اخلاقی - تربیتیاعتقادی - کلامیروان شناسیعرفانمعارف قرآنیمقالات

از ندا تا نجوا در دعا

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مسایل مهم در دعا و نیایش، چگونگی انجام این عمل عبادی است. هر چند که قاعده کلی این است که هیچ ترتیب و آدابی مجو، ولی عقل و وحی بر این نکته تاکید دارند که چگونگی انجام عمل عبادی یعنی ظاهر نیز نقش اساسی در باطن دارد. از این روست که نمی توان به حکم این که باطن محبوب و نیکو است از صورت و ظاهر نیک و زیبا دست کشید؛ بلکه هر چه باطن زیباتر و نیکوتر باشد،‌ می بایست آثار آن را در ظاهر دید یا به نمایش گذاشت. پس همان اندازه که باطن مهم است ظاهر هم مهم است.

برخی بر این باورند که هدف رسیدن و نیل و وصول به حقیقت کمالی است و در این میان طریقت مهم نیست؛ از همین روست که شریعت را پوسته حقیقت دانسته و بدان توجهی نمی کنند؛‌ در حالی که هر چه گوهر ارزشمندتر باشد، پوسته می بایست محکم تر و استوارتر باشد تا از تطاول ایام و چپاول دزدان در امان ماند و هر چه درون زیباتر می بایست این زیبایی در ظاهر نیز دیده شود تا مورد عنایت و توجه بیش تر باشد. از این روست که شریعت و چگونگی انجام عمل به همان اندازه رسیدن به گوهر حقیقت مهم دانسته شده و آموزه های اسلامی به این ظاهر نیز توجه و اهتمام ویژه ای مبذول داشته است.

نویسنده بر همین اساس، به سراغ آموزه های وحیانی اسلام رفته است تا به یکی از مسایل در حوزه چگونگی انجام دعا و نیایش بپردازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

دعا، حضور در پیشگاه خدا

در فرهنگ عربی و قرآنی، واژه دعا به معنای فارسی نیایش به کار می رود. البته دعا در لغت به معناى درخواست انجام دادن چيزى است معجم الفروق اللغويّه، ص 534) و به معانى مختلفى همچون استغاثه و عبادت آمده است.( لسان العرب، ج 4، ص 359، «دعا»)

یکی از شرایط تحقق مفهوم دعا، این شرط است که درخواست شونده و كسى كه از او درخواستی مى شود بايد بالاتر از درخواست كننده باشد.( معجم الفروق اللغويّه، ص 231) پس درخواست از هم سطح یا پایین تر، دعا نیست،‌ بلکه واژگان دیگری چون فرمان و تقاضا و مانند آن برای بیان این مقصود به کار می رود.

واژه دعا به همین مفهوم درخواست از خداوند در قرآن به کار رفته است. به عنوان نمونه در آیه 62 سوره نمل خداوند می فرماید: أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ؛ آیا شریکان بهترند یا کسی درخواست و دعای مضطر و گرفتار را هنگامی که او را می خواند پاسخ می دهد؟ در این آیه دعا به همان معنای مالوف نیایش و درخواست از خداوند به کار رفته است.

البته یکی از خصوصیات دعا در قرآن و فرهنگ آن این است که در دعا تنها به درخواست بسنده نمی شود، بلکه ابعاد گوناگونی دارد. برخی از این وجوه گوناگونی دعا در آموزه های قرآنی اموری چون بیان: 1. توحيد و ثناى الهى؛ 2. طلب عفو و رحمت؛ 3. خواستن بهره دنيايى یا اخروی است. این که این گونه رفتار آدمی در برابر خداوند را دعا گفته اند، شاید دلایل متعددی دشاته باشد. برخی بر این باورند که علت نامگذارى این شیوه از نیایش و درخواست به دعا بدين جهت است كه انسان در اين موارد كلام خويش را به «يا اللّه»، «يا ربّ»، «يا رحمن» آغاز مى كند،(لسان العرب، ج 4، ص 359) و پس از نیازها و گرفتارهایش را مطرح ساخته و درخواست اجابت از خداوند را می کند.

پس دعا به عنوان یک عبادت اسلامی، حضور به پیشگاه خداوند و حمد و ثنای پروردگار و طلب مغفرت و رحمت و بیان حوائج و نیازها و گرفتارهای و درخواست برآورد آن از سوی خداوند است. بر اساس آموزه های اسلامی انسان می بایست برای همه چیز از کوچک و بزرگ،‌ معنوی و مادی، دنیوی و اخروی دعا و نیایش کند و از خداوند درخواست نماید؛ زیرا چنین عملی عبادی خود گواه و نشانی مهم در پذیرش مالکیت مطلق، غنا، قدرت، ربوبیت، علم و حکمت الهی است و این که انسان فقر مطلق است و در همه چیز نیازمند خداوند است. انسانی که این مقولات را بپذیرد، هرگز در برابر خداوند تکبر و استکبار نمی ورزد و همواره در حالت خضوع و خشوع و استغاثه و استعانت از خداست و در همه چیز و در همه حال رو به خدا دارد و از خداوند حتی نمک طعام خویش را می خواهد و احساس استغنا نمی کند.(اعراف، آیه 206؛ غافر، آیه 60؛ فاطر، آیه 15)

خداوند در آیه 60 سوره فاطر به مومنان فرمان می دهد تا دست به دعا بردارند و همه چیزشان را خداوند بخواهند: وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ؛ پروردگارتان گفت : مرا بخوانيد تا شما را اجابت و پاسخ گويم. آنهايی که از پرستش من سرکشی می کنند، زوداست که در عين خواری به جهنم در آيند. از این آیه به دست می آید که عدم درخواست از خداوند عین استکبار در مقام عبادت است که به سبب همین ابلیس از پیشگاه و ساحت قدس الهی رانده و به دوزخ در آمده است.(بقره، آیه 34 و آیات دیگر)

کسی به با عبادتی چون دعا در پیشگاه خداوند حاضر می شود و خواهان عنایت خداوند غنی و حمید است، می بایست شرایطی را مراعات نماید که از مهم ترین آن ها می توان به احساس قلبی و روحی خضوع، خشوع، تذلل و مانند آن اشاره کرد.

شرایط و آداب نیایش و دعا

چنان که گفته شد، برای دعا و نیایش آدابی است که می بایست مورد توجه قرار گیرد؛ چرا که دعا حضور در پیشگاه خداوند است؛ هر چند که ما همه در پیشگاه خداوند حاضریم و هیچ گاه غایب از او نیستیم، ولی انسان ها به سبب این که در دنیای جمال الهی قرار گرفته اند و در پس پرده های جمال نورانی نمی تواند حقیقت خورشید را درک کنند که جمال محمدی(ص) است؛ چه رسد که حقیقت محض و غیب الهی درک و فهم نمایند و احساس حضور داشته باشند، پس لازم است که تا رسیدن به مقام کشف الغطاء که برای اکثریت مردم پس از مرگ اتفاق می افتد و تنها اقلیتی از مقربان و ابرار هستند که کشف الغطا به مرگ اختیاری دارند، اگر در مقام «انّ رویت» نیستند دست کم خود را در مقام «کانّه رویت» ببیند و احساس کنند که در محضر خداوند هستند و حق حضور و آداب آن را به درستی به جا آورند.

در آیات قرآنی و روایات معتبر اسلامی، به آداب حضور در پیشگاه خداوند چه در مساله نماز و صلات که خود یک نوع دعا و نیایش عبادی است؛ و چه در مساله دعا و نیایش به معنای عام آن توجه داده و پرداخته شده است.

از مهم ترین عواملی که موجب می شود تا انسان آداب حضور را به درستی انجام دهد، باور به حضور در محضر عظمت الهی است. شناخت و معرفت نسبت به خداوند موجب می شود تا انسان به درستی جایگاه خدا و خود را بشناسد و اخلاق و آداب حضور را به جا آورد. از این روست که در آیات قرآنی به نوعی از شناخت اشاره می شود که عمیق و ژرف است و از آن به بصیرت یاد می شود. در این حالت چون پرده های غیب کنار می رود و انسان حقیقت را می توان ببیند، جلال و عظمت الهی خود را نشان می دهد و انسان دیگر تنها محو جمال نورانی الهی نیست. خداوند در آیاتی چند از جمله 99 و 100 سوره مومنون و 12 سوره سجده بیان می کند که برای محتضر مشرك هنگام مرگ بصیرتی حاصل می شود؛ چرا که پرده های غفلت دنیا و جمالات کنار می رود و در آن هنگام حقایقی را می بیند که از جمله آن نجاتبخشى از خشم الهی و آتش دوزخ به کمک عمل صالح است. در حالت بصیرت این چنینی است که تازه مشرک می خواهد با دعا زمینه بازگشت به دنيا را برای خود فراهم آورد و برای انجام کارهای نیک و صالح بازگردد.

در حقیقت بصیرت است که انسان را نسبت به حقایق هستی از جمله جلال الهی آگاه می کند و آن گاه است که دعا و نیایش واقعی رخ می نماید. همین بصیرت اگر در دنیا و پیش از مرگ تحقق یابد، انسان به گونه ای دیگر رفتار می کند. بصیرت که معرفتی طلایی و غایی است رفتار آدمی را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد و آن گاه است که اهل خشوع وخضوع و خشیت می شود و با نگاهی به حال اضطرار و گرفتاری عظیم خود، دست به استغاثه و استعانت بر می دارد و خواهان عنایت ویژه الهی می شود. البته برخی از عالمان در همین دنیا به چنین مقامی می رسند؛ زیرا به بصیرتی دست می یابند که آنان را اهل خشیت می سازد و رفتار ایشان را به شدت تحت تاثیر خود قرار می دهد.(فاطر، آیه 28)

در آیات قرآنی و روایات اسلامی آداب بسیاری را گفته اند که برخی از آن ها مرتبط به آداب ظاهری و شکلی دعا و نیایش است. از جمله این آداب ظاهری چگونگی سخن گفتن و صوت و لحن در دعاست.

کیفیت لحن و صدا در دعا

خداوند خوانده در دعا و نیایش آدمی است. آدمی در دعا به جایگاه خود و خدا پی برده است و برای این که بتواند هم به کمالات برسد و هم از سختی ها و مشکلات و اضطرارها رهایی یابد، دست به دعا بر می دارد. میزان شناخت و حالات انسانی خود میزان قرب و بعد انسان را از خداوند نشان می دهد. هر چه معرفت و بصیرت انسانی بیش تر باشد و خشوع و خضوع افزایش یابد، شیوه بیان و صوت و لحن دعا در ظاهر تحت تاثیر آن باطن تغییر می کند.

انسان خداوند را شنونده دعا خویش می داند؛ چرا که او را تنها خوانده ای می داند که می تواند همه چیزش را در همه حال تامین کند و پاسخی مناسب و شایسته به خواسته هایش بدهد.(بقره، آیه 127؛ آل عمران، آیات 35 و 38؛ ابراهیم، ایه 39)

از آیات و روایات به دست می آید که با توجه به شرایط و قرب و بعد از مقام معنوی به خدا، می بایست نه تنها در صوت و لحن دعا دگرگونی ایجاد شود بلکه در برخی از شرایط و موقعیت ها جایز نیست که یکسان از یک صوت و لحن استفاده شود. همان گونه در نمازهای صبح و ظهر جهر و اخفات مطرح شده، در دعا و نیایش که نیز مساله جهر و اخفات و هم چنین ندا و نجوا و مانند آن مطرح شده است.

به عنوان نمونه اگر کسی در مسجد است می بایست مراعات آداب مسجد را داشته باشد و از هر گونه اموری پرهیز نماید که در قداست و حرمت مسجد اخلال ایجاد می کند. خنده و قهقه در مسجد یا بلند سخن گفتن یا صدا کردن و دست زدن و فریاد و مانند آن روا نیست؛ زیرا با قداست و حرمت مسجد در تضاد است.

خداوند در آیه 35 سوره انفال به رفتار به دور از ادب و سلوک عبادی مشرکان در مکه و کعبه اشاره می کند و می فرماید که کف زدن و سوت کشیدن درکنار خانه خدا،‌ نه تنها عملی عبادی نیست، بلکه بر خلاف سلوک و رویه عبادی و حفظ حرمت آن است و می بایست از آن پرهیز کنند و اگر این گونه نکنند می بایست خود را برای عذاب الهی در قیامت آماده سازند.

بنابراین، برخلاف حرمت و احترام مساجد و مراکز عبادی است که انسان در آن کف و سوت زند و آن را به عنوان یک عمل عبادی بشناسد.

از آیات 3 و 4 سوره حجرات این معنا به دست می آید که خواندن و صدا کردن پیامبر(ص) از بیرون اتاق و خانه در حالی ایشان در حجره و اتاق خود است، نادرست است؛ چرا که افراد سفیه و بی خرد این گونه رفتار می کنند و با صدا بلند که دور از ادب و احترام است ایشان را ندا می کنند و می خوانند. از نظر قرآن چنین رفتاری با پیامبر(ص) نادرست و ناروا است؛ چرا که این گونه رفتارها به دور از تکریم و احترام نهادن نسبت به شخصی عزیز و گرانمایه است. عقل و خرد فرمان می دهد که انسان صدای خویش را در برابر بزرگان و عالمان کوتاه کند و بلند سخن نگوید و بلند نخندد یا گریه نکند و حرمت نگه دارد.

پس حفظ حرمت مقام عظمت الهی نیز مقتضی آن است که قداست مقام نگه داشته از هر گونه امری که به دور از حکم عقل و خرد است و عقل و خرد آن را قبیح و زشت می شمارد پرهیز کنیم؛‌چرا که احکام عقل مستقل و باید ها و نبایدهای آن از سوی شریعت امضا و تایید شده است؛ چراکه شارع نه تنها عاقل بلکه خالق عقل است.

حرمت و احترام مساجد اقتضا می کند که انسان در آن جا آداب مسجد را به خوبی به جا آورد و با طهارت و وضو باشد و پا دراز نکند و صدا بلند نکند و جیغ و فریاد یا دست و سوت نزند. از همین روست که در گذشته مراسم اعیاد و عزاداری ها در تکایا و حسینیه ها انجام می گرفت تا حرمت مساجد برای عبادت، درس دین و قرائت قرآن و نماز و مانند آن حفظ شود.

منادات و مناجات

چنان که گفته شد انسان ها در حالات مختلف معنوی و روحی قرار می گیرند. قرب و بعد انسان به خدا در ایجاد این حالات بسیار تاثیر دارد. آغاز دعا به حکم آن که انسان خود را دور از خدا می ببیند با جملاتی شروع می شود که از آن به منادات یاد می شود، ولی هر چه انسان در هنگام دعا به خضوع و خشوع و تذلل و تضرع نزدیک تر می شود، احساس قرب معنوی بیش تری به خدا در او ایجاد می شود. این گونه است که کم کم در حالت خضوع کامل و دل شکستگی خود را به خدا نزدیک تر احساس کرده و صدایش کوتاه و به شکل نجوا در می آید.

در آیات قرآنی از مومنان خواسته شده است که همواره اعتدال را در صوت و لحن و صدای خویش در هنگام دعا مراعات کنند. از آیه 205 سوره اعراف و نیز آیه 110 سوره اسراء به دست می اید که اعتدالِ صدا در دعا امر و فرمان الهی است که می بایست رعایت شود. آیه اخیر صراحت دارد که خداوند از دعا و نيايش، با صداى بسيار بلند يا بسيار آهسته نهی کرده است.

واژه منادات از واژه عربی «نداء» به معنای بلندكردن و آشكاركردن صوت است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص 796، «ندا») پس منادات با خدا به معنای دعا با صداى آشكار به درگاه الهى، براى رفع مشكلات امری پسندیده است که پیامبران از جمله حضرت ایوب(ع) انجام می داد.(انبیاء، آیه 83؛ ص آیه 41) البته منادات به معنای فریاد زدن و جیغ زدن نیست که اکنون در مساجد از طریق بلندگوها انجام می شود و جالب این است که در حالت تضرع و خشوع بیش تر، کسانی که میکرفون را در اختیار دارند، از کسانی که در مساجد برای دعا جمع می شوند می خواهند که با صدای بلندتر خدا را بخوانند و فریاد بردارند.

از آیه 3 سوره مریم، که حضرت زکریا (ع) منادات داشت ولی آهسته بود نه به شکل داد و فریاد و یا جیغ و ایشان در گوشه ای خلوت می کرد و در مخفیگاه اش صدا به منادات بر می داشت. حضرت یونس (ع) نیز هنگامی که در شکم نهنگ گرفتار بود در آن نهانگاه خویش دست به منادات برداشت و صدای خویش را آشکار کرد.

انسان هر گاه به خدا نزدیک می شود و احساس قرب بیش تری دارد،‌از حالات منادات به مناجات می آید. این که در آیات پیش گفته سخن از منادی است، از آن روست که حضرت زکریا احساس می کرد که مورد عنایت نیست و به همین سبب دور افتاده و خداوند به او فرزند و وارثی نبخشیده و فرد و تنهاست. از این روست که با توجه به احساس دوری، منادات داشت. حضرت ایوب(ع) نیز به سبب گرفتاری هایی که داشت چنین احساس دوری از خدا را در خود داشت. هم چنین حضرت یونس(ع) که به خشم الهی گرفتار نهنگ شده بود و اگر توبه و استغفارش نبود می بایست تا قیامت در شکم نهنگ اسیر می بود، چنین احساس دوری از خدا را داشت و همین سبب شد که منادات داشته باشد. اما کسی که قریب است مانند امیرمومنان علی(ع) به پیامبر(ص) در آن هنگام است که به جای منادات مناجات می آید و نجوا می کند.(مجادله، آیه 12 و روایات تفسیری ذیل آن)

آیت الله جوادی آملی درباره فرق مناجات و منادات می فرماید: اين عذرخواهي براي من خيلي مهم است و آن عذرخواهي اين است که نماز، مناجات باخداست نماز، گفتگوي با خداست «المصلّي يُناجي ربّه؛ نمازگزار با خداي خود مناجات مي‌كند.( بحار الانوار، ج 68، ص 216)

ما يك منادات داريم و يك مناجات، منادات يعني ندا. انسان وقتي احساس بُعد و دوري مي‌كند ندا مي‌دهد. كسي كه دور است وقتي صدا مي‌زنيم مي‌گوييم يا فلان! آقاي فلان! اما وقتي نزديك باشد نجوا داريم. ديگرندايي نداريم.

نماز چون قربة الي الله است. انسان وقتي احرام بست نزديك شد ديگر ندايي ندارد. فقط نجوا دارد. زمزمه دارد. در حال مناجات، دعا يقيناًمستجاب است؛ زيرا انسان بدون واسطه با خداي خود سخن مي‌گويد. او را مخاطب قرار مي‌دهد. مي‌گويد: ﴿إِيِّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ فقط تو را مي‌پرستم و از تو كمك مي‌خواهم. اين تقديم ﴿إِيِّاكَ﴾ بر ﴿نَعْبُدُ﴾ وبر ﴿نَسْتَعِينُ﴾ براي افاده حصر است؛ يعني هيچ معبودي در عالَم نيست مگرتو و هيچ مرجعي هم در جهان نيست مگر تو. در چنين حالي يقيناً دعا مستجاب است. خواسته مستجاب است. اگر نماز فُرادا باشد مسئول اين مناجات خود نمازگزاراست. خود مي‌داند كه با خداي خودش چه بگويد و از او چه دريافت كند و اگردعاي او مستجاب نشد معلوم مي‌شود كه درست مناجات نكرده است ولي اگر نمازجماعت بود و دعا مستجاب نشد تقصير به عهده آن امام است؛ زيرا امام، سخنگوي مأمومين است. در نماز جماعت گفتند مأموم ساكت باشد حرفي دارد، خواسته‌اي دارد، نيازي با خدا دارد، بگذارد امام از طرف او بگويد. اگر امام طيّب و طاهر بود زبانش پاك بود، قلبش پاك بود، نيّتش پاك بود، نزديك به خدا بود، اين حرف نمازگزارها را خوب به خدا مي‌رساند و جواب را خود خدا مي‌دهد، به امام نمي‌دهد خدا جواب را مستقيماً به خود مأموم مي‌دهد.

پس وقتی انسان به خدا نزدیک بود و یا احساس نزدیکی کرد صدایش به نجوا در می آید و از منادات بیرون می رود؛ چرا که احساس نزدیکی می کند و خود را قریب می یابد. خداوند می فرماید: وَإِذَاسَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ؛ فرمود رسول من! اگر بندگان سؤال كردند ما چگونه با خداراز و نياز كنيم تو در جواب آنها نگو, من به خود آنها مي‌گويم من به شما قریب و نزديكم.(بقره، ایه 186)

بنابراین، نمی بایست در هنگام احساس قرب و تضرع و خشوع و تذلل داد و فریاد کشید و خدا را به صدای بلند و اشکار خواند بلکه هر چه احساس خشوع و تذلل بیش تر و انسان دلشکسته تر شد می بایست صدا از منادات به نجوا و مناجات در آید؛ چرا که خداوند در دل های شکسته است، پس احتیاج و نیازی نیست که جیغ و فریاد بکشیم یا با صدای بلند بخوانیم چرا که قریب بلکه در دل نشسته است و صدای دل ما را می شنود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا