اجتماعیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنی

اصول اساسی و وظایف حکومت ولایی

بسم الله الرحمن الرحیم

تمدن نوین اسلامی می بایست در چارچوب مبانی، اصول و قواعد الهی – اسلامی شکل گیرد که شارع مقدس بیان کرده است؛ بنابراین، نمی توان بدون مراجعه به منبع اصلی؛ یعنی الثقلین: کتاب الله و عترت (ع) از تمدن اسلامی سخن گفت؛ زیرا کتاب الله تنها در سایه «تبیین» پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) در قول و فعل قابل کشف است. از همین روست که در آموزه های وحیانی قرآن، اقامه عدالت قسطی به عنوان یکی از اساسی ترین اصول امت اسلامی، در گرو کتاب الله و رهبران الهی قرار داده شده است؛ زیرا بدون همراهی کتاب الله و عترت(ع) هرگز نمی توان ره به جایی برد و مقصود را در مقصد به آغوش کشید.

با نگاهی به حکومت ولایی پیامبر(ص) و امیرمومنان امام علی(ع) می توان این هماهنگی و همراهی را به خوبی در تحقق مقصود یافت. امروزه نیز تحقق تمدن اسلامی در گرو حکومتی است که بر اساس ولایت قرآنی رهبران الهی سامان یافته باشد و مشروعیت خویش را از ولایت الهی امام زمان(عج) به عنوان استمرار ولایت الله به دست آورده باشد؛ چنان که ولایت فقیه در تفسیر شیعی چیزی جز استمرار ولایت الهی با تجویز عام معصوم(ع) برای دارندگان شرایط حکم امام حسن عسکری(ع) نیست که فرمود: «وَاَمّا مَنْ کانَ مِنَ الفُقَهاءِ صَائِنا لِنَفْسِهِ حافِظاً لِدینِهِ مُخالِفاً لِهَواهُ مُطیعاً لِاَمرِ مَولاهُ فَلِلْعَوامِ اَنْ یُقَلِّدُوهُ…؛ هر یک از فقها که بر نفس خود مسلّط باشند و دین خود را حفظ کنند و با هوای نفس خود مخالفت ورزد و امر خدا را اطاعت کند، بر همگان واجب است که از او تقلید نمایند».(وسائل الشیعة، ج 27، ص 131، ح 33401) پس ولیّ فقیه به عنوان حجت الهی منصوب منصوص تنها کسی است که حاکمیت ولایت الهی را دارا است؛ چنان که حضرت مهدی(عج) در توقیع شریف خویش می نویسد: «فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلیکُمْ وَاَنَا حُجةُ اللهِ علیهم؛ ایشان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدایم.»(کتاب الغیبة، ص 290، ح 247؛ کمال‌الدین و تمام النعمة، ج 2، ص 483، باب 45، ح 4)

اصول اساسی حکومت اسلامی از نظر قرآن

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حاکمیت اسلامی به عنوان حکومت ولایی الهی می بایست اصول زیر را به عنوان مبانی اساسی حکومت بشناسد و برای تحقق آن تلاش کند؛ زیرا مشروعیت وجودی و بقایی حکومت ولایی در گرو این مبانی اصلی است:

  1. حق محوری: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، حق مطلق خدای تعالی است(فصلت، آیه 53) و هر چیزی که بوی از حقانیت می برد، دارای خاستگاهی الهی است.(هود، آیه 17؛ یونس، آیه 94؛ بقره، آیه 147) بنابراین، وقتی از حق سخن به میان می آید، هر چیزی که دارای خاستگاه الهی باشد؛ و اگر از چنین خاستگاهی برخوردار نباشد، حق نخواهد بود، بلکه ضد آن یعنی باطل بر آن اطلاق می شود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن، همه امور از جمله قوانین می بایست دارای خاستگاه الهی باشد. البته ممکن است کاشف این قوانین الهی، فطرت الهی انسان باشد که با تعقل و تفقه به دست می آید؛ زیرا قلب سلیم انسان بر اساس هدایت فطری(طه، آیه 50؛ شمس، آیات 7 و 8) حق شناس و حق گرا است و می تواند با تعقل و تفقه حق را بشناسد و گرایش های خویش را سامان دهد؛ زیرا حقیقت عقلانیت رشید چیزی جز شناخت خدا و حرکت در مسیر صراط مستقیم عبودیت در چارچوب شریعت الهی نیست که قلب سلیم با تعقل و تفقه بدان می رسد و این گونه انسان را از شقاوت دنیوی و اخروی نجات می دهد.(بقره، آیه 130؛ حجرات، آیه 7؛ شمس، آیات 7 تا 10) هم چنین از نظر قرآن، ممکن است کاشف این قوانین الهی، نقل وحیانی باشد که از طریق پیامبران در قالب شرایع اسلامی به انسان می رسد. از نظر قرآن، محتوای این نقل وحیانی این است که مطابق با کشفیات قلب سلیم است که با تعقل و تفقه به دست می آید.(روم، آیه 30) از همین روست که اگر انسان از یکی از دو شیوه بهره مند شود و مطابق با کشفیات یکی از آن ها فلسفه و سبک زندگی خویش را سامان دهد، بی گمان نجات می یابد؛ هر چند که اکثریت مردم به این دو کاشف حق و حقیقت بی توجه هستند و بر اساس هواهای نفسانی فلسفه و سبک زندگی خویش را سامان می دهند و به شقاوت دنیوی و اخروی گرفتار می آیند.(ملک، آیه 10؛ فرقان، آیه 44) بنابراین، از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر حقی را می بایست در هدایت های تکوینی و تشریعی الهی جست و فلسفه و سبک زندگی خویش را بر اساس آن سامان داد تا به سعادت دنیوی واخروی ابدی دست یافت. در همین راستا لازم است تا حکومت نیز حق محور باشد و هر چیزی را از خاستگاه حق یعنی حق الله بگیرد و به دنبال تحقق آن باشد. از آیات قرآنی به دست می آید که هر حکومت ولایی الهی که در طول تاریخ شکل گرفته بر مبنای این اصل شکل گرفته است که که خواسته های حق تعالی را در میان انسان و امت تحقق بخشد؛ زیرا حقوق اساسی انسان چیزی جز حقوقی نیست که خدا برای انسان قرار داده است. در آموزه های وحیانی قرآن، حقوق بسیاری برای انسان به عنوان حق فطری بیان شده که شامل: حق حیات(مائده، آیات ۳۲ و ۴۵؛ انعام، آیه ۱۵۱)، حق سکونت، حق ازدواج(نساء، آیات ۳ و ۲۵ و 127؛ بقره، آیات ۲۲۸ تا ۲۳۲)، حق مهریه(بقره، آیات ۱۷۸ و ۲۳۷)، آزادی عقیده (بقره، آیه ۲۵۶؛ آل عمران ، آیه ۲۰؛ انسان، آیات ۳ و ۲۹)، آزادی اندیشه (بقره، آیات ۲۱۹ و ۲۶۶ ؛ آل عمران، آیه ۱۱۹) ، حق تجارت(نساء، آیه ۳۲؛ بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۵ و ۲۷۸؛ ال عمران، آیه ۱۳۰ ؛ نساء، آیه ۲۹ و ۱۶۱؛ روم، آیه ۳۹)، حق استفاده از طبیعت و نعمت های آن(بقره، آیات ۲۲ و ۲۹؛ اعراف، آیات ۱۰ و ۳۲)، حق تصمیم‌گیری (آل عمران، آیه ۱۵۹؛ انفال، آیه ۵۳؛ رعد، آیات ۱۱ و ۱؛ شوری، آیه ۳۸)، حق تغذیه (حاقه، آیه ۳۴؛ مدثر، آیه ۴۴؛ فجر، آیه ۱۸؛ بلد، آیات ۱۴ تا ۱۶)، حق حضانت (بقره، آیات ۲۳۲ و ۲۳۳؛ طلاق، آیه ۶؛ بقره، آیه ۲۳۳)، حقوق آوارگان(بقره، آیه ۱۹۱ و ۲۴۶؛ توبه، آیه ۱۳؛ حج، آیات ۳۹ و ۴۰)، حق دادرسی و دسترسی عادلانه به قضا(نساء، آیات ۵۸ و ۱۰۵)، حق دفاع از خود در برابر ظالم(حج، آیات ۳۹ و ۴۰)، حق عبادت(علق، آیات ۹ و ۱۰)، حق قصاص(بقره، آیات ۱۷۸ و ۱۷۹)، حق مالکیت(بقره، آیات ۱۸۸ و ۲۷۴ و ۲۷۹)، حق وطن و مسکن مورد اطمینان(بقره، آیات ۸۴ و ۲۴۶؛ حج، آیه ۴۰) و مانند آنها می شود. حکومت ولایی اسلامی می بایست این حقوق را بشناسد و برای احقاق آن تلاش کند.
  2. عدالت محوری: از دیگر اصولی که مبنای حکومت ولایی است، عدالت محوری است؛ زیرا از نظر آموزه های وحیانی قرآن، هر چیزی می بایست در جای حق خودش قرار گیرد که خدا برای آن مقدر کرده است. بنابراین، دولت اسلامی می بایست حق را بشناسد و همه تلاش خویش را داشته باشد تا عدالت در همه ابعاد فراگیر خویش اقامه و اجرا شود. دولت اسلامی نه تنها می بایست عدالت را اقامه و احقاق کند، بلکه می بایست دیگران را نیز به عدالت امر کند؛ زیرا حکومت الهی به عنوان خلیفه الله دارای ولایت بر همه مردمان است؛ بنابراین می تواند از این ولایت الهی خویش بهره گیرد و دیگران را به امر به عدالت کند. به سخن دیگر، اگر ولایت مومنان نسبت به یک دیگر است؛ اما ولایت حکومت ولایی خلیفه الله شامل همه انسان ها می شود و خلیفه الله به عنوان ولی الله از این حق برخوردار است تا دیگران را به آن امر کرده و فرمان دهد و در صورت تخطی از عدالت آنان را مجازات کند. بر همین اساس است که ولی الله و خلیفه الله می تواند مردمان بیرون از دایره حکومت اسلامی را نیز به عدالت دعوت و خواهان عدالت درباره همگان باشد و در صورتی که مستکبران و ظالمانی دیگران را به ظلم و استضعاف بکشند، می تواند علیه آنان قتال کند و آنان را مجبور به عمل به حق و عدالت کند.(نساء، آیه 75) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عدالت در همه ابعاد به عنوان «اقرب للتقوی» می بایست از سوی مومنان مورد توجه قرار گیرد و دولت اسلامی به عنوان «قوامین بالقسط شهداء لله» برای آن تلاش کند و هیچ کوتاهی در این باره نداشته باشد.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8) از نظر آموزه های وحیانی قرآن، عدالت قسطی به عنوان عدالت عینی و ملموس می بایست برای همه انسان از سوی دولت اسلامی مورد عنایت قرار گیرد و مقصود آن باشد که همگان از عدالت قسطی در چارچوب قوانین الهی بهره مند شوند.(مائده، آیه 25)
  3. ولایت محوری: از دیگر اصولی که مبنا در حکومت ولایی اسلامی است، ولایت محوری است. به این معنا که مشروعیت حکومت تنها زمانی است که برخاسته از ولایت الهی باشد. این ولایت الهی برای پیامبران و امامان (ع) به عنوان مظاهر و خلفای الهی ثابت است؛ برای دیگران زمانی خواهد بود که به نصّ و نصب عام و خاص برای آنان ولایت ثابت و اثبات شده باشد. بنابراین، بدون نص و نصب عام و خاص هر گونه ولایتی باطل است و حکومت طاغوت خواهد بود. از نظر آموزه های وحیانی قرآن و اسلام، ولایت الهی در حکومت برای کسانی است که شرایط عام پیش گفته در احادیث را دارا باشند. از همین روست که ولایت فقیه تنها حکومتی است که به عنوان ولایت الهی مشروعیت دارد و هر کسی بدون امر ولی الله که در این جا ولی فقیه است، فاقد حاکمیت و حکومت و ولایت است و اگر مسند و منصبی را به دست گیرد به عنوان طاغوت شناخته می شود. به سخن دیگر، ولایت فقط برای خدا (شوری، آیات 9 و 28) و مظاهر الهی است که به عنوان اولیاء الله و اولو الامر شناخته می شوند.(نساء، آیه 59)
  4. قانون محوری و کتاب محوری: از نظر آموزه های وحیانی قرآن، یکی از مهم ترین مبانی که می بایست در حکومت به عنوان اصول اساسی مد نظر قرار گیرد، قانون گرایی است. از نظر قرآن، نمی توان نظام اجتماعی را با قوانین شفاهی و آداب و رسوم و سنت های جاهلی غیر مدون و مکتوب اداره کرد، بلکه می بایست همه چیز به شکل دقیق بر اساس «کتاب» و قوانین مکتوب الهی که حق محور و عدالت محور است، سامان یابد. از همین روست که آموزه های اسلامی در تمامی شرایع در قالب کتاب به پیامبران داده شده تا امت های اسلامی شکل گیرد. قوانین در شرایع اسلامی از سوی خدا به شکل کتاب نازل شده و از سوی پیامبران ازجمله نوح(ع) و ابراهیم(ع) و موسی(ع) و عیسی(ع) و پیامبر مکرم و معظم(ص) حضرت محمد المصطفی(ع) بیان و اجرایی شده است.(شوری، آیه 13؛ مائده، آیه 48؛ حدید، آیه 25) از نظر قرآن، از مهم ترین اصول حاکمیت ولایی آن است بر اساس قوانین مدون و مکتوب عمل و رفتار کند.(حدید، آیه 25)

وظایف و مسئولیت های حکومت ولایی از نظر قرآن

بر اساس آموزه های وحیانی قرآن، حکومت ولایی مسئولیت هایی اساسی به عهده دارد که اگر آن ها را انجام ندهد، به عنوان حکومت ناکارآمد مشروعیت خویش را از دست می دهد. به سخن دیگر، اگر حکومتی بر اساس مبانی و اصول پیش گفته سامان نیابد مشروعیت نمی یابد؛ و اگر به وظایف و تکالیف و مسئولیت های تعیین شده از سوی خدا در قرآن عمل نکند، به سبب عدم کارآمدی مشروعیت خویش را از دست می دهد.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، دولت ولایی اسلامی می بایست مسئولیت پذیر باشد؛ زیرا خدا مسئولیت پذیری را برای هر حکومتی واجب می داند حتی اگر فرعونی باشد.(طه، آیه 47) از همین روست که با آن که فرعون، شخصاً به شكنجه بنى اسرائيل اقدام نمى كرده، بلكه مأموران وى اين كار را انجام مى دادند، ولى چون فرعون حاكم آنان بوده، حضرت موسى(عليه السلام)عمل شكنجه را به او نسبت داده كه نشان دهنده مسئوليّت هر حاكمى نسبت به اعمال زيردستان شان است. پس دولت اسلامی نه تنها خود وظایفی دارد، بلکه دامنه مسئولیت پذیری او شامل کارگزاران و زیردستان و امت اسلامی است که تحت دولت اسلامی زندگی می کنند.

هم چنین می بایست برای تامین مسئولیتی الهی که برای او قرار داده شده، اصل نظارت بر دستگاه و کارگزاران را مهم بشمارد و بداند که نظارت به عنوان یک وظیفه اساسی برای دولت ولایی تعریف شده است. بنابراین، دولت ولایی می بایست دستگاه و کارگزاران را هماره تحت مهار و نظارت و مدیریت خویش قرار دهد تا جایی که در صورت کوچک ترین تخلف یا حتی احتمال تخلف با بازخواست و استخبار از موضوع و مساله حکم مناسب را صادر کرده و مجازات را عملیاتی سازد.(نمل، آیه 20) ازاین آیه به دست می آید که نظارت دولت ولایی تا پایین ترین سطوح از کارگزاران نظام ولایی را شامل می شود و تنها محدود به سطوح عالی کارگزاری نیست.

از نظر آموزه های وحیانی قرآن، مهم ترین وظایف و تکالیفی که برای حکومت ولایی مطرح است، عبارتند از:

  1. تعلیم و تزکیه الهی: البته مراد از تعلیم و تزکیه همان تعلیمات الهی است که به کسب تزکیه و رسیدن به تقوای الهی است که انسان را در جایگاه خلیفه الله قرار می دهد.(بقره، آیات 129 و 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) باید توجه داشت که تعلیم و تزکیه ای که حکومت دینی می بایست به عنوان حکومت ولایی الهی انجام دهد، شامل اقامه شعائر دینی، نماز، حج، امر به معروف و نهی از منکر، اطلاع رسانی شفاف از امور اجتماعی و فرهنگی و مانند آنها است تا مردم در هنگام فتنه ها بتوانند قدرت تشخیص داشته باشند و به راهنمایی و تدبیر رهبران الهی از فتنه عبور کنند.(حج، آیات 39 و 40؛ نساء، آیات 83 و 59)
  2. تامین امنیت فراگیر: سعادت مردم در دنیا در گرو و رهن امنیت و آرامشی است که آنان را از گرنه خوف و ترس نسبت به امور جانی، عرضی و مالی در امان نگه دارد. بر این اساس، از وظایف حکومت و دولت ولایی این است که امنیت فراگیر را تامین کند. این تامین امنیت در گرو مبارزه با همه عوامل ناامنی شامل مبارزه با بغی، مبارزه با عوامل ناامنی داخلی و خارجی است.(بقره، آیات 246 و 251؛ یوسف، آیات 99 تا 101)
  3. تامین آسایش و رفاه : بی گمان سعادت دو مولفه دارد که شامل آرامش و آسایش است. بنابراین برای تامین سعادت مردم لازم است تا حکومت ولایی به تامین آسایش و رفاه مردم بپردازد. از همین روست که برای تحقق چنین آسایشی لازم است تا با تدبیر امور اقتصادی، آموزش منابع انسانی در راستای تامین امنیت غذایی با حفظ و گسترش کشاورزی و دامداری و محافظت از منابع آبی و مانند آنها مردم در آسایش قرار گیرند.(نساء، آیه 53؛ یوسف، آیات47 تا 55؛ بقره، آیه 205؛ توبه، آیه 60)
  4. اقامه عدالت قسطی: بی گمان عدالت با دامنه و گستره وسیع خویش می بایست به عنوان یک اصل در همه امور حکومتی و حاکمیتی مد نظر قرار گیرد؛ اما آن چه مهم تر و اساسی تر است، «قوامین بالقسط» بودن نظام ولایی است تا دولت اسلامی ولایی بتواند توزیع عادلانه ثروت از انفال، توزیع عادلانه قدرت و مانند آنها به اقامه عدالت قسطی بپردازد و مردم عدالت را در زندگی خویش به شکل محسوس و ملموس ادراک کنند؛ زیرا از نظر قرآن، حق و عدل در عدالت قسطی خود نمایی می کند و دولت اسلامی اگر بخواهد عدالت را به شکل کامل داشته باشد باید آن را مد نظر قرار دهد.(نساء، آیه 135؛ مائده، آیه 8؛ حدید، آیه 25)
  5. عدالت قضایی: از دیگر وظایف دولت ولایی آن است که عدالت قضایی را تحقق بخشد و برای احقاق حق مردم اقدام کند و هیچ کوتاهی نسبت به آن نداشته باشد.(ص، آیه 26؛ یوسف، آیات 78 و 79)
  6. جهاد علیه ظالمان و مستکبران: مسئولیت و وظایف دولت ولایی محدود به مرزهای جغرافیایی سیاسی دولت اسلامی نمی شود، بلکه نسبت به مردمان جهان وظایف و تکالیفی دارد که برخاسته از همان ولایت الهی دولت ولایی است. از نظر قرآن، جهاد علیه ظالمان و مستکبران و بسترسازی برای این که توده های مردم از همه جغرافیای زمین به اقامه عدالت قسطی قیام کنند، از جمله وظایف و تکالیف بین المللی دولت ولایی اسلامی است.(نساء، آیه 75؛ حدید، آیه 25؛ کهف، آیات 87 و88)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا