اجتماعیاعتقادی - کلامیفرهنگیمعارف قرآنیمقالات

آموزه های مشترک کتب آسمانی از نظر قرآن

samamosبسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دعوتهای قرآن به همه اهل توحید از یهودی و مسیحی و مسلمان، دعوت به باورهای مشترک است. خداوند از همه مومنان خواسته است تا در برابر کافران، صف واحدی را تشکیل دهند و به عنوان یکتاپرستان در کنار هم قرار گیرند و از باورهای مشترک خویش در برابر کفر و شیطان دفاع کنند.

این دعوت اختصاص به دوره ای خاص ندارد، بلکه همه دوره های زمانی تا آخر زمان را شامل می شود؛ چرا که همه شرایع آسمانی تا روز قیامت و حتی پس از ظهور منجی باقی خواهند ماند. بنابراین، پیروان یکتاپرستی می بایست برای بقای و تقویت خود، دست در دست هم دهند.

این دعوت هر روز مهم تر از دیروز می شود؛ چرا که در گذشته چیزی به نام شیطان پرستی به این شکل علنی وجود نداشت و آن چه در میان امت ها و ملت ها شیطان رواج داده بود، بت پرستی، جن پرستی و فرشته پرستی و یا ستاره پرستی و مانند آن بود؛ اما اکنون ابلیس به صراحت خواهان پرستش خویش شده است و به صورت هماهنگ و برنامه ریزی شده، یاران انسانی و جنی خویش را بسیج کرده است تا مردم را به پرستش خویش دعوت کند و به شیطان پرستی به جای خداپرستی بخواند.

اکنون، اکثریت مردمان جهان را بت پرستان و خرافه پرستان تشکیل می دهند و شمار بوداییان و هندوان و دیگر مذاهب باطل، بیش از همه یکتاپرستان از پیروان شرایع آسمانی است. خداوند از همه پیروان یکتاپرستی خواسته است تا جنگ ها و کینه ها را کنار نهند و به اصول مشترکی چون توحید و نبوت و معاد باز گردند و صفوف خود را مسنجم کرده و قدرت و توان خویش را مصروف مبارزه با کافران کنند.

نویسنده در این مطلب بر آن شد تا با نگاهی به آموزه های وحیانی قرآن، باورهای مشترک میان اهل توحید و یکتاپرستی را تبیین نماید و به این دعوت خداوند یکتا توجه دهد. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

حقانیت شرایع آسمانی

در فرهنگ قرآن، اسلام به معنای عام و خاص به کار رفته است. اسلام در لغت عربی به معناى انقياد و گردن نهادن است.( لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه سلم) اين واژه در قرآن به معناى تسليم بودن در برابر دين و اراده و فرمان خداوند آمده است. به این معنا شخص در برابر دینی كه به واسطه پيامبران الهى به انسان‌ها ابلاغ شده آمده است، تسلیم و منقاد و مطیع آن باشد.( الميزان،علامه طباطبایی، ج‌3، ص‌120 و 121)

در فرهنگ قرآن هر گاه واژه اسلام به کار می رود، گاه به معنای همین مطلق تسلیم بودن در برابر دین الهی است که با وحی به پیامبران ابلاغ شده است که از این جمله می توان به آیه 72 سوره یونس اشاره کرد که در آن حضرت نوح(ع) خود را مسلمان می نامد. مراد ایشان از اسلام همین معنای پیش گفته است. البته غیر از ایشان دیگرانی از پیامبران(ع) خود را مسلمان نامیده اند. قرآن گزارش می کند که این اصطلاح در میان همه پیامبران(ع) از آدم تا خاتم(ص) به کار می رفته است. از جمله می توان به سخن حضرت ابراهیم(ع) اشاره کرد که می فرماید: اسلمت لرب العالمين؛ من تسلیم پروردگار جهانیان هستم.(بقره ، آیه 131) هم چنین وی از قول خود و فرزندش می فرماید: ربنا و اجعلنا مسلمين لك؛ پروردگارا ما را از مسلمانان خود قرار ده که تسلیم توییم. آن حضرت (ع) هم چنین می فرماید: و من ذريتنا امة مسلمة لك . آن حضرت (ع) هم چنین امت های پس از خود به ویژه امت حضرت محمد(ص) را امت اسلام و مسلمین نامیده است. خداوند در این باره می فرماید: ملة ابيكم ابراهيم هو سميكم المسلمين .( حج، آیه 78)

فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ؛ پس اگر با تو به محاجّه برخاستند، بگو: «من خود را تسليم خدا نموده‏ام، و هر كه مرا پيروى كرده است(آل عمران، آیه 20)

خداوند هم چنین درباره لوط (ع) او را مسلمان معرفی کرده و فرموده است: فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين؛ در آن قوم و قریه جز یک خانه از مسلمان نیافتیم . (ذاریات، آیه 36) این اصطلاح حتی از ملكه كشور سبا نیز حكايت می شود، که به حضرت سلیمان (ع) می فرماید : و اوتينا العلم من قبلها و كنا مسلمين؛ البته اين در صورتى است كه مقصود ملكه سبا، اسلام براى خدا باشد. همین ملکه پس از ایمان به حضرت گفت : و اسلمت مع سليمن لله رب العالمين؛ من با سلیمان به خداوند پروردگار جهانیان اسلام آوردم و تسلیم شدم.(نمل، آیه 44) فرعون نیز هنگام مرگ خود را مسلمان معرفی می کند و می گوید: حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِـهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ(یونس، آیه 90)

بنابراین، در آیات قرآنی گزاره های بسیاری را می توان یافت که همین معنای عام اسلام به کار رفته است.

کاربرد دوم این واژه ، اسلام به معنای آن چه است که پیامبر(ص) آورده است که شامل معارف و شریعت است. واژه اسلام پس از بعثت پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) به تدريج در مورد دين و شريعت آن حضرت(ص) به‌كار رفته و اكنون همين معنا از آن فهميده مى‌شود.( روح‌المعانى، ج‌3، ص‌172 و 345)

البته در قرآن كريم جز پیامبر گرامی (ص) کسی با عنوان " اول المسلمين " توصيف نشده است. خداوند در آیه 163 سوره انعام به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) فرمان می دهد که به مشرکان خود را این گونه معرفی نماید: قُلْ إِنَّ صَلاَتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لاَ شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ؛ كه‏ او را شريكى نيست، بگو: «در حقيقت، نماز من و ساير عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خدا، پروردگار جهانيان است؛ و بر اين كار دستور يافته‏ام، و من نخستين مسلمانم.»

هم چنین این است كه در جایی دیگر به آن حضرت (ص) دستور می دهد تا در توصیف خود بگوید: قل انى امرت ان اعبد الله مخلصا له الدين و امرت لان اكون اول المسلمين؛ بگو مامورم تا خداوند را به اخلاص بپرستم و دین را برای او خالص گردانم و مامورم تا نخستین مسلمان باشم. (زمر، آیات 11 و 12)

البته در این آیات آن حضرت خود را نخستین مسلمان معرفی می کند و می فرماید : "انا اول المسلمين". مقصود از " اول " در این آیه چنان که علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه می فرماید اولويت به حسب درجه است نه اولويت به حسب زمان، زيرا قبل از رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) نيز مسلمانى بودند که قرآن از آنان گزارش می کند که مهم ترین آنان حضرت نوح(ع) و ابراهیم(ع) می باشد.

به هر حال، در فرهنگ قرآنی، اسلام دو اصطلاح دارد که یکی به معنای مطلق تسلیم در برابر آموزه های وحیانی الهی و دین هدایتی خداوند و فرمان های اوست و دیگر، اصطلاح خاصی است که برای دین حضرت محمد(ص) به کار می رود.

اصول مشترک و شرایع متعدد

از این مطالب این نکته به دست می آید که همه آن چه در طول تاریخ بشریت از سوی خداوند از طریق پیامبران به دست مردم رسیده و از آن به دین و هدایت یاد می شود، همان اسلام است. این حقیقت باتوجه به شرایط زمانی، در بخش احکام آن نیازمند بازسازی و بازتولید بوده است. از این روست که مساله شریعت به معنای آیین خاص مطرح می شود. همه آیین هایی الهی بر اصولی تکیه دارند که در هیچ یک از شرایع تغییر نمی یابد و تنها برخی از آیین ها و مناسک با توجه به شرایط زمانی تغییر یافته است. از این روست که دین اسلام همواره در طول تاریخ بشریت یکی بوده است و تغییر تنها در شرایع پدید آمده است.

خداوند بارها، در آیات قرآنی بیان می کند که در همه کتب آسمانی بر اصولی تاکید شده و همه آنها یک دیگر را تصدیق می کردند و تنها به خاطر مقتضیاتی شرایع متعدد شده است.

این معنا را می توان به صراحت از آیات قرآنی به دست آورد. خداوند می فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـكِن لِّيَبْلُوَكُمْ فِي مَآ آتَاكُم فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ؛ و ما اين كتاب قرآن‏ را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديق‏كننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن، و از هواهايشان با دور شدن‏ از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما امّتها شريعت و راه روشنى قرار داده‏ايم. و اگر خدا مى‏خواست شما را يك امّت قرار مى‏داد، ولى خواست‏ تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت همه شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏كرديد آگاهتان خواهد كرد.

اصول مشترکی که در همه این کتب آسمانی و وحیانی وجود دارد، بارها تکرار و تصدیق شده است. از جمله مهم ترین این اصول می بایست به اصل توحید اشاره کرد. در همه تعالیم پیامبران (ع) توحید و نفی شرک نقطه محوری و اصلی بوده است. خداوند بارها در آیات قرآنی به این نقطه مشترک میان شرایع آسمانی اشاره کرده است. از جمله این آیات می توان به آیات 79 و 80 سوره آل عمران، 21 تا 25 سوره انبیاء و 20 و 21 سوره زخرف و نیز 36 تا 49 سوره نجم اشاره کرد.

بی گمان همین اصل توحید بوده است که پیامبر(ص) بارها به عنوان شعار تاکید کرده و پذیرش آن را عین رستگاری و نجات از خسران و زیان ابدی دانسته و فرموده است: قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ بگویید جز خداوند خدایی نیست تا رستگار شوید.

در اسلام و همه شرایع آسمانی ایمان به خدای یکتا و یگانه اصلی است که همه پیروان آنان را گرد هم می آورد. (بقره ، آیات 8 و 62 و 136 و 177 و 232 و بسیاری دیگر از آیات قرآنی)

بنابراین از مهم ترین و اصلی ترین ارکان همه شرایع آسمانی می بایست به اصل توحید و یکتایی و یگانگی خداوند اشاره کرد.

دومین اصلی محوری و ارکان همه شرایع آسمانی و وحیانی ، اصل معاد و رستاخیز است. این که هستی بیهوده آفریده نشده و دارای هدفی است که معاد و رستاخیز تجلی این هدف خواهد بود. در آیات قرآنی، هر جایی که سخن از توحید است، سخن از معاد نیز به میان آمده است.(بقره، آیات 4 و 62 و 177 و 232 و آیات دیگر)

در همه تعالیم کتب آسمانی به مساله برتری زندگی اخروی بر زندگی دنیوی تاکید شده است. خداوند به صراحت به این نکته در همه شرایع در آیات 17 تا 19 سوره اعلی اشاره کرده می فرماید: وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى ؛ با آنكه جهان‏ آخرت نيكوتر و پايدارتر است. قطعاً در کتب و صحيفه‏هاى گذشته اين معنى‏ هست صحيفه‏هاى ابراهيم و موسى.

از دیگر مشترکات شرایع آسمانی و باورهای توحیدی میان همه آن ها می توان، به مساله نبوت عام اشاره کرد. همه آنان به نبوت عام اعتقاد دارند و این که خداوند پیامبرانی را برای هدایت بشر فروفرستاده است. البته در نبوت خاص اختلافی است که دین اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین شرایع آسمانی، به همه پیامبران پیشین از عیسی (ع) تا آدم (ع) ایمان داشته و هیچ تفرقه ای میان آنان نمی افکند و همه را به یکسان باور دارد و پذیرش آن را جزء باورهای ایمانی خویش می شمارد.(بقره ، آیات 136 و 285 و نیز آل عمران، آیه 84)

از دیگر مشترکات شرایع آسمانی می توان به مساله پاداش اعمال در قیامت اشاره کرد. در همه کتب آسمانی به این مهم توجه داده شده و همه پیروان ادیان به این مهم باور دارند.(نجم، آیات 36 تا 40) این که انسان ها در قیامت از نتیجه تلاش های خود بهره مند خواهد شد ، اصل مشترک میان همه ادیان است.(همان) و این که انسانی به سبب گناه دیگران کیفر نمی شود نیز از جمله همین اصول مشترکی است که در آیات پیش گفته بر آن تاکید شده است.

از جمله مشترکات می توان به مساله ربوبیت و پروردگاری خداوند اشاره کرد. همه ادیان آسمانی در تعالیم خویش به مساله ربوبیت توجه داده و پذیرفته اند که همه انسان ها در نهایت به سوی خداوند باز می گردند.(همان)

از دیگر اصول مشترک می توان به جاودانگی در آخرت(اعلی ، آیات 17 و 18)، وجوب جهاد علیه کافران و در راه خدا(توبه، آیه 111)، خلقت جفت (نجم، آیات 36 تا46)، لزوم ذکر و یاد خدا(اعلی، آیات 14 تا 19)، وجوب پرداخت زکات فطره(همان) ، وجوب نماز و نقش آن در رستگاری بشر(اعلی، آیات 14 تا 19) منشا بودن خداوند د رخنده و گریه(نجم، آیات 36 تا43) اشاره کرد.

هم چنین ، همه کتب آسمانی حاوی معارفی است که خارج از حیطه علم بشر است . به این معنا که اگر خداوند کتب آسمانی را نمی فرستاد، انسان ها هرگز نمی توانستند نسبت به معارفی چون معاد و فرشتگان و جنیان و چگونگی آفرینش آسمان وزمین و انسان و موجودات و مانند آن اگاه شوند. از این روست که به صراحت خداوند می فرماید که این علوم از علوم غیبی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است.(انعام،آیه 91 و مائده ،آیه 15 و آیات دیگر)

به هر حال، کتب آسمانی، کتبی روشنگر حقایق و معارف صحیح (حج، ایه 8)، و شایسته اعتقاد و باور(همان) و دارای احکامی الهی برای رستگاری بشر(آل عمران، آیه 187) می باشد. بسیاری از این معارف هرگز قابل دسترسی بشر نبود و این خداوند بود که آن را به بشر از طریق پیامبران آموخت.(بقر، آیه 213 و آل عمران،آیه 184 و نحل،آیات 43 و 44 و و حدید ، آیه 25 و آیات دیگر)

دانش انسان به تاریخ بشریت نیز از جمله معارف عبرت آموزی است که از طریق وحی به بشر رسیده است و کتب آسمانی حاوی این مسایل است که در آیاتی از جمله 36 تا 54 سوره نجم به آن اشاره شده است.

به سبب این که کتب آسمانی حاوی معارفی است که انسان به جز از طریق وحی نمی توانست به آن دست یابد، هر گونه تکذیب کلیات آن جایز نیست. از این روست که خداوند تکذیب کتب آسمانی را برخاسته از روحیه ستیزه جویی و حق ناپذیری معرفی می کند، چراکه دانش های بشری تنها از طریق حس و عقل به دست نمی آید و افزون بر علوم و معارف عقلانی و تجربی، علوم و دانش هایی دیگری هم وجود دارد که از طریق شهود یا وحی به دست می آید.

عقل انسانی ، به این نتیجه رسیده است که خداوندی برای جهان است و این جهان بی هدف و حکمت آفریده نشده است. از این رو بشر در اندیشه آن است که بداند هدف از آفرینش وی چیست؟ همین عقل او را به نبوت و وحی رهنمون می سازد و حجت وحی را اثبات می کند. بنابراین، پذیرش وحی و حجیت آن، نیز حکم عقلانی است. از این روست که در آموزه های اسلامی، عقل را بنیاد دین و اخلاق معرفی می کند و می فرماید که هر کجا عقل باشد در آن جا دین و حیا نیز وجود دارد و هر کجا که عقل برود و سفاهت و جهل به جای آن بنشیند، دین و عقل از آن دل و جان برود.( اصول کافی، کتاب عقل و جهل)

البته کتب آسمانی با تحریف مواجه شده است. گاه این تحریف لفظی و گاه معنوی بوده است. از این روست که قرآن به مساله تحریف در کتب آسمانی اشاره می کند و روشن می سازد که برای رهایی از مساله تحریف لفظی ، خداوند خود حافظ قرآن است؛ چراکه این آخرین کتاب آسمانی است که برای تا قیامت بشر فرو فرستاده شده است.

اما این بدان معنا نیست که اصل کتب آسمانی منزه از عقاید و باورهای باطل و خرافی نبوده باشد(زخرف، آیات 19 و21 و احقاف، آیه 2) بلکه این کتاب ها در یک دوره زمانی گرفتار برخی از خرافات شده است و اصل کتاب ها هنوز بر حجت خود در مسایل دینی باقی هستند(قصص، ایه 49 و لقمان ، ایه 20 و صافات ، آیات 151 تا 157 و احقاف، ایه 4) کتاب های آسمانی از نظر قرآن مطابق با واقع بودند(بقره، آیه 176 و شوری، آیه 17) و خداوند در مومنان اهل کتاب می خواهد تا به احکام وتعالیم کتب آسمانی عمل کنند.(مائده، آیات 65 و 66) اما این بدان معنا هم نیست که کتب آسمانی نسخ نشده اند، بلکه بر اساس آیه 85 سوره آل عمران ، با ظهور اسلام به عنوان آخرین شریعت از سوی خداوند، شرایع دیگر نسخ شده اند. اين كه خداوند متعال در این آیه فقط، اسلام را مى‌پذيرد، نشان مى‌دهد كه اسلام، اديان گذشته را در مقام پذيرش دين، نسخ كرده است.

نسخ شرایع گذشته به معنای این است که نمی توان به احکام آن عمل کرد، ولی این به معنای این نیست که کتب آسمانی را مردود و باطل شماریم و یا در حقانیت اصول آن شک کنیم ؛ چرا که اصول همه این شرایع مشترک است و همه آن ها یک دیگر را در این بخش تایید می کنند. بنابراین، هر گونه شک و تردید در اصول این معارف نادرست است. این در حالی است که برخی از اهل کتاب حتی در آموزه های وحیانی کتب خویش که به زبان خودشان ارسال شده (ابراهیم، ایه 4) شک و تردید روا می دارند(شوری،آیه 14) و از عمل به آن سرباز می زنند.

از برخی از آیات قرآنی از جمله آیات 26 تا 28 سوره جن بر می آید که کتب آسمانی تورات و انجیل در زمان بعثت پیامبر(ص) دور از دسترس تحریف بوده و خداوند در آیه 213 سوره بقره از محفوظ بودن آن ها از هر گونه تحریف و باطل در هنگام نزول آن خبر می دهد.

به سخن دیگر ، قرآن تایید می کند که اصول کتب آسمانی به دور از تحریف و باطل بوده است و حتی در زمان بعثت تغییرات و تحریفاتی در این کتب یا نبوده یا در اصول آن نبوده است. البته پس از آن تحریفات انجام گرفت تا با اصول اسلامی در تضاد باشد و این مساله چنان که قرآن بیان می کند به دست سوداگرانی انجام می شود که در اندیشه مال و ثروت بودند.(بقره ، آیه 174 و نیز مجمع البیان، ج 1 و 2 ، ص 468)

به هر حال، کتب آسمانی و پیروان آن در اصول پایه و اساسی چون اصل توحید و معاد و نبوت عام و حتی خاص در برخی از موارد، با هم مشترک هستند و همه ایشان وظیفه دارند دیگران را به سوی توحید و معاد بخوانند و از بت پرستی و شیطان پرستی و مانند آن برحذر دارند. بلکه بر اساس آیات قرآنی و آیات کتب آسمانی دیگر که درانجیل و تورات است ، همه مومنان مکلف هستند که برای تبلیغ و دعوت به توحید تلاش کنند و حتی با کافران به جهاد پردازند و آنان را به سوی توحید دعوت کنند.

این در حالی است که در حال حاضر ، بسیاری از شیطان پرست ها و بت پرستان خود را در امنیت می یابند و حتی در سایه قدرت مسیحیت و یهودیت به تبلیغ شیطان پرستی و بت پرستی می پردازند. در کشورهای مسیحی آزادی که برای شیطان پرستان و بت پرستانی چون بودایی ها و هندوها وجود دارد ، بیش از مسلمانانی است که اهل توحید هستند. ظلم و ستمی که نسبت به پیروان توحید اکنون در سرتاسر جهان اعمال می شود چنان زیاد است که قابل قیاس با هیچ دوره ای نیست. اکنون بت پرستان بودایی و هندو در آرامش به اعمال کفر آمیز خویش ادامه می دهند در حالی که اهل اسلام از مسیحیت و مسلمان و یهودی در ظلم و ستم هستند و خون و جانشان مباح شمرده می شود. دولت های صیهونیستی و فراماسونری اکنون حتی به یهودیان هم رحم نمی کنند و آنان را به پرستش گوساله سامری و شیطان پرستی فرا می خوانند. باشد تا با اتحاد امت اسلام از همه شرایع و دعوت به کلمه توحید که کلمه مشترک میان همه ادیان است ، در برابر شیطان پرستی و بت پرستی قیام کنند و ریشه کفر را از روی زمین بردارند.

خداوند در این باره می فرماید: قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ؛ بگو: «اى اهل كتاب، بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه: جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم، و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد.» پس اگر از اين پيشنهاد اعراض كردند، بگوييد: «شاهد باشيد كه ما مسلمانيم نه شما.»( آل عمران، آیه 64)

پس به این دعوت الهی پاسخ دهیم و اصول و باورهای مشترک را محور گفتمانی و عمل خویش قرار دهیم و در یک صف واحد به جنگ کفر و شیطان پرستی و بت پرستی در سرتاسر جهان برویم و فرصت و بودجه خویش را صرف نابودی یک دیگر نکنیم تا شیطان بر جهان مسلط شود.

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا