اجتماعیسیاسیفلسفیمعارف قرآنیمقالات

از توهم قدرت تا امتحان با قدرت

samamosقدرت شاید کلیدی ترین و مجادله برانگیزترین واژه در سده های اخیر باشد که همواره در کنار آزادی و در تقابل آن قرار داشته است. واژه ای که دنیای سیاست و دانش سیاسی را به خود مشغول داشته است و جوامع بشری با آن که آن را عامل همه بدبختی های خویش می شمارند با این همه با تمام توان و ظرفیت می کوشند تا آن را به دست آورند.

هنگامی که شخص یا جامعه ای در مقام نقد دیگران بر می آید به قدرت نه تنها به عنوان عامل فساد بلکه به عنوان نفس فساد می تازد و هنگامی که به خودش می رسد با تمام توش و توان مقصد و مقصود همه حرکت ها و خواسته هایش قرار می دهد و همه چیز را قربانی آن می کند. این گونه است که خبیث ترین چیز، محبوب ترین واژه و پرآهنگ ترین و پرآواترین و شیرین تر واژه می گردد.

آموزه های سیاسی قرآن، به قدرت در ابعاد مختلف پرداخته است. نویسنده در این مطلب تنها به گوشه ای از تحلیل قرآن نسبت به موضوع قدرت پرداخته است تا تصرفات نادرست بشری را از نعمتی بزرگ را از زبان قرآن تبیین و روشن سازد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

از قدرت پاک تا قدرت کثیف

قدرت به معنا یقوت و توانایی بر انجام دادن کار و ترک آن است. هر گاه شخص یا جامعه ای بتواند خواسته و اراده خود را در انجام یا ترک کاری چه مادی و چه معنوی اعمال کند، چنین شخصی دارای قدرت است.(التحقیق، حسن مصطفوی، ج 9 ، ص 205 ذیل واژه قدر)

اما این واژه در کاربردهای سیاسی به ویژه در دوران معاصر معنا و مفهومی جدید یافته است و بیش تر ناظر به اعمال قدرت و زور نسبت به دیگران است. به این معنا که قدرت در کاربردهای سیاسی، توانایی شخص یا نهاد یا جامعه برای وادارکردن دیگران به تسلیم در برابرخواست و اراده خود به هر صورتی است.

در حقیقت قدرت سیاسی، به معنای توانایی های یک طبقه و یا نهاد و جامعه برای تحقق منافع خود در برابر طبقات، ملت و یا ملت های دیگر می باشد.

خاستگاه و ریشه قدرت سیاسی را می بایست در دارایی های مادی و معنوی، محسوس و نامحسوس فرد، نهاد و جامعه جست وجو کرد. (فرهنگ علوم سیاسی، علی آقا بخشی و مینو افشاری، ص334 ذیل واژه قدرت)

اگر قدرت سیاسی ریشه در مشروعیت سیاسی داشته باشد، از آن به اقتدار سیاسی یاد می شود و اگر نامشروع باشد و فلسفه توجیهی برای اعمال زور و قدرت وجود نداشته باشد، آن را خشنونت، زور و قدرت عریان می نامند؛ چرا که مقاومت دیگران را بر می انگیزد و به خشونت و تقابل دامن می زند؛ این در حالی است که در قدرت مشروع و اقتدار سیاسی، جوامع برای دست یابی به منافع مهم تر، بزرگ تر و با ارزش تر، تن به قدرت می دهند و حتی با تمام وجود آن را پذیرفته و اعمال آن را سودمند می دانند. این گونه است که دولت های مشروع برای اعمال قدرت با هیچ مقاومت قابل اعتنایی مواجه نمی شوند.

با آن چه گفته شد می توان از دو نوع قدرت پاک و قدرت کثیف سخن گفت. به این معنا که قدرت پاک سیاسی، قدرتی مشروع است که بر خاسته از اراده توده های مردم و ملت است و در راستای منافع عمومی و تکامل و تعالی بشر و جامعه با رضایت و مقبولیت تمام از سوی ملت از جانب دولت ها اعمال می شود.

در برابر قدرت سیاسی کثیف، قدرتی است که از سوی شخص، نهاد ، طبقه ، دولت و یا جامعه ای نسبت به دیگران اعمال می شود، بی آن که خاستگاه مردمی داشته باشد و از مشروعیت و مقبولیت سود برد و یا در راستای منافع عالی مردم باشد.

خداوند در آموزه های قرآنی به هر دو نوع از قدرت توجه می دهد. از نظر قرآن، قدرتی که با منشای الهی و پذیرش ولایت خداوندی باشد، به سبب آن که همواره در راستای کمال و کمالیات می باشد، قدرتی پاک و طیب است. چنین قدرتی برای اجرا و تحقق عدالت همگانی به کار می رود(حدید، آیه 25) و صاحبان قدرت بر آنند تا تعالیم الهی را با تمام صلابت و توانمندی و به دور از هر گونه خطا و گذشتی حفظ و اجرا کنند(بقره ، ایه 63) و حافظ حقوق ملت ها با اعمال آن باشند.(آل عمران،آیه 75)

چنین قدرتی، نه تنها امری مذموم و ناپسند نیست بلکه نیاز طبیعی هر جامعه ای است؛ چرا که بی وجود قدرت نمی توان به بسیاری از اهداف کلان و بلند و بزرگ بشری دست یافت.

این بدان معنا خواهد بود که از نظر اسلام و قرآن، اصولا نفس قدرت فاسد نیست بلکه علل و عوامل بیرونی موجب می شود تا امری چون قدرت به تباهی کشیده شود و فاسد گردد.

از نظر قرآن تباهی قدرت به این است که عامل استکبار(قصص ، ایات 76 و 78 و نیز فصلت ، آیه 15) ، تفاخر و فخر فروشی(کهف ، آیه 34) ، طغیان در زمین (فجر ، آیات 6 تا 11) ، تحقیر دیگران(کهف ، آیات 34 و 39)، ظلم (همان و نیز توبه ، آیات 69 و 70 و روم ، آیه 9)، غرور (کهف ، آیات 33 تا 36)، عجب و خودبینی (همان) ، غفلت از خدا و اهداف و مقاصد آفرینش (قصص ، آیات 76 و 78 و فصلت، آیه 15) فسادگری در زمین (بقره ، آیه 205 و محمد ،آیه 22) ، کفر و حق گریزی(کهف ، آیات 34 تا 37 و مریم ، آیه 77) گناه و بزه و جرم و جنایت(غافر، آیه 21) و مانند آن باشد. این همان قدرت کثیف و ناپاکی است که از آن سخن به میان آمده است.

نقش قدرت پاک در کمال انسان و جامعه

قدرت چنان که گفته شد دو چهره پاک و ناپاک دارد. مردم بیش تر با چهره ناپاک آن آشنا هستند. از این روست که مساله آزادی های اجتماعی به عنوان اهرم بازدارنده قدرت ناپاک همواره در سده های اخیر مطرح بوده است. قدرت ناپاک ریشه در خودبزرگ بینی، تکبر و خودپسندی بشر دارد، چرا که قدرت ناپاک همان استکبار برخاسته از تکبر آدمی است که از نظر قرآن عامل همه تعدی ها، طغیان ها، کفر ورزی ها، ستمگری ها و فسادگری ها می باشد.

خداوند در آیه 6 سوره انعام از سوء از قدرت با ارتکاب جرم و گناه یاد می کند و نشان می دهد که چگونه این قدرت ناپاک آدمی را به سوی هلاکت ابدی سوق می دهد.

از آن جایی که در تحلیل قرآن همه قدرت ها از خدا و با منشائیت وی می باشد، قدرت امری مطلوب است. این نیکویی و پسندیدگی قدرت را عقل نیز به دست آورده و قران آن را به عنوان یک حسن عقلی در آیه 75 سوره نحل گزارش می کند؛ چرا که دست یافتن بسیاری از هدف های عالی الهی تنها در سایه سار قدرت شدنی و امکان پذیر است(اسراء، آیه 80 و ص ، ایه 3) از همین روست که خداوند قدرتمندی و تلاش برای افزایش آن را شایسته و مطلوب بر می شمارد و دولت اسلامی می بایست یکی از اهداف و وظیفه اصلی خود را افزایش قدرت و شوکت نظام اسلامی قرار دهد.(هود، آیه 52) این قدرت می بایست در همه زمینه ها از بدنی ، جسمی، علمی و مدیریتی و مانند آن فراهم آید.(نحل ، آیه 76 و بقره ، ایه 247)

از نظر قرآن، قدرت برای امر به معروف(حج، آیه 41)، بندگی خدا(قلم، آیات 42 و 43)، ارایه خدمات رایگاه به خلق خدا(کهف ، آیات 83 تا 95) ، دفع فساد و تباهی(همان)، دفاع از مظلومان و احقاق حق آنان(بقره ،آیات 246 و 247) ، جلوگیری از منکرات و نابه هنجاری های اجتماعی (حج، آیه 41) و اجرای عدالت و قسط همگانی (حدید، ایه 25) و مانند آن لازم و ضروری و افزایش آن شایسته و قابل تقدیر است.

همین نگاه مثبت به قدرت پاک است که حضرت لوط را بر آن می دارد تا آرزوی داشتن توان و قدرت لازم برای دفاع از حق و سرکوب ظالمان و متجاوزان را داشته باشد.(هود، آیات 77 تا 80)

دولت اسلامی با اقتدار خویش می بایست برای برآورد حقوق نیازمندان و گردآوری زکات و دیگر صدقات واجب(حج، آیه 41) و اقامه نماز و وادار سازی جامعه به معروف و امور پسندیده ای چون نماز و روزه و دیگر واجبات شرعی و عقلی(همان) و نیز دفع قدرت از مجرمان و جلوگیری از دست یابی آنان به قدرت(قصص ، آیه 17) و اموری از این دست بهره گیرد. این بدان معناست که قدرت لازمه عبودیت و بندگی و ایجاد جامعه سالم است؛ چرا که بی قدرت نمی توان در برابر ظالمان و قاسطان ایستاد و آنان را به سوی عدالت سوق داد و جلوی بیداد ایشان را گرفت.

سوء استفاده از قدرت

قدرت همان اندازه که برای شخص و جامعه و دولت ضروری و بایسته است ، همان اندازه برای این گروه ها خطرناک است؛ چرا که قدرت از اموری است که سوء استفاده از آن به سادگی امکان پذیر بوده و همین عامل مهم بالندگی و کمال یابی شخص و جامعه، می تواند به عنوان بزرگ ترین خطر برای آن ها مطرح باشد. از این روست که قدرت را عامل فساد و هلاکت اشخاص و جوامع بر شمرده اند.

از نظر اسلام و آموزه های وحیانی قرآن، قدرت تنها در دست کسانی مطلوب است که خودسازی کرده و نفس خویش را تحت تسلط عقل و شرع قرار داده باشند. همان گونه که قدرت مندی شرطی لازم برای مبارزه با طغیان گری ها و فسادگری هاست(طه ، آیات 24 تا 31) و برای دفاع از دین و عقل و ایمان ضروری می باشد(بقره ، آیات 246 تا 247) و در خدمت خلق و دفع فساد از زمین نقش مهمی ایفا می کند(کهف ، آیات 83 تا 95) همان اندازه می تواند خطرناک و هلاکت بار باشد؛ چرا که برخی از انسان ها و دولت ها، از آن سوء استفاده می کنند و برای مقاصد پست و ظالمانه خویش به کار می گیرند.

بر پایه آموزه های وحیانی قرآن، قدرت وسیله آزمون و امتحان سختی برای بشر و دولت هاست. هر چه این قدرت افزایش یابد، امتحان سخت تر است. از این روست که از انسان ها می خواهد که مراقب باشند در دام قدرت آزمونی الهی گرفتار نشوند.(نمل ، آیات 36 تا 40) چرا که اگر قدرت را در جایگاه خود و برای اهداف متعالی به کار نبرند همان قدرت وزر و وبال ایشان می شود و آنان را به هلاکت سوق می دهد. بنابراین، درخواست قدرت و افزایش آن تنها شایسته کسانی است که خود را ساخته اند و در سایه سار قدرت بی مانند الهی قرار گرفته ا ند.(اسراء ، آیه 80 و ص ، آیه 35)

خداوند در آیاتی چون 51 و 52 سوره زخرف تبیین می کند که چگونه اهمیت و ارزش قدرت موجب شده است تا در اندیشه فرعونیان قدرت و ثروت همه ارزش انسان باشد و در نگاه دنیا طلبانی چون قارون ملاک و معیار ارزش گذاری انسانیت به قدرت و ثروت محدود شود(قصص ، آیات 76 و 79) و حتی برخی از مومنان قدرت و ثروت دنیای را ارزشمندتر از پاداش الهی بدانند و آن را بر همه آخرت ترجیح دهند؛ چنان که قوم یهود و بنی اسرائیل این گونه می اندیشند و عمل می کنند.(قصص ، آیات 76 تا 80)

کسانی که اهل تقوا و آخرت نیستند و یا سست ایمان می باشند و یا این که خودسازی نکرده و هنوز نفس ایشان بر وجودشان تسلط دارد و حکومت می کند و نه عقل ایشان، همواره در اندیشه سوء استفاده از قدرت می باشند.

البته از نظر قرآن هر گونه سوء استفاده ای از قدرت سبب زیانکاری و خسران ایشان می شود(توبه ، ایه 69) چنان که هر گونه سوء استفاده از قدرت خداوندی موجب می شود تا زمینه زوال آن فراهم آید.(کهف، ایات 34 تا 42) چرا که سوء اسفتاده از قدرت از سوی هر کس و در هر مقام و منزلتی ، به معنای ظلم است و هرگز ظلم نمی تواند پایدار باشد. از این روست که در جوامع روایی از پیامبر(ص) روایت شده که " الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم؛ حکومت با کفر باقی می ماند ولی با ظلم و ستم پایدار نمی ماند".

کسانی که به سوء استفاده از قدرت اقدام می کنند، همه اعمال شخصی خود را حبط می کنند ؛ چنان که همه کارآمدی و کارآیی خود را نیز از دست می دهند. این گونه است که با از دست دادن کارآمدی از مشروعیت ساقط می شوند و در نهایت نیست و نابودی را برای خود رقم می زنند.(توبه ، آیه 69)

از اموری که قدرت را به تباهی و نابودی می کشاند، اختلاف و تنازعات بر سر آن است. کسانی که بر سر قدرت تنازع می کنند، نه تنها بر حق نیستند بلکه بر گمراهی می باشند و نه تنها دیگران را به چالش می کشند بلکه خود را نیز ساقط می کنند و قدرت و توانمندی های خویش را از دست می دهند.(انفال ، آیه 46)

از نظر خداوند کسانی که اهل کفر و نفاق و شرک می باشند و یا در دام فسق و فجور گرفتار آمده و از مصادیق اصحاب شمال و گروه چپ می باشند که نامه اعمال ایشان در دست چپ داده می شود، به سبب همین رفتارها و اندیشه های خویش سلب قدرت می شوند.(حاقه ، آیات 25 و 29 )

ناگفته نماند که از نظر قرآن، قدرتی که اهل کفر و نفاق در پی آن هستند، توهم قدرت است، چرا که قدرت اگر برخاسته از قدرت الهی نباشد و به اموری چون ثروت تکیه داشته باشد، هرگز قدرت واقعی نیست. بسیاری از اقوام از جمله قوم عاد ، گرفتار توهم قدرت بودند و همین توهم قدرت ایشان را به سوی استکبار و فساد سوق می دهد و سرانجام هلاکت بار و بد برای ایشان رقم می زند.(فصلت ، آیه 15) البته اهل دنیا که قدرت را در سایه ثروت و تکبر و استکبار جست و جو می کنند، تنها زمانی به پوچی و بطلان قدرت خویش پی می برند که کار از کار گذشته باشد و در دام غضب و مکر الهی افتاده باشند.(بونس ، ایه 24)

همین قدرت پوشالی و توهمی است که کافران را در برابر خدا قرار می دهد؛ چرا که ایشان با توجه به قدرت و امکانات مادی و ظاهری به این باور می رسند که چیزی نمی تواند سد راه ایشان باشد و از آن جایی که تنها به اسباب ظاهری دنیا در تحلیل خود بسنده می کنند و اسباب فرامادی و معنوی را ملحوظ نمی دارند ، در تبیین حقیقت قدرت خود راه به باطل می برند و در نهایت همین توهم قدرت و تحلیل نادرست آنان را به هلاکت می افکند.(انفال ، آیه 59 و عنکبوت ، آیه 4 و بلد ، آیات 4 و 10)

خداوند به انسان ها هشدار می دهد که از توهم قدرت بی اراده الهی اجتناب ورزند و بدانند که تنها خداوند قادر مطلق است و هیچ کسی در برابر قدرت او نمی تواند ایستادگی کند؛ چرا که خداوند عزیز و غالب بلا مغلوب است و همه آفریده ها تحت قدرت و اقتدار الهی می باشند. اگر انسان تحلیل درستی از قدرت خود و خدا داشته باشد هرگز در دام روحیه ناروایی نمی افتد که در برابر خداوند قد علم کند و رفتاری ناشایست و ظالمانه در پیش گیرد.(بلد ، آیات 4 و 5 و عنکبوت، آیه 4)

شگفت این که برخی از گناهکاران بر توانمندی خویش چنان متوهم شده ا ند که بر خداوند پیشی می گیرند و قدرت خود را بی پایان می شمارند و این گونه است که در دام مکر الهی گرفتار می آیند.(عنکبوت ، آیه 4)

به هر حال ، از نظر قرآن، قدرت تنها از آن خداست و او منشای هر قدرتی است و به هر کسی که بخواهد می دهد و سلب می کند. بسیاری از قدرت های برای آزمون بشر و جوامع بشری است، چنان که بسیاری از انسان ها دچار توهم قدرتی هستند که از باب امتحان به ایشان داده شده و یا از باب مکر الهی می باشد. قدرت پاک قدرتی است که از خاستگاه ربوبیت الهی به دست آید که زاده همان عبودیت الهی است. بنابراین تنها قدرتی پاک است که ریشه در تزکیه نفس داشته و در مسیر تعالی و اهداف آفرینش مورد استفاده قرار گیرد و در غیر این صورت همین قدرت به سرعت از میان می رود و به عنوان مکر الهی موجب نابودی بشر می شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا