معارف قرآنی

آنگاه كه اعمال عادي، رنگ عبادت مي گيرد

در مقاله حاضر نويسنده پيرامون ضرورت داشتن نيت پاك در كنار انجام كارهاي خوب كه از آن به حسن فاعلي ياد مي شود سخن گفته و به چگونگي و چرائي اسلامي كردن علوم پرداخته است اينك با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

اهميت نيت پاك

در بينش و نگرش اسلامي و قرآني، كارها براساس نيت، معنا ومفهوم مي يابد. هركاري به سبب نيت فاعل مي تواند شكل مثبت و منفي و يا تقربي و ضدتقربي پيدا مي كند. از اين رو افزون بر حسن فعلي بر حسن فاعلي توجه داده شده است.

حسن فعلي به اين معناست كه اصل كار بايد پسنديده باشد و از كارهاي ناپسند و بد در نگرش خرد و خردمندان و شريعت و متشرعان نباشد. اگر كارها از امور پسنديده و خوب و يا حتي مباح و مجاز باشد، با حسن فاعلي و نيت خير موجبات تقرب بشر را فراهم مي آورد.

براين اساس اگر اصل كار، نابهنجار و زشت و بد باشد، نمي توان با حسن فاعلي و نيت نيك آن را مثبت و ارزشي ساخت؛ هرچند كه در صورت جهل و يا اشتباه در تطبيق، به سبب حسن فاعلي مي توان اميد پاداش را داشت.

اما اگر اصل كار، امري نيك و پسنديده از نظر عقل و عقلا و شرع باشد ولي از حسن فاعلي برخوردار نباشد، اميد پاداش را نمي توان از چنين عملي داشت. از اين جا دانسته مي شود كه حسن فاعلي و نيت خير، از چه جايگاه و ارزشي عالي و متعالي برخوردار است و آثار آن در تغيير ماهيت كاري تا چه اندازه ظهور و بروز مي كند.

بر اين اساس در روايات آمده است كه نقش نيت خير و حسن فاعلي در كاري بيش از اصل كارست؛ زيرا چنان كه گفته شد كار زشت و بد به سبب نيت خير و حسن فاعلي، هرچند كه تغيير ماهيت نمي دهد ولي بر آن، آثار كار خوب مترتب مي شود و شخص به سبب نيت خير خويش از كار خويش بهره مي برد؛ اين درحالي است كه كار خوب و پسنديده به سبب پندار بد كننده آن و نيت بد فاعل، نه تنها سودمند نيست بلكه آثار خوبي نيز بر آن مترتب نمي شود. اين همان چيزي است كه گفته اند: نيه المؤمن خير من عمله؛ نيت انسان مؤمن كه نيتي پاك است بهتر از خود عمل وي مي باشد؛ زيرا عمل وي مي تواند نيك و مباح و حتي ناپسند و بد باشد ولي به سبب همان پندار نيك و برخورداري از حسن فاعلي، در هر حال بهتر است.

به سخن ديگر، انسان مؤمن به سبب نيت پاك و حسن فاعلي در انجام كاري نيك و پسنديده، كارش پسنديده تر از كار انساني است كه مؤمن به خدا و آخرت نيست و به همين سبب در كار خويش پندار نيكي چون تقرب و رضاي الهي را در عمل خويش درنظر ندارد، و با اين همه كاري نيك را انجام مي دهد.

بر اين اساس مي توان گفت كه آن چه به كاري هر چند زشت و بد (در صورت جهل و يا اشتباه در تطبيق) معنا و مفهوم ارزشي مي بخشد، نيت پاك و حسن فاعلي است و اگر كاري نيك را انساني با نيتي بد و زشت انجام دهد، از هيچ ارزش و اهميتي برخوردار نخواهد شد.

ضرورت داشتن حسن فاعلي

در روايات اسلامي آمده است: انما الاعمال بالنيات؛ به درستي كه معيار سنجش و داوري اعمال و كارها، نيت هاي آن است؛ به اين معنا كه هر كاري را نمي توان تنها براساس خوبي و بد اصل كار، داوري و ارزيابي كرد بلكه در سنجش و داوري مي بايست به نيت و پندار كننده كار هم توجه كرد؛ پس اگر شخص عامل داراي نيت خير و پنداري نيك باشد آن كار ارزش مي يابد و گرنه اگر داراي نيت بد و يا پنداري زشت و پليدو بد باشد، آن كار هرچند كه بهترين كار جهان باشد، بي ارزش است؛ از اين رو خداوند از كساني كه به ديگران كمك هاي مالي و انفاق مي كنند ولي اين كارشان برخاسته از حسن فاعلي نيست و پنداري زشت و بد در پس آن وجود دارد، خواسته است كه با اين گونه نيت زشت، كار خويش را تباه و بي ارزش نسازند.

كسي كه در انجام كار نيك و بذل و بخشش هايش، نيت و قصد منت گذاري را دارد در حقيقت با اين نيت و فكر پليد خويش، ارزش كارش را نه تنها از ميان مي برد بلكه افزون بر از دست دادن مال، از آثار و تبعات معنوي و اخروي و بلكه مادي و دنيوي آن نيز محروم مي شود.

خداوند در آيه 264 سوره بقره مي فرمايد: اي كساني كه ايمان آورده ايد، صدقه هاي خود را با منت و آزار، باطل مكنيد، مانند كسي كه مالش را براي خودنمايي به مردم، انفاق مي كند و به خدا و روز بازپسين ايمان ندارد. پس مثل او همچون مثل سنگ خارايي است كه بر روي آن، خاكي ]نشسته[ است، و رگباري به آن رسيده و آن ]سنگ[ را سخت و صاف بر جاي نهاده است. آنان ]رياكاران[ نيز از آنچه به دست آورده اند، بهره اي نمي برند و خداوند، گروه كافران را هدايت نمي كند.

در اين آيه هر گونه عملي هر چند بسيار نيك و پسنديده از ديدگاه عقل و عقلا و شريعت را به سبب فقدان نيت پاك و حسن فاعلي، عملي مي شمارد كه هيچ فايده اي ندارد و از آن گياهي نمي رويد؛ زيرا خاكي كه بر سنگ سخت است اگر باران بر آن ببارد آن را مي شويد.

دل هايي كه از حسن فاعلي و پندار نيك برخوردار نمي باشند، همانند سنگ سخت است كه با انفاق و كارهاي نيك و پسنديده خاكي را براي رويش گياه حق و حقيقت فراهم مي آورد؛ ولي حتي اگر خداوند از باران رحمت خويش بر آن ببارد تا از اين خاك جوانه ايمان و حقيقت سربرآورد، به سبب زمينه و بستر نامناسبي كه خاك عمل خوب بر آن نشسته است، هيچ فايده ندارد و گياه از آن نمي رويد و آن باران نيز آن خاك را مي شويد و مي برد.

خداوند در آياتي در همين سوره بيان مي دارد: توصيف بخشش كساني كه داراييهاي خود را در راه خدا انفاق مي كنند، بسان وصف دانه اي است كه هفت خوشه رويانيده و در هر خوشه اي يكصد دانه است. و خدا براي هر كه بخواهد، آن را چند برابر مي سازد. و خدا گشاينده و دانا است. آنان كه دارايي هاي خويش را در راه خدا انفاق مي كنند، آنگاه از پي آنچه انفاق نموده اند، نه منتي مي گذارند و نه آزاري مي رسانند، پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است؛ و آنان نه بيمي خواهند داشت و نه اندوهگين مي شوند. گفتاري پسنديده در برابر تقاضاي نيازمندان و گذشتي شايسته در مورد آنان، بهتر از صدقه اي است كه آزاري درپي آن باشد. و خدا بي نياز و بردبار است.

و وصف آنان كه ثروتهايشان را براي بدست آوردن خشنودي خدا انفاق مي كنند و از درون خويش جان را با نيت پاكي كه دارند، استواري مي بخشند، بسان وصف باغي است در زميني بلند و برآمده كه رگباري به آن برسد و از هواي پاكيزه و نور خورشيد به خوبي بهره برد و آنگاه ميوه خود را دوچندان بدهد؛ و اگر رگباري هم به آن نرسد، نم نم باراني خواهد رسيد و ميوه اي بسيار و گوارا خواهد داد. و خدا به آنچه انجام مي دهيد، بينا است. آيا هيچيك از شما دوست دارد باغي پرطراوت و سرسبز از خرمابنان و تاكها داشته باشد كه از زير درختان آن نهرهاروان، و از همه ميوه ها در آن باشد و در همان شرايط، دوران پيري او فرارسد و فرزنداني ناتوان نيز داشته باشد؛ پس، به ناگاه گردبادي همراه با آتشي سوزان به آن باغ برخورد كند و آن باغ يكباره شعله ور شود و بسوزد؟! خداوند آيات خود را اينگونه براي شما روشن مي سازد. باشد كه بينديشيد. هان اي كساني كه ايمان آورده ايد! از پاكيزه هاي آنچه به دست آورده ايد و نيز از آنچه برايتان از زمين برآورده ايم، در راه خدا انفاق كنيد، و داراييهاي كم ارزش و نامرغوبتان را كه خود جز با چشمپوشي آن را نمي ستانيد، براي بخشش در نظر نگيريد؛ و بدانيد كه خدا بي نياز و ستوده است.(بقره، آيات 262 تا 267)

در اين آيات به خوبي و روشني، نقش نيت بيان شده است. آن چه به عمل و كاري ارزش و بها مي بخشد، حسن فاعلي و نيت نيك است، هر چند كه اصل كار در برخي از موارد، امري معمولي و عادي و حتي گاه زشت و بد باشد و شخص ناخواسته و يا بر اساس اشتباه در تطبيق آن را انجام داده باشد. به اين معنا كه گمان مي كرد كه كار خوبي است، ولي در حقيقت كار زشت و بدي بود كه به نظرش كاري خوب آمده بود و به جهت اشتباه در تطبيق كار خوب بر كاري كه در باطن بد و زشت بود، آن را انجام داده است و اگر به اين اشتباه خود پي برد از آن عمل پشيمان مي شود و آن را تكرار نمي كند. با اين همه شخص به سبب اين كه نيت خير و نيك داشته ولي اشتباه كرده و كار بد و زشت را به جاي كار خوب آورده، خداوند به وي پاداش مي دهد؛ زيرا وي قصد خير داشته است و گمان نمي كرده كه كاري كه انجام مي دهد، زشت و بد باشد.

خداوند درآيه 10 سوره فاطر مي فرمايد:«اليه يصعد الكم الطيب و العمل الصالح يرفعه؛ سخنان پاكيزه و نيت نيك به سوي او بالا مي رود، و كار شايسته به آن رفعت مي بخشد. درحقيقت آن چه در كارها و اعمال مهم است، نيت و قصد پاك و ايمان است.

كار خوب دركنار نيت خوب

اگر بخواهيم تفكر و بينش اسلامي را درباره كار و نقش آن در زندگي بيان كنيم، بايد گفت كه كار زماني ارزش مي يابد كه افزون بر نيك بودن يعني حسن فعلي داراي حسن فاعلي يعني نيت پاك هم باشد. در حقيقت بهترين و كامل ترين كارها آن است كه خود عمل، عمل خوب، نيك، پاك و زيبا باشد و فاعل آن به قصد انجام كار خوب و صالح آن را انجام بدهد.

به سخن ديگر، هر كاري في نفسه كار نيك شمرده نمي شود، بلكه تنها كارهايي نيك است كه در مسير كمالي خود و ديگران باشد و عقل و عقلا و شريعت آن را تاييد و امضا كنند. البته اين به تنهايي نيز نمي تواند به كار نيك، ارزش و اعتبار واقعي بخشد، بلكه دركنار كار نيك مي بايست، شخص فاعل، صاحب انديشه اي باشد كه درمسير تعالي و كمال خود و ديگران گام بردارد و هدف و مقصد وي از انجام كار نيك، دست يابي به كمال باشد. از اين رو كار نيك دركنار پندار نيك است كه ارزش و اعتبار واقعي مي يابد.

درآيات و روايات بسيار، بر دو جنبه حسن فعلي و حسن فاعلي كار تاكيد شده است. آيات قرآن همواره در هنگام بيان عمل، آن را به مصالح مقيد و متصف مي سازد.

در اين آيات واژه «عمل» دراشكال و مشتقات و صيغه هاي اسمي چون « عمل صالح» و يا فعلي چون «يعملون الصالحات» تكرار آمده تا نشان دهد كه آن چه از «عمل» مهم است وجود دوجنبه حسن فعلي و فاعلي يعني كار خوب دركنار نيت خوب است.

به سخن ديگر، افزون براين كه از مردم خواسته شده تا كار نيك انجام دهند هم چنين از آن ها خواسته شده تا اين كار نيك و عمل صالح را با نيت دست يابي به كلمه طيب انجام دهند كه درحقيقت بيانگر نقش حسن فاعلي و تاثير مستقيم و اساسي آن در ارزش يابي عمل صالح است.

در روايات اسلامي است كه شخصي نزد يكي از معصومان (ع) مي رود و از وضعيت روحي وافكار و نگرش خويش گلايه مي كند. وي ابراز مي كند كه من بسيار علاقه مند به كار و تلاش و آباداني هستم و بيشترين وقت خويش را به آن سپري مي كنم. معصوم از وي مي پرسد: به چه نيتي اين كارها را انجام مي دهي؟ وي پاسخ مي دهد: براي اين كه توسعه در زندگي خويش بدهم و دستم به سوي ديگري دراز نشود و براي كمك به مستمندان و نيازمندان آن را هزينه كنم. امام (ع) كار وي را جهاد و عبادت مي شمارد.

به سخن ديگر آن چه به هر كاري بعد عبادي مي بخشد، حسن فاعلي آن كار يعني نيت خوب است كه انجام دهنده كار آن را اراده مي كند. اين گونه است كه نقش بينش ها و نگرش ها دركاركردهاي آدمي به خوبي خود را نشان مي دهد. بنابراين كاري كه به ظاهر كاري عادي و معمولي است با توجه به قصد و نيت فاعل آن، تغيير ماهيت مي دهد و به عنوان عبادت دركارنامه وي ثبت مي شود و آثار آن در شخصيت بخشي و شاكله وجودي يافتن وي ظهور مي يابد.

براين اساس با نيت نيك بسياري از اعمال عادي و معمولي انسان، ماهيت خود را تغيير مي دهد و به عنوان عبادت سنجيده مي شود، زيرا آن چه كه به كاري بها و ارزش معنوي و عبادي مي بخشد، نيت فاعل وحسن فاعلي است. اين گونه است كه خدمت خلق به نيت انجام مسئوليت خلافت الهي و ظهور در مظهريت ربوبيت و پروردگاري به عنوان عبادت درمي آيد.

اسلامي كردن علوم چرا و چگونه؟

البته اين بدان معنا نيست كه هركار و خدمت خلقي به عنوان عبادت تلقي مي شود، بلكه تنها با قصد فاعل است كه اين گونه خدمتها تغيير ماهيت مي دهد و به عنوان امري ارزشي درمي آيد. اين درحالي است كه بسياري از كارهاي نيك و خوب، به سبب اين كه حسن فاعلي ندارد، از ارزش و اعتباري چنين برخوردار نمي باشد. به عنوان نمونه عمل نيك و پسنديده كه از روي ريا انجام مي شود، عملي است كه نه تنها ارزش و اعتباري ندارد بلكه موجبات خسران و زيان شخص نيز مي شود و آدمي را در مسير هلاكت و سقوط قرار مي دهد.

اما كارهاي به ظاهر دنيوي مانند تحقيقات در عرصه هاي شيمي و فيزيك و مانند آن كه براي تسخير و تسلط بر طبيعت انجام مي شود و بسياري از علوم مادي مانند علوم پزشكي و مهندسي و غيره اگر به قصد و نيت آگاهي از قدرت خداوند و يا مسئوليت و ماموريت آبادسازي و عمران زمين باشد، به عنوان امري عبادي مورد تشويق و ترغيب قرار مي گيرد و فاعل آن به سبب همين حسن فاعلي از پاداش هاي مادي و معنوي در دنيا و آخرت برخوردار مي گردد.

تفاوت دو ديدگاه به دنيا در علوم انساني اسلامي و علوم انساني غيراسلامي در همين نكته نهفته است كه در تفكر و بينش اسلامي، هر چيز به عنوان آيه و نشانه اي از خداوند ديده شده و در مسير تعالي و كمال به كار گرفته مي شود، در حالي كه در نگرش غيراسلامي به ويژه اومانيستي غربي، طبيعت، بي خداوند تحليل و تبيين مي شود و خداوند در هيچ امر و كاري حضور ندارد. اين گونه است كه علوم در اسلام معنا و مفهومي ارزشي مي يابد در حالي كه در نگرش غربي، از چنين ارزشي برخوردار نيست تا ماهيت و هويت انساني را متأثر سازد.

خداوند در آيات قرآني يكي از اهداف آفرينش انسان و استقرار وي در زمين را كار و آبادسازي زمين دانسته و به صراحت به اين مسئوليت و وظيفه آدمي اشاره كرده و مي فرمايد: هو انشأكم من الارض و استعمركم فيها؛ او شما را از زمين پديد آورد و شما را در آن زندگاني داده و آباد كردن آن را از شما خواسته است. (هود آيه 16)

بر اين اساس، همه علوم و دانش هايي كه انسان به قصد انجام مسئوليت آبادي زمين انجام مي دهد و آن را به عنوان وظيفه الهي براي خود تعريف مي كند، هر چند كه به تسخير طبيعي انسان بر زمين و طبيعت مي انجامد و آسايش و آرامش وي را به دنبال دارد، اما به عنوان يك امر عبادي تلقي شده و براي آن پاداش الهي در دنيا و آخرت در نظر گرفته مي شود.

به نظر مي رسد كه در تحليل و تبيين علوم از دو منظر اسلام و غيراسلام، به اين نكات بايد توجه داشت و دانست كه نه تنها علوم انساني اسلامي داريم بلكه علوم در تحليل اسلام مي تواند اسلامي و غيراسلامي باشد. به اين معنا كه اگر داراي حسن فاعلي پيش گفته باشد، دانشي اسلامي است و فاعل آن به عنوان عبادت، مقرب درگاه الهي مي شود و اگر داراي چنين حسن فاعلي نباشد، علوم ضدارزشي مي باشد، زيرا مانع جدي در برابر رشد و بالندگي بشر و جامعه بشري مي باشد، هر چند كه به ظاهر موجب شود تا تسخير طبيعي بر منابع زمين براي آدمي پديد آيد. اين گونه است كه علوم اسلامي، از هر علمي براي شناسايي و معرفت خدا و تسخير بر طبيعت و پروردگاري آن بهره مي گيرد؛ در حالي كه علوم غيراسلامي يعني علومي كه بر حسن فاعلي نباشد موجب تخريب طبيعت و انسان مي شود و بمب هاي هسته اي و اتمي مي شود كه جان موجودات از جمله انسان را مي گيرد.

از اين جا به سادگي مي توان تفاوت دو دسته از علوم از نظر آموزه هاي اسلامي را دريافت و دانست كه چرا و چگونه لازم است كه علوم، اسلامي شوند و از حالت كنوني كه در غرب و دانشگاه غرب زده به خود گرفته است بيرون آيد.

كارهايي كه براساس علوم اسلامي شده، صورت مي گيرد به سبب حسن فاعلي همواره مفيد و سازنده است هر چند كه در برخي موارد به سبب اشتباه در تطبيق دچار خطا شود و آسيبي را نيز پديد آورد ولي از آن جايي كه به قصد خير و نيك انجام مي شود با كوچك ترين هشدار، مسير درست را مي يابد و از اشتباه خود درس مي گيرد.

اين همان اخلاق كار در اسلام است كه مي بايست مورد توجه قرار گيرد و در همه حوزه ها به كار گرفته شود و اجازه داده نشود تا اخلاق اومانيستي و ضداسلامي بر حوزه فكر و عمل انسان ها چيره شود و آنان را به سوي ناكجاآباد برد.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا