهی دیگر می تواند فیزیکی باشد که از آن به تکامل معکوس یاد می شود. هبوط در اصطلاح و کاربردهای قرآنی معنای عام دارد و هر چند که بیش تر درباره امور معنوی کاربرد دارد ولی کاربرد آن به گونه ای است که شامل سقوط فیزیکی و مادی نیز می شود به این معنا که هر هبوطی می تواند سقوط به شمار آید و مراتبی از سقوط فیزیکی را به همراه داشته باشد ولی این گونه نیست که هر سقوطی به معنا و مفهوم هبوط و سقوط معنوی باشد. از این روست که همراه با هبوط می تواند سقوط فیزیکی و معنوی نیز صورت گیرد اما خلاف آن نادرست است.
به هر حال آن چه دغدغه این نوشتار است مساله تکامل معکوس است که آیا در آدمی اتفاق می افتد؟
به نظر می رسد که چنین باشد و تکامل معکوس نه تنها امری ممکن و شدنی در آدمی است بلکه بر پایه گزارش های قرآنی این امر اتفاق افتاده است و مردمانی دچار تکامل معکوس در همین دنیا شده اند.
برخی بر این باورند که این نوع تکامل معکوس شاید در میان انسان ها نیز اتفاق بیافتد ولی نه در شکل فیزیک و ظاهر زیستی ایشان بلکه در نوع شخصیت و شاکله وجودی ایشان صورت می گیرد. ولی با توجه به گزارش ها وشواهد قرآنی می توان گفت که این تکامل معکوس در فرآیند سریع و اعجازی در همین دنیا در حوزه فیزیک انسانی اتفاق افتاده و موجبات تغییر ماهیت شده است.
در مباحث فلسفی این مساله مطرح است که آیا انسان نوع الانواع است که در زیر مجموعه آن موجودی دیگری نیست یا این که خود جنسی از اجناس است که دارای نوع می باشد؟
از نظر فلسفی و منطقی تاکنون این گونه تصویر شده است که انسان نوع الانواع است و دیگر زیر مجموعه ای برای آن متصور نیست. ماهیت او به گونه ای است که چیز دیگری را بر نمی تابد. بنابراین فیزیک آدمی اجازه نمی دهد که آن را جنس بدانیم و همانند حیوان که جنس است آن را بشناسیم و یا بشناسانیم. با این تصور نمی توان از تکامل و تکامل معکوس یاد کرد.
اما استاد حسن زاده آملی بر این باور بود که آیات قرآنی دلالت بر این دارد که انسان بر خلاف تصور متداول که نوع الانواع دانسته شده جنس بلکه جنس الاجناس است. به این معنا که خود در مقامی قرار می گیرد که در زیر مجموعه خود چندین جنس و یا دست کم نوع را دارا می باشد.
وی ادامه می دهد که شاید بتوان برای ماهیت آدمی تصویری چون جنس منفرد و یا نوع منفرد به دست داد و گفت که هر شخص از اشخاص آدمی خود نوع منحصر به فرد است همانند چیزی که درباره خورشید منظومه شمسی گفته می شود که خورشید منظومه شمسی خود نوع منحصر به فرد است. چنین مطلبی را استاد درباره فرشتگان چون جبرئیل مطرح می سازد و آنان را نوع منحصر به فرد می شمارد.
به نظر ایشان آدمی از قابلیت و ظرفیت چنانی برخوردار می باشد که می تواند به انواع مختلف تغییر ماهیت وجودی دهد. خداوند آدمی را در حالت اعتدال و استوا آفریده است که این حالت می تواند به دو شکل وجودی هم در حوزه معنویت و هم در حوزه فیزیک تغییر ماهیت دهد و به هریک از دو سو گسترش یابد. از این روست که هم از نظر معنوی می تواند هبوط کند و هم از نظر مادی و فیزیکی می تواند سقوط کند و به شکل جانوران بلکه پست تر از ایشان در آید و فاقد هر گونه عقل و ایمان گردد. 
وی در تفسیر آیه اذا الوحوش حشرت ( تکویر آیه 5) این احتمال را می دهد که مراد می تواند وحوش آدمی باشد که در رستاخیز بر انگیخته می شوند. از این رو اگر در قرآن سخن از حشر وحوش است به معنای آن نیست که جانوران و حیوانات محشور می شوند بلکه شاید مراد این باشد که انسان ها به اشکال مختلفی در می آیند و حشر می شوند. برخی از ایشان به شکل گاو پلنگ شتر می شوند و یا ترکیبات دیگری از جانوران را به خود می گیرند.
در روایات چندی به این مساله اشاره شده است که برخی از انسان ها در زمانی که در این دنیا به سر می برند تغییر ماهیت می دهند ولی از آن جایی که این فرآیند به آرامی انجام می شود برای همگان مشخص و معلوم نیست و تنها انسان هایی که از چشم برزخی برخوردار باشند ماهیت متحول و متغیر ایشان را می بیند. از این دست می توان به روایتی اشاره کرد که در بسیاری کتب درباره ماهیت برخی از حاجیان آمده است. زمانی که یکی از اصحاب از کثرت حجاج سخن به میان می آورد و از ضجیج ایشان خوشحال می شود امام صادق (ع) دستی بر چشم ایشان می کشد تا بتواند پس این چهره فیزیکی ایشان را بنگرد که چگونه تغییر ماهیت داده است. در آن زمان است که وی گروهی جانور از خوک و خرس و میمون و مانند آن را می بیند و به ماهیت و هویت جدید و خودساخته آنان آگاه می شود و این گونه است که در می یابد ما اكثر الضجيج و اقل الحجيج " چقدر فرياد زياد است و چقدر حاجی كم … (بحارالانوار علامه مجلسی ، ج 24 ، ص 124)
استاد آیت الله حسن زاده آملی با استفاده از آیات قرآنی بر این باور بود که هر کسی شاکله و هویت وجودی خود را می سازد و آدمی در آغاز تولد در حالت استوا و اعتدالی با ظرفیت ها و توانمندی های بسیاری است که می تواند به هر شکلی در آید و هر کسی به اختیار خویش می تواند هویت خویش را بسازد و برای خود ماهیت منحصر داشته باشد. برخی از این افراد و بلکه بسیاری از ایشان جانوری چند گانه هستند که از آن به جانوران ترکیبی یاد می شود مانند کسانی که خلق سگی و گرگی و میمون و مانند آن ها رشد می کند و جانورانی عجیب و شگفت را پدید می آورند این همان چیزی است که قرآن از آن به " کالانعام بل هم اضل " ( اعراف آیه 179)از آنان یاد شده است. این گونه است که خداوند برخی بلکه بسیاری از آدمیان را چون جانوران و بلکه " بل هم اضل" معرفی می کند؛ زیرا برخی از ایشان به شکل چند حیوان وحشی و درنده خو تغییر ماهیت و هویت می دهند.
به نظر ایشان می توان در باره نسخ گروهی از بنی اسرائیل به میمون و بوزینه و یا خوک همین مساله را مطرح کرد که آنان انسان هایی بودند که در سیر تکاملی خویش به میمون و بوزینه و یا خوک رسیدند.( مائده آیه 60) خداوند در این باره می فرماید: قلنا لهم كونوا قرده خاسئین ( اعراف آیه 164)
به نظر می رسد که اینان در یک فرآیند طبیعی تغییر ماهیت و هویت داده بودند و بوزینه شده بودند و تنها خداوند آن چیزی را که آنان بدان تبدیل و تغییر ماهیت داده بودند را آشکار و به اعجازی فرایند آشکار سازی را سرعت بخشیده بود. این همان کاری است که در طی الارض اتفاق می افتد و زمان و مکان در هم پیچیده می شود و مانند مساله خلقت پرندگان به دست حضرت عیسی (ع) که فرآیند در هم پیچیده می شود نه آن که حذف شود. بنابراین خداوند تنها با اعجاز آن فرایند را در هم پیچید تا آن چه را که واقعا بدان تغییر ماهیت و شکل داده بودند را سرعت بخشد و به شکل فیزیکی در چشم و وجود آید.
هر چند که مفسران درباره كيفيت مسخ اختلاف نظر دارند؛ با این همه بيشتر آنان در ذيل يكى از آياتى كه درباره اصحاب سبت آمده تصريح دارند كه مسخ آنها جسمانى بوده و آنان به‌صورت ميمون و خوك درآمدند، به‌گونه‌اى كه مردم نيز آنان را با اين هيئت مشاهده كردند. حتى برخى از مفسران گفته‌اند: مردان آنها به‌صورت ميمون هاى نرينه و زنانشان به ميمون هاى مادينه مسخ شدند.
صدرالمتألهين نيز با بيان استدلالى، بر اين باور است كه مسخ اين قوم مى‌تواند جسمانى باشد و دليلى بر استحاله آن نيست.( تفسير صدرالمتالهين، ج‌3، ص‌472.( در برابر قول اول، گروهى با استناد به اينكه مسخ جسمانى مستلزم بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه است گفته‌اند: مسخ نمى‌تواند جسمانى باشد، بلكه قلوبشان مسخ شد. اما علامه طباطبايى ضمن پذيرش استحاله بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه، مسخ را از مصاديق آن ندانسته و قول اول را‌مى‌پذيرد. (الميزان، ج‌1، ص‌206.)
بنابراین نمی توان گفت که این تکامل معکوس اتفاق نیافتاده است، بلکه این تکامل معکوس در آدمی اتفاق افتاده و برخی از همین انسان های کنونی بنابر گزارش قرآن در دوره ای تغییر ماهیت داده و به شکل جانوران و وحوش در آمدند و مدتی نیز در زمین بسر بردند و شاید هنوز همان گونه زیست می کند و شاید همین خوکان و بوزینگان باقیمانده همان آدمیان تکامل معکوس یافته باشند. در هر حال تحقیق علمی در این حوزه هنوز هم جا دارد و می توان با بررسی عملی دانست که آیا در موجودات و جانوران کنونی زمین هم چون خوکان و بوزینگان می توان تکامل معکوس آدمی را جست. به سخن دیگر شاید آن چه داروین در پی آن بود می بایست در تکامل معکوس میان آدمی و بوزینگان و خوکان می جست. به ویژه که از نظر علمی ثابت شده است که شباهت های بسیاری میان خوکان و بوزینگان و آدمیان است و بر همین اساس است که تحقیقات علمی و پزشکی بر این جانوران انجام می شود.
به هر حال برای آدمی ماهیتی دست نخورده است که می تواند خود را فراتر از فرشتگان کروبی و علیین برساند و از جبرییل بالاتر رود و یا خود را چنان پست و خوار سازد که جانوری به پایش نرسد. این همان تغییر تکاملی در هویت و ماهیت آدمی است.
بنابراین اگر سخن از تکامل آدمی است می تواند این مفهوم را نیز داشته باشد که هر کسی خود را چنان می سازد که می خواهد و در نهایت شاید برتر از فرشته یا پست تر و گمراه تر از حیوانی شود و این بستگی به اختیار او دارد و این تکامل می تواند به شکل هبوطی و سقوطی و تکامل معکوس باشد و یا به شکل برتر جویی و فرابشری شدن به گونه ای که به انسان کامل دست یابد که خلیفه الهی است.
در رستاخیز آدمی با تصویر و هویت و شکلی که خود ساخته است محشور می شود و این همان حشر حیوانات و جانورانی است که اصل ایشان انسان بوده است و در سیر تکاملی معکوس به مقام " اولئک کالانعام بل هم اضل " ( اعراف آیه 179) رسیده است.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا