اجتماعیاخلاقی - تربیتیاصولی فقهیاعتقادی - کلامیسیاسیمعارف قرآنیمقالات

آزادی های اجتماعی انسان در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان دارای اراده ای است که او را در میان موجودات دیگر از حق انتخاب و رفتار آزادانه برخوردار می سازد. بنابراین، در مشیت الهی و قانون جبری الهی که بر جهان و جان حاکم است، چنین قانون جبری برای انسان رقم خورده که دارای اراده و مختار در انتخاب باشد؛ بنابراین، هیچ انسانی نمی تواند آزادی خود نیست و نابود کند؛ زیرا اراده و اختیار و آزادی در ذات هر انسانی است؛ اما هستند کسانی که محدودیت برای آزادی دیگران ایجاد می کنند و حق آزادانه انتخاب را از وی سلب می کنند؛ زیرا با محدودیت هایی چون آدم ربایی و بردگی و ایجاد حبس آزادی تن، یا فشارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ایجاد استضعاف می توان دیگری را در آزادی که حق طبیعی است، محدود کرد و آزادی را از وی سلب کرد.

نویسنده در این مطلب به حوزه آزادی های اجتماعی رفته و نگره قرآن و آموزه های وحیانی آن را درباره آن ها تبیین کرده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

مفهوم اجتماعی آزادی

آزادى در لغت به معناى، حريّت، اختيار، خلاف بندگى، قدرت عمل و ترك عمل و قدرت انتخاب است.( لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژه آزادی)

واژه آزادی در علوم گوناگون معنا و مفهوم خاصی دارد که از آن به عنوان اصطلاح فلسفی آزادی، اصطلاح عرفانی آزادی، اصطلاح روان شناسی، اصطلاح حقوقی، اصطلاح اجتماعی و مانند آن ها یاد می شود. اصطلاح اجتماعی شامل اصطلاح سیاسی نیز خواهد بود؛ زیرا مباحث سیاسی زیر مجموعه شاخه علوم اجتماعی است.

آزادی در اصطلاح علوم اجتماعی، به معناى مصون ماندن از اراده مستبدانه دیگران است.( فرهنگ علوم سياسى، مینو افشاری راد، علی اکبر آقابخشی، ذیل واژه)

آزادی اجتماعی از حقوق طبیعی انسان است و هیچ نظام سیاسی و نهاد اجتماعی حق سلب آن از مردم را ندارد. آزادی اجتماعی در حقوقی چون آزادانديشى، انتخاب عقيده، اظهار نظر و حقّ انتخاب نظام سیاسی و اجتماعىِ دل‌خواه، تجلّى مى‌يابد.

در آموزه های قرآنی، هر چند واژه حریت در آیاتی چون آیه 35 سوره آل عمران به شکل «محرر» یعنی آزاد شده به کار رفته است، اما مراد آن آزادی اجتماعی نیست، بلکه به معنای آزادی از مسئولیت های فرزندی و وقف برای بندگی خدا در قالب انجام عبادیات محض و خدمت به مراکز عبادی و معابد اسلامی است.

البته در قرآن، مجموعه ای از احکام بیان شده که بیانگر مصادیق آزادی است و می توان از این احکام دریافت که قرآن برای انسان حقوق اجتماعی در قالب آزادی های اجتماعی قایل است که در موضوعات و مسایل گوناگون اجتماعی به آن پرداخته و حدود و ثغور آن را تبیین کرده است. به عنوان نمونه می توان از واژه‌ها، ترکیبات و مباحثى قرآنی چون «جدال»، «خلوا سبيلهم»، «شورى»، «نجات»، «واجتنبوا الطاغوت» و مانند آن ها دیدگاه قرآن را در باره حقوق اجتماعی انسان از جمله حق آزادی اجتماعی استفاده کرد.

اهمیت آزادی اجتماعی

از نظر قرآن، انسان آزاد آفریده شده و دارای اراده و اختیار است. هر انسانی باید قدر این اندازه را بداند و در صیانت از آن تلاش کند. همه جنبه های آزادی از جمله آزادی اجتماعی ارشمند است و باید ارزش آن را دانست. خداوند در آیات قرآنی آزادی اجتماعی به ویژه از ظلم و ستم ستمگران و استکبار مستکبران را نعمتی بزرگ از سوی خود (بقره، آیه 49؛ اعراف، آیه 141؛ ابراهیم، آیه 6) و در خور ستایش(مومنون، آیه 28) دانسته است.

قرآن تلاش برای آزادی اجتماعی و رهایی از هر گونه استبداد و ظلم و ستم و محدودیت های اجتماعی نامشروع و غیر قانونی را امری مهم و ارزشمند دانسته و بر اهميّت تلاش براى كسب آزادى در آیات گوناگون تاکید داشته است.(نساء، آیات 75 و 97 و 100)

هم چنین از نظر قرآن، آزادی از نظر فطری و عقلی نیز برتر از هر گونه اسارت و بردگی است.(نحل، آیه 75) چنان که رهایی و آزاد شدن از سلطه ستمگران، امرى ارزشمند و از خواستهاى بندگان خاص خدا است.(شعراء، آیات 116 و 118؛ قصص، آیات 21 و 25؛ تحریم، آیه 11)

آزادیخواهی

در فرهنگ قرآنی، آزادی اجتماعی حق هر انسانی است و باید آن را احقاق نماید؛ زیرا اگر حق را ندهند، باید تلاش کرد و آن را گرفت. از همین روست که در آیات قرآنی از جمله آیه 25 سوره حدید از قیام توده های مردم برای احقاق حقوق خویش در قالب عدالت قسطی و سهم خواهی به میان آمده است.

از نظر قرآن هر کسی باید برای گرفتن حقوق و دفاع از آن قیام کند و اگر مظلوم واقع شده و در استضعاف قرار گرفت و قدرت احقاق حق خویش را نداشته باشد، با تظلم خواهی کند و دیگران را به یاری بخواهد. هم چنین بر دیگران است تا برای یاری مستضعف و مظلوم قیام کنند و احقاق حق نمایند.(نساء، آیه 75)

در طول تاریخ پیامبران، به عنوان آزادیخواهان در عرصه های گوناگون از جمله اجتماعی وارد شده و به یاری مظلومان و مستضعفان رفتند.(اعراف، آیات 103 تا 105 و 130 و 134؛ دخان، آیات 17 و 18؛ شعراء، آیات 15 تا 22)

مصادیق آزادی های اجتماعی

در آیات قرآنی به انواع آزادهای اجتماعی انسان توجه شده است. از نظر قرآن این آزادی ها همانند دیگر آزادی های فلسفی، عرفانی و روان شناسی، جزو حقوق طبیعی انسان است، به طوری که کسی حق سلب آن را ندارد و اگر کسی آن حق را از کسی به طور ظالمانه نه قانونی سلب کرد، گناهکار و مجرم است.

البته باید توجه داشت که آزادی های فلسفی، روان شناسی، عرفانی و فلسفی جزو ذات انسانی است و گاه همانند نفس کشیدن از لوازم حیات انسانی و غیر قابل سلب است؛ مثلا کسی نمی تواند آزادی اندیشه و اندیشیدن را از کسی سلب کند؛ زیرا ذات انسانی به طور طبیعی نسبت به فهم امور کنش و واکنش نشان می دهد؛ البته می توان اسباب اندیشیدن را از شخصی گرفت و ابزارهای حسی و بیرونی را محدود کرد، اما ابزارهای درونی را نمی توان محدود کرد؛ هر چند که خود شخص می تواند ابزارهای درونی فهم خویش دسیسه و دفن کند و طبیعت آن را تغییر داده و مطبوع یا مختوم نماید.(شمس، آیات 7 تا 10؛ بقره، آیه 7 و آیات دیگر)

بنابراین، آزادی اندیشه جزو مباحث فلسفی، عرفانی و روان شناسی است؛ اما آزادی بیان جزو مباحث اجتماعی است که در این جا باید به آن پرداخته شود.

بر این اساس وقتی ما از آزادی اندیشه یا آزاد اندیشی سخن می گویم اگر مراد مباحث و مسایل فلسفی باشد، ارتباط با حوزه فردی دارد نه اجتماعی. به عنوان نمونه این که آزاد اندیشی امری ارزشمند است(بقره، آیه 170؛ انبیاء، آیه 67؛ لقمان، آیه 20 و 21) و هر کسی باید آزاد اندیش باشد و از تقليد كوركورانه پرهيز کند(همان)، یا این که هر کسی باید با انديشيدن در گفتارها و انتخاب نيكوترين آن‌ها، آزاد اندیشی داشته باشد،(زمر، آیات 7 و 18) از مباحث روان شناسی عمومی و روان شناسی شخصیت و مانند آن ها است؛ نه از مباحث اجتماعی.

  1. مشارکت اجتماعی در سرنوشت: از حقوق اجتماعی هر انسانی، مشارکت در سرنوشت خود و دیگران در قالب مشارکت اجتماعی چون مشورت است. بر همین اساس بر نظام سیاسی ولایی به حکم فریضه و تکلیف است تا مردم را در امور مهم اجتماعی و سرنوشت ساز جمعی مشارکت داده و از ایشان مشورت بگیرد. خداوند می فرماید: وشاورهم فى الأمر ؛ با مردمان در امر اجتماعی مشاورت بگیر!(آل عمران، آیه 159) پس اگر مشورت گیری بر رهبران و مسئولان نظام سیاسی اجتماعی واجب و تکلیف است، مشورت و مشارکت در امور اجتماعی یک حق الهی است. به سخن دیگر دستور خدا به پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى مشورت با ديگران و نظر خواستن از آنان، مستلزم اين است كه مردم در بيان ديدگاه و اظهار نظر آزاد باشند و به حکم الهی باید در این امر مشارکت فعال داشته و به ندای خدا و رهبری پاسخ مثبت دهند و در امور اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند. البته این حق در زمانی مسئولان و رهبران نظام سیاسی خواستار مشارکت شدند، تبدیل به وظیفه و تکلیف می شود و کسی نمی تواند خود را از مشارکت در این حوزه محروم سازد؛ پس حقی است که نمی توان خود را از آن محروم ساخت و یا از آن گذشت کرد؛ بلکه لازم است تا به حکم وظیفه و تکلیف از این حق خویش بهره گیرد؛ به هر حال، از آن جایی که حق مشارکت در تعیین سرنوشت فردی و جمعی برای هر انسانی ثابت است، نظام سیاسی ولایی باید این حق را بپذیرید و شرایط مشارکت جمعی را فراهم آورد تا این گونه هم خود از استبداد در امان بماند و هم حقوق مردم در تعیین سرنوشت را ادا کند. اصولا از نظر قرآن جامعه قرآنی یک جامعه با حضور فعال و مشارکت در حوزه های اجتماعی است و مردم به گونه ای عمل می کنند که در امور فردی اجتماعی و جمعی با یک دیگر از یک دیگر مشورت می گیرند تا از عقول دیگران نیز بهره مند شوند.(شوری، آیه 38) مشارکت در عرصه اجتماعی شامل مشارکت در امر به معروف و نهی از منکر و نظارت بر رفتارهای گروه ها ونهادهای اجتماعی و سیاسی جامعه(آل عمران، آیات 104 و 110؛ توبه، آیه 71؛ حج، آیه 41) ، مشاوره در امور اجتماعی و سیاسی(آل عمران، آیه 159)، اصلاح گری و جلوگیری از فساد(هود، آیه 116)، بیعت (فتح، آیه 18) و مانند آن ها است. این مشارکت برای همه امت لازم است و زن و مرد ندارد.(توبه، آیه 71؛ ممتحنه، آیه 12 و آیات پیش گفته)
  2. فضاسازی گفتمان سالم: از حقوق اجتماعی انسان، بهره مندی از فضای سالم فکری و اندیشه ای است. این نظام سیاسی اجتماعی است که باید شرایط و بستر سالم را برای اندیشه ورزی فراهم آورد. در حقیقت از حقوق اجتماعی مردم این است که در یک فضای سالم بتوانند گفتمان های درست و راست را بشناسند و بدان گرایش یابند؛ بنابراین، نظام سیاسی اجتماعی باید مهندسی فرهنگی را به گونه ای داشته باشد که فضای گفتمان سالم فراهم آید؛ پس فضای فرهنگی جامعه نباید به گونه ای باشد که افکار و اندیشه های خرافی در آن به حدی رشد کند که اجازه بروز و ظهور گفتمان سالم را ندهد؛ زیرا اگر جامعه به گونه مهندسی شود که افکار و اندیشه های خرافی دست و پا مردم را ببندد و آنان را در شناخت و فهم اندیشه های سالم محدود سازد، در حقیقت افراد این جامعه از ابتدایی ترین بسترهای آزاد اندیشی محروم شده اند؛ زیرا آزاداندیشی بستری را نیاز دارد که نظام سیاسی و اجتماعی باید آن را فراهم آورد. خداوند در آیه 157 سوره اعراف، وظیفه نظام سیاسی ولایی را ایجاد فضای سالم گفتمان دانسته تا به دور از هر گونه خراف و افکار و اندیشه های باطل و خرافی هر کسی بتواند به راستی بیاندیشد و عمل کند. پس ساخت فضای گفتمان ناسالم و خرافی و باطل در حقیقت محدودیت سازی در حوزه آزادی اندیشه و هم چنین آزادی اجتماعی است؛ زیرا این امور می تواند همانند زنجیرها و بندهایی قدرت اندیشه و عمل را از افراد جامعه بگیرد و فضای سنگین و ناامن ایشان را به سمت و سوی سوق دهد که جز بردگی و بندگی باطل و سقوط برآیندی برایش متصور نیست.
  3. آزادی تن: هر انسانی همان طوری که خداوند او را حرّ و آزاد آفریده از حق آزادی تن برخورداراست. بر این اساس ربایش و آدم ربایی که موجب حبس و محدودیت بدنی انسان می شود ممنوع است. هم چنین از حقوق هر انسانی است که جز به جرم اثباتی شده در مراجع ذی صلاح قانونی محبوس و زندانی نشود.(انفال، آیه 26؛ عنکبوت، آیه 67؛ )
  4. آزادی از ظلم ظالم و استکبار مستکبر: هر انسانی حقوقی دارد که باید استیفا شود. از جمله این حقوق، عدالت فراگیر است. بنابراین، اگر کسی حق دیگری را به ظلم گرفت باید خود و نظام سیاسی و اجتماعی تلاش کند که حقوق ایشان بازگردانده شود. آزادی از ظلم ظالم و استکبار مستکبر از حقوق هر کسی است. پس مظلوم می تواند و بلکه باید برای کسب ازادی و رهایی از ظلم ظالم و استبکار مستکبر از حقوق انسان است که باید برای آن خود و جامعه تلاش کند.(نساء، آیه 75؛ شعراء، آیات 116 و 118؛ مومنون، آیه 28؛ هود، آیه 94؛ بقره، آیه 246)
  5. آزادی اقتصادی: از جمله حقوق هر انسانی برخوردار از آزادی اقتصادی و فعالیت های بازرگانی و تجارت است.(هود، آیه 86) این آزادی هم در نحوه تصرف و هزینه کردن و هم چنین در تعاملات اقتصادی است و کسی نمی تواند شخص را محدود کند و آزادی اقتصادی او را سلب کند، مگر آن که خلاف قانون و شریعت بخواهد رفتاری خلاف فلسفه و موازین حقوقی اقتصادی رفتار اقتصادی داشته باشد. از جمله رفتارهای نادرست اقتصادی که در اسلام از آن منع شده و حق آزادی اقتصادی در این حوزه ها برای شخص مصوب نیست، می توان به مواردی چون : اسراف در مصرف(اعراف، آیه 31)، تبذیر(اسراء، آیات 26 و 27)، ربا و نزولخواری(بقره، آیات 275 و 278 و 279)، رشوه(بقره، آیه 188)، کسب حرام از راه های نامشروع(بقره، آیه 188؛ نساء، آیات 2 و 29) و مانند آن ها اشاره کرد؛
  6. آزادی حق انتخاب دین: اگر از نظر فلسفی اندیشیدن و فهم کردن و مانند آن ها امری اختیاری نیست بلکه اضطراری است مگر آن که مقدمات فهم و اندیشیدن فراهم نشود، شکی نیست که انتخاب دین به عنوان یک بخش فلسفی امری طبیعی است و نمی توان از شخص گرفت؛ یعنی نه دادنی است، نه گرفتنی؛ اما انتخاب دین از نظر سبک زندگی و آیین رفتاری، امری اختیاری است که می توان از کسی سلب کرد یا حق او را به وی داد. بنابراین، آزادی حق انتخاب دین به معنای سبک زندگی و فلسفه زندگی شخص، از حقوق طبیعی است که نمی توان از شخصی سلب کرد و نظام سیاسی و اجتماعی باید شرایط را برای بهره گیری از هر شخص از این حق فراهم آورد.(بقره، آیه 256؛ ال عمران، آیه 20؛ مائده، آیه 99 و آیات بسیار دیگر) البته باید توجه داشت که استفاده درست و نادرست از این حق، تبعاتی دارد که خود شخص باید پاسخگو باشد. پس اگر انسان حق آزادی انتخاب دین دارد؛ اگر به جای ایمان و شکر، کفر و کفران را انتخاب کند باید پاسخ گوی انتخاب نادرست خودش باشد.(نور، آیه 54؛ نمل، آیه 92؛ کهف، آیه 29) هم چنین باید توجه داشت که بعد فلسفی آزادی و اجتماعی آن را خلط نکرد؛ چنان که نباید در مبحث آزادی اجتماعی انتخاب دین این نکته مغفول باشد که شخص پس از انتخاب درست نمی تواند تغییر عقیده و سلوک دهد و انتخاب دیگری داشته باشد که از آن به ارتداد یاد می شود.(توبه، آیه 74) پس هیچ کسی در انتخاب اولی دین مجبور نمی شود و آزاد است و هیچ پیامبری، در حالی که شخص به دین اسلام گرایش ندارد او را مجبور نمی کند(هود، آیات 25 و 28 و 57؛ شوری، آیه 28 و آیات دیگر)؛ اما پس از انتخاب اسلام به عنوان فلسفه و سبک زندگی حق ارتداد از آن را ندارد.(توبه، آیه 74) از نظر قرآن اهل کتاب در جامعه اسلامی از حق انتخاب خود بهره مند هستند؛ زیرا شرایع دیگر جزو اسلام محسوب می شود.(آل عمران، آیات 19 و 85 و 112؛ شوری، آیه 13 و آیات دیگر)
  7. آزادی انتخاب مسکن: از دیگر حقوق اجتماعی هر انسانی، حق انتخاب مسکن است.(عنکبوت، 56) بنابراین هیچ کس یا نهادی نمی توان این حق را از انسانی سلب کند.(بقره، آیات 84 و 85 و 217) از نظر قرآن کسانی که این حق را از دیگری سلب می کنند، ظالم محسوب شده و می بایست با آنان مبارزه کرد. از نظر قرآن مبارزه با سلب‌كنندگان آزادى انسان در انتخاب مسكن امرى پسنديده است.(بقره، آیه 246؛ حج، آیات 39 و 40؛ آل عمران، آیه 195) آزادى انتخاب مسكن، مشروط به حفظ ارزش‌هاى دينى و اسلامی است و از این لحاظ آزادی انتخاب محدود خواهد شد(عنکبوت، آیه 56)؛ زیرا جمله «فاياى فاعبدون» پس از جمله «ان ارضى واسعه» مفيد برداشت فوق است. (الميزان، ذيل آيه)
  8. آزادی تابعیت و شهروندی: هر مسلمانی از حق شهروندی و تابعیت امت اسلام برخوردار است و کسی نمی تواند این حق را از وی سلب کند. البته از نظر قرآن، منافقان و مسلمانان سست ایمان جزو امت اسلام هستند؛ چنان که اهل کتاب هم چون یهود و مسیحی و مجوس و صابئی نیز پس پذیرش حاکمیت اسلام و قوانین اجتماعی آن جزو امت و شهروندان امت به شمار می روند و از حق تابعیت و شهروندی بهره مند هستند.(آل عمران، آیه 112) البته برداشت فوق مبتنى است بر این كه «ضربت عليهم الذلّة» انشاء باشد، و مقصود از «بحبل من الناس» انعقاد قرارداد ذمّه ؛ بنابراين، معنا چنين مى‌شود: مسلمانان موظّف هستند يهود را در حالت ذلّت نگه‌دارند تا اين‌كه به قرارداد ذمّه با مسلمانان تن دهند و حاکمیت اسلام را بپذیرند تا به عنوان امت در ذیل امنیت و حمایت نظام سیاسی ولایی قرار گیرند. بنابراین حقوق اقلیت در چارچوبی که بیان شده و می شود مراعات خواهد شد.
  9. آزادی اقلیت ها: چنان که گفته شد اهل کتاب جزو امت اسلام بوده و از حقوق اقلیت ها در نظام اجتماعی سیاسی اسلام بهره مند خواهد شد که شامل حقوقی چون: آزادى بيان و اظهار عقايد خويش در جامعه اسلامى(بقره، آیات 111 و 135 و 139؛ آل عمران، آیه 164) و آزادى در بحث و گفتگو است.(آل عمران، آیات 20 و 61؛ نحل، آیه 125؛ عنکبوت، آیه 46) البته باید توجه داشت که کفار جزو امت و اقلیت دینی محسوب نمی شوند و تنها اجازه ای که به آنان داده می شود ورود به مناطق اسلامی در سایه چتر امنیتی نظام سیاسی ولایی برای آشنایی با اسلام و بازگشت به اوطان پس از تحقیق است.(توبه، آیات 1 تا 6)
  10. آزادی بیان: چنان که گفته شد، آزادی اندیشه یک امر فلسفی و خارج از حوزه امور اجتماعی است؛ اما آزادی بیان به حوزه امور اجتماعی مربوط است. در آیات قرآنی، از آزادی بیان دفاع شده است. از نظر قرآن حتی اهل کتاب در جامعه اسلامی از آزادی بیان برخوردار بوده و می توانند عقاید و افکار خویش را به آزادی تمام بیان کنند.(آل عمران، آیات 20 و 61 تا 66) هم چنین مباحث كلامى و مناظره‌هاى دينى در جامعه اسلامی آزادانه بیان می شود.(همان؛ نحل، آیه 125؛ عنکبوت، آیه 46) چنان که گفته شد هر انسانی در مقام دادخواهی(نساء، آیه 148) و در مقام مشورت آزاد است تا دیدگاه های خویش را بیان کند و حق خود را مطالبه نماید و از ظالم داد خویش را بستاند.(همان؛ آل عمران، آیه 159 ؛ شوری، آیه 31) البته محدودیت های در آزادی بیان نسبت به برخی از امور اجرا می شود که شامل : پرهيز از سخنان بى‌اساس و دروغ(حج، آیه 30)، پرهيز از كاربرد كلمات مورد سوءاستفاده دشمنان(بقره، آیه 104)، پخش نكردن اخبار امنيّتى(نساء، آیه 83)، پخش سخنان بيهوده و گمراه كننده(مومنون، آیه 3؛ لقمان، آیه 6)، اظهار نظرهاى غير عالمانه و افتراآميز درباره احكام دينى(نحل، آیه 116)، تهمت بى‌دينى به مدّعى اسلام(نساء، آیه 94)، پرهيز از پخش مطالب مشكوك(اسراء، آیه 36؛ نور، آیه 15)، حفظ حيثيّت و آبروى مؤمنان(نور، آیات 11 تا 19؛ حجرات، آیات 11 و 12)، بدزبانى و افشاى عيوب ديگران(نساء، آیه 148)، پرهيز از اهانت به مقدّسات اقوام و ملّت‌ها(انعام، آیه 108)، پرهيز از اظهار نظر عيب جويانه درباره مؤمنان(حجرات، آیه 11)، پرهيز مؤمنان از نسبت دادن القاب زشت به يك‌ديگر(همان)، عدم تحريف و كتمان حقايق دينى(بقره، آیات 41 و 42)، پرهيز از گفتار باطل در حوزه دین(نساء، آیه 171)، پرهیز از بی ادبی(حجرات، آیات 2 تا 4)، حفظ حرمت مؤمنان و پرهيز از تهمت به آنان(نساء، آیه 156؛ نور، آیات 1 و 4 و 11 و 15)، پرهیز از بی انصافی و رعايت عدل و انصاف در سخن(انعام، آیه 152)، پرهيز از شايعه‌پراكنى در جامعه(احزاب، آیه 60)
  11. آزادی تحقیق و پژوهش: حق آزادی پژوهش در مسایل علمی برای همگان ثابت است. از نظر قرآن حتی کافران و مشرکان در محیط اسلامی می توانند در راستای بحث و تحقيق در اصول و معارف دين اسلام از این حق بهره مند شوند.(توبه، آیه 6) از نظر قرآن، حاكمان دينى، موظّف به تأمين آزادى بحث و تحقيق در دين براى غير مسلمانان هستند و باید همه امکانات و شرایط مناسب را برای دیگران فراهم آورند و آن را وظیفه و تکلیف شرعی خود بدانند.
  12. آزادی جنسی: هر کسی می تواند در چارچوب شریعت از آزادی جنسی برخوردار باشد. البته محدودیت هایی که وضع می شود در راستای صیانت از انسان و اخلاق و خانواده و جامعه است. از همین روست که آزادی هم جنس بازی ممنوع شده (هود، آیات 78 و 79؛ اعراف، آیات 80 و 81 ؛ نمل، آیات 54 و 55؛ و آیات دیگر) و از هر گونه رابطه جنسی بیرون از رابطه همسری منع می شود(نساء، آیات 15 و 19؛ نور، آیات 1 تا 5) و حتی از وعده و قرار پنهانى براى ازدواج با زنان در حال عدّه منع می شود؛ زیرا احتمال بازگشت و بقای خانواده وجود دارد.(بقره، آیات 234 و 235) در همین راستا چشم چرانی(نور، یات 30 و 31) ، اعمال تحریک آمیز جنسی(همان؛ احزاب، آیه 32)، اجبار به زنا حتی نسبت به بردگان کنیز(نور، ایه 33) و مانند آن ها منع می شود؛ زیرا اصول خانواده و صیانت از آن بسیار مهم و اساسی است. پس آزادی جنسی باید در مسیری باشد که موجب کمال فرد و شخص و جامعه باشد.
  13. آزادی سیاسی: آزادى سياسى عبارت از اين است كه انسان در يك نظام سياسى، حق داشته باشد هر منصبى از مناصب حكومتى را كه شايسته تصدّى آن است، اشغال كند و در تصميم‌گيرى‌هاى سياسى و اجتماعى خود سهيم باشد و آراى اصلاحى و انتقادى خود را ابراز كند و نيز هر كارى را كه قانون اجازه مى‌دهد، انجام دهد و به انجام آن‌چه قانون منع كرده و به صلاح او نيست، وادار نشود. (روح‌القوانين، ج1، ص392) این معنا از آزادی در اسلام مورد تایید است؛ چنان که در بحث مشارکت اجتماعی بیان شده است. از نظر قرآن هر کسی باید برای کسب آزادی های اجتماعی از جمله آزادی سیاسی تلاش کند و در این راستا از پاداش الهی بهره مند خواهد شد.(بقره، آیه 246) البته کسب آزادی سیاسی نیازمند تلاش و کوشش سخت و صبوری است و امت باید در این راه کوشا و صبور باشد.(اعراف، آیه 128) هر چند در فلسفه تاریخ قرآن به این نکته توجه داده شده که آزادی سیاسی برای همگان از جمله مستضعفان و مظلومان در آینده رقم خواهد خورد(قصص، آیات 5 و 6؛ نور، آیه 55) اما خود امت باید برای کسب آن تلاش کند.(حدید، آیه 25) از نظر قرآن هر یک از پیامبران ماموریت داشتند تا فضای سیاسی را به گونه ای فراهم آورند تا مردم از طاغوت و مستبد و مستکبر رهایی یابند و اختیار سرنوشت سیاسی خویش را به دست گیرند و آن را به اهل آن سپارند تا در حوزه های گوناگون از جمله قضایی نیز عدالت را برای آنان به ارمغان آورند.(ال عمران، آیه 79؛ نحل، آیه 36)

حدود آزادی های اجتماعی و سیاسی

چنان که گفته شد، اسلام هرگز قایل به آزادی مطلق در حوزه های اجتماعی نیست؛ چنان که حتی آزادی انتخاب دین با آن که مطرح است به انسان هشدار می دهد که هر گونه انتخاب او می تواند بازتابی مثبت و منفی در سعادت و شقاوت دنیوی واخروی او داشته باشد. پس انسان آزاد بپذیرد که انتخاب او کیفر و پاداشی دارد که مرتبط به انتخاب اوست. اگر انتخابی ناروا و نادرست داشته باشد، باید خود را آماده مجازات و کیفر دنیوی و اخروی بداند.

در آیات قرآنی محدودیت هایی برای برخی از آزادی های اجتماعی بیان شده که در این جا به آن ها اشاره می شود. این محدودیت ها عبارتند از:

الف: حدود آزادی ارتباطی: و محدودیت های آن

از جمله آزادی های اجتماعی آزادی ارتباط با دیگران است که کسی نمی تواند آن را محدود سازد؛ مگر آن که این ارتباطات به اسباب دیگر با مشکل مواجه شود. در آیات قرآنی موارد از روابط با دیگران منع شده که عبارتند از:

  1. رابطه ولایی با مسخره کنندگان از اهل کتاب: ايجاد هر گونه رابطه ولایی و دوستانه با تمسخركنندگان اسلام از اهل‌كتاب از نظر قرآن ممنوع است.(مائده، آیه 57) باید توجه داشت که «ولى» در اصل به معنای سرپرستی دوستانه است؛ چنان که رابطه والدین با فرزند این گونه است. بنابراین، هر گونه رابطه و ارتباط با این گروه در قالب تولی و سرپرستی جایز نیست؛ از آن جایی که روابط دوستانه به نوعی تولی ختم می شود، آن نیز از باب مقدمی جایز نیست و ممنوع است.
  2. رابطه گرایشی با ظالمان: هم چنین رابطه گرایشی با ظالمان جایز نیست؛ خداوند به صراحت در آیه 113 سوره هود گرایش و رکون به سوی ستمگران را تمسک به دوزخ و آتش آن دانسته و از آن نهی کرده است.
  3. رابطه ولایی با کافران: از نظر قرآن رابطه ولایی دوستانه با کافران جایز نیست؛ هر چند که آنان کافران حربی نباشند.(آل عمران، آیه 28؛ نساء، آیه 144؛ مائده، آیه 57؛ ممتحنه، آیات 1 و 9 و 13)
  4. همرازی با غیر مومنان: از نظر قرآن هر گونه رابطه ای که منجر به همرازی با غیر مومنان شود، گناه و حرام است.(آل عمران، آیه 118) واژه «بطانة» در آیه از واژه بطن به زیرپوشی گفته می شود که به بدن چسبیده است. همراز را از آن رو، بطانه می گویند که به اسرار شخصی و حریم خصوصی او راه داشته و اطلاعاتی از این حوزه ها در اختیار دارد. پس بطانه در این آیه به معناى خواص و محرم اسرار شخص است.(مفردات الفاظ قرآن کریم، ‌راغب، ذیل واژه بطن) پس هر گونه ارتباطی که موجب آگاهی دیگری از غیر مومنان نسبت به شخص مومن یا امت شود، حرام و گناه است. بنابراین، اهل‌ايمان باید از قرار دادن اهل‌كتاب و کافران و دیگران به صورت محرم اسرار خویش خودداری کنند؛
  5. رابطه ولایی با منافقان کفرپیشه: خداوند هم چنین هر گونه رابطه ولایی دوستانه با منافقان گمراه و كفرپيشه را ممنوع کرده است.(نساء، آیات 88 و 89) البته مراد از این گروه از منافقان کسانی هستند که نفاق آنان آشکار شده است؛ ولی چون شهادتین برزبان آورده و مدعی اسلام و ایمان هستند، با آنان به عنوان شهروندان امت اسلام برخورد می شود، با این تفاوت که مومنان صادق و امت اسلام نمی بایست با آنان ارتباط ولایی و دوستانه همرازانه داشته باشند؛ زیرا خطر آنان بیش تر از کفار است که از بیرون مرزها علیه اسلام توطئه می کنند.

ب: حدود آزادی رفتارهای اجتماعی

چنان که گفته شد، آزادی عمل و رفتار در اسلام برای هر شهروندی از امت در نظام ولایی وجود دارد؛ اما گاه مواردی است که این آزادی محدود می شود. برخی از مواردی که محدودیتی نسبت به این نوع آزادی اجتماعی اعمال می شود، عبارتند از:

  1. ممنوعيّت ورود به اماکن مسکونی: ممنوعيّت ورود به اماكن مسكونى بدون اجازه قبلی از صاحبان یا متولیان آن از مصادیق محدودیت در رفتار اجتماعی است.(نور، آیه 27)
  2. ممنوعيّت آشوب: آزادى افراد در جامعه اسلامى، منوط به در پى نداشتن آشوب اجتماعى است؛(انفال، آیات 25 و 26) اولا در آیه 25 «فتنه» به قرينه شمول معنای لغوی آن، اختصاصی به ستمگران نداشته و ستمگر و غیر ستمگر را در بر می گیرد؛ ثانیا يادآورى قدرت و شوكت مسلمانان پس از ضعف كه در آيه 26 آمده مى‌تواند به معناى آشوب‌هاى صدمه زننده به دين و اتّحاد مسلمانان باشد. پس هر گونه فتنه ای که موجب شود تا جامعه اسلامی دچار ضعف شود ممنوع است؛ بنابراین آزادی رفتاری افراد امت محدود به عدم ایجاد فتنه و آشوبی است که جامعه اسلامی را دچار سستی و ضعف در برابر دشمنان می کند.
  3. پرهیز از اختلاف: هر گونه رفتار منوط به عدم ایجاد اختلاف در جامعه و امت اسلام است. پس رفتارهای اختلاف انگیز ممنوع است.(آل عمران، آیات 103 و 105؛ انفال، آیه 46)
  4. ممنوعیت بدعت گذاری: رفتاری که چیز غیر دینی را دینی نشان دهد به عنوان بدعت تلقی شده و از ممنوعیت برخوردار خواهد بود.(نحل، آیه 116)
  5. ممنوعيّتِ شكستن حريم مقدّسات دينى: همان طوری که مقدسات اسلامی باید تعظیم و تکریم شود و هتک حرمتی نسبت به آن انجام نشود، هم چنین مقدسات دیگر شرایع باید حفظ و صیانت شود. بنابراین، هر گونه رفتاری که موجب هتک حرمت مقدسات دینی شود، ممنوع و حرام است.(مائده، آیه 2؛ حج، آیات 39 و 40)
  6. ممنوعیت تعاون بر گناه و تجاوز: هر گونه رفتاری که موجب همکاری و تعاون در گناه و تجاوز باشد، ممنوع و حرام است.(مائده، آیه 2)
  7. ممنوعیت تجاوز به حقوق: تجاوز به حقوق دیگران در رفتار اجتماعی ممنوع و حرام است. هم چنین ممنوعيّت هر گونه انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران به ویژه در محيط مسجدالحرام ممنوع و از تشدید مجازات برخوردار خواهد بود.(حج، آیه 25) «الحاد» در آیه به معناى انحراف و كج‌روى است. از نكره آوردن «الحاد» و «ظلم» استفاده مى‌شود كه مردم در مسجدالحرام و محدوده آن، بايد امنيّت و آرامش مطلق داشته باشند و در اين جهت از كم‌ترين و كوچك‌ترين انحراف و تجاوز به حقوق آنان چشم‌پوشى نخواهد شد. بر اساس این آیات انحراف از حق و تجاوز به حقوق ديگران در محيط مسجدالحرام، گناهى بس بزرگ و در بردارنده كيفر دنيايى است؛ زیرا مقصود از «عذاب اليم» افزون بر کیفر اخروی ، كيفر دنيايى نيز است.
  8. ممنوعیت فسادگری: هر گونه فساد و افساد در جامعه ممنوع است و رفتارهای اجتماعی امت در این حوزه محدود به عدم افسادگری می شود.(بقره، آیات 11 و 12 و 27 و 60 و 205 و آیات بسیار دیگر) از نظر قرآن هر کسی به گونه عمل کند که به میزان توان و استطاعت فساد و تباهی اصلاح شود و کاهش یابد. پس هر کسی به میزان توان باید اجازه ندهد کسی از آزادی های مشروع سوء استفاده کرده و افسادگری داشته باشد.(هود، آیات 87 و 88)
  9. رفتار ظالمانه با مخالفان: ممنوعيّت رفتارهاى غير عادلانه با مخالفان، با انگيزه كينه و دشمنى با آن‌ها در آیات 2 و 8 سوره مائده مورد تاکید قرار گرفته است. بنابراین هر گونه رفتار اجتماعی ظالمانه به ویژه با مخالفان ممنوع و حرام است.
  10. انجام منکرات: انجام منكرات، به عنوان كارى شيطانى حرام و ممنوع است.(نور، آیه 21) بنابراین نباید کاری کرد که از نظر عقل و نقل ناپسند و زشت و منکر است. پس آزادى رفتاری امت، محدود به عدم اشاعه فحشا و منكرات در جامعه است.(همان، نور، آیه 151)
  11. عدم امکان سوء استفاده دشمنان: آزادى رفتاری امت هم چنین محدود به پرهيز از انجام اعمال مورد سوءاستفاده دشمنان است. پس هر گونه اعمالی که موجب سوء استفاده دشمنان باشد، از نظر قرآن حرام و ممنوع است.(بقره، آیه 104)
  12. عدم مخالفت با شریعت اسلام: آزادى رفتار و اعمال هم چنین محدود به عدم مخالفت با شریعت اسلام و حكم خدا و رسول(صلى الله عليه وآله) است.(احزاب، آیه 36)
  13. عدم جاسوسی و تجسس: همان طوری که جاسوسی ممنوع است و شهروندان امت اسلام نباید برای دشمنان اسلام جاسوسی کنند (آل عمران، آیه 118 و آیات دیگر) هم چنین تجسّس در امور ديگران ممنوع است و آزادی افراد از این جهت نیز محدود خواهد شد.(حجرات، آیه 12)

موانع کسب آزادی

آزادی از جمله آزادی اجتماعی حق طبیعی هر انسانی است؛ اما این حق گاه با موانعی مواجه می شود که اجازه نمی دهد تا در جامعه تحقق یابد. مهم ترین موانع در سر راه آزادی اجتماعی می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. استبداد و خودکامگی: خودکامگی اصحاب زر و زور از مهم ترین موانع جدی بر سر راه آزادی اجتماعی است. استبداد زمينه‌ساز محروم ساختن مردم از حقوق اجتماعی آنان است که در آیات قرآنی به آن توجه داده شده است.(اعراف، آیات 120 تا 124؛ طه، آیات 70 تا 73؛ شعراء، آیات 22 و 29 و نیز 46 تا 49)
  2. استکبار: استکبار از دیگر موانع جدی بر سر راه آزادی اجتماعی است. اصولا استکبار بازتابی از تکبر درونی و باطنی افراد است؛ این افراد خودبزرگ بینی خویش را در رفتار اجتماعی نشان می دهند و با استضعاف و ناتوان سازی دیگران محدودیت هایی را برای اعمال و رفتار ایشان ایجاد کرده و آنان را به بردگی تن و بندگی روانی مبتلا می کنند و اجازه نمی دهند تا از حقوق اجتماعی و مواهب الهی بهره برند.(قصص، آیه 4؛ یونس، آیه 83؛ اعراف، آیه 88)
  3. کفر : کفر که همانند شرک از بزرگ ترین ظلم های بشر به خود است، مانع جدی بر سر راه آزادی و تحقق آن است. در طول تاریخ کافران از موانع جدی تحقق آزادی از جمله آزادی اجتماعی بوده و با پیامبرانی که خواهان اجرای عدالت از جمله ازادی بودند مبارزه می کردند.(ابراهیم، آیه 13؛ توبه ، آیه 40)

راه های کسب آزادی

از آن جایی که آزادی از جمله آزادی اجتماعی – سیاسی حق طبیعی هر انسانی است، انسان ها باید برای احقاق آن تلاش و کوشش کنند و اجازه ندهند تا ستمگران و مستکبران این حق طبیعی و الهی را از ایشان سلب کنند.

در آیات قرآنی راه هایی برای کسب آزادی و دفاع از آن بیان شده که برخی از آن ها عبارتند از:

  1. استعانت و استمداد از خدا: استمداد از خدا، زمينه‌ساز كسب آزادى است که در آیاتی از قرآن به آن اشاره شده است. در حقیقت انسان باید در هر کاری از جمله آزادیخواهی از خدا استعانت و استمداد بجوید.(اعراف، آیات 127 و 128)
  2. توحید و بندگی خدای یکتا: پرستش خداى يگانه، زمينه‌ساز آزادى انسان از بندگى و بردگی دیگران است؛ زیرا بندگی خداوند آفریدگار و پروردگار انسان ، موجب می شود تا انسان به عزتی دست یابد که از بردگی وبندگی دیگران در هر سطحی باشد رها و آزاد شود. در حقیقت بندگی خدا، عین آزادگی است.(آل عمران، آیات 64 و 79 و 80؛ توبه، آیه 31؛ یوسف، آیات 39 و 40؛ نحل، آیه 36)
  3. قیام و جهاد: انسان برای احقاق حقوق خویش باید دست جمعی بر اساس شناخت از حقوق و قوانین و با بهره گیری از شمشیر قیام کند.(حدید، آیه 25) خداوند در آیات بسیاری جهاد و مبارزه در راه خدا را راهى براى رسيدن به آزادى دانسته است.(بقره، آیات 246 و 251؛ نساء، آیه 25؛ حج، آیات 39 و 40)
  4. دعا و نیایش: از دیگر راه های کسب آزادی و دفاع از حقوق از جمله حق آزادی اجتماعی، بهره گیری از دعا و نیایش است که نوعی استعانت از خدا و استمداد از اوست.(قصص، آیات 21 و 25؛ نساء، آیه 75؛ شعراء، آیات 118 و 119؛ بقره، آیات 264 تا 251)
  5. صبر و شکیبایی: صبر و مقاومت و استقامت در کارها از راه های کسب آزادی و دفاع از آن است.(اعراف، آیات 127 و 128)
  6. هجرت: هجرت، از راه‌هاى كسب آزادى و رها شدن از محيط‌هاى نامساعد است که در آیاتی از قرآن به آن توجه داده است.(نساء، آیات 99 و 100؛ نحل، آیه 41)

مشاهده بیشتر

خلیل منصوری

آیت الله خلیل منصوری رامسری به مدت ده سال در مرکزفرهنگ و معارف قرآن به تحقیق و پژوهش در علوم و معارف قرآن پرداخته و در همین سال ها آثار چندی نگاشته که در مطبوعات علمی و پژوهشی چاپ و منتشر شده است. آیت الله هم چنین در مدت بیست سال همکاری با مرکز جهانی علوم اسلامی، سازمان حوزه های علمیه خارج از کشور و جامعه المصطفی مقالات و کتب بسیاری را در باره کشورهای جهان و اوضاع آن به شکل تحلیلی نگارش کرده است. لازم به ذکر است تمامی مقالات منتشر شده در این وبسایت تألیف ایشان است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا