اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیحقوقیمعارف قرآنیمقالات

اطاعت محسنان از والدین

بسم الله الرحمن الرحیم

والدین در فرهنگ قرآنی از جایگاهی بس والا بهره مند هستند، به طوری که نه تنها فرزندان تابع ولایت الهی آنان هستند، بلکه لازم است تا در همه امور جز شرک از ایشان اطاعت کرده و هرگز سخنی اعتراضی حتی در سطح «اف» به سبب سختی تکالیف و مسئولیت هایی ندانشته باشند که از سوی والدین به ویژه در کهنسالی بر دوش و گرده آنان گذاشته می شود.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ولایت والدین موجب می شود تا وضعیت فرزندان در برابر والدین همانند وضعیت بندگان در برابر خدا باشد. نویسنده بر آن است تا این مسئولیت و تکلیف فرزندان در قبال والدین را بر اساس آموزه های وحیانی قرآن تبیین کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

سطوح و درجات ولایت الهی

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ولایت های همه در یک سطح نیست؛ از همن روست که ولایت الهی سطح عالی و ولایت های دیگر تابع آن است.

توضیح این که از نظر آموزه های وحیانی قرآن، ولایت سرپرستی و حاکمیت تنها برای خدا(شوری، آیات 9 و 28) و مظاهرش(احزاب، آیه 6) است. شکی نیست که امامان معصوم(ع) از مظاهر اتم و اکمل الهی هستند و به سبب متاله و خدایی بودن، به عنوان مظهر الهی، از ولایت الهی برخوردار هستند؛ البته غیر از آنان کسانی دیگر هستند که آنان نیز از ولایت الهی به عنوان مظهریت در سطح محدودی برخوردار هستند، به عنوان نمونه مومنان به عنوان بهره مند از سطحی از خدایی شدن، از ولایت متقابل نسبت به یک دیگر برخوردارند که در فریضه امر به معروف و نهی از منکر به خوبی تجلی می کند.(توبه، آیه 71)

هم چنین از نظر قرآن، والدین به عنوان مظهریت در خالقیت، از ولایتی سرپرستی و حاکمیت برخوردار هستند و همان طوری که اطاعت از خدا و رسول الله (ص) و معصومان(ع) واجب است، اطاعت از والدین در همه امور جز در شرک، واجب است؛ چنان که خدا می فرماید: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ؛ و به انسان سفارش كرديم كه به پدر و مادر خود احسان و نيكى كند، ولى اگر آنها با تو دركوشند تا چيزى را كه بدان علم ندارى با من شريك گردانى از ايشان اطاعت مكن! سرانجامتان به سوى من است و شما را از حقيقت آنچه انجام مى‏ داديد باخبر خواهم كرد.(عنبکوت، آیه ۸)

در جایی دیگر نیز می فرماید: وَإِنْ جَاهَدَاكَ عَلَى أَنْ تُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَصَاحِبْهُمَا فِي الدُّنْيَا مَعْرُوفًا وَاتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ أَنَابَ إِلَيَّ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ و اگر تو را وادارند تا در باره چيزى كه تو را بدان دانشى نيست به من شرك ورزى از آنان فرمان مبر! ولى در دنيا به خوبى و معروف با آنان معاشرت كن! و راه كسى را پيروى كن كه توبه‏ كنان به سوى من بازمى‏ گردد! و سرانجام بازگشت‏ شما به سوى من است؛ و از حقيقت آنچه انجام مى‏ داديد، شما را با خبر خواهم كرد.(لقمان، آیه ۱۵)

از این آیات به دست می آید که ولایت والدین فراتر از ولایت های دیگر است؛ هر چند که در سطح ولایت الله یا ولایت معصومان(ع) نیست؛ اما شکی نیست که سطح ولایت والدین از سطح ولایت مومنان بالاتر و نزدیک به سطح اطاعت از معصومان(ع) است.

از نظر قرآن، سطوح ولایت با اولویت مشخص است و انسان می بایست به این سطوح توجه داشته باشد؛ بنابراین، به صرف این که شخص دارای ولایت است، نمی توان سطح ولایت او را با ولایت الله یا ولایت معصوم(ع) یکسان و برابر دانست؛ خدا به صراحت درباره سطوح متنوع و متعدد ولایت می فرماید: النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ؛ پيامبر به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است؛ و همسرانش مادران ايشان هستند؛ و خويشاوندان طبق كتاب خدا بعضى نسبت به بعضى اولويت دارند؛ و بر مؤمنان و مهاجران مقدم هستند، مگر آنكه بخواهيد به دوستان مؤمن خود وصيت‏ يا احسانى كنيد و اين در كتاب خدا نگاشته شده است.(احزاب، آیه۶)

از این آیه به دست می آید که ولایت دارای سطوح و درجات متنوعی است؛ و از همین روست که اولویت با کسانی است که دارای ولایت قوی تر و سطح و درجه ای بالاتر هستند. در میان خویشان بی گمان اولویت با والدین سپس با همسران سپس با فرزندان است. بنابراین، در مسائل مالی و غیر مالی می بایست به این اولویتها توجه شود؛ چنان که در طبقات ارث سخن از سطوح است، در ساحت ولایت نیز سطوح ولایت است. از همین روست که خدا در وصیت مالی والدین را بر دیگران اقرباء مقدم می دارد.(بقره، آیات 83 و 180؛ نساء، آیه 36)

مصادیق احسان به والدین

خدا در قرآن بارها بر احسان به والدین تاکید کرده است؛ زیرا بسیاری از برکات و نعمت های مادی و معنوی، دنیوی و اخروی در سایه احسان به دست می آید.

البته دست یابی به مقام محسنین بسیار سخت است؛ زیرا لازم است تا شخص چنان در احسان فرو رود که صفت احسان جزو ملکات و مقومات هویتی و وجودی او باشد. برای دست یابی به مقام محسنین می بایست شخص از خیالبافی تفاخری(نساء، آیه 36) و تکبر و خودپسندی و خودبزرگی بینی دست بردارد و با تواضع در عالی ترین سطح آن؛ یعنی با «جناح الذل» همانند مرغ مادر بال گستر باشد تا همگان از نیکی و احسان او بهره مند شوند. این بال گستری نسبت به والدین می بایست به شدت مراعات شود. خدا می فرماید: وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ؛ پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر خود احسان كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها حتى اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا آن دو را رحمت كن! چنانكه مرا در خردى پروردند.(اسراء، آیات ۲۳ و ۲۴)

از نظر آموزه های قرآنی، یکی از عوامل موثر در دست یابی به معنویات عالی، احسان به والدین در شرایط سخت است که همان پیری و کهنسالی یکی از آن موارد است. بسیاری از مقاماتی که اشخاص کسب می کنند، به سبب اطاعت از والدین است. به عنوان نمونه آیت الله بهجت فومنی به سبب اطاعت از والدین به مقامات رسید؛ زیرا او به حکم والد تنها به واجبات بسنده می کرد و فرمان پدر را در حالی که در نجف بود، بی کم و کاست اطاعت می کرد و بر خلاف آن به مستحبات نمی پرداخت. مقام معظم رهبری(مدظله العالی) نیز این گونه بود.

امام خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علميه قم به تحصيلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آيت الله العظمى بروجردى، امام خمينى، شيخ مرتضى حائرى يزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که يک چشم پدر به علت «آب مرواريد» نابينا شده است، بسيار غمگين شدند و بين ماندن در قم و ادامه تحصيل در حوزه عظيم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در ترديد ماندند. امام خامنه اى به اين نتيجـه رسيدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمايند. ايشان در اين مـورد مى گويند: «به مشهد رفتم و خداى متعال توفيقات زيادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظيفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفيقى داشتم، اعتقادم اين است که ناشى از همان بّرى «نيکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». امام خامنه اى بر سر اين دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتيد و آشنايان افسوس مى خوردند که چرا ايشان به اين زودى حوزه علميه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آينده چنين و چنان مى شدند!… امّا آينده نشان داد که انتخاب ايشان درست بوده و دست تقدير الهى براى ايشان سر نوشتى ديگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آيا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولايت امر مسلمين خواهد رسيد؟! ايشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ايام تعطيل يا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصيلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتيد بزرگ حوزه مشهد بويژه آيت الله ميلانى ادامه دادند. همچنين ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصيل و مراقبت از پدر پير و بيمار، به تدريس کتب فقه و اصول و معارف دينى به طلـّاب جوان و دانشجويان نيز مى پرداختند.

همین اطاعت از والدین است که پیامبران از جمله حضرت یوسف(ع) را به مقامات بزرگی از جمله عزیز مصریان می رساند؛ زیرا خدا او را به عنوان محسنین معرفی می کند که پاداش احسان خویش را از خدا دریافت کرده است.(یوسف، آیه 56)

حضرت یوسف(ع) عنایت خاصی به والدین خویش داشت که در آیات قرآنی مشخص است. احسان او به والدین به این بود که پیش از درخواست والدین، برای آنان کاری را انجام می داد تا جایی که محبت آن حضرت(ع) در دل والدین چنان قوی شد که حسادت برادران انگیخته شد.

امام صادق (ع) در روایتی، معنای احسان به والدین را این‌گونه تبیین فرموده‌اند: الإِحسَانُ أَن تُحسِنَ صُحبَتَهُمَا وَ أَن لَا تُکَلِّفَهُمَا أَن یَسأَلَاکَ شَیئاً مِمَّا یَحتَاجَانِ إِلَیهِ وَ إِن کَانَا مُستَغنِیَینِ؛ احسان آن است که به نیکی با آنان هم‌نشینی کنی و آنان را به زحمت نیندازی که اگر به چیزی احتیاج دارند، آن را از تو بخواهند ؛ یعنی پیش از آنکه خواستۀشان را به زبان بیاورند، نیازشان را بفهمی و برطرف کنی، هرچند بی‌نیاز باشند و خودشان هم بتوانند، نیازشان را برطرف کنند.(کافی، ج‏2، ص157)

افرادی که والدین دارند می بایست قدردان این نعمت باشد، زیرا یکی از آسان‌ترین و مؤثّرترین راه‌های جلب رحمت الهی و پیشرفت در سیر و سلوک و مقامات معنوی، احسان به پدر و مادر است. لذا اولیای خدا بر این امر اهتمام بسیاری داشتند و از این راه در پی تقرّب به خدا بودند و اگر چنین فرصتی نداشتند، غبطه می‌خوردند. برخی گفته اند: به همراه مادر سال‌‌خوردۀ خود به کربلا مشرف شده بودم. در حرم حضرت سیدالشهدا (ع) بالای سرِ مادر خود ایستاده بودم و زیارت‌نامه می‌خواندم. مادرم قدِ خمیده‌ای داشت و من برای اینکه او صدایم را بشنود، سرم را پایین آورده بودم. یک وقت نگاهم به اطراف افتاد و دیدم مرحوم آیت‌الله گلپایگانی (ره) ایستاده‌اند و گویا با من کار دارند. تمام حواس ایشان متوجه من بود. خدمت ایشان رسیدم و عرض کردم: شما با من فرمایشی دارید؟ فرمودند: نه، داشتم نگاه می‌کردم به این خدمتی که به مادر خود می‌کنی و به این توفیقی که خدا به تو داده است. مادر سال‌خورده‌‌ات را به کربلا آورده‌ای و این‌طور مؤدّبانه ایستاده‌ای و برای او زیارت‌نامه می‌خوانی. به این توفیقی که داری حسرت خوردم؛ زیرا من سه‌ساله بودم که پدرم را از دست دادم و نه‌ساله بودم که مادرم از دنیا رفت. ای کاش من از این نعمت برخوردار بودم و از این راه می‌توانستم مقامات معنوی را طی کنم.

امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: وَ لیَطلُبِ الرَّجُلُ حَاجَتَهُ‏ عِندَ قَبرِ أَبِیهِ‏ وَ أُمِّهِ؛ مرد باید حاجت خود را در نزد قبر پدر و مادرش بخواهد.( خصال، ج‏2، ص618)

روزی یکی از اساتید بزرگوار را در گلزار شهدای شهر قم دیدم. ایشان در کنار قبری نشسته‌ بود، عمامه را برداشته بود و صورت خود را بر قبر می‌مالید. مزاحم ایشان نشدم. وقتی کارش تمام شد، در مسیر که می‌رفت، نزدیک رفتم و سلام کردم. ایشان به من فرمود: این قبر مادرم بود. بنده گرفتاری سختی داشتم، راه‌های مختلفی را طی کردم تا گرفتاری‌ام برطرف شود، ولی به نتیجه نرسیدم. کسی به من سفارش کرد که اگر می‌خواهید مشکل شما برطرف شود، کنار قبر پدر یا مادر خود متواضعانه صورت خود را به خاک قبر او بمالید و از خدا حاجت بخواهید.

مرحوم آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره) می‌فرمودند: روزی هنگام ظهر، مادرم گفت: پدر را برای ناهار صدا کن به طبقه بالا رفتم تا پدر را صدا بزنم، دیدم در حال مطالعه به خواب رفته اند، اگر ایشان را صدا نمی زدم ، شاید مادرم ناراحت می شد و اگر بیدارش می کردم، شاید موجب رنجش پدر می شد.

خم شدم، لب‌هایم را کف پای پدر گذاشتم و چند بوسه زدم تا اینکه به آرامی بیدار شده و فرمودند: شهاب الدین!  تو هستی؟

گفتم: بله آقا!

پدرم وقتی این علاقه و احترام من را دید، دستش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: پسرم، خدا عزتت را زیاد کند و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد.

مرحوم آیت‌الله العظمی شهاب الدین مرعشی نجفی(ره) می فرمودند: هرچه دارم از برکت آن دعای پدر است.(حجت‌الاسلام فرحزاد، برنامه سمت خدا‌؛ هزار و یک نکته اخلاقی از دانشمندان، اکبر دهقان، ص 277)

از آیات قرآنی به دست می آید که احسان به هر کسی و هر شکلی آثار دنیوی دارد؛ بنابراین عنایت به والدین در قالب احسان می تواند دنیای شخص را نیز آباد کند و سعادت دنیوی او را نیز تضمین کند.(نحل، آیه 30؛ زمر، آیه 10) خدا می فرماید: فَآتَاهُمُ اللهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ؛ خدا به آنان ثواب دنیا و ثواب نیک آخرت را می دهد؛ و خدا محسنین را دوست می دارد.(آل عمران ، آیه 148)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا